شير شکار
نويسنده: احسان رضايي
مورخان، او را چنين توصيف کرده اند: مردي بلندبالا و درشت هيکل، داراي قواي جسماني فوق العاده و مهارت در تيراندازي، که «در قريش، مردانه تر از وي نبود». در عين حال، او گوشه گير و تنها بود و بيشتر وقتش را خارج از شهر و در صحرا مي گذراند. مي گفتند به شکار شير برود. همين زندگي خاص و غيرمتعارف، در کنار موقعيت خانوادگي و خصوصيات جسماني اش، او را در چشم اهل مکه مردي محترم و با ابهت کرده بود.
پيامبر، اين عمويش را خيلي دوست داشت و مثلاً براي خواستگاري خديجه، او را با خود برد. حمزه هم به برادرزاده امينش خيلي علاقه داشت و هر کاري مي کرد که او را خوشحال کند. اسلام آوردنش هم براي همين بود. او رفته بود سراغ ابوجهل که سرپيامبر را شکسته بود، او را جلوي ديگران، حسابي خوار و خفيف کرده بود. اما پيامبر گفته بود از اين کار خوشحال نشده و تنها اسلام آوردن حمزه است که او را خوشحال مي کند. حمزه هم همان جا شهادتين گفته بود. با اسلام آوردن حمزه، همه مسلمان ها خوشحال شدند. قبل آن، مسلماني جرات نداشت عقيده اش را در ميان مردم اعلام و تبليغ کند، اما بعد از آن، وضعيت فرق کرد. آزار و اذيت مشرکان تمام نشد، اما کم شد.
حمزه که خواسته بود پيامبر را شاد کند، با او به شعب ابي طالب رفت، به مدينه هجرت کرد، در جنگ بدر فرمانده سپاه اسلام شد، در احد جنگيد، ... و هر کار ديگري که توانست، کرد تا پيامبر را خوشحال کند.
در احد، مأموري را اجير کرده بودند که او را بکشد تا کمر اسلام را بشکند. همين طور هم شد. با شهادت حمزه، لشگر از هم گسست و مسلمانان، شکست سختي خوردند. از آن به بعد، به حمزه مي گفتند «سيدالشهداء». پيامبر دستور داد جسد مثله شده عموي دلاورش را همان جا دفن کنند؛ در دامنه کوه احد. کوهي که به آن، احد مي گفتند، چون تک بود.
شهادت حمزه عموي پيامبر در احد 27 آبان، 15 شوال 3ق
منبع: هفته نامه همشهري جوان شماره 45
پيامبر، اين عمويش را خيلي دوست داشت و مثلاً براي خواستگاري خديجه، او را با خود برد. حمزه هم به برادرزاده امينش خيلي علاقه داشت و هر کاري مي کرد که او را خوشحال کند. اسلام آوردنش هم براي همين بود. او رفته بود سراغ ابوجهل که سرپيامبر را شکسته بود، او را جلوي ديگران، حسابي خوار و خفيف کرده بود. اما پيامبر گفته بود از اين کار خوشحال نشده و تنها اسلام آوردن حمزه است که او را خوشحال مي کند. حمزه هم همان جا شهادتين گفته بود. با اسلام آوردن حمزه، همه مسلمان ها خوشحال شدند. قبل آن، مسلماني جرات نداشت عقيده اش را در ميان مردم اعلام و تبليغ کند، اما بعد از آن، وضعيت فرق کرد. آزار و اذيت مشرکان تمام نشد، اما کم شد.
حمزه که خواسته بود پيامبر را شاد کند، با او به شعب ابي طالب رفت، به مدينه هجرت کرد، در جنگ بدر فرمانده سپاه اسلام شد، در احد جنگيد، ... و هر کار ديگري که توانست، کرد تا پيامبر را خوشحال کند.
در احد، مأموري را اجير کرده بودند که او را بکشد تا کمر اسلام را بشکند. همين طور هم شد. با شهادت حمزه، لشگر از هم گسست و مسلمانان، شکست سختي خوردند. از آن به بعد، به حمزه مي گفتند «سيدالشهداء». پيامبر دستور داد جسد مثله شده عموي دلاورش را همان جا دفن کنند؛ در دامنه کوه احد. کوهي که به آن، احد مي گفتند، چون تک بود.
شهادت حمزه عموي پيامبر در احد 27 آبان، 15 شوال 3ق
منبع: هفته نامه همشهري جوان شماره 45