نویسنده: رضا بیطرفان*
منبع:راسخون
منبع:راسخون
چکیده
دوران حکومت امیران سامانی از اعصار درخشان تاریخ فرهنگی ایران زمین به شمار می رود. ایشان نخستین سلسلۀ ایرانی نژاد بودند که در راه احیای زبان فارسی و گسترش آن تلاش نمودند. از جمله مهمترین علل و عوامل تأثیرگذاری فرهنگی آنان در تاریخ ایران، حضور چشمگیر خاندان های ایرانی از جمله جیهانی ها و بلعمی ها در دستگاه حکومت سامانیان بود. خاندان بلعمی با داشتن دو چهرۀ برجسته در مقام وزارت امیران سامانی در حمایت از اهل دانش و ایجاد فضایی مناسب برای برخورد عقاید و افکار گوناگون موجود، فعالیت قابل توجهی انجام دادند و با حمایت از شعرای فارسی زبان و همچنین ترجمه های ارزشمند کتاب های مختلف به این زبان، قدم های بزرگ و غیرقابل انکاری در تعالی زبان فارسی برداشتند. فعالیت خاندان بلعمی نمونۀ بسیار ارزشمندی از دیوانسالاری ایرانی را به شکل قدرتمند و تأثیرگذار، برای آیندگان به جا گذاشت.این مقاله تلاش دارد با روشی توصیفی و تحلیلی به مهمترین فعالیت های فرهنگی خاندان بلعمی در عصر سامانیان بپردازد و ضمن معرفی افراد شاخص این خاندان، به بررسی فعالیت های فرهنگی آنها بپردازد.
واژگان کلیدی: سامانیان، ابوالفضل بلعمی، ابوعلی بلعمی، زبان فارسی
مقدمه
شکل گیری حکومت سامانیان در قرن سوم هجری قمری و شرایط اجتماعی و سیاسی روزگارآنان، زمینۀ مناسبی برای فعالیت گروه های مختلف ایرانی در جهت احیای هویت ایرانی فراهم کرد. دستگاه اداری سامانیان از قدرت و کارآمدی بسیاری برخوردار بود تا جاییکه توانسته بود با بهره گیری از عناصر مختلف در راستای رسیدن به توانمندی لازم در ادرۀ قلمروی وسیع سامانیان گام بردارد. خاندان های ایرانی در این دوران نقش بسزایی در پیشبرد اهداف سامانیان ایفا نموده و با حضور پر رنگ در دیوانسالاری امیران سامانی، حرکت علمی و فرهنگی بزرگی را موجب شدند. از جملۀ مهمترین این خاندان ها، بلعمی ها بودند. یکی از خصوصیات برجستۀ خاندان بلعمی، پرورش و انتشار زبان فارسی بوده است و این خاندان از پیشگامان این راه به شمار می روند. اقدامات فرهنگی بلعمیان، در احیای هویت ایرانی و حفظ استقلال ایران زمین بسیار برجسته و قابل ذکر بوده و ایشان در کشورداری و وزارت، بنایی استوار به پا ساختند. در این مقاله ضمن اشاره به قدرت یابی سامانیان و وضعیت وزارت در آن دوران به بررسی نقش خاندان بلعمی در تحولات فرهنگی سامانیان اشاره خواهیم کرد.قدرت گیری سامانیان
سامانیان که از نخستین سال های قرن سوم ق در ماوراءالنهر به قدرت رسیدند، نقش مؤثری در تحولات فرهنگی ایران ایفا نمودند. سامان خداة نام جد این خاندان بود که به جهت ارادت به اسد بن عبدالله القسری حاکم خراسان به اسلام گروید و پسرش را اسد نام گذاری کرد. پسرهای اسد با نام های نوح، احمد، یحیی و الیاس بودند که به جهت رشادت در دفع رافع بن لیث، توسط مأمون به حکومت شهرهای ماوراءالنهر رسیدند. آنها نژادی ایرانی داشتند و نسبشان را در منابع به بهرام چوبین رسانده اند. آنها علاوه بر ماوراءالنهر توانستند خراسان و سپس مناطقی در خراسان و سیستان را که متعلق به صفاریان بود تصرف کنند و این موضوع از عواملی است که سامانیان توانستند تشکیلات اداری منظم و تا حدودی کامل را به وجود آورند به طوریکه دستگاه های اداری آنها بعدها سرمشقی برای غزنویان، سلجوقیان و خوارزمشاهیان گردید و تا عهد مغول پا برجا بود. دوران حکومت آنان از دوره های درخشان تاریخ ایران اسلامی است. سامانیان در کنار علاقه به سنت های اسلامی، در جهت گسترش فرهنگ ایرانی و حفظ زبان فارسی تلاش های بسیاری نمودند. سلطنت سی سالۀ نصر بن احمد(301-331ق) دوران شکوفایی تفکر و ذوق ایرانی و اوج قدرت سامانیان بود. دربار این امیر سامانی محل رفت و آمد هنرمندان، ادبا، شعرا و علما بود. اشخاصی مانند فارابی، رودکی، شهید بلخی و ...در این فضای فرهنگی ظهور کردند. در ایام حکومت امیر نصر سامانی، کتاب های عربی و فارسی بسیاری در بخارا و سایر مناطق قلمروی سامانی نوشته شد و کتابخانۀ بخارا از عظیم ترین کتابخانه های جهان آن روزگار به شمار می رفت. با پایان حکومت نصر بن احمد سامانی، تا حدود زیادی از قدرت و شکوفایی سامانیان کاسته شد و دوران ضعف و انحطاط ایشان آغاز گردید.وزارت در عهد سامانیان
آنچه در آیین اسلام به وزیر تعبیر می شود، مردی مورد اعتماد است که طرف مشورت قرار گیرد. از قول پیامبر اسلام(ص) نیز نقل شده است که « خداوند برای هر امیری که ارادۀ خیر نماید، وزیری راستین قرار می دهد تا اگر فراموش کرد، یادآوری نماید و اگر یادآوری کرد، کمک کند، و خداوند برای هر امیری که اردۀ شر نماید، وزیری بد قرار می دهد تا اگر فراموش کرد، یادآوری ننماید و اگر یادآوری کرد کمک نکند»(کتّانی، 1384: 27). می توان گفت که وزارت که در عهد ساسانی اهمیت زیادی داشت، در آغاز عصر عباسی توسط ایرانیان احیا شد و خاندان های ایرانی در اوج گیری جایگاه آن سهم عمده ای را به خود اختصاص دادند. ابوسلمه خلال اولین کسی بود که لقب وزیر گرفت(امین، 1355، ج1: 214). میزان قدرت و جایگاه وزارت در دوره های مختلف تاریخی یکسان نبوده و شرایط ثابتی برای این عنوان ذکر نگردیده است. وزیردر کنار مسئولیت های مالی دارای وظایف نظامی و لشگری نیز بود و بنا به گفتۀ خواندمیر، سر و سامان دادن به سپاهیان در جنگها به عهدۀ وزیر بوده است( خواندمیر، 1352، ج2: 364). وزرا در دوران اسلامی نقش پر رنگی در رونق فضای علمی و فرهنگی در جامعه بر عهده داشتند و خود نیز غالباً اهل علم و دانش بودند و حمایت آنان از دانشمندان هر دوره همواره مورد انتظار بوده است. بیشتر اوقات وزرا از میان خاندان هایی که سابقۀ دیوانی داشتند انتخاب می شدند و البته شایستگی و استعداد از مهمترین دلایل پیشرفت کارگزاران دیوانسالاری به شمار می آمد( کلوزنر، 1364: 65). در برخی مواقع وزرا از میان طبقات مذهبی و فقها برگزیده می شدند و گاهی نیز از ریاست دیوان های گوناگون به وزارت ارتقا می یافتند. نظام حکومتی سامانیان، همچنان به کسب مشروعیت از دربار خلافت متکی بود و منشور حکومت برای آل سامان فرستاده می شد. دستگاه دیوانی سامانیان به عنوان دستگاهی کارآمد، الگویی برای سلسله های پس از خود تا قرن نهم ق تبدیل شد(قدیانی، 1384: 382). قدرت و استقلال حکومت سامانی بدون توجه به گسترش و توسعۀ نظام دیوانی امکان پذیر نبود. قلمروی پهناور سامانیان نیازمند ایجاد نظام دیوانی گسترده و پویایی بود که ایجاد آن بر عهدۀ دبیران با تجربه ای بود که سنت های اداری سامانی و قوانین اسلامی را تلفیق و در این زمینه موفقیت چشمگیری کسب کردند. امور مملکت سامانی زیر نظر دودستگاه بود: یکی دربار یا درگاه و دیگری دیوان. در رأس امور دیوان ، وزیر یا خواجه بزرگ قرار می گرفت. وزیر از طریق دیوان وزارت برکار سایر دیوان ها نظارت می کرد. انتخاب وزیر از جمله اختیارات امیر سامانی بود اما از زمان وزارت حاکم جلیل در عهد امیر نوح بن نصر انتخاب و عزل وزیر اغلب با خواست سران قدرتمند سپاه و حاجبان بزرگ صورت می گرفت(فروزانی، 1381: 166). مقام وزارت و سایر مشاغل دولتی مخصوص طبقۀ خاصی نبود بلکه تمام افرادی که لیاقت داشتند می توانستند به کارهای دولتی وارد بشوند و با ابراز لیاقت تا مقام وزارت نیز ترقی کنند ولی با این همه اکثر وزرا از میان خاندان های بزرگ و صاحب فضل انتخاب می شدند. وزرا اغلب از لحاظ نظری مسئولیت ادارۀ کشور را به عهده داشت. اما در عمل لیاقت فردی وی از یک سو و قدرت و نفوذ سایر مقامات از سوی دیگر، حدود اختیارت وزیر را مشخص می کرد( فروزانی، 1381: 167). تشکیلات دیوانی سامانی از دستگاه خلافت بغداد گرفته شده بود که آن نیز از رسوم پادشاهان قدیم ایران اخذ شده بود(فرای، 1348: 73). در نظام اداری عصر سامانی زبان فارسی جریان داشت. می توان سامانیان را نخستین دولتی دانست که تشکیلات دیوانسالاری را که عربی شده بود، از بغداد گرفتند و آن را دوباره ایرانی کردند(تنکابنی، 1383: 74). مهم ترین صفت وزیران سامانی، تسلط بر دبیری و کتابت بوده است(جعفریان، 1378: 88).خاندان بلعمی
خاندان بلعمی یکی از سرشناس ترین خاندان های ایرانی است که در زمان سامانیان در شکوفایی فرهنگ ایرانی و زبان و ادبیات فارسی نقش داشته اند. دو نفر از افراد این خاندان به وزارت سامانیان رسیدند. یکی از آنها ابوالفضل بلعمی و دیگری ابوعلی محمد بن محمد بلعمی بود. ابوالفضل محمد بن عبدالله یا عبیدالله بلعمی از وزیران نصر بن احمد بود که پس از جیهانی به این منصب رسید. ابوالفضل بلعمی اهل علم و فضل بود و در کودکی نزد استادان بزرگی به کسب علوم پرداخت و در حدیث و فقه به بزرگی دست یافت(نفیسی، 1341: 330). وی که در امور سیاسی و دیوانی مهارت زیادی داشت، رودکی را شاعری بی نظیر می دانست و او را مورد حمایت خود قرار می داد. وی همچنین به دستور نصر بن احمد، کتاب کلیله و دمنه را از عربی به فارسی ترجمه کرد و رودکی را تشویق کرد تا آن را به شعر درآورد(صفا، 1356، ج1: 379-378). ابوالفضل مردی کاردان و با تدبیر و سیاستمدار بود و علوم زمانۀ خود را به خوبی می دانست و مردی دانش دوست و دانشمند پرور بود. وی توجه ویژه ای به شعرا داشت و صله های فراوان به آنها می داد. شایستگی و کاردانی ابوالفضل بلعمی با داستان های زیادی که در مورد او در کتاب های مختلف نقل شده، به اثبات می رسد. ابوعلی بلعمی فرد دیگر خاندان بلعمی بود که در اواخر حکومت عبدالملک به وزارت رسید و پس از وی نیز در دوران منصور بن نوح، این مقام را در اختیار داشت. او به جهت اقدامات فرهنگی که انجام داد، فردی سرشناس در تاریخ ایران به شمار می آید. از اقدامات ارزشمند وی ترجمۀ تاریخ طبری است. او این کتاب را نه تنها ترجمه کرد بلکه رویدادها و حوادث بعد از سال پایانی کتاب طبری را بر آن افزود. به همین جهت کتاب وی از حالت ترجمه خارج و به شکل تألیفی گرانقدر درآمد. بلعمی در ترجمۀ طبری خود را مقید نکرده است که هرآنچه طبری به آن اشاره داشته است، نقل کند و تصرفات زیادی را در آن انجام داده و گاهی مطالبی را حذف یا اضافه نموده است. وی همچنین تغییراتی در فصول کتاب ایجاد کرده و مطالبی را به تناسب کم یا افزوده است مانند سلسلۀ اسناد و راویان که آنها را حذف کرده است. به این ترتیب ترجمۀ تاریخ طبری، جنبۀ نوشته ای مستقل را پیدا کرده است که البته بسیاری از مترجمان قرون اولیۀ اسلامی همین گونه رفتار می کردند و به دنبال ترجمه ای خشک و کلمه به کلمه نبوده اند. تسلط او بر زبان و ادبیات فارسی و عربی در این کتاب مشخص است و نثر ساده و روان کتاب نیز از برجستگی های آن می باشد. همچنین کتاب ترجمۀ تفسیر طبری را که ترجمه ای از جامع البیان فی تفسیر القرآن از محمد بن جریر طبری بود، در زمان منصور بن نوح به دستور بلعمی به وسیلۀ عده ای از علمای ماوراء النهر به فارسی ترجمه شد. دیگر کتابی که به بلعمی ها منسوب است و البته مشخص نیست که از آن پدر بوده یا پسر، «توقیعات بلعمی» بوده است که نظامی عروضی در چهارمقالۀ خود از آن نام برده و خواندن آن را به دبیران توصیه کرده است(نظامی عروضی سمرقندی،1383: 22). در مجموع ابوعلی محمد بلعمی سه بار در زمان سامانیان به وزارت رسید.نتیجه
در مجموع به نظر می رسد که خاندان بلعمی در ادامۀ حرکت فرهنگی خاندان جیهانی و در روزگار اعتلای سامانیان از موقعیت تاریخی خود به خوبی بهره برده و با توجه به بن مایه های قوی فرهنگی خود و فضای دانش دوستی و دانشمند پروری ایجاد شده توسط سامانیان، به رشد و گسترش فرهنگ اصیل ایرانی پرداختند. نقش عظیم فرهنگی آنان در منابع هم عصر و دوره های بعد از ایشان نیز به دفعات مورد تأکید قرار گرفته است و از ایشان به عنوان پیشگامان پاسداری از زبان فارسی و اندیشۀ ایرانی یاد می شود.پینوشتها:
* (کارشناسی ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی)
منابع و مآخذامین، احمد(1355)، ضحی الاسلام، بی جا: انتشارات دارالکتاب العربی، ج1.
تنکابنی، حمید(1383)، درآمدی بر دیوان سالاری در ایران، تهران: شرکت انتشارات علمی و فرهنگی.
جعفریان، رسول(1378)، تاریخ ایران از طلوع طاهریان تا غروب خوارزمشاهیان، قم: نشر کانون اندیشۀ جوان.
خواندمیر، غیاث الدین بن همام الدین حسینی(1352)، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد بشر، تهران: انتشارات کتابفروشی خیام، ج2.
صفا، ذبیح الله(1356)، تاریخ ادبیات در ایران، تهران: انتشارات فردوسی، ج1.
فرای، ریچارد. ن(1348)، بخارا دستاورد قرون وسطی، ترجمۀ محمود محمودی، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
فروزانی، سید ابوالقاسم(1381)، تاریخ تحولات سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی ایران در دورۀ سامانیان، تهران: سمت.
قدیانی، عباس(1384)، تاریخ فرهنگ و تمدن ایران از ظهور اسلام تا پایان سامانیان، تهران: انتشارات فرهنگ مکتوب.
کتّانی، عبدالحیّ(1384)، نظام اداری مسلمانان در صدر اسلام، ترجمۀعلیرضا ذکاوتی قراگزلو، قم: سمت و پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
کلوزنر، کارلا(1364)، دیوانسالاری در عهد سلجوقی(وزارت در عهد سلجوقی)، ترجمۀ یعقوب آژند، تهران: نشر امیرکبیر.
نظامی عروضی سمرقندی، احمد بن عمر(1383 )، چهارمقاله، تهران: انتشارات جامی.
نفیسی، سعید(1341)، محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی، تهران: انتشارات کتابخانه ابن سینا.
/ج