الف) سیر تطورات مباحث علم نجوم:
انسان با پا بر روی زمین و با اولین نگاه هایی که به ا طراف خود انداخت، جستجو برای شناخت آنچه در اطراف خویش می دید را آغاز کرد. چیستی زمین، آسمان، و پدیده های موجود در آن دو، زمان آفرینش و ماده تشکیل دهنده آنها، از جمله سوالات موجود در ذهن بشر اولیه بود که هنوز هم دانشمندان بدنبال جواب هایی برای آن هستند. آشوریان، کلدانیان، ایرانیان، مصریان، و چینیان از ناموران علم نجوم بودند. (1)البته راهنمای بسیاری از این گروه ها، پیامبران الهی بودند؛ چنان که سید ابن طاووس حضرت آدم را اولین کسی معرفی می کند که خداوند علم نجوم را به او آموخت. (2) از حضرت دانیال(3) و حضرت ادریس(4) و پیامبر اعظم اسلام(5) نیز مطالبی نقل شده است که اطلاع کامل آنان از علم نجوم را نشان می دهد.
پس از اسلام نیز دانشمندانی چون نوبختیان و برمکیان از شاگردان امام جعفر صادق(علیه السلام)، خواجه نصیرالدین طوسی، ابوریحان بیرونی، ابن سینا، ابوالوفاء بوزجانی، ابراهیم ابن حبیب فزاری و بسیاری دیگر از دانشمندان مسلمان با الهام گرفتن از فرمایشات قرآن، پیامبر(صلی الله علیه و آله)و امامان(علیهم السلام)به درجات بالای این فن دست یافتند و به پیشرفت این علم کمک فراوانی کردند. (6)
در مغرب زمین نیز پس از رنسانس و ظهور دانشمندانی چون گالیله، کپرنیک، کپلر، نیوتن و انیشتین، این علم حرکت تازه ای را شروع کرد و به دنبال آن، اختراع نورسنج ها و تلسکوپ های نوری و رادیویی و دیگر ابزار نجومی کمک فراوانی به پیشرفت این دانش نموده، در این دوره، مباحث از سمت هیئت و طالع بینی به طرف اختر فیزیک، کیهان شناسی و کیهان زایی تغییر مسیر داد. (7)
دانشمندان علم نجوم سیر تطورات این علم را به سه دوره تقسیم کرده اند:
1) دوره زمین مرکزی:
منجمان در این دوره معتقد بودند، باید زمین مرکز جهان باشد و تمام اجرام آسمانی، به دور او که ساکن است بگردند. علاقه آنان، چندان علمی نبود که بیشتر برای کشف ارتباط حوادث زمینی با وضیعت اجرام آسمانی و کشف سعد و نحس کوشش می کردند. با این وجود اکتشافات برجسته ای همچون: گاه شماری دقیق، تعریف دایره البروج، دوره ی کامل خسوف و کسوف در این دوره صورت گرفت. این دوره از تاریخ باستان شروع و در قرن شانزده با ظهور کپرنیک به پایان می رسد.2) دوره کهکشانی:
می توان آغاز نجوم جدید را از این دوره دانست. کپرنیک نشان داد که زمین نه تنها مرکز عالم نیست بلکه سیاره ای معمولی است و خورشید نیز همانند بسیاری دیگر از ستارگان است.در این دوره علاقه ها به سوی کشف قوانین حاکم بر حرکات اجرام سماوی و توضیح آنچه به چشم دیده می شد، بود. معرفی تلکسوپ، توسط گالیلکه و بعد از آن، اختراع طیف نما کمک زیادی به دانش نجوم کرد. البته از تلاشهای دانشمندانی چون تیکو براهه، کپلر و نیوتن در این دوره، نباید غافل بود.
3) دوره کیهانی:
در این دوره آشکار شد که کهکشهان ما فقط یکی از بسیار کهکشانهای موجود در این جهان است. بخش زیادی از تلاشها در این دوره، برای بدست آوردن تصویری کامل از جهان اختصاص داشته است. استفاد ه از تلسکوپهای نوری بزرگتر و تلسکوپهای رادیویی نتایج مهمی را به دنبال داشته است. کیهان شناسی و اختر فیزیک در این دوره، خود را مدیون تلاشهای دانشمندانی چون انیشتین و نظریه نسبیت او می داند. (8)ب) مفهوم شناسی نجوم:
1) نجوم در لغت:
نجوم در لغت عرب جمع واژه ی نجم و به معنای ستارگان است. (9)نجوم در اصطلاح:
دانشمندان علم نجوم هریک، تعریفی خاص از این علم ارائه داده اند. این تعریف ها شامل مسائلی می شود که در آن علم مورد بررسی قرار می گیرد. ما به ذکر چند نمونه از آنها اکتفا می کنیم.1. ابن سینا: «در علم هیئت، حال اجزای عالم از لحاظ اشکال و اوضاع آنها نسبت به یکدیگر و اندازه ها و فواصل میان آنها و حال حرکات فلکها بررسی می شود، اندازه کرات، قطبها و دوایری که با آنها حرکات تمام می شود و به دست می آید». (10)
2. قاضی زاده رومی: «علمی است که در آن از احوال اجرام بسیط علوی و سفلی از حیث کمیت، وضع و حرت ملازم با آنها بحث می شود». (11)
3. مایردگانی: «علم نجوم [بررسی ] مواضع، حرکات، ساختمانها، سرگذشتها و سرنوشت های اجرام آسمانی است». (12)
4. امین سبحانی: «مطالعه تکامل طبیعی و مادی اجرام و اجسام آسمانی، در زمان و مکان معین». (13)
5. استاد علی زمانی قمشه ای: «علمی است که در آن از ظواهر اجسام آسمانی و قوانین حرکات ظاهری و حقیقی، اندازه ها، فواصل و خواص طبیعی آنها بحث می شود». (14)
ج) مسائل علم نجوم:
مسائلی که در علم نجوم مورد بحث قرار می گیرند را می توان در پنج شاخه تقسیم بندی کرد. در هر یک از این شاخه ها، به بخشی از علم نجوم پرداخته می شود.1) هیئت: [Astronomy] به طور کلی درباره ی حرکت و جابجایی اجرام آسمانی بحث می کند.
2) اختر فیزیک: [Astrophysics] درباره ی ساختار، خواص فیزیکی، ترکیب شیمیایی و تحولات درونی و اجرام آسمانی بحث می کند و به مطالعه و حرکات ظاهری و حقیقی ستارگان و سیارات و تعیین موضوع آنها نیز می پردازد.
3) کیهان شناسی: [Cosamology] این رشته، قوانین عمومی تکامل طبیعی و مادی جهان و ساختار آن را بررسی می کند. بررسی وضع کهکشانها و نواختران [Nova] و نیز مسئله انبساط جهان از موضوعات مهم مورد مطالعه کیهان شناسان است.
4) کیهان زایی: [Cosmogony] درباره ی چگونگی پیدایش و منشا کیهان بحث می کند، مسائل مربوط به پیدایش، تحول، و تکوین عالم در قلمرو مطالعات کیهان زایی است. (15)
5) طالع بینی: [Astrology] به کمک مطالعه حرکت و مواضع اجرام آسمانی به پیشگویی می پردازد و به طالع بینی علمی و غیرعلمی تقسیم می شود. (16)
د) اهداف قرآن از طرح مباحث نجوم:
همان گونه که گذشت، قرآن کتاب هدایت است و هدف اصلی از فرو فرستادن آن، رهنمونی انسان به سوی کمال است. خداوند متعال برای نشان دادن راه کمال و صراط مستقیم به انسانها، از روش های گوناگون استفاده نموده و هر آنچه را که می تواند در این راه به او کمک کند به صورتهای گوناگون بیان کرده است. گاهی به صورت قصه و داستان، گاهی با استدلال عقلی، گاهی با برانگیختن فطرت و وجدان و گاهی نیز با طرح مسئله علمی. مباحث نجومی مطرح شده و در قرآن نیز از این نمونه اند که خداوند از بیان آنها اهدافی دارد که انسان را به کمال مقصود می رسانند.1. اثبات ناظم: (17)
«ان فی خلق السماوات و الارض... لایات لقوم یعقلون»(18)(قطعاً در آفرینش آسمانها و زمین... نشانه هایی است برای گروهی که خردورزی می کنند. )
2. اثبات توحید و ربوبیت الهی:
«امن خلق السماوات و الارض و انزل لکم من السماء ماء فانبتنا به حدائق ذات بهجه ما کان لکم ان تنبتوا شجرها اءله مع الله بل هم قوم یعدلون * امن جعل الارض قرارا»(19)(بلکه آیا [معبودان شما بهترند یا] کسی که آسمانها و زمین را آفرید؟... بلکه آیا [معبودان شما بهترند یا] کسی که زمین را قرارگاهی ساخت).
3. نشان دادن عظمت خداوند: (20)
«تبارک الذی جعل فی السماء بروجاً و جعل فیها سراجاً و قمراً منیراً»(21)(خجسته است آن که در آسمان برجهایی قرار داد؛ و در آن چراغ و ماهی روشنی بخش قرار داد).
4. بیان امکان داشتن معاد و تحقق حتمی آن: (22)
«او لم یروا ان الله الذی خلق السماوات و الارض ولم یعی یخلقهن بقادر علی ان یحیی الموتی بلی انه علی کان شیء قدیر»(23)
(و آیا اطلاع نیافتند که خدایی که آسمانها و زمین را آفریده و از آفرینش آنها درمانده نشده است، بر زنده کردن مردگان تواناست؟ آری، [چرا] که او بر هر چیزی تواناست).
5. تشویق به استفاده از طبیعت:
«وسخرلکم ما فی السماوات و مافی الارض جمیعا منه... »(24)(و [منافع] آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است، در حالیکه همگی از اوست، مسخر شما ساخت).
6. بیان مبدأ پیدایش و نحوه تکوّن موجودات: (25)
«او لم یر الذین کفروا ان السماوات و الارض کانتا رتقا ففتقناهما و جعلنا من الماء کل شیء»(26)(آیا کسانی که کفر ورزیده اند اطلاع نیافتند که آسمانها و زمین پیوسته بودند و آن دو را گشودیم و هر چیز زنده ای را از آب قرار دادیم).
7. بیان نظم و انسجام طبیعت: (27)
(الذی خلق سبع سماوات طباقا ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تری من فطور»(28)([همان] کسی که هفت آسمان را طبقه بندی شده آفرید؛ هیچ تفاوتی [تناقض گونه] در آفرینش [خدای] مهرگستر نمی بینی. پس چشم را برگردان آیا هیچ شکافی می بینی؟)
8. خبر دادن از پایان یافتن عالم: (29)
«اذا السماء انفطرت* و اذا الکواکب انتثرت»(30)(هنگامی که کرات آسمانی شکافته شود و هنگامی که سیارات پراکنده شوند [و در هم فرو ریزند]).
9. یادآوری نعمتهای الهی و ترغیب به شکرگذاری:
« و هوالذی جعل اللیل و النهار خلقه لمن اراد ان یذکر او اراد شکورا»(31)(و او کسی است که شب و روز را جانشین [یکدیگر] قرار داد، برای کسی که بخواهد متذکر شود یا بخواهد سپاسگزاری کند. ).
10. بیان برخی حقایق نجومی و کیهانی مانند موجودات زنده در آسمانها: (32)
« و هو الذی جعل اللیل و النهار خلفه لمن اراد ان یذکر او اراد شکورا»(33)(و از نشانه های اوست آفرینش آسمانها و زمین و آنچه از جنبندگان در آن دو پراکنده است).
هـ) نگاهی کلی به نجوم در قرآن:
در قرآن کریم 310 بار از آسمان، 461 بار از زمین، 300 بار از روز، و 100 بار از شب، 30 بار از خورشید و نزدیک همین تعداد از ماه، ستارگان و شهابها و دیگر موضوعات نجومی نام برده است و اگر مواردی که غیر مستقیم از این پدیده ها سخن می گوید را به این مجموعه اضافه کنیم، تعداد از این هم فراتر می رود. و در بسیاری از این آیات، جنبه ی مادی این مخلوقات مراد بوده و به آن توجه شده است.قرآن از آغاز آفرینش آسمان و زمین، (34) ماده ی اولیه ی تشکیل دهنده ی آنها (35) و مراحل و دوره های این آفرینش (36) و نیز از برخی تحولات و تغییرات صورت گرفته در این روند(37) سخن گفته است.
خورشید، (38) ماه(39)، زمین (40)، و حرکتهای آنها (41) و نیز ستارگان(42)، سیارات(43)، شهابها(44)، برجهای آسمانی(45) شب و روز (46)، و بسیاری دیگر از موضوعات نجومی از مطالبی است که در قرآن مطرح شده است. خداوند متعال در این کتاب شریف به بیان مسائلی مانند، هفت آسمان(47) و موجودات فضایی (48) پرداخته است که علم تجربی هنوز نتوانسته درباره آن نظر روشنی ارائه دهد.
قرآن در بسیاری از موارد وقتی از آفرینش آسمانها و زمین، برافراشتن آسمانها با ستونهای نامرئی[جاذبه]، (49) کوتاه و بلندشدن شب و روز (50) و برخی دیگر از موضوعات نجومی سخن می گوید، آنها را نشانه هایی برای شناخت خدا می داند(51) و انسانها را به تفکر و تعقل در آنها دعوت می نماید. (52) و اینکه برخی انسانها از کنار این آثار الهی، بدون توجه و تأمل می گذرند شکایت می کند. (53)
قرآن کریم در برخی از آیات از پایان یافتن این جهان سخن گفته (54) و حوادثی را که در آن زمان اتفاق خواهد افتاد بیان نموده است. آن هنگام که آسمان شکافته شود(55) و به صورت روغن گداخته در آید(56) زمین به لرزه در می آید(57) و آنچه در خود دارد بیرون می افکند(58) کوه ها از جای کنده می شوند (59) و به هم برخورد نموده (60) و همچون پشم زده شده در می آیند. (61)
نور ستارگان خاموش می شود(62) و ماه و خورشید(63) کم نور گشته و باهم جمع می گردند(64) و آسمان در هم پیچیده می شود. (65)
پی نوشت ها :
1. هیئت و نجوم اسلامی، ج 1، ص 23.
2. فرج المهموم، ص 143، سفینه ی البحاره، ج 8، ص 199.
3. تاریخ التنجیم عند العرب، ص 80.
4. اخبارالعلماء باخبار الحکما، ص 3، تفسیر مجمع البیان، ج 6، ص 430 و تاریخ التنجیم عند العرب، ص 74.
5. بحارالانوار، ج 88، ص 155؛ محاسن برقی، ج 2، ص 313؛ من لا یحضره الفقیه، ج 1، ص 452، اسلام و هیئت، ص 227، و تفسیر المیزان، ج 12، ص 224.
6. اعیان الشیعه، ج 2، ص 93، روضات الجنات، ج 1، ص 44، و فرج المهموم، ص 140.
7. درسهایی از ستاره شناسی، ص 20-38؛ 186 پرسش و پاسخ نجومی، ص 72، و نجوم به زبان ساده، ص 2.
8. نحوم به زبان ساده، ص 2.
9. مفردات راغب، ص 791 و لسان العرب، ج 14، ص 59.
10. طبیعیات شفا، ج 1، ص 86.
11. هیئت و نجوم اسلامی، ج یک، ص 31.
12. نجوم به زبان ساده، ص 3.
13. زمین در فضا، ص 7.
14. هیئت و نجوم اسلامی، ج 1، ص 32.
15. فرهنگ گیتاشناسی [جغرافیا]، ص 293.
16. اصول و مبانی جغرافیای ریاضی، ص 15.
17. سوره ی جاثیه، آیه ی 4؛ سوره ی بقره، آیه ی 164، و سوره ی ذاریات، آیه ی 20.
18. سوره ی بقره، آیه ی 164.
19. سوره ی نمل، آیات 60-61.
20. سوره ی انبیاء، آیه ی شانزده، سوره ی فرقان، آیه ی 61، و سوره ی زخرف، 9-10.
21. سوره ی فرقان، آیه ی شصت و یک.
22. سوره ی غافر، آیات 57-58، سوره ی اسراء، آیه ی 98، سوره ی احقاف، آیه ی 33؛ سوره ی نازعات، آیه ی بیست و هفت و سوره ی فصلت، آیه ی 39.
23. سوره ی احقاف، آیه ی 33.
24. سوره ی جاثیه، آیه ی 13.
25. سوره ی غاشیه، آیات 18-20 و سوره ی انبیاء، آیه 30.
26. سوره انبیاء، آیه 30.
27. سوره ی دخان، آیه ی 39، سوره ی انبیاء، آیه ی 16، و سوره ی ملک، آیه ی 3.
28. سوره ی ملک، آیه ی 3.
29. سوره ی فجر، آیه ی 21، سوره ی تکویر، آیات 1-3، و سوره ی انفطار، آیات 1-3.
30. سوره ی انفطار، آیات 1-3.
31. سوره ی فرقان، آیه ی 61.
32. سوره ی آل عمران، آیه ی 83، سوره ی رعد، آیه ی 15؛ سوره ی نحل، آیه ی 49 و سوره ی انبیاء، آیه ی 4.
33. سوره ی شوری، آیه ی 29.
34. سوره ی انبیاء، ص 30.
35. سوره ی هود، آیه ی 7؛ سوره ی انبیاء، آیه ی 30 و سوره ی فصلت، آیه ی 11.
36. سوره ی اعراف، آیه ی 54؛ سوره ی یونس، آیه ی 3؛ سوره ی هود، آیه ی 7؛ سوره حدید؛ آیه ی 4، سوره ی سجده، آیه ی 4؛ سوره ی فرقان، آیه ی 59؛ سوره ی ق، آیه ی 38، سوره ی فصلت، آیات 9-12.
37. سوره ی نازعات، آیات 27-33؛ سوره ی فصلت، آیات 9-12؛ و سوره ی ذاریات، آیات 47.
38. سوره ی انعام، آیات 78، 96، سوره ی اعراف، آیه ی 54؛ سوره ی یونس، آیه ی 5، سوره ی کهف، آیات 17، 90، 86؛ سوره ی رعد، آیه ی 2؛ سوره ی کهف، آیات 17، 86، 90؛ سوره ی فرقان، آیات 45، 61؛ سوره ی ق، آیه ی 39، سوره ی نبأ، آیه ی 13.
39. سوره ی بقره، آیه 189، سوره ی انعام، آیه 77؛ سوره ی یونس، آیه ی 5، سوره ی رعد آیه ی دو، سوره ی شمس، آیه ی دو؛ سوره ی انشقاق، آیه ی 18، سوره ی قیامت، آیه ی 8؛ سوره ی نوح، آیه ی 16، سوره ی قمر، آیه ی 1، سوره ی یس، آیه ی 39، و سوره ی فرقان، آیه ی 61.
40. سوره ی بقره، آیه ی 22؛ سوره ی رعد، آیات 3، 41؛ سوره ی حجر، آیه ی 19؛ سوره ی طه، آیه ی 53؛ سوره ی انبیاء ، آیه ی سی و یک، سوره ی نمل، آیه ی 61؛ سوره ی لقمان، آیه ی 10؛ سوره ی زمر، آیه ی 67؛ سوره ی غافر، آیه ی 64؛ سوره ی زخرف، آیه ی 10، و سوره ی ق، آیات 7، 44.
41. سوره ی یس، آیات 38، 40، سوره ی انبیاء، آیه ی 33؛ سوره ی رعد، آیه ی 2، سوره ی فاطر، آیه ی 13، سوره ی زمر، آیه ی 5، سوره ی لقمان، آیه 29؛ سوره ی ابراهیم، آیه ی 33؛ سوره ی نمل، آیه 89، سوره ی زخرف، آیه ی 10؛ سوره ی شمس، آیه ی 6، و سوره ی نازعات، آیه ی 30.
42. سوره ی انعام، آیه ی 97، سوره ی صافات، آیه ی 88؛ سوره ی ق، آیه ی 40، سوره ی واقعه، آیه ی 75، سوره ی مرسلات، آیه ی 8، سوره ی تکویر، آیه 2.
43. سوره ی انفطار، آیه ی 2، سوره ی صافات، آیه ی 6.
44. سوره ی حجر، آیه ی 18، سوره ی صافات، آیه ی 10، سوره ی رحمن، آیه ی 35، سوره ی ملک، آیه ی 5، و سوره ی جن، آیه ی 9.
45. سوره ی بروج، آیه ی 1؛ سوره حجر، آیه ی 16 و سوره فرقان، آیه ی 61.
46. سوره ی بقره، آیه ی 164؛ سوره ی آل عمران، آیات 190، 27؛ سوره ی انعام، آیه ی 96؛ سوره ی اعراف، آیه 54؛ سوره ی یونس؛ آیات 6، 24، 67؛ سوره ی رعد، آیه ی 3؛ سوره ی اسرا؛ آیات 12، 78؛ سوره ی مومنون، آیه ی 80 و سوره ی نور، آیه ی 44.
47. سوره ی بقره، آیه ی 29؛ سوره ی اسراء، آیه ی 44؛ سوره ی مومنون، آیه ی 86؛ سوره ی فصلت، آیه ی 12، سوره ی ملک، آیه ی 3؛ سوره ی نوح، آیه 15، و سوره ی طلاق، آیه ی 12.
48. سوره ی شوری، آیه ی 29؛ سوره ی رحمن، آیه ی 29؛ سوره ی نحل، آیه ی 49؛ سوره ی اسراء، آیات 44، 55؛ سوره ی طلاق، آیه ی 12؛ سوره ی انبیاء، آیات 4، 19؛ سوره ی رعد، آیه ی 5؛ سوره ی مریم، آیه ی 93؛ سوره ی صافات، آیات 6-8 و سوره ی معارج، آیه ی 40.
49. سوره ی رعد، آیه ی 2؛ سوره ی لقمان، آیه ی 10؛ سوره ی مرسلات، آیه ی 25؛ سوره ی فاطر، آیه ی 41 و سوره ی حج، آیه ی 65.
50. سوره ی آل عمران، آیه ی 190؛ سوره ی یونس، آیه ی 6؛ سوره ی جاثیه، آیه ی 5 و سوره ی مومنون، آیه ی 80.
51. سوره ی بقره، آیه ی 164؛ سوره ی رعد، آیه ی 3؛ سوره ی جاثیه، آیه ی 13 و سوره ی مومنون، آیه ی 80.
52. سوره ی ابراهیم، آیه ی 19؛ سوره ی یونس، آیه ی 101 و سوره ی انبیا، آیه ی 30.
53. سوره ی انبیا، آیه ی 30؛ سوره ی احقاف، آیه ی 33 و سوره ی نحل، آیه ی 15.
54. سوره ی روم، آیات 3، 8 و سوره ی لقمان، آیه ی 29.
55. سوره ی مزمل، آیه ی 18؛ سوره ی فرقان، آیه ی 25، سوره ی حاقه، آیه ی 16 و سوره ی انفطار، آیه ی 1.
56. سوره ی رحمن، آیه ی 37.
57. سوره ی واقعه، آیه ی 4؛ سوره ی مزمل، آیه ی 14؛ سوره ی نازعات، آیه ی 6؛ سوره ی زلزال، آیه ی 1، سوره ی حج، آیه ی 1.
58. سوره ی انشقاق، آیه ی 4 و سوره ی زلزال، آیه ی 2.
59. سوره ی مرسلات، آیه ی 2 و سوره ی حاقه، آیه ی 13.
60. سوره ی حاقه، آیه ی چهارده.
61. سوره ی معارج، آیه ی 9؛ سوره ی قارعه، آیه ی 5، سوره ی مزمل، آیه ی 14 و سوره ی واقعه، آیه ی 6.
62. سوره ی مرسلات، آیه ی 8 و سوره ی تکویر، آیه ی 1.
63. سوره ی تکویر، آیه ی 1 و سوره ی قیامت، آیه ی 8.
64. سوره ی قیامت، آیه ی 9.
65. سوره ی انبیاء، آیه ی 104.