داستان تأسف بار یک صعود تبه کارانه (رضاخان؛ از کودتا تا سلطنت)- (6)

به دنبال سیلی خوردن سید حسن مدرس در روز 28 اسفند 1302 بیش از هشت هزار تن فقط در مسجد شاه تهران گرد هم آمده، خواستار بر چیده شدن بساط جمهوری خواهی قلابی و
سه‌شنبه، 21 شهريور 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
داستان تأسف بار یک صعود تبه کارانه (رضاخان؛ از کودتا تا سلطنت)- (6)
داستان تأسف بار یک صعود تبه کارانه (رضاخان؛ از کودتا تا سلطنت)-  (6)

نویسنده: مظفر شاهدی



 
به دنبال سیلی خوردن سید حسن مدرس در روز 28 اسفند 1302 بیش از هشت هزار تن فقط در مسجد شاه تهران گرد هم آمده، خواستار بر چیده شدن بساط جمهوری خواهی قلابی و استهزاء آمیز شدند. (1) در این میان رضا خان همزمان با اعمال فشار بر مخالفان جمهوری خواهی بیهوده تلاش می کرد نظر مساعد علما و مجتهدان ایران و نیز عالمانی را که اخیراً توسط انگلیسی ها از عراق به ایران تبعید شده بودند، به سوی خود جلب کند. اما توطئه های رضا خان که آشکارا نظام مشروطه را مورد هجوم قرار داده و به شتاب به سوی بر قراری نظام استبدادی و خودکامه حکومت روان بود و نیز ماهیت ریاکاری های سیاسی، اجتماعی و مذهبی او بر کسی از آگاهان به امور و از جمله علما و مجتهدان پوشیده نبود. همان زمان هم بسیاری می دانستند که غائله جمهوری خواهی رضا خان از سوی انگلیسیان حمایت و هدایت می شود و این اقدام ایذایی مقدمه ای برای بر قراری دیکتاتوری دائمی او خواهد بود. (2)
در شرایط خروج احمد شاه از کشور، رضا خان و طرفدارانش به صراحت محمد حسن میرزا ولیعهد را تحت فشار قرار می دادند تا از مقام خود استعفا کند. اما او حاضر نشد به خواسته آنان تن در دهد. در همین حال تظاهرات ساختگی متعددی در تهران و برخی شهرهای دیگر در حمایت از رضا خان و جمهوری خواهی مورد ادعای او بر پا شد. قشون نظامی و نیز شهربانی نقش قابل توجهی در به راه انداختن این نمایش های خیابانی و نیز بر خورد عمدتاً قهرآمیز با مخالفان بر عهده داشتند و در حالی که سردار سپه و طرفدارانش در مجلس و بیرون از مجلس به محمد حسن میرزا ولیعهد فشار می آورند کاخ سلطنتی را ترک کند، سید حسن مدرس که اینک بیش از پیش در نزد مردم کشور و نیز نمایندگان مجلس عزت و شأن و منزلت یافته بود، صراحتاً مخالفت خود را با این توطئه اعلام کرده و تصریح کرد که اجازه نخواهد داد در این باره نقشه ی رضاخان عملی شود. چنین به نظر می رسید که ایستادگی و پایداری سید حسن مدرس موقعیت طرفداران غائله جمهوری خواهی و شخص رضاخان را در آستانه سال 1303 در نزد افکار عمومی سخت تنزل داده باشد. ضمن این که در خارج از مجلس هم علمایی مانند شیخ محمد خالصی زاده و شیخ حسین لنکرانی با بر پایی تظاهرات و گردهمایی های بزرگی در حوالی مسجد شاه و بازار تهران به شدت به مقابله با اعمال فشارها و رعب افکنی های طرفداران رضاخان بر خاسته بودند و در حالی که سردار سپه بر آن بود از هر راه ممکن مجلس را به تصویب لایحه انقراض قاجار و تأسیس نظام جمهوری وادار سازد، سید حسن مدرس توانست با همکاری دوستان و هم مسلکان سیاسی اش در آستانه سال جدید مجلس را از اکثریت بیندازد. (3)
در روز دوم فروردین 1303 که هنوز طرفداران رضاخان در مجلس مصر بودند طرح جمهوری خواهی را به تأیید نمایندگان برسانند، صدها تن از مردم تهران که از سوی علما و مجتهدان رهبری و هدایت می شدند در مخالفت با جمهوری خواهی از اقصی نقاط شهر راهی میدان بهارستان شدند تا مانع انجام توطئه جمهوری خواهی شوند. «رؤسای محلی و نمایندگان دستجاب که اغلب از علمای تهران و ائمه جماعت مساجد بودند به داخل مجلس رفته در اطاق های هیأت رئیسه و دیگر اطاق ها مجتمع گردیدند.»
بیشترین شعارهای مخالفان پر شمار غائله جمهوری خواهی عبارت بود از: «ما تابع قرآنیم؛ جمهوری نمی خواهیم – زنده باد احمد شاه، مرده باد جمهوری- زنده باد مدرس» ضمن این که «در داخل و خارج مجلس عده ای از وعاظ و خطبا روی چارپایه رفته نطق های مؤثر و مهیجی علیه جمهوری و له مدرس و خانواده ی قاجاریه ایراد می کردند.» با انتشار اخبار این تظاهرات، رضاخان همراه با فرماندهان قشون و شهربانی و صدها تن از نیروهای نظامی و انتظامی راهی میدان بهارستان و مجلس شورای ملی شد و با مخالفان در گیری های خونینی رخ داد. مخالفان آشکارا رضا خان را مورد انتقاد و سرزنش شدید قرار داده و حتی «یک نفر از میان جمعیت پاره آجری به طرف سردار سپه پرتاب کرد که به پشت او اصابت نمود و سردار سپه دستور داد مردم را با سر نیزه بزنند و برانند.» با ورود سردار سپه بر خورد بسیار تندی میان او و مؤتمن الملک، رئیس مجلس رخ داده و رضا خان به ناچار از حوادث جاری عذر خواهی کرد. با تداوم تظاهرات مخالفان که عمدتاً متأثر از آموزه های دینی بوده (4) و جمهوری رضاخانی را گامی بزرگ در راستای اسلام زدایی می دانستند، رضا خان دریافت که توطئه جمهوری خواهی او که اساساً اقدامی غیر قانونی و مخالف روح قانون اساسی مشروطیت بود، ره به جایی نخواهد برد. به همین دلیل به ناگزیر از راه تظاهر به دینداری و حمایت از علما و مراجع شیعه و تلاش برای تقویت دین اسلام و مذهب تشیع وارد شد و تا عملی ساختن توطئه بزرگتر خود مرتباً در برابر مخالفان عقب نشینی کرده و تصریح نمود که دیگر موضوع جمهوری خواهی را دنبال نخواهد کرد. (5) شکست غائله جمهوری خواهی قلابی مرهون پایمردی و دلیری سید حسن مدرس در مجلس و نیز علما، مجتهدان و اقشار وسیعی از مردم تهران و شهرستان ها که فقط با اقتدار و نفوذ و در واقع اشاره علما راهی خیابان ها شدند، بود و «مردم در باطن می دانستند که تنها مدرس است که می تواند و می خواهد جلوی این خطر ها را بگیرد.» همه این ها باعث شده بود تا در آخرین روزهای غائله جمهوری خواهی به سرعت از عدد نمایندگان عضو حزب فراکسیون تجدد در مجلس پنجم که طرفدار رضا خان و جمهوری خواهی بودند، کاسته شده بر شمار طرفداران و حامیان مدرس افزوده شود. تا جایی که به مدد همین فضای جدید سید حسن مدرس توانست اعتبار نامه تعدادی از نمایندگان فاسد و بد کاره عضو فراکسیون تجدد و طرفدار رضاخان را رد کرده و مانع از تداوم حضور آنان در مجلس شود و این در حالی بود که ناظران بر امور می دانستند علاوه بر بریتانیا، دولت شوروی هم از ایده های رضاخان در قضیه جمهوری خواهی حمایت می کند. (6)انصافاً اقلیت کوچک ولی مصممی از نمایندگان مجلس و نیز جراید و روزنامه ها و فعالان سیاسی- مطبوعاتی معدودی تا پای جان از موضع مدرس در مخالفت با غائله جمهوری خواهی حمایت کردند و در ناکام گذاردن توطئه ای که آشکارا به قانون اساسی مشروطیت دستبرد زده بود، سخت مؤثر واقع شدند. (7)
مدرس در بحبوحه غائله جمهوری خواهی در تمام مجالس و محافلی که وارد می شد تصریح می کرد که: «جمهوری انگلیسی می شوید، بسم الله، ما را مثل عثمانی خر گیر آورده». از سوی دیگر در همان روزگار هم آگاهان به امور می دانستند که موضوع ارسال تلگراف های سیل آسا از شهرها و ایالات مختلف در حمایت از قضیه جمهوری خواهی هیچ گونه بنیانی در واقعیت امر نداشته و همه توطئه های سردار سپه و طرفداران او در تهران و شهرستان هاست. عین السلطنه در خاطرات خود با عنوان «تلگرافات فرمایشی» در این باره چنین نوشته است:
یک مرد کاملی وارد شد... گفت که از بس برای این پدر سوخته جمهوری ما کار پیدا کرده ایم دیگر انگشت برایمان نمانده. دانستم از اعضای تلگرافخانه است. گفتم تلگرافات یک هزار و هشتصد کلمه. گفت چه می فرمایید دوازده هزار کلمه و سه کپیه. همه هم دروغ و فریب به یک مضمون. (8) ضمن این که بسیاری از بازاریان، کسبه و صنوف در تهران و سایر مناطق کشور جهت پرداخت و جوهاتی برای تأمین مخارج تبلیغاتی جمهوری خواهی و غیره از سوی عوامل رضاخان به شدت تحت فشار قرار داشتند. (9)
اما جالب ترین موضوع حضور گسترده و بدون پروای بهائیان و بابیان در حمایت از غائله جمهوری خواهی بود:
در این نغمه جمهوریت، بابی ها برای آزادی خود که البته در جمهوری بیش از مشروطه می شود و برای انتقام از قاجاریه جد و جهد وافی دارند. چنان که از بذل جان و مال مضایقه ندارند. بیشتر این هنگامه به توسط آنهاست. جهودها هم مسرورند. در میتینگ ها، اجتماعات از همه زیادتر جمع می شوند. خدایارخان [از فرماندهان نظامی بسیار مورد اعتماد رضا خان] را در قزوین همه بهایی می گفتند. دبیر اعظم و فامیل علایی و خیلی از بهایی [های] دیگر که دور و ور حضرت اشرف [رضا خان] را گرفته اند و روز به روز بر عده آن ها در وزارت جنگ افزوده می شود جسته جسته می گویند خود رئیس الوزراء [رضا خان] هم بابی است یا منتسب به آنها ...
آن چه هست این فرقه در این هنگام دخالت تام دارند که احدی نمی تواند منکر شود و برای آن که در تغییر رژیم [به جمهوری] منافع صوری و معنوی آن ها بیش از ایام مشروطه است. (10)
همه اینها نشان می داد که علما، مراجع و اسلام گرایان هوشمندانه و با آگاهی بسنده از تبعات سوئی که غائله جمهوری خواهی قلابی رضاخان می توانست برای دین اسلام، نظام مشروطه و جامعه ایرانی به دنبال آورد، در نهضت ضدجمهوری مشارکت فعال و تعیین کننده ای پیدا کردند. چنان که اردشیر جی از پارسیان هند از سال 1893م/ 1310 ق و در دوران سلطنت ناصرالدین شاه وارد ایران شده و همگان می دانستند که آغاز در پیشبرد اهداف سیاسی، اطلاعاتی و نظامی بریتانیا در ایران نقش قابل توجهی ایفا کرده و نیز از ماهها قبل از وقوع کودتا با شخص رضاخان در ارتباط نزدیکی بود و هم او بود که رضا خان را مطلوب ترین کاندیدای کودتا تشخیص داده و او را به انگلیسی ها معرفی کرده و پس از کودتا هم در راستای خواست های انگلیسیان در ایران و یاری به رضا خان از هیچ تلاشی فرو گذار نمی کرد، (11) در گفت و گویی خصوصی (در همان بحبوحه غائله جمهوری خواهی) مردم ایران را شماتت کرده بود که به دلیل نا آگاهی با جمهوری خواهی مخالفت می کنند و نهایتاً نتیجه گرفته بود : «تا ما به کلی قید مذهب را نزنیم جزو آدم محسوب نمی شویم.» (12) این اردشیر جی که بعدها فرزندش شاپور جی (ریپورتر) در دوران سلطنت محمد رضا شاه نام آور تر شد تا هنگام مرگ در سال 1310 ش/ 1931 م سخت از رضا خان و عملکرد او حمایت می کرد. (13)

 

داستان تأسف بار یک صعود تبه کارانه (رضاخان؛ از کودتا تا سلطنت)- (6)

توضیح عکس
اجتماع در کاخ نخست وزیری در غائله جمهوری خواهی (1303ش)

بدین ترتیب بود که غائله جمهوری خواهی که سخت بوی توطئه و حضور بیگانگان در پس پرده آن به مشام می رسید با افشاگری ها و ایستادگی علما و اکثریت قابل توجهی از مردم کشور ناکام ماند. بدون دلیل هم نبود که عمال و طرفداران و رضا خان در بحبوحه این غائله بیشترین فشارها و آزار و اذیت های خود را متوجه علما، مجتهدان و طلاب کرده و با بستن در مساجد مانع از تجمع علما ومردم در آن مراکز می شدند و این خود عامل بس مهمتری در تداوم مخالفت ها می شد. بنابر نوشته آگاهان به امور در آن روزگار:
[شیخ محمد] خالصی زاده که دو روز است پرده را برداشته و مطالب و رویه ی انگلیس و اقدامات سردار سپه و جمهوری طلبان مستخدم انگلیس را واضح می گوید، علی الرسم مقارن مغرب به مسجد آمد که نماز و موعظه خود را بنماید. دید درب مسجد شاه بسته و آژان و قلعه بیگی ایستاده اند و کسی را به مسجد راه نمی دهند. همان میان بازار عبا را پهن کرده بانگ اذان را بلند و قد قامت الصلوه گفته شد. جماعت به طول بازار اقتدا کردند؛ حتی همان قزاق و آژان. بعد از ادای نماز جماعت آقا گفتند هنوز جمهوری نشده درب مسجدهای مسلمین را بستند، وای به آن وقتی [که] جمهوری انگلیزی [انگلیسی] شود. ضجه مردم بلند شد. اغلب مساجد که توی بازار یا محل های پر جمعیت واقع شده بسته، آژان و قلعه بیگی دم در ایستاده است. حتی مسجد شیخ عبدالحسین جوار ما و این مسئله یک کار بسیار بسیار زشتی نزد مسلمین و مردم شهر است که هزاران کار سردار سپه را عقب انداخت. معلوم می شود مشاوره های او یا دشمن او یا خیلی احمق و نادان هستند.(14)
بر همین اساس هم بود که وقتی غائله جمهوری خواهی ناکام ماند. عین السلطنه شکست این توطئه و دیگر طرح های خلاف قاعده خارجیان و عوامل داخلی شان در ایران را به درستی به جایگاه تعیین کننده تر مذهب تشیع و فرهنگ سیاسی نشأت گرفته از آن مربوط دانسته و نوشت:
اینجا عثمانی نیست که تمام مفاخر مذهبی و ملتی خود را نثار راه انگلیسی ها بکنند، از خلافت گرفته تا چیزهای دیگر. اما باز [انگلیسی ها] دست بردار نیستند. خیر. نمی گذارند ما آسوده باشیم. عقاید ما بر خلاف اهل تسنن و ترک هاست. ما به امام زمان و حضرت حجت (عج) که صاحب و مالک ماست عقیده داریم که او ما را حفظ و مملکت و دین و آیین ما را حفظ می کند و حقیقتاً هم همین است. اوست که ما را حفظ می کند. همین عقاید است که ایران را با همه ی این کشمکش ها حفظ می کند. هزار گونه حوادث، شریعت و مذهب و مملکت ما صاحب دارد. (5)

پی نوشت ها :

1- حسین مکی، پیشین، ج1، صص 288- 287
2- قهرمان میرزا سالور، پیشین، ج9، صص 6801-6800
3- حسین مکی، پیشین، ج 1، صص 309- 297
4- بیشترین شعارهای مخالفان در اعلام حمایت از قوانین و شعائر اسلامی و برائت از موضوع جمهوری خواهی بود (نظیر: ما، دین نبی خواهیم، جمهوری نمی خواهیم)
5- حسین مکی، پیشین، ج1، صص 319- 310 و محمد تقی ملک الشعرای بهار، پیشین، ج2، صص 56-43
6- محمد تقی ملک الشعرای بهار، پیشین، ج2، صص 60-56
7- همان، صص 61-60
8- قهرمان میرزا سالور، پیشین، ج 9، صص 6806-6805
9- همان، ص 6806
10- همان، 6808
11- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی: جستارهایی از تاریخ معاصر ایران، ج دوم، به کوشش عبدالله شهبازی، چاپ سوم، تهران، مؤسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی، پاییز 1370 ف صص ضمیمه، بدون شماره گذاری [منتخبی از خاطرات اردشیر جی که از انگلیسی و گجراتی به فارسی ترجمه شده است].
12- قهرمان میرزا سالور، پیشین، ج9، ص 6809
13- ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج2، صص ضمیمه بدون شماره گذاری[خاطرات اردشیر جی]
14- قهرمان میرزا سالور، پیشین، ج9، صص 6817- 6816
15- همان، ص 6854

منبع: مطالعات تاریخی شماره 27

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط