جمهوری دومینیکن: بحران 1965 (2)

نیروی هوایی آمریکا، هواپیماهای جنگنده، شناسایی و بسیاری دیگر از خدمات را در دومینیکن، برای حمایت از عملیات زمینی تدارک دیده بود. عملیات هوایی جهت ایجاد پل هوایی جهت انتقال نیروها و تدارکات از ایالات متحده به
يکشنبه، 10 دی 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
جمهوری دومینیکن: بحران 1965 (2)
 جمهوری دومینیکن: بحران 1965 (2)

نویسنده: دوپویی ترور نویت
ترجمه: پیروز ایزدی


 

نگاهی اجمالی به عملیات نظامی آمریکا

عملیات هوایی

نیروی هوایی آمریکا، هواپیماهای جنگنده، شناسایی و بسیاری دیگر از خدمات را در دومینیکن، برای حمایت از عملیات زمینی تدارک دیده بود. عملیات هوایی جهت ایجاد پل هوایی جهت انتقال نیروها و تدارکات از ایالات متحده به جمهوری دومینیکن انجام می شد. هواپیماهای حمل و نقل، حدود 80 درصد نیروهای زمینی آمریکایی را به سانتودومینگو رساندند. فقط در اسکادران از جنگنده های نیروی هوایی و عناصری از یک اسکادران دیگر هواپیماهای شناسایی نیروی هوایی، در منطقه به کار گرفته شدند. بکارگیری محدود نیروی هوایی، ناشی از احتمال اندک عملیات ضدّ هوایی توسط نیروهای متخاصم، فقدان نیاز به پشتیبانی از نیروهای نظامی زمینی آمریکا از طریق حملات هوایی و در دسترس بودن تفنگ داران آمریکایی و جنگنده های نیروی دریای در منطقه، هدف بود.
شش هواپیمای "RF-101" و سه هواپیمای "RB-66" پشتیبانی شناسایی از عملیات دومینیکن را به عمل می آوردند. این هواپیما برای سازمان های درخواست کننده به تدارک شناسایی بصری و عکاسی، پردازش عکس و تفسیر و انتشار محصولات اطلاعاتی می پرداختند.

عملیات هلی کوپترها

طی عملیات دومینیکن، تفنگ داران دریایی آمریکایی، نیروهای ارتش و نیروهای دریایی، به طور گسترده ای از هلی کوپتر برای فرماندهی و کنترل و افزایش تحرّک نیروها استفاده کردند. چند منظوره بودن هلی کوپتر، آن را برای حمل و نقل سریع، ارتباط، دیده بانی و شناسایی، تخلیه پزشک، تدارکات و ارتباطات، ایده آل می ساخت. استفاده از هلی کوپترها در جمهوری دومینیکن، مقدمه ای برای بکارگیری آنها در ویتنام جنوبی بود.

عملیات زمینی

مشخصه ی عملیات زمینی در جمهوری دومینیکن، جنگ های چریکی شهری بود. دشمن عمدتاً عبارت بود از تک تیراندازان و گروهای کوچکی از افراد که از تاکتیک های چریکی "بزن و در رو" استفاده می کردند. بسیاری از تک تیراندازان در زمره ی "ببرها" بودند، جوان قلدر و ماجراجویی که از انجام جنگ چریکی خصوصی در شهر سانتودومینگو لذّت می بردند. عملیات زمینی آمریکا به لحاظ دامنه بسیار متنوّع بود، از تأمین امنیت اموال آمریکاییان و کمک به تخلیه آمریکاییان گرفته تا مقابله با تک تیراندازان، انجام جست و جوهای خانه به خانه و انجام مأموریت های حفظ صلح، در همان زمان، نیروهای آمریکایی در رابطه با نوع سلاح های شلیک شده، کاربرد آنها و غیر تابع مقررات شدید درگیری بودند.
نیروهای زمینی در مرکز شهر سانتودومینگو یک دالان سه مایلی به وجود آوردند که نیروهای اصلی شورشی در شهر را از بقیه کشور جدا می کرد. این دالان هنگامی که به وجود آمد، مناطق جداگانه ی محل استقرار نیروهای آمریکایی را نیز به هم وصل می کرد و بدین ترتیب، ارتباطات آنها را بهبود می بخشید و مواضع نظامی آنها را به طور متقابل قابل پشتیبانی می ساخت. مهم تر، این که، وقتی این دالان به وجود آمد، اکثر زد و خوردها بین شورشیان و نیروهای شورای نظامیان پایان یافت و به نیروهای آمریکایی، این امکان را داد تا موضع بیطرفانه تری در روزهای بعد اتخاذ کنند.

عملیات دریایی

فعالیت های نیروهای دریایی آمریکا در عملیات دومینیکن، مانند فعالیت های نیروهای هوایی و زمینی از تنوع بسیاری برخوردار بود. علاوه بر تخلیه کارکنان، کشتی های نیروی دریایی آمادگی داشتند تا با شلیک توپ از دریا از نیروهای زمینی پشتیبانی کنند.
تا اوایل ژوئن، نیروهای هوایی و شناورهای دریایی آمریکا جزیره هیسپانیولا (1) را محاصره کردند تا مانع از آن شوند که نیروهای کوبایی و یا سایر نیروها در عملیات آمریکاییان دخالت کنند. ناوشکن ها، مین روب ها و شناورهای آبی-خاکی به انجام عملیات مراقبتی و گشت زنی در راه های دریایی، منتهی به جمهوری دومینیکن پرداختند تا هرگونه نفوذ تسلیحات یا پرسنل را تشخیص دهند. همچنین، کشتی های نیروی دریایی امریکا، گشت های ویژه ای برای هشدار به حملات کماندویی و یا گلوله باران ساحلی نیروی دریایی دومینیکن که به پایگاه های شورشیان انجام می شد، ترتیب دادند.
سایر وظایف دریایی امریکاییان، شامل بازیابی اجساد شناور سربازان دومینیکن در دریا، بازدید کشتی ها از بنادر دومینیکن برای تحویل تدارکات پزشکی و مواد غذایی و یدک کشی و عملیات نجات بود.

عملیات بشردوستانه

عملیات بشر دوستانه، شامل تخلیه اتباع آمریکایی و خارجی از جمهوری دومینیکن و تهیه مواد غذایی و کمک های پزشکی برای اهالی نیازمند دومینیکن می گردید. غالباً محل های توزیع غذا، روزانه 4 هزار نفر را اطعام می کردند.
گرچه، اکثر کارهای بشردوستانه در شهر سانتودومینگو انجام می شد ولی پزشکان و کشیش های ارتش آمریکا، سفرهای زیادی به شهرک های اطراف و روستاها انجام می دادند. پزشکان در همه موارد از سرماخوردگی گرفته تا آپاندیست، به معالجه غیرنظامیان دومینیکن می پرداختند.
کشیش های ارتش آمریکا، در غیاب کشیش های اهل دومینیکن، در نواحی دورافتاده به برگزاری مراسم مذهبی و غسل تعمید کودکان اقدام می کردند. مهندسان نظامی آمریکایی، محل های آب رسانی در شهرک های اطراف احداث می نمودند و آب را با تانکر به سانتودومینگو می آوردند تا از کمبودهای جدی بکاهند. جمع آوری زباله، به صورت روزانه توسّط نیروهای نظامی آمریکا صورت می گرفت تا به بهسازی محیط شهری کمک شود.

عملیات ویژه

نیروهای ویژه ارتش آمریکا (SF) طی بحران دومینیکن چندین عملیات ویژه انجام دادند. آنها همچنین به انجام مأموریت های مربوط به جمع آوری اطلاعات پرداختند که در عملیات جنگ روانی آمریکا نقش مهمی ایفا کرد و کاملاً مورد استفاده قرار گرفت. نیروهای نظامی آمریکا، از برنامه های رادیویی و مواد چاپی برای تأثیرگذاری بر نگرش ها و رفتار گروه های مخالف استفاده کردند.
هدف از رشته عملیات جنگ روانی آمریکا، عبارت بود از تبیین این امر که مداخله ی نظامی آمریکا مأموریتی برای کشورگشایی نیست، بلکه مأموریت برای حفاظت از جان اتباع آمریکا و دیگر کشورها و برقراری مجدد نظم در کشور، بدون جانبداری از یکی از طرف های درگیر می باشد. ایالات متحده از رادیوی صدای آمریکا، که برنامه هایش در محل، تولید و پخش می شد یا به وسیله بلندگوهایی که در کامیون ها، یا روی زمین نصب شده بود و یا با توزیع جزوات، از طریق هوا و کامیون ها، پیام خود را به مردم دومینیکن می رساند..

نیروی صلح بین آمریکایی و حلّ و فصل سیاسی منازعه

پس از ایجاد دالان سه مایلی در دوم مه و متعاقب آن مقطع، منازعات مسلّحانه بین دو نیروی درگیر در دومینیکن، راه برای انجام مذاکرات صلح هموار شد.
در چهارم مه شورشیان طرفدار بوش، سرهنگ فرانسیسکو دنو کامانو (2) را به عنوان رییس قانونی رژیم موقت منصوب کردند. روز بعد، نیروهای کامانو و وسین وای وسین، یک آتش بس رسمی را امضا کردند که مذاکره بر سر آن با شرکت OAS و مقامات آمریکایی صورت گرفته بود. در جریان آتش بس، نیروهای وفادار به تشکیل یک دولت جدید متشکل از نظامیان و غیرنظامیان تحت رهبری ژنرال آنتونیو بارراس ایمبرت (3) و سرهنگ بنوا پرداختند. رژیم جدید که دولت بازسازی ملی خوانده می شد، در هفتم مه سوگند یاد کرد، اما هرگز توسّط ایالات متحده به رسمیت شناخته نشد.
روز قبل از ایجاد دولت موقت، وزرای خارجه OAS، با 14 رأی موافق در برابر 5 رأی مخالف، قطعنامه ی تاریخی ایالات متحده را برای ایجاد یک نیروی صلح تصویب کردند. این نیروی چند ملیتی که ابتدا نیروی بین آمریکایی خوانده می شد و بعدها نیروی صلح بین آمریکایی نامگذاری شد، قرار بود زیر نظر OAS برای همکاری در زمینه برقراری مجدد صلح در جمهوری دومینیکن، حفظ امنیت ساکنان آن ... و ایجاد جوّ صلح و آشتی (برای فراهم آوردن امکان عملکرد نهادهای دموکراتیک) فعالیت کند. افراد نیروی صلح، متشکل از نیروهای ایالات متحده، برزیل، هندوراس، نیکاراگوئه و پاراگوئه و نیز یک دسته پلیس از کاستاریکا بود.
در 22 مه ژنرال هوگو پاناسکو آلویم (4) از برزیل، فرمانده کل «IAPF» گردید و ژنرال بروس پالمر (5) از ایالات متحده، به عنوان معاون فرمانده انتخاب شد. روز بعد با امضای سند رسمی (قانون ایجاد نیروی بین آمریکایی) که تجربه ای منحصر به فرد در تاریخ همکاری OAs محسوب می شد، سازمان مفهوم جدیدی برای اقدام جمعی به وجود آورد. این برای نخستین بار بود که دولت های دارای حاکمیت، در قاره ی آمریکا به هم می پیوستند تا یک نیروی چند ملیتی منطقه ای را تشکیل دهند. «IAPF» با حداکثر استعدادش که تقریباً بالغ بر 14 هزار نفر می شد، کمتر از دو هزار نیرو از آمریکای لاتین در اختیار داشت که اکثر آنها نیز برزیلی بودند. سمت اعظم این نیرو از نیروهای آمریکایی تشکیل می شد. همچنین این قانون نمایانگر تغییری بنیادی در روش ایالات متحده برای اعمال نفوذ در وقایع آتی امریکای لاتین بود.
تا 23 مه، کلیه ی نیروهای آمریکای لاتین بجز نیروی متعلّق به پاراگوئه، به جمهوری دومینیکن رسیدند و «IAPF» عملیات خود را آغاز کرد. گروه های سه نفره ناظران نیروی صلح که هر کدام متشکل از یک آمریکایی، یک هندوراسی و یک کاستاریکایی بود، گشت زنی در سرزمین های تحت کنترل شورای نظامیان را در 23 مه آغاز کردند تا شرایط موافقت نامه آتش بس را به مورد اجرا بگذارند.
با ورود نیروهای برزیلی در اواخر مه، پرزیدنت جانسون دستور عقب نشینی 600 تفنگ دار آمریکایی را صادر کرد. عقب نشینی در روز 26 مه آغاز شد و در ششم ژوئن هنگامی که تکمیل شد که آخرین واحدهای تفنگ داران دریایی عزیمت کردند. با ایجاد نیروی صلح و عقب نشینی تدریجی نیروهای آمریکایی از جمهوری دومینیکن، مراحل نهایی حلّ و فصل سیاسی منازعه آغاز شد، گرچه بین نیروهای «IAPF» و شورشیان تقریباً در طول ماه ژوئن همه روزه وقایعی رخ می داد.
تا پایان ژوئن، رسیدن به توافق در خصوص ترکیب دولت موقت دومینیکن، نزدیک شده بود، که یک کمیته «oas» هگتور گارسیا-گودوی گاسرس (6) - که مدت کوتاهی وزیر خارجه بوش بود - را به عنوان رییس دولت موقت پیشنهاد کرد. وی توسّط جناح های رقیب مورد پذیرش قرار گرفت و در سوم سپتامبر 1965 قدرت را در دست گرفت. ایالات متحده، روز بعد دولت موقت را به رسمیت شناخت. «IAPF» از دولت موقت در برابر دو کودتای راست گرا پیش از برگزاری انتخابات ملی در ژوئن 1966 دفاع کرد، در این انتخابات مردم دومینیکن دکتر جواکیم بالاگوئر (7) را به عنوان رییس جمهور انتخاب کردند. گارسیا - گودوی در آخرین اقدام خود به عنوان رییس جمهور موقت (در 29 ژوئن 1966) قانونی را امضا کرد که به موجب آن، شورشیان طرفدار قانون اساسی سابق در نیروهای مسلّح ادغام می شدند و بدین ترتیب، رسماً پایان خشونتی که در آوریل 1965 آغاز شده بود، به رسمیت شناخته شد. بالاگوئر در اول ژوئیه قدرت را در دست گرفت.
وی پس از انتخابات «OAS» قطعنامه ای را تصویب کرد و در عرض سه ماه خواستار عقب نشینی «IAPF» از جمهوری دومینیکن شد. نیروهای خروج خود را در اول ژوئیه آغاز کردند. آخرین نیروهای نظامی آمریکا در نوزدهم سپتامبر 1966 دومینیکن را ترک کردند. عملیات «IAPF» یک روز بعد رسماً پایان یافت.

نتیجه گیری

مداخله آمریکا، در جمهوری دومینیکن یک عملیات نظامی موفقیت آمیز محسوب می شد. نیروهای نظامی آمریکا، علی رغم این که چندان برای مداخله آمادگی نداشتند و قسمت اعظم توجّه رهبری آمریکا معطوف به ویتنام بود، به سرعت و به گونه ای مؤثر، به موقعیّتی مبهم پاسخ گفتند. نظم در وضعیتی پرهرج و مرج، از طریق قرار گرفتن نیروهای آمریکایی بین جناح های متخاصم دومینیکن، مجدداً برقرار شد. این عملیات، توانایی استقرار سریع نیروهای نظامی آمریکا در ناحیه ای دوردست، (جهت تثبیت یک موقعیت بحرانی) را نشان داد. این عملیات همچنین، نیاز به یک دکترین مشترک و استقرار نیروی نظامی کافی و خوب سازمان یافته را برای انجام مأموریت ها، مجدداً مورد تأیید قرار داد. تحرک هوایی و دریای استراتژیک، در زمینه ی استقرار نیروهای زمینی و رساندن اقلام سنگین به آنها، نظیر مهمّات، سوخت و جیره غذایی، از اهمیت اساسی برخوردار بود.
با این حال، مانند هر عملیات نظامی دیگری، مداخله آمریکا بدون ایراد نبود و با چندین مسأله نظامی توأم شد. طی مراحل اولیه مداخله، فقدان ارتباطات استراتژیک مناسب، در فرماندهی و کنترل ایالات متحده موانعی به وجود آورد. اطلاعات مناسب و نقشه موجود نبود. هیچ نوع سازمان روابط عمومی مشترکی (که نماینده وزارت دفاع، وزارت خارجه و دیگر کارگزاری های دولت آمریکا باشد و بتواند توجه یکدست و معتبری از مداخله آمریکا فراهم کند)، هرگز در سانتو دومینگو تأسیس نشد.
بحران دومینیکن، به لحاظ تلفات و رنج های بشری بدون هزینه تمام نشد. تلفات ارتش امریکا، عبارت بود از 24 کشته (که 27 نفر از آن ها حین عملیات به هلاکت رسیدند)، 172 زخمی در حین عملیات و 111 مجروح، و تلفات کشورهای امریکای لاتین در چارچوب «IAPF» عبارت بود از 6 برزیلی و 5 پاراگوئه ای که در عملیات مجروح شدند.
تلفات در میان نیروهای نظامی دومینیکن (وفاداران) و پلیس ملی، حدود 500 کشته و یا مفقود در حین عملیات برای نیروهای مسلّح و 325 نفر برای پلیس بود، به اضافه ی تعداد نامعلومی مجروح در بین نظامیان شورشی (طرفداران قانون اساسی). خوش بینانه ترین برآوردها، عبارت بود از حدود 600 کشته و تعداد نامعلومی مجروح؛ برآورد معقول از کلّ تلفات مردم دومینیکن (از هر دو طرف، اعم از نظامی و غیرنظامی) حدود 6 هزار نفر است که قست اعظم آنها طی مرحله اولیه زد و خوردها در آوریل و مه 1965، اتفاق افتاد.
در مجموع، هزینه ها و محدودیت هایی برای مداخله نظامی از نوع مداخله ی نظامی در جمهوری دومینیکن وجود دارد. عملیات نظامی، می تواند شرایط را تثبیت کند اما نمی تواند نابرابری های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی یک کشور را حل کند.

پی نوشت ها :

1- Hispaniola
2- Francisco Deno caamano
3- Antonio Barreras Imbert
4- Hugo panasco Alvim
5- Bruce palmer
6- Hector Gracia - Godoy Gaceres
7- Joaquim Balaguer

منبع: ترور نویت، دوپویی؛ (1381) تاریخ جنگ ها، پیروز ایزدی، تهران: سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، دانشکده فرماندهی و ستاد معاونت پژوهش، 1381.

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.