ریاست دنیوی و دینی
ریاست دنیوی و سیاسی طایفه بر عهده امیر است که وکیل شیخ عدی شمرده می شود، از طرف طایفه انتخاب می شود و باید از نسل خاندان حاکم باشد. امیر معصوم و غیر مسئول است و می گویند جزئی از خداوند در او حلول نموده و حق فرمانروایی مطلق بر رعیت دارد. امیر واجب الاطاعه است و کسی جرئت و حق تغییر دادن یا عزل او را ندارد.ریاست دینی و روحانیت در میان یزیدیان هفت طبقه و گروه دارد و هر زن و مرد یزیدی حداقل یک شیخ و یک پیر دارند.
1. باب شیخ که رئیس دینی طایفه و از نسل شیخ فخرالدین است. حلال و حرام و تقدیم و تأخر وظایف دینی و برخی امور دیگر به دست اوست.
2. شیخ، اصل و نسب مشابخ به یزید بن معاویه می رسد. جزئی از خدا در آن ها حلول کرده و لذا می توانند در شئون عالم دخالت کنند. مقام او ارثی است و هر شیخی در درمان بیماری معینی و دفع بلدی معینی تخصص دارد. مسئولیت آمرزش گناهان مریدان و دفن آن ها بر عهده اوست.
3. پیر یا کهنسال که اجازه برپایی مراسم ازدواج و تدوین پیمان ها و رفت و آمد به روستاها به او داده شده است. منصب آن ها نیز ارثی است.
4. فقیر یا افراد پارسا که ترک دنیا کرده اند، ورود به این گروه آزاد است ولی معمولاً وراثتی است. در غیبت شیخ، کارهای او را انجام می دهد و به کودکان علوم دینی می آموزند.
5. قوال یا افرادی که سرودهای دینی می خوانند، صدقات و نذورات را از روستاها جمع می کنند. زیارت گاه ها را تمیز می کنند. حافظان رسمی کتاب مقدس یزیدیان بوده و اخیراً تنها کسانی بودند که اجازه خواندن و نوشتن داشتند.
6. کوچک، بالاترین رده دیانت یزیدی است که به منزله پیامبر هستند و کار طبیب را هم انجام می دهند. رسیدگی به زائران شیخ عدی، تجهیز میت، کشف عاقبت میت و ارتباط با عالم غیب از جمله وظایف آن هاست.
7. مرید که عامه مردم هستند و بی چون و چرا از رهبران دینی اطاعت می کنند و دخالت در امور دینی را روا نمی دانند. (1) یزیدیان سنجق هایی (2) دارند که آن ها را علامت هفت ملکی که در خلق عالم، شرکت داشته اند، می دانند. هر منطقه سنجق خاصی دارد که معمولاً قوالان به همراه سنجق ها به روستاها رفته و نذورات و هدایای مردم را جمع آوری می کنند. و این کار سالی چند بار در میان مردم تکرار می شود. (3)
یزیدیه گرایش زیادی به رقص و آواز و جشن دارند و از این جهت، اعیاد فراوانی در طول سال دارند و مراسم مختلفی به جا می آورند. (4) ضمناً طواف های متعددی دارند که به منزله اعیاد دینی هستند. مهم ترین آن ها، طواف شیخ عدی است که بر هر یزیدی واجب است. (5)
کتاب های مقدس یزیدی ها
یزیدیان دو کتاب مقدس دارند به نام جلوه و مصحف رش که در مورد مؤلف و تاریخ کتابت آن اختلاف نظر وجود دارد. اکثریت بی سواد این فرقه و مخفی نگاه داشتن نُسخ این دو کتاب و زبان رمزی و خاص این دو کتاب از جمله عواملی است که موجب این ابهام شده است.1. کتاب جلوه، دارای پنج فصل و 490 کلمه است. در این جزوه ملک طاووس از قدرت و کارهای خود سخن می گوید و آن چه را برای یزیدیه انجام داده، می شمارد. این مکتوب منسوب به شیخ عدی بن مسافر است که آن را پیش از مرگ به فخرالدین سپرده است.
در این جزوه مطالبی درباره قدمت خداوند، قدرت و وعده های او و نیز تناسخ آمده است. همه کتب آسمانی موجود را تحریف شده می داند و مطالب مخالف با آیین یزیدیه را تحریف شده می داند. مطالبی درباره حیوانات خشکی، دریایی و هوایی ذکر شده و همه آن ها را تحت امر ملک طاووس می دانند. همه گنج های زمین از آن اوست و به هر کس بخواهد روزی و عمر می دهد. من و دستورات و خادمانم را گرامی بدارید.
2. مصحف رش، این کلمه به زبان کردی یعنی نوشتار سیاه، این جزوه حدود 750 کلمه دارد. مطالب آن عبارت است از: سخن از خلق آسمان ها و زمین و آن چه در اوست. آفرینش فرشتگان و اعمال آن ها، عرش، آدم و حوا و اخراج آن ها از بهشت، ارسال شیخ عدی به روستای لالش، نزول ملک طاووس و نصب پادشاهان یزیدیه، مقاومت و مخالفت یهود و نصاری و مسلمانان و ایرانیان با او؛ یزیدیه از نسل آدم و سایرین از آدم و حوا هستند. پس از توفان نوح، توفانی بر یزیدیه وزید. در هر هزار سال خدایی نازل می شود و سنن آن ها را پی ریزی می کند. جایگاه خدایان و اعمال آن ها این گونه آمده که اولین خدا، خدای بزرگ و مسلط بر دیگران است. سپس رئیس خدایان یا ملک طاووس و بعد خدایان دیگر تا می رسد به یزید که قانون گذار اعظم است و به زمین نازل می شود.
در این مکتوب ضمناً شرایع آن ها و امور حلال و حرام در مورد ازدواج، روزه، نماز، حج، زکات، زیارت و تجهیز مردگان آمده است. نحوه طواف دادن سنجق ها در روستاها برای جمع صدقات و زیارت قبر شیخ عدی و عید سر سال، ذبح حیوانات و اموری دیگر ذکر شده است.
این گروه معتقدند که مصحف رش، دویست سال پیش از درگذشت شیخ عدی نوشته شده است. (6)
ملاحظات
آیین یزیدی، یک اندیشه خرافی و سخیف و سرتاسر اشکال است. در این جا به چند مورد اساسی اشاره می شود:1. آیین یزیدیان یا ایزدیان یا یزدیان یا ایزیان یا فرقه عدویه و شیطان پرستان دارای اصل و اساس روشنی نیست. زمان پیدایش، مؤسس، نام دقیق، پیشینه و دین اصلی و قدیمی آن ها مشخص نیست. جایگاه و نقش یزید دقیقاً معلوم نیست. یزید مورد احترام آیا در اصل یزید بن معاویه است یا یزید بن أنیسه از خوارج یا فرد دیگری، مشخص نیست.
2. این فرقه، یک اندیشه التقاطی و غیر منسجم دارد. اسماعیل بیک چول، یکی از امرای یزیدیه، تأثیر ادیان دیگر بر عقاید قوم خود را چنین خلاصه می کند: « آنان روزه و نصیحت و غسل تعمید را از مسیحیان، فهم را از مسلمانان، اصول عقاید، بحث فرشتگان و اولیا و تحریم غذاها را از یهودیت، سجود را از دوگانه پرستان، مخالفت را از شیعیان، سر بریدن اشخاص را از جاهلیت و بخشیدن گناه کار را از شیوخ و شاهزادگان گرفته اند.» (7) از این رو بخش های مختلف عقاید و اعمال آن ها با هم سازگاری ندارد.
3. این نحله، شدیداً متأثر از دین اسلام، قرآن و احکام دینی است. مجاورت این عده با شیعیان و اهل سنت، آن ها را تحت تأثیر زیادی قرار داده است که از اسامی، آداب و رفتار آن ها به خوبی معلوم می شود.
4. باور آن ها به خداوند یگانه از یک سو و توجه فراوان به ملک طاووس یا شیطان و بعد اربابان دیگر، از سوی دیگر و احترام به خورشید یا ماه و دیگر امور طبیعی، رگه هایی از شرک و تأثیر آیین های ثنوی را بر آن ها نشان می دهد؛ و البته شرک چه در خالقیت، چه در ربوبیت و چه شئون دیگر، عقلاً مردود است.
5. مرکزی ترین نقطه انحراف در این آیین، بحث شیطان است.
شیطان آیا عصیان امر خداوند را کرد یا نه؟ اگر عاصی است، احترام به او با تکریم خداوند جمع نمی شود. اگر سجده ملائک بر آدم شرک است، چنان که می گویید، آیا می توان پذیرفت که خداوند دستور به شرک داد؟! اگر شیطان اولین موحد است و عاصی نیست، پس چرا می گویید ما به او احترام می گذاریم تا از شر او در امان باشیم، یا می گویید نهایتاً خداوند، شیطان را خواهد بخشید و با او آشتی خواهد کرد!؟ به علاوه در اکثر امور، نظام عالم و کارها را به ملک طاووس واگذار کرده اید. گویا خدای یگانه در خواب است!؟
6. اندیشه آن ها در مورد ملائکه مقرب و نحوه وجود آن ها و رابطه آن ها با شیوخ این فرقه دقیقاً مشخص نشده است. آیا ملائکه انسان هستند؟ آیا جسم یا جسمانی هستند یا مجردند؟ شیخ حسن و شیخ شمس الدین یا فخرالدین آیا تجسم ملک هستند؟ آیا حقیقت این افراد جزو مخلوقات اولیه عالم بوده اند ( نظیر آن چه ما درباره حقیقت انوار اهل بیت علیهم السلام می گوییم)؟ قبل از وجود زمینی در دنیا چه می کرده اند و پرسش هایی دیگر که بی پاسخ مانده اند.
7. سنجق ها که در این اندیشه، جایگاه خاصی دارند، تداعی بت های مقدس مشرکان را می کنند. اساس این مجسمه ها و نقش و تأثیر آن ها روشن نشده است. در هر صورت نفس این فلزات یا چوب ها، اثر مستقلی در عالم نمی توانند داشته باشند.
8. تناسخ و حلول روح مجدداً در بدنی دیگر در همین دنیا، مخالف اندیشه ی معقول معاد است و با صراحت ادیان آسمانی متنافی است.
بررسی اندیشه ی تناسخ
تناسخ از ریشه ی «نسخ» گرفته شده و به معنای تحول و انتقال یا ازاله ی شیء به وسیله شیء دیگر است. معنای اصطلاحی آن عبارت است از انتقال روح انسان پس از مرگ به بدن انسانی دیگر یا یک حیوان یا یک گیاه یا یک جماد. این چهار صورت به ترتیب: نسخ، مسخ، فسخ و رسخ نامیده می شوند.اندیشه ی تناسخ، دیدگاهی است مخالف با نظر مادی ها و ضد عقیده به معاد و جهان آخرت. در باب معاد، روح پس از جدایی از بدن دنیوی، مجدداً در جهان آخرت به همان بدن قبلی باز می گردد.
براهمه، بودایی ها، هندوها، سیک ها، آیین جینیسم و برخی آیین های عرفانی جدید مثل آیین اوشو و سای بابا قائل به تناسخ هستند. اعتقاد به تناسخ را به فیثاغورس (Pythagoras) از حکمای قرن ششم قبل از میلاد نسبت داده اند.
قانونی که کیفیت و چگونگی تولد دوباره و علت انتقال روح به جسد ما فوق یا پیکری مادون را بیان می کند، به قانون کِرِمه معروف است. پیروان این اندیشه درباره ی این که روح چه کسانی، به بدن چه موجوداتی و تاکی منتقل می شوند، نظر واحدی ندارند.
قائلین به تناسخ را از یک جهت می توان به سه دسته تقسیم کرد:
1. تناسخ نامحدود: روح همه ی انسان ها، در همه ی زمان ها، پیوسته از بدنی به بدن دیگر منتقل می شود.
2. تناسخ محدود و نزولی: انسان های کامل از نظر علم و عمل، به عالم نور منتقل می شوند و انسان های غیر کامل مکرر به این جهان باز می گردند تا به کمال علمی و عملی برسند و سپس به عالم نور و مجردات وارد شوند.
3. تناسخ محدود و صعودی: فیض الهی یا حیات ابتدا به گیاهان، که استعداد بیشتری دارند، تعلق می گیرد و سپس به حیوان و بعد انسان منتقل می شود تا به مرتبه ی کمال برسد.
نتاسخ مطلق یا نامحدود، کاملاً مخالف با معاد است؛ تناسخ نزولی در مورد انسان های غیر کامل با معاد نمی سازد و تناسخ صعودی اگر معتقد به انتقال روح بین بدن های انسانی نشود، معارض با معاد نیست، ولی از جهت عقلی، باطل است و دلیلی بر حقانیت آن وجود ندارد.
برای گرایش به تناسخ شواهد متعددی ذکر شده، اما هیچ کدام از آن ها، دلالت منطقی بر لزوم تناسخ ندارند و برای هر یک، توجیهات دیگری وجود دارد، از جمله ی آن شواهد می توان به آشنایی با احساس افراد یا صحنه هایی که می بینیم و برخی از احساسات ناخودآگاه اشاره کرد. آن ها می گویند: « اگر امروز شما برده هستید، باید نشانی از این باشد که روزی برده دار بوده اید».
انسان به دلیل پیچیدگی های جهان و عالم روح، هنوز از اسرار بسیاری ناآگاه است. این گونه استنادات، چیزی جز حدس و گمان معتقدان به تناسخ نیست و با خیال و گمان، نمی توان کاخ محکم عقاید را بنا کرد.
ملاحظات
بر تفکر تناسخ، با تنوع و گرایش های مختلف آن، اشکالات متعددی وارد است، از جمله:الف) تک تک ادله ی عقلی و نقلی معاد و جهان آخرت، رد و ابطال تناسخ است.
ب) برای اثبات منطقی تناسخ، هیچ دلیل تام و تمامی وجود ندارد.
ج) پرسش ها و ابهام های متعددی درباره ی تناسخ مطرح است که پاسخ روشنی نیافته اند؛ مثلاً: چرا روح انسان های خوب و بد به بدن دیگری منتقل می شوند؟ آیا خود روح عامل انتقال است یا خالق آن؟ وقتی جمعیت زیاد می شود، ارواح جدید از کجا پدید می آیند؟ و زمانی که جمعیت کم می شود، ارواح اضافی به کجا می روند؟ چگونه می توان نشان داد که درست در زمان مرگ یک یا چند انسان، چند نوزاد صاحب روح می شوند؟ اگر ارواح انسان های کامل از چرخه ی تناسخ خارج می شوند، به کجا می روند؟ آیا در همین دنیا هستند یا دنیای دیگری نیز وجود دارد؟
د) نفس انسان در دنیا به تدریج به کمال و رشد (فلسفی نه ارزشی) می رسد و تعلق آن بعد از مرگ، به جنین انسان دیگر، مستلزم تنزل و بازگشت از فعلیت بالقوه است و این رجوع عقلاً ممکن نیست.
ه) لازمه ی حیات نفس انسان در بدن های سابق، به یاد داشتن زندگی های گذشته به مقدار قابل توجه است؛ اما چنین خاطراتی وجود ندارد.
و) اثبات این همانی بین روح در بدن الف با روح در بدن ب در دو زمان مختلف، میسر نیست.
ز) عقیده ی تناسخ، دستاویز خوب اما باطلی برای ستمکاران و زورمندان است تا قدرت و ثروت خود را نتیجه ی پاکی و نیکوکاری حیات قبلی خود وانمود کنند و بدبختی و فقر مظلومان و زیردستان را نتیجه ی زشت کاری آنان در زندگی گذشته القا کنند و از این راه بی عدالتی خود را موجه جلوه دهند. (8)
9. اگر اندیشه ای منطقی و معقول و صحیح است، کتمان عقیده و جلوگیری از پخش شدن و بیان آن چه توجیهی دارد؟ به علاوه چنین تفکری هیچ گاه عمومیت و استمرار جهانی نمی تواند داشته باشد. همچنین باورها و احکام و آداب یزیدیان به گونه ای است که در جوامع پیشرفته و امروزی، قابل پذیرش و عمل نیست. ذکر آن ها و سستی و زشتی برخی از موارد ما را از نقد یک به یک بی نیاز می کند.
10. خدایی که این گروه معرفی می کنند، در عالم گردش می کند، کشتی دارد و سوار می شود، پا دارد، بالا و پایین می رود و می نویسد، این افعال اگر به صورت رمزی ذکر شده باشد و اشاره به یک سری اوصاف الهی باشد، بحثی نیست والا با توجه به ظواهر این الفاظ، بوی تشبیه و تجسیم می دهد. جسم بودن، ترکیب و نیاز با غنای الهی ناسازگار است.
11. ترویج و تأکید بر بی سوادی و جهل، هیچ توجیه عالمانه ای نمی تواند داشته باشد و در عصر کنونی نیز قابل پذیرش و عمل نیست.
12. نظام طبقاتی و شغلی و تأکید بر این که یزیدیان قوم برگزیده و نسل برتر هستند، نشان دهنده نگاه تبعیض نژادی و ظالمانه و غیر منطقی آنان است. برگزیده دانستن قومی خاص و قرابت با خداوند، از اندیشه های یهودیت محرّف است. عقلاً، اخلاقاً و شرعاً تفاوتی بین انسان ها و بندگان خداوند از جهت رنگ، نژاد و نسل وجود ندارد.
13. احکام و آداب ذکر شده برای شیطان پرست، پشتوانه دینی یا عقلی معتبری ندارد. ملاک و منشأ اعتبار این دستورات معلوم نیست. بلکه برخی از این دستورات غیر معقول و زشت است مثل حرمت سوادآموزی، حرمت قضای حاجت در مستراح و حمام زیر سقف و طهارت بعد از قضای حاجت. برخی هم بی منطق و بی وجه می نماید مثل حرمت پوشیدن لباس آبی، حرمت گوشت ماهی ها و حرمت کاهو، کلم، کدو و لوبیا و نیز حرمت غسل جنابت.
14. موسیقی مطرب، شراب و رقص از امور حرام است که در برنامه های این گروه جایگاه مهم و اساسی دارد.
15. در این آیین به حضرت حوا و زنان بی احترامی شده و نسل غیر یزیدی ها را که به آدم و حوا بر می گردد، پست تر از فرزندان آدم می داند. و این سخن با تساوی زن و مرد در آفرینش و دخالت هر دو در تولید مثل که سخنی حق و صحیح است، منافات دارد.
16. در این فرقه سه اندیشه محوری یعنی خدا، معاد و نبوت دچار اشکال است. راجع به خداشناسی و معاد سخن گذشت. در مورد نبوت هم این آیین مشخص نکرده که پیامبر اصلی آنان کیست و دیدگاهش در مورد سایر فرستادگان خداوند چیست.
پی نوشت ها :
1. محمد تونجی، یزیدیان یا شیطان پرستان، ص 178-191.
2. سنجق، کلمه ای ترکی و معنایش پرچم است. ولی یزیدیان آن را بر مجسمه ای اطلاق می کنند که صورت ملک طاووس است. این مجسمه بر روی ستونی نصب می شود که شبیه به ستون شمعدان است.
3. محمد تونجی، همان، ص 191-200.
4. همان، ص 202-218.
5. همان، ص 218-219.
6. برای آشنایی یا مجموعه ی افکار یزیدیان ر. ک: عبدالحسین آیتی، کشف الحیل، ج 2، ص 1-27.
7. اسماعیل بیک چول، الیزیدیه قدیماً و حدیثا، ص 94 به نقل از: محمد تونجی، یزیدیان یا شیطان پرستان، ص 79-80.
8. برای آشنایی بیشتر ر.ک: جعفر سبحانی، تلخیص الالهیات، نگارش علی ربانی گلپایگانی و جعفر سبحانی، منشور جاوید، جلد نهم.