غنا و موسيقي از ديدگاه فقهاي اسلام(1)
اين مطلب در ميان فقهاي اسلامي اجماعي بوده، بلکه يکي از ضروريات اسلام مي باشد. البته در اين مسئله اختلاف هاي جزئي نيز وجود دارد و گروهي از فقهاي اهل سنت در صورتي غنا و موسيقي را حرام مي دانند که با حرام ديگري همراه، يا مقدمه براي حرام ديگر باشد، ولي برخي از فقهاي اهل سنت و همه فقهاي شيعه قائل به حرمت ذاتي غنا و موسيقي هستند.
در اين فصل، ابتدا به آرا و فتاواي فقهاي اهل سنت اشاره و سپس سخنان برخي از فقهاي شيعه درباره حرمت غنا، موسيقي و آلات آن بيان خواهد شد.
موسيقي و غنا از ديدگاه فقهاي اهل سنت
شغل خوانندگي و نوازندگي
حنفي ها، حنبلي ها و آن چه که از مذهب مالکي استفاده مي شود، گفته اند : شغل قراردادن غنا و آواز خواني به گونه اي که معيشت خود را به وسيله آن تأمين کند، حرام است، و امام شافي گفته: هر زن يا مردي که غنا و آوازخواني را شغل خود قرار دهد به گونه اي که با آن معروف گردد، شهادتش در دادگاه قبول نمي شود؛ زيرا آن کار لهوي است که شباهت به باطل دارد و هر کسي که اين نوع کارها را انجام دهد، به سفاهت و سقوط مروت منسوب مي گردد اگر چه حرمت آن معلوم نباشد.(1)
شنيدن غنا و موسيقي
همه فقهاي اسلام قائل شده اند که، گوش دادن به «غناء» در موارد زير حرام است:
الف) در صورتي که همراه با «غناء» عمل زشت و حرام ديگري انجام گيرد.
ب) احتمال دهد و ترس از اين داشته باشد که گوش دادن به «غناء» به فتنه اي مثل عشق ورزيدن به زن اجنبي، يا پسر امرد (بي ريش) و يا تحريک شهوت به سوي زنا و امثال آن منجر شود.
ج) گوش دادن به «غناء» به ترک واجب ديني مثل نماز و يا ترک کار لازم دنيوي منجر شود، ولي اگر به ترک مستحباتي مانند نماز شب و امثال آن، منجر گردد، مکروه مي شود.
ولي اگر براي استراحت روح و بدون ضميمه هاي فوق باشد، علما در حکم آن اختلاف کرده اند : جماعتي آن را ممنوع و گروهي مجاز دانسته اند؛ به ترتيب زير:
الف) عبدالله بن مسعود ( صحابي بزرگ پيامبر) قائل به حرمت شده است، هم چنين اکثر علماي عراق از جمله: ابراهيم نخعي، عامر شعبي، حمادبن ابي سليمان، سفيان ثوري، حنفي ها و بعضي از حنبلي ها قائل به حرمت شده اند.
ب) شافعي ها، مالکي ها و بعضي از حنبلي ها قائل به کراهت شده و گفته اند : اگر کسي به غناي زن نامحرم گوش دهد، کراهتش شديدتر است.
ج) عبدالله بن جعفر، عبدالله بن زبير، مغيره بن شعبه، اسامه بن زيد، عمران بن حصين، معاويه بن ابي سفيان و برخي ديگر از صحابه و نيز عطاء بن ابي رباح و بعضي ديگر از حنبلي ها از قبيل: ابوبکر خلال و ابوبکر عبدالعزيز و نيز محمد غزالي از شافعي ها قائل به اباحه شده و گفته اند: گوش دادن به غناي خالي از محرمات ديگر حلال است(2)
عبدالرحمان جزيري در کتاب الفقه علي المذاهب الاربعه، نظريه مذاهب چهارگانه اهل سنت را درباره غنا و موسيقي به ترتيب زير نقل کرده است.
الف ) شافعي: امام غزالي در احياء علوم الدين گفته است : روايات، دلالت بر حلال بودن غنا، رقص و دايره زدن دارد... به شرط اين که فتنه يا محظور ديني بر آن مترتب نباشد.
ب) حنفي ها گفته اند : غناي حرام آن است که، بر الفاظ حرام مانند توصيف زن معين، يا توصيف شراب، بدگويي از مسلمان و امثال آنها مشتمل باشد و گرنه حرام نيست.
ج) مالکي ها: آلات موسيقي که نکاح را آشکار مي سازد، مثل طبل و دايره بدون حلقه، استعمال آنها تنها درباره نکاح جايزه است؛ بعضي از آنها گفته اند : موسيقي، تنها در مجلس وليمه ي نکاح مباح است و بعضي ديگر گفته اند : موسيقي در مجلس عروسي، عقد و هر مجلس سرور و شادي ديگر مباح است و اختصاص به وليمه نکاح ندارد اما «غنا» فقط رجز خواندن با آهنگ غنا حلال و بقيه حرام است.
د) حنبلي ها: هيچ کدام از آلات موسيقي از قبيل: عود، مزمار، طبل، رباب و امثال اينها حلال نيست، اگر يکي از اينها در مجلس وليمه باشد، اجابت دعوت و رفتن به آن مجلس حلال نمي باشد. اما «غناء» زيبا نمودن صدا و ترنم، ذاتاً حلال است... و با آهنگ خواندن قرآن مکروه مي باشد.(3)
نظريه غزالي
او در کتاب احياء علوم الدين بحثي را تحت عنوان «کتاب آداب السماع و الوجد» مطرح کرده و پس از اشاره به اقوال مختلف بزرگان اهل سنت درباره «سماع؛ شنيدن موسيقي و غنا » و نقل خواب و رؤياي بعضي از اهل سنت در تمجيد «سماع» مي گويد:
معناي سخن کساني که مي گويند: سماع حرام است، اين است که؛ خداي تعالي مرتکب آن را عذاب مي کند و اين چيزي است که از طريق عقل و نقل ناشناخته است؛ زيرا شناخت شرعيات منحصر است به نص و قياس... وقتي که درباره چيزي، نه نصي وجود داشته باشد نه قياس، قول به تحريم آن باطل مي گردد و آن عمل، جزء مباحات خواهد بود، و درباره «سماع» نيز هيچ نصي و قياسي دلالت بر حرمت نمي کند.(4)
ايشان براي اثبات مدعاي خود دلايلي آورده که بطلان آنها واضح و آشکار است، حتي برخي از آنها توهين به مقام شامخ رسول خدا (ص) محسوب مي شود، از جمله آنها دو مورد زير از غزالي است که به عنوان دليل بر جواز غنا و موسيقي نقل کرده است:
الف) عايشه مي گويد: «روزي دو کنيز خواننده در منزل من آواز خواني مي کردند.
پيامبر وارد شد (اعتراضي نکرد) خوابيد و صورت خود را پوشاند، در اين حال ابوبکر وارد شد و مرا از اين کار منع کرد، پيامبر صورت خود را باز کرد و به ابوبکر فرمود: بگذار بخوانند، ايام عيد است!». (5)
ب) عايشه مي گويد: «عده اي از سودان آمده بودند و بازي، رقص و پاي کوبي مي کردند، پيامبر به من فرمود: مي خواهي تماشا کني؟ گفتم: آري. پيامبر، مرا در پشت خود قرار داد به گونه اي که سرم را به شانه پيامبر گذاردم و صورتم در کنار صورت او قرار گرفت، آن قدر تماشا کردم تا خسته شدم. پيامبر فرمود: بس است؟ گفتم: آري. فرمود: پس برو به خانه». (6)
خوانندگان عزيز! آيا اين مطالب اهانت به مقام شامخ رسالت نيست؟!
موارد حرمت سماع از منظر غزالي
1. در صورتي که خواننده زن اجنبي باشد که از گوش دادن به صداي او، خوف فتنه باشد. پسر نوجوان بي ريش نيز همين حکم را دارد.
2. آلت موسيقي، از آلات شراب خواران و فاسقان باشد مانند: مزمار، ساز و طبل.
3. در کلام آوازخوان، چيزي باشد که دروغ، فحش، هجو محسوب شود، يا دروغ به خدا و پيامبر يا صحابه پيامبر... و يا وصف زن مشخصي باشد.
4. شنونده در حالتي باشد که شهوت بر او غلبه کند. مثل کساني که در عنفوان جواني هستند، گوش دادن آنان به غنا يا موسيقي حرام است.
5. شنونده يا خواننده و نوازنده، آن را شغل و برنامه هميشگي خود قرار دهد به گونه اي که بيشتر وقت خود را در آن صرف کند، چنين کسي سفيه و شهادت او در دادگاه مردود است، زيرا مداومت بر لهو جنايت است، همان گونه که گناه صغيره با اصرار و مداومت بر آن، کبيره مي گردد، برخي از مباحات نيز با مداومت بر آن، تبديل به گناه مي شود(7)
خلاصه نظريات فقهاي اهل سنت
آقاي سيد علي حسيني در رساله غنا از ديدگاه عامه از اين حجر هيثمي نقل مي کند که ايشان در کتاب کف الرعاع مجموع اقوال فقهاي اهل سنت را در يازده قول دسته بندي کرده است:
1. غنا حرام است. اين نظريه به ائمه اربعه اهل سنت و بسياري از فقها منسوب است.
2. غنا مکروه است. نظريه ظاهر تر شافعي، احمد بن حنبل، مالک و ابوحنيفه است و بسياري از شافعيان و حنبليان بر اين نظريه اند. فقيهان اهل بصره نيز آن را برگزيده اند.
3. غنا مباح است. ابراهيم بن سعد و عنبري، ابن نحوي، ابن عربي، غزالي و ماوردي در زمره طرفداران اين نظريه اند. ابن حزم رساله اي براي اثبات اين نظريه نگاشته است.
4. بسيار آن حرام و کم آن مباح است. برخي از شارحان منهاج اين نظريه را پذيرفته اند و رافعي از سرخسي آن را گزارش کرده است.
5. خواندن و شنيدن غنا حرام است جز براي کسي که در خانه اي تنها باشد. ابن حجر اين قول را از برخي شاگردان بغوي نقل کرده است.
6. اگر مرد براي زن يا زن براي مرد بخواند، حرام است و نيز اگر با مسکري همراه باشد، يا در آن افراط شود، حرام است. حلبي جرجاني از فقيهان برجسته شافعي بر اين نظريه بود.
7. جواز غنا مشروط به شرايط زير است:
فرصت و عمر انسان را ضايع نکند؛ خواننده مرد و يا محرم باشد؛ کساني که در کوچه رفت و آمد مي کنند صداي آن را نشنوند و با مکروهي همراه نباشد، استاد ابو منصور، اين فتوا را داده است.
8. اگر خوانندگي را کسب و وسيله معاش خود قرار دهد و با آن قرار داد ببندد، حرام است. استاد ابومنصور، اين فتوا را از شافعي نقل کرده است.
9. اگر انسان در غنا، نيت درست و خيري داشته باشد، مکروه نيست والا مکروه است. خوارزمي در کتاب کافي آن را آورده است.
10.اگر نيت کند که، با آن قلب خود را به سمت طاعت الهي سوق دهد، در زمره طاعات است و اگر بخواهد غنا نيروي بيشتري براي انجام دادن گناه به وي ببخشد و وي را بر ارتکاب معصيت تقويت کند، حرام است. ابن حزم و غزالي بر اين نظريه اند.
11. اگر آوازي که مي خوانند به گونه اي باشد که جز احتمال حرمت در آن راه ندارد، حرام است و اگر هم احتمال حرمت و هم احتمال حليت در آن مي رود، حلال است. برخي از شافعيان خراساني اين نظريه را پذيرفته اند و ابن حجر بر آن مهر تأييد زده است.(8)
اينک پس از اشاره به آرا و نظريات گوناگون اهل سنت درباره غنا وموسيقي، به بيان اقوال فقهاي شيعه دراين باره مي پردازيم.
اقوال علماي شيعه در حرمت غنا و موسيقي
هم چنين گفته اند: غنا نيز همانند شراب و امثال آن ذاتاً و به تنهايي حرام است اگر چه هيچ عمل حرامي به آن ضميمه نشود. و در صورت ضميمه شدن حرام يا حرام هاي ديگر، گناه و عقابش افزايش يافته و هر کدام از آن اعمال حرام، عقاب مخصوص خود را خواهد داشت.
فقط يکي از علماي شيعه (فيض کاشاني) در ذاتي بودن حرمت غنا ترديد کرده و آن را در صورتي حرام دانسته که با حرام ديگري از قبيل نواختن آلات موسيقي و اختلاط زن و مرد، استماع صداي نامحرم و... همراه باشد.
در اين جا عين کلام ايشان را ذکر نموده و به ضعف و رد نظريه اش اشاره مي کنيم و سپس سخنان برخي از علماي شيعه را در حرمت ذاتي غنا مي آوريم.
کلام فيض کاشاني (قدس سره)
الذي يظهر من مجموع الاخبار الوارده في الغناء، و يقتضيه التوفيق، بينها، اختصاص حرمته و حرمه ما يتعلق به من الاجر و التعليم و الاستماع و البيع و الشراء کلها بما کان علي النحو المعهود المتعارف في زمن بني اميه، من دخول الرجال عليهن و استماعهم لصوتهن و تکلمهن بالأباطيل و لعبهن بالملاهي من العيدان والقضيب وغيرها، و بالجمله مااشتمل علي فعل محرم حرام دون ما سوي ذلک؛
آن چه از مجموع اخبار و احاديث مربوط به غنا و جمع بين آنها به دست مي آيد، اين است که، حرام بودن غنا و پيوسته هاي آن از قبيل: حرمت مزد، آموزش، گوش دادن و حرمت خريد و فروش، همه اينها اختصاص دارد به نوعي از غنا که در زمان بني اميه (و بني عباس) رواج داشت؛ به گونه اي که مردان به محافل زنان وارد مي شدند و به آواز آنان گوش مي دادند و زنان آواز خوان، سخنان باطل بر زبان جاري مي ساختند و از آلات موسيقي- مانند ساز، ني و... استفاده مي کردند. خلاصه، غناي مشتمل بر فعل حرام، حرام است، نه غير آن.(9)
ايشان نظير عبارت فوق را در تفسير صافي و کتاب الوافي و محجه البيضاء نيز آورده است.(10)
رد نظريه فيض کاشاني (قدس سره)
1. صاحب حدائق الناضره: شيخ يوسف بحراني (متوفاي 1186 هـ. ق) در حدائق الناضره پس از نقل نظريه فيض کاشاني مي فرمايد:
اگر چه ممکن است برخي از روايات موجب توهم همان مطلبي باشد که او (فيض ) ذکر کرده، ولي مطلب حق درباره غنا آن نيست که او قائل شده و به آن اعتماد کرده است.(13)
2. شيخ انصاري (متوفاي 1281 هـ. ق): شيخ مرتضي انصاري در مکاسب پس از نقل کلام فيض کاشاني و رد دلايل او، مي نويسد:
وبالجمله، فضعف هذا القول- بعد ملاحظه النصوص - اظهر من ان يحتاج الي الاظهار؛
خلاصه، پس از بررسي ادله، ضعف قول کاشاني چنان واضح و آشکار مي گردد که نياز به بيان ندارد.(14)
3. کلام شيخ هادي تهراني (قدس سره) شيخ هادي تهراني (متوفاي 1321 هـ. ق) در رساله في الغناء پس از تمايل به نظريه فيض کاشاني دوباره از آن برگشته و قائل به حرمت ذاتي غنا شده و مي نويسد:
فالتحقيق حرمه الغناء في نفسه بالاخبار و الايات والاجماع.
اما الاخبار، فبمعونه فهم الاصحاب. و اما الايات، فبمعونه الاخبار. و اما الاجماع، فلتصريح کل الفقهاء بحرمته في نفسه الا قليل يصلح کلامه للتاويل؛
نتيجه تحقيق من اين است که، غنا و آوازخواني، حرمت ذاتي دارد. دليل اين مطلب، اخبار معصومين (ع)، آيات قرآن و اجماع علما است؛ اما دلالت اخبار به کمک فهم علماي شيعه است و اما دلالت آيات قرآن به کمک اخبار معصومين (ع) است. و اما اجماع به دليل تصريح همه فقها بر حرمت ذاتي غناست، جز اندکي از علما که کلامشان قابل تأويل مي باشد.(15)
4. آيه الله خويي (قدس سره ) سيد ابوالقاسم موسوي خويي (متوفاي 1413 هـ. ق) نظريه کاشاني را با چند دليل رد کرده است:
1. روايات زياد، بلکه متواتر (معنوي) که از غنا و متعلقات آن نهي مي کند، ظهور دارد که، غنا به تنهايي و با قطع نظر از انضمام عناوين حرام ديگر، حرام است.
2. اگر تحريم غنا به خاطر انضمام با عناوين حرام ديگر باشد، نهي از غنا که در روايات زياد آمده است، لغو و بي فايده خواهد بود، زيرا هر کدام از عناوين محرم در ادله ديگر مورد نهي و تحريم قرار گرفته است، ديگر نيازي به نهي مجدد نبود.
3. دلايلي که فيض کاشاني براي اثبات نظريه خود اقامه کرده، هيچ کدام دلالت بر مطلب او ندارد. (علت عدم دلالت هر کدام را توضيح داده است).
ايشان در پايان اضافه کرده است:
علاوه بر همه اينها، نظريه اين محدث (فيض کاشاني) مخالف با اجماع، بلکه مخالف با ضروري مذهب تشيع است.(16)
فقهاي ديگر نيز هر کدام به بياني نظريه فيض کاشاني را رد کرده اند که به برخي از آنها اشاره خواهد شد.
پي نوشت ها :
1. ج 31، ص 296.
2. همان، ج 4، ص 90 و 91.
3. ج2، ص 42- 44.
4. ج2، ص 431.
5. احياء علوم الدين، ج 2، ص 442.
6. همان، ص 443 و 444.
7. همان، ص 448- 451.
8. ميراث فقهي 1: غنا، موسيقي، ج 3، ص 2315 و 2316.
9. ج 2، ص 21 و 21، مفتاح 465.
10. ر. ک : تفسير صافي، ج 1 ص 62؛ محجه البيضاء، ج 5، ص 226؛ کتاب الوافي، ج 17، ص 218- 223.
11. ميراث فقهي 1، ج 2، ص 881- 929.
12. ص 23.
13. ج 18، ص 102.
14. ج 1، ص 307.
15. ميراث فقهي 1، ج 2، ص 1094.
16. خويي، مصباح الفقاهه، ج 1، ص 3- 482.