طلبه ها از مريخ نيامده اند
نويسنده: محمد بهمني
قرار دادي که امضاء شد!
سال 70 کشتي را شروع کرد و سال 73 اولين مدال کشوري اش را گرفت.
تا سال 76 که وارد حوزه شد سه مرتبه ديگر هم قهرمان شد. مدال سوم کشوري سال 74، مدال دوم کشوري سال 75 و مدال اول مسابقات جهاني کشتي که البته آخرين مدالش هم بود. به قول خودش در اوج کشتي را رها کرد. و حالا از زبان خودش:
رفقا دستش مي انداختند. اين قدر حرم مي ري که چي؟ اگر زيارته همون يک بار بسه. بعضي هم مي گفتند مي خواهيم ببينيم تو با اين همه حرم رفتنت چي کار مي کني؟
به قول خودش با حضرت معصومه قرارداد بست و انگار خيلي سريع معامله جوش خورد. به حضرت معصومه گفت: خانم، اگه کمکم کنيد برنده شم ميام حوزه و نوکر خودتون ميشم.
صبح مسابقه چشم ها دنبال مجيد مي گشت. نکنه دوباره رفته حرم؟
داشت براي مسابقه خودش را گرم مي کرد.
کشتي يک ورزش تن به تن است. اما آن روز مجيد تنهايي بايد با چند نفر کشتي مي گرفت. هم با حريفش که دست بر قضا، در مسابقه قبلي به همين کشتي گيره باخته بود و هم با رفقا و رقبايش که مي خواستند فرق حرم رفته و نرفته را ببينند.
وقتي داور دستش را به نشان پيروزي بالا برد، انگار کسي در گوشش گفت: الوعده وفا؛ يک هيچ.
حريفش را برده بود همان حريف پيروز قبلي را... آن هم ده - صفر
از قم که برگشت، مدارکش را برداشت و رفت حوزه اصفهان. آخر قول داده بود.
طلبگي خيلي خوبه ولي به همان اندازه هم مسئوليت داره. از کشتي با يک حريف 90 کيلويي سخت تره. آخه اين جا حريفت خودتي ! بايد از پس خودت بر بياي.
فقط يک گام تا داوري بين المللي فاصله داره البته شايد هم دو گام!
يکي پول و ديگري زبان.
خودش مي گفت تقصير خودم است. اگر بيش تر تلاش مي کردم مي رسيدم!
ورزش برايش اصالت ندارد، ولي با حرارات و اعتقاد از ورزش حرف مي زند. ورزش برايش مقدس است، آن هم نه به خاطر اين که ورزش است. مي گويد با ورزش مي شود آدم بي نماز را نماز خوان کرد، يک معتاد را به زندگي برگرداند. حرف حق را به کسي که هيچ وقت حاضر نيست پاي حرف حساب بنشيند، رساند.
درباره اين که چه ظرفيت هاي براي تبليغ ارزش ها، در ورزش هست و ورزش چه عيب هايي پيدا مي کند اگر پوچ و بي محتوا بشود.
مي گويد ورزشکار همان طور که به مربي خوب، پزشک، مشاور تغذيه و جديداً مشاور روانشناس احتياج دارد، بيش از همه اين ها يک عقيده درست بايد داشته باشد تا مستي شهوت و قدرت و ثروت و منم منم کردن او را نگيرد. خيلي خبرهاي ناراحت کننده اي که در باره فلان ورزشکار يا قهرمان مي شنويم، بخاطر نبود همان يک ذره عقيده است. مي گويد فدراسيون بايد همان طور که به فکر سالاد و دسر قبل و بعد غذاي ورزشکاران هستند بايد به فکر يک مشاور مذهبي که ورزش و ورزشکار را مي شناسد هم باشند.
منبع: نشريه ديدار آشنا شماره 127
اشاره:
سال 70 کشتي را شروع کرد و سال 73 اولين مدال کشوري اش را گرفت.
تا سال 76 که وارد حوزه شد سه مرتبه ديگر هم قهرمان شد. مدال سوم کشوري سال 74، مدال دوم کشوري سال 75 و مدال اول مسابقات جهاني کشتي که البته آخرين مدالش هم بود. به قول خودش در اوج کشتي را رها کرد. و حالا از زبان خودش:
کشتي سرنوشت ساز
رفقا دستش مي انداختند. اين قدر حرم مي ري که چي؟ اگر زيارته همون يک بار بسه. بعضي هم مي گفتند مي خواهيم ببينيم تو با اين همه حرم رفتنت چي کار مي کني؟
به قول خودش با حضرت معصومه قرارداد بست و انگار خيلي سريع معامله جوش خورد. به حضرت معصومه گفت: خانم، اگه کمکم کنيد برنده شم ميام حوزه و نوکر خودتون ميشم.
صبح مسابقه چشم ها دنبال مجيد مي گشت. نکنه دوباره رفته حرم؟
داشت براي مسابقه خودش را گرم مي کرد.
کشتي يک ورزش تن به تن است. اما آن روز مجيد تنهايي بايد با چند نفر کشتي مي گرفت. هم با حريفش که دست بر قضا، در مسابقه قبلي به همين کشتي گيره باخته بود و هم با رفقا و رقبايش که مي خواستند فرق حرم رفته و نرفته را ببينند.
وقتي داور دستش را به نشان پيروزي بالا برد، انگار کسي در گوشش گفت: الوعده وفا؛ يک هيچ.
حريفش را برده بود همان حريف پيروز قبلي را... آن هم ده - صفر
از قم که برگشت، مدارکش را برداشت و رفت حوزه اصفهان. آخر قول داده بود.
کشتي با خود:
طلبگي خيلي خوبه ولي به همان اندازه هم مسئوليت داره. از کشتي با يک حريف 90 کيلويي سخت تره. آخه اين جا حريفت خودتي ! بايد از پس خودت بر بياي.
ورزش بد يا مقدس؟!
فقط يک گام تا داوري بين المللي فاصله داره البته شايد هم دو گام!
يکي پول و ديگري زبان.
خودش مي گفت تقصير خودم است. اگر بيش تر تلاش مي کردم مي رسيدم!
ورزش برايش اصالت ندارد، ولي با حرارات و اعتقاد از ورزش حرف مي زند. ورزش برايش مقدس است، آن هم نه به خاطر اين که ورزش است. مي گويد با ورزش مي شود آدم بي نماز را نماز خوان کرد، يک معتاد را به زندگي برگرداند. حرف حق را به کسي که هيچ وقت حاضر نيست پاي حرف حساب بنشيند، رساند.
پايان نامه
درباره اين که چه ظرفيت هاي براي تبليغ ارزش ها، در ورزش هست و ورزش چه عيب هايي پيدا مي کند اگر پوچ و بي محتوا بشود.
مي گويد ورزشکار همان طور که به مربي خوب، پزشک، مشاور تغذيه و جديداً مشاور روانشناس احتياج دارد، بيش از همه اين ها يک عقيده درست بايد داشته باشد تا مستي شهوت و قدرت و ثروت و منم منم کردن او را نگيرد. خيلي خبرهاي ناراحت کننده اي که در باره فلان ورزشکار يا قهرمان مي شنويم، بخاطر نبود همان يک ذره عقيده است. مي گويد فدراسيون بايد همان طور که به فکر سالاد و دسر قبل و بعد غذاي ورزشکاران هستند بايد به فکر يک مشاور مذهبي که ورزش و ورزشکار را مي شناسد هم باشند.
منبع: نشريه ديدار آشنا شماره 127