مردان ملکوت

شهيد عباس درشتي چهره ي معصومانه اي داشت و انسان باوقاري بود. بيشتر پروازهاي او با همراهي کمک خلبان ثابتش عقيل صادقي انجام مي گرفت. شهيد درشتي با عنوان خلبان يکم و شهيد صادقي با عنوان کمک خلبان(تيرانداز)پرواز مي کردند.
چهارشنبه، 19 بهمن 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
مردان ملکوت

مردان ملکوت شهيد درشتي به روايت سرهنگ فني هوايي محسن يونسي سينکي
مردان ملکوت


 

نویسنده: مسعود آب آذری




 
شهيد عباس درشتي چهره ي معصومانه اي داشت و انسان باوقاري بود. بيشتر پروازهاي او با همراهي کمک خلبان ثابتش عقيل صادقي انجام مي گرفت. شهيد درشتي با عنوان خلبان يکم و شهيد صادقي با عنوان کمک خلبان(تيرانداز)پرواز مي کردند.
در اوايل جنگ قرار بود ستوني ازنيروي زميني ارتش با پشتيباني بالگردهاي هوانيروز به منطقه کردستان اعزام شود. خلبانان طي چند روز از صبح تا غروب اين ستون را اسکورت مي کردند و هنگام غروب به پادگان بازمي گشتند، مجدداً فردا براي اسکورت ستون نظامي به منطقه پرواز مي کردند. به خاطر دارم شب آخري که فرداي آن روز شهيد درشتي به شهادت رسيد تا آخرين دقايق روز بالگرد آنان از منطقه بازنگشته بود. همه ما نگران شده بوديم. هوا تقريباً تاريک شده بود که ديدم صداي ملخ بالگرد با چراغ چشمک زن(انتاي کلوژن لايت)آن به نظر ما رسيد بالگرد به زمين نشست من و دونفر ديگر از بچه ها به طرف بالگرد آنان رفتيم آنان درب (کانوپي)بالگرد را بالا زدند تا پياده شوند از شدت خستگي براي چند دقيقه اي به کابين تکيه دادند و با چهره اي خسته چگونگي مأموريت و سنگيني کار گفتند. به ما گفتند گان(اسلحه ي بالگرد)گير کرده سعي کنيد همين امشب آن را تعمير کنيد که ما فردا اول صبح برويم. آن شب ما تا نيمه هاي شب مشغول تعمير گان بالگرد آنان بوديم وبعد از تعمير آماده کار شد. فردايش ـ صبح همان روز حادثه (59/6/15)-مثل روزهاي گذشته بچه ها به خط پرواز رفتند چهار نفر از بچه هاي خلبان به طرف بالگردهاي خود رفته و استارت زدند، ولي عباس درشتي و عقيل صادقي در کنار ما روي زمين نشسته بودند و داشتيم به آن دو بالگرد که آماده پرواز بودند نگاه مي کرديم در آن لحظه دو تن از خلبانان ما-خلبان سعيد پيوندي و خلبان قبادي- قبل از پرواز نمي دانم به چه علتي با يکي دو نفر از بچه ها بر سر موضوعي بحث شان شده بود و با ناراحتي پشت فرامين بالگرد نشستند و پس از استارت زدن بالگرد، آماده پرواز شدند و بالگرد را با يک وضع بسيار خطرناک از زمين بلند کرده و بلافاصله با يک چرخش از زمين کنده شده و به پرواز درآمدند. از حالت به پرواز درآمدن شان عصبانيت آنان پيدا بود. ما به اتفاق شهيد درشتي و شهيد عقيل صادقي روي زمين نشسته بوديم و اين صحنه ها را نگاه مي کرديم. در اين هنگام شهيد درشتي با حالت خنده و شوخي با اشاره به بالگرد آنان گفت:مي خوان بگن يعني ما ناراحتيم.
عباس و عقيل هم از ما خداحافظي کردند و به طرف بالگرد خودشان رفتند. آري دو کبوتر عاشق ما سوار بر بالگرد از زمين بلند شدند و براي آخرين بار باند پرواز را دور زدند. سپس در ارتفاع بسيار پايين به ما نزديک شدند و با تکان دادن دست، بار ديگر از ما خداحافظي کردند. ما هم به آنها دست تکان داديم و به دنبال کار خود رفتيم. ساعت حوالي يازده صبح بود که ديدم مسئول جيپ بي سيم سراسيمه آمد و به ما گفت:بچه ها يکي از بالگردها را زدند. ما با نگراني سراغ خلبان را گرفتيم. گفت:مثل اين که خلبان ها سالم هستند. خدا را شکر کرديم و منتظرآمدن دو بالگرد شديم. طولي نکشيد که بالگرد کبري از دور نمايان شد و ما هم بي صبرانه منتظر فرود آن ها و پرس و جو از حال خلبانان بالگرد سقوط کرده بوديم و نمي دانستيم که خلبانان آن بالگرد چه کساني بودند. بالاخره کبري به زمين نشست و دو خلبان آن آقايان پير احمديان و احمد صادقي در بالگرد نمايان شدند. پيش آن ها رفتيم و با چشمان اشک بارشان روبه رو شديم. آن ها خبر شهادت عباس و عقيل را به ما دادند و به دنبال آن بچه هاي تيم فني و خلبانان ديگر هر کدام به گوشه اي پناه برده و گريستند. چهره ي زيبا و ملکوتي اين دو شهيد را به صورت زنده و خندان در نظرمان مجسم مي کرديم و اشک مي ريختيم. باورمان نمي شد که گل هاي شادابي که تا دو ساعت پيش در کنار ما بودند، اکنون روح پاک شان به ملکوت اعلي پيوسته است. ديري نگذشته بود که بالگرد شنوک به خلباني امير صفايي نژاد (فرمانده سابق هوانيروز)به زمين نشست و پيکر پاک و مطهرآنان روي فرودگاه سينه هاي مان فرود آمد و پس از چند روز تيم ما با دلي پر از اندوه بدون حضور عقاب هاي تيز پروازمان منطقه مراغه را به قصد اصفهان ترک کردند.
منبع: آب آذری .مسعود / عبور از نهایت / انتشارات سازمان حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس ارتش / تهران :چاپ اول .1386




 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط