مدعيان ارتباط در عصر ارتباطات
نويسنده:مجتبيالسادة
منبع:ماهنامه موعود
منبع:ماهنامه موعود
در ايام اخير برخي ادعاها در ميان اشخاص عامي شيعه و همچنين محافل عامي اهل سنت برخي كشورهاي اسلامي پا به عرصه وجود گذاشته است و برخي ادعاي ارتباط با امام مهدي(ع) دارند و براي ايشان تبليغ ميكنند، برخي ديگر از عامه مردم پا را فراتر نهاده و ادعا ميكنند كه آنها خودِ امام مهدي(ع) هستند و در كنار اين برخي ديگر از تمامي مرزها و خطوط قرمز فراتر رفته و ادعاي نبوت كردهاند.
با نگاهي گذرا بر اين آمارها1 به اين نتيجه ميرسيم كه مصر در پنج سال اخير شاهد بيش از 55 مدعي نبوت بوده است و از اين تعداد 30 نفر آنها از شهرهاي قاهره و اسكندريه بودهاند. عراق نيز شاهد 23 مدعي نبوت و امام غائب در طول 10 سال اخير بوده است. در ميان طايفة دروزيها نيز 6 نفر ادعاي نبوت كردهاند... برخي از نمونههاي آن مدعيان عبارتند از:
1. منال وحيد مناع (42 ساله) در مصر ـ ادعاي نبوت
2. ثريا نقاش (منقوش) (52 ساله) در يمن ـ ادعاي مهدويت
3. بثيل اكبر (48 ساله) در طائف، عربستان سعودي ـ ادعاي مهدويت
4. محمودبن عبدالله المفلحي (36 ساله) در يمن ـ ادعاي مهدويت
اين پديده در تاريخ بشريت چيز جديدي نيست بلكه در طول زمانهاي مختلف و به ويژه در تاريخ اسلامي بارها تكرار شده است... رفتار و كردار مدعيان جديد كنوني، مشهور و ناشناخته شده و شبيه به رفتارهاي مدعيان قديمي است. اما دلالتها و نشانههاي آن در حال حاضر، بسيار با اهميتتر و شديدتر است و آن هم به دليل اين است كه ما در دوره گشودن درهاي باز در مقابل عقل به سر ميبريم و اين دوره، حد و مرزها و مسافتها را با پيشرفت و گسترش از ميان برده است.
انگيزهها و علتهاي اين پديده در سالهاي اخير، در شرايط سياسي و ديني و اجتماعي نهفته است. با وجود اين شرايط، جو و محيطي به وجود آمده است و حالتهاي رواني و فرهنگي و رسانهاي پشتيبان اين ياوهگوييها شده است. علاوه بر اين فراغ ديني و خالي بودن فضاي عقلي و فرهنگي نيز در اين امر سهيم بوده است. از علل ديگر آن وجود تناقض در شرايط و اوضاع تربيتي و ديني كه منجر به گسترش اين گونه ياوهها و سخنان خندهدار ميشود، است. پيش از آنكه بر ادعاهاي آنها تمركز كنيم بايد توضيح دهيم كه: پا به عرصه وجود گذاشتن اين مدعيان (نايب امام بودن يا مهدويت يا نبوت) يكي از نشانههاي پيش از ظهور وليعصر و امام زمان(عج) است. از پيامبر اكرم(ص) روايت شده كه ايشان فرمودند: «قيامت برپا نميشود مگر آنكه مهدي(ع) كه از فرزندان من است خروج كند و مهدي(ع) خروج نميكند مگر آنكه شصت دروغگو خروج كنند و همگي ميگويند من پيامبر هستم»2
اما كساني كه اين مدعيان دروغين را ميشناسند يا با آنها در ارتباطند و يا مطلبي در مورد آنها مطالعه ميكنند، ميزان دوري آنها از اخلاقيات اسلامي و رفتارها و كردارهاي معصومين از جهت راه و ويژگيها و صفات و هدف آنان، براي ايشان آشكار و روشن است. در اينجا بايد به برخي مطالب براي رسيدن به حقيقت و برملا ساختن و آشكار كردن دروغ اين افراد و اهل باطل، اشاره شود:
اول: تناقض ميان هويت اين مدعيان با آنچه در ميراث و فرهنگ اسلامي آمده يعني آيهها، احاديث و روايات، اينها پايان نبوت با خاتمالانبياء، محمد(ص) و بقاي معجزة جاودانگي ايشان (قرآن كريم) تا روز قيامت را تشريح ميكنند و بر آن صحه ميگذارند. اين موارد خود مانع سخت و محكمي در برابر كساني به وجود آورده كه به خيال خود ميخواهند، ادعاي چيزي را كنند كه در وجودشان نيست.
دوم: نشانههاي حتمي ظهور يا نشانهها و ويژگيهايي كه مربوط به امام مهدي(ع) است، از جمله مخفيانه بودن ولادت، غيبت صغري، غيبت كبري، و ظهور، برخي از اين موارد هنوز پديدار نشده است. و اينها همگي مجالي براي ادعا باقي نميگذارند و بدون آن كه آن نشانهها محقق شود و اتفاق بيفتند (سفياني: يمني، صحيه، نفس زكيه، خسف در بيداء) نميتوان چنين ادعايي در اين مورد داشت.
سوم: امامت با تمامي معاني خود بر اين مدعيان منطبق نيست و با آنها سازگاري ندارد چه از جهت اخلاق و رفتار چه از نظر علم و تدين يا تواناييها و كرامات، و اينها همگي، آنها را در برآورده ساختن نيازهاي جامعه اسلامي ناتوان نشان ميدهد و آنها از قرار گرفتن در جايگاه امامت و فرماندهي و راهبري مردم ناتوانند.
چهارم: وعده الهي كه شامل گسترش عدالت و داد در جاي جاي زمين و برتري اسلام بر تمامي اديان ديگر و اين بندگان صالح خدا زمين را به ارث ميبرند و محقق شدن رؤيا و آرزوي پيامبران مبني بر گسترش يكتاپرستي در تمامي جهان، با وجود اين مدعيان هنوز تحقق نيافته است.
دروغ و ياوهگوييهاي اين مدعيان مانند خورشيد در نيمروز روشن و آشكار است و اين نياز به دليلها و برهانهاي زيادي ندارد و به همين جهت است كه تنها اشخاص سادهلوح آنها را تصديق كرده و فريب آنها را خوردهاند و دروغشان در پايان، آنها را به سوي زبالهدان تاريخ كشانده است.
با نگاهي گذرا بر اين آمارها1 به اين نتيجه ميرسيم كه مصر در پنج سال اخير شاهد بيش از 55 مدعي نبوت بوده است و از اين تعداد 30 نفر آنها از شهرهاي قاهره و اسكندريه بودهاند. عراق نيز شاهد 23 مدعي نبوت و امام غائب در طول 10 سال اخير بوده است. در ميان طايفة دروزيها نيز 6 نفر ادعاي نبوت كردهاند... برخي از نمونههاي آن مدعيان عبارتند از:
1. منال وحيد مناع (42 ساله) در مصر ـ ادعاي نبوت
2. ثريا نقاش (منقوش) (52 ساله) در يمن ـ ادعاي مهدويت
3. بثيل اكبر (48 ساله) در طائف، عربستان سعودي ـ ادعاي مهدويت
4. محمودبن عبدالله المفلحي (36 ساله) در يمن ـ ادعاي مهدويت
اين پديده در تاريخ بشريت چيز جديدي نيست بلكه در طول زمانهاي مختلف و به ويژه در تاريخ اسلامي بارها تكرار شده است... رفتار و كردار مدعيان جديد كنوني، مشهور و ناشناخته شده و شبيه به رفتارهاي مدعيان قديمي است. اما دلالتها و نشانههاي آن در حال حاضر، بسيار با اهميتتر و شديدتر است و آن هم به دليل اين است كه ما در دوره گشودن درهاي باز در مقابل عقل به سر ميبريم و اين دوره، حد و مرزها و مسافتها را با پيشرفت و گسترش از ميان برده است.
انگيزهها و علتهاي اين پديده در سالهاي اخير، در شرايط سياسي و ديني و اجتماعي نهفته است. با وجود اين شرايط، جو و محيطي به وجود آمده است و حالتهاي رواني و فرهنگي و رسانهاي پشتيبان اين ياوهگوييها شده است. علاوه بر اين فراغ ديني و خالي بودن فضاي عقلي و فرهنگي نيز در اين امر سهيم بوده است. از علل ديگر آن وجود تناقض در شرايط و اوضاع تربيتي و ديني كه منجر به گسترش اين گونه ياوهها و سخنان خندهدار ميشود، است. پيش از آنكه بر ادعاهاي آنها تمركز كنيم بايد توضيح دهيم كه: پا به عرصه وجود گذاشتن اين مدعيان (نايب امام بودن يا مهدويت يا نبوت) يكي از نشانههاي پيش از ظهور وليعصر و امام زمان(عج) است. از پيامبر اكرم(ص) روايت شده كه ايشان فرمودند: «قيامت برپا نميشود مگر آنكه مهدي(ع) كه از فرزندان من است خروج كند و مهدي(ع) خروج نميكند مگر آنكه شصت دروغگو خروج كنند و همگي ميگويند من پيامبر هستم»2
اما كساني كه اين مدعيان دروغين را ميشناسند يا با آنها در ارتباطند و يا مطلبي در مورد آنها مطالعه ميكنند، ميزان دوري آنها از اخلاقيات اسلامي و رفتارها و كردارهاي معصومين از جهت راه و ويژگيها و صفات و هدف آنان، براي ايشان آشكار و روشن است. در اينجا بايد به برخي مطالب براي رسيدن به حقيقت و برملا ساختن و آشكار كردن دروغ اين افراد و اهل باطل، اشاره شود:
اول: تناقض ميان هويت اين مدعيان با آنچه در ميراث و فرهنگ اسلامي آمده يعني آيهها، احاديث و روايات، اينها پايان نبوت با خاتمالانبياء، محمد(ص) و بقاي معجزة جاودانگي ايشان (قرآن كريم) تا روز قيامت را تشريح ميكنند و بر آن صحه ميگذارند. اين موارد خود مانع سخت و محكمي در برابر كساني به وجود آورده كه به خيال خود ميخواهند، ادعاي چيزي را كنند كه در وجودشان نيست.
دوم: نشانههاي حتمي ظهور يا نشانهها و ويژگيهايي كه مربوط به امام مهدي(ع) است، از جمله مخفيانه بودن ولادت، غيبت صغري، غيبت كبري، و ظهور، برخي از اين موارد هنوز پديدار نشده است. و اينها همگي مجالي براي ادعا باقي نميگذارند و بدون آن كه آن نشانهها محقق شود و اتفاق بيفتند (سفياني: يمني، صحيه، نفس زكيه، خسف در بيداء) نميتوان چنين ادعايي در اين مورد داشت.
سوم: امامت با تمامي معاني خود بر اين مدعيان منطبق نيست و با آنها سازگاري ندارد چه از جهت اخلاق و رفتار چه از نظر علم و تدين يا تواناييها و كرامات، و اينها همگي، آنها را در برآورده ساختن نيازهاي جامعه اسلامي ناتوان نشان ميدهد و آنها از قرار گرفتن در جايگاه امامت و فرماندهي و راهبري مردم ناتوانند.
چهارم: وعده الهي كه شامل گسترش عدالت و داد در جاي جاي زمين و برتري اسلام بر تمامي اديان ديگر و اين بندگان صالح خدا زمين را به ارث ميبرند و محقق شدن رؤيا و آرزوي پيامبران مبني بر گسترش يكتاپرستي در تمامي جهان، با وجود اين مدعيان هنوز تحقق نيافته است.
دروغ و ياوهگوييهاي اين مدعيان مانند خورشيد در نيمروز روشن و آشكار است و اين نياز به دليلها و برهانهاي زيادي ندارد و به همين جهت است كه تنها اشخاص سادهلوح آنها را تصديق كرده و فريب آنها را خوردهاند و دروغشان در پايان، آنها را به سوي زبالهدان تاريخ كشانده است.
پينوشتها:
1. مجلسة زهرة الخليج ـ شماره (1100) كشور امارات متحده عربي.
2. أعلام الوري ص 426.