زندگینامه و آثار حکیم اسماعیل جرجانی

سیّد اسماعیل بن حسن بن محمد بن محمود بن احمد جرجانی در 434 ق در جرجان (گرگان) به دنیا آمد. برای او القاب و کنیه های متفاوتی ذکر کرده‌اند چون: زین الدین، شرف الدین، ابو ابراهیم، ابوالفتح، ابوالفضائل، الامیر السید الامام،
شنبه، 28 بهمن 1391
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
زندگینامه و آثار حکیم اسماعیل جرجانی
زندگینامه و آثار حکیم اسماعیل جرجانی

نویسنده: حسین روح اللهی



 

(1)زندگینامه جرجانی

سیّد اسماعیل بن حسن بن محمد بن محمود بن احمد جرجانی در 434 ق در جرجان (گرگان) به دنیا آمد. برای او القاب و کنیه های متفاوتی ذکر کرده‌اند چون: زین الدین، شرف الدین، ابو ابراهیم، ابوالفتح، ابوالفضائل، الامیر السید الامام، علوی حسینی و طبیب علوی. درباره‌ی سیر زندگی وی آگاهی زیادی در دست نیست. برخی محل تولد وی را گرگان دانسته‌اند و با توجه به اینکه جرجانی در مقدمه‌ی ویرایش عربی ذخیره‌ی خوارزمشاهی به ورود خود به خوارزم در سال 504 ق و همانجا از سن هفتاد سالگی خود یاد کرده است می‌توان تولد وی را در 434 ق دانست. احتمال دارد که وی مقدمات طب را نزد طبیبان گرگان - که برخی از ایشان شاگردان ابن سینا بوده‌اند - آموخته باشد چرا که مثلاً طبیب حاذقی چون ابن هندو تا زمان مرگ خویش (455 ق) در گرگان می‌زیست. آنگونه که از برخی شواهد تاریخی بر می‌آید وی تحصیلات خود در طب را نزد ابن ابی الصادق نیشابوری ملقب به بقراط ثانی - از شاگردان ابن سینا که در نیشابور مجلس درس داشت - به پایان رساند، لذا لازم می‌آید که مدتی نیز در نیشابور زیسته باشد. همچنین وی در ذخیره‌ی خوارزمشاهی به سفر خود به قوم و دیدار با فرزندان کوشیار گیلانی، اخترشناس سده‌ی چهارم قمری، و نیز به شهرهایی چون مرو و بلخ اشاره کرده است. تا جایی که می‌دانیم وی مابقی عمر خویش را در شهرهای خوارزم و مرو گذراند و مدتی نیز در خوارزم سرپرستی داروخانه‌ی بهاءالدوله را بر عهده داشت.
در مورد زمان و محل مرگ وی نیز گزارش‌های متفاوتی وجود دارد. سمعانی محل وفات وی را شهر مرو دانسته و از قول محمود بن محمد بن عباس صاحب کتاب تاریخ خوارزم نقل کرده است که جرجانی در 531 ق در مرو درگذشت. با این وجود بیهقی می‌گوید که وی را در 531 ق - هنگامی که وی در سنین کهولت به سر می‌برد - در سرخس دیده است. حاجی خلیفه نیز به سه تاریخ مختلف، 530، 531 و 535 ق اشاره کرده است.

(2)آثار جرجانی

تحلیل آثار جرجانی نشان می‌دهد که وی بر آثار پیشینیان خویش تسلط داشته و از ایشان اثر پذیرفته است. وی از پزشگان دوره‌ی اسلامی به ابن سینا، محمد بن زکریای رازی، ابوالحسن طبری ترنجی، احمد فرخ، عیسی صهاربخت و نیز به کتبی چون تذکره الکحّالین علی بن عیسی کحّال و از پزشگ یونانی به جالینوس، بقراط و اهرن اشاره کرده است. جرجانی علاوه بر طب در علوم دینی نیز تحصیلاتی داشته است. به گفته‌ی یاقوت حموی وی شاگرد ابوالقاسم عبدالکریم قشیری بوده و نیز به سمعانی اجازه روایت حدیث داده است.

ذخیره‌ی خوارزمشاهی

(به عربی و فارسی)
جرجانی پس از ورودش به خوارزم در سال 504 ق، هنگامی که شرایط مردم خوارزم را مشاهده می‌کند در می‌یابد که دانش پزشگی در آن سرزمین چندان رواج ندارد و بیشتر مردم به علت استفاده‌ی نادرست از غذاها و نیز آلودگی فضای شهر به بیماری‌های مختلفی دچار هستند، لذا تصمیم می‌گیرد که دانشنامه ای به زبان پارسی برای مردم آن سرزمین بنگارد. او این اثر را ذخیره‌ی خوارزمشاهی نامید و آن را به قطب الدین محمد بن انوشتگین (حک 490 - 521) تقدیم کرد. جرجانی خود در مقدمه‌ی این اثر، این گونه به علت نگارش کتاب اشاره می‌کند:
چون تقدیر ایزد تعالی چنین بود که جمع‌کننده‌ی این کتاب، بنده و دعاگوی خوارزمشاه - العالم العادل قطب‌الدین، قاهر الکفر و المشرکین، عمادالدوله و فخرالامه، بوالفتح، یمین الملوک، معین امیرالمؤمنین رحمه‌الله - قصد خوارزم کرد و به خدمت این خداوند نیک‌بخت شد اندر سال پانصد و چهار از هجرت و خوشی هوا و آب ولایت خوارزم بدید و سیرت و سیاست و عدل این خداوند بشناخت و امنی که اندر ولایت است از هیبت و سیاست مزه‌ی آن بیافت و آنجا مقام اختیار کرد و اندر سایه‌ی عدل و دولت او بیاسود و به نعمت وی مستظهر گشت و آثار نعمت او بر احوال خود بدید واجب دانست حق نعمت شناختن و شکر آن گذاردن و رسم خدمتکاری بجای آوردن و ثمره‌ی علمی که مدتی از علم خویش اندران گذر انیدست اندر ولایت این خداوند نشر کردن بدین نیت این کتاب به نام آن خداوند جمع کرد؛ و این کتاب را ذخیره‌ی خوارزمشاهی نام کرد تا همچون نام او خداوند اندر آفاق معروف گردد و همچون خوب نامی او اندر جهان دیر بماند و به پارسی ساخت تا به برکات دولت او منفعت این کتاب به هر کسی رسد و خاص و عام را بهره باشد، ان شاء الله تعالی. او باید دانست که هوای این ولایت شمالی است و چنین هوا خوش‌تر و صافی‌تر باشد و بیشتر خلق را بسازد و هر نباتی که اندرین هوا روید خوش‌تر و گوارنده تر باشد و هر آدمی که ازین هوا نفس گیرد دل و دماغ او قوی‌تر باشد و حاست های او درست‌تر باشد و همچنین جانوران دیگر تن درست باشند و گوشت ایشان خوش‌تر و آب این ولایت جیحون است و از جمله‌ی آب‌های ستوده است و هر زمین که از این آب خورد نبات او خوش‌تر و گوارنده تر باشد و زمین این ولایت لختی شوره دارد و بدین سبب پوسیدگی کمتر پذیرد و جنبندگان زیانکار کمتر تولد کند و نبات او خوش‌تر و گوارنده تر باشد. لکن با همه خیرات اتفاق‌های ناموافق اندرین ولایت بسیار است. یکی از آن جمله آنست که هوایی بدین تندرستی و پاکیزگی به سبب بخار پلیدی‌ها که اندر شهرست ناخوش و زیان کار می‌شود و دیگر آنکه بیشتر خوردنی‌ها می‌پوساند؛ و به سبب صعبی سرما زکام و نزله بسیار می‌باشد؛ و اندر فصل بهار که هوا به گرمی گراید و مایه‌ها فزونی گیرد و بگذارد و در سیلان آید که مایه‌ی نزله به سینه و روده‌ها فرو می‌آید، بیماری سل و زحیر و اسهال‌های گوناگون می‌باشد.
چون بنده‌ی دعاگوی، جمع‌کننده‌ی این کتاب، اسمعیل بن الحسن بن محمد بن احمد الحسینی الجرجانی حال این ولایت بدید و حاجت‌مندی اهل این ولایت به علم طب بشناخت این کتاب بر سبیل خدمت این خداوند بساخت.
این اثر در کنار کتاب‌هایی چون الحاوی محمد بن زکریای رازی، صد باب ابوسهل مسیحی و قانون ابن سینا از جمله‌ی کتب بسائط در طب شمرده می‌شده که هر پزشگ حاذقی می‌بایست دست‌کم یکی از آن‌ها را مطالعه کند. ذخیره‌ی خوارزمشاهی در ده کتاب تنظیم شده است که در آنها به ترتیب به مطالب زیر پرداخته شده است:
کتاب نخستین اندر شناختن حدّ طب و منفعت آن و شناخت گوهر تن مردم و چه چیزی و چگونگی او و شناختن مایه‌ها و مزاج‌ها و خلط‌ها و چگونگی احوال عادت‌ها و تشریح اندام‌های مفرد و مرکّب و یاد کردن قوت‌های اندام‌ها.
کتاب دوم اندر شناختن حال‌های تن مردم از تن درستی و بیماری و انواع و اسباب و اعراض آن و شناختن نبض و شناختن احوال هر چه از تن مردم بیرون می‌آید چون عرق و بول و غایط.
کتاب سوم اندر نگاه داشتن تندرستی، و تدبیر هوا و مسکن و شناختن احوال آب‌ها و تدبیر طعام و شراب و تدبیر خواب و بیداری، و تدبیر حرکت و سکون، و بکار داشتن روغن‌ها، و تدبیر قی کردن، و داروی مسهل خوردن، و تدبیر فصد و حجامت، و تدبیر اعراض نفسانی چون شادی و اندوه و غیر آن، و تدبیر پروراندن طفل، و تدبیر پیران و مسافران.
کتاب چهارم اندر استخراج مرض، و شناختن نضج و بحران، و شناختن که حال بیمار چگونه خواهد شد و این را طبیبان تقدمه المعرفه گویند.
کتاب پنجم اندر یاد کردن انواع تب و اسباب و علامات و احوال آن و علاج و تدبیر حال‌ها که اندر تن پدید آید و پدید آمدن آن نشان بیماری باشد.
کتاب ششم اندر علاج بیماری‌های سر تا پا.
کتاب هفتم اندر علاج آماس‌ها و ریش‌ها، و تدبیر شکافتن و داغ کردن، و علاج اندامی که تباه شود، و تدبیر شکستگی و آزردگی و ورم و مانند آن.
کتاب هشتم اندر پاکیزگی و آراستن ظاهر تن و این کتاب را به کتاب الزینه گویند.
کتاب نهم اندر یاد کردن زهرها و پادزهرها.
جرجانی ابتدا ذخیره را به پارسی نوشت. به همین علت در مجامع چندان توجهی به آن نشد لذا آن را به عربی بازنگاری کرد. از جمله جنبه‌های مهم این کتاب، همانند کتاب الاغراض الطیبه ی وی، معادل‌های پارسی است که جرجانی برای اصطلاحات رایج پزشگی در زبان عربی آورده است. این اثر را محمد بن ادریس دفتری (د 982 ق) به ترکی ترجمه نمود. این کتاب به زبان‌های عبری و اردو نیز ترجمه شده است و نسخه‌ی ناقصی از ترجمه‌ی عبری آن در پاریس (شمـ 1169) موجود است.

خُفّی علایی

وی این اثر را در خوارزم در زمان قطب الدین محمد و به دستور فرزند وی اتسز نگاشت. گویا از جایی که ذخیره کتابی مفصّل بوده است ولیعهد دستور تهیه‌ی خلاصه ای از آن را می‌دهد وی نیز کتاب را در دو مجلّد و در قطعی تهیه می‌کند که بتوان آن را در موزه (چکمه) همراه خود داشت و وجه تسمیه‌ی کتاب به خُفّی (منسوب به خفّ = موزه) نیز از همین جا است.
این کتاب در دو بخش تنظیم شده است. بخش اول کتاب که به طبّ علمی اختصاص یافته خود دارای دو مقاله است، مقاله‌ی اول در تدبیر حفظ الصّحه و مقاله‌ی دوم در تقدمه‌المعرفه. در بخش دوم کتاب در هفت مقاله به طب عملی پرداخته شده است.

الاغراض الطبیه و المباحث العلائیه

وی این کتاب را در خوارزم و در زمان حکومت ابوالمظفر اتسز بن محمد (حک 521 - 551) و بنا بر سفارش مجدالدین ابومحمد صاحب بن محمد بخاری، ویزی اتسز نگاشت. این اثر خلاصه‌ی دیگری است از ذخیره‌ی خوارزمشاهی در پنج فصل، که البته از خفی علایی مبسوط‌تر است. در این اثر نیز همچون ذخیره به معادل‌سازی برای واژگان عربی پزشگی توجه خاصی شده است. تحلیل ادبی این متن نشان می‌دهد که وی در مواردی برای واژگان عربی، معادل فارسی سره آن را به کار برده است مانند سِپُرز (طحال)، گُرده (کلیه)، بندگاه (مفصل)، آماس (ورم)، بی خبر کننده (مخدّر)، در مواردی نیز همان واژه‌ی عربی را به کار برده است چون معده، مثانه، غضروف، عصب. همچنین در مورد ادویه‌ی مفرده، پس از ذکر نام عربی هر دارو، برابر فارسی آن را نیز آورده است مانند سرخس (گیل دارو)، اِسقیل (پیازموش)، ریواج (ریباس).
وی این کتاب را در پنج بخش تنظیم نمود:
کتاب اول اندر یاد کردن حدّ طب و موضوع آن و یاد کردن جزو علمی و عملی از آن و یاد کردن ارکان و مزاج‌ها.
کتاب دوم اندر حفظ الصّحه یعنی نگاه داشتن تندرستی.
کتاب سوم اندر معالجات بیماری و اسباب و علامات آن سر تا به پا.
کتاب چهارم اندر ادویه‌ی مفرده و طبع و فعل و مضرت و خاصیت هر یک.
کتاب پنجم اندر قرابادین و اخلاط داروها.

یادگار

کتاب مختصری است در طب به پارسی که جرجانی آن را در خوارزم نگاشته است. کتاب شامل پنج بخش است و از لحاظ حجم هم ارز خفی علایی است.

کتاب فی حفظ الصّحه

رساله‌ی کوتاهی در شانزده باب.

کتاب در علم تشریح

رساله‌ی مختصری در علم تشریح که نسخه ای از آن برجای مانده است.

زبده الطب

رساله ای به عربی در پزشگی و داروسازی که هدف جرجانی از تألیف آن ارائه‌ی همه‌ی مطالب طب نظری در رساله ای مختصر بوده است. وی این کتاب را در پنج بخش تنظیم نموده که در آنها به شناخت انواع نبض و عوارض خارجی بدن، موارد مربوط به تشریح بدن انسان، شناخت انواع تب‌ها، معالجات امراض و بیان حدود و دلایل بروز و نشانه های آن‌ها بررسی انواع آماس، مطالب آرایشی و پیرایشی چون بررسی دلایل موخوره، مجعد، و صاف کردن مو، درمان طاسی، روشهای لاغر شدن و در بخش پایانی کتاب به زهرها و پادزهرها پرداخته شده است.
التذکره الاشرفیه فی الصناعه الطبیه
کتاب مختصری در طب به زبان عربی.

الطبّ الملوکی

مجموعه ای است از توصیه های پزشگی در بهداشت عمومی و حفظ بدن از امراض که هر فرد باید در طول شبانه روز آن‌ها را رعایت نماید. وی این رساله را برای قاضی ابوسعید احمد بن سعید بن احمد شارعی در خوارزم نگاشته است.

فی القیاس

رساله‌ی کوتاهی است در منطق که نسخه ای از آن در کتابخانه‌ی اسکوریال (شماره 612) موجود است.

فی التحلیل

رساله‌ی کوتاهی است در زمینه‌ی فلسفه که نسخه‌ای از آن باقی مانده است.

رساله المنبهه

رساله‌ی مختصری است در موضوع اخلاق که نسخه‌هایی از آن بر جای مانده است. با توجه به آنچه که آلوارت از این رساله آورده، این رساله باید همان نامه‌ی جرجانی به دوستش باشد که بیهقی (173 - 176) آن را نقل کرده است.
علاوه بر کتاب‌های فوق آثاری نیز به جرجانی منسوب است که تاکنون نسخه‌ای از آن‌ها یافت نشده است از آن جمله‌اند: الطب الملوکی، وصیت‌نامه، کتاب الرد علی الفلاسفه، و ترجمه‌ی قانون ابن‌سینا. اشعاری نیز به وی منسوب است.
منبع: روح‌اللهی، حسین؛ (1389) پزشک پارسی: مروری بر زندگی و آثار جرجانی، زیر نظر علیرضا مختارپور قهرودی، تهران، همشهری، چاپ نخست

 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط