حقوق جنسى زن و شوهر در اسلام (1)
چكيده
اين مقاله با بهرهگيرى از روش توصيفى ـ تحليلى و با مراجعه به منابع متعدد اسلامى و همچنين برخى از يافته هاي علمى به بررسى حقوق جنسى زن و شوهر در اسلام و پاسخ به برخى شبهات مطرح در اين زمينه مي پردازد.
يافته هاي اين تحقيق عبارتاند از:
1. حق جنسى هيچ يك از زوجين در اسلام ناديده گرفته نشده است، هريك به تناسب خود حقوق و تكليفى بر عهده دارند. 2. در مواردى كه زن گرممزاج بوده و بيش از يك بار در چهار ماه نياز به ارضاى جنسى دارد، با استفاده از قاعده لاضرر و قاعده نفى حرج، مىتوان احتياطا شوهر را ملزم به ارضا يا طلاق نمود تا زن دچار ضرر و حرج نشود. 3. تحقيقات علمى نيز نشان مىدهد كه حقوق جنسى تعيين شده در اسلام موافق طبع عمومى زن و مرد مىباشد.
کليد واژه ها: حقوق جنسى، زن و شوهر، تفاوت هاي زن و مرد، گرممزاجى زن.
مقدّمه
1. حقوق جنسىواجبزن و شوهر به لحاظ دينى كدامند؟
2. آيا اسلام همانگونه كه به حق جنسى مرد توجه كرده، به حق جنسى زن نيز توجه كرده است؟
3. آيا تفاوتهايى كه زن و مرد در زمينه حقوق جنسى دارند، با طبيعت آنها سازگار و هماهنگ است؟
4. يافته هاي علمى و روان شناختي در زمينه تفاوت هاي جنسى زن و مرد چه نظرى دارند؟
البته با توجه به اينكه حقوق جنسى مرد بسيار روشن است، به طور مختصر بدان اشاره مىكنيم و در ادامه به طور گسترده به بررسى حق جنسى زن از منظر فقهى مىپردازيم. در پايان نيز به يافته هاي علمى و روان شناختي در زمينه تفاوت هاي جنسى زن و مرد اشاره خواهيم كرد.
1. حق جنسى شوهر
الف. حق تمكين
به طور كلى يكى از حقوق شوهر بر زن، حق تمكين جنسى است و صرفنظر از برخى استثناها، به ويژه موارد ضرر داشتن (مفهوم فقهى ضرر)، بودن زن يا شوهر در حالت احرام، روزه واجب، بودن زن در حالت حيض يا نفاس و...، محدوديت قابلتوجهى براى اين مسئله در نظر گرفته نشده است.(2)
مستندات: دلايل متعددى براى اين مسئله ارائه شده است كه سه نمونه را ذكر مىكنيم:
1. يكى از آياتى كه در اين زمينه مىتوان از آن استفاده كرد، آيه 223 سوره بقره است: «نِسَآؤُكُم حَرثٌ لَّكُم فَأتُوا حَرثَكُم أَنَّى شِئتُم وَقَدِّمُوا لأَنفُسِكُم وَاتَّقُوا اللّهَ وَاعلَمُوا أَنَّكُم مُلاَقُوهُ وَبَشِّرِ المُؤمِنِينَ»؛ زنان شما كشتزار شمايند، پس از هر سو و هر وقت كه خواستيد به كشتزار خود درآييد و (با نيت اكتفاء به حلال در مقابل حرام و طلب فرزندى صالح از اين عمل، ثوابى) براى خودتان پيش فرستيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او را ملاقات خواهيد كرد و مؤمنان را مژده بده.
البته در صورتى مىتوانيم از اين آيه براى حق تمكين شوهر استفاده كنيم كه واژه «أَنَّى» در آيه به معناى زمانى باشد.
در اينباره در تفسير الميزان مىخوانيم: «كلمه "انى" از اسماى شرط است، كه مانند كلمه "متى" در خصوص زمان استعمال مىشود. البته گاهى در مكان هم به كار مىرود. حال اگر در آيه موردبحث به معناى مكان باشد، معنا چنين مىشود: "شما به كشتزار خود وارد شويد، از هر محلى كه خواستيد"، و اگر به معناى زمان باشد، معنايش اين مىشود: "شما هر وقت خواستيد به كشتزار خود برويد."(3) و به هر معنا كه باشد، مىخواهد اطلاق را برساند؛ مخصوصا با قيد (شئتم) اين اطلاق روشن تر به چشم مىخورد. اين را هم بايد بدانيم كه آوردن جمله "زنان شما كشتزار شمايند" قبل از بيان "فاتوا حرثكم" و نيز تعبير از زنان براى بار دوم به (كشتزار)، خالى از اين دلالت نيست كه مراد توسعه و آزادى دادن در عمل زناشويى است.(4)
به هر حال، در صورتى كه «أَنَّى» در اين آيه به معناى زمان باشد ـ همانگونه كه علىبن ابراهيم در تفسير قمى(5) و سيدمحمد شيرازى در تبيين قرآن آن را به معناى زمانى دانستهاند(6) ـ مىتوان از آيه براى اثبات حق تمكين نيز استفاده كرد؛ زيرا در اين صورت، آيه بر اين معنا دلالت مىكند كه هر زمان خواستيد، مىتوانيد با زنانتان آميزش كنيد، و اين همان چيزى است كه مرد بر اثر حق تمكين، به آن مىرسد.
نكته: در اين آيه زنان به مزرعه تشبيه شدهاند، و چه بسا اين تشبيه براى بعضى سنگين آيد كه چرا اسلام درباره نيمى از نوع بشر، چنين تعبيرى به كار برده است؛ در حالى كه نكته باريكى در اين تشبيه نهفته است. در حقيقت، قرآن مىخواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد كه زن وسيله ارضاى شهوت و هوسرانى مردان نيست، بلكه وسيلهاى براى حفظ حيات نوع بشر است ـ همانگونه كه گياهان در كشتزار رشد مىكنند و ادامه حيات مىدهند، انسانها نيز به وسيله وجود زنان متولد شده و نسل شان ادامه مىيابد ـ اين سخن هشدارى براى آنان است كه جنس زن را بازيچه يا وسيله هوسبازى مىدانند.(7)
2. در روايتى كه از امام باقر (عليه السلام) نقل شده است: «زنى به نزد رسول خدا (صلي الله عليه و آله) آمد و عرض كرد: يا رسولاللّه حقّ مرد بر زوجهاش چيست؟ فرمود: آنكه او را فرمان ببرد و از نافرمانىاش بپرهيزد و از مال شوهر (بدون رضاى او) چيزى به فقير ندهد، و نيز بدون اجازه او روزه مستحبى نگيرد، و او را از كاميابى مانع نشود، هرچند بر جهاز شترى سوار باشد، و از خانهاش بدون رخصت وى خارج نشود كه اگر بدون اجازه از منزل بيرون رفت، فرشتگان آسمان و فرشتگان زمين و فرشتگان غضب و رحمت همگى او را لعنت كنند تا به خانهاش باز گردد... .(8)
3. در روايت ديگرى از امام باقر (عليه السلام) مىخوانيم:
«اميرمؤمنان (عليه السلام) درباره مردى كه با زنى ازدواج كرده و مهريه زن را به عهده گرفته بود به شرط آنكه اختيار كامگيرى و طلاق با او (يعنى با زن) باشد، فرمود: زن با سنّت مخالفت نموده و متولّى امرى گشته كه اهلش نبوده؛ بعد حكم فرمود: كه صداق به عهده مرد است و جماع و طلاق نيز به دست اوست و اين سنّت است.»(9)
همانگونه كه مىبينيد در روايت اول آمده است كه او را از كاميابى منع نكند (حتى اگر سوار بر جهاز شترى باشد) و در روايت دوم است كه حق جماع به دست مرد است.
با دقت در متن اين دو روايت به راحتى مىتوان حق تمكين را براى مرد اثبات كرد؛ زيرا با توجه به اينكه حق جماع به دست مرد است، مىتواند در هر زمان كه خواست با زن نزديكى كند و از سوى ديگر، زن هم نمىتواند او را از كاميابى منع كند و اين مسئله همان چيزى است كه مرد در حق تمكين به آن مىرسد.
البته توجه داشته باشيم كه اين حكم مربوط به زمانى است كه زن عذر شرعى نداشته باشد.
ب. اختيار فسخ عقد در مواردى خاص
براى نمونه، اگر زن دچار قرن(11) باشد شوهر خيار فسخ دارد؛ يعنى مىتواند عقد ازدواج را فسخ كند. البته اين عيب، زمانى مجوز فسخ است كه معلوم شود پيش از عقد بوده باشد، و اما اگر بعد از عقد حادث شود، مجوز فسخ نمىشود.(12)
پي نوشت ها :
*دانشپژوه كارشناسى ارشد روان شناسي بالينى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمينى قدسسره.
1ـ سيدروحاللّه خمينى، رساله توضيحالمسائل، با حواشى سيد عبدالكريم موسوى اردبيلى، ص 263.
2ـ حسين بستان، اسلام و تفاوت هاي جنسيتى، ص 26.
3ـ ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 2، ص 141.
4ـ سيد محمدحسين طباطبائى، الميزان، ترجمه سيد محمدباقر موسوى همدانى، ج 2، ص 318.
5ـ ر.ك: علىبن ابراهيم قمى، تفسير قمى، تحقيق سيدطيب موسوى جزائرى، ج 1، ص 73.
6ـ ر.ك: سيد محمدحسين شيرازى، تبيينالقرآن، ج 1، ص 46.
7ـ ر.ك: ناصر مكارم شيرازى و ديگران، تفسير نمونه، ج 2، ص 141.
8ـ محمدبن على صدوق، من لايحضره الفقيه، ترجمه علىاكبر غفارى، ج 3، ص 438؛ ج 5، ص 85.
9ـ همان، ج 3، ص 425؛ ج 5، ص 67.
10ـ ر.ك: حسين بستان، همان، ص 27.
11ـ قرن گوشت يا غده و يا استخوانى است كه در دهانه رحم روييده مىشود و از عمل وطى جلوگيرى مىكند، بلكه اگر جلوگيرى هم نكند و تنها مايه نفرت و گرفتگى خاطر مىشود.
12ـ سيدروحاللّه خمينى، تحريرالوسيله، ج 4، باب نكاح، ص 85و86.