سرگذشت شهاب سنگ نراق
نويسنده:جعفر سپهري
در قريه طاعون از قريه هاي بوشيخ در روز که آسمان صاف بود، فلزاتي از آسمان سقوط کرده مانند مس که لکه هايي روي آن ديده مي شد، داغ بود و گويا از آن آب مي چکيد.وزن آن از يک مَن و دومَن بوده است.
سقف آزمايشگاه دبيرستان به قطر 30 سانتي متر سوراخ شده بود و در کف آن تکه سنگي خودنمايي مي کرد.اين نخستين رخداد ثبت شده از سقوط سنگي از آسمان در منطقه اي مسکوني و آسيب زدن آن به ساختماني در ايران است.
برخورد شهاب سنگي با ساختماني در منطقه اي مسکوني، چيزي نبود که از چشمان تيزبين پژوهشگران ايراني پنهان بماند و خيلي زود پاي اين سنگ به موسسه ي ژئوفيزيک دانشگاه تهران بازشد.آزمايش هاي ابتدايي را دکتر ايرج عشقي و دکتر احمد شمس با همکاري دانشجويان خود آغاز کردند و گزارش مقدماتي آن را، به نام «گزارش شماره ي 64»، در دي 1353 خورشيدي منتشر کردند.
براساس اين گزارش اين شهاب سنگ، به وزن 3200گرم و چگالي 3/64، از جهت شمال شرق سقوط کرد ونوع آن کُندريتي بود.نماي ماکروسکوپي اين سنگ آسماني بيضي مانند است که برخي بخش هاي آن در اثر شکستگي در فضا يا برخورد با زمين کمي نوک تيزتر و لبه دار شده است.رنگ اصلي سنگ خاکستري تيره و کمي مايل به سبز است که در برخي نقاط آن کاني هاي فلزي به رنگ زرين و خاکستري روشن ديده مي شود.در بخش خارجي سنگ، دو نوع پوسته ي سياه رنگ ديده مي شود.يکي در اثر برخورد با آسفالت پشت بام دبيرستان معصومي بوده که کمي قير و اشياي ديگر زميني به آن چسبيده و سياه رنگ شده است.ديگري پوسته نازکي که پهناي آن حدود يک ميلي متر بوده و دراثرسوختگي به علت برخورد با جو به وجود آمده است.بررسي ميکروسکوپي اين شهاب سنگ نشان مي دهد که سنگي بلورين و يکنواخت است که در آن کاني هاي فلزي از ترکيبات نيکل و آهن به صورت لکه هاي سياه و بي شکل هندسي وجود دارد.اين سنگ سپس براي انجام شدن آزمايش هاي بيشتر روي آن، به دانشگاه رُم فرستاده شد.
انديشمند فرزانه ي ايراني، ابوريحان بيروني، نيز در کتاب ارزشمند خود الجماهر في معرفه الجواهر گزارشي ازباران سنگ هاي فلزي آسماني در خوارزم به دست داده است.شهاب سنگ ديگري نيز در سال 231 خورشيدي برابر با 237 قمري، درگرماگرم نبرد آزاديخواهان ايراني با متجاوزان اشغال گري تازي، در«سلسله جبال شروين»در مازندران سقوط کرد که به شهاب سنگ «اسپهبد شروين»معروف شد.برخي پژوهشگران برج رسکت درپريم را يادماني چند منظوره در نزديکي محل سقوط «شهاب سنگ شروين »مي دانند.(1)
«در بامداد 18 آگوست 1974، شهاب سنگي از شمال شرق با زاويه اي در حدود 15 درجه از خط عمود به سقف مدرسه اي در نراق، در جنوب تهران سقوط کرد.جمع جرم کل دو قطعه 3250 گرم بود.شکل جرم اصلي به طور کلي کشيده شده و بيضي شکل بود؛ پوسته ي گذاخته ي مغناطيسي سياهي، قسمت عمده اي از سطح شهاب سنگ را پوشانده است.چگالي نسبي 3/66است.قسمت هاي نازک و صيقلي نشان مي دهد که کندرول ها(تا2/5 ميلي متر در قطر)وجود دارند، اما به سختي تشخيص داده مي شوند؛ به ويژه هنگام ملاحظه ي موارد کوچک تر.مواد معدني اصلي آن، زبرجد وپروکسين و گونه اي برنزيتي از ترکيبات همگن است.مواد معدني کدر همچون کاماسيت، ترويليت، تائنيت و کروميت وجود دارند.کندريت نراق را مي توان در دسته ي H6از گونه ي وان اشموس و وود طبقه بندي کرد.»
ابوريحان بيروني -کتاب الجماهر
سقف آزمايشگاه دبيرستان به قطر 30 سانتي متر سوراخ شده بود و در کف آن تکه سنگي خودنمايي مي کرد.اين نخستين رخداد ثبت شده از سقوط سنگي از آسمان در منطقه اي مسکوني و آسيب زدن آن به ساختماني در ايران است.
برخورد شهاب سنگي با ساختماني در منطقه اي مسکوني، چيزي نبود که از چشمان تيزبين پژوهشگران ايراني پنهان بماند و خيلي زود پاي اين سنگ به موسسه ي ژئوفيزيک دانشگاه تهران بازشد.آزمايش هاي ابتدايي را دکتر ايرج عشقي و دکتر احمد شمس با همکاري دانشجويان خود آغاز کردند و گزارش مقدماتي آن را، به نام «گزارش شماره ي 64»، در دي 1353 خورشيدي منتشر کردند.
براساس اين گزارش اين شهاب سنگ، به وزن 3200گرم و چگالي 3/64، از جهت شمال شرق سقوط کرد ونوع آن کُندريتي بود.نماي ماکروسکوپي اين سنگ آسماني بيضي مانند است که برخي بخش هاي آن در اثر شکستگي در فضا يا برخورد با زمين کمي نوک تيزتر و لبه دار شده است.رنگ اصلي سنگ خاکستري تيره و کمي مايل به سبز است که در برخي نقاط آن کاني هاي فلزي به رنگ زرين و خاکستري روشن ديده مي شود.در بخش خارجي سنگ، دو نوع پوسته ي سياه رنگ ديده مي شود.يکي در اثر برخورد با آسفالت پشت بام دبيرستان معصومي بوده که کمي قير و اشياي ديگر زميني به آن چسبيده و سياه رنگ شده است.ديگري پوسته نازکي که پهناي آن حدود يک ميلي متر بوده و دراثرسوختگي به علت برخورد با جو به وجود آمده است.بررسي ميکروسکوپي اين شهاب سنگ نشان مي دهد که سنگي بلورين و يکنواخت است که در آن کاني هاي فلزي از ترکيبات نيکل و آهن به صورت لکه هاي سياه و بي شکل هندسي وجود دارد.اين سنگ سپس براي انجام شدن آزمايش هاي بيشتر روي آن، به دانشگاه رُم فرستاده شد.
ديگر شهاب سنگ ها درايران
انديشمند فرزانه ي ايراني، ابوريحان بيروني، نيز در کتاب ارزشمند خود الجماهر في معرفه الجواهر گزارشي ازباران سنگ هاي فلزي آسماني در خوارزم به دست داده است.شهاب سنگ ديگري نيز در سال 231 خورشيدي برابر با 237 قمري، درگرماگرم نبرد آزاديخواهان ايراني با متجاوزان اشغال گري تازي، در«سلسله جبال شروين»در مازندران سقوط کرد که به شهاب سنگ «اسپهبد شروين»معروف شد.برخي پژوهشگران برج رسکت درپريم را يادماني چند منظوره در نزديکي محل سقوط «شهاب سنگ شروين »مي دانند.(1)
نراق در رم ايتاليا
«در بامداد 18 آگوست 1974، شهاب سنگي از شمال شرق با زاويه اي در حدود 15 درجه از خط عمود به سقف مدرسه اي در نراق، در جنوب تهران سقوط کرد.جمع جرم کل دو قطعه 3250 گرم بود.شکل جرم اصلي به طور کلي کشيده شده و بيضي شکل بود؛ پوسته ي گذاخته ي مغناطيسي سياهي، قسمت عمده اي از سطح شهاب سنگ را پوشانده است.چگالي نسبي 3/66است.قسمت هاي نازک و صيقلي نشان مي دهد که کندرول ها(تا2/5 ميلي متر در قطر)وجود دارند، اما به سختي تشخيص داده مي شوند؛ به ويژه هنگام ملاحظه ي موارد کوچک تر.مواد معدني اصلي آن، زبرجد وپروکسين و گونه اي برنزيتي از ترکيبات همگن است.مواد معدني کدر همچون کاماسيت، ترويليت، تائنيت و کروميت وجود دارند.کندريت نراق را مي توان در دسته ي H6از گونه ي وان اشموس و وود طبقه بندي کرد.»
پي نوشت ها :
1-خاندان اسپهبدان مازندران (ملوک الجبال -گرشاه)، که درزمان ساسانيان منشور فرمانروايي خود بر اين گوشه از خاک ايران زمين را دريافت کرده بودند، نزديک به هزار سال در برابر توفان هايي که از شرق و غرب وزيد مقاومت کردند و فرهنگ و تمدن اين سرزمين باستاني را نگاه داشتند.يکي از اينان، خاندان اسپهبد شروين بود که در پريم تخت گاه داشتند.