مترجم: محمد مقدس
این اقشار ضعیف در جوامع جاهلی، به حساب نمی آمدند و اسلام که آمد، حقوق آنان را پاس داشت و برای هر یک به اندازه کار و نیازش، دستمزدی عادلانه و تضمین های پیشگیرانه ای در نظر گرفت.
اسلام از بیکاران و از کار افتادگان و آنهایی که دستمزدشان کفاف زندگی شان را نمی دهد و نیز از مستمندان و یتیمان و در راه ماندگان حمایت به عمل می آورد و ای بسا برای آنها مستمری دوره ای یا غیر دوره ای (چون زکات و پس از زکات) از اموال توانمندی و از اموال غنیمتی یا بیت المال و دیگر منابع دولت، در نظر می گیرد تا همچنان که خداوند متعال می فرماید، همبستگی معیشتی میان افراد امت برقرار باشد و توانمندان دست ناتوانان را بگیرند و فاصله دارا و ندار کاهش یابد و ثروت تنها در میان ثروتمندان دست به دست نشود:«ما أَفاء الله علی رسوله مِن أَهل القری فلله و للرَّسول و لذی القربی و الیتامی و المساکین و ابن السَّبیل کی لا یکون دولةً بین الاغنیاء منکم...» (حشر /7)(آنچه خداوند از داراییهای اهل این شهرها بر پیامبرش به غنیمت باز گرداند، از آن خداوند و پیامبر و خویشاوندان و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما، دست به دست نگردد...)
آنچه که مستمند و در راه مانده و یتیم از این درآمدها می گیرد، لطفی از سوی کسی نیست؛ بلکه بهره مشخص و فریضه مقدسّی است که دولت اسلامی به وسیله عاملان خود از ثروتمندان می ستاید و میان فقرا تقسیم می کند.اگر کسی داوطلبانه این فریضه را به جای نیاورد، آن را به زور شمشیر هم که شده از وی می گیرد. دولت اسلامی - بنا به گفته خلیفه اول - نخستین دولت در تاریخ است که برای احقاق حقوق فقرا و مستمندان، جنگ به راه انداخته است:"به خدا سوگند اگر از پرداخت زکات سالانه شتران و گوسفندان که به رسول خدا می دادند، امتناع می ورزیدند، با آنها از در جنگ در می آمدم."(3) اسلام همچنین در راستای کاستن از فاصله ایشان با ثروتمندان عمل می کند و با این کار هم طغیان ثروتمندان را فرو می نشاند و هم سطح زندگی مستمندان را بالا می برد؛ و راضی نمی شود که در جامعه اش فردی سیر و همسایه اش گرسنه سر بر بالین نهد، اسلام بر آن است که دولت در مراقبت از این اقشار آسیب پذیر، مسئولیت مستقیمی بر دوش دارد. رهبر یا امام چون چوپانی است که مسئول گله و رعیت خویش است و برای امت، بسان پدر خانواده است. آن حضرت (ص) فرموده است:"من از مسلمانان به آنها اولی ترم. اگر کسی وفات کند و دینی بر عهده اش باشد، قضای آن با من است و اگر چیزی به جای گذارد، وارث آنم."(4)
ما ایمان داریم که قوانین هر چه عادلانه و والا باشند، جامعه های شایسته نمی سازند؛ بلکه تربیت مستمر و ارشاد است که چنین جامعه ای را به ارمغان می آورد. به همین دلیل، اسلام به همان اندازه یا بیش از آنچه که به قانون و احکام توجه دارد به امر تربیت و راهنمایی و ارشاد توجه دارد. پایه و اساس هر نهضت و تغییری نیز بنای انسان اندیشمند و با وجدان، انسان با ایمان و اخلاق و در یک کلام، انسان شایسته ای است که اساس جامعه شایسته را تشکیل می دهد.
انسان شایسته، انسان نجات یافته است:«و العصر، إِنَّ الإِنسان لفی خسرٍ، إِلاَّ الَّذین آمنوا و عملوا الصَّالحات و تواصوا بالحقِّ و تواصوا بالصَّبر» (عصر/ 1 تا3)(سوگند به روزگار که آدمی در زیانمندی است؛ جز آنان که ایمان آورده اند و کارهای شایسته کرده اند و یکدیگر را به راستی و شکیبایی اندرز داده اند.) چنین آدمی، انسان سازنده ای است که ایمان و عمل و اصلاح نفس و اصلاح دیگران را یکجا دارد و اندرز به حق و شکیبایی را از دیگران می پذیرد و آنان را به حق و شکیبایی اندرز می دهد. در میان مسلمانان کسی بزرگتر از آنکه به وی اندرز دهند و کوچکتر از کسی که اندرز دهد، وجود ندارد.
بر این اساس، "اتحادیه جهانی علمای مسلمان" بر آن است که باید بیشترین توجه را به مؤسسه ها و نهادهای تربیتی از مهد کودک گرفته تا دانشگاه داشت؛ تا در کنار دانش، ایمان و همراه یا مهارت، اخلاق را آموزش دهند و همراه با فرهنگی که مایه روشنی خردهاست، نهال تقوا را که به پاکی دلها می انجامد، به کارند. در مسائل تربیتی و تعلیم و تعلم باید به همه عناصر آن اعم از شیوه های درست، کتابهای نیکو، معلم و مدیر شایسته و فضای آموزشی مساعد توجه داشت.
پرورش مطلوب، پرورش همه جانبه و چند بعدی است که به پرورش معنوی، عقلی، وجدانی، اخلاقی، بدنی، زبانی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، نظامی و جنسیتی می پردازد؛ تا شخصیت فرد مسلمانی شکل گیرد که راهنمایش قرآن و الگویش حضرت محمّد (ص) است.
از جمله مهمترین نمودهای تربیت مورد نظر برای نسل مسلمان، پای بندی به سلامت عقیده در برابر انحرافات و پاکسازی توحید از هر گونه شرک و داشتن یقین به روز واپسین و پایداری در اخلاق از جمله راستی در گفتار و درستی در کار و امانت داری و وفای به عهد و عدالت و نیکی و مهر و محبت و عشق به خیر و حیا و پاکدامنی و تواضع و عزت وهمراهی با حق و دشمنی با باطل و اندرز در دین و جهاد جانی و مالی در راه خدا و تغییر منکرات با دست و زبان و دل در حد توان و ایستادگی در برابر ستم و طغیان و کرنش نکردن در برابر ستمکاران است - حتی اگر پادشاهی فرعون و مال قارون را همراه داشته باشند.
باید به رسانه های نوشتاری و شنیداری و دیداری توجه جدّی به عمل آورد، زیرا اینک این رسانه ها هستند که اندیشه ها و گرایشها و ذوق و سلیقه ها را سمت و سو می بخشند؛ لذا این رسانه ها را از هر چه که با اعتقادات پاک، ناهمخوان است و اندیشه را آلوده می کند و رفتار را منحرف می سازد، پالایش کرد تا سمت و سوی آنها با تنظیم برنامه های گزیده و حساب شده و به دور از تحریک و گمراه سازی و با محوریت راستی و صداقت در خبر رسانی و خردمندی در ارشاد و اعتدال در سرگرمیها و پای بندی به ارزشها و همه جانبگی و هماهنگی برنامه ها و دستگاهها با یکدیگر، همواره در خدمت اهداف بزرگ باشد.
پی نوشت ها :
1."مسند احمد" کتاب مسند الأنصار ، باب حدیث رجل من اصحاب النبی (ص) شماره (22391) به نقل از "ابونضرة" که در رجال آن مردی مبهم است و تنها احمد آن را نقل کرده است.
2. "صحیح البخاری" ، کتاب الجهاد و السیر، باب من استعان بالضعفاء، شماره (2681) ، به نقل از سعد به روایت :(هل تزرقون و تنصرون) و "سنن الترمذی" کتاب الجهاد عن رسول الله(ص) ، باب ما جاء فی الاستفتاح بصعالیک المسلمین، شماره حدیث:(1623) باافزوده:(أبغونی الضعفاء)، و "سنن ابی داود" کتاب الجهاد ، باب الانتصار برذل الخیل و الضعفة، شماره(2227) به نقل از "ابو الدرداء".
3. "صحیح البخاری"، کتاب الاعتصام بالکتاب و السنة، باب الاقتداء بسنن رسول الله، شماره(6741) به نقل از "ابوهریرة" و "صحیح مسلم"، کتاب الایمان، باب الامر بقتال الناس حتی یقولوا لا اله الا الله محمد رسول الله، شماره(29) به نقل از "ابوهریرة".
4."صحیح مسلم"، کتاب الفرائض، به نقل از ابوهریرة.