سقوط آزاد

چگونه زماني که تنها سه دقيقه تا برخورد با زمين فاصله داريد، از يک سقوط آزاد از هواپيما با سرعت 193 کيلومتر بر ساعت از ارتفاع ده کيلومتري سطح زمين، جان سالم بدر ببريد فرض کنيد بعد از گذراندن يک شب طولاني و بي خوابي خسته کننده، مجبور هستيد صبح زود سوار بر هواپيما شده و سفر کنيد. در نتيجه بلافاصله بعد از بلند شدن هواپيما خواب شيريني چشمان شما را فرا مي گيرد. ناگهان با شنيدن صداي
چهارشنبه، 10 اسفند 1390
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
سقوط آزاد

سقوط آزاد
سقوط آزاد


 

نويسنده: دن کوپل
مترجم: نغمه اويسي



 
چگونه زماني که تنها سه دقيقه تا برخورد با زمين فاصله داريد، از يک سقوط آزاد از هواپيما با سرعت 193 کيلومتر بر ساعت از ارتفاع ده کيلومتري سطح زمين، جان سالم بدر ببريد
فرض کنيد بعد از گذراندن يک شب طولاني و بي خوابي خسته کننده، مجبور هستيد صبح زود سوار بر هواپيما شده و سفر کنيد. در نتيجه بلافاصله بعد از بلند شدن هواپيما خواب شيريني چشمان شما را فرا مي گيرد. ناگهان با شنيدن صداي وحشتناکي از خواب پريده و هواي سرد را در اطراف خود احساس مي کنيد. من کجا هستم؟ هواپيما کجاست؟ خبر بد اينکه شما در ارتفاع نه کيلومتري از سطح زمين، تنها و در حال سقوط هستيد اما در اين شرايط وحشتناک بايد تنها به خبرهاي خوب فکر کرد. با اينکه جاذبه زمين به ضرر شما عمل مي کند اما مي توانيد از زمان به نفع خود استفاده کنيد. شايد باور نکنيد؛ اما اگر قرار است سقوط کنيد بهتر است اين سقوط از يک هواپيما در ارتفاع بالا باشد تا سقوط از بالکن ساختماني بلند!
با توجه به کمبود اکسيژن در اين ارتفاع به زودي هوشياري خود را از دست داده و بيهوشي بر شما غلبه خواهد کرد. بنابراين با سرعتي بسيار زياد و مانند گلوله توپ به سوي زمين سقوط خواهيد کرد تا اينکه در ارتفاع 1/5 کيلومتري از سطح زمين دوباره هوشياري خود را به دست آوريد. پس سعي کنيد نکاتي را که در ادامه خواهيد خواند کاملا به ياد داشته باشيد چون در نهايت «زمين » مقصد نهايي شما خواهد بود!
به طور واقع بينانه، احتمال زنده ماندن از يک سقوط نه کيلومتري بسيار ضعيف است و با قرار گرفتن در چنين شرايطي بايد بدانيد که چيزي براي از دست دادن نداريد، پس سعي کنيد تمامي امکانات اطرافتان را بررسي کنيد. جالب است بدانيد که دو راه براي بيرون پريدن از يک هواپيما پيش رو داريد. روش اول سقوط آزاد و يا بيرون افتادن از هواپيما بدون وجود هيچ گونه لوازم ايمني و يا وسيله اي براي کاهش شتاب سقوط است و روش دوم «لاشه سواري » نام دارد . کلمه «لاشه سواري» يا Wreckage Riding توسط جيم هميلتون ( Jim Hamilton ) تاريخدان تازه کاري در ايالت ماساچوست آمريکا که تحقيقاتي در زمينه سقوط آزاد انجام داده است، ابداع شده و به اين معني است که اگر خوش شانس باشيد ممکن است به هنگام سقوط به قطعه اي از هواپيما متصل باشيد. سال 1972 زماني که هواپيماي DC-9 بر فراز چکسلواکي سابق در حال پرواز بود منفجر شد و مهماندار آن به نام وسنا ويولوويچ ( Vesna Vulovic) مسافتي نزديک به ده کيلومتر را در حالي که بين صندلي خود، چرخ دستي حمل غذا، قسمتي از بدنه هواپيما و جسد يکي از مسافران گير افتاده بود، به سمت زمين سقوط کرد. به اين ترتيب او روي زمين برفي فرود آمده و مسافت طولاني را روي برف ها سرخورده و در نهايت در نقطه اي متوقف شد. با وجود جراحات شديد او توانست از اين سانحه جان سالم بدر ببرد.
براساس آمار ارائه شده توسط هميلتون و با توجه به اين واقعيت که از سال 1940 تعداد محدودي توانسته اند از حدود 31 سقوط جان سالم بدر ببرند، به نظر مي رسد احتمال نجات يافتن از سقوط درحالي که اطرافتان با لاشه يا باقيمانده قسمت هاي هواپيما محصور شده باشد به مراتب بيشتر از سقوط آزاد با دست خالي است. البته موضوع به همين جا ختم نمي شود. ظاهرا افرادي که از سقوط هواپيما جان سالم به در برده اند انجمني را براي خود تشکيل داده اند که خود همين انجمن به گروه کوچک تري متشکل از افرادي که با دست خالي از سقوط نجات يافته اند، تقسيم شده است. اين گروه کوچک تر که با نام Free- fallers ( سقوط آزادي ها) شناخته مي شود تنها 13 نفر عضو دارد که معروف ترين آنها خلباني به نام الن مگي (Alan Magee) است که در سال 1943 در حين انجام عمليات جنگي بر فراز فرانسه، در ارتفاع شش کيلومتري از سطح زمين از هواپيماي B-17 خود به بيرون پرتاب شده و در يک ايستگاه قطار سقوط کرد. البته او بعد از اين حادثه به دست نيروهاي آلمان افتاد که از زنده ماندن او به سختي تعجب کرده بودند.
به هر حال فرقي نمي کند چه با تکه مچاله شده از بدنه هواپيما به زمين برسيد يا سقوط آزاد، مساله مهم شتاب نهايي شما به هنگام رسيدن به زمين است چون به علت وجود جاذبه، سرعت شما هر لحظه بيشتر خواهد شد اما همانند هر شيء در حالت حرکت ديگري، با زياد شدن سرعت، اصطکاک بيشتري نيز با هواي اطراف به وجود خواهد آمد. درنهايت نيروي به سمت پايين برابر با مقاومت به سمت بالا شده و باعث تثبيت سرعت خواهد شد.
در چنين شرايطي، با توجه به وزن بدن و همچنين چگالي هواي اطراف، سرعت سقوط ممکن است تا 193 کيلومتر بر ساعت برسد و شخص در حال سقوط 457 متر نهايي را با نيرويي وارد شده از سطح زمين، به زمين برخورد خواهد کرد. با اين حال نبايد از زمان غافل بود. زمان پيش روي شما از لحظه بيرون افتادن از هواپيما تا لحظه برخورد با زمين تقريبا برابر با زمان مورد نياز براي خواندن مطالب اين مقاله خواهد بود.
حالا با رسيدن به سطح قابل تنفسي از هوا، به سختي به هوش خواهيد آمد. در اين ارتفاع دو دقيقه تا برخورد با زمين وقت داريد. پس تنها کار پيش روي شما تصميم گرفتن براي زنده ماندن است. براساس گزارش هاي هميلتون «سقوط باعث مرگ هيچ کس نيست، بلکه نحوه فرود است که زنده ماندن يا مرگ کسي را رقم مي زند» پس دانسته هاي خود را به کارگرفته و هدف خود را مشخص کنيد.
اما چگونه؟ سرعت سقوط خلبان مگي روي سنگ فرش ايستگاه قطار در فرانسه به واسطه برخورد با نورگير سقف کاهش يافته بود. درست است که برخورد با شيشه خطرات زيادي دارد اما در اين مورد شانس با مگي همراه بود. همچنين توده هاي علف و درختان نيز با وجود شاخه هاي تيزشان در کاهش سرعت سقوط افراد بي تاثير نبوده اند . برف نيز يکي از مواردي است که افراد در حال سقوط مي توانند براي زنده ماندن روي آن حساب کنند. نظرتان درباره مرداب چيست؟ ظاهراً سطح پر از لجن و پوشيده از گياه آنها مي تواند محل فرود مناسبي باشد. هميلتون در گزارشات خود به موردي اشاره مي کند که در آن يک چترباز موفق به باز کردن چتر خود نشده و پس از گير کردن لوازم همراهش به کابل هاي فشار قوي برق، توانسته بود از مرگ نجات يابد. اما بر خلاف باور عمومي، سقوط در آب انتخاب مناسبي براي فرود محسوب نمي شود. برخورد با سطح اقيانوس مي تواند نتيجه اي همانند برخورد با سطح بتوني پياده رو داشته باشد.
مساله مهم بعدي اين است که بدنتان را در چه شکل و وضعيتي قرار دهيد. بهترين راه براي کاهش سرعت سقوط اين است که بدن خود را در شرايطي نظير حرکات نمايشي چتربازها قرار داده، دست ها و پاها را از هم باز کرده، سينه خود را به سمت پايين داده و با خم کردن ستون فقرات، سر را به سمت بالا بگيريد. به اين ترتيب با ايجاد اصطکاک، قدرت عمل بيشتري خواهيد داشت اما به ياد داشته باشيد که بدن خود را آزاد و شل نکنيد. اين وضعيت نهايي براي فرود نخواهد بود.
موضوع نحوه برخورد با زمين يکي از مسائلي است که متاسفانه بحث هاي زيادي درباره آن صورت مي گيرد. طي مطالعات انجام شده، در سال 1942 اعلام شد که تقسيم فشار و تعادل نقش مهمي در کاهش جراحات دارد و در مقاله منتشر شده، گفته شده بود که بهترين وضعيت براي فرود روي سطح زمين، فرود به صورت باز و پهن است. اما در سال 1963 ناسا اعلام کرد که فرود در وضعيتي با پاهاي جمع شده، پاشنه هاي پا به سمت بالا و زانوهاي جمع شده مي تواند احتمال زنده ماندن افراد را افزايش دهد. ناسا همچنين اعلام کرده بود که تمرينات آکروباتيک و هنرهاي رزمي ممکن است به افراد کمک کند تا از سقوط و برخورد با سطح سخت جان سالم بدر ببرند. به هر حال فردي که توانسته کمربند مشکي در ورزش هاي رزمي کسب کند قادر به نصف کردن يک تکه آجر يا چوب با تنها يک ضربه است، پس شايد بتواند چنين مهارتي را در زمان برخورد با سطح سخت به کار گيرد.
کسب تجربه از راه تکرار مي تواند روش مناسبي براي ياد گيري باشد. ياسوهيرو کوبو (Yasuhiro Kubo) چترباز ژاپني را مي توان نمونه بارز کسب چنين تجربه اي و داراي رکورد جهاني در اين زمينه معرفي کرد. اين چترباز ابتدا کيف چتر نجات خود را از هواپيما به بيرون پرتاب کرده و سپس به دنبال آن مي پرد و سعي مي کندتا آخرين لحظه هاي ممکن، براي گرفتن و پوشيدن آن صبر کند. در سال 2000 کوبو با همين روش از ارتفاعي نزديک به سه کيلومتر سقوط آزاد خود را آغاز کرد و براي بر تن کردن چتر نجات خود، 50 ثانيه صبر کرد. شايد يکي از روش هاي امن تر براي کسب چنين تجربه اي، تونل باد موجود در پارک ها و شهربازي ها باشد، اما به ياد داشته باشيد لحظه برخورد با زمين تنها براي يکبار قابل تجربه است و براي کسب چنين تجربه اي شايد بخواهيد از بلندترين پل جهان به نام Millau Viaduct با ارتفاع 271 متر واقع در کشور فرانسه به پايين بپريد که پايه هاي آن بر فراز مزرعه هاي نرم و اسفنجي ساخته شده است.
به ياد داشته باشيد براي سقوط در آب، لازم است از قدرت تصميم گيري سريعي برخوردار باشيد. مطالعات انجام شده روي کساني که از روي پل ها به داخل آب مي پرند نشان مي دهد که فرو رفتن در آب با پا (چاقو مانند ) احتمال روي سطح آب آمدن را افزايش مي دهد. البته ماجراجويان صخره نوردي که به پريدن در درياچه از بالاي کوه معروف هستند بر اين باورند که ورود با سر، در حالي که دست ها بالاي سرکشيده شده وانگشت ها به هم قلاب شده باشند وضعيت بهتري را براي بدن ايجاد کرده و در عين حال از ورود هر گونه ضربه اي به سر نيز جلوگيري خواهد کرد. به هر حال مهم نيست کدام يک از روش هاي فوق را براي سقوط در آب انتخاب مي کنيد، مهم اين است که سريع تصميم بگيريد.
نکته قابل توجه ديگر اين است که ؛ فرقي نمي کند روي چه سطحي سقوط مي کنيد، به ياد داشته باشيد که هيچ وقت با سر به هيچ سطحي برخورد نکنيد. مطالعاتي که در سال 1977 روي تاثيرات سقوط آزاد انجام شد نشان مي دهند که مهم ترين علت مرگ در هر سقوطي مانند سقوط از ساختمان ، پل ها و حتي سقوط آسانسور مي تواند ضربه وارد شده به جمجمه باشد.
اگر به هر دليلي ناچار هستيد با سر سقوط کنيد، قيد زيبايي خود را زده و سعي کنيد پايان سقوط روي صورت باشد و از ورود هر گونه ضربه اي به پشت يا بالاي سر جلوگيري کنيد.
شايد بهتر باشد از اين پس به هنگام انجام پروازهاي مسافرتي خود عينک مخصوص چتربازان را به همراه داشته باشيد. هميلتون معتقد است سقوط با سر باعث ايجاد اشک در چشم شده و قدرت بينايي شما را محدود خواهد کرد.
با حساب اينکه هر انسان بالغ قادر به خواندن 250 کلمه در دقيقه است، احتمالاً تا پايان اين مقاله با زمين برخورد خواهيد کرد. شما اصول اوليه سقوط را فرا گرفته ايد و اکنون زمان استفاده از مهارت هاي شخصي فرا رسيده است. البته مي توانيد از توصيه هاي ديگري هم بهره مند شويد اما به ياد داشته باشيد در اين ارتفاع دانستن يا ندانستن اين توصيه ها فرقي به حال شما نخواهد کرد. براساس آمار به دست آمده، اگر جزو خدمه پرواز، در حال سفر با هواپيماي ارتشي و يا يک بچه باشيد، احتمال زنده ماندن در سقوط از هواپيما بيش از ديگر افراد است. ظرف 40 سال گذشته تعداد بسيار زيادي هواپيما دچار سانحه شده اند که در هر کدام از آنها تنها يک نفر جان سالم بدر برده است . از تعداد بازماندگان سوانح هوايي ثبت شده، چهار نفر از آنها جزو خدمه پرواز وتنها هفت نفر مسافر عادي زير 18 سال بوده اند . از آن جمله مي توان به محمد الفاتح عثمان، مسافر دو ساله و تنها بازمانده پرواز بوئينگ در سودان در سال 2003 اشاره کرد. همچنين سال 2009 باهيا باکاري (Bahia Bakari) 14 ساله نيز تنها بازمانده پرواز خطوط هوايي يمن بود.
مهارت بيشتر و نوع صندلي خدمه پرواز را مي توان يکي از دلايل نجات آنان دانست اما دليل نجات افراد کم سن و سال از سوانح هوايي چيست؟ مطالعات ناسا نشان مي دهد داشتن اسکلت بدني قابل انعطاف تر، عضلات نرمتر و وجود چربي زير پوستي بيشتر در کودکان زير چهار سال، باعث حفاظت از اندام داخلي آنها شده و به همين دليل تعداد کودکان نجات يافته از سوانح هوايي بيشتر از افراد بزرگسال است.
به همين ترتيب قد کوتاه افراد نسبت به ديگران و قرار گرفتن سر آنها پايين تر از سطح صندلي جلويي، مي تواند عامل مهمي در حفاظت از جمجمه در برابر آوار داخل هواپيما باشد. کم بودن وزن بدن نيز مي تواند در کاهش سرعت نهايي افراد نقش مهمي ايفا کند.
زمين. بله شما صحيح و سالم با زمين برخورد کرده ايد. اگر خوش شانس باشيد تعدادي جراحت نه چندان جدي برداشته ايد. پس بلند شده، خود را بتکانيد و زنده ماندن خود را جشن بگيريد. البته نه با خيال راحت، چون مرحله سختي پيش رو خواهيد داشت. پس بهتر است به خواندن ادامه داده و از تجربيات جوليان کوپکه (Juliane Koepcke) درس بگيريد.
شب کريسمس سال 1971، پرواز اين دختر 17 ساله آلماني بر فراز آمازون دچار سانحه شد. صبح روز بعد او زماني به هوش آمد که با کمربند ايمني به صندلي هواپيما وصل شده بود در حالي که هداياي سال نو در اطرافش روي زمين پراکنده شده بود.
زخمي و تنها، فکر مرگ مادر خود را که در صندلي کنارش نشسته بود از سر بيرون کرد و در عوض نصيحت هاي پدر زيست شناس خود را به خاطر آورد: « هرگاه در جنگل گم شدي، براي پيدا کردن محل زندگي انسان ها مسير آب را دنبال کن.»
او آبراه هاي باريک را دنبال کرده و به مسير اصلي رودخانه رسيده و از شاخه يک درخت براي راندن کروکوديل ها و ماهي هاي برقي رودخانه استفاده کرده و مسير خود را از ميان مرداب پيدا کرده بود. تنها غذاي او يک کيف کوچک پر از شکلات بود و در تمام اين مدت از آب کثيف و کدر رودخانه آشاميده بود. جوليان با بي اعتناعي به شکستگي استخوان ترقوه و جراحاتي که باعث هجوم حشرات شده بودند، به راه خود ادامه داد.
در روز دهم، تصميم گرفت کمي در کنار رودخانه شبونيا (Shebinya River) استراحت کند. زماني که بلند شد تا دوباره به راه خود ادامه دهد قايق کوچکي را در ساحل رودخانه مشاهده کرد. ساعت ها طول کشيد تا بتواند تپه خاکي را پشت سر گذاشته و به کلبه اي که در آن نزديکي قرار داشت برسد. روز بعد گروهي از چوب برهاي اطراف او را يافتند.
از اين اتفاق در کشور پرو به عنوان يک معجزه ياد مي شود. بر اساس گزارشات ثبت شده در «دفتر ثبت سوانح هوايي» واقع در ژنو ، 118/934 انسان جان خود را در 15/463 سقوط هواپيما بين سال هاي 1940 تا 2008 از دست داده اند. البته تعداد چتربازاني را که به دليل عمل نکردن چتر نجات، جان خود را از دست داده اند نيز بايد به اين تعداد اضافه کرد. محاسبات هميلتون نشان مي دهد که از اين تعداد سانحه هوايي تنها 157 نفر از سوانح ارتفاع بيش از سه کيلومتري جان سالم به در برده اند.
اما جوليان هيچ رابطه اي بين نجات خود و قضا و قدر نمي بيند. او هنوز هم با به ياد آوردن اوليه لحظه هاي سقوط خود از هواپيما و زماني که با صندلي خود ميان آسمان و زمين معلق بود، مي گويد: « در آن لحظه کنترل هيچ چيز در دست من نبود اما بعد از آنکه هوشياري خود را به دست آوردم موفق شدم تصميم درست را گرفته و صحنه حادثه را ترک کنم.
با توجه به تجربياتي که در مرکز تحقيقاتي والدينم به دست آورده بودم ترسي از جنگل و طبيعت نداشتم. مي دانستم چگونه بايد در جنگل راه بروم و از وسط رودخانه اي پر از ماهي هاي گوشتخوار پيرانا و سوسمارها بگذرم».
شايد اکنون از خواب خوش بيدار شده و متوجه شده ايد که چرخ هاي هواپيما با موفقيت باز شده و بر روي باند پرواز در حال فرود هستيد.
باعث خوشحالي تان خواهد شد اگر بدانيد که احتمال بروز هر گونه سانحه در هواپيماهاي مسافربري بسيار اندک است و شايد هرگز تا آخر عمر ناچار به استفاده از اطلاعات اين مقاله نباشيد اما براي نشان دادن وظيفه شناسي خود بهتر است اين مجله را در جيب صندلي جلويي خود بگذاريد، شايد مسافر بعدي به آن احتياج پيدا کند!
منبع: نشريه دانستنيها شماره 38



 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.