هارون
نويسنده: حسن رضايي هفتادر
برادر و همراه موسي. نام هارون(هارون بن عمران) بيست و دو بار در قرآن آمده است. به او شأني پيامبرگونه، همرديف موسي، عطا شده است، چرا که او فرقان را دريافت کرده بود (9-48: 21 رجوع کنيد به 53: 19، 122: 7، 45: 23، 20- 114: 37، و 70: 20 و 48: 26 که عبارت «ما به خداي موسي و هارون ايمان داريم» را نيز در خود دارد)، و در کنار تعداد ديگري از پيامبران جاي دارد. (163: 4، 84: 6) هنگامي که به موسي فرمان داده شد تا به نزد فرعون برود، موسي از خداوند تقاضا کرد که هارون را وزير او قرار دهد (35: 25، 75: 10، 36- 29: 20، 13: 26، 35: 28). موسي همچنين از خدا تقاضا کرد تا اجازه دهد هارون سخنگوي او باشد؛ زيرا هارون بسيار زبان آور بود (5- 34: 28). صورت نام «هارون» در شعر عربي اوليه نيز شناخته شده بوده و از زبان عبري، احتمالاً از طريق زبان سراياني وارد زبان عربي شده است.
در قرآن، هارون در ماجراي پرستش گوساله طلا بسيار مورد توجه قرار مي گيرد. اين واقعه دوبار در قرآن ذکر شده است. در روايت نخست (57- 148: 7)، داستان همانند سفر خروج بازگو مي شود که خشم موسي نسبت به هارون کاملا آشکار است هرچند نقش او در اين واقعه به قدر يک تماشاچي محدود بوده است. اما در روايت دوم، (98- 83: 20) يک نفر سامري به عنوان وسوسه کننده قوم اسرائيل معرفي مي شود. او مردم را مجبور مي کند تا زيورآلات خود را در آتش بيفکنند و او از آن گوساله اي مي سازد علي رغم نصايح هارون، باز مردم آن را پرستش مي کنند. در اين جا هم، خشم موسي نسبت به هارون، کاملاً آشکار است. بنابراين، مي توان گفت: که قرآن در کاستن از بار ملامت هارون با تغيير کتب مقدس يهود(midrash) هم عقيده است هرچند که اين بي گناهي، همانند تفاسير يهودي به جايگاه هارون به عنوان کاهن اعظم ارتباطي ندارد، ايده اي است که در قرآن ذکر نشده است.
در روايات اسلامي گذشته توجه زيادي به مرگ هارون معطوف شده است. وقتي هارون مرد، مردم موسي را به قتل او متهم کردند اما فرشتگاني ظاهر شدند (يا ديگر مداخلات الهي صورت گرفت) تا سوءظن آنان برطرف گردد. بنابر قصه هاي اسلامي، به هنگام مرگ موسي نيز، اتهام مشابهي به يوشع نسبت داده شد.
مسأله مربوط به هارون که از صدر اسلام موضوع مناقشات فراوان بوده، آيه 28 سوره 19 است که در آن، مريم مادر عيسي «خواهر هارون» خوانده شده است. (همچنين به آيه 35 سوره 3 رجوع کنيد «زني از عمران» و آيه 12 سوره 66، «مريم، دختردعمران، که پاکدامني خود را حفظ نمود». مثلا در کتاب صحيح، کتاب الادب مسلم، حديثي از مغيره بن شعبه (وفات 50
/670) آمده است که نشان مي دهد ماهيت مجادله آميز اتهام وجود «خطا» در قرآن، از همان ابتداي روابط مسلمانان با مسيحيان بوده است.
المغيره مي گويد: «وقتي به نجران آمدم، مسيحيان از من پرسيدند: شما در قرآن مي گوييد «اي خواهر هارون»، در حالي که موسي مدتها قبل از مسيح به دنيا آمده بود. هنگامي که به نزد پيامبر خدا بازگشتم؛ نظر او را در اين رابطه جويا شدم و ايشان فرمودند: مردم عادت داشتند که نام پيامبران و [ديگر] اشخاص ديني پيشين را [براي ناميدن فرزندان خود] به کار ببرند.»
مطابق روايتي در انجيل، هارون خواهري به نام مريم داشت (که بنابر سفر خروج 7- 4: 2 در لابلاي نيزار مواظب موساي نوزاد بود، به نام او را در سفر خروج در 1- 20: 15 مراجعه کنيد) البته او «مريم»، مادر عيسي نبود و احاديث اسلامي هم هيچگاه چنين فرض نکرده اند. مثلا طبري (وفات 310
/923) در صحبت از مريم مي گويد که مردم در مراجعه با فرزند او چنين گفتند: اي خواهر هارون، پدرت مرد شروري نبود و مادرت نيز دامني پاک داشت، پس اي خواهر هارون، چرا به چنين وضعي دچار شدي؟ «طبري اين موضوع را چنين توضيح مي دهد: [مريم] از نسل هارون، برادر موسي بود و اين عبارت به اين مي ماند که بگويم اي برادر فلان و بهمان قبيله «که حاکي از يک نوه رابطه فاميلي است [و نه ضرورتاً همان رابطه اي که ذکر شده است]. (تاريخ، جلد اول 734، ام. پرلمان (ترجمه)، History، جلد چهارم، 120). ديگر مفسران عقيده دارند که هارون مورد اشاره در اين آيه، برادر نسبتاً ناشناس مريم، مادر عيسي و اليزابت، مادر يحيي تعميدکننده است که از طريق پدر خويش، عمران بن متثان(matthan) با يکديگر نسبت داشتند. (رجوع کنيد به بيضاوي، انوار ذيل آيه هاي 31- 30 آل عمران).
آندرو ريپين
منبع: نشريه بشارت شماره 76.
در قرآن، هارون در ماجراي پرستش گوساله طلا بسيار مورد توجه قرار مي گيرد. اين واقعه دوبار در قرآن ذکر شده است. در روايت نخست (57- 148: 7)، داستان همانند سفر خروج بازگو مي شود که خشم موسي نسبت به هارون کاملا آشکار است هرچند نقش او در اين واقعه به قدر يک تماشاچي محدود بوده است. اما در روايت دوم، (98- 83: 20) يک نفر سامري به عنوان وسوسه کننده قوم اسرائيل معرفي مي شود. او مردم را مجبور مي کند تا زيورآلات خود را در آتش بيفکنند و او از آن گوساله اي مي سازد علي رغم نصايح هارون، باز مردم آن را پرستش مي کنند. در اين جا هم، خشم موسي نسبت به هارون، کاملاً آشکار است. بنابراين، مي توان گفت: که قرآن در کاستن از بار ملامت هارون با تغيير کتب مقدس يهود(midrash) هم عقيده است هرچند که اين بي گناهي، همانند تفاسير يهودي به جايگاه هارون به عنوان کاهن اعظم ارتباطي ندارد، ايده اي است که در قرآن ذکر نشده است.
در روايات اسلامي گذشته توجه زيادي به مرگ هارون معطوف شده است. وقتي هارون مرد، مردم موسي را به قتل او متهم کردند اما فرشتگاني ظاهر شدند (يا ديگر مداخلات الهي صورت گرفت) تا سوءظن آنان برطرف گردد. بنابر قصه هاي اسلامي، به هنگام مرگ موسي نيز، اتهام مشابهي به يوشع نسبت داده شد.
مسأله مربوط به هارون که از صدر اسلام موضوع مناقشات فراوان بوده، آيه 28 سوره 19 است که در آن، مريم مادر عيسي «خواهر هارون» خوانده شده است. (همچنين به آيه 35 سوره 3 رجوع کنيد «زني از عمران» و آيه 12 سوره 66، «مريم، دختردعمران، که پاکدامني خود را حفظ نمود». مثلا در کتاب صحيح، کتاب الادب مسلم، حديثي از مغيره بن شعبه (وفات 50
/670) آمده است که نشان مي دهد ماهيت مجادله آميز اتهام وجود «خطا» در قرآن، از همان ابتداي روابط مسلمانان با مسيحيان بوده است.
المغيره مي گويد: «وقتي به نجران آمدم، مسيحيان از من پرسيدند: شما در قرآن مي گوييد «اي خواهر هارون»، در حالي که موسي مدتها قبل از مسيح به دنيا آمده بود. هنگامي که به نزد پيامبر خدا بازگشتم؛ نظر او را در اين رابطه جويا شدم و ايشان فرمودند: مردم عادت داشتند که نام پيامبران و [ديگر] اشخاص ديني پيشين را [براي ناميدن فرزندان خود] به کار ببرند.»
مطابق روايتي در انجيل، هارون خواهري به نام مريم داشت (که بنابر سفر خروج 7- 4: 2 در لابلاي نيزار مواظب موساي نوزاد بود، به نام او را در سفر خروج در 1- 20: 15 مراجعه کنيد) البته او «مريم»، مادر عيسي نبود و احاديث اسلامي هم هيچگاه چنين فرض نکرده اند. مثلا طبري (وفات 310
/923) در صحبت از مريم مي گويد که مردم در مراجعه با فرزند او چنين گفتند: اي خواهر هارون، پدرت مرد شروري نبود و مادرت نيز دامني پاک داشت، پس اي خواهر هارون، چرا به چنين وضعي دچار شدي؟ «طبري اين موضوع را چنين توضيح مي دهد: [مريم] از نسل هارون، برادر موسي بود و اين عبارت به اين مي ماند که بگويم اي برادر فلان و بهمان قبيله «که حاکي از يک نوه رابطه فاميلي است [و نه ضرورتاً همان رابطه اي که ذکر شده است]. (تاريخ، جلد اول 734، ام. پرلمان (ترجمه)، History، جلد چهارم، 120). ديگر مفسران عقيده دارند که هارون مورد اشاره در اين آيه، برادر نسبتاً ناشناس مريم، مادر عيسي و اليزابت، مادر يحيي تعميدکننده است که از طريق پدر خويش، عمران بن متثان(matthan) با يکديگر نسبت داشتند. (رجوع کنيد به بيضاوي، انوار ذيل آيه هاي 31- 30 آل عمران).
آندرو ريپين
منبع: نشريه بشارت شماره 76.