تفاوت اخلاق و تربيت
با نظر به بررسي اخلاق و تربيت در حوزه اسلام و دوره هاي تحول آن در ادوار تاريخ، چنين استنباط مي شود که آن دو از دير زمان با هم به کار مي رفته و حوزه اخلاق و تربيت يکي بوده و مباحث مطرح شده، بيشتر جنبه اخلاقي داشته و از تفکيک آن دو به عنوان دو رشته علمي در حوزه هاي علميه، زمان زيادي نمي گذرد و شايد در دوره معاصر از هم تفکيک شده اند. به هر صورت، نسبت به جدايي آن دو نمي توان زمان دقيقي ارائه داد؛ چون هر دو در رشد صفات پسنديده و زدودن رذايل اخلاقي اشتراک دارند؛ منتها تربيت، جز تربيت اخلاقي ابعاد ديگري نيز دارد. آن چه مسلم است اين که امروزه اخلاق و تربيت به عنوان دو حوزه علمي - کاربردي مستقل با قلمرو مختلف در عرصه ي تعليم و تربيت اسلامي مطرح و مورد بحث و بررسي علمي و آموزشي قرار مي گيرد و تفاوت هاي قابل توجهي نيز با هم دارند که به مهم ترين آنها اشاره مي شود:
شهيد مطهري مي گويد: «اخلاق مربوط به خود انسان است؛ يعني مربوط به اين که فرد به غرائز و اميال و طبيعت خودش چه نظم و تربيتي بدهد. خودش را چگونه بسازد و به طور کلي نظام دادن به غرائز را اخلاق مي گويند. نظام بخشي به اميال طبيعي يعني کنترل آن به وسيله نيروي عقل تا تعادل جسمي و روحي انسان فراهم گردد و اين کار مربوط به خود فرد است، نه کسي ديگر».(3) همين کار را اگر نسبت به کسي ديگر انجام دهد، ديگرسازي و در اصطلاح، تربيت تعبير مي شود.
«اما در مفهوم اخلاق، قداستي نهفته است که نمي توان آن را در مورد حيوان به کار برد و فقط در انسان به کار مي رود. بر اين اساس، تفاوت دوم اخلاق و تربيت قداست و عدم قداست آن دوست که فن تربيت تابع غرض است و مربي هر گونه بخواهد مي تواند متربي را همان گونه تربيت کند؛ ولي اخلاق امري است که تابع غرض نيست؛ بلکه مفهوم آن حاوي قداست است و بايد معيار قداست را به دست آورد»(5)
/ع
الف) خودسازي و ديگرسازي
شهيد مطهري مي گويد: «اخلاق مربوط به خود انسان است؛ يعني مربوط به اين که فرد به غرائز و اميال و طبيعت خودش چه نظم و تربيتي بدهد. خودش را چگونه بسازد و به طور کلي نظام دادن به غرائز را اخلاق مي گويند. نظام بخشي به اميال طبيعي يعني کنترل آن به وسيله نيروي عقل تا تعادل جسمي و روحي انسان فراهم گردد و اين کار مربوط به خود فرد است، نه کسي ديگر».(3) همين کار را اگر نسبت به کسي ديگر انجام دهد، ديگرسازي و در اصطلاح، تربيت تعبير مي شود.
ب) قداست و عدم قداست
«اما در مفهوم اخلاق، قداستي نهفته است که نمي توان آن را در مورد حيوان به کار برد و فقط در انسان به کار مي رود. بر اين اساس، تفاوت دوم اخلاق و تربيت قداست و عدم قداست آن دوست که فن تربيت تابع غرض است و مربي هر گونه بخواهد مي تواند متربي را همان گونه تربيت کند؛ ولي اخلاق امري است که تابع غرض نيست؛ بلکه مفهوم آن حاوي قداست است و بايد معيار قداست را به دست آورد»(5)
ج) کارکرد و قلمرو بحث
د) تربيت وسيله رشد اخلاق
هـ) رابطه عام و خاص من وجه
پي نوشت ها :
1. فقه السيره النبويه، ص153.
2. بحارالانوار، ج85، ص179.
3. اسلام و متضيات زمان، ص155.
4. تعليم و تربيت در اسلام، ص95.
5. همان، ص99.
/ع