غنا و موسيقي از منظر روايات(5)
5. روايات در پرهيز از غنا و موسيقي و پاداش اخروي آن
درخت خوش صدا در بهشت
من نزه نفسه عن الغناه فان في الجنه شجره يامرالله عزوجل الرياح ان تحرکها، فيسمع منها صوتاً لم يسمع مثله، و من لم يتنزه عنه لم يسمعه؛
هر کس نفس خود را از غنا و موسيقي پاک دارد، خداوند به باد دستور مي دهد درختي که در بهشت است به حرکت در آيد و صدايي بشنود که مانندش را هرگز نشنيده است. و کسي که نفسش را از غنا و موسيقي باز ندارد، هرگز آن صدا را نشنود.(1)
2. در روايتي مي خوانيم: مردي به پيامبر اسلام (ص) عرض کرد: يا رسول الله ! من صداي خوب را دوست دارم، آيا در بهشت صداي خوب هست؟
حضرت فرمود:
نعم، والذي نفسي بيده ان الله ليامر لمن احب ذلک منهم بشجر يسمعه صوتاً بالتسبيح ما سمعت الاذان باحسن منه قط؛
آري، سوگند به خدايي که جان من در دست قدرت اوست، هر کدام از اهل بهشت که مايل باشد، درختي در بهشت به دستور خداي مهربان، با چنان صداي زيبايي تسبيح مي گويد و به گوش او مي رساند که هرگز گوش هيچ مخلوقي صدايي زيباتر از آن نشنيده است.(2)
موسيقي در بهشت
حضرت فرمود:
نعم، يا اعرابي ان في الجنه لنهراً حافتاه ابکار من کل بيضاء، يتغنين باصوات لم يسمع الخلائق بمثلها قط، فذلک افضل نعيم الجنه؛
آري! در بهشت نهري است که در دو طرف آن دختران سفيد و نوراني قرار گرفته اند و با صداهاي زيباي خود چنان آوازي مي خوانند که مخلوقات جهان هرگز مثل آن را نشنيده اند و آن از بهترين نعمت هاي بهشتي است.(3)
مخفي نماند، موسيقي بهشت از نوع موسيقي دنيا نيست که مضرات فراواني براي انسان داشته باشد، همان طوري که شراب طهور و نعمت هاي ديگر بهشت، مضرات نمونه هاي دنيوي آنها را ندارد و اصولاً وضع جهان آخرت با دنيا متفاوت است.
4. عاصم بن حميد ضمن روايتي مي گويد: به امام صادق (ع) عرض کردم: فدايت شوم، مي خواهم چيزي از شما بپرسم، ولي خجالت مي کشم، سؤال من اين بود که: آيا در بهشت موسيقي نيز وجود دارد؟ فرمود:
آري، در بهشت درختي است که خداوند به باد دستور مي دهد آن را حرکت دهد، صداي زيبايي از آن شنيده مي شود که هيچ کس صدايي به خوبي آن نشنيده است.
سپس فرمود:
هذا عوض لمن ترک السماع في الدنيا من مخافه الله؛
اين نعمت عوض و پاداشي است براي کسي که در دنيا از خوف الهي موسيقي را ترک کند.( و گوش خود را به موسيقي دنيا آلوده نسازد).
راوي مي گويد: عرض کردم: فدايت شوم، بيشتر بفرماييد. فرمود:
خداي مهربان، بهشت مخصوصي آفريده است که کسي از آن اطلاعي ندارد. هر روز صبح آن را باز مي کند و مي فرمايد: عطر و بوي خوش خود را بيفزاي، اين است که مصداق آيه اي که مي فرمايد: (فلا تعلم نفس ما اخفي لهم من قره اعين جزاءً بما کانوا يعملون). (4)
هيچ کس نمي داند چه پاداش هاي مهمي که مايه روشني چشم هاست براي آنها (مؤمنان) نهفته شده، اين پاداش کارهايي است که انجام مي دادند.(5)
شنيدن حمد و ثناي الهي در بهشت
من ملا مسامعه من غناء لم يوذن له ان يسمع صوت الروحانيين، قيل: و ما الروحانيين يا رسول الله؟ قال : قراء اهل الجنه؛
کسي که در دنيا گوش خود را از موسيقي پر کند، حق ندارد صداي روحانيان را بشنود، عرض شد: يا رسول الله !روحانيان چه کساني اند؟ فرمود: قاريان اهل بهشت هستند.(6)
6. ابي امامه از رسول گرامي اسلام (ص) روايت کرده که فرمود:
ما من عبد يدخل الجنه الا و يجلس عند رأسه و عند رجليه ثنتان من الحور العين تغنيانه باحسن صوت سمعه الانس و الجن، و ليس بمزمار الشيطان، و لکن بتمجيد الله و تقديسه؛
هر بنده مؤمني که وارد بهشت مي شود، دو «حور العين» در کنار او نشسته و با بهترين صدا براي او آواز مي خوانند، و آن از قبيل مزمار شيطان نيست، بلکه حمد و ثنا و تسبيح خداوند است.(7)
7. قطب الدين راوندي در لب اللباب مي نويسد
في الخبر: ان الله يقول يوم القيامه : ملائکتي ! من حفظ سمعه و لسانه عن الغناء فاسمعوه حمدي و الثناه علي؛
در خبر است که خداي متعال در قيامت مي فرمايد: اي فرشتگاني که به حمد و ثناي من مشغول هستيد! صدايتان را به گوش کساني که در دنيا گوش و زبان خود را از غنا باز داشته اند، برسانيد.(8)
نتيجه
خدايا! در دنيا توفيق ترک گناه، به ويژه ترک غنا و موسيقي به ما عنايت بفرما و در آخرت از نعمت هايي که براي پرهيزکنندگان از غنا و موسيقي آماده کرده اي عطا فرما.
پي نوشت ها :
1. وسائل الشيعه، ج 17، ص 317، ابواب ما يکتسب به، باب 101، حديث 3 (22643). در سند اين حديث، شخصي به نام «سهل بن زياد » وجود دارد که در ميان علماي رجال مورد اختلاف است اگر چه بعضي به دليل کثرت نقل روايت بزرگان علما از او به گونه اي که مرحوم کليني 2304 مورد از وي نقل روايت کرده است سهل را توثيق نموده اند. از اين رو، ممکن است برخي اين حديث را «صحيح » و برخي ديگر «ضعيف» بدانند، ولي به نظر مي رسد که به فرض اگر ثقه بودن سهل مشکوک باشد، در شيعه ممدوح بودن او شکي نيست، بنابراين، ما از اين روايت به عنوان «حسن» تعبير کرديم. (ر. ک: سبحاني، الموسوعه الرجاليه، ج 1، ص 417 و وسائل الشيعه، ج 30، ص 389).
2. بحار الانوار، ج 33، ص 547.
3. همان، ج 8، ص 196، کتاب العدل و المعاد، باب 23، حديث 182.
4. سجده ( 32) آيه 17.
5. بحار الانوار، ج 8، ص 127.
6. مجمع البيان، ج 8، ص 314؛ کنز الدقائق، ج 10، ص 230؛ تفسير قرطبي، ج 14، ص 37.
7. بحار الانوار، ج 8، ص 195، حديث 181.
8. جامع احاديث شيعه، ج 22، ص 236، ابواب ما يکتسب به، باب 19، حديث 34 (31951).