امام خمینى و احیاى نگرش سیاسى به عاشورا و تشکل بخشى به شیعه(3)
نویسنده : حسین شیدائیان
عینیت تشکیلات
«این کشور ما که قیام کرد از اول هم که قیام کرد جمهورى اسلامى و استقلال کامل و نه شرقى ونه غربى را اعلام به دنیا کرد و از اول اعلام کرد به دنیا که ما نه تحت حمایت آمریکا و نه تحتحمایت شوروى و نه تحت حمایت هیچ قدرتى نیستیم، ماییم و تحت عنایات خداى تبارک وتعالى و پرچم توحید که همان پرچم امام حسین(ع) است.»
[43]
از مهمترین و برجستهترین نمودِ عینى تشکلیافتگى شیعه توسط امامخمینى، حاکمیتدین در جامعه است که پس از دوران حکومت پیامبر(ص) و حضرت على(ع) کمسابقه یابىنظیر است امام در عصر پیشرفت صنعت و تکنولوژى و فنآورى و افزایش نظریههاىجامعهشناسى و سیاسى کارآمدى دین اسلام را هم در زمینه نظریهپردازى و هم در عرصهاداره جامعه و تشکیل حکومت اسلامى به منصه ظهور رساند.
امام حکومت اسلامى را بر دو مبناى مستحکم ولایت فقیه (مشروعیت دینى) و مقبولیت مردمى (مردم سالارى دینى) پایه ریزى کرد و آن را قوام بخشید و نهادهاى حکومتى را برمحور این دو مبنا برقرار نمود:
1. ولایت فقیه: پیروزى انقلاب اسلامى و حاکمیت دین در جمهورى اسلامى جملهامام حسین(ع) «مجارى الأمور و الاحکام بأیدى العلماء بالله»
[44] را محقق ساخت و رهبرىدینى را در جهان بشریت با تمام ابعاد و معیارها و مشخصاتى که در احادیث ائمهمعصومین(ع) در شأن و رسالت فقیه بیان شده است احیا نمود. و ولایت فقیه منشأمشروعیت الهى و دینى نظام اسلامى گردید تا اجراى تمام سیاستهاى کلى نظام منطبقبرمعیارهاى اسلامى باشد. نقش محورى رهبرى در هدایت جامعه اسلامى و عزلونصب وتنفیذ حکم مسؤولیت کارگزاران عالىرتبه نظام اسلامى در جهت اجراىاحکام شرعمجوزى بر مشروعیت دستگاههاى اجرایى، قانونگذارى و قضایىاست.
[45]
امام درباره این مبناى اسلامى مىفرماید:
«..فقهاى جامعالشرایط از طرف معصومین نیابت در تمام امور شرعى و سیاسى و اجتماعى رادارند و تولى امور در غیبت کبرى موکول به آنان است.»
[46]
2. مردم سالارى دینى: با رویکردى به نهضتهاى پیشین عمدهترین علت شکستیاناکامى رهبران آنها را فقدان پشتوانه قدرتمند و گسترده مردمى مشاهده مىکنیمو امامجهت نمونه علت ناکامى سید جمالالدین اسدآبادى را نداشتن چنین پایگاهىبیان کردهاست،
[47] از این رو ایشان همان گونه که با هدایت مردم ایران و تظاهراتمیلیونى و حضور درصحنه مبارزه رژیم را ساقط نمود پس از پیروزى نیز یکى از پایههاى مستحکم حکومتراحضور و نقش مردم در شکلگیرى نهادهاى مدنى و انقلابى حکومت قرارداد.
امام بر خلاف برخى سیاستمداران غربى که مردمسالارى مطلق یا دمکراتیکى غربى راترویج مىکنند، ایشان بر حضور مردم مسلمان در چهارچوب احکام و قوانین کلى اسلام درجهت تحقق حاکمیت دین که منشأ مشروعیت سیاسى در عرصه بینالمللى و استحکام نظاممحسوب مىگردد تأکید داشتند.
امام هم بر اسلامیت و هم بر جمهوریت تأکید داشتند و مىفرمودند:
«حکومت از مردم جدا نیست.»
[48]
نقش مردم پس از پیروزى انقلاب در تحقق و تثبیت نظام جمهورى اسلامى با بیعت وپذیرش دستورات امام و اجراى قانون در عرصههاى گوناگون به شکل شرکت در
راهپیمایىها، رفراندوم، انتخابات مجلسین (شوراى اسلامى و خبرگان رهبرى) انتخاباتریاست جمهورى، حضور فعال در بسیج، حضور در جبهه براى دفاع از میهن اسلامى و...ظاهر گردید.
تبلور این دو رکن مهم نظام باعث استحکام و استمرار نظام اسلامى گردید و یگانه نهضتشیعى موفق در تاریخ به ثبت رسید.
استمرار نهضت و حکومت شیعى و آمادگى براى ظهور ولى مطلق
اندیشه و سیره سیاسى امامخمینى به تشکیل و تثبیت نظام جمهورى اسلامى محدودوبسنده نمىشود، ایشان حکومت جمهورى اسلامى را مقدمهاى براى بیدارى مسلمانانومستضعفان جهان مىداند تا از زیر یوغ بردگى مدرن رهایى یابند، از این رو مظلومانجهانرا به مبارزه با ستمگران و آماده ساختن جامعه براى ظهور ولى مطلق فرا مىخواند.ایشان با تفسیر صحیح انتظار ظهور امام زمان(عج) و معرفى معیارهاى منتظران حقیقى درفرهنگ شیعه، به تحلیلهاى غلط درباره انتظارات خط بطلان کشید، و انتظار ظهور رااستمرار اقتدار اسلام تبیین نمود:
«ما همه انتظار فرج داریم، و باید در این انتظار خدمت بکنیم، انتظار فرج، انتظار قدرت اسلاماست، و ما باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند.»
[49]
استمرار و گسترش حاکمیت دین غبار بدعت و تحریف را از انتظار ظهور و آمادگى براىحکومت جهانى مصلح کل زدود و نسل انقلاب را به تلاش و پویایى در تهیه مقدمات ظهورمهدى موعود(عج) و فراگیر شدن حکومت اسلامى در جهان فرا خواند. امام درباره مبارزه باظلم و آماده ساختن جهان براى ظهور مهدى منتظر(عج) مىفرماید:
«... ارزش دارد که انسان در مقابل ظالم بایستد و مشتش را گره کند و توى دهنش بزند ونگذارد که این قدر ظلم زیاد بشود. ما تکلیف داریم آقا! این طور نیست که حالا که ما منتظرظهور امام زمان سلام الله علیه هستیم پس دیگر بنشینیم در خانههاىمان، تسبیح را دردست بگیریم و بگوییم عجّل على فرجه، عجّل، با کار شما باید تعجیل بشود، شما باید زمینه رافراهم کنید براى آمدن او.»
[50]
«ما [اگر] بتوانیم جلوى ظلم را بگیریم، باید بگیریم تکلیفمان است، ضرورت اسلام و قرآنتکلیف ما کرده است که باید برویم همه کار را بکنیم...فراهم کردن اسباب این است کهکاررانزدیک کنیم، کار را همچو بکنیم که مهیا بشود عالم براى آمدن حضرت [مهدى]سلاماللهعلیه.»
[51]
پینوشتها:
[43]. همان، ج17، ص62.
[44]. تحف العقول، ص242.
[45]. ر.ک. صحیفه امام، ج17، ص103.
[46]. صحیفه نور، ج19، ص237.
[47]. صحیفه امام، ج5، ص290.
[48]. صحیفه امام، ج 8، ص 372.
[49]. همان، ص374.
[50]. صحیفه نور، ج18، ص195.
[51]. همان، ج20، ص 198 و 199.
/ج