ويژگي هاي فرهنگي و تمدني شيعه (4)
فلسفه مهدويت و ضرورت انتظار
مفاهيم بنيادين فرهنگ و تمدن شيعه
هنگامي كه دوره عمر هريك از عناصر فرهنگي و تمدني شيعه را بررسي مي كنيم، متوجه مي شويم در طول حدود 1400 سال از عمر اين مذهب، پيروان آن به مرور زمان، اين مفاهيم بنيادين را در دستور كار داشته، اندك اندك و مرحله به مرحله، خصوصيات فرهنگي و تمدني ملي، نژادي و بومي خود را در راستاي آن تغيير داده اند و يا حتي به حذف بعضي از مهم ترين خصوصيات فرهنگي و تمدني خود، به نفع آنها اقدام كرده اند. از آن جمله مي توان به: تبديل آرام آرام حكومت هاي پادشاهي در سايه اين مفاهيم، به حكومت هايي مبتني بر مردم سالاري ديني اشاره كرد كه با اين خصوصيات انطباق بيشتري دارند و عنصر ولايت، عدالت و عصمت در آنها با انتخاب فقيه جامع الشرايط آگاه به زمان و مكان واقعيت عيني ملموس تري مي يابد؛ حال آنكه اين اتفاق طي قرن ها و هزاره هاي پيش از آن، در ميان همان مردم بدون داشتن چنين مفاهيم بنياديني رخ نداده است. اين موضوع نشان مي دهد اين روند همچنان ادامه دارد و تا رسيدن به حكومت ايدئال - كه در آن، اين مفاهيم بنيادين به طور مطلق و بدون كم و كاست به عينيت درمي آيند - ادامه خواهد يافت؛ ضمن آنكه مي توان بدين وسيله به اهميت اين مفاهيم بنيادين در شكل گيري آن چشم انداز بلند پي برد.
1. ولايت فقيه
الف) وظيفه حفاظت: از آنجا كه مهم ترين وظيفه امام معصوم تنزيه قرآن كريم از تحريف يا سوءبرداشت و نيز تقديس سنت معصومان عليهم السلام از گزند اعمال سليقه شخصي و حمل آن بر پيش فرض ها و پيش ساخته هاي ذهني ديگران است، همين رسالت در عصر غيبت بر عهده فقيه جامع الشرايط خواهد بود.
ب) وظيفه افتا: وظيفه فقيه در ساحت مسائل علمي و احكام اسلامي، اجتهاد مستمر، با استمداد از منابع معتبر و اعتماد بر مباني استوار و پذيرفته شده در اسلام و پرهيز از التقاط آنها با مباني حقوق مكتب هاي غيرالهي مي باشد.
ج) وظيفه ولاء: حاكم اسلامي پس از اجتهاد عميق در متون و منابع ديني و به دست آوردن احكام اسلام، در همه ابعاد زندگي مسلمانان، مواظب اجراي دقيق آنهاست.د) وظيفه قضا: حاكم اسلامي با تلاش و كوشش متمادي و اجتهاد عملي، مباني و احكام قضاي اسلامي را از منابع اصيل آن به دست مي آورد و سپس براساس همان علوم و احكام، بدون آنكه خود در آنها تصرفي كند، به اجراي احكام قضايي و صادر نمودن قوانين لازم مي پردازد. (جوادي آملي، 1388).
2. عدالت
يكي از مسئوليت هاي اساسي حاكم اسلامي، عدالت گستري و جلوگيري از ستمگري ظالمان است. عدل، هر چيزي را در جاي خود قرار مي دهد و هر حقي را به صاحب خود مي رساند. عدالت پيش از آنكه در مرحله اجتماع پديد آيد، بايد درون انسان شكل بگيرد. اين موضوع، زماني تحقق مي يابد كه شخص، عدالت را در همه جهان و براي همه بخواهد. هنگامي كه اين مرحله از عدالت واقعيت يافت، عدالت اجتماعي به آساني قابل دسترسي است و اين كمال بزرگ بشر و آرمان اصلي پيامبران و اولياي الهي است.
فلسفه وحي و بعثت انبياء و ولايت امامان، عدالت است. تحقق اين آرمان و تأمين اين نياز كه به خاطر آن تلاش هاي فراوان و كوشش هاي توانفرسا به عمل آمده است، تنها در پرتو تعاليم حياتبخش انبيا كه انسان و جامعه را از درون مي سازد و ضامن اجراي عدالت در اجتماع است و برابري انسان ها را در جامعه، براساس برادري آنها شكل مي دهد، امكان پذير است (محمدي ري شهري، 1374).
انسان كامل
3. عصمت
تقوا و عصمت، هر دو از يك ريشه اند. تقوا به معناي پرهيز از گناه نيست، بلكه به معناي ملكه اي است كه موجب مصونيت انسان از ابتلا به گناه مي شود؛ همچنان که «عدالت» نيز - كه شرط قاضي، امام جماعت و مجتهد است - به معناي ترك گناهان نيست، بلكه به معناي ملكه عدالت و حفظ خود از گناه است؛ بنابراين «تقوا» و «عدالت» نيز مرتبه اي از عصمت است. عدالت، تقوا و عصمت، حالتي رواني و روحي پايدار و استوار است كه موجب مصونيت و حفظ انسان از ابتلا به گناه مي شود (محمدي ري شهري، 1374).
4. امر به معروف و نهي از منكر
نهي از منكر كردن، پيش از آنكه امر به معروف انجام شود و امر به معروف، پيش از تبيين ارزش ها نتيجه اي معكوس به بار مي آورد.
5. جهاد
منبع: شيعه شناسي، شماره 29