نقش صنعت و اختراع در جهاد اقتصادي
صنعت و اختراع
مسلمانان سابقهاي حايز اهمّيت و حق تقدّمي درخور توجه بسيار، در علوم و صنايع-و از جمله پزشكي و داروسازي - داشتهاند و اكنون برايشان واجب است كه درباره ي اين امور زير حسّاس باشند:
1- نيازمندي و احتياج به ديگران، جامعه، كشور، دولت و حكومت را به «وابستگي اقتصادي» و سپس «وابستگي سياسي» وادار ميكند، پس واجب است كه مسلمانان به پديد آوردن صنايع مختلف و نوين اهتمام ورزند، تا چنان شود كه نيازي به بيگانگان پيدا نكنند؛ چرا كه «استغن عمّن شئت و كن نظيره، احتج ألي من شئت و كن أسيره؛(1) از هر كس بينياز باشي مانند اويي، و به هر كس نيازمند باشي اسير او».
2- بيگانگان در آن كوشيدند كه دانشها و صنعتها را از مسلمانان بگيرند، بنابراين به سوي كتابخانهها و نسخههاي خطّي و افزارهاي علمي و عملي ايشان هجوم آوردند و آنچه را خواستند با خود بردند، و پايه ي دانشها و صنعتهاي خويش را بر آنها بنا نهادند و اين موضوع در جاي خود به اثبات رسيده است. پس بر مسلمانان است كه آنچه را از ايشان به سرقت رفته است، باز گيرند، و از اين راه نيرومند شوند، و اسباب رفاه و آسايش اجتماعات و سرزمينهاي خويش را - با آزادي و آبادي - فراهم آورند.
3- «حدود قوامي» را در صنعت و توليدات صنعتي مراعات كنند،(2) تا كار به اتراف، اسراف و رفاهزدگي و مصرف گرايي ويرانگر نينجامد.
4- توليدات صنعتي خود را داراي استحكام و دوام سازند، تا «شهرت صنعتي» آنان عالمگير شود؛ و همين امر باعث گردد كه سرزمينهاي مختلف به وارد كردن فرآوردههاي مسلمانان و خريدن و مصرف كردن آنها تمايل روزافزون پيدا كنند.
5- به قيام به قسط و مراعات جانب عدالت متكي باشند، تا خداوند متعال رستگاري و توفيق را نصيب ايشان سازد، چون آنان غير از افراد ديگر بشرند، زيرا خداوند در قرآن كريم، آنان را به قيام به قسط (و اجراي عدالت) دعوت كرده است؛ بنابراين اگر دعوت خدا را اجابت نكنند، از توفيق و رستگاري بينصيب خواهند ماند.
«و علّمناه صنعة لبوس لكم لتحصنكم من باسكم...»(3)
«به او (داود پيامبر) صنعت زره بافي-براي شما-
آموختيم، تا در جنگهايتان محافظ شما باشد...»
«فأوحينا إليه أن أصنع الفلك بأعيننا و وحينا...»(4)
«به او (نوح پيامبر) وحي كرديم كه زير نظر ما و با وحي (راهنمايي و آموزش) ما كشتي بساز...»
قال علي (ع): في العهد الأشتريّ...و لا قوام لهم (أصناف النّاس المختلفة) جميعاً إلاّ بالتجّار، و ذوي الصّناعات، فيما يجتمعون عليه من مرافقهم، و يُقيمونه من أسواقه، و يكفونهم من التّرفق بأيديهم، ممّا لا يبلغه رفق غيرهم...(5)
امام علي (ع) در عهده نامه ي اشتري فرموده «... كار مردمان استوار نشود جز با بازرگانان و صنعتگران كه هر صنفي امكاناتي فراهم ميآورند و بازارها را بر پا ميدارند، و چيزهايي را كه مردم خود نميتوانند فراهم كنند، فراهم ميكنند و كار مردم را راه مياندازند.»
قال علي (ع): ثم استوص بالتجّار و ذوي الصّناعات، و أوص بهم خيراً...(6)
امام علي (ع) فرمود: «سفارش درباره بازرگانان و صنعتگران را بپذير، و سفارش كن كه در حق آنان به خوبي رفتار شود...»
قال الصّادق (ع): و جعل أسباب أرزاقهم في ضروب الأعمال، و أنواع الصّناعات، و ذلك أدوم في البقاء، و أصحُّ في التّدبير.(7)
امام صادق (ع) فرمود: «...خداوند راه رسيدن مردمان به روزي را در كارهاي گوناگون و صنعتهاي مختلف قرارداد، و اين چگونگي (و روش زندگي) براي بقاي نوع بشر پايدارتر، و براي تدبير امور حيات صحيحتر است.»
قال الصّادق (ع):.. و كذلك أُعطي (الإنسان) علم ما فيه صلاح دنياه.. و معرفة العقاقير، ألّتي يستشفي بها من ضروب الأسقام، و المعادن الّتي يستخرَج منها أنواع الجواهر، و ركوب السُّفُن و الغوص في البحر، و ضروب الحيل في صيد الوحش و الطّير و الحيتان، و التَّصرُّف في الصَّناعات.(8)
امام صادق (ع) فرمود: «... به آدمي آموختند كه چگونه كارهاي دنياي خود را سامان دهد (و نيازهاي زندگي را برآورده سازد) ... از جمله، شناخت داروهايي كه به وسيله ي آنها از انواع بيماريها شفا مييابد، و كانهايي كه از آنها قسام گوهرها را بيرون مي آورد، و سفر با كشتي و غوّاصي در دريا، و فنون مختلف شكار كردن حيوانات وحشي، پرندگان و ماهيان، و صنعتگريهاي
مختلف (را به وي تعليم دادند)».
قال الصّادق (ع): «خُلقت له العقاقير لأدويته، فَكُلِّفَ لَقطَها و خَلطَها و صُنعَها...(9)
امام صادق (ع) فرمود: «... گياهان دارويي براي مداواي آدمي آفريده شده است، ليكن چيدن و (به اندازه) مخلوط كردن و دارو ساختن از آنها به عهده خود انسان است.»
قال الصادق (ع): خُلق لَه الوَبَرُ لِکسوتِه، فَکُلِّفَ نَدفَهُ و غَزلَه و نَسجَهُ.(10)
امام صادق (ع) فرمود: «...کرک براي پوشش آدمي آفريده شده است، ليکن زدن و رشتن و بافتن (نسّاجي) آن وظيفه ي خود انسان است....»
قال الصّادق (ع):.. أمّا تفسير الصّناعات ، فكُلُّ ما يَتَلَّم العباد أو يُعَلِّمون غيرهم من صنوف الصّناعات، مِثلَ الكتابة و الحساب و التّجارة و الصَّياغة و السِّراجة و البِناء و الحياكة و القصارة و الخياطة، و صنعة صنوف التّصاوير ما لم يكن مثل الرّوحاني، و أنواع صنوف الآلات الّتي يحتاج إليها العباد، الّتي منها منافعهم، و بها قوامهم، و فيها بلغة جميع حوائجهم...(11)
امام صادق (ع):.. درباره صنعتها فرموده: «(بايد بگويم) صنعتهايي كه مردم ميآموزند يا آنها را به ديگران تعليم ميدهند، مانند نوشتن و حسابداري و بازرگاني و زرگري و سرّاجي (زين سازي) و بنايي و بافندگي و گازري و دوزندگي و تصوير سازي غير جاندار، و انواع وسايل و ابزاري كه مردمان به آنها نياز دارند و از آنها استفاده ميكنند، و سامان يابي زندگيشان به آنهاست و نيازهاي گوناگونشان با آنها برآورده ميشود (همه جايز است و بايد ياشد)...»
قال الصّادق (ع)... اَلخَشَبَ لِكلّ شيء من أنواع النّجارة و غَيرِها، و اللِّحاءُ و الوَرَق و الاُصُولُ و العروق و الصُّمُوغُ لِضروب من المنافع.(12)
امام صادق (ع) فرمود: «..چوب براي انواع كارهاي درودگري و جز آن است، و پوست، برگ، ريشهها، شاخهها و صمغهاي درختان براي انواعي از فايده و بهرهوري».
قال الصّادق (ع):...و اعتَبِر ذلك بأنه قد يظهر الشَيءُ الطّريفُ ممّا يحدثه النّاس، من الأواني و الأمتعة...(13)
امام صادق (ع)فرمود: «... در اين امر تأمّل كن كه گاه ظرفها و كالاهاي نو و بيسابقهاي يافته ميشود كه مردم آنها را پديد ميآورند و در آن نوآوري ميكنند.
اهميت تخصّص و تعهّد
چيزي كه تأكيد بر آن مناسب بلكه واجب است، اين است كه مسلمانان و جامعهها و حكومتهاي اسلامي بايد درباره امر «تخصص» اهتمامي كافي به خرج دهند و مواظب رعايت آن باشند، و همه صور و اشكال آن را در نظر بگيرند. بنابراين بايد به دو كار اهتمام فراوان ورزند:
1- جوانان را با شناخت «تعهد» و پذيرش قطعي آن پرورش دهند، و چيزهايي را در برنامههاي درسي آنان بگنجانند كه سبب پرورش متعهدانه ي آنان گردد و چون چنين باشد، رفته رفته همه افراد جامعه داراي ايمان قلبي و عملي ميشوند، از بيداري وجدان و لطافت احساس برخوردار ميگردند، و از خيانت دور ميمانند و پرهيز ميكنند.
2- اجتماع را-در همه بخشهاي آن-بدان سو سوق دهند كه تخصص و مهارت در كار يا صنعت را-چنانكه امام صادق (ع) به اهميت آن تصريح فرموده است - ضروري شمارند، و به ترويج آن بپردازند؛ و اين دو اصل (تخصص، تعهد) را همچون محوري بدانند كه سنگ آسياي زندگي بر گرد آنها ميچرخد، اگر چنين شد، به جاي آنكه در كارها وسيله تضييع حقوق مردم و اموال باشند، پيوسته وسيله بهبود، اصلاح و پيشرفت خواهند بود.
«قال اجعلني علي خزائن الأرض، إنّي حفيظ عليم».(14)
«(يوسف (ع) به عزيز مصر) گفت: مرا به خزائن اين سرزمين بگمار، كه من نگهباني (امين) و كاردانم.»
«...انّ خير من أستأجرت القويّ الأمين».(15)
«...بهترين كسي كه بتواني به كار بگماري، نيرومندي (توانايي بر كاري) است امين.»
«و لا تكُونُوا كالّتي نَقَضَت غَزلَها مِن بعد قوّةً أنكاثا...»(16)
«همچون آن زن مباشيد كه رشته ي خويش را -پس از رشتني محكم-پاره پاره كرد...»
قال النّبي (ص): من عمل علي غير علم، كان ما يفسد أكثر ممّا يصلح.(17)
پيامبر (ص) فرمود: «هر كس بدون «علم به كار» (مهارت، تخصّص)دست به كاري زند، بيش از آنكه آباد كند، تباه ميسازد.»
قال النّبي (ص): يا ابن مسعود! اِذا عملت عَملاً فاعمل بِعلم و
عقل، و إيّاك و أن تعمل عملاً بغير تَدّبُر و علم، فإنّه- جلّ جلاله- يقول:«و لا تكونوا كالّتي نقضت غزلها من بعد قوّة انكاثاً».(18)
پيامبر (ص) فرمود: «اي ابن مسعود! هر گاه ميخواهي كاري بكني، آن را از روي دانش (اطّلاع در مورد كار) و خردمندي انجام بده؛ و بپرهيز كه نادانسته و بدون تفّكر و تدبّر به كاري بپردازي، زيرا كه خداوند بزرگ ميفرمايد: «و لا تكونوا كالّتي نقضت غزلها من بعد قوّة انكاثاً»؛ مانند آن زن مباشيد كه رشته ي خويش را-پس از رشتني محكم- پاره پاره كرد.»
قال النّبي (ص): اذا عمل أحدكم عملاً فليُتقِن.(19)
پيامبر (ص) فرمود: «چون يكي از شما ميخواهد كاري انجام دهد، بايد آن را درست و محكم انجام دهد.»
قال علي (ع): قِيمة كُلِّ امريءٍ ما يُحسِنُه.(20)
امام علي (ع) فرمود: «ارزش هر كس به كاري است كه آن را خوب انجام ميدهد (و در آن مهارت دارد).»
قال علي (ع): النّاسُ أبناءُ ما يُحسنون.(21)
امام علي (ع) فرمود: «مردمان فرزندان تخصّصهاي خويشند.»
قال علي (ع):... و بِالايمان يُعمر العِلم...(22)
امام علي (ع) فرمود: «...بوسيله ايمان (باور و تعهد) است كه علم و دانش آباد ميگردد (و نتايج مثبت به بار ميآورد، و به فرد و جامعه سود ميرساند).»
قال الصّادق (ع): كُلُّ ذي صناعةٍ مُضطَرُّ اِلي ثَلاثِ خِصالٍ يِجتلبُ بها المكسَب، و هو أُن يَكُون حاذِقاً بِعلمه...(23)
امام صادق (ع) فرمود: «هر صنعتگري ناگزير بايد از سه خصوصيت برخوردار باشد، تا كار او رونق يابد، يكي اينكه در كار خويش ماهر باشد...»
قال الصّادق (ع): ما اُبالي اِلي من ائتَمَنت: خائناً او مُضيِّعاً.(24)
امام صادق (ع) فرمود: «از نظر من فرق نميكند كه كار را به «خائن» واگذار كنم، يا به«ناشي» (ناوارد، نامتخصص، فاقد مهارت).»
اين سخن امام صادق(ع)-بصراحت-دستوري بزرگ ميدهد، كه بايد براي همه مردم-در هر جاي اجتماع-و بخصوص براي مأموران اداري و صاحبكاران به صورت «منشور» در آيد.
در اين تعليم، «نابود كردن و تضييع كار»، در رديف «خيانت در كار» ذكر شده، تضييع كار، يا از بياطلاعي درباره آن، نداشتن تخصص و مهارت در آن حاصل ميشود، يا از عدم تعهد و تقيد به اصول و موازين، و نبودن «وجدان كاري». پس اين آموزه در تربيت، اجتماع، اقتصاد، انسانيت، پيشرفت و تمدن، سلامت زندگي، استحكام روابط، بهتر شدن كارها و پبشرفت صنايع، حايز اهميتي بزرگ است. بيگمان تأثير مثبت مراعات كردن آن به زمينههاي مهم ديگري براي انسانيت-همچون پزشكي، بهداشت، داروسازي، تعليم و تربيت، دفاع و نظاير اينها-نيز كشيده ميشود، اين است كه براي هر جامعه، و براي هر مسلمان آگاه متعهد كه به عملي اقدام ميكند، يا كساني را براي كار برميگزيند، دستوري قاطع و فراگير به شمار رود. و كسي كه درباره كار مورد نظر دانشي ندارد و در آن رشته از تخصص و مهارتي برخوردار نيست، نبايد آن را قبول كند، هر چند براي پذيرش آن به او اصرار كنند ، تا حقوق جامعه پايمال بيمهارتي و عدم تخصص نشود، روابطي سالم بر اجتماع حكومت كند، و اموال ملت، ثروتها، كارخانهها و ابزار محفوظ بماند.
قا ل الصّادق (ع): العامل علي غير بصيرة كالسّائرِ علي غير الطّريق، و لا يَزيدهُ سرعة السَّير الاّ بُعداً!(25)
امام صادق (ع) فرمود: «كار كننده بدون آگاهي و بصيرت، همچون روندهاي است در بيرون راه، كه هر چه تندتر ميرود از مقصد دورتر ميشود.»
تخصص و تعهد، براي هر اجتماع و كشور، هر مديريت و حكومت، و هر تمدن و پيشرفت علمي يا صنعتي، دو امر حياتي به
شمار ميآيد. تعاليم و احاديث اسلامي نيز اهميت علم، شناخت و مهارت در هر كار را بيان كردهاند (علاوه بر حكم عقل و قانون آزمايش). همچنين تعاليم اسلامي لزوم ايمان داشتن به عمل و كار و تعهد درباره آن را يادآور شدهاند؛ پيامبر اكرم (ص) ميفرمايد: «اذا عملت عَمَلاً، فاعمل بعلم و عقل؛ هر گاه ميخواهي كاري بكني، آن را با دانش (اطلاع و مهارت) و خردمندي انجام ده»؛ نيز ميفرمايد: «من عمل علي غير علم، كان ما يُفسدُهُ أكثر مِمّا يُصلح؛ هر كس بدون اطلاع (مهارت، تخصص) به كار دست زند، بيش از آنكه آباد سازد، فساد ميكند». و امام علي بن ابيطاالب (ع)ميفرمايد: «يا كميل! ما مِن حَرَكة الاّ و أنت محتاج فيها الي معرفةٍ؛ اي كميل! هيچ حركتي نيست مگر اينكه تو را در آن، به يك شناخت و معرفت نيازمندي». و چنين است آنچه از ائمه طاهرين (ع) نقل كرديم، كه در آن حديث، تضييع و خرابكاري (ناشي از عدم تعهد يا تخصص)، به منزله خيانت معرفي شده بود و در آنجا نظرها را به اهميت اين تعليم و ارزش تربيتي، اجتماعي، اقتصادي و انساني آن جلب كرديم و گفتيم كه بايد مورد توجه خاص قرار گيرد تا در تمام بخش ها و زمينهها، كارها به نحو احسن و مطلوب انجام پذيرد و شاهد اقتصادي مطلوب-كه مورد رضاي حضرت احديت است-باشيم. و كشور عزيزمان الگويي براي همه ي كشورهاي جهان قرار گيرد و زمينه را براي ظهور منجي عالم بشريت حضرت صاحب الامر ارواحنا فداه فراهم نموده و مشمول دعاي خير حضرتش قرار گيريم. انشاالله
پينوشتها:
1. - غرر الحكم، صص62-61.
2. - فصل 32،از باب12 (جلد ششم).
3. - انبياء،80.
4. - مؤمنون،27.
5. - نهج البلاغه، ص1003؛ عبده، ج3،صص101-100.
6. - نهج البلاغه، ص1017؛ عبده، ج3، ص110.
7. - احتجاج طبرسي، ج2، ص84.
8. - بحار، ج3، ص83.
9. - بحار، ج3، ص86.
10. - بحار، ج3، ص86.
11. - تحف العقول، ص247.
12. - بحار، ج3، ص129.
13. - بحار، ج3، ص129.
14. - يوسف،55.
15. - قصص،26.
16. - نحل،92.
17. - تحف العقول، ص39.
18. - مكارم الاخلاق، ص538.
19. - سفينة البحار، ج2، ص278.
20. - نهج البلاغه، ص1122؛ عبده، ج3، ص168.
21. - ارشاد، شيخ مفيد، ص158.
22. - نهج البلاغه، ص488؛ عبده، ج2، ص63.
23. - تحف العقول، ص237.
24. - تحف العقول، ص270.
25. - اصول كافي، ج1، ص43.
/ج