نویسنده:سید امیرحسین کامرانی راد
منبع: راسخون
منبع: راسخون
عصر امام خمینی (رحمت الله علیه) و رویکرد دینی ومعنوی انسان معاصر
1- ازدیدگاه غریبانبااوج گرفتن رویکرد دینی ومعنوی انسان معاصر، تلاش روزافزون وحساسیت چشم گیری از سوی صاحبنظران غربی در جهت شناخت وتحلیل این پدیدة جهانی به وجود آمده است.کارشناسان غربی درفرصت های گوناگون به بیان نظرات وارائه تحلیلهای خود دراین زمینه میپردازند.
«بیل مایزر» روزنامهنگار ومحقق آمریکایی طی ده برنامه متوالی که از شبکة تلویزیونی PBC پخش شد باارائه نتایج تحقیقات خود در این زمنیه اظهار داشت :
«مردم در سارسر جهان از مادیگرایی وماتریالیسم خسته شدهاند و به سرعت سوی معنویت باز میگردند واین بازگشت چندی است که آغاز شدهاست.»
وی افزود :«دین وپیروی و محض از اصول آن بار دیگر مورد توجه قرار گرفته است. »
متفکرانی چون جورج ویگل – اندیشمند غربی - «غیر مادی {مذهبی} شدن جهان را از واقعیتهای برجستة زندگی اواخر قرن بیستم »میدانند. »
دکتر «پنتی کایین»ا زمحققان و اساتید دانشگاه فنلاند نیز معتقد است :
«{در جهان امروز} تمایل برای پذیرش دین به وجود آمده و این تمایل رو به افزایش است. »
«پیتر شولاتر» نویسنده مفسر سیاسی مشهور کشور آلمان، طی،سخنرانی در سمینار اسلام واختلافات فرهنگ جهانی اظهار میدارد :
«اکنون نهضت بازگشت به دین ومدینه فاضله آغاز شده است »
«جرج متالینوس»استاد سیاسی کلیسا و دانشکدة الهیات اتن (یونان) هم تصریح میکند:
«...در این عصر، مذهب و بازگشت به دیانت رونق گرفته است »چنانکه، پروفسورخوزه ماریا اندیشمند اسپانیایی هم میگوید :
«الآن در دنیا رویکرد به مذهب چشم گیر است. »
«گوستاو ینبور» خبرنگار روزنامة آمریکایی نیویورک تایمز نیز طی گزارشی از اجتماع گسترده ای که در آن سخنرانان آمریکایی بر لزوم بازگشت به دین تأکید نمودند، اعلام نمود:
«نه تنها در آمریکا که همة نقاط جهان توجه مردم به مذهب وخدا رو به افزایش چشم گیر است. »
بن بست نظریة افول مذهب
بسیاری از تحلیلگران غربی جریان رویکرد دینی رابسیار قویتراز حد متصور دانسته و با بیان این مطلب که :
«در شرایط حاضر هیچ قدرت اجتماعی قویتر ازدین (درجهان)وجود ندارد. »
و با تأکید براین که :«مردم دنیا به طور روز افزون چه در شرق و چه درغرب به طرف خداوند، مذهب ومعنویت سوق پیدا میکنند.»
اعتقاد خود را این گونه ابراز میدارند که :
«جریان بازگشت ملتها به دین باوری همانند یک سیل خروشان به راه افتاده است واین تصور که سکولاریسم همة جهان رادر بر میگیرد به پایان رسیده است. »
وتصریح مینمایند: «همه به اشتباه دراین اندیشه بودند که دنیاگرایی درحال به تحلیل بردن مذهب است وهیچ چیز نمیتواند مانع آن شود. »
قرن بیست و یکم : قرن بسط نفوذ فوق العادة مذهب
بسیاری از صاحبنظران غربی بااعتقاد به تجدید حیات دینی بشر معاصر وشتاب فزایندة آن اکنون از افقهای روشن پیش روی این پدیدة در قرن بیست و یکم سخن میگویند، آنان «قرن بیست و یکم را قرن بسط نفوذ فوق العادة مذهب درابعاد مختلف زندگی بشر «میدانند.
«رابرت ماکواند»نویسندة آمریکایی باتوصیف قرن بیست و یکم (میلادی)به قرن کنجکاوی ومعنوی بشر با ارائه امار وارقام و شواهد موجود پیشبینی مینماید که «سدة جدید،دورةجدید هیجانات مذهبی خواهد بود، وانتظارات مردم در این زمینه به شدت افزایش خواهد یافت. »
هفته نامة فرانسوی آبزرواتور در تأیید همین واقعیت ضمن طرح پیشبینی آندره مالرو، نویسندة بزرگ فرانسوی و وزیر فرهنگ اسبق فرانسه، از قول وی مینویسد: «قرن 21 میلادی یا اصلا وجود نخواهد داشت و یاقرن مذهب خواهد بود. »این هفته نامه افزود : «پیشبینی مالرو به حقیقت پیوسته ودرهمه جا بازگشت به مذهب به چشم میخورد. »
2- رویکرد دینی ومعنوی شهروندان جوامع غربی
جریان بازگشت دوبارةانسان عصر امام خمینی (رحمت الله علیه) به سوی ارزشهای معنوی واعتقادهای دینی به سرعت درحال رشد وگسترش در عرصة جهانی میباشد. اما آنچه دراین میان کنجکاوی هر محققی را بر میانگیزد ظهور ونفوذ گستردة جریان مذکور درکانون غفلتزدگی و مادیگرایی افراطی در جهان معاصر یعنی جوامع غربی میباشد.بر اساس نتیجة یک تحقیقات آماری که توسط مؤسسة «برند فیو چرزگروپ» تهیه شده است: توجه وگرایش به مسائل وموضوعات مذهبی درمیان شهروندان کشورهای غربی خصوصا قشر نوگرا و مدرن پسند، روندی رو به افزایش دارد. »
کارشناسان غربی با تایید این مطلب که «الآن در غرب کلیساها پر جمعیتتر از سابق هستند» اظهار میدارند :« این روزها در امریکا وانگلیس و فرانسه واسپانیا بازگشت دینی آن قدر قوی است که هم چیز را تحت شعاع خود قرار داده است. »
پدیدة خداجویی انسان غربی موجب تحولات عظیمیدر مرکز ثقل تمدن غرب یعنی ایالات متحدة آمریکا گشته است.
کارشناسان معتقدند :«به سبب خداجویی درمیان مردم آمریکا بر میزان توجه آنان به مسائل مذهبی چه به صورت فردی وچه از لحاظ اجتماعی افزوده شده است و این امر بدون شک مهمترین ومنحصرترین رویداد دهة هفتاد و هشتاد در آمریکاست، واگر بگوییم این جریان میرود تا همة جامعة آمریکا و رفتار مردم وفرهنگ کشور را در سالهای آیندة این قرن تحت تأثیر قرار دهد حرف باطلی نگفته ایم. »
«رابرت ووتنا »استاد جامعه شناسی دانشگاه بریستون، و «دانلاتین»گزارشگر مذهبی هم در کتابهای جدید الانتشارشان باعنوان «بعد از بهشت »و«به دنبال خریدایمان »بر اساس مصاحبههای پی در پی و دادههای تحقیقاتی متفقا معتقدند:
«هم اکنون هجوم مردم امریکا به زندگیهای مذهبی به صورت بی سابقه ای درحال افزایش است. »
این دو کارشناس دردو تحقیق جداگانه در شرق وغرب ایالات متحدة آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که :
«اعتقاد به خداوندو رفتن به عبادتگاهها در میان مردم بیش از هردورة دیگر مرسوم گردیده است. »
یکی دیگر از صاحبنظران غربی در این باره مینویسد:
«مذهب در اشکال گوناگون خود را در جامعة امریکا متجلی ساخته وهم اکنون در حال شکل دادن به فرهنگ مردم آمریکا میباشد. »
رویکرد دینی ومعنوی غرب در آیینة اطلاعات
گسترش دامنة جریان معنویت خواهی و خداجویی به کشورهای غربی یکی از شگفتآورترین تحولات چند قرن اخیر را پدید آورده است که به لحاظ اهمیت موضوع به طرح برخی از گزارشهای موجود در این زمینه میپردازیم:
«امروزه بخش مهمی از جنوب آمریکا از جنوب شرقی تاغرب را کمربند مذهبی (Religius Beit) میگوبند،زیرا در این منطقه فعالیت دینی دردو دهة اخیر، رو به رشد بوده است، این مطلب را تعدا دشرکت کنندگان درکلیسا وپاسخ دهندگان به پرسشنامهها ونظر سنجی ها تأیید میکند، اکنون بیش از 80 % مردم آمریکا خود را افراد دینی معرفی میکنند، 90% مردم آمریکا اظهار میدارند :خدا وجود دارد. »
دراین نظر سنجیها 60-65% مردم انگلستان و 70 % مردم ایتالیا به چنین نظری قائل بودهاند.»
بر اساس گزارش مؤسسة نظر سنجی «پیو» (درواشنگتن ):« مردم آمریکا روز به روز بیشتر به مذهب روی میآوردند واعتقاد مردم آمریکا به خداوند ومعجزات الهی در دهة جاری به مراتب بیش از بیش از دهة گذشته میباشد.»
ادارة امار کانادا در یک گزارش رسمیاعلام نمود:«تعداد افراد مذهبی درکانادا رو به افزایش است.»
هم چنین مرکز آمار اجتماعی بین المللی (بر اساس نظر خواهی از 19 هزار نفر در بیش از 21 کشور جهان ) اعلام نمود:
«تعداد جوانان کشورهای شرق اروپا که معتقد به زندگی پس از مرگ هستند رو به افزایش میباشد.»
روزنامة آمریکایی یو اس تودی باارائة گزارشی به بیان نمونه ای محسوس ازافزایش علایق مذهبی مردم آمریکا پرداخته مینویسد :« «اکنون 29% آمریکایی ها معتقدند از آزادی بسیار کمیبرای آموزش دینی خود برخوردارند و این در حالی است که این رقم نسبت به نظر خواهی سال گذشته درباره همین موضوع 3%و نسبت به ,سال 1997، 8% افزایش یافته است.
تقریبا 48% از مردم آمریکا هم معتقدندمسئولان باید اجازه نیایش در مدارس را به دانش آموزان بدهند و 64% شهروندان آمریکایی نیز به ممنوعیت دعا در مراکز ورزشی اعتراض دارند و با آن مخالفند. »
این روزنامه میافزاید : « تعداد بی شماری از مردم آمریکا از تصمیم دادگاه این کشور در رابطه با ممنوعیت دانش آموزان از خواندن دعا در مراکز ورزشی، به شدت شکایت داشته و آن را محکوم کرده اند. »
پیامدهای افزایش علایق دینی و معنوی غربی ها
تحولات اجتماعی ناشی از جنبش معنویت گرایی در مغرب زمین اکنون به خوبی محسوس است.هم اکنون به وضوح میتوان روند رو به رشد تجمعات گسترده و عظیم مردمیدر کشورهای غربی را که با پا فشاری بر مطالبات دینی و معنوی از دولت های خود و اعلام وفاداری نسبت به عقاید مذهبی تشکیل میگردد، مشاهده کرد.
« در مرداد 1376 به مناسبت سالگرد روز جهانی جوانان کاتولیگ، گرد همایی عظیمیبا حضور پاپ پل ژان دوم برگزار گردید که در آن بیش از یک میلیون نفر به نیایش پرداختند، در این مراسم جوانان کاتولیک 140کشور جهان حضور داشتند.»« هم چنین شرکت کنندگان میلیونی در اجتماع زنان سیاه پوست آمریکایی در فیلادلفیا اعلام نمودند اکنون زمان تقویت پیوند روحانی و معنوی در خانواده و جامعه سیاه پوستان فرا رسیده است.»
چنانکه « صدها هزار نفر از مردم از ایالات متحده که در اجتماع میلیونی مقدس، به دعوت سازمان میثاق گردهم آمدند به دعا نشسته و خواستار بازگشت معنویت به جامعه خود شدند.»
«در مراسم دیگری که در شهر لسآنجلس برپا گردید، 43 هزار نفر از جوانان آمریکایی با عنوان طرفداران مسیح گردهم آمدند، و هدف از این همایش را آشنایی با ارزشهای معنوی و تجدیدنظر در مورد ایمان شخصی ذکر کردند.»
«پانزده هزار زن آمریکایی نیز با اجتماعی در سالن اجتماعات شهر اوهایو، ضمن فراخواندن مردم آمریکا به یکتاپرستی، یگانه راه حل خروج از بن بست فعلی جامعه خود را گرایش به ارزشهای معنوی و مذهب اعلام کردند»
البته به این نکته اشاره شود که تجمعات روزافزونی که در کشورهای غربی، به ویژه ایالات متحده، به همراه اصرار بر خواستههای فرامادی و مذهبی شکل میگیرد تنها بخشی از آثار مشهود تغییرات عمیق ذائقه معنوی بشر غربی است.
با مروری بر اخبار و گزارشهای موجود درباره تحولات جاری در جوامع غربی به خوبی می توان با وسعت و گستردگی آثار رویکرد دینی و معنوی جوامع غربی آشنا گردید که در این جا تنها به ذکر بخشی کوچکی از این آثار میپردازیم.
براساس اخبار موجود:
«کارشناسان مؤسسه های تحقیقاتی در غرب به طراحان بازاریابی مؤسسات بازرگانی و ... اکیداَ توصیه مینمایند که در برنامهریزیهای خود به افزایش جهانی گرایش افراد به مذهب توجه داشته و آن را مدنظر بگیرند.»
با افزایش گرایش شهروندان غربی به ویژه در آمریکا به دین و مذهب «هماکنون ایستگاههای رادیویی در آمریکا که برنامههای مذهبی پخش می کنند میلیونها شنونده را به خود جذب نمودهاند.» و «براساس گزارش شبکه خبری رویتر 4/1 کاربران بزرگسال اینترنت در آمریکا (که حدود 28 میلیون نفر هستند) به دنبال اطلاعات مذهبی و یا معنوی در این شبکهاند که این رقم روزانه بالغ بر سه میلیون نفر میشود.»
هماکنون کتابهای مذهبی در صدر لیست پرفروشترین کتابها در غرب قرار گرفتهاند.» براساس گزارش مؤسسه تحقیقات گالوپ (Galiup): در آمریکا حدود 2000 عنوان کتاب در بازار وجوددارد که به موضوعاتی پیرامون عبادت پرداختهاند، این تعداد سه برابر تعداد عناوینی است که در موضوعات جنبی چاپ شده است.»
اقبال عمومی جوامع غربی به مسائل دینی و ... فضایی را به وجود آورده که:
«... امروزه (حتی) برای فیزیکدانان، کیهانشناسان، منجمانغربی سودآور شده که در عنوان کتابهایشان اسم خدا را بگنجانند، گرچه در داخل کتاب کاری به خدای سنتی نداشته باشند، لذا عناوینی نظیر The Mihd of God و God and the New Physics و غیره رایج شده است!»
شبکة تلویزیونی سی.ان.ان نیز با ارائه آماری در این زمینه اعلام کرد: «طی سال 1995 انتشار کتابهای عمومی از رشد نزدیک به 6% برخوردار بودهاند، در حالی که انتشار کتابهای مذهبی نرخ رشدی برابر 20% در همین مدت داشتهاند.»
افزایش تمایلات معنوی و مذهبی مردم در کشورهای غربی تحولات مهمی را نیز در صحنه سیاسی و خصوصاً رقابت های انتخاباتی پدیده آورده است.
طی سالهای اخیر، بهرهگیری از تبلیغات مذهبی در برخی از کشورهای غربی از سوی کاندیداهای نمایندگی مجلس و نخستوزیری و ریاستجموری، به جهت جلب رضایت و آرای مردم، رشد چشمگیری داشته است، چنانکه: «نامزدهای نخستوزیری در انگلستان از دو حزب کارگر و محافظهکار هر کدام به نحوی کمسابقه به توصیف اعتقادات مذهبی خود پرداختند.»
«در انتخابات پیشین ریاست جمهوری آمریکا کلینتون (از حزب دموکرات) و باب دال (از حزب جمهوریخواه) نیز به طرح شعارهای مذهبی پرداختند.»
«در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا نیز جورجبوش و مککین، دو نامزد حزب جمهوریخواه در برنامههای تبلیغی خود از تأثیراتی که توصیههای حضرت عیسی(ع) بر شخصیت آنان داشته است و از عقاید درونی خود درباره دین سخن به میان آوردهاند و «الگور» و «بیل برادلی» دو نامزد حزب دموکرات با بیان اینکه «برای اصلاح جامعه باید ارزشهای مذهبی را تقویت کرد» بر مذهبی بودن خود و خانوادههایشان تأکید نمودهاند.»
اصالت جریان دین گرایی و معنویت خواهی جوامع غربی
قبل از مرور برخی از گزارشهای تفصیلی مربوط جریان رو به رشد گرایشهای دینی و معنوی در کشورهای غربی، تذکر یک نکته ضروری به نظر میرسد و آنها اینکه:
گرچه در بدو نظر ممکن است برخی تحلیلگران با این توجیه که «غرب حقیقتی جز اراده معطوف به قدرت و تصرف تکنیکی به قوه عقل و تفکر حسابگر نمیشناسد و اگر از تفکر معنوی سخن میگوید صرفاً برای تقویت نفس خویش است» جنبش دینخواهی و معنویتجویی جوامع غربی را جریانی در راستای تنوعطلبی و لذتجویی و خودنسیانی انسان غربی تحلیل نموده و در مجموع آن را بیش از ارضای سطحی نیازهای عمیق و اصیل انسانی تلقی ننمایند. اما واقعیتهای موجود و تعمق در باطن تحولات دینی و معنوی جوامع مدرن، بیشک ما را بر این باور میدارد که:
شوق و شور معنوی انسان غربی در عصر امامخمینی (ره) برآمده از شعور معنوی و بخشی از آثار «عطش معنوی و گرایش ملتها به ارزشهای وحی» میباشد که امام آن را از جمله ویژگیهای عصر جدید ذکر نمودند. گرایشهای چشمگیر معنوی و مذهبی جوامع پیشرفته صنعتی نه در خود نسیانی بشر، که در خودآگاهی و تجدید عهد فطری انسان با خداوند ریشه دارد، و بشارت طلوع خورشیدی است که از مغرب ارزشهای حیاتی و معنوی در غرب سر برخواهد آورد.
آری، ما بر این باوریم که: «گرایشهای جسته و گریختهای که امروزه در جوامع مدرن به سمت مذهب در شرف ظهور و شکلگیری است طلیعهای امیدوار کننده از نوعی بیداری و خودآگاهی ملتهای آنان است، (چنانکه) بیشک اجتماع عظیم سیاهپوستان مسلمان ایالات متحده آمریکا در سال 1995 در واشنگتن و برخواستن طنین پرصلابت «الله اکبر» در مقابل کاخ سفید، مقر ریاست جمهوری آمریکا نشانة میمونی از یک «خیزش معنوی و اخلاقی در کانون یک جامعه مدرن است.»
اعتراف های غریبان
با آگاهی از اعترافات تحلیل گران و شخصیت های سیاسی و فرهنگی غرب در زمینه جامعیت و توان مندی اسلام, می توان به بخشی از علل رویکرد گسترده جوامع غربی به اسلام دست یافت و آن را مورد تحلیل دقیق تری قرار داد.
1) کلاوس کینکل وزیر اسبق امور خارجه آلمان اخیراً طی مقاله ای که در مطبوعات این کشور به چاپ رسیده است با تصریح به این واقعیت که:
موضوعاتی از قبیل جدایی دولت از جامعه و جدایی دین از سیاست که در عنصر روشنگری قرن 18 در اروپا مطرح شد در مورد اسلام صدق نمی کند می نویسد:
اسلام پاسخ های روشنی به مسائل مختلف داده و این دین از یک سیستم فکری عملی منسجمی برخوردار است, اسلام نه تنها دینی است که مداوم قلمرو و دامنه خود را توسعه می دهد بلکه توانایی حضور اجتماعی این دین در جوامع بشری روبه افزایش است.
2) پرفسور برنارد لوئیس از دانشگاه برینستون آمریکا نیز طی سخنرانی در همایش اسلام در اروپای غربی اظهار داشت: آن گونه که امروز در غرب فهمیده می شود اسلام تنها یک رشته اعتقادات فردی نیست بلکه یک نظام قوانین متنوع است.
3) پرفسور خوزه مارتینز رئیس دانشکده تاریخ باستان دانشگاه کمبلوتنسه و عضو هیئت علمی آکادمی تاریخ رئال مادرید با تذکر این مطلب که گرچه من اروپایی هستم اما بی طرف صحبت می کنم اظهار داشت:
اسلام دینی کامل است و جامع با تمام قوانین صحیح زندگانی, من شخصاً قرآن را پنج بار مطالعه کرده ام در سطر سطر آن قانون و ثبات دیده می شود و از آن گذشته به نظر من اسلام دینی بسیار آسان و فهمیدنی است و... ولی شما می بینید در مسیحیت به اندازه ای روایات گیج کننده است که گاهی یک کشیش هم سرنخ تثلیث را از دست می دهد.
وی افزود: در نهایت در مسیحیت به یک مذهب می رسید ولی در اسلام مجموعه قوانین خواهی رسید.
4) تحلیلگر روزنامه اسپانیایی ا.ب.ت در این زمینه می نویسد:
اسلام دینی اجتماعی است که حتی می تواند مانند ایران تبدیل به حکومت شود مفاهیم اسلام واضح و روان است.
5) هربرت هیل رینگ هاوس نویسنده غربی هم در مقاله ای تحت عنوان شکوفایی اسلام با بیان اینکه: قرآن کتاب دستورالعمل های فردی و فقط برای آخرت نیست می نویسد: قرآن زندگی جمعی انسان ها را در این جهان نیز براساس دستورالعمل های خدایی سروسامان می دهد.
6) هری سیناین (Harryscnein): سیاست مدار سرشناس سوئد, طی مقاله ای در روزنامه dn با عنوان مذهب و سیاست ضمن طرح این واقعیت که: اسلام که در قرون اخیر برای غربی ها ناآشنا شده بود با درگیری اسرائیل با مسلمانان و انقلاب اسلامی ایران سرزبان ها افتاده است می نویسد: اسلام تنها یک مذهب نیست بلکه یک جنبش سیاسی است و حضرت محمد(ص) تنها یک پیامبر نبود یک سیاست مدار و یک سردار نظامی نیز بود.
7)پرفسور دانل هول سینگر، سخنران کنفرانس بررسی تاثیرات اسلام در شمال آفریقا, نتیجه تحقیقات خود را پیرامون اسلام این گونه ابراز می دارد:
اسلام تنها یک مذهب نمی باشد بلکه یک اسلوب زندگانی است, دین اسلام و حکومت با هم توام و مخلوط هستند.
8) مورهود کندی, متخصص با سابقه مرکز مطالعات عربی و خارجی ایالات متحده آمریکا (که مدیران و تجار را در رابطه با فرهنگ های سایر ملل تعلیم می دهد) و رئیس بنیاد کندی در نیویورک, با پیش بینی این امر که اسلام به زودی به عنوان مهم ترین گروه مذهبی در آمریکا بعد از مسیحیت ظهور خواهد کرد , در تشریح علل و عوامل رویکرد گسترده بین المللی به اسلام و جذابیت های این دین جهانی گفت:
ما باید بپذیریم که اسلام مانند مسیحیت تنها یک دین و اعتقاد نیست بلکه علاوه بر آن یک سیستم سیاسی نیز بوده و حقوق خاص خود را دارد, ضمناً دین اسلام طریقه ای است برای زندگی کردن.
وی اضافه نمود: من به عنوان یک دانشجوی دانشگاه هاروارد قوانین وراثت در اسلام را با قوانین ایالت خود مقایسه نمودم و از اینکه قوانین اسلام بسیار انسانی تر بوده و روابط خانوادگی را در نظر گرفته است در شگفت ماندم!
9) تحلیلگر و نویسنده روزنامه کریستین مانیتور با بیان تلقی غالبی که از اسلام در دهه های اخیر خصوصاً پس از قیام امام خمینی در اذهان عمومی پدید آمده می نویسد: اسلام به عنوان دارویی برای دردهای روحی و کیمیایی برای رفع مشکلات سیاسی و اقتصادی است, اسلام از آغاز ظهور برخوردی جامع و کامل با همه وجوه ابعاد زندگی در پیش گرفت و با زندگی شخصی افراد به همان اندازه سروکار دارد که با حیات اجتماعی آنان دارد.
10)در عصر با برکت امام خمینی(رحمت الله علیه) به نحو روزافزونی این باور در میان اندیشمندان و صاحب نظران بین المللی- و به ویژه غربی- رسوخ می نماید که:
جوهره اسلام با شرایط و احوال (مختلف) انسانی قابل انطباق است و ایمان و اطمینان خلل ناپذیری که به آدمیان می دهد آنان را از سرگشتگی و پوچی تمدن امروز مصون می دارد
سید حسن عباس فطرت 65 ساله از روحانیون کشور هندوستان و مدیر مسؤول هفتهنامه صداقت در کشور هندوستان و مدرس حوزه علمیه در آن کشور است. حسن عباس فطرت با وجود این که تحصیلات دینی را در قم و هند به پایان رسانده، اما لیسانس زبان انگلیسی هم دارد، با او در هتل آزادی به گفتگو نشستیم، او در پاسخ سؤال ما گفت:
من کتابی نوشتم تحت همین عنوان «امام خمینی، قدسسره». ببینید امام در عرصه عملی اسلام را بنیان کرد و من به عنوان شاگرد کوچکی از مکتب او همواره شارح اندیشههای او بودهام.
چندین مقاله هم در این زمینه نوشتهام. افکار امام تاثیر زیادی در من و مردم هندوستان داشته است، نظرات ایشان در باب حکومت، در باب زنان، در باب سیاست همه و همه باعثشده که ما بیشتر به او بپردازیم. بطور کلی خمینی چیزی دیگر و جدای از همه علمای دیگر بود.
دومین فردی که سراغ او رفتیم، سید محمدسلمان نقوی فرزند شهید دکتر سید محمدعلی نقوی از دانشجویان دانشگاه امامیه پاکستان است، پدر او از فعالین دانشگاه امامیه پاکستان و از بنیانگذازان سازمان دانشجویان امامیه پاکستان و از فعالین دانشگاه امامیه بوده که مظلومانه به شهادت رسیده است. او نیز پاسخ ما را چنین داد:
این که امام در عمل و گفتار تفاوتی نداشته یعنی آنچه را که میگفتند آن را عمل میکردند همین باعثشده که من بشدت متاثر از امام خمینی باشم و افکار امام را در پاکستان نشر بدهم.
فرد دیگری که سراغ او رفتیم شیخ محمدحسن نجفی ذاکری معروف به ذاکری از علمای پاکستان بود که تحصیلات خود را در نجف به پایان رسانده و هم اکنون مشغول تبلیغ در کویته پاکستان است و همچنین امام جمعه شهری از توابع کویته به نام «ماچ» میباشد که شهری است که وهابیان حضور جدی در آن شهر دارند و شیعیان بشدت در ضعف هستند.
شیخ محمدحسن ذاکری در پاسخ پرسش ما گفت: البته این سؤال شما بسیار سخت است و من باید مطالب مفصلی را بگویم اما به اجمال این که یکی از کارهای مهم امام این بود که مسایل فقهی را به روز مطرح کرد، یعنی جزییترین مسایل دینی را با زبان مردم و به زبان روز مطرح کرد که همان بحث فقه پویا و سنتی است که بحث مفید است که که مجال آن در اینجا نیست.
سید طفیل حسین شیرازی از کشور پاکستان فرد دیگری بود که به سؤال ما پاسخ داد. او تحصیلات خود را در انگلستان به پایان رسانده و سپس به پاکستان بازگشته است. نامبرده سؤال ما را اینگونه پاسخ داد:
من پیش از انقلاب، امام خمینی، قدسسره، را میشناختم. از روزی که به پاریس (نوفل لوشاتو) تبعید شدند، اخبار زندگی ایشان را بدقت دنبال میکردم سخنرانیها و کتابهای ایشان را بدقت مطالعه میکردم. و وقتی میدیدم که یک نفر بخاطر خدا خانه و زندگی را رها کرده استبسیار در من تاثیر گذاشت. این نکته از زندگی امام برای من جالب بود که ایشان چقدر در راه و هدف خود پایدار و بااخلاص است و این همیشه برای من سرمشق بوده است.
فرد دیگری که سراغ او رفتیم احمد یوسف از نویسندگان سوریه و از نویسندگان روزنامه الشراع لبنانی است که در سوریه منتشر میشود.
او در پاسخ پرسش ما گفت: انسان امروز با این تمدن جدید، و ابزار تکنولوژی که مواجه میشود، در واقع چیزی به دست میآورد و چیزی از دست میدهد، چیزی که به دست میآورد یک چیز مادی است. اما چیزی که از دست میدهد یک چیز روحی است. و از این لحاظ شخصیت و روح انسان در عصر امروزی با ابزار مدرنیته جدید زیر فشار تمدن غربی جدید است. راه رهایی از این شرایط چیزی نیست جز بازگشتبه معنویت و این میسر نمیشود جز از راه بازگشتبه اسلام، که پناه بیاوریم به دامن گشاده این دین روحانی که ارزشهای انسانی ما و کرامت ما حفظ شود. و این درست همان راهی است که امام خمینی به روی ما گشود.
الشیخ محمد ابوالخیر شکری از روحانیون بزرگ و معروف سوریه و امام جمعه مسجد بزرگ امام شافعی دمشق و مدیر التحفیظ القرآن الکریم دمشق، فرد دیگری بود که با او به گفتگو نشستیم.
از او پرسیدیم چه چیزی شما را مجذوب امام خمینی، قدسسره، کرد؟ او پاسخ داد: ببینید یک نویسنده آمریکایی استبه نام مایکل هارد، که کتابی نوشته استبه نام «الاوایل» یعنی «اولینها در تاریخ»، در این کتاب بررسی کرده است چه کسانی در تاریخ بشریت اثر گذاشتهاند چه خیر چه شر، مهم این است که چه کسانی اثر گذاشتهاند. مایکل هارد شخص اول که انتخاب کرده شخصیت پیامبر اکرم، صلیاللهعلیهوآله، است چون این شخص توانست هم از لحاظ دنیوی به پیروزی کامل برسد و هم از لحاظ اخروی و معنوی دنیا را تحت تاثیر قرار دهد در واقع جمع بین دنیا و آخرت را خوب انجام داده است، من میخواهم بگویم امام خمینی هم این گونه بود از طرفی یک فقیه، یک رهبر علمی، یک انسان فیلسوف، از طرفی زاهد و عابد و از طرفی یک رهبر سیاسی بود، که همه اینها از او وجودی ساخته بود که جمع اضداد بود که من روز به روز بیشتر با ابعاد وجودی این شخصیت آشنا میشوم و از شخصیت و افکار ایشان استفاده میکنم.
استاد حسن الباش مدرس علوم اسلامی کشور فلسطین است و اکنون در سوریه زندگی میکند، استاد حسن الباش عضو اتحادیه نویسندگان و متفکران فلسطینی است. او 23 کتاب در زمینه مباحث فرهنگی و اسلامی و مباحثی که در مواجهه با غرب و صهیونیست است، به رشته تحریر درآورده است. و مقالات او در مجلات سوری و عربی و ایرانی، از جمله در مجله قرآنی «بینات» که در قم منتشر میشود، به چاپ میرسد. او درباره امام خمینی گفت: آنچه شخصیت امام خمینی را متمایز میسازد، شخصیت فراگیر اوست و این که او فکر عرفانی و فلسفی و سیاسی را با هم جمع کرده بود، شخصیتی که در عین این که کتابی عرفانی به نام شرح دعای سحر مینویسند در عین حال رهبری سیاسی یک اجتماع را بر عهده دارد، او جمع اضداد بود لذا چنین شخصیتی در عصر ما نادر است و او عالم مادی و روحانی را با هم جمع کرده بود.
چرا غرب و آمریکا از امام خمینی میترسند؟
پروفسور اوتوفمحقق و پژوهشگر بلغارستانی درباره امام خمینی(رحمت الله علیه) می گوید: میخواهم یک سؤالی مطرح کنم که چرا غرب و آمریکا از امام خمینی میترسند؟ واقعیت این است که خیلیها از او میترسند، ولی چرا؟ زیرا امام خمینی زنده است و در میان ما با کلمات و کارهای خود به زندگی ادامه میدهد. بشریت شاهد انقلابهای زیادی است که بعضی از آنها موفق بوده و متأسفانه بعد از به هدف رسیدن این انقلابها اندیشه و نظریه خود را کاملاً عوض میکنند و جامعه را از راه درست منحرف میسازند. سرنوشت انقلابهای بزرگ فرانسه در سال 1789 / م و انقلاب روسیه در سال 1918 / م نظر ما را اثبات میکند.
امام خمینی با استفاده از دانش عمیق خود در علوم اسلامی، فلسفه و اقتصاد، علل عوض کردن اندیشه انقلاب را به ما معرفی کردند. هدف همة انقلابهای قبلی مادیت بود، مادیت یا داشتن چیزی. البته داشتن اشیا امر خوبی است، اما خطرناک هم هست و اگر هدف زندگی ما صرفاً داشتن باشد، به راحتی بنده ثروتمندان و حاکمان دنیا میگردیم. امام خمینی اولین شخصیتی است که حکومت سالم میسازد و میفرمایند: هدف ما آزاد کردن روح است و ما باید ثروت را در اختیار مردم بگذاریم تا دینشان را فراموش نکنند.
این حرفهای امام خمینی ظالمان و حاکمان عالم را ترساند و آنها شکایتشان را از امام خمینی شروع کردند و پیشبینی این بود که ایران و مردم آن مخصوصاً انقلاب اسلامی ایران و اندیشههای آن بزودی نابود شود، ولی این پیشبینی به واقعیت نرسید و ایران فرهنگ قدیمیش را از دست نداد، بلکه امروزه به دومین قله اوج آن رسیده است.
ایران در هر جشنواره فیلم جایزه میگیرد، در ایران کتابهای زیادی از مؤلفان معاصر چاپ و ترجمه میشود. نمایشگاههای متعددی نیز تشکیل می شود و میخواهم به دوستان ایرانیم توصیه کنم که بیشتر از این نمایشگاهها در اروپا برگزار کنند، چون اروپا هنوز زنده است.
امام خمینی فرمودند: نوجوانان ما باید به بهترین دانشگاههای دنیا بروند و بالاترین پدیدههای علم دنیا را یاد بگیرند تا هیچ وقت بنده ظالمان دنیا نشوند. نظریه امام خمینی درباره انقلاب همین است و ما باید سعی کنیم نصیحتهای امام را گوش دهیم و آرزوهایش را تحقق ببخشیم.
نگرش استراتژیک امام در مطبوعات جهان
هفته نامه میدل ایست: دقیقا محاسبه نشده است که عملکرد امام خمینى در ده سال گذشته تا چه حد در جهان اسلام اثر گذاشته است.
ولى شکى نیست که ترس از همین مساله باعثشد تا صدام به ایران حمله کند و جنگى 8 ساله آغاز شود.
اشپیگل: حمایتسراسرى از امام خمینى بیشتر به دلیل زندگى بى تجمل او بود. فقط امام خمینى بوده است که به اعتراف حتى دشمنانش در تمامى عمرش یک زندگى همراه با تواضع و محقر و دور از هرگونه تمایلات و تجملات دنیوى داشته و کوچکترین لکه سیاهى در شرح حال زندگىاش دیده نمىشود. آیت الله خمینى در ده سال قدرتش توانست همه چیز را به تحرک وادارد و با وجودى که بنیادگرایى اسلامى قبل از او نیز وجود داشت، وى توانست آن را از مراکش تا اندونزى به یک نیروى سیاسى انقلابى تبدیل کند که رژیمهاى مادى گرا و غیر روحانى را در فشار قرار دهد و حکام نفتى و ریاکار در خلیج فارس را به لرزه در آورد.
نگاهى به رویدادهاى گذشته نشان مىدهد تا به روشنى دریابیم که آیت الله خمینى اهمیت استراتژیکى ایران را در معادله خاورمیانه بهتر از پرزیدنت کارتر ارزیابى کرده است. امریکا توجه نکرد که ایران بالقوه، نقطه ضعیف سیستم منیتبین المللى اوست، ولى آیت الله خمینى این معنى را به روشنى دیده است. پیروزى او در تهران، فقط مرحله آغازین موجبى انقلابى بوده است که وى امید دارد به سراسر منطقه کشیده شود. کارتر و مشاورانش پدیده خمینى را فقط دریافت ملى آن در نظر گرفتند. از این پس مسلم است که ممالکى، از مصر و اسرائیل گرفته تا عربستان سعودى و عراق و امارات خلیج فارس، باید پى آمدهاى انقلاب ایران را تحمل کنند.
ویلیام لوئیس - مایکل لدین
شکست رسواى امریکا
بنوشته این روزنامه، اقدامات مداوم وى او را به دشمن شماره یک امریکا تبدیل کرد و به امریکاییان این درس را داد که نمىتوان رهبران جهان سوم را فقط به دست راستى یا دستچپى تقسیم کرد. (امام) خمینى همچنین ثابت کرد رهبرانى مىتوانند پیدا شوند که در فراسوى آنچه امریکا به عنوان کانالهاى فشار بر حکومتهاى جهان مىشناسد، بایستند.روزنامه میانه رو "لاسویس" چاپ ژنو:
در سرمقالهاى نوشت میلیونها مسلمان شیعه در مرگ آیتالله خمینى به سوگ نشستند. اما غرب بیش از آنکه متاثر و متاسف باشد احساس آسودگى مىکند.
بى. بى. سى: آیت الله خمینى یکى از قدرتمندترین رهبران خاورمیانه در قرن اخیر بود او از سوى بنیادگرایان در سراسر جهان اسلامى به عنوان رهبر معنوى انقلاب اسلامى مورد احترام و تحسین بود.
اما بسیار کسان در غرب به او به چشم یک عارف خطرناک که در آرزوى گسترش جهانى اسلام است مىنگریستند.
بى. بى. سى: صرف نظر از اندوهى که ممکن است از مرگ هر انسانى پیدا شود و یا احترامى که ما در غرب براى مردممان قائلیم این را نباید ناگفته گذاشت که در مغرب زمین کسان بسیارى هستند که پس از درگذشت آیتالله نفس راحتى خواهند کشید و خوشحال خواهند شد که آیتالله دیگر زنده نیست.
رادیو امریکا: برخى از ایرانیان تبعیدى امیدوارند و پیشبینى مىکنند که رژیم ایران به زودى زیر فشار جدال درونى بر سر تصاحب قدرت از یکسو و فشار مشکلات اقتصادى مملکت و نارضاییهاى اجتماعى که از نتایج جنگ با عراق است، سقوط خواهد کرد.
خبرگزارى آلمان غربى: مرگ (امام) خمینى ایران را در آستانه یک جنگ قدرت قرار داده است.
تهران - خبرگزارى آلمان - 14/3/1368
آیتالله روحالله خمینى رهبر مذهبى ایران شنبه شب درگذشت و کشورش را در معرض یک جنگ قدرت فاجعهآمیز قرار داد.
رادیو امریکا: بسیارى از شخصیتهاى سیاسى ایرانى در تبعید گفتند که درگذشت آیتالله بدون تردید به بى ثباتى بیشتر در ایران منجر خواهد شد و بعضیها پیشبینى کردند که ممکن است این امر به جنگ داخلى بیانجامد.
روزنامه "الاخبار" نوشت که امریکا انتظار بروز یک جنگ داخلى را در ایران دارد.
واشنگتن - خبرگزارى جمهورى اسلامى - 17/3/1368
مقامات و کارمندان امریکایى در یک اقدام احتمالا حساب شده در اظهار نظرات خود پیرامون رحلت رهبر کبیر انقلاب اسلامى، "جنگ قدرت داخلى و دوران ناآرام و شلوغى" را براى ایران پیشبینى نمودهاند.
پاریس - خبرگزارى آلمان - 16/3/1368
جانشینان آیتالله خمینى با سرعتى که خیلى از ناظران را متعجب کرده در صدد برآمدهاند تا اختلافات خود را کنار گذارند و در برابر آنچه که بعضى کارشناسان آن را به عنوان یک آینده نامطمئن براى جمهورى اسلامى توصیف مىکنند مشترکا تلاش کنند.
روزنامه انگلیسى ایندیپندنت: به ندرت اتفاق مىافتد که یک مرد به تنهایى بتواند مسیر تاریخ را عوض کند لکن این درست همان کارى بود که آیتالله خمینى از عهده آن برآمد.
روزنامه ترک زبان گارته: به نوشته این روزنامه "امام خمنى با حرکت انقلابى خود در دل دنیاى غرب خوف و وحشت آفرید اما در میان ملتخود مظهر آنچنان عشق و مهرى بود که امروز پنجاه میلیون ایرانى در غم رحلت او در ماتم فرو رفته است.
تلویزیون نروژ: دوشنبه شب در مشروح اخبار خود ضمن نشان دادن صحنههایى از میلیونها عزادار ایرانى در تهران گفت تعداد عزاداران و سوگواران رحلت امام خمینى بیش از جمعیت مراسم عاشورا و تاسوعاى سال 1357 تهران و لحظات ورود امام است.
اکونومیست: مراسم تدفین امام را سوگوارى بى سابقه تودههاى ایرانى در غم رحلت رهبرشان خوانده است.
ارگان اتحادیه سوسیالیستهاى یوگسلاوى: در شمارههاى قبلى خود در یک سلسله مقالات از حضور توده عظیم مردم در مراسم تشییع پیکر مطهر امام خمینى شدیدا ابراز تعجب کرد و غم فراوان مردم و راههاى ابراز آن را در این مراسم مرتجعانه توصیف نمود. نویسنده مقاله حتى حضور هلیکوپتر در مراسم تشییع را محل تلاقى دنیاى مدرن و کهنه دانست و آن را بسیار تعجب برانگیز توصیف کرد.
تانیوگ خبرگزارى دولتى یوگسلاوى: اوضاع تهران پس از انتشار خبر رحلت امام خمینى را آرام توصیف کرد اما نوشت در شمال تهران زنان و مردان عزادار و سیاهپوش فراوانى به چشم مىخورند.
نیویورک تایمز: در مقالهاى تحت عنوان دوران بعد از جذبه در ایران نوشته است: در صفحه تلویزیون در گذشته هیچگاه سابقه نداشته بود که انبوهى از مردم تا این حد هیجان زده شده باشند که در عمل حتى قسمتى از کفن آیتالله را پاره کنند این تصویرى بود که انسان را به یاد عزاداریهاى دوران ایمان مىانداخت.
نیویورک پست: صحنههاى عزادارى تهران نشانهاى استبر اینکه نفوذ خمینى از ایران به این زودیها رختبرنمىبندد.
سفیر سابق اسرائیل در ایران:
" (امام) خمینى معرف افراطیگرى شیعه بود که اسلام متعصبانه را به مرزهاى ما آورد. اما این به این معنى نیست که این تلقى از اسلام به زودى محو خواهد شد. "
"بى نظیر بوتو" نخست وزیر سابق پاکستان
"جمهورى اسلامى ایران براى ما از اهمیتبسیارى برخوردار است. پیامهاى امام خمینى در آینده نیز چراغ هدایت مسلمانان است و ملتهاى مسلمان در آینده نیز از پرتو نورانى افکار و اندیشههاى والاى حضرت امام استفاده خواهند کرد. من ایران را کشور خودم مىدانم، همانگونه که پاکستان مسلمان نیز کشور ایرانیها است. هیچ چیز بیشتر از این ما را خوشحال نمىکند که ایران به عنوان یک کشور موفق قدرتمند در منطقه مطرح باشد. "
منابع:
عصر امام خمینی (رحمت الله علیه)، میر احمد رضا حاجتی
ماهنامه موعود
فصلنامه حضور
پایگاه فرهنگی اطلاع رسانی راسخون