شناخت نامه
آیت الله سید عبدالله مجتهدی بلادی بوشهری، از زمره روحانیون سیاسی مبارز سده اخیر، در سال 1291 هـ. ق در نجف اشرف متولد شد. ابتدا نزد پدرش به تحصیل مقدمات پرداخت؛ در سفر سید جمال الدین اسد آبادی به بوشهر (1303 هـ.ق) با افکار او آشنایی پیدا کرد؛ در کنار دروس حوزوی با علوم جدید آشنایی یافت و هندسه و پزشکی و نجوم و زبان انگلیسی هم آموخت؛ برای تکمیل تحصیلات حوزوی در سال 1311 راهی نجف شد و سه سال در آنجا ماندگار گردید؛ در سال 1319 برای دومین بار به نجف رفت و دروس عالی حوزه را به مدت هفت سال نزد آخوند ملا محمد کاظم خراسانی و سید محمد کاظم طباطبایی یزدی فراگرفت؛ در انقلاب مشروطیت به تبع استادش ملا محمد کاظم خراسانی از مدافعان جدی نهضت بود؛ کتاب کشکول وی نشانگر دیدگاه او درباره این واقعه است. وی در سال 1326 ق به بوشهر بازگشت و به تدریس و ارشاد و نشر احکام و تألیف کتب همت گمارد و میان مردم اشتهار عام پیدا کرد و به سبب رابطه نزدیک با انجمن اتحاد اسلام و هم آوایی با جنبش مشروطیت رساله لایحه جهادیه را – در محکومیت فعالیت های لیاخوف روسی و سربازان تزاری علیه مشروطه خواهان ایران- نوشت؛ به دلیل همراهی با مبارزان جنوب ایران در جنگ جهانی اول و فعالیت علیه قوای انگلیس معرض تهدید و ترور واقع گردید و ناچار به مهاجرت به شیراز شد و در آنجا به جمع آزادی خواهان پیوست و علاوه بر صدور فتوا علیه انگلیسی ها به نگارش کتاب هایی چند از جمله سوانح و لوایح و ایقاظ الحبیب فی مظالم الصلیب پرداخت. آیت الله بلادی در سال 1339 هـ.ق پس از هفت سال اقامت در شیراز به بوشهر بازگشت و تا آخر عمر به ارشاد و نگارش کتب و مبارزات خود- از جمله مبارزه با کشف حجاب در دوره رضاخان پهلوی – ادامه داد. مرحوم آیت الله بلادی در مباحث متنوع فقهی، کلامی، حدیثی، شرح ادعیه و زیارات و خصوصا مسائل سیاسی اجتماعی دوران خود، صاحب تألیفات فراوان است. آیت الله بلادی در 21 مهرماه سال 1331 هجری شمسی در بوشهر درگذشت و چندی بعد پیکر او به نجف اشرف منتقل و مدفون شد.1- اندیشه و عمل سیاسی اجتماعی عالمان دینی در سده های اخیر، در گستره فرهنگ ایران و اسلام و تکاپوهای شیعی، سابقه تاریخی و خاسگاه فلسفی، کلامی، خصوصا فقهی دارد.(1)
این موضوع از منظر فقهی ذیل عنوان «شناخت سیر تفکر سیاسی و ادوار فقه» بررسی می شود. از مقایسه نخستین کوشش های اندیشه گران فقه شیعی (شیخ مفید، سید مرتضی، شیخ طوسی) با پیگیری و تلاش دیگر اندیشمندان دوره های بعد (از جمله محقق کرکی در عصر صفویه و میرزای قمی و کاشف الغطاء) چنین استنباط می شود که حضور عالمان دینی در صحنه فعالیت های اجتماعی و سیاسی پیوسته روندی رو به وضوح و تزاید داشته است. از این دید، شناخت اهتمام اهل فتوا و محراب در سه واقعه مهم تاریخی متأخر، یعنی جنگ های ایران و روس، خیزش مشروطیت، و تعرض روس و انگلیس به شمال و جنوب ایران در جنگ جهانی اول شایان توجه است.(2) اندیشه و عمل علمای شیعه در جنگ های ایران و روس، اساسا در نگارش رساله های جهادیه و صدور فتوا درباره وجوب یا لزوم جنگ و جهاد با «روس منحوس» برای «حفظ بیضه اسلام» نمود یافت و در خلال آن «ادب جهادی» به وجود آمد.(3) در این واقعه، علما از سوی شاه و نایب السلطنه (ولیعهد) و صدر اعظم، محل رجوع و استمداد قرار گرفتند تا با استفاده از نیرو و نفوذ معنوی آنان بر مردم، سرنوشت جنگ – پس از شکست های اولیه – به سود قوای ایران تغییر یابد.(4) در ماجرای نهضت مشروطیت گرچه مراجع، آرا و عملکرد همسان و همسویی از خود بروز ندادند – و عاقبت کار با تلخ کامی ها قرین گشت – حضور روحانیت (اعم از موافق و مخالف) در نوشتن رسائل، صدور فتوا و حکم، ارسال نامه و تلگراف و نشر اعلامیه، بست و تحصن و مهاجرت، وعظ و خطابه در اجتماعات، جلوه گری کرد.
در فاصله زمانی شکست استبداد صغیر محمد علی شاهی تا روی کار آمدن رضاخان پهلوی، همزمان با وقوع جنگ جهانی اول، مداخلات روزافزون روس ها در شمال و انگلیسی ها در جنوب ایران روحانیون را به فعالیت های سیاسی و اجتماعی برانگیخت. در این هنگام، عالمان به سبب آگاهی افزون تر از ابعاد سیاست جهانی و تجربه اندوزی از وقایع پیشین، نه فقط به صدور فتوا و اعلان جهاد بسنده نکردند، بلکه با طرح و ارائه دستورالعمل/ شیوه نامه، مبارزان را یاری کردند و شماری از ایشان به میدان ستیز با قدرتمندان محلی و حاکمان وابسته و متجاوزان وارد شدند.(5) در همه این کشاکش ها و کوشش ها که عمدتا با همراهی و شور طبقات تنگ دست اجتماع شکل می گرفت، اعتقادات دینی، روح و محرک مبارزه و پایداری بود.
پس از نقض اعلان بی طرفی دولت ایران در جنگ جهانی اول و تعرض آشکار قوای نظامی روس و انگلیس به سرحدات شمالی و جنوبی ایران، عالمان دینی در این نواحی، دست به اقدامات گسترده ای زدند. در جریان وقایع جنوب ایران، علاوه بر علمای عتبات که مردم را به مقابله با قوای مهاجم فراخواندند، شماری از اهل علم این خطه لباس جهاد به تن کردند و یا در حمایت و هدایت مبازران، خصوصا رئیس علی دلواری نقشی بسزا ایفا نمودند؛ که از جمله ایشان، نام آیات و فضلاء سید عبدالحسین لاری، سید عبدالحسین بلادی، سید مرتضی علم الهدی اهرمی، شیخ حسن آل عصفور بوشهری، سید علی نقی دشتی، شیخ محمد حسین برازجانی، سید اسماعیل مهدوی و میرزا باقر گزدرازی شایان ذکر است. البته شهرت و شناختگی این عده و حدود و گستره تأثیر فعالیت های آنان به یک اندازه نیست و در این میان ظاهرا مرحوم سید عبدالحسین لاری به سبب ستیزه گری های سخت و تلاش های حاد سیاسی، از قبیل صدور اعلامیه معروف به جهادیه او علیه انگلیس نامبردارتر است. اما کردوکار دیگر هم اندیشان و هم پویان او به دلایلی چند خاصه منتشر نشدن آثار و اسناد خطی آنان و بالتبع خلأ تحقیقات در این باب چندان شناخته نیست. از این رو، درباره فعالیت های علمی، سیاسی و اجتماعی مرحوم آیت الله سید عبدالله بلادی بوشهری، در کتاب ها و منابع تاریخی اولیه جز به اشارتی مختصر و نارسا نمی توان دست یافت.(6) مع الوصف، به مدد اطلاعات مبتنی بر کتاب های انتشار یافته دو دهه اخیر و پیگیری علاقه مندان به بازیابی نوشته های بر جای مانده آن دوران، تا حدود قابل توجهی مواضع نظری و عملی وی در برابر پدیده استعمار و اشغال انگلیسی ها در جنوب ایران آشکار می شود.
بر حسب قراین موجود، مرحوم بلادی گرچه دست به سلاح نبرده و ستیهندگی مرحوم لاری را نداشته، اما در تفکر سیاسی و نظریه پردازی مبارزه و ارائه برنامه های عملی بر اساس آموزه های دینی – البته با محاسبه و ملاحظه امکانات و اقتضائات پیرامون خود- نقشی بسزا داشته است. از این جهت می توان مرحوم بلادی را به سبب سابقه و سیره سیاسی او (دیدار با سید جمال الدین اسدآبادی همدانی در دوران نوجوانی – به سال 1303ق در 12 سالگی و مطالعه و تأثیرپذیری از آثار او، نیز درس آموزی نزد مرحوم ملامحمد کاظم خراسانی – از سال 1319 تا 1326 ق – در حوزه نجف، دفاع از نهضت مشروطیت، رابطه نزدیک با انجمن اتحاد اسلامی و نگارش رسائل متنوع اجتماعی و سیاسی) از معتقدان جدی پیوند دین و سیاست و از پیشروان جنبش دینی و بیداری اسلامی به شمار آورد. خصوصا که تا پایان عمر، در مقام امتحان و عمل دچار یأس و بریدگی نشد و از مبارزات قلمی خود دست نکشید. حتی در اعتراض به غائله کشف حجاب علی رغم شدت بگیر و ببند دوره رضاخانی، رساله ها نوشت و در برابر تعرض و جسارت وهابیان عربستان نسبت به قبور ائمه بقیع و حجاج ایرانی حساسیت خود را بروز داد.
نکته اساسی در شگرد اندیشه و نگارش آثار سیاسی مرحوم بلادی همانا طرح و ارائه دستورالعمل/ شیوه نامه، فراتر از توصیه نوشته های اخلاقی (از قبیل آنچه در سیاست نامه ها و آداب نامه ها می توان دید) و بیان احکام شرعی و احساسی حماسی (=جهادیه) است. به نظر می رسد مرحوم بلادی از این طریق قصد ارائه راه کارهای اجرایی مدون (= دستورالعمل/ بایست نامه) برای آگاهی و پایداری همه مسلمانان و نیز مبارزان جنوب ایران را در سر داشته است. این شیوه در نوع نامگذاری و روش کتابت بخشی از آثار سیاسی او تحت عنوان «لایحه» و «نظام نامه» انعکاس واضح تری دارد. در این لوایح، خصوصا «نظام نامه حرب» وضع مواد قانونی – با توجه به ارتباط لایحه قانون – مشهود است. درنگ در این نکته، کم و بیش این احتمال را به ذهن متبادر می سازد که در نظر بلادی، موضوع حکومت خصوصا حکومت دینی، محل توجه و امعان نظر واقع شده است. درباره این موضوع به استناد تمامی آثار بر جای مانده او با روشن بینی و اطمینان بیشتر می توان سخن گفت، اما دستیابی و بررسی این آثار و اسناد برای راقم این سطور فراهم نیامد و ناگزیر آنچه در پی می آید - تنها با تعمق و گمانه زنی در دو کتاب «ایقاظ الحبیب فی مظالم الصلیب» (از روی تصویر نسخه خطی) و «سوانح و لوایح» میسور شد.
فرض درستی احتمال پیش گفته، این حدس و سئوال را نیز در پی خواهد داشت که آیا رویه و اندیشه بلادی، پس از وی مورد توجه دیگران قرار گرفته است یا نه؟ پاسخ این سئوال مستلزم مجال و مقال دیگر است. شایان توجه است که مرحوم بلادی به سبب آگاهی از رخدادهای جهانی (از طریق بررسی نشریات خارج از کشور، از جمله لوموند و مطالعات پیگیر و اطلاعات گسترده سیاسی، به مدد فراگیری دانش های گوناگون و توانایی تحلیل وقایع)، اندیشه ای فراتر از درک و دریافت متعارف فقهی حوزوی داشته است. کما اینکه انگیزه سرشار و ذهن وقاد، موجب پیوسته نویسی و کثرت تألیفات او شده است. دلیل آشکار این که در سه سال نخست اقامتش در شیراز، پس از مهاجرت از بوشهر، به رغم گیر و گرفتاری های فراوان به تألیف هشت کتاب، از جمله دو کتاب ایقاظ و سوانح توفیق یافته است. در ادامه این گفتار بر آنیم تا اندیشه بلادی را از جهت ارائه آموزه های علمی (= دستورالعمل های مبارزاتی) او در دو اثر مذکور، خصوصا «نظام نامه حرب» مندرج در سوانح و لوایح بررسی کنیم.
2. کتاب ایقاظ الحبیب فی مظالم الصلیب که نگارش آن به تاریخ هفتم صفر سال 1336 انجام یافته، از جهت محتوا مشتمل بر دو موضوع پیاپی و پیوسته است. مؤلف در آغاز پس از سپاس خداوند آفریننده جهاد، توضیح می دهد که اطلاع از تاریخ و حوادث گذشته برای بیداری مسلمانان ضرورت دارد. بنابراین، به نقل رویدادهای تاریخی از شبه جزیره عربستان و دوران بدویت عرب و ظهور اسلام تا عصر اوج و شکوه تمدن اسلامی و فتوحات مسلمین در شرق و غرب عالم می پردازد و در خلال آن به اجمال، سیر و سرگذشت سلسله ها، خاندان ها و حکومت ها در سرزمین های اسلامی را به شیوه نقل و تحلیل بازگو می کند. آن گاه چگونگی وقوع و پیامدهای جنگ های صلیبی و مقدمات آگاهی غریبان – اهل صلیب، نصارا -، از فرهنگ و دانش مسلمانان را توضیح می دهد و در نهایت نحوه ورود انگلیسی ها به شرق – مشخصا هند – و آغاز جای گیری و نفوذ و چیرگی آنان را برملا می سازد. به نظر بلادی استعمار غرب (صلیبیون) در شرق، به ویژه کشورهای اسلامی، صبغه دینی دارد و این سخن از جهت نقش اهل تبشیر و میسیونرهای مذهبی در این امر تا حدودی درست و از جهاتی قابل نقد است. از نظر بلادی نقل و آگاهی از سیر و سابقه تاریخ اسلام و ایران، مقدمه ضروری اطلاع از شرح تعدیات روس و انگلیس در کشورهای اسلامی است. بخش تاریخی این کتاب در نهایت به این عبارت منتهی می شود: «خوب است مسلمانان دنیا برای تأمین آتیه ی خود قدری تدارک کنند و نگذارند نصارا آنها را به چشم حقارت و اسارت ببینند و طمع در استملاک ممالک آنها و توقع استرقاق آنها نمایند. مسلمانان دنیا اگر عزت و سیادت را در دوره زندگانی دنیا بخواهند باید امور ذیل را کما ینبغی معمول دارند. ما نظر به محبت هم کیشی دریغ از نُصح به اخوان نمی نماییم تا آنکه در پیشگاه خدا و رسول و وجدان مسئول نباشیم.» پس از این عبارت، ضرورت همگرایی اهل سنت و شیعه را تذکر داده، و راه کارهای اجرایی خود را برای همه مسلمانان در تمامی کشورهای اسلامی مطرح می سازند. مؤلف در آغاز عباراتی که انشاء کرده برای نشان دادن حساسیت خود و اهمیت موضوع از کلمه «باید» استفاده می کند. به این ترتیب جنبه تأکیدی و تحکمی موارد مطرح شده در انتهای این کتاب – فراتر از نصیحت گویی و توصیه نویسی – وجه دستورالعملی، کاربردی دارد. این ویژگی بیانگر پسند و روشی است که بلادی مشخصا در لایحه نویسی و خصوصا در نظام مانه حرب در کتاب سوانح به کار بسته است. این دستورالعمل / شیوه نامه – و به تعبیر مؤلف «نُصح اخوان» – مشتمل بر تذکار، تنبیه و تأکیدات ذیل بوده و در آن مصالح و ضرورات دینی، اخلاقی، اجتماعی، سیاسی مسلمانان مورد توجه قرار گرفته است.
به اختصار هر چه تمام تر، مسائل مطروحه در این بخش از کتاب عبارتند از:
1. مسلمانان اگر بخواهند ممالک اسلامی را نگه دارند باید اسلامیت آن را نگاه دارند.
2. مسلمانان باید متخلق به اخلاق اسلام باشند.
3. مسلمانان باید اختلافات داخلی را ترک نمایند.
4. مسلمانان در اقطار دنیا باید دارای دعاة اسلامی باشند و السنه ی اجانب و احکام اسلام را خوب بدانند.
5. مسلمانان باید مرعوبیت از جانب را از خود دور کنند و در برابر دشمن دل به زندگی نداشته باشند.
6. مسلمانان باید تأسیس مدارس جدید نمایند- حتی در ایلات و عشایر.
7. مسلمانان باید احتیاجات خود را از اجانب کم کنند.
8. ممالک اسلامی باید همیشه در مقام ازدیاد ثروت خزانه و تکثیر مالیات و ازدیات صادرات و تقلیل واردات باشند.
9. طرق حمل و نقل اثقال را تسهیل نمایند.
10. طرق و شوارع را تأمین کرده، تجارت را توسعه دهند و ارباب صنعت را تشویق کنند.
11. مسلمانان باید به استخراج معادن ممالک و توسعه فلاحت بپردازند.
12. مسلمانان باید دارای کشتی به طرز جدید باشند و در هر عصری به طرز همان عصر با ادوات حربیه و عسکر بحری داشته باشند.
13. لازم است حکومت های اسلامی – کشورهای اسلامی- با هم اتحاد داشته و سرزمین آنها به هم متصل باشند.
14. لازم است حکومت اسلامی – در مدینه – کنگره علمی داشته باشند که نمایندگان آنها در آن کنگره حضور داشته باشند.
15. لازم است عساکر اسلام اقلاً سالی یک مرتبه متوجه طرفی از اطراف خارجه شود تا به واسطه ترک غزوات – مرعوب و تن پرور و بی هنر نشوند- تا اجانب دائماً در مقام استرضای خاطر آنها باشند.
16. لازم است قوانین سیاسی ممالک اسلامی با هم متفق باشند.
17. لازم است لسان رسمی و خط بین تمام مسلمانان عربی باشد و لیکن در مدارس از لسان های مسلمانان دنیا هم تعلیم و تعلم کنند.
18. باید حکومات اسلامیه هیچ وقت هیچ اعتباری را به هیچ عنوان به اجانب ندهند.
1-2- نگارش «لوایح و سوانح» که از معدود آثار چاپ و منتشر شده مرحوم بلادی است، دو سال پس از کتاب «ایقاظ الحبیب» به تاریخ 27 صفر 1338 انجام یافته است. نویسنده در مقدمه کتاب با استناد به کلام امیرالمؤمنین (ع) اهمیت جهاد و مبارزه در راه خدا را متذکر می شود، آنگاه به شرح سوانح شخصی و وقایع رخ داده – بعد از هجرت از بوشهر به شیراز- تا زمان تألیف اثر می پردازند. محتوای کتاب مشتمل است بر نقل گفت و گوها(ی او با دیگران)، لوایح (= بیانیه ها، دستورالعمل ها، شایست ها و بایست ها) نامه ها، تلگراف ها، اشعار و نظام نامه حرب؛ که تماما بر مدار نقل و حوادث و سوانح نوشته و تدوین شده اند. مخاطبان اولیه این مطالب همه طبقات و مقامات را در بر می گیرد، یعنی از خوانین جنوب، اعیان درجه یک و دو، مبارزان و مجاهدان با نام و بی نام، احرار شمال، احمدشاه قاجار و حتی شاعر نابینای مفتون انگلیس – شوریده – طرف مخاطب مؤلف بوده اند و البته همه این گنجانده ها بر مدار نقل وقایع و سوانح شکل گرفته اند. مرحوم بلادی در میانه این مطالب گونه گون «نظام نامه حرب» را جای داده اند که از حیث محتوا بی تردید نقطه عطف این اثر است. او درباره چگونگی و چرایی تألیف این کتاب مجموعه (= جُنگ) مانند، نوشته است:
در این هنگام [= پس از اشغال بوشهر] بود که انگلیسی ها رسما دو اثر دولتی را در بوشهر قبضه کردند و بیرق و شیر و خورشید را تبدیل به صلیب کرده بودند. آتش مجاهدین شعله ور گردید، حملات خود را به بوشهر نزدیک می کردند. جمعی کثیر از مجاهدین به واسطه مهاجمه شدید از جمله مرحوم رئیس علی دلواری و پسر جوان لایق آقا شیخ حسین خان و دیگران شهید و جمعی اسیر شدند. مع ذالک اصلاً در اساس حملات مجاهدین تزلزلی پیش نیامد. از این طرف به واسطه تغییر بیرق بوشهر در شیراز احزاب سیاسی مشغول به مشق نظامی ملی بودند و اداره نظام و رژیمان ژاندارمری ها مشغول تدارکات بودند، از مرکز مجاهدین خواهش نظام نامه اساسی و اصول حربی برای عملیات ملی شد، لذا فوراً یک صد و دو ماده اصول حرب نوشتم و برای آنها فرستادم.(ص 67)
پیش از بررسی مواد نظام نامه حرب، یادآور می شود بحث از جنگ و مسائل موضوعه آن از چند منظر امکان پذیر است. نخست، منظر هستی شناختی و بنیادین به جنگ است که بازتاب آن در آراء متفکران و فلاسفه و حکیمان دیده می شود. دیگر، نگاه و تلقی دینی که در تعالیم و آراء پیشگامان ادیان و پیروان آنان – مبتنی بر کتاب های آسمانی و مقدس – انعکاس یافته است. بر مبنای دو منظر یاد شده، مباحث اخلاقی رزم و رزمنده و ابعاد اعتقادی جنگ زمینه توجیه و توضیح می یابد. همچنین آداب و آیین جنگ آوری و نظامی گری (اصول نبر) و جنگ افزار، اهمیت اساسی دارد. با تأکید بر وجه سوم شاید بتوان گفت «دانش جنگ و نظامی گری» در نتیجه توجه به همه این جهات به دست می آید.
چنین به نظر می رسد که در آثار مکتوب گذشته، اساسا جنبه های دینی و اخلاقی جنگ مدنظر قرار گرفته و نظامی گری و الزامات آن (طراحی سازمان رزم و...) صرفا به شکل تجربی و عملی در میدان جنگ آموخته می شده و به دیگران انتقال می یافته و در واقع صورت نظام یافته و مکتوب نداشته است. از این رو نبود کتاب های نبردشناسی و فنون جنگ نظیر آداب الحرب و الشجاعه (که حتی نیم از آن به مسائل اخلاقی جنگ معطوف است) دانسته می شود. به طریق اولی، توجه به سازمان و برنامه ریزی جنگ از دید عالمان دینی و در نوشته های ایشان طبعاً جای طرح و توجه نداشته است. به عبارت دیگر، بحث از جنگ و جهاد از نظر فقها تا دوره جنگ های ایران و روس عمدتا صورت نظری و اجمالی داشته و نخست بار در این واقعه است که تفقه در این مسئله ضرورت پیدا می کند و رأی مجتهدان- در نسبت با سیاست و حکومت – کاربرد عینی و عملی می یابد. مع الوصف، جهادیه ها، بر مبنای استفتاء دینی سیاسی فراهم آمده اند و همین امر مرحله نوینی در فقه سیاسی اجتماعی به شمار می آید. علی الاجمال می توان گفت فاصله ای که از طرح کلیات نظری جهاد در آراء فقیهان ادوار نخست تفکر سیاسی شیعه تا جهادیه نویسی و از این مرحله تا نگارش نوع نظام نامه حرب سپری شده، با سیر تدریجی ورود عالمان دینی به صحنه سیاست و حکومت و لوازم آن مطابقت دارد.
پینوشتها:
*این مقاله به خواستاری تاریخ پژوه جنوب ایران، جناب آقای سید قاسم یاحسینی در زمستان سال 1381 به قلم آمد و در «کنگره پنجاهمین سالگرد ارتحال آیت الله العظمی سید عبدالله مجتهد بلادی بوشهری» به تاریخ 1382/2/25 حسب حسن نظر و اقبال برگزارکنندگان خوانده شد. مع الوصف مجموعه مقالات این کنگره تا این زمان به چاپ و انتشار نرسیده است. گفتنی است در سنوات گذشته، برخی از رساله های مرحوم آیت الله بلادی به طبع رسیده و در اختیار همگان قرار گرفته است، اما مفاد و مندرجات این مقاله محدود به اطلاعات موجود قابل دسترس در زمان نگارش آن بوده است.
1- ر.ک تأملات سیاسی در تاریخ تفکر اسلامی (2 جلد)؛ به اهتمام موسی نجفی، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، 1372.
- تشیع، سیری در فرهنگ و تاریخ تشیع، دایره المعارف تشیع، فصل دوازدهم، اندیشه های سیاسی، نوشته حسن یوسفی اشکوری، تهران، نشر سعید محبی، 1373.
2- ر. ک: دین و دولت در ایران- نقش علما در دوره قاجار، ترجمه دکتر ابوالقاسم سری، تهران، انتشارات توس، 1369.
- ر. ک: ایران در جنگ جهانی اول؛ به کوشش صفا اخوان، تهران، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1380.
3- ر.ک: حائری، عبدالهادی، نخستین رویارویی اندیشه گران ایران، تهران، انتشارات امیر کبیر، 1367.
- احکام الجهاد و السباب الرشاد، میرزا عیسی قائم مقام فراهانی، به کوشش غلامحسین زرگرنژاد (مقدمه)، تهران: بقعه، 1379.
4- ر.ک: دنبلی، عبدالرزاق، مآثر السلطانیه، تاریخ جنگ های ایران و روس، تهران ابن سینا، 1342.
5- ر. ک: جهادیه – فتاوی جهادیه علما و مراجع عظام در جنگ جهانی اول، به کوشش محمد حسن کاووسی عراقی و نصرالله صالحی، تهران، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی وزارت امور خارجه، 1375.
6- از باب نمونه ر.ک : بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، جلد 6، تهران، انتشارات زواز، 1350.
در میان کتاب های زندگی نامه ای، رجالی، تنها در مجلد سوم دانشنامه اسلام و ایران، اطلاعات مختصر و مشبعی از زندگانی مرحوم بوشهری می توان یافت.
/ج