کابینه ها و نهضت جنگل

یکی از عاملان اصلی کودتای 1299 هـ ش، سید ضیاء الدین طباطبایی بود که به عنوان یک چهره ی سیاسی مطرح بود. عامل دوم هم رضاخان به عنوان یک چهره ی نظامی بود. وجود این دو نفر و تلاش های آن ها، کودتای مذکور را
دوشنبه، 20 آذر 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کابینه ها و نهضت جنگل
کابینه ها و نهضت جنگل

نویسنده: عباس رمضانی



 

کابینه ی سید ضیاء الدین طباطبایی و نهضت جنگل

یکی از عاملان اصلی کودتای 1299 هـ ش، سید ضیاء الدین طباطبایی بود که به عنوان یک چهره ی سیاسی مطرح بود. عامل دوم هم رضاخان به عنوان یک چهره ی نظامی بود. وجود این دو نفر و تلاش های آن ها، کودتای مذکور را به پیروزی رساند. پس از فتح تهران، سید ضیاء الدین طباطبایی به فرمان احمد شاه قاجار کابینه ی خود را در سال 1338 هـ ق. برابر با اسفند ماه 1299 هـ ش معرفی کرد.
سید ضیاء مهره ی دست نشانده ی انگلیسی ها بود و مسلماً نمی توانست در مقابل اقدامات نهضت جنگل سکوت نماید. او از همان ابتدای نخست وزیری خود در صدد آزار و اذیت جنگلی ها و برانداختن نهضت و انقلابیون آن ها برآمد. او همان کسی است که با تطمیع حاج احمد کسمایی و دادن پول و اسلحه، وی را مأمور مبارزه بر ضد میرزا کوچک خان کرد، ولی میرزا تسلیم خواسته های سید ضیاء نشد.
ناتوانی سید ضیاء در اداره ی امور مملکت و به ویژه تسلیم در آوردن نهضت جنگل سبب شد تا از حمایت کابینه ی او دست بردارند و رضاخان را بر ضد او تحریک نمایند تا ضعف های کابینه نمایان شود. این عوامل سبب شد تا نخست وزیری او پس از سه ماه خاتمه یابد و احمد شاه کابینه را عزل کرد و سید ضیاء هم بر اساس نظر انگلیسی ها و حمایت آن ها با حفاظت عده ای از قزاق ها به خارج از کشور رفت.

نهضت جنگل و کابینه ی مشیرالدوله

کابینه ی وثوق الدوله بر اثر ضعف های فراوان و امتیازهایی که به موجب قرارداد 1919 و سایر معاهده ها به انگلیس و دیگر کشورها داد، با نفرت عمومی و به ویژه خشم مخالفان سیاست های استعماری و آزادی خواهان و وطن پرستان مواجه شد و سقوط کرد. برای انگلیسی ها از دست دادن این مهره ی حلقه به گوش و خام، سنگین تمام شد و آن ها به منظور یافتن جایگزین مناسبی برای نخست وزیری ایران به زحمت افتادند. از سوی دیگر احمد شاه تصیمیم داشت به هر نحو ممکن خسارت ها و رنج های مردم ایران، انقلابیون و آزادی خواهان که ناشی از دوران نخست وزیری وثوق الدوله بود را التیام بخشد و چهره ای را به عنوان نخست وزیر معرفی نماید که بتواند جو ایجاد شده را آرام کند.
تلاش های احمد شاه به ثمر نشست. او در ماه شوال سال 1338 هـ ق (1) مشیر الدوله را که فرد با نفوذ و نسبتاً مشهوری بود، مأمور تشکیل کابینه کرد. مشیر الدوله زمانی قدم بر عرصه ی نخست وزیری گذاشت که اوضاع ایران چندان رضایت بخش نبود و در حقیقت او وارث خرابی ها و نابه سامانی های به جای مانده از دوران وثوق بود. به علاوه این که جنگ جهانی اول وضع اقتصادی، فرهنگی و سیاسی ایران را متزلزل کرده و کشور با مشکلات فراوانی رو به رو شده بود. در این شرایط حساس، عوامل دولت انگلیس سیر تحولات و تغییرات اعمال شده در ایران را با دقت تمام زیر نظر داشتند و همه ی وقایع و حوادث را به صورت مرتب به حاکمان کشور خود اطلاع می دادند. «نرمان»، وزیر مختار انگلیس پس از تغییر و تحول کابینه ی ایران طی نامه ای به وزیر امور خارجه ی (2) دولت متبوع خود، چنین گزارش می دهد:
«نظر ژنرال دیکسون رییس کمیسیون نظامی این است که قوای فعلی ایران برای دفاع در برابر دشمنان داخلی و خارجی وضع مناسبی ندارند، تربیت نظامی نیروهای ژاندارم و پلیس هر دو ناقص است. قزاق را می توان علیه میرزا کوچک خان واداشت. مسایل داخلی ایران عبارت است از ناامنی لرستان، طغیان گیلان و مازندران و آذربایجان که هر کدام برای دولت مشکل آفرین هستند. نظر آرمیتاژ اسمیت، رییس کمیسیون مالی ایران این است که برای جلوگیری از سقوط حکومت باید کمک مالی داد و برای امور لازم حکومت و پیشرفت در زمینه های گوناگون نیز اشخاص فنی مورد نیاز است.» (3)
وقتی مشیرالدوله دامنه ی وسیع مخالفت های مردم ایران بر ضد انگلیس و قرارداد 1919 را درک کرد، بیانیه ای صادر و طی آن اعلام نمود که تا وقتی قرارداد مذکور مورد تصویب نمایندگان مجلس قرار نگیرد، قابل اجرا نخواهد بود. اگر چه او بر اساس این اعلامیه، همه ی انگلیسی های دست اندرکار قرار داد که در ایران حضور داشتند را از کار برکنار کرد (4) و اعلام این مطلب از سوی وی واقعیت مهمی بود، ولی او خوب می دانست که انگلیسی ها حاضر به عقب نشینی از امتیاز های خود نیستند. از یک سو ناآگاهی مردم و بسیاری از نمایندگان مجلس شورای ملی و از طرف دیگر همراهی بعضی از نمایندگان و روشنفکران با سیاست های استعماری انگلیس، سبب شد تا تقریباً جو عمومی حاکم بر جامعه ی آن روز که در اثر انعقاد قرار داد توسط وثوق الدوله ملتهب و متشنج شده بود، آرام گردد.
هدف دیگر مشیر الدوله در اعلام این مطلب و پیش گرفتن سیاست حساب شده، این بود که با آرام کردن جامعه و جلب توجه آن ها به این موضوع، تصمیم داشت تا برای مقابله با نهضت های انقلابی و آزادی خواهانه ای که در بعضی نقاط کشور مثل تبریز و گیلان موقعیت او را تهدید می کردند، راه حل های پیدا کند و با آن ها مبارزه نماید. این سیاست در مدت کوتاه نخست وزیری او تا حد قابل توجه ای مؤثر افتاد و تعجب همگان را برانگیخت و حتی احمد شاه از وی تقدیر به عمل آورد. مشیر الدوله برای خاموش کردن و نابودی قیام شیخ محمد خیابانی، مخبر السلطنه (5) را به استانداری آذربایجان منصوب کرد و این شخص توانست با همکاری قزاق ها به قیام خاتمه دهد. گذشته از اقدام مذکور، مشیرالدوله برای پی بردن به نقطه نظرات و دیدگاه های میرزا کوچک خان جنگلی، نمایندگانی نزد او فرستاد و از وی خواست تا با افرادی که در شمال ایران و به ویژه سواحل دریای مازندران و شهر رشت با قزاق ها می جنگند و وضع آن مناطق را ناآرام می کنند؛ همکاری نکند و با توجه به تفاوت نوع دیدگاهش با بالشویک ها (6) آنان را ترک نماید. (7)
میرزا کوچک خان از پیشنهاد مشیرالدوله استقبال کرد و برای اثبات حسن نیت خود، از ورود عده ای از بادکوبه ای ها که قصد داشتند با کشتی و دو فروند هواپیما به بندر انزلی نفوذ کنند، جلوگیری نمود. (8) او پس از بررسی سیاست های مشیر الدوله و ملاحظه ی آن ها و به ویژه اقدام وی در برخورد با قرارداد 1919، برای همکاری با کابینه ی مشیرالدوله اعلام آمادگی کرد و از احسان الله خان هم که قبلاً او را می شناخت و در فعالیت ها با یکدیگر همکاری داشتند، در خواست نمود تا با کابینه ی جدید همکاری نماید، اما احسان الله خان خواسته ی میرزا کوچک را نپذیرفت و از آن پس فاصله بین آن دو بیش تر شد و روابط آن ها تیره و به سردی گرایید. احسان الله خان و خالو قربان همان کسانی بودند که مشیرالدوله آن ها را «متجاسرین» می خواند و مجبور شد برای سرکوبی قوای ضد دولتی که تشکیل داده بودند، سپاهی فراهم آورد.
نیروهای تحت امر دولت و به عبارت دیگر قزاق ها به مقابله ی قوای احسان الله خان رفتند و سرهنگ «استاروسلسکی» افسر تزاری که فرماندهی قزاق ها را بر عهده داشت، موفق به شکست مخالفان دولت گردید و بخشی از نواحی شمالی مثل بندرگز و آمل از وجود متجاسرین پاکسازی شد و پس از آن ساری به تصرف نیروهای دولتی درآمد و جمعی از بلشویک ها و کمونیست های تحت امر احسان الله خان که عضو «کمیته ی کمونیست ایران» (9) بودند، کشته شدند و غنایم زیادی به تصرف نیروهای دولتی درآمد. مدیریت و فرماندهی «استاروسلسکی» در جهت آرام شدن اوضاع ایران و دفع و رفع آشوب، مورد تحسین احمد شاه قرار گرفت و شاه او را به درجه ی «امیر تومان» (10) مفتخر نمود. (11)
استاروسلسکی روسی، فرمانده نیروهای قزاق بعدها با ژنرال آیرون ساید، فرمانده نیروهای نظامی انگلیسی تبانی کرد و کم کم زمینه ی سقوط کابینه ی مشیرالدوله فراهم شد. پس از سقوط کابینه ی مشیرالدوله، «فتح الله اکبر، سپهدار اعظم» جای او را گرفت.

پی نوشت ها :

1- تیرماه سال 1299 هـ ش.
2- لرد کرزن.
3- تاریخ بیست ساله ی ایران، ج1، حسین مکی، ص 25.
4- مشیر الدوله فقط آرمیتاژ اسمیت که حساب رسی شرکت نفت را بر عهده داشت، در سمت خود ابقا نمود.
5- ایرن در دوره ی سلطنت قاجار، علی اصغر شمیم، ص 604.
6- افرادی بودند که با دولت می جنگیدند و گیلان را به محاصره انداخته بودند و خود را بالشویک می نامیدند. مشیرالدوله این افراد را «متجاسرین» نامیده بود.
7- تاریخ بیست ساله ی ایران، حسین مکی، ص 25.
8- همان، ص 81.
9- احسان الله خان پس از جدایی از میرزا کوچک خان، این کمیته را تشکیل داد.
10- سرلشکر.
11- پیشین، ص 84.

منبع: رمضانی، عباس؛ (1382)، میرزا کوچک خان جنگلی، تهران: ترفند، چاپ سوم 1385.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.