موعودگرايي در فضاي مجازي
نويسنده:سيد علي پورطباطبايي
نگاهي به نتايج راه يابي مفهوم مهدويت در فضاي اينترنت
شايد در ايران کمتر اتفاق بيفتد اما در خواست هاي جمع آوري اعانه براي انجام مراسم مذهبي نيز از وراي فيبرهاي نوري به شکل کدهاي صفر و يک مي گذرند و درصندوق پستي يک ديندار منتظر مي مانند تا او پس از انجام کارهايش، آنها را باز کند و سپس با چند کليک، صدقه روزانه اش را براي انجام مراسم مذهبي يا کمک به بي خانمان ها واريز کند.اين چنين هم در وقت صدقه دهنده صرفه جويي مي شود و هم صدقه گيرنده مي تواند اعانه را در اسرع وقت به شکل مادي در آورده و براي مثال به کودکان گرسنه آفريقايي اهدا کند.
از سوي ديگر استفاده از دنياي مجازي باعث تأثير بر نفس پديده هاي اعتقادي هم مي شود.کسي که تا قبل از متصل شدن به شبکه، هر يکشنبه در کليسا با جماعتي ديگر از دينداران نزديک هم دعا مي کرده است و عبادت جمعي خداوند را تحت رهبري يک عالم ديني تجربه کرده است،حالا بيش از پيش با فردي شدن اين عبادت روبه رو است.او ديگر به جاي نشستن روي نيمکت هاي چند نفره که جايگاه هر کس براساس شأن اجتماعي اش مشخص مي شده است، پشت رايانه مي نشيند و از وراي يک اتاق چت اعترافات خودش را براي پدر بيان مي کند.پدر مقدس نيز در داخل کليساي مجازي نشسته است و به جاي وعظ و خطابه براي جمعيتي منتظر، از صفحه کليد يا ميکروفون بهره مي گيرد و مشتاقان کلام خداوند را بهره مند مي کند و در اين حال مي تواند به محتويات بشقاب غذاي خودش هم توجه کند.در واقع عبادت خداوند همه جايي و همه مکاني مي شود و ديگر لازم نيست براي اين عبادت لباس مخصوص پوشيد.
بعد از گذشت مدتي، ديگر کلمات کتاب مقدس هم کم مي آورند و پدرمقدس براي جلب توجه پيروانش و افزايش آمار بازديد وب سايت کليسا، دست به نوآوري هايي مي زند و کم کم شخصيتي ديگر از خود در دنياي مجازي ترسيم مي کند؛ شخصيتي که به موازات آن خداوند جديد و مؤمنان جديدي هم شکل مي گيرند.در اين ديدگاه مؤمنان کساني هستند که ساعات بيشتري در وب سايت و اتاق چت کليساي مجازي وقت صرف مي کنند و در عين حال منابع بيشتري از کارت اعتباريشان وارد حساب کليسا مي شود.ديگر شرکت در مراسم واقعي مذهبي ارزش خود را از دست مي دهد و مؤمنان به جاي کتاب مقدس، رايانه هاي جيبي را مقدس مي دانند.
هدف از بيان اين مثال ها اين بود که منافع و مضرات ورود بعضي از پديده ها به دنياي مجازي را نشان داده، به بررسي توجه به مسأله مهدويت در اينترنت بپردازيم.
هر فرد مي تواند با ايجاد يک وبلاگ ساده،از يک طرف سؤالات خود را درباره مسأله مهدويت بپرسد،از طرف ديگر عالمان اين رشته مي توانند با ايجاد وب سايت هايي اطلاعات مورد نياز را در اختيار علاقه مندان قرار دهند و درعين حال به طور مستقيم سؤالات ايشان را پاسخ دهند؛ ارتباطي متناوب و مستمر که سؤالات بي پاسخ را به جواب رهنمون مي شود و در عين حال پاسخ گيرنده را از مراجعه حضوري به پاسخگويي که ممکن است در يک مکان نباشد، بي نياز مي کند.
از سوي ديگر، بازگويي احساسات ودل گويه هاي يک منتظر در محيط اينترنت، باعث سبک شدن خود او و توجه ديگران به مسأله مهم انتظار است.اين بازگويي احساسات مي تواند در صورت هدايت درست، به بيان وظايف و تکاليف يک منتظر و در عين حال تصحيح اعمال و رفتارهاي او منجر شود.همچنين جمع هايي که از منتظران آشنا شده در دنياي مجازي شکل مي گيرد، مانند بيشتر تشکل هاي برآمده از جامعه مجازي، موفق خواهد بود؛ چرا که در موقعيتي خاص حول يک محور مشخص شکل مي گيرند و پس از يک کنش اجتماعي مشخص که مي تواند سفري به جمکران يا يک گردهمايي کوچک باشد، جدا مي شوند؛ بي آنکه مشکلات افراد گروه برخود تشکل اثري بگذارد.
اما همچنان که مهدويت مي تواند از جامعه مجازي به عنوان ابزاري خوب استفاده کند، به راحتي نيز در معرض تأثير اين رسانه قراردارد.مجازي شدن بيش از حد ارتباطات، همان طور که ديگر معتقدان را تهديد مي کند، اين گروه را نيز تحت تأثير قرار مي دهد.شخص در مورد کسي که با او ارتباط دارد، شخصيتي مجازي خلق مي کند که در بسياري از موارد با شخصيت اصلي او فرق دارد.حال وقتي اين شخصيت اصلي آشکار مي شود، به جاي نقد اين شخص، نقد عقيدتي صورت مي گيرد و ديگر اشخاص تصور مي کنند که عقيده او اشتباه است نه شخصيت او!
احساس گرايي و دل گويه نويسي مفرط نيز آفت ديگر حضور مهدويت در اينترنت است.فرد به جاي مطالعه عميق در مسأله مهدويت، به بيان احساسات خود روي مي آورد و خود را منتظر واقعي مي داند، در حالي که يک منتظر واقعي وظايفي نيز دارد و تنها وبلاگ خواني و دل نوشته نويسي نمي تواند يک منتظر را در انجام تکاليفش موفق کند.در واقع منتظر وبلاگ نويس از فهم عميق مسائل مهدويت بدون مطالعات عميق باز مي ماند.
در عين حال وبلاگ نويسان به آفت ديگري هم دچار مي شوند که در اينجا از آن با عنوان «کرامت گرايي»ياد مي کنيم.فرد به دنبال نقل کراماتي مي افتد که بسياري از آنها يا حقيقت نداشته و يا آن طور که نقل مي شود، اتفاق نيفتاده است.اين آفت نيز پرداختن به عمق مسأله مهدويت را که خود يک طرح راهبردي است، با مانع روبرو مي کند.
از ديگر آفت هايي که گريبانگير مهدي جويان در فضاي مجازي مي شود، آفت «بي عملي»است، بي عملي در واقع آفتي است پنهان.منتظر در عين حال که خود را در فعاليت هايي مانند اتاق هاي چت، وبلاگ نويسي وشبکه هاي اجتماعي غرق مي بيند اما در عين حال کار مفيدي انجام نمي دهد.به قولي مانند مداحان اشکي مي گيرد يا اشکي مي ريزد اما همه چيز به همان اشک ريختن و اشک گرفتن خلاصه مي شود و چيزي بر اطلاعات منتظر افزوده نمي شود و گامي نيز در جهت زمينه سازي ظهور برداشته نمي شود.گويي منتظر، در انتظار اين است که مهدي(عج)و خدايش مانند موسي(ع)بروند و زمينه ها را مهيا کنند و سپس منتظر در سفره آماده ظهور بنشيند، نه تلاشي لازم است و نه تلاش مثبتي.
از ديگر آفت هاي مهدويت در فضاي مجازي، نزديک ديدن آخر الزمان آن هم به طور اشتباه است.تعيين وقت براي ظهور هميشه نفي شده است و کلام مشهور«کذب الوقاتون»راهنمايي ما در برخورد با تعيين کنندگان وقت ظهور است.اگر چه براي ظهور امام زمان(عج)علائمي متصور است، اما قرار نيست هر علامتي که ديده مي شود، علامت قطعي ظهور باشد.متأسفانه بعضي از منتظران در مواجهه با آشفتگي هاي جهان معاصر، به سرعت احساس نزديک بودن آخر الزمان و به تبع آن ظهور مولا را مي کنند.
اينها آفت هاي منتظري بود که به راستي انتظار مهدي(عج)فاطمه را مي کشد، اما بسياري از شهروندان جامعه مجازي در انتظار منجي اي دروغين به سر مي برند.براي منجي اي که در واقع منجي نيست فعاليت مي کنند و درنهايت دعايشان به ظهور منجي حقيقي نمي انجامد.اين عده آگاهانه و ناآگاهانه منجي اي ديگر را مي جويند که در واقع منجي حقيقي نيست.
پيروان فرقه هاي انحرافي مانند بهائيت و هوادارن مدعيان ارتباط با امام زمان(عج)از اين جمله اند که فضاي مجازي را جاي خوبي براي رشد و نمو خود مي يابند.اين عده فضاي قشنگي را تصوير مي کنند و ادعاهاي زيبايي دارند که در واقع سرابي بيش نيست و اين سراب در فضاي مجازي که خود بر پايه مجاز قرار دهد، نمود بهتري دارد.
نکته:
طبيعت مسأله موعود گرايي که با پذيرش دل هاي انسان همراه است، باعث شده است تا از هر وسيله اي براي تبليغ آن استفاده شود.تبليغ چهره به چهره، تبليغ مکتوب و در نهايت تبليغ در دنياي مجازي از ابزارهاي مناسبي است که مي تواند به کار گرفته شود.يک فرد معتقد به آمدن منجي، سعي مي کند از تمام اين ابزارها استفاده کند و اعتقاد خود را براي ديگران تشريح کند.تبليغي مناسب که اگر با توجه به محدوديت هاي ابزار انجام شود، مؤثر خواهد بود.فضاي مجازي اما فضاي پيچيده اي است.اما اعتقاد يک منتظر واقعي اين است که حضور مولا در همه جا قطعي است و هيچ فعاليتي حتي در حد يک وبلاگ کوچک يا دل نوشته هاي نيمه شب يک منتظر عاشق، بي پاسخ نمي ماند.
منبع:نشريه آيه، ويژه نامه دين و فرهنگ.