نقد و بررسي قوانين ثبت ازدواج
چكيده
ثبت نكاح به جهت آثار مهم آن در زندگي زوجين، فرزندان مشترك و حتي اشخاص ثالث، مورد توجه كليه كشورها قرار گرفته است. قانونگذار ايران نيز در اين راستا گامهايي برداشته و با وضع ضمانت اجراهاي كيفري براي انعقاد نكاح بدون ثبت، حقوق كيفري را در حوزهي خانواده وارد نموده است. قوانين ثبت نكاح در قبل از انقلاب اسلامي، رويكرد متفاوتي با قوانين بعد از انقلاب داشته، با مقايسه اين دو برهه زماني، معلوم ميشود قوانين بعد از انقلاب بيشتر دچار چالش شده است. اين نوشتار به بررسي اهميت، آثار و تشريفات ثبت نكاح و رويكرد مقنن به اين امر مهم ميپردازد و ضمن توجه به لايحه حمايت خانواده وضعيت موجود را تحليل و وضعيت مطلوب را ترسيم مينمايد.
1) پيشينة ثبت
اولين گام در زمينه ايجاد نهادهاي ثبت نوين در ايران را به اواخر سلطنت فتحعلي شاه نسبت دادهاند كه براي تنظيم معاملات تجاري ايران و همسايه شمالي، دفاتري در كارگزاريها تأسيس شد و متعاقباً ناصرالدين شاه به ميرزا حسين خان سپهسالار فرمان داد كه ادارهاي به رياست خود تشكيل دهد تا مرجع نوشتهها باشد (ر.ك. جعفري لنگرودي، 1356: ص11). اولين قانون ثبت در سال 1290 در 139 ماده به تصويب رسيد و متعاقباً در سال 1302 قانون ديگري در 126 ماده تصويب شد كه مربوط به ثبت املاك بود. قانون ثبت اسناد و املاك، مصوب 26 اسفند 1310 در 142 ماده در فروردين ماه 1311 لازم الاجرا گرديد و در حال حاضر با اصلاحاتي اجرا ميشود. همچنين قانون ثبت احوال از سال 1355 تصويب و اجرا گرديد. اين قانون به ثبت وقايع چهارگانة ولادت، ازدواج، طلاق و فوت پرداخته و اين وظيفه را بر عهده سازمان ثبت احوال كشور، قرار داده است.
2) تعريف ثبت
تعريف اول از آن جهت كه حقوق، علايم تجاري، اختراع و احوال را ذكر نكرده، ناقص و تعريف دوم كاملتر ميباشد. با اين وصف، ثبت داراي انواع مختلفي مثل؛ ثبت املاك، اسناد، احوال، معاملات، تجاري، حريم، شركت و … است. بنابراين حاصل ثبت، ايجاد يك سند رسمي ميباشد. در اين نوشتار تنها ثبت نكاح كه از مصاديق ثبت اسناد و ثبت احوال بوده، مورد بحث قرار ميگيرد.
ماده 1287ق.م. سند رسمي را اين گونه تعريف نموده: «سند[2] رسمي در معناي عام سندي است كه در اداره ثبت اسناد و املاك، دفاتر اسناد رسمي يا نزد مامورين رسمي تنظيم شده باشد، منوط به آن كه در حدود صلاحيت آنان و برابر مقررات باشد». سند رسمي در معناي خاص يعني اسنادي كه صرفاً در دفاتر اسناد رسمي ثبت شدهاند. بنابراين اسنادي كه توسط مامور ذيصلاح صادر شده است، مثل شناسنامه اگرچه طبق قانون مدني، رسمي است، اما از نظر قانون ثبت، رسمي محسوب نميشود.
3)اهداف ثبت نكاح
هدف از ثبت نكاح به طور اختصاصي به شرح ذيل قابل بحث ميباشد.
1-3) اطمينان از صحت نكاح
2-3)پيشگيري از اختلاف
3-3) ضمانتهاي اجراي ثبت
4-3) سهولت اثبات حقوق زوجين
4)آثار ثبت
1-4)اعتبار محتويات سند
اعتبار مندرجات سند رسمي، به اين كه كسي نميتواند با قبول عبارات قيد شده در سند كه متعلق به وي و صادر از اوست، منكر واقعيت و تحقق آنها شود، مگر آن كه ادعا كند، اقراري كه كرده، خلاف واقع بوده يا تاريخي كه در سند نوشته شده، تاريخ حقيقي نيست (شهري، 1373: ص256). ماده 70 قانون ثبت، انكار مندرجات سند رسمي را مسموع ندانسته است.
2-4) اثبات محتويات سند
3-4) غيرقابل اثبات بودن ادعاي مخالف
4-4) اجراي سند
5-4)تأمين خواسته دعاوي
5) تشريفات ثبت
1-5)امضاي سند
2-5) معرف و معتمد
3-5) ثبت مهريه غيرمنقول
4-5) درج اطلاعات
5-5) اخذ گواهينامه پزشك
6) لزوم ثبت نكاح
«كليه عقود و معاملات راجع به عين يا منافع املاكي كه قبلاً در دفتر املاك به ثبت رسيده است كليه معاملات راجع به حقوقي كه قبلاً در دفتر املاك ثبت شده باشد».
1-6) ثبت نكاح دائم
در اين ماده که براي اولين بار ثبت نكاح اجباري شد، به لزوم وقوع نكاح در دفترخانه توجه نگرديد و با اشاره به صرف لزوم ثبت نكاح به زوج مهلت داد، پس از اجراي صيغه طلاق يا نكاح در محلي غير از دفترخانه، نسبت به ثبت آن اقدام نمايد. با اين وجود اصلاح وارد به اين ماده در تاريخ 29/2/1316[13] با اضافه نمودن كلمه «واقع» در كنار «ثبت»، امكان اجراي صيغه نكاح را قبل از ثبت آن در غير از دفترخانه، ممنوع نمود و با حذف مهلت بيست روزه براي زوج به منظور ثبت نكاح، مجازات مقرر در ماده 1 را به محض وقوع چنين عقدي قابل اجرا دانست. همچنين الزام زوج به واقع نمودن صيغه نكاح در دفترخانه رسمي موجب ميشود، عاقدي كه بدون توجه به اين الزام و بدون داشتن دفتر رسمي صيغه را بخواند، مجازات شود.
منحصر نمودن ضمانت اجراي كيفري به زوج و عاقد و عدم جرم انگاري عمل زوجه كه يكي از طرفين عقد نكاح محسوب ميشود، حمايتي بود كه مقنن در آن سالها از زنان كه معمولاً اراده آنان نقشي در تشريفات نكاح و گاه اصل نكاح نداشت، نمود. اصلاحيه وارد بر ماده 1 مورخ 26/9/1317 تكليف عقود نكاح واقع شده در حوزههايي كه از طرف وزارت دادگستري آگهي نشده است را مشخص نمود و شوهر را مكلف نمود، چنانچه در آن مناطق در غير دفاتر رسمي، مبادرت به ازدواج يا طلاق نمايد ظرف بيست روز پس از وقوع آن با رجوع به يكي از دفاتر رسمي، قباله ازدواج يا طلاق نامه يا رجوع را به ثبت برساند و الا مجازات مندرج در ماده 1 بر وي اعمال ميگردد. متعاقباً ماده 68 اصلاحي آييننامه قانون ثبت احوال، مصوب 13/11/1338 هيات وزيران، امكان ثبت وقايع ازدواج كه تا پايان سال 1335 به ثبت نرسيدهاند را با دريافت اقرار نامه رسمي طبق ماده 66 آيين نامه فراهم ساخت.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي قانون تعزيرات مصوب 1362 اشارهاي به جرمانگاري ازدواج بدون ثبت نكرد و فقهاي شوراي نگهبان طي نظريه ش: 1488ـ 9/5/1363[14] مجازات متعاقدين و عاقد را در عقد ازدواج غيررسمي در ماده 1 قانون ازدواج و ماده 17 قانون حمايت خانواده، خلاف شرع اعلام نمودند (مهرپور، 1371: ص268). اين نظر در حالي ارائه شد كه ماده 1 قانون ازدواج با هدف منظم كردن و مضبوط نمودن ازدواج و كاهش اختلافات مربوط به وقوع ازدواج، ثبت را الزامي دانسته بود. همچنين در اين قانون تخلف از اين الزام، بطلان نكاح را در پي نداشت. بيترديد حكومت اسلامي ميتواند با در نظر گرفتن مصلحت اجتماع و به منظور پيشگيري از مفاسد و ايجاد زمينه احقاق حق، افراد را از انجام برخي اعمال جايز، منع نمايد؛ بدون اين كه اصل حكم را تغيير دهد.
مشكلات ناشي از اين نظريه موجب شد مقنن در سال 1375 در قانون مجازات اسلامي مجدداً به جرم انگاري نكاح بدون ثبت توجه نمايد. ماده 645ق.م.ا. مقرر ميدارد: «به منظور حفظ كيان خانواده، ثبت واقعه ازدواج دائم، طلاق و رجوع طبق مقررات الزامي است. چنانچه مردي بدون ثبت در دفاتر رسمي مبادرت به ازدواج دائم، طلاق و رجوع نمايد، به مجازات حبس تعزيري تا يك سال محكوم ميگردد».
اين ماده با قيد «هر مردي» مجازات عدم ثبت را صرفاً متوجه زوج نمود و عاقد را از مجازات معاف كرد. البته مطابق نظر اقليت قضات، عاقد كه به وكالت از طـرف زوج اقدام به اجراي صيغه عقد دائم و غيررسمي مينمايد، «معاون در بزه»[15] محسوب ميشود و طبق قانون قابل تعقيب و مجازات ميباشد (مجموعه نشستهاي قضائي، 1382: ص25). اما كميسيون قضات معتقد است اين ماده منحصراً زوج را قابل تعقيب دانسته و تصريح به جرم بودن عمل عاقد نكرده است. لذا به تبع اصل قانوني بودن جرايم و مجازاتها، عمل عاقد را نميتوان جرم و مستوجب مجازات دانست (همان، ص26).
2-6) ثبت نكاح دوم
در خصوص قابل استماع بودن دعوي ثبت نكاح كه از سوي همسر دوم اقامه ميگردد، بين قضات اختلاف نظر ميباشد. اكثريت معتقدند اين دعوي قابل استماع است؛ زيرا ازدواج قبلاً صورت گرفته و زوج طبق قانون ملزم به ثبت آن ميباشد، اما اقليت قضات معتقدند چون قانون حمايت خانواده شرايطي را براي ازدواج دوم مرد برشمرده است، صرفاً با وجود اين شرايط ميتوان اجازه ثبت ازدواج دوم را داد؛ اگرچه چنين ازدواجي اساساً صحيح است. در اين حال كميسيون قضات با پذيرش نظر اكثريت اظهار داشت: «عدم ثبت واقعه نكاح، محروم كردن بـيدليل و بدون وجه شـرعي و قانـوني زن دوم از حـق ثبـت واقعه نكاح است» (مجموعه نشستهاي قضائي، 1384: ج16، صص138-137).
به منظور فراهم شدن زمينه ثبت نكاحهاي غيررسمي، قانون ثبت راه حلي را در نظر گرفته است. مطابق ماده 32 قانون ثبت احوال، ازدواجهايي كه در دفاتر رسمي به ثبت نرسيده باشند با وجود شرايط ذيل قابل ثبت در اسناد سجلي زوجين است:
ارائه اقرار نامه رسمي مبني بر وجود رابطه زوجيت بين متقاضيان ثبت واقعه ازدواج؛ در موقع تنظيم اقرار نامه سن زوج از بيست سال تمام و سن زوجه از هجده سال تمام كمتر نباشد؛ گواهي ادارات ثبت احوال محل صدور شناسنامههاي زوجين به اين كه در تاريخ اعلام واقعه، طرفين در قيد ازدواج ديگري نباشند؛ همچنان كه از حكم ماده 32 قانون ثبت احوال برميآيد، ازدواج مردي كه داراي همسر ديگري است قابل ثبت نيست و با توجه به اختلاف نظر بين قضات در زمينه ثبت ازدواج دوم معلوم ميشود، رويه قضائي مخدوش است.
3-6) ثبت نكاح موقت
بنابراين قانون، ثبت نكاح را بدون اشاره به نوع آن اجباري نمود، لذا اين قانون اختصاصي به عقد نكاح دائم ندارد. آيين نامه مصوب 1311 نيز در ماده 7 با اشاره به عقد موقت، چگونگي ثبت بذل مدت را مشخص نمود و مقرر داشت: «در مورد عقد انقطاعي در صورتي كه زوج حين مدت بخواهد از بقيه مدت صرفنظر كند، بايد نزد صاحب دفتر حاضر شده و بذل مدت در ستون ملاحظات دفتر و ورقه عقدنامه نوشته و به امضاي صاحب دفتر و زوج رسانده شود و سوادي (رونوشت) از آن توسط اداره ثبت محل براي زوجه ارسال گردد».
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، همچنان كه ذكر شد شوراي نگهبان مجازات نكاح بدون ثبت را خلاف شرع اعلام نمود و متعاقباً ماده 645 ق.م.ا. مصوب 1375 صرفاً به جرم انگاري عدم ثبت ازدواج دائم پرداخت؛ لذا ثبت نكاح موقت الزامي نميباشد.
4-6) ثبت نكاح زن ايراني با مرد خارجي
- داشتن مكنت كافي به طوري كه بتواند هزينه و نفقه زن را تأمين كند؛
- گواهي مبني بر وضعيت تأهل مرد؛
- گواهي تشرف مرد به دين مبين اسلام در صورت غيرمسلمان بودن؛
- نداشتن پيشينه بد و پيشينه محكوميت كيفري؛
- مبتلا نبودن به بيماريهاي ساري؛
- نبودن منع قانوني براي زناشويي با زن ايراني در كشور متبوع خود.
برخي شرايط موجود در اين ماده مانند فقدان پيشينه كيفري محل بحث است. امروزه غالب ازدواجهاي زنان ايراني با اتباع افغانستان يا عراق به ثبت نرسيده، زيرا مقنن در پذيرش اين نوع ازدواجها سختگير است. مشكلات ناشي از فقدان شناسنامه يا كارت هويت براي كودكان حاصل از اين ازدواجها غيرقابل انكار است. همچنين عدم اعطاي تابعيت ايراني به اين فرزندان با احراز شرايط سخت مندرج در قانون، مشكلات عديدهاي را به دنبال داشت که به ويژه پس از سامان گرفتن نسبي اوضاع افغانستان و خروج تابعين اين كشور از ايران اوج گرفته است (ر.ك. مواد 977 - 976 ق.م.)؛ زيرا معمولاً زوج با رها كردن زوجه و فرزندان، ايران را ترك نموده و فرزنداني كه با مادر ايراني در ايران زندگي ميكنند به جهت فقدان تابعيت ايراني از كليه حقوق خاص ايرانيان محروم ميشوند.
در دستورالعمل ثبت ازدواج اتباع خارجي با اتباع ايراني در خصوص ازدواج دارندگان دفترچه پناهندگي با زن ايراني آمده است: «با توجه به اين كه فرد پناهنده هيچ رابطهاي با سفارت كشور خود ندارد، لذا ارائه گواهي تجرد و غيره از سفارت كشور متبوعه منتفي است و به جاي مدارك مذكور تعهدي از زوجه اخذ ميشود، مبني بر اين كه استانداري هيچ مسئوليتي در قبال عواقب بعدي اين ازدواج نخواهد داشت»
(cf. http://ngo. Women.org.ir/books/Laws-and regulations-of- women- an. 2/25/2008).
اين دستورالعمل، ازدواج اتباع افغاني داراي كارت ايراني را با اتباع ايراني به طور كامل ممنوع نمود و ازدواج اتباع عراقي داراي كارت سبز با اتباع ايراني را پس از انجام تشريفات بلامانع اعلام كرد. البته اين دستورالعمل، بيشتر درصدد رفع مسئوليت تبعات سوء ناشي از چنين ازدواجهايي بود؛ لذا اعلام ممنوعيت ازدواج در قسمت اخير بدون توجه به صحت چنين ازدواجي، دولت را از چارهانديشي نسبت به ازدواجهاي صورت گرفته عليرغم ممنوعيت مبري دانسته است.
7) نقد و بررسي ثبت نكاح در لايحه حمايت خانواده
1-7) عدم الزام ثبت ازدواج موقت
لايحه حمايت خانواده ثبت نكاح موقت را به آييننامهاي واگذار نموده كه توسط وزير دادگستري تهيه و تصويب شود، اما ثبت نكاح، تأثيري در صحت آن ندارد؛ لذا تنها ضمانت اجراي معقول برعدم ثبت نكاح، ضمانت اجراي كيفري است. يعني مجازاتي كه با توجه به اصل قانوني بودن جرايم و مجازاتها كه ماده 2 ق.م.ا[18]. نيز بر آن تأكيد كرده، صرفاً با قانون قابل وضع است. بنابراين از يكسو درج ضمانت اجراي كيفري بر عدم ثبت نكاح موقت در آييننامه، خلاف اصل مذكور است و از سوي ديگر قرار دادن الزام، بدون وجود ضمانت اجرا، فاقد منفعت عقلايي است؛ لذا اين آييننامه صرفاً جنبه ارشادي خواهد داشت.
2-7) تخفيف مجازات عدم ثبت نكاح
به هر حال مجازات مندرج در لايحه مذكور از آن جهت كه داراي حداقل است بر مجازات مندرج در ماده 645 ق.م.ا. (تا يک سال حبس) كه مجازاتي حداكثري ميباشد، ارجحيت دارد؛ زيرا مطابق ماده 645ق.م.ا. قاضي ميتواند صرفاً يك روز حبس براي مرد قرار دهد[21] و وسعت دامنه مجازات تا اين حد قابل توجيه نيست.
3-7) الزام به ثبت نكاح دائم
ماده 44 اين لايحه در باب مقررات كيفري: براي مردي كه بدون ثبت در دفاتر رسمي اقدام به ازدواج دائم كند، مجازات جزاي نقدي از بيست تا صد ميليون ريال قرار داده و جمع اين مجازات با يكي از محروميتهاي اجتماعي است. طبق ماده 47 سردفتر صرفاً در مقابل ثبت ازدواج مجدد بدون اجازه دادگاه مسئول شناخته شده و مجازات چنين سردفتري، انفصال دائم از شغل سردفتري است.
4-7) اصلاح نگارشي
الف)- اين جمله ممنوعيتي را اعلام مينمايد، بدون اين كه ضمانت اجرايي براي كليه مرتكبين احتمالي قرار دهد. در حالي كه بايد كليه شركتكنندگان در نكاح از جمله زوج، زوجه، عاقد، شهود و معرفين نكاح قابل پيگرد باشند؛ ولي مجازات در اين ماده فقط براي زوج قرار داده شده است. بنابراين ذكر ممنوعيت اعلامي در صدر ماده بدون جهت بوده و جمله بعد از آن «چنانچه مردي بدون ثبت در دفاتر رسمي مبادرت به ازدواج دائم، طلاق و رجوع نمايد به مجازات حبس تعزيري تا يك سال محكوم ميگردد»، به طور كامل مقصود قانونگذار را ميرساند.
ب)- موجز و منجز نويسي قانون مجازات ايجاب مينمايد؛ قانونگذار نه تنها الزامي به ذكر هدف ناشي از جرمانگاري يك عمل نداشته باشد، بلكه بيان اهداف مقنن و دلايل جرمانگاري، به زيبايي و قوام قانون جزايي خدشه وارد ميكند. صدر ماده 645ق.م.ا. با عبارت: «به منظور حفظ كيان خانواده»، قانونگذار را به توجيه عملكرد خود وادار نموده كه اين امر خلاف شأن اين مقام است.
5-7) تعارض دو ماده
8) پيشنهادات قانوني
1-8) الزام ثبت نكاح موقت
2-8) ثبت نكاح و تخفيف مجازات
3-8) جرم انگاري دخالتكنندگان در عقد نكاح
بنابراين پيشنهاد ميگردد ماه 645ق.م.ا. در قسمت مربوط به ثبت نكاح به شرح ذيل اصلاح شود:
«چنانچه زوجين بدون ثبت در دفاتر رسمي مبادرت به ازدواج نمايند به مجازات حبس تعزيري از سه ماه تا يك روز[22] محكوم ميشوند و همين مجازات درباره عاقد يا عاقدين، شهود، معرفين و ولي زوجه باكره كه اذن چنين ازدواجي داده است، اعمال ميگردد. تبصره: ثبت نكاح پس از شروع به تعقيب تا قبل از قطعيت حكم از جهات تخفيف مجازات است».
پينوشتها:
* - دكتراي حقوق جزا و جرمشناسي، دانشگاه شهيد بهشتي، مدرس دانشگاه امام صادق (ع)
[1] - علامتهاي تجاري، صنعتي و... است.
[2] - مطابق ماده 1284 ق.م. سند عبارت است از: هر نوشتهاي كه در مقام دعوي يا دفاع قابل استناد باشد.
[3] _ ماده 7 نظامنامه دفتر ثبت ازدواج و طلاق مصوب 1310: «در صورتي كه هويت زوجين نزد صاحب دفتر محرز نباشد، بايستي دو نفر از اشخاص معروف و معتمد حضوراً هويت آنان را تصديق و مراتب را در دفتر قيد و …» همچنين ماده 9 همان نظامنامه: «در صورتي كه هويت طرفين يا يك طرف نزد صاحب دفتر محرز نشود بايد از ثبت امتناع كند» (جعفري لنگرودي، 1349: ص 152).
[4] _ ماده 2 قانون لزوم ارائه گواهينامه پزشك قبل از وقوع ازدواج مصوب 13/9/1317: «كليه دفاتر ازدواج مكلفند قبل از وقوع ازدواج، از نامزدها گواهينامه پزشك را برنداشتن امراض مسريه مهم كه نوع آنها از طرف وزارت دادگستري تعيين و اعلام ميگردد، مطالبه نموده …».
[5] _ صدور دستورالعمل ش 31824/1- 28/6/1362 سازمان ثبت اسناد و املاك كشور: «سردفتر ازدواج مكلّف است شرايط مذكور در اين قباله را مورد به مورد به زوجين تفهيم و آن شرطي معتبر است كه مورد توافق زوجين واقع و به امضاء آنها رسيده باشد».
[6] _ ماده 32 قانون ثبت احوال مصوب 1355: «ازدواجهايي كه در دفاتر رسمي ازدواج به ثبت نرسيده باشد، در صورت وجود شرايط زير در اسناد سجلّي زن و شوهر ثبت خواهد شد: … 3- گواهي ادارات ثبت احوال محل صدور شناسنامههاي زوجين به اين كه در تاريخ اعلام واقعه، طرفين در قيد ازدواج ديگري نميباشند».
[7] _ ماده 4: «هر سردفتري كه بدون رعايت ماده 2 اين قانون به عقد و ثبت ازدواج مبادرت نمايد به حبس تاديبي از دو ماه تا يك سال محكوم خواهد شد».
[8] _ تبصره3: «سردفتر متخلف با رعايت شرايط و امكانات خاطي... در مرحله اول به تعطيل دفترخانه از يك تا شش ماه و در مرحله دوم علاوه بر مجازات فوق به جرايم نقدي ... و در مرحله سوم به لغو پروانه محكوم خواهد شد».
[9] _ ماده 101: «هر يك از اعضاي ثبت اسناد و املاك، سندي را كه مفاد آن مخالفت صريح با قوانين موضوعه مملكتي داشته، ثبت كند از يك سال تا سه سال از خدمات دولتي منفصل خواهد شد».
ماده 102: هر يك از اعضاي ثبت اسناد و املاك قبل از احراز هويت اشخاص يا اهليت اصحاب معامله يا قابليت موضوع معامله، سندي را عمداً ثبت نمايد به مجازات اداري فوق محكوم خواهد گرديد».
[10] _ راي وحدت رويه شماره 12-16/3/1360: «نظر بر اين كه مرجع تظلمات عمومي، دادگستري است، فلذا به جز آن چه كه در قانون مستثني شده انواع مختلف دعاوي از جمله دعاوي مربوط به اسناد رسمي و قبوض اقساطي لازمالاجرا، در دادگاههاي دادگستري قابل استماع و رسيدگي است....» .
[11] _ ماده 2 قانون نحوه اجراي محكوميتهاي مالي مصوب 1377: «هر كس محكوم به پرداخت مالي به ديگري شود چه به صورت استرداد عين يا قيمت يا مثل آن و يا ضرر و زيان ناشي از جرم يا ديه، و آن را تأديه ننمايد، دادگاه او را الزام به تأديه نموده و چنانچه مالي از او در دسترس باشد، آن را ضبط و به ميزان محكوميت از مال ضبط شده استيفاء مينمايد و در غير اينصورت بنا به تقاضاي محكومله، ممتنع را در صورتي كه معسر نباشذ تا زمان تأديه حبس خواهد كرد»
[12] _ «همچنين در موردي كه اجازه وليّ زوجه ضرورت دارد بايستي وليّ زوجه ثبت دفتر و قباله ازدواج را امضا نمايد» (آذر پور، حجتي اشرفي، 1381: ص67).
[13] _ ماده 1 اصلاحي: «در نقاطي كه وزارت عدليه معين و اعلام ميكند هر ازدواج و طلاق و رجوع بايد در يكي از دفاتري كه مطابق نظامنامههاي وزارت عدليه تنظيم ميشود واقع و به ثبت برسد. در نقاط مزبور هر مردي كه در غير از دفاتر رسمي ازدواج و طلاق مبادرت به ازدواج و طلاق و رجوع نمايد به يك تا شش ماه حبس تاديبي محكوم ميشود و همين مجازات درباره عاقدي كه در اين نقاط بدون داشتن دفاتر رسمي مبادرت به اجراي صيغه ازدواج يا طلاق يا ثبت رجوع نمايد، اعمال ميگردد».
[14] _ نظريه ش 1488-9/5/1363 شوراي نگهبان: «مجازات متعاقدين و عاقد در عقد ازدواج غيررسمي مذكور در ماده 1 قانون ازدواج و در ازدواج مجدد مذكور در ماده 17 قانون حمايت خانواده، شرعي نميباشد».
[15] _ معاون جرم به فردي اطلاق ميشود: «بدون آن كه شخصاً به اجراي جرم منتسب به مباشر پرداخته باشد، با رفتار خود عامداً وقوع جرم را تسهيل كرده يا مباشر را به ارتكاب آن برانگيخته باشد» (اردبيلي، 1384: ص 39).
[16] - ماده 17 قانون راجع به ازدواج: «ازدواج زن ايراني با تبعه خارجي در مواردي هم كه مانع قانوني ندارد موكول به اجازة مخصوص بوده و دولت بايد در هر نقطه مرجعي را براي دادن اجازه معين نمايد. هر خارجي كه بدون اجازه مذكور در فوق با زن ايراني ازدواج نمايد به حبس تاديبي از يك تا سه سال محكوم خواهد شد».
ماده 1060 ق.م: «ازدواج زن ايراني با تبعه خارجه در مواردي هم كه مانع قانوني ندارد موكول به اجازه مخصوص از طرف دولت است».
[17] -تأثير ثبت در سهولت اثبات عقد موقت و اثبات نسب فرزندان ناشي از آن، به منزلهي نفي مشكلات ناشي از اين عقد در جامعه امروزي نميباشد. بيترديد گرايش مردان به نكاح موقت ناشي از كمتر بودن مسئوليت حاصل از اين نوع عقد از جمله عدم پرداخت نفقه به زوجه و رفع آثار عقد به محض انقضاي مدت و بدون نياز به انجام طلاق است. اگرچه طفل ناشي از اين نوع نكاح از همان حقوقي برخوردار است كه اطفال متولد از عقد نكاح دايم برخوردار هستند؛ معهذا قصد زوج به عدم پذيرش مسئوليت در انعقاد نكاح موقت، قطع رابطهي زوجين پس از انقضاي مدت و مسايل ديگري چون عدم الزام به ثبت آن، امكام ملزم كردن زوج به انجام تكاليف قانوني نسبت به فرزند مشترك را سختتر ميكند.
[18] - ماده2 ق.م.ا: «هر فعل يا ترك فعلي كه در قانون براي آن مجازات تعيين شده باشد، جرم محسوب ميشود».
[19] - نظريه ش: 1942/7- 16/3/1372 اداره حقوقي قوه قضائيه: «... علي الاصول جرايمي كه مجازات آنها اعدام، رجم، قطع يا نقص عضو است اشد و مهمتر از جرايمي است كه مجازات آن حبس و جزاي نقدي است و مجازات حبس نيز اشد از جزاي نقدي است...» (شهري، ستوده جهرمي، 1375: ج2، ص263).
[20] - مجازات تبعي بدون ذكر در حكم دادگاه، طبق قانون به تبع اجراي مجازات اصلي اعمال خواهد شد (ماده62 مكرر ق.م.ا. الحاقي 1377).
[21] -لازم به ذكر است حبسهاي كمتر از 91 روز طبق ماده 3 قانون «نحوه وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين» مصوب 1373 قابل اجرا نبوده و بايد به جزاي نقدي از 70001 (هفتاد هزار و يك ريال) تا 1000000 (يك ميليون ريال يا تا سه ميليون ريال) تبديل شود.
[22] -بدين منظور است که شمول مجازات در بند 2 ماده 3 قانون وصول برخي از درآمدهاي دولت و مصرف آن در موارد معين و تبديل حبس به جزاي نقدي که نوعي تخفيف محسوب ميشود، جلوگيري شود.
* آذرپور، حميد؛ حجتي اشرفي، غلامرضا: «مجموعه محشي از بخشنامههاي ثبتي»، تهران، نشر گنج دانش، چ چهارم، 1381.
* اردبيلي، محمد علي: «حقوق جزاي عمومي»، تهران، نشر ميزان، چ هشـتم، 1384.
* اسكافي، نادر: «فرهنگ ثبتي»، تهران، نشر دادگستر، چ دوم، 1382.
* جعفري لنگرودي، محمد جعفر: «ترمينولوژي حقوقي»، تهران، نشر گنج دانش، چ چهارم، 1368.
* جعفري لنگرودي، محمد جعفر: «حقوق ثبت»، تهران، چاپخانه حيدري، چ دوم، 1356.
* جعفري لنگرودي، محمد جعفر: «مجموعه محشي از قوانين و مقررات ثبت»، تهران، انتشارات ابن سينا، چ اول، 1349.
* رازاني، بهمن: «حقوق ثبت مدخل»، تهران، انتشارات اساطير، چ اول، 1379.
* شهري، غلامرضا: «حقوق ثبت»، تهران، نشر ماجد، چ سوم، 1373.
* شهري، غلامرضا؛ ستوده جهرمي، سروش: «نظريات اداره حقوقي قوه قضائيه در زمينه مسايل كيفري»، تهران، روزنامه رسمي، چ اول، 1375.
* كاتوزيان، ناصر: «حقوق خانواده»، نشر انتشار، چ سوم، 1371.
* مهرپور، حسين: «مجموعه نظريات شوراي نگهبان»، تـهران، كيهان، چ اول، 1371.
* ميرزايي، عليرضا: «حقوق ثبت كاربردي»، تهران، انتشارات بهنامي، چ اول، 1383.
* ـــــــــــــ: «مجموعه نشستهاي قضايي»، معاونت آموزش و تحقيقات قوه قضائيه، قم، چ دوم، 1382.
* ـــــــــــــ: «مجموعه نشستهاي قضايي»، معاونت آموزش و تحقيقات قوه قضائيه، قم، چ اول، 1384.
* ـــــــــــــ: «مجموعه نظريات شوراي نگهبان»، اداره كل تنقيح و تدوين قوانين و مقررات كشور، چ اول، 1368.
ارسال توسط کاربر محترم سایت : aziztaeme
/ج