همت و کار مضاعف از منظر حضرت على علیه السلام

کار، جوهر آدمى است. با کار کردن، استعدادها و ظرفیت هاى وجودى انسان شکوفا مى شود. تمدن هاى عظیم بشرى نیز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل کار و تلاش بى امان و
دوشنبه، 22 آبان 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
همت و کار مضاعف از منظر حضرت على علیه السلام
همت و کار مضاعف از منظر حضرت على علیه السلام

نویسنده : سید ابوالفضل جعفری نژاد



 

مقدمه:

کار، جوهر آدمى است. با کار کردن، استعدادها و ظرفیت هاى وجودى انسان شکوفا مى شود. تمدن هاى عظیم بشرى نیز با همه تنوع و تفاوتشان، حاصل کار و تلاش بى امان و خستگى ناپذیر آدمیان است. بنابراین، کار را مى توان از دو جنبه بررسى کرد: نخست، از جنبه شخصى و تأثیرهایى که بر روان و جسم فرد مى گذارد و دیگر، از جنبه اجتماعى و اثرپذیرى متقابل فرد و جامعه. کار ممکن است تأثیر مثبت یا منفى بر جسم و جان انسان بگذارد و مى تواند به فرد منزلت اجتماعى ببخشد و توازن را میان فرد انسانى و جامعه برقرار سازد.
امروزه جامعه شناسان نیز به اهمیت و ارزش کار توجه کرده و هر یک به نوعى آن را مورد تأیید و تأکید قرار داده اند.
در سیره امام على علیه السلام ، همان گونه که دانش و بینش و تقوا، ایمان، شجاعت، شهامت، مدیریت، دادگرى، اخلاص و مدارا جایگاه خاصى دارند، کار و تلاش نیز از اهمیت ویژه اى برخوردار است. على علیه السلام ، کار کردن را از لوازم زهد و پرهیزکارى مى شمارد. آن حضرت به عنوان اسوه و الگوى عملى، هیچ گاه فرصت ها را از دست نمى داد و به بهترین صورت ممکن، از اوقات عمر گران بهایش در راه رضایت الهى بهره مى گرفت. در این مقاله ابعاد همت و کار در سیره مولاى متقیان ،حضرت على بن ابیطالب بررسى مى شود.

طرح موضوع:

کار، اشتغال و تولید داراى سه بعد فلسفى، جامعه شناختى و اقتصادى مى باشد، ترتب بین این ابعاد منطقى است. از این رو بعد فلسفى، زیربناى جامعه شناختى و جامعه شناختى آن زیرساز بحث اقتصادى آن به حساب مى آید. آنگاه که فرهنگ کار و تولید در روابط اجتماعى سامان مى یابد، زمینه طبیعى تأثیرگذارى دولت و مشارکت بخش خصوصى و سرمایه گذارى فراهم و در نتیجه شرایط راهبردهاى اشتغال و تولید تحقق عینى مى یابد.
باید توجه داشت که اسلام نمى خواهد انسان چنان غرق کار شود که زمینه هاى روحى، روانى، اخلاقى و اجتماعى خود را به فراموشى بسپارد. البته "در اسلام بر فضیلت کار به خاطر کار آن گونه که پروتستانیسم مى گوید، هیچ گونه تأکیدى وجود ندارد. در اسلام، کار در پرتو نیازهاى انسان و ضرورت برقرارى تعادل و آرامش در زندگى فردى و اجتماعى افراد یک فضیلت تلقى مى شود. وظیفه کار کردن جهت تأمین نیازهاى فرد و نیازهاى خانواده همواره کنترل شده و با تأکید قرآن بر گذرا بودن زندگى و هشدار دادن نسبت به خطر حرص و آز و طمع کارى و اهمیت اجتناب ورزیدن از ثروت اندوزى، از افراط در آن جلوگیرى شده است".(خسروى،1380: 25)
به عقیده بسیارى از متفکران اجتماعى و اندیشمندان اسلامى انسان موجودى اجتماعى است . انسان ها قسمت اعظم نیازها و احتیاجات خود را از طریق کار گروهى و اجتماعى تامین مى کنند . حضرت امیرالمؤمنین على علیه السلام، اندیشمند و پیشواى برجسته شیعیان و امت اسلامى کار و تلاش را با درایتى واقع بینانه بیان نموده است . على علیه السلام ، کار کردن را از لوازم زهد و پرهیزکارى مى شمارد.یکى از پژوهشگران در این مورد مى نویسد:
... در عبادت، اخلاص بسیار نشان مى داد و در کار حلال و حرام، دقتى به سرحد وسواس داشت و اگر هم گاه تهى دست نبود، باز از چیزى که آن را تفنن و تجمل مى شمرد، اجتناب مى کرد. حشمت خلافت، او را از تسلیم به حکم شرع مانع نمى شد.
از دیدگاه امام على علیه السلام ، کار اگر مرزها و حدود ارزش هاى انسانى و الهى را محترم بشمارد، نه تنها مباح، بلکه لازم و نوعى عبادت است. و در این حالت است که کارگر، محبوب خدا خواهد بود. ایشان مى فرماید: "همانا خداوند، اهل حرفه و پیشه امانت دار را دوست دارد".(کلینى، 1362: ج 5، 75)
ایشان در مرحله اسوه سازى از حیث کار و تلاش مى فرماید: اگر بخواهى، مى توانى. داوود - که درود خدا بر او باد - دارنده نى ها و خواننده بهشتیان را دیگر الگوى خویش سازى، کسى که با هنر دستان خویش از لیف خرما زنبیل مى بافت و از هم نشینان خود مى پرسید: فروش اینها را کدامتان بر عهده مى گیرید؟ و آنگاه از بهاى دسترنج خویش، به خوردن قرصى نان جوین بسنده مى کرد.
زندگى امیر مؤمنان علیه السلام مشحون از مواردى است که براى تأمین زندگى به کار رو مى آورد. از حضرت نقل شده است که روزى گرسنگى شدیدى به من دست داد. در اطراف مدینه در جست وجوى کار بر آمدم. به زنى برخوردم که کلوخ براى گل کردن جمع کرده بود. قرار گذاشتم که در مقابل هر خشت، یک دانه خرما مزد بگیرم. شانزده عدد ساختم تا آن که دستانم تاول زد؛ آن گاه شانزده دانه خرما گرفتم و به خدمت پیامبرصلّى الله علیه وآله وسلّم رسیدم و با من از آن خرما خورد (خسروى،1380 :53). حضرت از مال و زحمت بازوى خود هزار برده آزاد (کلینى، 1362: ج 5، 74)، و باغ هاى بسیارى احداث کرد. چاه هاى متعدّدى پدید آورد و به آب رساند و آنان را در راه خدا وقف کرد (کلینى، ج 1362 5: 75). هر گاه از جهاد فارغ مى شد، براى آموزش به مردم و داورى بین آن ها فرصت مى یافت و آن گاه که فراغت مى یافت، در باغ خود کار مى کرد، در حالى که ذاکر خدا بود (خسروى،همان).

ابعاد کارو همت از دیدگاه امام على علیه السلام
ارزش کار در اسلام

یکى از معیارهاى مهم براى پیشرفت و سعادت جوامع توجه به شکل، نوع و کیفیت کار و فعالیت است . در برخى از جوامع بین اشکال کار یدى و فکرى تمایزاتى وجود داشته است . کارهاى یدى و فیزیکى فاقد ارزش بود و معمولا این فعالیت ها وکارها به اقشار پایین جامعه واگذار مى شد . براى مثال در شهرهاى یونان باستان و در اروپاى قرون وسطى و در جوامع کاستى (قریشى،1366: 5) چنین چیزى وجود داشته است؛ در حالى که در برخى از جوامع و ادیان الهى و آسمانى عموما به کار و فعالیت و به ویژه کارهاى فیزیکى توجه فراوان مى شده است . پیامبران الهى خود بر کار و فعالیت تاکید داشته و خود به آن مى پرداختند.
اگر چه مفهوم کار کردن و ساختن، در نهاد و فطرت آدمى ریشه دارد، و مورد توصیه عقل است، ولى با این حال، خداوند و انبیا و اولیاى الهى براى تأکید بیشتر و غفلت زدایى از وجود انسان ها، پیوسته انسان ها را به کار و کوشش فراخوانده و تشویق کرده اند. از همین روست که قرآن مى فرماید: "آدمى را جز حاصل کارش بهره اى نیست". (نجم :39)
بر اساس آنچه در قرآن، عهدین و کتاب هاى تاریخى آمده است، بیشتر پیامبران به کارهایى چون: کشاورزى، زره سازى، نجارى و تجارت و... اشتغال داشته اند. حضرت ابراهیم و اسماعیل علیهماالسلام به دست خویش، خانه کعبه را بنا نهادند. حضرت نوح علیه السلام کشتى ساخت. حضرت موسى علیه السلام چوپانى کرد. حضرت عیسى علیه السلام طبابت مى کرد، حضرت داوود علیه السلام زره مى ساخت.(دفتر امور فرهنگى وزارت کار و امور اجتماعى،1383: 23)
پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله قبل از بعثت گوسفندچرانى مى کرد و با مال و سرمایه خدیجه علیها السلام تجارت مى نمود . حضرت موسى علیه السلام نیز گوسفند چرانى مى نمود . حضرت ابراهیم علیه السلام به کارهاى چوپانى و بنایى اشتغال داشت و حضرت ادریس علیه السلام خیاط و حضرت نوح علیه السلام نجار بوده است . (همان)
در زمینه احترام و بزرگداشت کار و تلاش مفید و سودمند حضرت رسول صلى الله علیه و آله صرفا به تمجید و تعریف نپرداخته است . بلکه دستى را مى بوسد که از کار ورم کرده و پینه بسته است و مى فرماید:
این دستى است که خدا و پیامبرش آن را دوست دارند . (جرداق،ج172:1376 1)
حضرت محمد صلى الله علیه و آله باز مى فرماید: خداوند بنده باایمان پیشه ور را دوست دارد و هیچ یک از شما غذایى گواراتر از دسترنج خود نخورده است . (همان)
علاوه بر پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله ائمه اطهار علیهم السلام هر کدام به کار و فعالیت مى پرداختند . پس از رسول اسلام، امیرالمؤمنین علیه السلام از هرکس متواضع تر بود . در امور خانه به همسر خویش کمک مى کرد و شخصا به کار و تلاش در مزرعه مى پرداخت .
با کلنگ زمین را مى کند و آن را شیار و آبیارى مى کرد و بارهاى هسته خرما را روى شانه مى گذاشت و به صحرا مى برد و بر زمین مى فشاند و اگر یک دانه اى از آن بر زمین مى افتاد، خم مى شد و آن را بر مى داشت و مى فرمود: امروز هسته است و فردا خرما . (برقعى قمى،بى تا:55)
حضرت على علیه السلام در طول عمر خویش علاوه بر رسالت زمامدارى و امامت به کارهاى زراعت و باغبانى مى پرداخت و درآمد آن را صرف فقرا و یتیمان و اقشار پایین جامعه مى نمود . در مورد اهمیت و ارزش کار و تلاش مى گوید:
کشیدن سنگ هاى گران از قله هاى کوه، نزد من از منت دیگران کشیدن محبوب تر است. مردم به من مى گویند: کار براى تو عیب است و حال آن که عیب آن است که انسان دست سئوال نزد مردم دراز کند . (قریشى،1366: 6)
در اندیشه و مرام امام على علیه السلام کار از تقدس و احترام خاص برخوردار است؛ به همین رو مقرر داشت که برترى بعضى از مردم بر برخى دیگر صرفا بر اساس کار و فعالیت باشد؛ نه حسب و نسب موروثى و امتیازات قبیله اى و عشیره اى ، چنان که گفت: "پاداش هرکس در قبال هر کارى است که انجام مى دهد." و در این باره چنان سخت گرفت که معروف شد، على یاور هر کسى است که کار مى کند و دشمن آن کسى است که به گدایى مى پردازد . (جرداق،1376 :235)
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله آن گاه که ویژگى هاى انسان مؤمن را براى حضرت على علیه السلام توصیف مى کند، با اشاره به صفت پرکارى مى فرماید: "اى على، پرکارى از صفات مؤمن است."(خسروى،1380: 35) همچنین آن حضرت مى فرماید: "دوست دارم که شخص براى تأمین مخارج خود، از حرارت آفتاب آزار ببیند". (همان).
در سیره امام على علیه السلام ، همان گونه که دانش و بینش و تقوا، ایمان، شجاعت، شهامت، مدیریت، دادگرى، اخلاص و مدارا جایگاه خاصى دارند، کار و تلاش نیز از اهمیت ویژه اى برخوردار است. کار کردن را از لوازم زهد و پرهیزکارى مى شمارد.

جنبه هاى روان شناختى کار

امام على (ع)درباره جنبه روان شناختى کار فرموده است:
از دست دادن فرصت ها موجب قصه و افسردگى است. آنکه از کار و تلاش کوتاهى ورزد، به اندوه و غم دچار مى آید.(دفتر امور فرهنگى وزارت کار،1381 :40) آن حضرت به عنوان اسوه و الگوى عملى، هیچ گاه فرصت ها را از دست نمى داد و به بهترین صورت ممکن، از اوقات عمر گران بهایش در راه رضایت الهى بهره مى گرفت. در این باره آمده است که هرگاه از کار جهاد فارغ مى شد و آسوده خاطر مى گشت، به آموزش مردم و قضاوت در میان آنان مشغول مى شد. هر گاه از این کار هم فارغ مى شد، در باغى که داشت، سرگرم کار مى شد و در همان حال، به یاد خدا و در حال ذکر بود.
بنابراین، امام على علیه السلام کار را جوهر ایمان مى شمرد و بر اصالت کار تأکید فراوان داشت. ایشان کار را در جهات متفاوت در زندگى شغلى خویش به کار مى بست و در مشاغل گوناگون حضور فعال داشت.

کارآفرینى به عنوان جهاد در راه خدا

امیرالمؤمنین على (ع)نیزدراین باره مى فرماید:"ما غدوه احدکم فى سبیل الله باعظم من غدوته یطلب لولده و عیاله مایصلحهم"؛ درآمدن شما صبحگاهان براى جهاد در راه خدا،ازدرآمدن آن کس که براى تأمین زندگى خانواده خود تلاش مى کند بالاتر نیست.(همان)

هلاکت و نابودى در سستى و تنبلى

کار و تلاش گوهرذاتى انسان و مایه عزت و کرامت انسان و سبب دوام زندگى و حیات اوست.بنابراین، سعادت مندى و رسیدن به کمال مطلوب، در پى کار و تلاش و کوشش میسر است.هرقدر جامعه اى در وادى کار و تلاش کوشاتر و برمشکلات صابرتر باشد، میزان دستیابى او به ماندگارى و ثبات بیشتر خواهد بود؛ همچنان که به هرمقدار که از سعى و تلاش خود بکاهد و به سستى و تنبلى روى آورد از میزان دوام و پایدارى او کاسته خواهد شد.به تعبیرعلى (ع):"فى التوانى و العجزانتجت الهلکه"؛ (همان :43)درتنبلى و احساس ناتوانى، نابودى و تباهى پدید مى آید. از امیرالمؤمنین علیه السلام نقل شده است که فرمود: سستى و تنبلى، کلید غم و بدبختى است و ناتوانى و تنبلى همراه نیازمندى و فقر است و ثمره آن نابودى و بدبختى است. آن که طلب و تلاش نکند، چیزى نمى یابد و به فساد کشانده مى شود .(همان)

بیکارى و فقر

بیکارى در طول ادوار تاریخ بشر به اشکال گوناگون وجود داشته است . در قرن معاصر نیز یکى از پدیده ها و مسائل بسیارى از کشورها به ویژه کشورهاى در حال توسعه بیکارى و کم کارى است . شغل و اشتغال و داشتن درآمد کافى براى پیشبرد گذران زندگى و تامین مایحتاج ضرورى ، انسانها را چاره جو و مستقل و سربلند و بى نیاز به بار مى آورد ، لکن اگر جامعه دچار مرض و بیمارى شد ، یکى از عوارض و آثار شوم آن فقر و ندارى مردم خواهد شد یعنى بین فقر و بیکارى رابطه تنگاتنگ وجود دارد چنانچه بین بیکارى و فساد و بى بند و بارى و اعتیاد ، بین بیکارى و سرقت ... رابطه تنگاتنگ وجود دارد. مطالعات اجتماعى نشان مى دهد در کشورهایى که توزیع ثروت به صورت عادلانه نباشد ، هر روز فقرا فقیرتر و اغنیاء ثروتمندتر مى شوند فاصله طبقاتى فزونى مى یابد و به علت عدم آموزشهاى اجتماعى و ضعف فرهنگى و فقدان احساس همبستگى ناشى از مادى گرایى و فردگرایى ، افراد قادر به هدایت درست ستیز علیه این بى عدالتى اجتماعى نیستند.
در دوره زندگى حضرت على علیه السلام و صدر اسلام گرچه پدیده مذکور متداول و حاد نبوده، ولى ایشان به این امر توجه کرده است . آن حضرت فرمود: آفة العمل البطالة؛ (کلینى، 1362: ج 5، 77)آفت عمل بیکارى است (یعنى هرکه عادت به آن کرد هرگز کار نمى کند یا اگر کار کند، ناقص انجام مى دهد).
باز فرمود: من اطاع التوانى ضیع الحقوق؛ (موسوى خراسانى،1378: 11) کسى که تنبلى و سستى پیشه کند، حقوق خویش و دیگران را ضایع مى کند .
بیکارى تحت تاثیر عوامل اقتصادى، اجتماعى و فرهنگى در جامعه افزایش مى یابد . این عوامل عبارتند از: فقر، کمبود سرمایه و اندک بودن سرمایه گذارى در بخش هاى مختلف اقتصادى، فقدان آموزش، نبودن فرهنگ کار، فقدان تقاضا براى تولید کالاها، سستى و تنبلى افراد، فقدان مشارکت اجتماعى و . . .
گسترش بیکارى و کم کارى به تدریج آسیب ها و مشکلات اقتصادى و اجتماعى دیگرى را به همراه دارد که برخى از آنها عبارتند از: افزایش فقر و تهیدستى، گسترش انحرافاتى نظیر اعتیاد، فساد، تبعیض، تکدى گرى و جز اینها .
على علیه السلام از کسالت و تنبلى دورى مى جست و مرد عمل و کار بود و مردم را به کار و کوشش دعوت مى کرد و آنها را از بى حوصلگى و تن آسایى که موجب فقر و تهیدستى است، بر حذر مى داشت . (راشدى،ج1، 1376: 166- 165)
آن حضرت مى فرمود: هرگاه کسالت و ناتوانى با هم همراه شدند، از آنها فقر و تهیدستى متولد مى شود . (همان، ص 166)
یکى از سفارش هاى مولاى متقیان به مردم کار کردن در زمان جوانى و میان سالى و قبل از پیرى و کهولت است؛ زیرا عمر انسان کوتاه و دوران جوانى و تحرک و فعالیت محدود است؛ لذا بایستى در دوران جوانى و میان سالى به کار و کوشش صحیح و شایسته پرداخت تا در دنیاى فانى توشه اى براى آخرت فراهم آید .
امیرالمؤمنین علیه السلام در این مورد مى فرماید: پیش از کشیدن بار سنگین حیات در سالیان پایانى زندگى و ورود به دار مشاهده نتایج عمر و قبل از دست دادن همه مشاعر و نیروهاى خود ، کار و تکاپو کنید . (جعفرى،1362: 246)
حضرت امیر علیه السلام در ارتباط با ره آورد شوم تهیدستى و فقر مى فرمایند :
" فرزندم ، من از تهیدستى و فقر بر تو هراسناکم و از فقر به خدا پناه ببر که همانا فقر ، دین انسان را ناقص عقل را سرگردان و عامل دشمنى است" (همان) و در نتیجه در امورات خود را محتاج دیگران مى بیند و این امر یعنى احتیاج و نیازمندى دائم به دیگران مورد تنفر و بى علاقگى قرار مى گیرد که در روایات دینى به آن اشاره شده است که بى نیاز مباش تا تو را دوست دارند . (نهج البلاغه ، حکمت 319)
حضرت امیر علیه السلام فرمودند :
ان الاشیاء مما ازدوجت، ازدواج الکسل و العجز فنتج منهما الفقر (محمدى رى شهرى، ج 8، 1385: 392)به درستى که اشیاء به همدیگر مى رسند ، زمانى که بیکارى و ناتوانى به همدیگر متصل شوند نتیجه آن جز فقر چیزى نخواهد بود.
در روایت دیگرى حضرت مى فرمایند: من دام کسله خاب امله(همان، ص 393 ) کسى که بیکارى او دائمى باشد و ادامه داشته باشد نسبت به آرزوها و خواسته هاى خود ناامید و آنچه نیازمند است به آن نمى رسد.
" ایاک و الکسل و الضجر فانما مفتاح کل شر" (همان) از بیکارى و ناامیدى (دلتنگى کردم - بى قرارى کردن) بپرهیز ید زیادى این دو کلید همه شرور و نابسامانیها هستند. که یکى از نابسامانیهاى وجود فقر در زندگى انسان است و اگر انسان نیازمند و محتاج شد دست به هر کارى مى زند و اینجاست که انحرافات اجتماعى و کجرویها شکل مى گیرد و انجام مى شودو اگر بخواهیم از این روایت بر اساس اصل تعمیم پذیرى ، کجرویها و ناهنجاریها و آسیب ها و انحرافات را برداشت مى کنیم که کلمه مفتاح کل شر مصادیق همه اینهاست مى توانیم بیکارى را سرچشمه همه این عوارض و آثار و تبعات بدانیم ، اگرچه این مقولات یعنى انحرافات و صدمات اجتماعى همانند طلاق در خانواده ، اعتیاد و پناه بردن به مواد مخدر ، پناه بردن به باندهاى فساد و فحشاء ، همجنس بازى ، سرقت ودزدى ، ولگردى و خیابان گردیهاى شبانه، مزاحمت هاى خیابانى ، پناه بردن به مواد الکلى ، ناسازگاریهاى درون خانوادگى ، از بین بردن رفتارهاى عاطفى و ارتباطات معنوى افراد با همدیگر و ... همه و همه رابطه دوسویى با موضوع بیکارى دارند و بر همدیگر اثر گذارند و باید مهندسین و برنامه ریزان اجتماعى خصوصا در جوامع دینى که اساس و پایه زندگى مردم بر اساس اعتقادات و باورهاى مذهبى و دینى شکل گرفته و داراى فرهنگى پایدار و ثابت هستند به این امر مهم اشتغال و رفع معضل بیکارى توجه ویژه داشته و کار ضربتى انجام دهند و با بهره گیرى از تجربیات کشورهاى پیشرفته و رعایت اصول فرهنگ عمومى جامعه با تلفیق تفکر و عمل براى برطرف کردن این بیمارى خطرناک و مرض نابود کننده ، برنامه ریزى و دقت نظر داشته باشند.
مدیران، مسولان و دست اندرکاران باید توجه کنند که اگر خواهان پایدارى و استدامت فرهنگ دینى درجامعه هستند و معتقدند که انسان باید با ارزشهاى الهى قرابت داشته باشد تا هم توسعه مادى پیدا کند و هم معنوى ، باید به این نکته دقت کنند که در روایات داریم " من لا معاش له لا معادله " یعنى اگرکسى زندگى مادى او تامین نشد و نتوانست به امور مادى خود مسلط شود دنبال معاد و دین هم نخواهد رفت.

بهره ورى کار

آنچه که در این جا باید بدان توجه شود، این است که امام على علیه السلام سفارش مى کند که هر کارى باید با علم و مهارت لازم انجام گیرد. العامل بالعلم کالسائر على الطریق الواضح.(نهج البلاغه، حکمت 480) "کار با دانش و مهارت مانند گام برداشتن در طریق روشن است. همچنین مى فرماید: دقت و درستکارى در کار باید مورد توجه قرار گیرد."
قیمة کل امرءٍ ما یحسنه.(همان، حکمت 122) "ارزش هر فردى به اندازه حسن و درستکارى اوست."
طبیعى است که با کاربردى کردن دو عنصر مهارت و درستکارى مى توان بهره ورى کار را افزایش و در نتیجه از بیکارى پنهان جامعه جلوگیرى نمود.

تقواى اجتماعى کار

در نظام هاى اجتماعى، انگیزه کار در قشرهاى متوسط، تحصیل در آمد است و در قشر مرفه، کسب موقعیت اجتماعى است، چون برخى مشاغل مى تواند، موقعیت اجتماعى ویژه را بدنبال داشته باشد. معمولاً در نظامهاى اجتماعى قدرت سالار هر شغلى که به راس هرم قدرت، بیشترین ارتباط و تعامل را داشته باشد، موقعیت اجتماعى مهمترى را هم فراهم مى سازد. بر همین اساس ممکن است، انگیزه کار صرفا تحصیل درآمد نباشد؛ بلکه کسب موقعیت اجتماعى باشد.
در این گونه نظامها ممکن است، فردى توان لازم کارى یا امانت و درستکارى شغلى را نداشته باشد؛ ولى مسؤولیت آن کار را به عهده گیرد و این پدیده معمولى و متعارفى است که نیاز به بحث ندارد، ولى در نظامهاى اجتماعى شایسته سالار شایستگى شغلى عامل تعیین کننده است. کسى که شغلى را عهده دار مى شود، توان همه جانبه آن کار را طبعا باید داشته باشد. بدون این توان، شایستگى معنا ندارد.
اکنون مفهوم تقواى اجتماعى کار رویکردى به شایستگى کار به معناى غنى آن دارد. ممکن است از واژه "تقوا" و شایستگى کارى چنین برداشتى شود که عبارت است از رعایت حدود شرعى و قانونى کار، هر کس تا آن جا که براى او مقدور است، این حدود را مورد توجه قرار دهد و در میدان کار آنها را زیر پا نگذارد. ولى چنین تفسیرى نمى تواند، حدود توان و قدرت کارى را زیر پوشش قرار دهد. مثلاً اگر پزشکى حدود شرعى و قانونى کار پزشکى را رعایت نماید و دست به کار طبابت بشود، هر چند توان متعارف این شغل را نداشته باشد، بر اساس این تعریف مى توان گفت که تقواى پزشکى را رعایت نموده است. اما اگر توان و مهارت کارى، هر کار را در مفهوم تقواى کارى آن کار وارد نمودیم، این مفهوم در نهان خود دو عنصر را به یک نسبت شامل مى شود. یکى امانت کارى که همان رعایت حدود شرعى و قانونى کار باشد و دیگرى توان و مهارت کارى؛ تقواى کارى در روابط اجتماعى مى طلبد که نسبت به آن کار هم درست کار و امین باشد و هم توانمند و با مهارت. بطور طبیعى هر مقدار که مهارت بیشترى داشته باشد خدمت بیشترى مى تواند به جامعه ارائه دهد و هر مقدار خدمت بیشتر و حساس ترى با حفظ امانت و درستکارى به جامعه ارائه دهد، فضیلت و تقواى بیشترى را کسب مى نماید.
در این صورت، موقعیت اجتماعى مهمترى در نظام شایسته سالارى تحصیل مى نماید. ولى این موقعیت اجتماعى دقیقا در گرو کیفیت بهتر کار، هم از جهت مهارت و هم از جهت درستکارى است. با این رویکرد در مورد مفهوم تقوا و جامعیت آن باید شیوه امام على علیه السلام را در مورد کار و تلاشش تفسیر نمود، و هم آن را الگو و هنجار کارى جامعه قرار داد. چه این که کار و تلاش آن حضرت نمادى از مهارت کارى و درستکارى و اخلاص است و در نتیجه مصداق روشن "ان اکرمکم عنداللّه اتقیکم" مى باشد.

تقسیم کار

از عهد باستان متفکران به تقسیم کار توجه کرده اند . یکى از اندیشمندان اجتماعى که در مورد تقسیم کار اظهارنظر کرده است، افلاطون است . بر اساس عقیده وى وجود جامعه طبقاتى الزامى است و علت نابرابرى هاى بین افراد تفاوت در استعدادهاى آنان است .
ارسطو شاگرد افلاطون اظهار داشته است که تقسیم کار براى حیات جامعه لازم است . وى افراد جوامع را به سه طبقه تقسیم مى کند که هریک کار و فعالیت خاصى را انجام مى دهند.
از نظر فارابى انسان موجودى اجتماعى است . انسان ها، بسیارى از نیازهاى خود را به تنهایى و بدون تقسیم کار نمى توانند، برآورده سازند . تقسیم کار علت عمده پیدایش اجتماعات و جوامع است و در پرتو تقسیم کار، جوامع پیشرفت مى کنند .
از دیدگاه امام على علیه السلام انسان موجودى اجتماعى است و براى حیات و استمرار و ثبات جامعه لازم است که هر فرد متناسب با استعداد و توانایى و مهارت خویش به کارى مشغول باشد؛ زیرا بسیارى از احتیاجات و نیازهاى مردم از طریق تقسیم کار و کار جمعى و گروهى بهتر و سهل تر برطرف مى گردد . (محمودى ،1382: 33)
امام على علیه السلام فرمود: یرجع اصحاب المهن الى مهنتهم، فینتفع الناس بهم کرجوع البناء الى بنائه، و النساج الى منسجه، و الخباز الى مخبزه؛ (نهج البلاغه ، حکمت 199) صاحبان کسب و کار و پیشه وران به کارهاى خود باز مى گردند و مردم از تلاش آنان سود مى برند: بنا به ساختن ساختمان و بافنده به بافندگى و نانوا به نانوایى روى مى آورد .
ابن خلدون همانند فارابى تقسیم کار را علت عمده پیدایش جوامع دانسته است . وى مى گوید:
تقسیم کار این آثار را به بار مى آورد:
1- باعث افزایش مهارت افراد مى گردد.
2- از اتلاف وقت و منابع مى کاهد.
3- سبب ابداع، نوآورى و اختراع مى شود .
از منظر امیرالمؤمنین على علیه السلام تقسیم کار آثار مفید و مناسبى در جامعه ایجاد مى کند که به شرح ذیل است:
1- تقسیم کار سبب مى شود که بسیارى از احتیاجات و ضروریات زندگى افراد تامین گردد (همان).
2- با تخصصى شدن کارها و تقسیم کار، زمینه براى موفقیت و شکوفایى افراد و جامعه فراهم مى گردد؛ در صورتى که اگر افراد به کارهاى گوناگون بپردازند، ممکن است نه تنها موفقیتى کسب نکنند؛ بلکه ضمن اتلاف منابع و امکانات و به هدر دادن وقت از کارایى لازم برخوردار نگردند.
امام على علیه السلام فرمود: من اوما الى متفاوت خذلته الحیل؛ (همان،403) کسى که به کارهاى گوناگون بپردازد، خوار شده و پیروز نمى شود .
3- یکى از وجوه تقسیم کار در جوامع تفکیک کار بین زنان و مردان است که ترن والد آن را "تقسیم کار اولیه" نامیده است .حضرت على علیه السلام در زمینه تقسیم کار به تفکیک کار بین زن و مرد توجه داشته، امور خانه را به عهده زن و کارهاى خارج از منزل را به عهده مرد مى داند . هم چنین معتقد است که باید کارهایى به زنان واگذار شود که با روحیه و جسم آنها انطباق و سازگارى داشته باشد .
امام على علیه السلام فرمود: لاتملک المراة من امرها ما جاوز نفسها، فان المراة ریحانة و لیست بقهرمانة؛( (نهج البلاغه ، نامه 31) کارى را که برتر از توانایى زن است، به او وا مگذار، که زن گل بهارى است، نه پهلوانى سخت کوش .
4- یکى از آثار تقسیم کار جلوگیرى از اتلاف وقت و منابع و انجام امور براساس مدیریت و برنامه ریزى است . تقسیم کار به سرعت در فعالیت ها و افزایش کارایى مى انجامد .
در این مورد على علیه السلام طى نامه اى به حضرت امام حسن علیه السلام مى فرماید: اجعل لکل انسان من خدمک عملا تاخذه به، فانه احرى الایتوالکوا فى خدمتک؛ (همان) کار هر کدام از خدمت کارانت را معین کن که او را در برابر آن کار مسئول بدانى . تقسیم درست کار سبب مى شود کارها را به یکدیگر وانگذارند و در خدمت سستى نکنند .
از این مطلب استنباط مى شود:
اولا تقسیم کار سبب مشخص شدن مسئولیت هاى افراد مى گردد و هر فرد به انجام کار بر اساس مسؤولیت و سمت خویش موظف است؛
ثانیا تقسیم کار صحیح به بهبود امور و فعالیت ها و افزایش تولید مى انجامد؛
ثالثا تقسیم کار از سستى و تنبلى افراد در کارها جلوگیرى مى کند و وجدان کارى را افزایش مى دهد .
5- مطالب مذکور توجه امام على علیه السلام را به تقسیم کار در معناى کلى و در سطح جامعه نشان مى دهد . آن حضرت به تقسیم کار از نظر فردى و تاثیر آن بر زندگى خانوادگى و شخصى افراد نیز سفارش کرده است . مسلمان واقعى لازم است که ساعات شبانه روز زندگى خویش را به سه قسم طبقه بندى کند: یک قسم به عبادت و امور معنوى، قسمتى براى کار و فعالیت و کسب درآمد و قسمتى دیگر را براى استراحت و امور منزل .
امام على علیه السلام فرمود: للمؤمن ثلاث ساعات: فساعة یناجى فیها ربه، و ساعة یرم معاشه، و ساعة یخلى بین نفسه و بین لذتها فیما یحل و یجمل و لیس للعاقل ان یکون شاخصا الا فى ثلاث: مرمة لمعاش، او خطوة فى معاد، او لذة فى غیر محرم؛(همان،حکمت390)
مؤمن باید شبانه روز خود را به سه قسمت تقسیم کند: زمانى را براى نیایش و عبادت پروردگار و زمانى را براى تامین هزینه زندگى، و زمانى را براى خود و لذت هایى که حلال و زیباست . خردمند را نشاید جز آن که در پى سه چیز برود: کسب حلال براى تامین زندگى، گام نهادن در راه آخرت و به دست آوردن لذت هاى حلال .
مولاى متقیان سفارش مى کردند که کار و تلاش بر طبق برنامه ریزى و روزانه صورت گیرد:
امض لک یوم عمله، فان لکل یوم ما فیه؛ (همان،نامه 53) کار هر روز را در همان روز انجام ده؛ زیرا هر روزى، کار مخصوص به خود دارد .

نظارت در کار

یکى از امور مهم، نظارت و کنترل بر کارها و فعالیت ها است . اگر نظارت بر کار به نحو مطلوب صورت گیرد ، کاهش آسیب ها و افزایش کارایى هاى کارکنان ، مدیران و زمامداران و نهایتا رشد و رونق اقتصادى و اجتماعى را به دنبال مى آورد .
نظارت در کار اقشار مختلف، مهم تلقى مى شود؛ اما به نظر مى رسد که نظارت بر فعالیت ها و کارهاى دو قشر بازرگانان و مدیران (زمامداران) ضرورى تر است .
چنان که حضرت على علیه السلام مى فرماید: اى گروه بازرگانان از خدا بترسید، به خریداران نزدیک شوید، با بردبارى و حوصله خود را از سوگند خوردن دور کنید و از دروغ بپرهیزید و از ستم بر کنار باشید و ستمدیدگان را یارى کنید و پیمانه و ترازو را به صلاح آورید ، در کار مردم تقلب نکنید و در روى زمین فساد برپا ننمایید و تبهکارانه زندگى نکنید . (جرداق،ج 2، 239:1376)
در مورد مدیران امام على علیه السلام مى فرماید:
به سبب مالیات، لباس تابستانى و زمستانى مردم و رزقى را که مى خورند نفروشید و چهارپایى را که با آن به کار مشغول اند، از دستشان نگیرید و بر احدى به جهت یک درهم تازیانه مزنید و روى دوپایش نگه ندارید . هیچ چیز از اثاث زندگى آنان را به فروش نرسانید؛ زیرا برنامه هاى ما آن است که با گذشت و اغماض از مردم مالیات بگیریم و توجه تو به آبادانى زمین بیشتر از جمع آورى مالیات باشد . (همان،340)
على علیه السلام هر روز خود به بازار کوفه مى رفت و از وضع خریداران و فروشندگان تحقیق مى کرد .

نتیجه گیرى:

1)در اندیشه و سیره حضرت على علیه السلام کار و تلاش از مباحث مهم محسوب مى شود . یکى از حقوق اولیه مردم آن است که همه حق دارند، شاغل باشند و در برابر کار و کوشش خود مزد و پاداش مناسب دریافت کنند.
2) حضرت على علیه السلام در طول عمر خویش علاوه بر حمایت از اسلام و امامت به کارهاى زراعت و باغبانى مى پرداخت و درآمد آن را صرف امور مسلمانان به ویژه محرومان و یتیمان مى کرد.
3) یکى از وجوه تمایز و برترى برخى انسان ها بر بعضى دیگر، کار و تلاش است؛ زیرا کارها آثار دنیوى و اخروى به همراه دارد.
4)ملاک ها و معیارهاى مهم در انتخاب شغل و کار عبارتند از: کار توام با آگاهى (آگاهى و شناخت نسبت به کار)، اخلاص در کارها (هدف دار بودن).
5) با ایجاد تنوع و نوآورى در محیط کار مى توان از ملامت و خستگى جلوگیرى کرد.
6) کار آزادانه عبارت است از کارى که بر علاقه، استعداد مبتنى باشد و به رشد شخصیت فرد منجر شود.
7)ویژگى هاى کار غیرآزادانه (اجبارى) و موافق علاقه و رضایت انسان ها نبودن عبارت است از: جلوگیرى از رشد و شکوفایى استعدادهاى افراد، توهین به آزادى انسان، ممانعت از رشد و نوآورى و ابداع.
8) کارهاى شایسته داراى این ویژگى هاست: نزدیک سازى انسان به سوى حق و خداوند ، منطبق بودن با موازین الهى و اسلامى، مضر نبودن براى جامعه ، منجر نشدن کار به آسیب و انحراف فردى و اجتماعى ، انجام دادن کار با هدف صلاح و آبادانى جامعه، حلال بودن کار از نظر شرع.
9)کارهاى ناشایست فعالیت هایى است که انجام دادن آن براى عامل، شرمندگى به همراه داشته باشد؛ هم چنین براى جامعه آثار و پیامدهاى ناگوار ایجاد نماید.
10)تقسیم کار نقش مؤثر در استمرار ، بقا و تعادل جامعه دارد.
11)آثار تقسیم کار عبارت است از: تامین احتیاجات و نیازهاى زندگى فردى و اجتماعى، هموار شدن زمینه هاى موفقیت و شکوفایى فردى و شخصى و اجتماعى، همراهى با طبیعت متفاوت زنان و مردان، کاستن از اتلاف زمان و منابع.
12)تقسیم کار در رشد استعدادها و توانایى ها و رفع نیازهاى فردى و اجتماعى نقش مؤثر دارد.
13)تداوم بیکارى و کم کارى به سستى و تنبلى افراد جامعه مى انجامد و پیامدهاى سوء آن افزایش فقر و تهیدستى است.
14)نظارت در کارها و فعالیت ها در جامعه مهم تلقى مى شود و لازم است نظارت و کنترل در کارها و مشاغل بیشتر مورد توجه قرار گیرد .
15)کار، اشتغال و تولید با سه رویکرد فلسفى، جامعه شناختى و اقتصادى مورد بررسى قرار گرفت، زیرا بین این سه رویکرد ارتباط منطقى وجود دارد.
16)در نگرش فلسفى تدبیر انسان و جهان انسان در حوزه رابطه با طبیعت فعال و تأثیرگذار و طبیعت مورد تسخیر و استخدام اوست.
17)در بعد جامعه شناختى، کار و تولید به عنوان هنجار، ارزش ابزارى و غائى مى باید تا در روابط اجتماعى تجلى یابد و در نتیجه فرهنگ کار و تولید شکل گیرد.
18)با شکوفایى این فرهنگ، راهبردهاى سنجیده اقتصادى به ثمر مى نشیند و دولت مى تواند سیاستهاى اقتصادى اشتغال و تولید را در دو بخش عمومى و خصوصى عملى سازد.
منابع و مآخذ:
1)قرآن کریم.
2) کلینى الرازى، ابن جعفر محمد بن یعقوب"اصول کافى"، ج 5، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1362.
3) خسروى،زهره"اهمیت کار و حرفه از نظر اسلام"، تهران: دفتر امور فرهنگى و معاونت فرهنگى و امور بین الملل وزارت کار و امور اجتماعى،احیاء کتاب،1380.
4) قریشى، شریف" کار و حقوق کارگر " ، ترجمه ادیب لارى و محصل یزدى، تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1366.
5) جرداق، جرج" امام على علیه السلام صداى عدالت انسانى"، ج1، ترجمه سیدهادى خسرو شاهى، قم: نشر خرم، چاپ سوم، 1376.
6) برقعى قمى، سیدعلى اکبر" جلوه حق در سیرت مولاى متقیان امیرمؤمنان على بن ابى طالب علیه السلام"، تهران: انتشارات حافظ، بى تا.
7)محمودى،اصغر"کار از دیدگاه حضرت على(ع)"،ماهنامه صحیفه مبین، شماره 25، بهمن1382.
8)"فرهنگ و آداب کار در کلام امام على علیه السلام"، تهران: دفتر امور فرهنگى و معاونت فرهنگى و امور بین الملل وزارت کار و امور اجتماعى،1381.
9) موسوى خراسانى، سیدحسن، "جوان"، قم: دار اهل البیت، 1378.
10) راشدى، لطیف" فرزند کعبه"، تهران: نشر سبحان، چاپ اول، 1376.
11) جعفرى، محمدتقى" ترجمه و تفسیر نهج البلاغه"، ج13، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1362.
12) برزگر کلیشمى، ولى الله، جامعه از دیدگاه نهج البلاغه، سازمان تبلیغات اسلامى، چ1، 1372 .
13) محمدى الریشهرى، محمد "موسوعة الامام على ابن ابیطالب (ع)"، ج4 ، قم: دارالحدیث،1421.
14) حرالعاملى، محمد بن الحسن"وسائل الشیعه"، ج 13، بیروت: دار احیاء التراث العربى، بى تا.
15) مجلسى، محمد باقر"بحارالانوار"، ج 103، بیروت: دار احیاء التراث العربى، 1403 ه ق.
16) چلپى، مسعود، جامعه شناسى نظم، نشرنى، تهران،1375.
17) الحکیمى، محمدرضا و دیگران" الحیاة"، ج 5، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1367.
18)محمدى رى شهرى ،محمد"میزان الحکمه"،ترجمه حمید رضا شیخى،قم:دارالحدیث،1385.
19)"فرهنگ و آداب کار در تورات و انجیل"، دفتر امور فرهنگى وزارت کار و امور اجتماعى،تهران: دفتر نشر برگزیده،1383.
20) "نهج البلاغه"، ترجمه محمد دشتى، قم: انتشارات مشرقین، چاپ پنجم، 1379.
منبع ماهنامه پگاه حوزه شماره 281

 

 



نظرات کاربران
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.