گسترش زبان مخفي در ادبيات گفتاري جوانان
نويسنده: مهديه سادات محسني فر
شناساندن يا درک کامل مفهوم ها، بدون استفاده از واژه ها ممکن نيست. حال اگر مفهوم تازه اي در ميان باشد، براي بيان آن، از تمام امکان هاي موجود در زبان استفاده مي کنيم و به محض اين که واژه ي مناسب را مي يابيم، نفس راحتي مي کشيم!
به واقع زبان و گفتار، مهم ترين وسيله ي ارتباطي ميان انسان هاست. قراردادهاي زباني و واژه ها، آن قدر بر ارتباط سايه گسترده اند که امروزه تصور نبود آن، آدمي را که حتي به کمک واژه، مي انديشد، درهم مي شکند.
اما گويا اين ساخته ي دست بشر، نتوانسته به تمامي، حس ها و خواسته هاي انسان را پوشش دهد. درهم آميختن واژه ها و استفاده از آن ها در معنايي جز آنچه تعيين شده است، زبان ديگري مي سازد که در اصطلاح، «زبان مخفي» ناميده مي شود.
اين پديده در تمام دنيا و به نسبت ويژگي هاي فرهنگي که زبان از آن بر آمده، شکل گرفته است. انگيزه هاي بسياري در توليد و شکل گيري اين پديده مؤثر بوده اند؛ مرزبندي هاي گروهي، اَعمال مجرمانه، پنهان سازي انديشه ها و احساسات، بيان احساس هاي ناگفتني، کوتاه سازي مفهوم ها و يا حتي تفنن و سرگرمي!
در ايران، زبان مخفي از ديرپاي وجود داشته است و در هر دوره ي زماني، واژه هايي حاصل ادبيات گفتاري بوده اند؛ اما در چند دهه ي گذشته و به خصوص در نزد جوانان ايراني، همان به نوعي خارج از عرف سخن راندن، شمايلي نوين به خود گرفته است؛ به طوري که نمي توان به سادگي از آن گذشت و به آن بي توجه بود.
امروزه اين گونه ادبيات گفتاري، به طور معمول به جوان ها نسبت داده مي شود و اغلب سازندگان و مصرف گنندگان آن نيز، همين گروه هستند؛ ولي گاه برخي از اين واژگان به زبان محاوره نيز راه مي يابند و در ميان عامه ي مردم گسترش مي يابند.
جوانان در خيابان، دانشگاه و... با يک ديگر با کلماتي خاص سخن مي گويند؛ اما با افرادي که در حريم زباني شان راه ندارند، به گونه اي ديگر و با زباني رسمي. واژه سازان اين گونه زبان، مدام در پي دگرگون کردن کلمه ها و استفاده از کلمه هايي بي ربط به موضوع، به صورت استعاري اند و هر چند وقت يک بار نيز، اين واژه ها را تغيير مي دهند.
در اين خصوص، نمي توان حکم قطعي صادر کرد؛ چرا که نتيجه، بسته به کيفيت و کميت کاربرد اين گونه اصطلاحات از سوي اقشار مختلف جامعه و نيز حمايت يا طرد آن از سوي نهادهاي حکومتي، متفاوت خواهد بود براي مثال در صورت حمايت بي رويه و بدون قيد و بند رسانه ها - چه نوشتاري، چه ديداري و چه شنيداري - از اين زبان (به بهانه ي جوان گرايي و جذب مخاطب جوان)، شاهد گسترش و ترويج بي رويه ي اين اصطلاحات در زبان فارسي خواهيم بود، به گونه اي که بر اثر تکرار کاربرد، ممکن است بعضي واژه هاي سخيف يا گَرته برداري شده از اصطلاحات در زبان فارسي خواهيم بود، به گونه اي که بر اثر تکرار کاربرد، ممکن است بعضي واژه هاي سخيف يا گرته برداري شده از اصطلاحات خارجي، جاي گزين معادل هاي فاخر موجود در ادبيات رسمي کشور شود.
از سوي ديگر، تحريم اين ادبيات و تأکيد بيش از اندازه بر به کارگيري واژه هاي اصيل، باعث خواهد شد زبان، پويايي خودش را از دست بدهد و بر اثر عدم ورود واژه ها و معادل هاي نو به بدنه ي ادبيات رسمي کشور، به مرور زمان، زبان به پديده اي غير قابل انعطاف و منجمد تبديل خواهد شد و بسياري از کارکردها و جذابيت هاي زباني خود را که متناسب با اوضاع و شرايط روز است، از دست خواهد داد و در خطر انقراض قرار خواهد گرفت.
منبع: نشريه مه يار شماره 1
به واقع زبان و گفتار، مهم ترين وسيله ي ارتباطي ميان انسان هاست. قراردادهاي زباني و واژه ها، آن قدر بر ارتباط سايه گسترده اند که امروزه تصور نبود آن، آدمي را که حتي به کمک واژه، مي انديشد، درهم مي شکند.
اما گويا اين ساخته ي دست بشر، نتوانسته به تمامي، حس ها و خواسته هاي انسان را پوشش دهد. درهم آميختن واژه ها و استفاده از آن ها در معنايي جز آنچه تعيين شده است، زبان ديگري مي سازد که در اصطلاح، «زبان مخفي» ناميده مي شود.
اين پديده در تمام دنيا و به نسبت ويژگي هاي فرهنگي که زبان از آن بر آمده، شکل گرفته است. انگيزه هاي بسياري در توليد و شکل گيري اين پديده مؤثر بوده اند؛ مرزبندي هاي گروهي، اَعمال مجرمانه، پنهان سازي انديشه ها و احساسات، بيان احساس هاي ناگفتني، کوتاه سازي مفهوم ها و يا حتي تفنن و سرگرمي!
از کجا آمده اي، آمدنت بهر چه بود؟
در ايران، زبان مخفي از ديرپاي وجود داشته است و در هر دوره ي زماني، واژه هايي حاصل ادبيات گفتاري بوده اند؛ اما در چند دهه ي گذشته و به خصوص در نزد جوانان ايراني، همان به نوعي خارج از عرف سخن راندن، شمايلي نوين به خود گرفته است؛ به طوري که نمي توان به سادگي از آن گذشت و به آن بي توجه بود.
امروزه اين گونه ادبيات گفتاري، به طور معمول به جوان ها نسبت داده مي شود و اغلب سازندگان و مصرف گنندگان آن نيز، همين گروه هستند؛ ولي گاه برخي از اين واژگان به زبان محاوره نيز راه مي يابند و در ميان عامه ي مردم گسترش مي يابند.
جوانان در خيابان، دانشگاه و... با يک ديگر با کلماتي خاص سخن مي گويند؛ اما با افرادي که در حريم زباني شان راه ندارند، به گونه اي ديگر و با زباني رسمي. واژه سازان اين گونه زبان، مدام در پي دگرگون کردن کلمه ها و استفاده از کلمه هايي بي ربط به موضوع، به صورت استعاري اند و هر چند وقت يک بار نيز، اين واژه ها را تغيير مي دهند.
بي خود شده ام ليکن، بي خودتر از اين خواهم!
بسي رنج بردم در اين سال سي....
در اين خصوص، نمي توان حکم قطعي صادر کرد؛ چرا که نتيجه، بسته به کيفيت و کميت کاربرد اين گونه اصطلاحات از سوي اقشار مختلف جامعه و نيز حمايت يا طرد آن از سوي نهادهاي حکومتي، متفاوت خواهد بود براي مثال در صورت حمايت بي رويه و بدون قيد و بند رسانه ها - چه نوشتاري، چه ديداري و چه شنيداري - از اين زبان (به بهانه ي جوان گرايي و جذب مخاطب جوان)، شاهد گسترش و ترويج بي رويه ي اين اصطلاحات در زبان فارسي خواهيم بود، به گونه اي که بر اثر تکرار کاربرد، ممکن است بعضي واژه هاي سخيف يا گَرته برداري شده از اصطلاحات در زبان فارسي خواهيم بود، به گونه اي که بر اثر تکرار کاربرد، ممکن است بعضي واژه هاي سخيف يا گرته برداري شده از اصطلاحات خارجي، جاي گزين معادل هاي فاخر موجود در ادبيات رسمي کشور شود.
خرما نتوان خورد از آن خار که کشتيم
از سوي ديگر، تحريم اين ادبيات و تأکيد بيش از اندازه بر به کارگيري واژه هاي اصيل، باعث خواهد شد زبان، پويايي خودش را از دست بدهد و بر اثر عدم ورود واژه ها و معادل هاي نو به بدنه ي ادبيات رسمي کشور، به مرور زمان، زبان به پديده اي غير قابل انعطاف و منجمد تبديل خواهد شد و بسياري از کارکردها و جذابيت هاي زباني خود را که متناسب با اوضاع و شرايط روز است، از دست خواهد داد و در خطر انقراض قرار خواهد گرفت.
منبع: نشريه مه يار شماره 1