فکر مي کنيد چه مردهايي حال يک زن را به هم مي زنند؟ يا زن ها چه مردهايي را ترک مي کنند؟
قبل از اينکه به فکر ايراد گرفتن از همسرتان باشيد، بايد حواستان را جمع رفتار و گفتار و مرام خودتان در زندگي کنيد.اين مقاله گريزي زده ايم به رفتارها و خصلت هايي که اگر در يک مرد به صورت غالب وجود داشته باشد، همسرش ناخواسته از او دور خواهد شد!
مردهايي که حال ندارند
o محافظه کارها:تصور مي کنند در رابطه بايد منتظر رفتار و حرکت زن شد، منفعل هستند و مي خواهند مطابق خوشايند او رفتارشان را تعريف کنند.مي خواهند زن را هميشه راضي نگه دارند.زن از مردي خوشش مي آيد که گاهي کمي کله شقي هم داشته باشد يا گاهي اوقات تند هم صحبت کند.
o مرد نق نقوي زير آب زن:مردهايي که در گذشته يل لطمه اي خورده اند و به همين دليل، دائم دنبال تاييد گرفتن از همسرشان براي اثبات حقانيت شان نسبت به زن قبلي هستند و علاوه وارد خاله زنک بازي مي شوند، نکته اينکه خانم زنک بازي به اندازه وقتش کارکرد رواني دارد اما براي مردها حال به هم زن است.
o مردهاي معتاد به کار:اين مردها هم جزو مردهاي بي حال هستند و تمام حرف خها و مثال هايشان در مورد کارشان است.مساله اي که باعث مي شود فضاي گفت و گوي اين افراد با همسر و نامزدشان محدود شود.
o مردهاي زياد حسابگر:مردهايي که جرات خرج کردن ندارند، البته اين با خساست فرق دارد.
مردهايي که ضدحال مي زنند
مردهايي که خيلي در امور زنانه وارد هستند و جزئيات و ريزه کاري هاي خصوصي زنانه از روان شناسي زن ها گرفته تا مسائل زيبايي و آراستگي زنانه را هم مي دانند، از اين دسته اند.(مثال:مرد راجع به ميزان اکسيدان رنگ موي زن اظهار نظر مي کند!)براي زن ها ضد حالند.در جواب به اين سوال هم که يک مرد چقدر بايد از زن ها اطلاعات داشته باشند؟ بايد گفت:يک مرد بايد کمي اطلاعات فيزيولوژيک داشته باشد، فقط بداند تا رفتارش را درست تنظيم کند، نه اينکه در مورد اطلاعاتش با يک زن صحبت کند.
مردهاي بچه ننه!
مردهايي که استقلال رواني از مادرشان پيدا نکرده اند و براب راضي نگه داشتن تمام زن ها زندگيشان نقلاي بيهوده مي کنند و نمي خواهند بپذيرند که بين زنان وجود بعضي اختلافات معمول است و مي خواهند اين نظم را به هم بزنند.يا به خاطر نداشتن اين صلح همگاني هميشه خودشان را ملامت مي کنند.طبيعي اين است که بين زن ها در متوسط اختلاف باشد و همه با هم هماهنگ نباشند.اما اين مردها خودشان را به آب و آتش مي زنند تا همه با هم خوب باشند.مرد خشنود کن،مردي است که زن ها و به ويژه همسرش را از خود دلزده مي کند.اين کار مثل اين است که بخواهيم فقر را فقط با توزيع پول ريشه کن کنيم.
مردهاي نقل مجلس
مردي که هميشه در مجالس بار هيجاني را به دوش مي کشد، زن او ممکن است ناخواسته دلگير شود.چون زن فکر مي کند او دارد خودش را سبک مي کند.ضمن اينکه اين مرد در خانه اش اين قدر با هيجان نيست و زن فکر مي کند او فقط براي ديگران اين طور است و با او مشکل دارد.بايد يک نسبت و تعاملي بين شوخ طبعي ما در داخل و خارج از خانه باشد؛ مثلا در خانه برج زهر مار و در مهماني دوست داشتني ترين آدم نباشيم.
مردهاي جان دوست
مردهايي که نگران چين و چروک وجوش صورتشان هستند، يا روي اندامشان وسواس دارند، مثلا بدن سازي مي روند اما بيشتر وقتشان را به جاي خانه و خانواده در باشگاه مي گذرانند در واقع وسواس و دقت روي مسائلي دارند که لزوما مردها نبايد خيلي نگران آنها باشند.ضمن اينکه اين ورزش خوب ،باعث يک غيبت بد در خانواده مي شود.
مردهاي موفق عقيده اي
آدم هايي که خودشان را از طبقه پايين به بالا مي کشند، چه در دانش، چه رد فرهنگ و چه در پول، لزوما انسان موفق سالمي نمي شوند. اينها ممکن است تبديل به آدم هاي موفق عقده اي شوند؛ مثلا وقتي براي بچه شان پلي استيشن مي خرند، ناخواسته به اين فکر مي کنند که در بچگي خودشان چيزي نداشتند يا آن قدر از تلخي هاي زندگيشان که منجر به موفقيت شده مي گويند که همسرشان احساس ترحم پيدا مي کند، اين مردها از سختي هاي زندگي شان عبور نکرده اند.
مردهاي خود شيفته
مردهايي هستند که احتياج دارند به خاطر قابليت هايشان تحسين و ديده بشوند.اين مردها به دليل اين خواسته افراطي شان وقت ندارند و نمي گذارند ديگران را ببينند.مرد خودشيفته فکرش، تجربياتش، خانواده اش، بدنش، تحصيلاتش و نظراتش از نظر خودش يگانه هستند.و اين نياز زياد به تحسين باعث دلزدگي اطرافيان مي شود.خودشيقته ها نياز به عذرخواهي در اشتباهاتشان هم نمي بينند.به شدت در ترک هاي عاطفي مقاومت مي کنند و اعتقاد دارند هر کس آنها را ترک کند ضرر کرده.
مردهاي ضعيف
مردي که در ابراز احساسات خودش خيلي حسابگري مي کند خيلي اصرار دارد که احساساتش را با جزئيات منتقل کند (مثال:من به خاطر فلان و فلان و فلان مساله و چون اين طوري ما با هم به اين و اين و اين مي رسيم، از شما خوشم مي آيد!به جاي يک جمله ساده من از شما خوشم مي آيد)از طرفي مردهايي که هيج محدوديتي در ابراز احساسات ندارند، مثل دستگاهي هستند که يک دکمه روشن و خاموش دارد.مردهاي ضعيف، مردهايي هستند که در برابر شکست عاطفي فرو مي ريزند و به طرفشان احساس گناه و ترحم مي دهند؛ مثلا ادعا مي کنند که به خاطر تو معتاد شدم.
منبع:همشهري جوان شماره 298
