طرحی از تاریخ ایران

قدیمی ترین ردپاهای ساخت شهرک توسط اشخاص به پایان عصر حجر مربوط می شود. سکونت گاههای دوره میان سنگی ونوسنگی ایجاد شده توسط شکارچیان، در سواحل جنوب شرقی دریای خزر ( کمربند-گری ، حدود 2-10ام نیمه هزاره ششم
سه‌شنبه، 1 مرداد 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
طرحی از تاریخ ایران
طرحی از  تاریخ ایران

 

منبع:راسخون



 
دایره المعارف تاریخ شوروی .مسکو: دایره المعارف شوروی. تحت سرپرستی ژوکووا.1973- 1982
نظام بردگی وجوامع ماقبل تاریخ در کشور ایران. ( حدود سه قرن پیش از میلاد) .
قدیمی ترین ردپاهای ساخت شهرک توسط اشخاص به پایان عصر حجر مربوط می شود. سکونت گاههای دوره میان سنگی ونوسنگی ایجاد شده توسط شکارچیان، در سواحل جنوب شرقی دریای خزر ( کمربند-گری ، حدود 2-10ام نیمه هزاره ششم پیش از میلاد) شناخته شده اند.
در هزاره پنجم تا هفتم پیش از میلاد ، کشت غلات زراعی در نواحی مجزایی شروع شد.در هزاره 3 – 4 پیش از میلاد ،شهرکهای عصر حجر برای چوپانان وکشاورزان مقیم مشخص شد.فرهنگ ظروف سفالی توسعه یافت. در آغاز هزاره سوم پیش از میلاد جامعه طبقاتی در جنوب غربی ایران یعنی ابتدا در شهرهای مختلف وسپس در دولت ایلام که مرکز شوش ها محسوب می شد، پدیدار گشت.جامعه ایلامی تحت نظر فرهنگ های سومری – اکدی قرار داشت.واز آنجا خط میخی را که از اواسط هزاره سوم جایگزین هیروگلیف محلی شده بود ،اقتباس کرد.در نیمه دوم هزاره سوم، دولت قبایل تپه شمال شرقی مشهور شد.حدود 2200سال قبل از میلاد، قبایل تپه ای شمال غرب ایران ،سومر وآکد را به طور موقت فتح کردند.کاسیت ها(اقوام باستانی در کوهها) وسایر قبایل کوهی غرب ایران، بابل را در قرن های 16 – 18 قبل از میلاد فتح کردند و تا پایان قرن 13 آن را تحت حاکمیت قرار دادند. در قرن های 12 -13 دوره شکوفایی ایران تنزل یافت وسرزمینش را در دوره بزرگترین پیروزی های نظامی ،از فرات تا مرکز ایران گسترش داد.مردم بخش زیادی ا زمناطق ایران در آن زمان در دوره ی پایانی جوامع ابتدایی قرار داشتند.چوپانان چادر نشین وچرا گرد نیز در کنار کشاورزان مشغول فعالیت شدند.در طول هزاره دوم پیش از میلاد در خاک ایران اقوام هند اروپایی، یا از طریق آسیای مرکزی و یا از طریق قفقاز در میان ایرانیانی که به زبان هندی – ایرانی صحبت می کردند نفوذ کردند.( رجوع کنید به زبان های هندو ایرانی).نام امروزی ایران از نام این مردم آریایی نشأت میگیرد( ایران باستان – همان سرزمین آریایی می باشد.)
زبان ایرانی در هزاره اول پیش از میلاد در ایران حکمفرما شد ودر قرن های 9 و ابتدای قرن7، در مناطق شمال غربی فلات ایران ، اقوام ایرانی زبان ماد ساکن شدند که این اقوام در گروه های مجزایی از چوپانان وکشاورزان در شهرک های قلعه مانند می زیستند. آنها در روابط اجتماعی ،در آستانه جامعه طبقاتی قرار داشتند ومردمی که ساکن مانا وایلام بودند به مراتب پیشرفته تر شدند.جامعه طبقاتی تا قرن 7 در تمام مناطق عمده کشاورزی ایران گسترش یافت. در این زمان بخشی از ایران یعنی مناطق غرب منطقه صدف(منطقه ی جغرافیایی قومی باستانی ایران) تحت سلطه آشوب ها درآمدند .حدود سال های 672- 673 پیش از میلاد در نتیجه قیام ضد آشوری در شمال غرب فلات ایران دولت میدیا پدیدار شد.میدیا در سالهای 605- 616در ائتلاف با بابل ،بر قدرت آشوب ها فائق آمدند ومانا و آرارات وبسیاری از بخش های فلات ایران را که به یک قدرت جهانی تبدیل شده بود ،فتح کرد.در سالهای 550 پیش از میلاد در نتیجه جنگ های سالهای 550- 553میدیا با عوام وابسته به پادشاه ، دولت ایران را به سلسله فارسی هخامنشیان واگذار کردند (رجوع کنید به هخامنشیان ). یونانیان باستان وبعد ها سایر کشورها نام فارسی (پارسی ،پارس ،فارس امروزی )را بر آن نهادند. مردم اوپا در سراسر کشور رفت وآمد می کردند و آن را ایران نامیدند (نام ایران در ادبیات اروپایی تا سال 1935 حفظ شده است) امپراطوری هخامنشیان طبق ترکیب قومی وسیستم اقتصادی –اجتماعی شامل مناطق مختلفی می شد.مرزهای آن مناطق تا اواخر قرن 6 در نتیجه پیروزی کوروش دوم وجانشینانش،از رودخانه هند به شرق ،از دریای اژه به غرب، از ارمنستان به سمت شمال و از اوایل رود نیل به جنوب امتداد یافتند.در دولت هخامنشیان شاه (شاه شاهان ،معادل فارسی امروز:«شاهنشاهی» ) واشراف بزرگ ،مزارع زیادی در اختیار داشتند که این مزارع در خدمت مردم گاردی در آمده بودند.مردم گاردا ،پس از دریافت هزینه های مالی ودریافت مناطق ملکی در گروه های خاصی به صورت دسته ای کار میکردند.بیشتر دانشمندان معتقدند که گارداها ، برده هستند.در دوره سلطنت داریوش اول (رجوع شود به داریوش )یعنی سالهای 684-522 پیش از میلاد،بخش زیادی از مردم ایران در ترکیب دستوری نظام گنجانده وهمچنین از مالیات و عوارض معاف شدند.کشور به فرمانداری یا ساتراپ تقسیم شده بود. احتمالا یکی از گونه های اولیه زرتشت،در کنار فرقه های بومی قدیمی حکمفرما بود.(مسئله ماهیت دین ایران باستان قابل بحث باقی می ماند.)
به جز زبان ایرانی (فارسی قدیم)زبان های رسمی دیگری مثل بابلی ،ایلامی وآرامی وجود داشتند.مبارزه برای برتری راههای تجاری بین غرب وشرق،هخامنشیان را به جنگ با یونان کشاند.(مراجعه شود به جنگهای یونانی فارسی)در سال 330 پیش از میلاد دولت هخامنشیان زیر ضربات ارتش اسکندر مقدونی سقوط کرد.(نگاه کنید به اسکندر مقدونی)
پس از مرگ او واطرافیانش ،مبارزه بین فرماندهان ایران نیز به ساختار دولت های سلوکیان اول وارد شد.(نگاه کنید به سلوکیان). بخش سیاسی بصورت مستعمره یونانی مقدونی و از طریق انتقال حقوق سیاسی پدید آمد. درآنجا به طور کل اشکال ایدئولوژی سیاست وفرهنگ وزبان یونانی حکمفرما شدند.موقعیت مردم ایران برای تغیر سیاستها چندان واضح نبود. پادشاهی اشکانیان در اواسط قرن سوم پیش از میلاد در مرز ایران وترکمنستان شکل گرفت.که دراواسط قرن دوم تمامی مناطق ایران واردساختارآنها شدند وسیاستها کاهش یافت.شورای اشراف وشورای جادوگران به همراه پادشاهان نقش مهمی را ایفا می کردند. پس از برجسته شدن مذهب، یکی از اشکال زرتشتیان ایجاد شد.زبان رسمی در ادارات دولتی پارتها، زبان یونانی وزبان اشکانی بودند.پارتها از ابتدای قرن 1 پیش از میلاد درگیر مبارزه طولانی مدت با روم شد.اواخر قرن 2 درپارتها، حاکمان مستقل وپادشاهان وابسته افزایش یافتند وسبب تضعیف دولت شدند.در سال 224اردشیراول که حاکم وابسته به پارت ایرانی بود به آخرین پادشاه اشکانی یعنی اردوان پنجم شکست وارد کرد ودولت ساسانیان را بنا نهاد(رجوع کنید به ساسانیان). باشکل گیری وتوسعه روابط فئودالی (نیمه اول وسوم قرن 17)در دوره حکومت ساسانیان (قرنهای 3تا7)ساختار برده داری از ایران محو شد.فروش جزئی برده ها برای آزادی گسترش یافت ودر ضمن آن برده، مالک بخشی از محصول تولیدشده توسط خود می شد.در همان زمان یک تغییر وتحول عمده ای از نخبگان نظامی –اداری وجامعه عالی اشراف فئودالی رخ داد که اعضای جامعه می توانست توسط آن تغییر در وابستگی شخصی قرار گیرند.مسئله مربوط به زمان ایجاد روابط فئودالی در ایران بحث برانگیز است.(برمی گردد به قرن های 3-4 و6-7 پیش از میلاد).ایران در زمانهای زیادی ، رسما به 4 طبقه :روحانیت ،اشراف نظامی ، بروکراسی(سیستم اداری) و جمعیت مالیاتی تقسیم شده است.به نظر میرسد این بخش جامعه ایران باستان به موبدان ،سربازان وکشاورزان ودامداران برمیگردد.در عصر ساسانی ایران ، قانون شرع «اوستا» (رجوع شود به اوستا)وعقاید مذهبی زرتشتی به وجود آمدند.اعتراض اجتماعی علیه دولت وکلیساها شخصیت مذهبی ارتداد را پذیرفت.از اواسط قرن 3 مذهب مانوی وهمچنین در اواخرقرن 5 مزدک ظاهر می شود.پس از شکست جنبش مزدکی انوشیروان شاه خسرو اول که از سالهای 531-579حکومت می کرداصلاحاتی در جهت حمایت از زمینداران متوسط وکوچک مالیاتی ،اداری ونظامی وغیره انجام داد.این اصلاحات قدرت پادشاه را تقویت کرد واشراف ومقامات ملک دار بزرگ که تمایل به استقلال سیاسی دولت مرکزی داشتند را تضیعف کردند.
دولت ساسانی جهت تسخیر جنوب سعودی ، سوریه ،فلسطین ومصر قوی تر شد و وجود امپراطوری بیزانس را تهدید کرد.با این حال گرایش های جدایی طلب فئودالی دوباره تقویت شدند ودر نتیجه آن ساسانیان نتوانستند در برابر حمله اعراب به ایران در قرن 7 مقاومت کنند.( نگاه کنید به فتح عرب )
در نتیجه فتح اعراب، ایران عضو خلافت کشورهای عربی شد.فرایند فئودالیسم ایران ،اگر چه در ابتدا بسیار آهسته بود اما همچنان ادامه داشت.جنگ هایی که توسط اعراب برپا شدند،با بردگی تعدادزیادی از مردم بومی همراه شد( کار برده ها درکشاورزی وبرای کار آبیاری وصنایع وکار در معادن دولتی مورد استفاده قرار گرفت.)بخشی از سرمایه ملکی به زمین های دولت و مالکیت اشراف عرب برای حقوق عربی الملک تبدیل نشد.زمینهای وسیعی از ایران به قبایل عرب واگذار شدند.درایران نظام مالیاتی ساسانیان حفظ شداما میزان مالیات ملکی افزایش یافت.در همین زمان اسلام گسترش یافت و در قرن 10،دین اکثریت مردم اسلام بود وزبان عربی به مدت طولانی زبان دولتی وادبی شد. حکومت اعراب در ایران نارضایتی عمومی را برانگیخت. این نارضایتی در قیام های روستایی سالهای 80 قرن 7 به شکل ایدئولوژیک ظاهرشدند. آنها یا بصورت جریان اسلام – شیعه و خوارج بودند و یا بصورت آموزش Khurramite بودند که برای برابری اجتماعی و انتقال زمین به جوامع روستایی تلاش می کردند.
جنبش مردمی علیه خلفای اموی در واحه ی مرو و در سال 747 به سرپرستی ابومسلم در سراسر ایران گسترش یافت.
موقعیت و شرایط دهقانان مأیوس در زمان عباسیان بهتر نشدو سختی فشار مالی موجب بوجودآمدن قیام های جدیدی به رهبری (755)SUMBADA MAGA و استاد سیس (767) و هم چنین قیام «سرخ علم» در سال 778-779 و دیگر قیام ها شد.(نگاه کنید به قیام های دارای نشان پرچم سرخ)
فرقه ی Khurramite نقش پیشرو را در جنگ روستایی به رهبری بابک بازی می کرد. (نگاه کنید به قیام بابک حدود سال های 816 – 37). این قیام در سال 839 تأثیر بسیاری بر قیام روستایی طبرستان گذاشت. در قرن های 9 – 10 حکومت مووثی در ایران به وجود آمدکه تنها به خلفای عباسی وابسته بودند: طاهریان در خراسان، صفاریان در سیستان(از سال 861) و سپس در خراسان(873 – 900) و غیره. در سالهای 900 خراسان و تمام شرق ایران وارد ساختار سامانیان شدند. ( تا سال999) دولت بوداییان هم در غرب ایران و هم در عراق قرار داشت.
در قرن 10 و نیمه اول قرن 11 رشد اقتصادی و فرهنگی در ایران مشاهده گردید که منجر به نظم انجمن فئودالی در قرن 10، گسترش شهرهای فئودالی، رشد تجارت ترانزیتی، سقوط سلطنت اعراب و ایجاد دولتهای محلی شد. کارهای آبیاری بزرگ که حاکی از رشد تولید صنعتی بالاخص صنعت نساجی بود، هدایت شدند. زمین داران محلی یعنی فئودالها اهمیت عمده تری در شهرها داشتند که با شرکت های بزرگ بازرگانی در ارتباط بودند. در طی قرون وسطی تجار بزرگ ایران به همراه فئودالها علیه جنبش صنعتگران و مستمندان شهری مبارزه کردند. به همین خاطر در شهرهای ایران خودمختاری شهری شکل گرفت اگرچه اتحادیه های صنعتی و استقلال سه ماهه وجود داشت. بعد از فروپاشی حکومت سامانیان، قسمت شرق ایران به همراه بخشی از آسیای میانه و افغانستان امروزی به ساختار حکومت غزنویان وارد شدند. از قرن 11 حمله ترک ها(آغوزها) به ایران شروع شد. یکی از گروه ترکان یعنی اردو (سلجوقیان) ارتش غزنویان را شکست داد(سال 1040) و تمام ایران و کشورهای همسایه را تسخیر و حکومت سلجوقیان را تأسیس کرد. در زمان ملک شاه، پادشاه سلجوقیان، اشراف نظامی آغوز زمینهای زیادی را اشغال کردند و در همان زمان مثل اشراف وابسته به امور اداری ایران برای حاکمیت متمرکز جلو آمد. نظام الملک، وزیر ملک شاه، مأمور سیاست دولت مرکزی بود. رشد پراکندگی فئودالی در ابتدای قرن 12 منجر به فروپاشی حکومت سلجوقیان شد که در داخل این سلطنت شاهزاده نشینان توابع قوی یعنی اتابکیان بوجود آمدند. در قرنهای 11 و 12 مبارزه ی طبقاتی در شهرها بین فئودالها و بازرگانان از یک سو و از سوی دیگر بین صنعتگران و کشاورزان مناطق اطراف تشدید شد. این مبارزه، مبارزه ی دینی بین سنی ها« اشراف و بازرگانان» و شیعیان « بالاخص عوام و کشاورزان» بالاخص فرقه ی مذهبی اسماعیلیان را به همراه آورد، و هم چنین بین طرفداران جریانات مستقل سنی ، اقشار مختلف شهرنشین بوجود آمدند. دولت اسماعیلیان در قرن 12 و سالهای 1090 تا 1256 در کوههای البرز و کوهستان ها ، از مرکز به الموت ایجاد شد و نفاق و اغتشاشات فئودالی همه جا را فرا گرفت. تا پایان قرن 12 تقریبا تمام ایران توسط خوارزمشاهیان تسخیر شده بود.(1172 – 1200). ایران در سالهای 1220 تا 1256 به تصرف مغولها درآمد. تسخیر مغولها با تخریب شهرها و مناطق زیاد و مرگ انبوهی از مردم همراه شد. سیستم غارتگرانه مالیات و جبر وارد شد و کشاورزان به زمینهای خود وابسته شدند. این کار، رکورد نیروهای تولیدی کشور و فرار توده ای از کشاورزان به کوهها و جنگلها، و ایجاد گروههای شورشی کشاورزان را موجب شد. ایران در اواسط قرن 13 و قرن 14 وارد ساختار اولوس ایلخان هولاکوفان مغولی شدند. ایلخان غازان خان اسلام را پذیرفت(1295 – 1304) و باکمک وزیر خود رشیدالدین به اشراف صاحب منصب ایرانی نزدیک شد. دسته ای اصلاحات را ایجاد کرد که منجر به پیشرفت اقتصادی شد، اما اقتصاد ایران اصلا به چنین سطحی نرسید و ابتدای قرن 13 توسعه گسترده جوایز شرطی ارضی آغاز شدکه به تصاحب موروثی، زوال شهرها و تولید کالا، تضعیف روابط اقتصادی بین مناطق مبدل گشت و منجر به رشد پراکندگی فئودالی شدند. در سالهای 30قرن 14 دولت هولاگوئیدها از هم پاشیده شد و در قلمرو آن چندین دولت فئودالی بوجود آمد که بزرگترین آنها دولت جلائیریدها « 1336 – 1411» و مظفرها « دهه های 40 تا 50 قرن 14- سال 1393» بودند . ایران در قرن 14، توسعه ی گسترده ای از نوع املاک یعنی « سایورگال» و هم چنین دستگاه ترکان یعنی فئودالهایی که بوسیله ی حقوق شخصی از آزادی استفاده کردند را، دریافت نمود. فرمانروایی فاتحین مغول، قیام های متعددی را برانگیخت که این قیام ها از غلاف ایدئولوژیک فرقه ی مسلمانی خارج شدند. مهم ترین قیام های ضدفئودالی و ضد مغولی، قیام سربداران در خراسان درسالهای 30 تا80 قرن 14 و هم چنین جنبش سعیدها در مازندران و گیلان در سالهای 1350 بود که در جریان آنها حکومت سربداران و سعیدها ایجاد شدند. ایران بین سالهای 1380 – 1393 توسط ارتش تیمور تسخیر شد. حکومت سربداران منحل و جنبش مردمی در مازندران و گیلان سرکوب شدند. پس از مرگ تیمور، شرق ایران به تملک تیمورها درآمد و در غرب ایران حکومت قرایویونلوها شکل گرفت. در نیمه ی اول قرن 15 موجی از قیام های مردمی تحت عنوان فرقه ی افراطی شیعه، سراسر ایران را فراگرفت: قیام در سبزوار سال1405، در مازندران سال1406 و غیره. مابین سالهای 1453 – 1457 غرب ایران توسط دولت قراقویونلوها « تا دشت کویر» و سپس در سالهای 1468، توسط ارتش اوزون حسن آق قویونلو تسخیر شد و شرق ایران زیر نظر تیمورها قرارگرفت. در قرن 15 پیشرفت زمین داری بزرگ و پراکندگی فئودالی مشاهده شد. نفوذ فئودالهای دینی صفویان( در اردبیل) افزایش یافت و قبایل چادرنشین ترک ، پایگاه اصلی آنها شد که اکثرا از آسیای صغیر« قزلباش ها» بودند. قزلباش ها که در رأس آنها اسماعیل صفوی قرار داشت، پس از استفاده از نارضایتی های عمومی مردم و نزاع در دولت آق قویونلو ها، شورش کردند و پس از شکست دولت آق قویونلو ها تمام ایران را « در سالهای 1501 و 1510» به تصرف درآوردند. و بدین ترتیب دولت صفوی ایجاد شد. در سال 1502 مذهب شیعه را به عنوان مذهب دولتی اعلام کردند. از سال 1514 صفویان جنگهای طولانی ای با ترکان عثمانی داشتند که در تصرف بین النهرین، کردستان و قفقاز بودند،. پس از سرکوبی قیام مردمی در سالهای 1570 – 1571، در گیلان در سال 1592، در تبریز سالهای 1571 -1573 و دیگر حرکتهای مردمی و هم چنین شورش داخلی و نزاع شاه عباس اول با کمک نظام اداری، اصلاحات موفق شد که قدرت مرکزی صفویان را تحکیم کند و بخش عظیمی از قفقاز و کشورهای همسایه ایران را مطیع خود سازد. توسعه زمینهای دولتی و شخصی حاصل شد. صفویان، اشراف را شکست دادند و با کمک مردم خدمتکار، زمین ها رانه تنها به شکل سایورگال بلکه به شکل تیئول و بدون حق مصونیت اداری درآوردند.
تقریبا در عرض 17 قرن در کشور، پیشرفت نسبی اقتصادی، کشاورزی، ساخت بناهای آبیاری، افزایش تولید کالا، گسترش تجارت( بالاخص تجارت خارجی) و صنعت مشاهده شد. جامعه ی فئودالی در پایان قرن های 17 و 18 زوال یافت. از پایان قرن 17 ایران وارد دوره ی انحطاط اقتصادی و سیاسی شد. رشد درآمد سالیانه و جبر و مالیات، منجر به ویرانی روستاهای ایران و کاهش تولید کالا و تجارت و نابودی صنعت، و تشدید تضاد طبقانی شد. در پایان قرن 17 و ابتدای قرن18 در کشورهای مختلف همسایه قیام های ضدفئودالی رخ داد و هم چنین جنبش آزادی خواهانه برده های افغان، ترکمن ، کرد، ارمنی ها، گرجی، آذربایجانی افزایش یافت. قیام قبائل افغان در سالهای 1709 – 1722 منجر به تصرف پایتخت صفویان یعنی شهر اصفهان در سال 1722 شد. سلطه کوتاه مدت خانهای اقغان موجب جنبش مردمی ضد افغان ها شد. نادرشاه افشار، مبارزه ضد افغان « سال 1726 – 1730» تبعید ترکهای تجاوزکننده ی شمال غرب و مرکز ایران در سال 1723 را رهبری کرد. امپراطوری بزرگ فئودالی نادرشاه درنتیجه ی لشکرکشی و جنگ و بلافاصله پس از قتل او توسط شاهان توطئه گر، از هم پاشیده شد. پس از این، تا پایان قرن 18 جدالهای فئودالی اتفاق افتاد. در ایران زمانیکه اختلافات فئودالی مخرب خاتمه یافت، دوره ی حکومت کریم خان زند فرارسید. در پایان قرن 18 سرانجام پس از مبارزات طولانی بین زندها و خانهای قاجار، سلسله قاجار در ایران مستقر شد. نفوذ سرمایه خارجی در ایران، آن را به یک کشور نیمه مستعمره تبدیل کرد. روابط سرمایه داری « ایران در قرن19 – سال 1917» پدیدار گشت. از پایان قرن 18 فئودال ایران کاهش یافت و ایران یک موسسه توسعه طلب استعماری دولتهای سرمایه دار اروپایی محسوب شد. تلاش بریتانیای کبیر و فرانسه برای به اسارت درآوردن ایران، منجر به استقرار رژیم سرمایه داری در ایران و هم چنین امضای قراردادهای نابرابر با بریتانیای کبیر، فرانسه و دیگر دولتهای اروپایی و امریکا شد. در نتیجه ی جنگ ایران و روسیه در قرن 19 ، مناطق وسیعی از قفقاز از امپراطوری بریتانیا جداشد. ( نگاه کنید به قرارداد صلح گلستان در سال 1813 و قرارداد ترکمانچای در سال 1828).
نفوذ سرمایه خارجی و تبدیل ایران به بازار فروش کالاهای صنعتی اروپا منجر به عمیق شدن بحران ساختار فئودالی و تشدید تضاد اجتماعی شد. افزایش نارضایتی مردم در قیامهای ضد فئودالی بابیان ظاهر گردید.( نگاه کنید به قیام بابیان. 1878 – 1852)
بخشی از طبقه ی حکمفرما برجامعه یعنی زمین داران( مالکین، صاحبان زمین های شخصی و روابط بازاری) از طریق محدودیت نفوذ دولتهای خارجی، تحکیم قدرت مرکزی و استقلال مردمی از بحران خارج شد.
این اهداف، اصلاحات میرزا تقی خان امیر نظام را دنبال کردند اما اجرای این اصلاحات در نتیجه ی اقدام متقابل واکنش ایران و دولتهای خارجی بالاخص بریتانیای کبیر و هم چنین ضعف نیروهای داخلی علاقمند، دشوار شد. با این وجود در اواسط قرن 19، بعضی از پیشرفتهای اقتصاد و فرهنگ ایرانی مرتبط با اصلاحات امیر نظام پدیدار گشت. ایران در سه دهه ی پایانی قرن 19 و ابتدای قرن 20 به کشور نیمه مستعمره دولتهای امپریالیست تبدیل شد. بریتانیای کبیر و روسیه تزار یک سری تلگراف و راهنمایی ها و امتیازات دیگر دریافت کرد. در ایران بانکهای حسابداری و استقراضی روسی و شاهنشاهی انگلیسی ایجاد شدند. در سال 1901 انگلیس ها امتیاز بهره برداری از نفت ایران را دریافت کردند. در سال 1909 شرکت نفت انگلیس – ایران تأسیس شد. در شرایط سخت و طاقت فرسا انگلیس ها و روس ها وام هایی دریافت می کردند( 1900 تا 1902) .چندین بار ورود کالاهای خارجی افزایش یافت. کنترل رایزنان خارجی بر روی اداره ی گمرک و دارائی ایران برقرار شد. در پایان قرن 19، بخش نظامی قزاق های ایرانی به فرماندهی افسران تزار ایجاد شد. نمایندگان روسیه تزار در شمال ایران ، و بریتانیای کبیر در جنوب فرمانروایی می کرد. رقابت کالاهای خارجی، مقدمات صنعت ملی را از بین برد و به صنعت لطمه وارد نمود و تجار ورشکست شدند. کشاورزی ایران ناچار شد که با نیازهای بازار خارجی سازگار شود. اگرچه در کشورشرکتها و موسسات تجاری و صنعتی مختلف ایرانی ایجاد شدند، اما تجمع روابط سرمایه داری، شرایط نظام مستعمره را وخیم کرد. از پایان قرن 19،خود آگاهی ملی رشد کردو ایده های نا سیو نالیسم سرمایه داری توسط نمایندگان برجسته ای من جمله ملکم خان ، تالیباف ، زین العابدین مراغه ای و آقا خان کرمانی بوجودآمد. انجمن های مختلف ضد دولتی محرمانه ، پس از ارتقاء مطالبات سرمایه داری بوجود آمدند . تشدید فشار امپریالیستی و تضاد اجتماعی زمینه را برای انقلاب ضد فئودالی و ضد امپریالیستی ایران درسالهای 1905-1911 آماده کرده اند (نگاه کنید به انقلاب ایران 1905- 11) که در جریان آن قانون اساسی اعلام شد، مجلس تشکیل و تیئول ها لغو و برخی از تحولات پیشرو ایجاد شدند.
نیروهای دموکراتیک ، انجمن ها و گروه های فدائیان و سازمان مجاهدین را ایجاد کردند. در برخی مناطق ایران جنبش روستایی ضد فئودالی به طوروسیعی گسترش یافت و اعتصابات کارگران و کارمندان بوجود آمدند. عالی ترین سطح جنبش دموکراتیک ایران در زمان قیام تبریز 1908-1909 رخ داد. انقلابیون روسیه، از قفقاز کمک بزرگی به قیام کنندگان تبریز کردند. در ژوئیه 1909 پس از سرنگونی محمد علی شاه ، محافل مالکین فئودال آزادی خواه و سرمایه داران تجاری بزرگ تلاش می کردند انقلاب پیشرفتی نکند و جنبش دموکراتیک را محدود نمایند. پس از انعقاد توافق نامه تقسیم ایران به مناطق انگلیسی و روسی و مناطق بی طرف در سال 1907 ، بریتانیای کبیر و روس تزاری از ارتش خویش برای سرکوبی جنبش انقلابی در ایران استفاده کردند و به طور خصومت آمیزی با انقلاب ایران رفتار می کردند.
آلمان امپریالیست تلاش می کرد که از معترضین ضد انگلیسی و ضدروسی برای استحکام موقعیت خویش در آنجا استفاده کند . آمریکا نیز پس ازفرستادن مسیحیان آمریکایی به رهبری شوستر در سال 1911 از چنین تلاشی استفاده کرد. انقلاب ایران درپایان سال 1911 توسط نیروها ی متحد امپریالیست انگلیسی و تزارریسم های روسی سرکوب شد. شکست انقلاب ایران به بردگی ایران در برابر بریتانیای کبیر و روسیه تزار کمک کرد. در جنگ جهانی اول یعنی سالهای 1914-1918 سرزمین ایران به میدان اعمال نظامی و اقدامات تخریبی جاسوسان دولتهای متخاصم تبدیل شد. شمال ایران توسط تزاریسم نظامی روسیه و بخش جنوبی کشور توسط انگلیسی ها اشغال شد . در شمال، غرب و جنوب ایران جنبش ضد امپریالیست بالاخص در گیلان شروع شد که دسته های پارتیزان جنگلی در این جنبش فعالیت داشتند . ایران از سال 1918 ترقی جنبش ملی گرا آزادی خواهانه و جنبش دموکراتیک را ( 1918-1922)تحت نظر انقلاب سوسیالستی اکتبر بزرگ آغاز کرد (در سال 1918) ترقی جنبش دموکراتیک وضد امپریالیستی در ایران جنبشهای کارگری را توسعه داد و جنگلی ها به فعالیت خود افزودند و پیشروی ضد انگلیسی قبائل در جنوب ایران شروع شدند. مردم در مبارزه ی ضد امپریالیست حمایت بزرگی از جانب دولت شوروی دریافت کردند. این دولت تمامی قراردادها و توافق نامه های غیرعادلانه ی تحمیل شده برپادشاهان ایران را لغو کرد و مردم ایران از کلیه ی حقوق دریافت شده از ایران توسط روسیه تزار سر باز زدند وبرای سرکوبی جنبش ملی گرا آزادی خواهانه، ارتش روسیه را از ایران تخلیه کرد و ایران را به مستعمرات و میدانی برای مداخله مسلحانه علیه روسیه شوروی تبدیل کرد وامپریالیستهای انگلیسی تمام ایران رادر سال 1918 اشغال و توافق نامه ی سختی رادر سال 1919 به ایران تحمیل کردند. ( نگاه کنید به صفحه ی قرارداد ها و توافق نامه های انگلیس و ایران ) .6 آوگست 1918 دولت واسوگ اد دول تحت نظارت اهالی انگلیس ، خصومت و دشمنی را به روابط سیاستمداران جوان جمهوری شوروی وارد کرد. در زمان اغماض او در روز 3 نوامبر 1918 ، سفارت سابق در تهران سرکوب شد و در آگوست 1919 قتل سفیر سابق ایران یعنی کالا میتسف توسط گارد سفید به طور کامل در( منطقه بندر ایران، بندر گز) انجام شد. اشغال انگلیس و سیاست ارتجاعی واسوگ اد دول موج قوی ای از جنبش ملی گرا – آزادی خواهان را بلأخص در شهر آذربایجان (1920) گیلان و مازندران (1920-1921) و خراسان (1921) را برانگیخت. در سال1923-1925 قیام ترکمن ها و کردهای ایران اتفاق افتاد. در سال 1920 حزب کمونیست ایران تأسیس شد. جنبش ضد امپریالیستی در ایران و در کشورهای هممسایه ، سیاست لنینی دوستی و حقوق برابر ، مشایعت دولت شوروی در رابطه مردم شرق و تشدید قدرت شوروی در قفقاز و زاکاسپی منجربه شکست طرح های انگلیس برای بردگی کامل ایران شد. امپریالیستهای انگلیسی مجبور شدند با کمک اشراف فئودالی ایران از تلاش برای مطیع کردن ایران سرباز زنند.
21 فوریه 1921 به فرماندهی رضا خان ، بخشهایی از قزاق های ایرانی ، تحول دولتی را ایجاد کردند. دولت جدید به رهبری سید ضیاء الدین ( که بعدها وزیر نظامی رضا خان شد)تلاش کرد که به گسترش جنبش دموکراتیک اجازه ندهد. در همان زمان این دولت، تحت فشار محافل اجتماعی مجبور شدلغو توافق نامه ایران و انگلیس در سال 1919 را اعلام کند. 26 فوریه 1921 این دولت پس از فرمانروائی قدیمی نظام کاپیتولاسیون که اهمیت زیادی برای تحکیم استقلال ایران داشت اولین قرارداد حقوق برابر که توسط ایران منعقد شده بودرا با دولت سوسیالیست روسیه فدرال، به امضاء رساند .(نگاه کنید به صفحه ی قراردادهای ایران و شوروی).ایران تا پیش از شروع جنگ جهانی دوم در سالهای نظام اربابی سرمایه داری رضا شاه قرار داشت و رضا خان ، پس از متکی بودن بر ارتش مجدد ، مبارزه علیه تجزیه طلبی فئودالهای بزرگ را برای مرکزیت کشور دستور داد . 31 اکتبر 1925 ، مجلس پنجم سرنگونی خاندان قاجار را اعلام کرد. و 12 دسامبر 1925 مجلس مؤسسان، رضا خان را با نام رضا شاه پهلوی به عنوان شاه ایران به رسمیت شناخت. قوانین و تصویب نامه هایی مثل: اصلاحات قضایی 1927-1928 و قانون شهروندی 1929 ، نام گذاری نظام کاپیتولاسیون در سال 1928 ، قانون 1930 علیه اشغال جبری زمینها، قانون 1934 در باره ی فروش زمینها ی دولتی ، اجرای تعرفه گمرکی خود مختار ، اجرای برخی اقدامات حمایت طلبی و دیگرقوانین که قادر بودند روابط سرمایه داری را گسترش دهد به تصویب رسید.
روابط نیمه فئودالی در قدیم، طبق گذشته، باقی ماندند.در سالهای 30 بعضی اصلاحات در حوزه ی فرهنگ و طرز زندگی من جمله (تأسیس مدارس اشرافی، آموزشگاه عالی ، حکم برداشتن چادر ها در سال 1935 ، اصلاح لباس هاو... ) اجرا شدند.در همان زمان نه تنها کارگران و کشاورزان بلکه هر جنبش دموکراتیک و مخالف چنین اصلاحاتی رادنبال کردند. سیاست ناچیز حقوق اقلیت ملی برداشته شد. بحران اقتصادی جهانی 1929-1933 که در اقتصاد ایران اثر گذاشته بود به طور زیان باری بر کشاورزی هم تأ ثیرگذاشت . اراضی زراعتی کاسته شدند. عوارضات مالکین و مالیات غیر مستقیم افزایش یافت و بیکاری و فقر زیاد شد. این امر، تشدید مبارزه طبقاتی، پیشرفت جنبش کشاورزی و کارگری را ایجاد کرد. (جنبش کشاورزی پارتیزانی در خراسان ، جنبش کشاورزان و قیام قبائل در جنوب ایران ، اعتصاب صنعتهای نفت شرکت نفت انگلیس و ایران ، در اصفهان ، مازندران و دیگر مناطق . ) جنبش کارگران و کشاورزان و قبائل توسط نیروهای مسلح سرکوب شد. قبل از سالهای 30 دولت ایران ، سیاست خارجه را مطابق با منافع ملی ایران رهبری کرد .روابط سیاسی و اقتصادی شمال ایران به طور موفقیت آمیزی توسعه یافت . در سال 1927 قرارداد ایران و شوروی مبنی بر ضمانت و بی طرفی به امضارسید. امااز سالهای 30 دولت ایران از سیاست روابط دوستانه با اتحاد جماهیر شوروی دور شد. آلمان فاشیست که تمام تلاش خود را برای تبدیل کردن این کشور به یک میدان عملیاتی ضد شوروی بکار گرفت، نفوذ خود را درایران آغاز نمود. ایران در سالهای جنگ جهانی دوم( 1945-1939) : آلمان ، فعالیت ضد شوروی در ایران را پس از جنگ متجاوزانه علیه اتحاد جماهیر شوروی تقویت کرد.
با در نظر گرفتن دسیسه های خصمانه شبکه جاسوسی هیتلر، به منافع ملی اتحاد جماهیر شوروی تهدید وارد کردند. و دولت شوروی مجبور شد در آوگست 1941 ارتش خودرا به طور موقت به خاک ایران واردسازد. (بر اساس قرارداد ایران-شووروی 1921). وهمزمان ارتش انگلیس به آنجا داخل شدند. اما در پایان 1942- واحدهای نظامی آمریکایی پس از اتمام جنگ ارتش متفقین از ایران خارج شدند . 16 سپتامبر 1941 رضا شاه استعفا دادو پسرش محمد رضا پهلوی ، شاه ایران شد. 29 ژانویه ، 1942 بین اتحاد جماهیر شوروی ، بریتانیا و ایران قرارداد اتحاد امضاء شد. اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا موظف بودند که به تمام اراضی ، حاکمیت و استقلال ایران احترام بگذارند و همچنین او را از تجاوز هر دولتی محافظت نماید.
ایران به نوبه ی خود موظف بود با کمک تمامی وسایل و امکانات به خصوص واگذاری حقوق به انها با کشورهای متفق همکاری کندو از تمامی ارتباطات استفاده نمایدوآنها را کنترل نماید. ایران در تاریخ 9 سپتامبر 1943 جنگ آلمان را اعلام کرد اما در اعمال نظامی مشارکت نکرد.در بیانیه 3 دولت اتحاد جماهیر شوروی ، امریکا و بریتانیای کبیر ، که در تایخ 1 دسامبر 1943 در کنفرانس تهران برگزار شده بود توافق پیرامون کمک اقتصادی را اعلام و میل به استقلال کامل و حاکمیت و مصونیت اراضی ایران را تأیید کردند. اتحاد جماهیر شوروی با وجود مشکل بودن زمان جنگ ، با ارائه ی کالاهای صنعتی و مواد غذایی، کمک بزرگی را به ایران نشان داد. آمریکا تلاش کرد که از وضعیت مرتبط با جنگ جهانی دوم برای استحکام تمام موقعیتهایش در ایران استفاده کند. آنها متخصصین را به ارتش ایران، ژاندرمری و پلیس فرستادند . در سال 1943 سازمان مالی و اقتصادی به رهبری میلسپو به ایران فرستاده شد.
ایران پس از جنگ جهانی دوم: سرکوبی نظامی آلمان نازی و ژاپن جنگ طلب انگیزه ی قوی ای برای توسعه ی جنبش ضد امپریالیست دموکراتیک در سال 1945- 1946 درایران ایجاد کرد.( در آذربایجان ایران ، کردستان و مناطق دیگر ایران). نفوذ و قدرت حزب توده ای ایران در سال 1941 ایجاد شد. (نگاه کنید به حزب توده ای ایران). در سال 1946 دولت کاواماتا اس سالتان (Kawamata Es saltan) در حالی که بر حمایت آمریکا و بریتانیای کبیر متکی بود، در اواخر سال1946 جنبش دموکراتیک را که در ایران گسترش یافته بود،سرکوب کرد. نیروهای دموکراتیک ایران در شرایط سخت وارد مبارزه علیه واکنشهای داخلی و امپریالیست های انگلیس وآلمان شد. در سال 1948 جنبش فعال علیه شرکت نفت ایران وانگلیس تا سال 1935 علیه همین شرکت آغاز شد . دوره امتیاز 60 ساله ی قرارداد انگلیس و فرانسه در سال 1933 تمدید شد. به منظورسرکوبی جنبش دموکراتیک (4 فوریه 1949)، حمله تحریک آمیز به شاه انجام شد که پس از آن حزب توده ای ایران غیر قانونی اعلام شد. روزنامه های مترقی، ممنوع شدند و بازداشتهای جمعی افزایش یافتند.با این حال در سال 1950 و اوایل 1951 جنبش علیه شرکت نفت انگلیس و ایران افزایش یافت، جلسات و تظاهرات توده ای موسسات ملی این شرکت با شعار لغو قرارداد 1933 و واگذاری حق فعالیت سازمان دموکراتیک و مطبوعات برگزار گردید. جبهه ملی به رهبری محمد مصدق، جنبش ملی شدن صنعت نفت را انجام داد. تظاهرات مردمی علیه شرکت نفت ایران و انگلیس با جنبش توده ای برای صلح توأم شد. (در سال 1950 طرفداران صلح جامعه ایران).
15 مارس 1951 مجلس قانون ملی شدن صنعت نفت را به تصویب رساند. 29 آوریل 1951، دولتی به رهبری مصدق شکل گرفت. اجرای قانون 29 آوریل 1951 بند اصلی برنامه های دولت جدید به حساب آمد. امپریالیستهای آمریکایی تلاش کردند که در ابتدا از جنبش ملی شدن صنعت نفت برای تخریب موقعیت بریتانیا و حفظ نفت ایران استفاده کند، اما رشد جنبش ضد امپریالیست آنها را به کار مشترک با بریتانیا ی کبیر وارد کرد و با هدف مجبور ساختن ایران برای سرپیچی از اجرای قانون ملی شدن، بر ایران فشار وارد کرد. اما دولت مصدق خواسته های آمریکا و بریتانیای کبیر را نپذیرفت . در اکتبر 1951این دولت تمامی متخصصان بریتانیایی را از میدان های نفتی و پالایشگاهها اخراج کرد.
توطئه ی امپریالیستها و تلاش آنها در جولای 1952 در نتیجه تظاهرات ملی خشونت آمیزبرای برکناری مصدق با شکست مواجه شد.
22 اکتبر 1952روابط دیپلماتیک با بریتانیا قطع شدند و همه ی نمایندگان او از ایران فرستاده شدند. در همان زمان سعی بر این بود که از تقویت کارگران دموکراتیک و جنبش دهقانان جلوگیری کنند و دولت مصدق که منعکس کننده منافع بورژوازی ملی بود، اقدامات قطعی علیه تعرض امپریالیست ها و واکنش ایران را نپذیرفت. 19 آوگست 1953 کودتایی رخ داد . دولت مصدق سرنگون شد. و سپهبد زاهدی نخست وزیر ایران شد. دولت زاهدی در دسامبر 1953 روابط دیپلماتیک با بریتانیای کبیر را دوباره بازسازی کرد. در 1954 این دولت توافق نامه ای با کنسرسیوم بین المللی نفت در باره ی واگذاری بهره برداری از نفت جنوب به امضاء رساند. در سال 1955 ایران وارد پیمان تهاجمی بغداد شد( از سال 1959- سنتو، سازمان پیمان مرکزی ).
توافق نامه های جدید درباره ی نفت با شرکتهای خارجی امضاء کردند. نفوذ سرمایه های آلمانی به اقتصاد ایران افزایش یافت. تعداد مشاوران آمریکایی و دیگر مشاوران خارجی ( در ارتش ، دستگاه دولتی و مشاوران اقتصادی )تا سال 1958 به چندین هزار نفر رسید . مبلغ وامهای خارجی تا شروع سال 1961 شامل700 میلیون دلاربود. هزینه های زندگی در مقایسه با سال 1936 تا 16 برابر افزایش یافت.کشاورزی، مواد غذایی را برای مردم تأمین نکرد. ایران مجبور شد که سالانه مقدار زیادی گندم و دیگر محصولات خوراکی به کشور وارد سازد. در سال 1960 – 61 مبارزه توده های مردمی ایران علیه نفوذ امپریالیستهای خارجی در ایران و هم چنین علیه بقایای فئودالی برای آزادی های دموکراتیک افزایش یافت. تحت فشار جنبش مردمی، انتخابات تقلبی دوبارتوسط قوای مجلس شورای اسلامی لغو شد.
( آوگست 1960 و مه 1961). دولت ایران به دنبال غلبه بر بحران اقتصادی و سیاسی ، از اوائل سالهای60، تعدادی از اصلاحات اجتماعی و اقتصادی را آغاز کرد که در مجموع با نام انقلاب سفید در ایران شناخته شد. اصلاحات ارضی ، مقدار مالکیت اراضی بزرگ را محدود کرد. زمینهای مالکین زیادی از طریق بانک به کشاورزانی فروخته شد که قبلاً آنها را اجاره کرده بودند. اصلاحات ارضی با وجود ماهیت محدود، ضربه ی ای به زمین داران فئودالی بزرگ محسوب شد و فرصتهای بیشتری برای توسعه روابط سرمایه داری در کشاورزی ایران ایجاد کرد. پیشرفتهای مهمی هم در زمینه های صنعت بوجود آمد . ( نگاه کنید به بخش شرح مختصر جغرافیایی اقتصادی ) . همراه با این تعبیرات کشاورزی و صنعت برخی اقدامات برای بهبودی سیستم ها ی آموزشی و بهداشت ایجاد شد. ( به اصلاح مکانهای آموزش و پرورش و بهداشت ساخته شدند.) در سال 1963 به زنان نیز حق رأی انتخاب اعطا شد. از سالهای 60 ، عقب نشینی تدریجی ایران از جهت گیری های یک جانبه با ایالت متحد ، امریکا و کشور های سرمایه داری غرب آغاز شد. دولت شوروی به طور سیستماتیک اقداماتی برای بهبودی روابط ایران و شوروی ایجاد کرد. در سال 1954 توافق نامه ای در باره ی حل و فصل مسائل مرزی و مالی به امضارسید، ودر سال 1957 توافق نامه ی تراتریت و هم چنین قرارداد نظام مرزها و حل و فصل اختلافات مرزی برای ایران بسیار سودمند بود.
اما پس از به هم خوردن حکومت اقبال ( 1957-1960) در سال 1959 مذاکرات ایران و شوروی در باره ی انعقاد قرارداد عدم تجاوز با ایالت متحده، و امضای قراردادنظامی دوجانبه با امریکا در تاریخ 5 مارس 1959 به طورکامل مانع ازروابط عادی ایران و شوروی شد. مبادله ی یادداشتها بین ایران و اتحاد جماهیر شوروی در تاریخ 15 سپتامبر 1962 و اطمینان دولت ایران برای اینکه به هیچ دولت خارجی اجازه داشتن پایگاههای موشکی در خاک ایران ندهدو هم چنین ایران اجازه ندارد که با ابزار تجاوز علیه جماهیر شوروی اقدامی انجام دهد. تمامی این امور سبب بهتر شدن روابط ایران و روسیه شد. در سالهای 1963- 1972 بین شوروی و ایران توافق نامه هایی درباره ی همکاریهای اقتصادی ، فنی، علمی و فرهنگی و همچنین همکاری در زمینه آموزش حرفه ای و غیره به امضاء رسید. در زمان مشارکت اتحاد شوروی این کار انجام شد و تعدادی ساخت و ساز صنعتی مهم و دیگر امکانات به اجرا در آمده است. تماسهای متقابل رهبران دولتی هر دو کشور نقش مهمی را در توسعه و تحکیم مناسبات حسن همجواری بین اتحاد جماهیر شوروی و ایران بازی می کنند. قراردادهای اقتصادی در سالهای 60 توسط ایران و دیگرکشورها ی سوسیالیستی امضاء شدند.
با این حال ایران همچنان به عنوان عضو سنتو به توافق نظامی دوجانبه سال 1959 بین ایران و امریکا ادامه می دهد.
دیاکان ها ( پیش ازقرن 7) و پترو شوسکی ( قرنهای 7-16)، ایوانن (از قرن 7) لیت: کارهای بنیانگذران مارکسیسم- لنینیسم. مارکس و جنگهای انگلیس و ایران ، مارکس و انگلس، و چاپ 2 و جلد 12. همان ، قرارداد با ایران ، همان ، جنگ علیه ایران، همان ،انگلس، چشم اندازهای جنگهای ایران و اتگلیس. همان مکان ، ایران و چین ، همان ، لنین،مواد قابل احتراق در سیاست جهانی ، پلن، چاپ 5. جلد 17 (بالاخص صفحات 174-177)، همان ، حوادث در بالکان و در ایران ، همان، درباره ی حمله ی دولت روسیه به ایران قطعنامه ی 6 (پراک) کنفرانس حزب کارگری سوسیال دموکراتیک روسیه،و همان، جلد 21، همان، گزارش در دومین کنگره ی روسیه سازمانهای کمونیستی مردم شرق 22 نوامبر . 1919.همان ، جلد 39، همانجا ، گزارش کمیته ی اجرائی مرکزی روسیه و شورای کمیسرهای مردمی درباره ی سیاست داخلی و خارجی 22دسامبر1920. همانجا، جلد 42 . ایران در دوران باستان و قرون وسطی . تاریخ فرهنگ و دولت ایران .مسکو.1971؛ دیاکون ها ، مقاله ی تاریخ ایران باستان . مسکو. 1961 ؛ ماسون، آسیای مرکزی و شرق باستان. مسکو- لنینگراد.1964؛ گرانتوفسکی، تاریخ اولیه قبائل ایران آسیای صغیر، مسکو، 1970؛ یوسیفو، ایلام، مسکو. 1968؛ دیاکون ها، تاریخ میدیا،مسکو- لنینگراد.1956؛ آلییف، تاریخ میدیا، باکو، 1960؛ داندامایف ، ایران در زمان هخامنشیان اول، مسکو، 1963، لوکونین، فرهنگ ایران ساسانی ، مسکو، 1969،؛ پیگولفساکای، شهرهای ایران در قرون وسطی، مسکو- لنینگراد، 1956؛ بارتولد، جلد1-7، مسکو، 1963-1971؛ تاریخ ایران از دوران باستان تا پایان قرن 18، لنینگراد ، 1958؛ علیزاده، تاریخ سیاسی و اجتماعی - اقتصادی آذربایجان قرن 13-14. باکو،1956؛ پتروشفسکی روابط کشاورزی و اراضی در ایران قرنهای 13-14، مسکو- لنینگراد،1960؛ همان ، اسلام در ایران ، [لینگراد]1966؛ همان ، مقالاتی درباره ی تاریخ روابط فئودالی در آذربایجان و ارمنستان در قرن 16- ابتدای 19. لینگراد،1949؛ افندی،شکل گیری دولت آذربایجان صفویان در ابتدای قرن16، باکو، 1961؛ پیرنیا، ایران باستان ، تهران، جلد1-5، 1932-1963؛ راوندی، تاریخ اجتماعی ایران ، تهران ، جلد1-3،‌ 1966؛.پاریس باستان و سیاست و اقتصاد عصر صفویان ، تهران،1969؛ Vanden Berghe L., Archéologie de ľIran ancien, [P.], 1959; Hinz W., Das Reich Elam, Stuttg., [1964]; OImstead A. Т. Е., History of the Persian empire, [2 ed.], Chi., 1959; Christensen A., ĽIran sous les Sassanides, 2 éd., Cph., 1944; Herzfeld E., The Persian Empire, Wiesbaden, 1968; Widengren G., Die Religionen Irans, Stuttg., [1965]; Ghirshman R., Parthes et Sassanides, P., 1962; его же, Persia: from the origins to Alexander the Great..., L., 1964; Spuler B., Iran in frühislamischer Zeit, Wiesbaden, 1952; его же, Die Mongolen in Iran, 2 Aufl., B., 1955; Lockhart L., The fall of the Safavi dynasty and the Afghan occupation of Persia, Camb., 1958.
ایران در دوران جدید. ایوانف، وقایع نگاری تاریخ ایران، مسکو،1952؛
ایئانیسیان، پیوستن قفقاز به روسیه و روابط بین المللی در ابتدای قرون 19، ایروان ، 1958؛ ایوانف، تاریخ معاصر ایران، مسکو. 1965؛ همان، ایران معاصر،مسکو،1969؛ همان، طبقه کارگری ایران معاصر، مسکو،1969؛ ایوانف، جنبش آزادی خواهانه ملی گرا در ایران در سالهای 1918-1922 ، مسکو ،‌1961 ، عبد الله، شکل گیری طبقه کارگری ایران ، باکو، 1968؛Shamide، Va fahla iranda، hamkaplar، hapakaty (1941-1946) باکو، 1961؛ همان، جنبش کارگری و اتحادیه در ایران پس از جنگ جهانی دوم . 1946-1953. باکو ، 1965 Agakhi و گسترش ایده ی مارکسیسم. لینسیسم در ایران ، باکو ، 1961؛ کسروی ، تاریخ ایران مشروطه ( تاریخچه قانون اساسی ایران) ، جلد 1تا3، تهران ، 1954؛فاتح مصطفی ، panjim salei نفت ایران (50 سال نفت ایران) ، جلد 1 ، تهران، 1956؛ Browne E. G., The Persian revolution of 1905—1909, Camb., 1910.
انتشارات کتاب شناسی. کتاب شناسی شوروی در ایران باستان، در کتاب: پاستافسکی، مطالعه تاریخ باستان شرق نزدیک در اتحاد جماهیر شوروی(1917،1959)، مسکو، 1961، کتاب شناسی ایران، مسکو،1967.
قرن 6. حزب های سیاسی ، اتحادیه های صنفی و دیگر سازمانهای اجتماعی
ایران نوین، در سال 1963تأسیس شده است. حزب سرمایه داری- ناسیو نالیستی به خاطر اجرای اصلاحات شاه در کشور برجسته می شود. از مارس1964 – حزب اکثریت دولتی ایجاد شد. در این حزب اکثر وزرا، نمایندگان مجلس( 226 نفر از 268:آمارهایی تا سال 1972) و مستخدمین دولتی واردشد. در سال 1957 حزب بورژوازی ، طبقه ای محافظه کارانه به حساب می آمد.از سال 1964به طور رسمی نقش حزب مخالف را بازی می کند.
حزب توده ای ایران در سال 1941 ایجاد شد و نمایندگان کارگران ، دهقانان و بخش مترقی 36 جایگاه در مجلس داشت.و پیشروی روشنفکران را به ارمغان می آورد. در سال 1949 این حزب غیر قانونی اعلام شد.
سازمان محلی اتحادیه، سازمان کارگران ایران را که حدود 1 میلیون نفر می باشد و در شرکتها و مؤسسات دولتی ساخته شده اند.متحد می کند (1972)که عضو جمعی حزب ایران به حساب می آید و تحت کنترل آن قرار دارد. انجمن روابط فرهنگی ایران با شوروی در سال 1943 تآسیس شد.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط