نگاهی به سیره ی نبیّ اعظم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار (علیهم السلام)، نشان می دهد که نیاز انسان به دعا و ربط با خالق بی همتا، یک نیاز مستمر و لازمه ی عبودیت و بندگی است. برترین مضامین و بلندترین معارف و زیباترین ادبیات و بهترین عاطفه و لطافت و خالص ترین تجلّی عشق و محبّت و گویاترین اظهار ضعف و عجز و غنی ترین برشماری نعمتها و رحمتها، در این ادعیه ارائه شده اند.
این نوشتاری است که از گفتارهای ولیّ فقیه و رهبر معظم انقلاب اسلامی در باب دعا، فراهم آمده است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی، ماه رمضان را یکی از بهترین فرصتها برای دعا، توبه و استغفار می دانند و همگان را به بهره گیری از این سفره کریمانه ی الهی برای تقویت ارتباط و اتّصال با خدا، دعوت می فرمایند. مقام معظم رهبری در بخشهایی از بیانات خود، به برخی دعاهای نقل شده از اهل بیت (علیهم السلام) و مضامین عمیق و شگرف آنها اشاره نموده و قسمتهایی از این دعاها را نیز نقل و تشریح می نمایند.
ائمه، کیفیت حرف زدن با خدا را یاد داده اند
در این سی روز یا بیست و نه روز به طور مداوم، غیر از نمازهای موظف پنجگانه و نوافلی که همیشه انسان می تواند آنها را بخواند، دعاهایی هست که توجه به آن دعاها و خواندنشان، انسان را نورانیت مضاعفی می بخشد. این دعاها را در اختیار ما گذاشته اند. کیفیت حرف زدن و مناجات کردن با خدا را به ما یاد داده اند. معیّن کرده اند که چه حرفهایی را می شود با خدا زد. بعضی از این جملات ادعیه ی مأثوره از ائمه (علیهم السلام) هست که اگر اینها نبود، آدم نمی توانست خودش تشخیص بدهد که می شود با خدا با این زبان حرف زد و این طور از خدا خواست و التماس کرد.(1)معرفت های لازم در دعاهای ائمه (علیهم السلام)
در دعای کمیل می خوانیم: «قوّ علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العظیمة جوانحی و هب لی الجدّ فی خشیتک». خیال نکنید این دعاها فقط تضرّع و انابه است. البته تضرّع و انابه خیلی ارزش دارد؛ اما در لا به لای این حالت تضرّع و انابه، معرفتهای لازم برای زندگی گنجانده شده است؛ این دعاها چشمه ی معارف اسلامی است.«قوّ علی خدمتک جوارحی»؛ من را بر انجام این خدماتی که بر عهده ام است، از لحاظ جسمانی توانا کن. «و اشدد علی العظیمة جوانحی»؛ اراده و عزم من را مستحکم کن. «و هب لی الجد فی خشیتک»؛ به من حالت جد بده؛ سرسری نگرفتن؛ بازیچه نینگاشتن.(2)
استدلال و منطق در دعاهای ائمه (علیهم السلام)
در باب ماه رمضان، چند جمله از دعای چهل و چهارم «صحیفه ی سجادیه»، که مربوط به همین ماه است، انتخاب کرده ام؛ و ان شاءالله، همین چند جمله را برای شما ترجمه می کنم. اما قبل از آن، خواهش می کنم عزیزان من، بخصوص جوانها، با صحیفه ی سجادیه، انس بگیرند. زیرا همه چیز در این کتاب ظاهراً دعا و باطناً همه چیز، وجود دارد. امام سجاد (علیه السلام)، در این دعا هم ــ مثل بقیه ی دعاهای صحیفه ی سجادیه ــ با اینکه در مقام دعا و تضرّع است و با خدای متعال حرف می زند، اما سخن گفتنش، کأنّه از یک روال استدلالی و ترتیب مطلب بر دلیل و معلول بر علت، پیروی می کند. اغلب دعاهای صحیفه ی سجادیه ــ تا آنجا که بنده سیر کرده ام ــ همین حالت را دارد. همه چیز مرتب و چیده شده است. مثل این است که یک نفر، در مقابل مستمعی نشسته، و با او به صورت استدلالی و منطقی حرف می زند. همان ناله های عاشقانه هم، که در صحیفه ی سجادیه آمده است، همین حالت را دارد.در اینجا هم همین طور است. امام، در اوّل دعای مورد اشاره، می فرماید: «الحمدلله الّذی جعلنا من اهله».(3) «ما را اهل حمد قرار داد». ما از نعم الهی غافل نیستیم، و او را حمد و شکر می کنیم. او راههایی در مقابل ما باز کرده است، که به حمدش برسیم. همچنین، غایات و راههایی معیّن فرموده، و ما را در این راهها، به رفتن واداشته است.
بعد می رسد به این جمله: «و الحمدلله الذی جعل من تلک السّبل شهره شهر رمضان» (4) «حمد خدای را، که یکی از این راههایی که ما را به او، به کمال و به بصیرت نسبت به معدن عظمت می رساند، همین ماه رمضان است». امام تعبیر می کند به «شهره». یعنی «شهر خودش». شهر خدا را یکی از این راهها قرار داد. خیلی پرمعناست، اگر فکر کنیم. همه ی ماهها ماه خدا و مال خداست. وقتی که مالک همه ی وجود، بخشی از وجود را معیّن می کند و آن را به خود نسبت خاص می دهد، معلوم می شود نسبت به این بخش، توجه و عنایت ویژه ای دارد. یکی از این بخشها، همین «شهرالله» است. شهر خدا. ماه خدا. خود این نسبت، در فضیلت ماه رمضان، کافی است. «شهر رمضان، شهر الصیام و شهر الاسلام».(5) «ماه روزه». ماهی که روزه ی آن، یکی از ابزارهای بسیار کارآمد برای تهذیب نفس است. چرا که در آن، گرسنگی کشیدن و با هوسها و اشتهاها مبارزه کردن نهفته است.(6)
مضامین عالی در دعاهای اهل بیت (علیهم السلام)
نکته یی که در ذهنم بود به آقایان بگویم، این است که دعاهای خیلی خوبی از طرق شیعه و از اهل بیت روایت شده که واقعاً عالیة المضامین است و خیلی فوق العاده می باشد. من واقعاً به این دعاهایی که در صحاح و در کتب مختلف، روایت شده، نگاه کرده ام؛ هیچ وقت به این علوّ مضمون در هیچ جا ندیدم، مثل همین مناجات شعبانیه یی که الان در این ایام مستحب است خوانده بشود، یا مثل همین دعای شجرة النبوّة: «اللّهم صلّ علی محمّد و آل محمّد شجرة النبوّة و موضع الرسالة...». دعاهای خیلی عجیبی است. دلم می خواست که در این سفر فرصت می شد و این دعاها را می خواندید. من یادم رفت به آقایان این سفارش را بکنم، نمی دانم چنین کاری کردند یا نه. البته، دعای کمیل خیلی خوب است؛ لیکن اگر یک وقت حال دعاهای این طوری را داشتند و خواندند، به نظرم می رسد که چیز خیلی خوبی خواهد شد و همه ی مؤمنین استفاده خواهند کرد و حال توجه و توسل زیادی را عاید خواهد نمود.البته، الان چاپ شده ی این دعاها در مجموعه ها هست؛ اما من می گویم که هم مناجات شعبانیه و هم دعای شجرة النبوّة و هم مناجات خمس عشره را ــ که خیلی عجیب است ــ به خط نسخ خوبی بنویسند و برای آقایان بفرستند که اگر یک وقت مایل بودند، بخوانند.
صحیفه ی سجادیه هم واقعاً کتاب بسیار فوق العاده یی است. این کتاب، در بین قدما به زبور آل محمّد معروف است. دعاهای این بزرگوار، ضمن این که در حد اعلی، استغاثه ی به خداست، از معارف اسلامی هم پُر است. یعنی صرفاً دعا نیست؛ بلکه در لباس دعا، همه ی معارف اسلامی ــ توحید، نبوّت و... تعلیم داده شده است.(7)
دعاهای اهل بیت (علیهم السلام) خزانه ی عظیم
از جمله چیزهایی که ما خزانه ی عظیمی از آن را داریم، دعاهای مأثوره از اهل بیت است؛ مخصوصاً ادعیه ی مأثوره از امام سجاد ــ علی بن الحسین (علیه السلام) ــ که دعاهای عالیة المضامینی است. من واقعاً در بین این دعاهایی که در بین مسلمین رایج است، دعاهایی را با این علوّ لفظ و معنا ندیده ام.مرحوم زمخشری (8) معروف ــ صاحب تفسیر کشّاف ــ در بخشی از کتاب «ربیع الابرار» ملتقطاتی از ادعیه ی معاریف علما و زهاد و صحابه و اولیا ــ از صدر اسلام تا قرن دوم ــ را آورده است. من آنها را نگاه کردم، بعد با ادعیه یی که از امام سجاد و امیرالمؤمنین یا امام حسین (علیهم السلام) مأثور است، مقایسه کردم؛ دیدم که اینها اصلاً قابل مقایسه با آن ادعیه نیست. این دعاها در بین مردم خیلی رایج و معمول است و مردم آنها را می خوانند و خیلی دوست می دارند. اگر ان شاء الله فرصت پیدا بکنید و دو تا از این دعاها را ــ حالا یا بخشی از این دعاها را، و یا تمام آن را، در وقت مناسبی در این سفر در استودیوی خوبی بخوانید، در بین مردم ما خیلی رواج پیدا خواهد کرد. مثلاً مناجات شعبانیه ــ که بین اهل بیت معروف بوده و همه ی آن بزرگواران آن را می خواندند ــ مناجات بسیار خوبی است؛ یا مثلاً بعضی از دعاهای ماه مبارک رمضان بسیار خوب است. بعضی از دعاها هست که مربوط به ماه رجب می شود؛ دعاهای بسیار زیبا و کوتاهی هست؛ واقعاً عبارات خیلی عجیبی دارد.
الان این جمله یادم آمد: «یا من سما فی العزّ ففات خواطر الأبصار و دنا فی اللّطف فجاز هو اجس الأفکار یا من توحّد بالملک فلا ندّ له فی ملکوت سلطانه و تفرّد بالألاء و الکبریاء فلا ضدّ له فی جبروت شأنه یا من حارت فی کبریاء هیبته دقائق لطائف الأوهام و انحسرت دون ادراک عظمته خطائف ابصار الأنام».(9)
عبارات زیبای پُرمغز لطیفی در اینها وجود دارد، که با حال و با توجه ادا شده است.(10)
دعاهای اهل بیت (علیهم السلام)، راه درست مناجات کردن با خدا
امتیاز سوم (11)، که از همه ی اینها بالاتر است، این است که «سبحان الله عما یصفون الا عبادالله المخلصین».(12) یعنی خدای متعال از آنچه که بندگان او توصیف کنند، منزه است، مگر از آنچه که بندگان مخلص توصیف کنند. یعنی آنها می توانند حقّ توصیف الهی را ادا کنند. بندگان دیگر، کمتر و کوچک تر از این هستند؛ و هرچه در باب پروردگار عالم بگویند «ما عرفناک حق معرفتک». اوصاف خدا از زبان انسانها، ناقص و نارساست، مگر از ناحیه ی بندگان مخلص. آنها می توانند خدای متعال را کما هو حقّه توصیف کنند. و لذاست که انسان اگر خود را به دعاهایی که از ائمه (علیهم السلام)، مأثور است، انس بدهد و مرتبط کند، امید این هست که توانسته باشد با خدای متعال، درست مناجات کند و چنان که شایسته ی الهی است، با او حرف بزند.ضمناً ماه رمضان ماه دعاست. دعاها را فراموش نکنید. دعاهای وارد شده در ماه رمضان، یکی از آن نعم و فرصتهایی است که باید مغتنم بشمرید. این دعای ابوحمزه، این دعای افتتاح، این دعای جوشن و بقیه ی ادعیه ای که در روزها و شبها و سحرها و بقیه ی ساعات و اوقات مخصوص در ماه رمضان وارد شده است، واقعاً از نعمتهای بزرگ الهی ست. فرصت را مغتنم بشمارید.(13)
دعا و استغفار در سیره ی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)
صحنه ی سوم از زندگی پیامبر، ذکر و عبادت الهی آن حضرت بود. پیامبر با آن مقام و با آن شأن و عظمت، از عبادت خود غافل نمی شد؛ نیمه ی شب می گریست و دعا و استغفار می کرد. ام سلمه یک شب دید پیامبر نیست؛ رفت دید مشغول دعا کردن است و اشک می ریزد و استغفار می کند و عرض می کند: «اللّهم و لا تکلنی الی نفسی طرفة عین».(14) ام سلمه گریه اش گرفت. پیامبر از گریه ی او برگشت و گفت: این جا چه می کنی؟ عرض کرد: یا رسول الله! تو که خدای متعال این قدر عزیزت می دارد و گناهانت را آمرزیده است ــ «لیغفر لک الله ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر» (15) ــ چرا گریه می کنی و می گویی خدایا ما را به خودمان وانگذار؟ فرمود: «و ما یؤمننی» (16)؛ اگر از خدا غافل بشوم، چه چیزی من را نگه خواهد داشت؟ این برای ما درس است.در روز عزت، در روز ذلت، در روز سختی، در روز راحتی، در روزی که دشمن انسان را محاصره کرده است، در روزی که دشمن با همه ی عظمت، خودش را بر چشم و وجود انسان تحمیل می کند، و در همه ی حالات خدا را به یاد داشتن، خدا را فراموش نکردن، به خدا تکیه کردن، از خدا خواستن؛ این، آن درس بزرگ پیامبر به ماست.(17)
دعا و تضرّع در سیره ی حضرت زهرا (علیها السلام)
«حسن بصری» که یکی از عبّاد و زهّاد معروف دنیای اسلام است، درباره ی فاطمه ی زهرا (علیها السلام)، می گوید: به قدری دختر پیغمبر عبادت کرد و در محراب عبادت ایستاد که «تورمت قدماها».(18) پاهای آن بزرگوار از ایستادن در محراب عبادت، ورم کرد! امام حسن مجتبی (علیه السلام) و الصلاة، می گوید: شبی ــ شب جمعه ای ــ تا صبح، مادرم به عبادت ایستاد و تا صبح عبادت کرد؛ «حتی انفجرت عمود الصبح». تا وقتی که طلوع فجر شد. مادر من از سر شب تا صبح مشغول عبادت بود و دعا کرد و تضرّع کرد. امام حسن (علیه السلام)، می گوید ــ طبق روایت ــ شنیدم که دایم مؤمنین و مؤمنات را دعا کرد، مردم را دعا کرد، برای مسائل عمومی دنیای اسلام دعا کرد. صبح که شد گفتم: «یا امّاه!» «مادرم!» «لم لا تدعین لنفسک کما تدعین لغیرک».(19) «یک دعا برای خودت نکردی! یک شب تا صبح دعا، همه برای دیگران!» در جواب فرمود: «یا بنی، الجار ثم الدّار» (20) «اوّل دیگران بعد خود ما!» این، آن روحیه ی والاست.(21)استغفار و دعاهای امیرالمؤمنین (علیه السلام)
یکی دیگر از خصوصیات امیرالمؤمنین، همین استغفار آن بزرگوار است که در همین خصوص، من چند جمله یی در آخر این خطبه عرض بکنم. دعا و توبه و انابه و استغفار امیرالمؤمنین خیلی مهم است. شخصیتی که جنگ و مبارزه می کند، میدانهای جنگ را می آراید، میدانهای سیاست را می آراید، نزدیک به پنج سال بر بزرگترین کشورهای آن روز دنیا حکومت می کند (اگر امروز قلمرو حکومت امیرالمؤمنین را نگاه کنید، مثلاً شاید ده کشور یا چیزی در این حدود باشد) در چنین قلمرو وسیعی با آن همه کار و با آن همه تلاش، امیرالمؤمنین یک سیاستمدار کامل و بزرگ است و دنیایی را در واقع اداره می کند؛ آن میدان سیاستش، آن میدان جنگش، آن میدان اداره ی امور اجتماعیش، آن قضاوتش در بین مردم و حفظ حقوق انسانها در این جامعه.اینها کارهای خیلی بزرگی است، خیلی اشتغال و اهتمام می طلبد و همه ی وقت انسان را به خودش مشغول می کند. در این طور جاها، آدمهای یک بعدی می گویند، دعا و عبادت ما همین است دیگر. ما داریم در راه خدا کار می کنیم و کارمان برای خداست. اما امیرالمؤمنین این طور نمی فرماید. آن کارها را دارد، عبادت هم دارد. در بعضی از روایات دارد ــ البته من خیلی دنبال این قضیه تحقیق نکردم، تا ببینم روایات قابل اعتماد است یا نه ــ که امیرالمؤمنین (علیه السلام) در شبانه روز، گاهی هزار رکعت نماز می خواندند.
این دعاهایی که مشاهده می کنید، دعاهای معمول امیرالمؤمنین است. دعا و تضرّع و انابه ی امیرالمؤمنین، از دوران جوانیش بود. آن روزها هم امیرالمؤمنین مشغول بود. زمان پیامبر هم یک جوان انقلابی را در میدان همه کاره ی این طوری بود. او همیشه مشغول بود و وقت خالی نداشت؛ اما همان روز هم وقتی نشستند و گفتند در بین اصحاب پیامبر، عبادت چه کسی از همه بیشتر است؟ «ابودرداء» گفت: علی. گفتند چطور؟ نمونه و مثال آورد و همه را قانع کرد که علی از همه بیشتر عبادت می کند. زمان جوانی، بیست و چند سالش بود؛ بعد از آن هم که معلوم است. زمان خلافت هم همین طور بود.
داستانهای گوناگونی ــ مثل داستان «نوف بکالی» ــ از عبادتهای امیرالمؤمنین هست. این صحیفه ی علویّه که بزرگان جمع کرده اند، ادعیه ی مأثوره از امیرالمؤمنین است که یک نمونه اش همین دعای کمیلی است که شما شبهای جمعه می خوانید. من یک وقت از امام راحل بزرگوارمان پرسیدم که در بین این دعاهایی که هست، شما کدام دعا را بیشتر از همه می پسندید و بزرگ می شمارید؟ ایشان تأملی کردند و گفتند: دو دعا؛ یکی دعای کمیل، یکی هم مناجات شعبانیه. احتمالاً مناجات شعبانیه هم از امیرالمؤمنین است؛ چون در روایت دارد که همه ی ائمه با این مناجات، مناجات می کردند. من حدس قوی می زنم که آن هم از امیرالمؤمنین (علیه السلام) باشد. کلمات و مضامینش هم شبیه به همین کلمات و مضامین دعای کمیل است. دعای کمیل هم دعای عجیبی است. شروع دعا، با استغفار است و خدا را به ده چیز قسم می دهد. ببینید، این استغفاری که من هفته ی قبل عرض می کردم، این است. «اللهم انی اسئلک برحمتک التی وسعت کل شیء». خدا را به رحمتش، خدا را به قدرتش، خدا را به جبروتش ــ به ده چیز از صفات بزرگ پروردگار ــ قسم می دهد. بعد که این خدا را به این ده چیز قسم می دهد، بعد می فرماید: «اللهم اغفرلی الذنوب التی تهتک العصم، اللهم اغفرلی الذنوب التی تنزل النقم، اللهم اغفرلی الذنوب التی تحبس الدعاء». پنج نوع گناه را هم در آن جا امیرالمؤمنین به پروردگار عرض می کند: گناهانی که جلوی دعا را می گیرند، گناهانی که عذاب نازل می کنند و... یعنی از اوّل دعا، استغفار است؛ تا آخر دعا هم باز همین استغفار است. عمده ی مضمون این دعای کمیل، طلب مغفرت و آمرزش است. مناجاتی سوزناک و آتشین در طلب آمرزش از پروردگار است. این، امیرالمؤمنین است. استغفار، این است.(22)
دعاهای صحیفه سجادیه درس است
در یکی از دعاهای صحیفه ی سجّادیه ــ صحیفه ی ثالثه ی سجّادیه ــ در آخر دعایی که مابین نافله ی صبح خوانده می شود، از امام سجاد (علیه السلام) چنین نقل شده است: «اللّهم الرّزقنی عقلاً کاملاً و عزماً ثاقبا و لبّاً راجحاً و قلباً زکیاً و علماً کثیراً و ادباً بارعا». آن حضرت، شش چیز از خدای متعال خواسته است. می فرماید: خدایا! عقل کامل، اراده ی نیرومند، لبّ راجح ــ که من روی این خواسته ی سوم می خواهم تکیه کنم ــ دل پاکیزه، دانش بسیار، و ادبی برجسته و درخشان به من عنایت کن!نکته ی و خواسته ی سوم، «لبّ راجح» است. و معنایش این است که «باطن و مغز کار من، از ظاهر و شکل کار من، بیشتر باشد». ببینید امام سجاد (علیه السلام)، از خدا چه خواسته است! من می خواهم برای شما مردم مؤمن، برای ملت بزرگ ایران، برای دلهایی که به نور ایمان روشن شد و با سخن و عمل خود دنیایی را روشن کرد، این نکته را تکرار کنم: «لبّاً راجحاً».
ما، دو نوع آدم داریم: یک نوع، آدمی است که هرچه هست، در ظاهر اوست. ظاهرش جذاب و چشمگیر، و احیاناً خاشع کننده و خاضع کننده است. اما باطنش، پوک و پوچ است. چیزی در او نیست. این، بدترین نوع آدمی است که می خواهد منشأ آثار بزرگ باشد. پناه بر خدا! اما یک نوع دیگر، آدمی است که باطن او، بر ظاهرش ترجیح دارد. ظاهرش هرچه هست، باطن او، بهتر و بیشتر از ظاهر، جذّابیت دارد. امام سجاد (علیه السلام)، به ما درس می دهد که از خدا بخواهیم آدمی از نوع دوم باشیم.
می دانیم که دعاها، فقط خواستن از خدا نیست؛ بلکه درس برای خود ما نیز هست. ریاکاری، مال آدم نوع اوّل است. سمعه، از آن آدم نوع اوّل است. پوکی و بی مغزی، ویژه ی آدم نوع اوّل است. چنین آدمی، نه در جنگ به درد می خورد، نه در شدّت به کار می آید، و نه بارهای سنگین را می تواند بر دوش بگذارد. هرچه دارد، فقط ظاهر است! اما تربیت اسلامی، غیر از این است. تربیت اسلامی بر این مبناست که ظاهرت را باید حفظ کنی، اما باطنت باید از ظاهرت بهتر باشد. کسانی نگویند «ظاهر هر طور بود، بود. اصل، باطن است». بله، اصل باطن است. اما ظاهر باید نمودار باطن باشد: «الظاهر عنوان الباطن».(23) ظاهر را هم باید درست کرد. هیچ کس نباید تظاهر به کار خلاف کند. اگر از عمل و سیمای کسی آثار عبادت خدا دیده و شناخته شود، تأثیر بسیار خوبی می گذارد. اما در همان حال، باید باطن از ظاهر، بهتر و سنگین تر باشد.(24)
نقش دعای امام زمان (عج)
خداوند راههای زندگی را به روی این ملت بازتر خواهد کرد و توفیقات خودش را بر این ملت ــ که برای او حرکت و قیام می کند ــ نازل خواهد کرد. ما در این راه، به کمکها و امدادهای غیبی الهی و به دعای ولیّ عصر (ارواحنا فداه) معتقد و متکی هستیم. ما عقیده داریم که دعای آن حضرت، دلهای ما را محکم و استوار می کند و راه را بر ما می گشاید.(25)فصل دو: تأکید بر برخی از دعاهای معصومین (علیهم السلام)
مضامین عالی مناجات شعبانیه
این ماه ها، فرصت بازبینی است. اولیای خدا و ائمه ی هدی (علیهم السلام) ــ آن طور که در روایت آمده است ــ بر مناجات شعبانیه مواظبت می کردند. من یک بار از امام بزرگوار پرسیدم در بین دعاها به کدامیک بیشتر علاقه دارید؛ ایشان اسم دو دعا را بردند؛ یکی مناجات شعبانیه، دیگری هم دعای کمیل. این دو دعا مضامین فوق العاده یی دارند. این دعاها فقط برای خواندن نیست؛ یعنی فقط برای این نیست که انسان موجی در فضا ایجاد کند و این کلمات را بر زبان جاری نماید؛ این خیلی سطحی و خیلی کم است؛ این مفاهیم را باید با دل آشنا کرد؛ باید دل را وارد این حریم کرد. این معانی بلند و مضامین برجسته با این الفاظ زیبا، برای این است که در دل انسان جایگزین شود.«الهی هب لی کمال الانقطاع الیک و انر ابصار قلوبنا بضیاء نظرها الیک»؛ پروردگارا! به طور کامل من را به خودت متصل و پیوسته کن؛ من را وابسته ی حریم عزّ و شأن خود قرار بده؛ چشم دل من را نورانی و بینا کن؛ آن چنان که بتواند به تو نظر کند؛ «حتّی تخرق ابصار القلوب حجب النّور»؛ نگاه من بتواند همه ی حجابها ــ حتّی حجابهای نورانی ــ را بشکافد و از آنها عبور کند و به تو برسد، تو را ببیند و تو را بخواهد. بعضی حجابها ظلمانی است. حجابهایی که ماها گرفتار و اسیرش هستیم و در آنها دست و پا می زنیم ــ حجاب نام، حجاب نان، حجاب حسادتها، حجاب منیت ها ــ حجابهای ظلمانی و حیوانی است؛ اما کسانی که خود را از این حجابها خالص می کنند، باز حجابهای دیگری هم سر راه آنها وجود دارد که حجابهای نورانی است. ببینید گذر از این حجابها چقدر برای انسان، بالا و والاست.
یک ملت اگر با این مفاهیم آشنا شد و دل خود را در این فضا وارد و حرکت خود را با این میزان تنظیم کرد، پیش خواهد رفت و کوهها را در مقابل خود ناچیز خواهد دید. ملت ما در یک لحظه ی تاریخی چنین حالتی پیدا کرد و این انقلاب به وجود آمد. شما خیال نکنید این انقلاب حتّی قابل پیش بینی بود؛ خیر، قابل پیش بینی هم نبود؛ این قدر عظیم بود. این که ملتی با دست خالی بتواند یک نظام پوسیده ی فاسد، اما مورد حمایت صد در صد همه ی قدرتهای ظالم دنیا را که با سخت ترین روشهای استبدادی حکومت می کرد و کسی جرأت نفس کشیدن نداشت، از بین ببرد و عقیده و آرمان خود ــ یعنی اسلام ــ را جای آن بگذارد، اصلاً متصور نبود؛ حتّی به ذهن آدمهای خوشبین هم نمی رسید که چنین چیزی ممکن باشد؛ اما ملت ما این کار را کرد. آرمانهای معنوی و اخلاقی و آرزوهای بزرگ، آن چنان نیرویی به این ملت داد که هیچ فشار و تحمیل و تهدید و حادثه ی تلخی نتوانست او را وسط راه نگه دارد و متوقف کند؛ لذا تا آخر رفت.(26)
دعای عرفه سیدالشهداء (علیه السلام)
از جنبه ی معارف نیز، آن بزرگوار و این اسم شریف ــ که اشاره به آن مسمّای عظیم القدر است ــ همین گونه می باشد. عزیزترین معارف و راقیترین مطالب معرفتی، در کلمات این بزرگوار است. همین دعای امام حسین (علیه السلام) در روز عرفه را که شما نگاه کنید، خواهید دید حقیقتاً مثل زبور اهل بیت، پر از نغمه های شیوا و عشق و شور معرفتی است. حتی بعضی از دعاهای امام سجاد (علیه السلام) را که انسان می بیند و مقایسه می کند؛ گویا که دعای این پسر، شرح و توضیح و بیان و متن دعای پدر می باشد؛ یعنی او اصل است و این فرع می باشد. دعای عجیب و شریف عرفه و کلمات این بزرگوار در حول و هوش عاشورا و خطبه هایش در غیر عاشورا، معنا و روح عجیبی دارد و بحر ذخّاری از معارف عالی و رقیق و حقایق ملکوتی است که در آثار اهل بیت کم نظیر است.(27)تشریح قیامت در دعای ابوحمزه
امام سجاد (علیه السلام) در دعای ابوحمزه ــ که دعای خیلی باحال و خوبی است ــ ترس از قیامت را تشریح می کنند: «ابکی لخروجی عن قبری عریانا ذلیلا حاملا ثقلی علی ظهری»؛ امروز می گریم برای وقتی که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون می آیم. «انظر مرّة عن یمینی و اخری عن شمالی اذ الخلائق فی شأن غیر شأنی لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ یک عده چهره هاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که در دنیا از پل صراطی که حقیقت و باطن اش در آن جاست و مثال آن در این جاست، توانسته اند رد شوند.این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگاری است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛ (28) صراط این دنیا، همان صراط روی جهنم است. «انّک علی صراط مستقیم» (29) ی که به پیغمبر می فرماید، یا «ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»، همان صراط روی جهنم است. اگر این جا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسان ترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور می کنند.
«انّ الذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها» (30)؛ اصلاً اینها همهمه ی جهنم را هم نمی شنوند؛ «و هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر».(31) فزع اکبر، یعنی دشوارترین ترسی که ممکن است برای انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانی و روحانی و نفسانی، فزع عظیمی که در آن جاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمی کند؛ اینها از این صراط عبور کرده اند.(32)
دعای مکارم الاخلاق
دعای «مکارم الاخلاق» که حقیقتاً هر فقره و جمله از آن، یک معرفت بزرگ است، برای انسان مؤمن، یک درس زندگی است. جا دارد کسانی که اهل مطالعه و تدبّر یا اهل دعا و تضرّع هستند، با دعای مکارم الاخلاق انس بگیرند و آشنا شوند. در اوایل این دعا، چند جمله هست، که خوب و بد را در مقابل هم قرار می دهد. مثلاً «و اجر للناس علی یدیّ الخیر...». یعنی خدایا، کار خیر را برای مردم، بر دستان من جاری کن. این، کار خوب. بعد بلافاصله می فرماید: «... و لا تمحقه بالمن». یعنی این کار نیک را با منت گذاری بر آن کسانی که برایشان کار نیکی انجام گرفته است، ضایع نکن. باید، عبارت است از کار خیر کردن برای مردم. نباید، همان منت گذاشتن است. یا عرض می کند که «وهب لی معالی اخلاق». اخلاق برجسته و والا به من عنایت کن. اما «و لا تمحقه» یا چیزی قریب به این ــ «بالفخر» ــ یعنی من را دچار افتخار نکن، که مباهات و افتخار کنم که، بله؛ من فلان اخلاق نیک را دارم. «و اعزّنی و لا تبتلینّی بالکبر». مرا عزت ببخش، اما تکبر، نبخش.(33)زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام)
یک جمله در زیارت اربعین امام حسین (علیه السلام) ذکر شده است که مانند بسیاری از جملات این زیارتها و دعاها، بسیار پُرمغز و در خور تأمل و تدبّر است. امروز به مناسبت روز تاسوعا و روز عزا، در خطبه ی اوّل قدری پیرامون همین جمله ــ که ناظر به جهت قیام حسینی است ــ عرایضی عرض می کنیم؛ آن جمله این است: «و بذل مهجته فیک». این زیارت اربعین است؛ منتها فقره های اوّل آن، دعاست؛ که گوینده ی این جملات خطاب به خداوند متعال عرض می کند: «و بذل مهجته فیک»؛ یعنی حسین بن علی، جان و خون خود را در راه تو داد؛ «لیستنقذ عبادک من الجهالة»؛ تا بندگان تو را از جهل نجات بدهد؛ «و حیرة الضّلالة»؛ از سرگردانی ناشی از ضلالت و گمراهی آنها را برهاند. این یک طرف قضیه است، که طرف قیام کننده است ــ که حسین بن علی (علیه السلام) است ــ طرف دیگر قضیه، در این فقره ی بعدی معرفی می شود: «و قد توازر علیه من غرّته الدنیا و باع حظّه بالارذل الأدنی»؛ نقطه ی مقابل، آن کسانی بودند که فریب زندگی، آنها را به خود مشغول کرده بود؛ دنیای مادّی، زخارف دنیایی، شهوات و هواهای نفس، آنها را از خود بیخود کرده بود؛ «و باع حظّه بالارذل الأدنی»؛ سهمی را که خدای متعال برای هر انسانی در آفرینش عظیم خود قرار داده است ــ که این سهم عبارت است از سعادت و خوشبختی دنیا و آخرت ــ به بهای پست و ناچیز و غیرقابل اعتنایی فروخته بودند. این، خلاصه ی نهضت حسینی است.با مداقه ی در این بیان، انسان احساس می کند که نهضت حسینی در واقع با دو نگاه قابل ملاحظه است، که هر دو هم درست است؛ اما مجموع دو نگاه، نشان دهنده ی ابعاد عظیم این نهضت است: یک نگاه، حرکت ظاهری حسین بن علی است؛ که حرکت علیه یک حکومت فاسد و منحرف و ظالم و سرکوبگر ــ یعنی حکومت یزید ــ است؛ اما باطن این قضیه، حرکت بزرگتری است که نگاه دوم، انسان را به آن می رساند؛ و آن حرکت بر علیه جهل و زبونی انسان است. در حقیقت، امام حسین اگرچه با یزید مبارزه می کند، اما مبارزه ی گسترده ی تاریخی امام حسین با یزید کوته عمر بی ارزش نیست؛ بلکه با جهل و پستی و گمراهی و زبونی و ذلت انسان است؛ امام حسین با اینها دارد مبارزه می کند.(34)
تأکید امام خمینی بر دعای کمیل و مناجات شعبانیه
یک بار از ایشان سؤال کردم که در میان دعاهای معروف، به کدامیک از آنها بیشتر انس یا اعتقاد دارید؟ ایشان بعد از تأملی فرمودند: «دعای کمیل و مناجات شعبانیه». وقتی که شما به این دو دعا مراجعه می کنید، با این که دعاهای دیگر هم ــ مثل ابوحمزه ی ثمالی و یا دعای امام حسین در روز عرفه و دعاهای فراوان دیگر ــ برقراری رابطه با خداست؛ اما در این دو دعا و مناجات، حالت استغفار و انابه و استغاثه و تضرّع به پروردگار را به شکل عاشقانه ی آن مشاهده می کنید. دعای کمیل هم مناجاتی با خدای متعال است و رابطه ی محبّت و عشق میان بنده و معبود را ترسیم می کند و این همان چیزی بود که امام بزرگوار ما، روح و دل خود را از آن روشن و منوّر می داشت.این ماه، ماه شعبان و آستانه ی ماه مبارک رمضان است و این دعاها و راه و صفا و توصیه ی امام امت، پیش دید ماست. ملت ما امروز همیشه، به عزم پولادین و قدم استوار در این راه پرفراز و نشیب و راه مجد امت اسلامی و اعلای کلمه اسلام و مسلمین و احیای ارزشهای اسلامی و مجسم کردن واقعی عدالت اجتماعی و حمایت از مظلوم و ضعیف ــ چیزی که در دنیا شعارش را دادند، اما عمل نشد ــ احتیاج دارد.(35)
پی نوشت ها :
1.دیدار با اقشار مختلف مردم، 18/ 1/ 1369.
2.دیدار جمعی از اعضای تشکلها، کانونها و هیأتهای مذهبی، 15/ 8/ 1382.
3.دعای 44 «صحیفه ی سجادیه».
4.دعای 44 «صحیفه ی سجادیه».
5.همان.
6.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 14/ 11/ 1373.
7.جلسه ی تودیع با شیخ راغب مصطفی غلوش و شیخ محمّد بسیونی، 11/ 12/ 1368.
8.( 538 ــ 467 ق).
9.مفاتیح الجنان، دعای ماه رجب.
10.دیدار با قاریان مصری: شحات محمّد انور و سیّد متولی عبدالعال، 3/ 11/ 1370.
11.امتیازاتی که رهبر معظّم انقلاب اسلامی برمی شمارند، مربوط به وعده ها و امتیازاتی است که خداوند برای مخلصین قائل شده است. امتیاز اوّل، معافیت از محاسبه ی حق تعالی در قیامت است. امتیاز دوم برای آنها، پاداش غیرمتناسب با اعمالشان بوده و بی نهایت است.
12.سوره ی صافات، آیه ی 159 و 160.
13.روز اوّل ماه مبارک رمضان، 4/ 12/ 1371.
14.بحارالانوار، ج 14، ص 384.
15.سوره ی فتح: آیه ی 2.
16.بحارالانوار، ج 14، ص 384.
17.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 5/ 7/ 1370.
18.«مناقب» ابن شهرآشوب؛ ج 3؛ ص 341.
19.علل الشرایع؛ ج 1؛ ص 173. بحارالانوار؛ ج 43؛ ص 81 و 82. محجة البیضاء؛ ج 4؛ ص 208.
20.همان.
21.دیدار گروهی از زنان، به مناسبت فرخنده میلاد حضرت زهرا (علیها السلام) و «روز زن»، 25/ 9/ 1371.
22.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 12/ 11/ 1375.
23.بحارالانوار؛ ج 66؛ ص 365.
24.خطبه های نماز «عید فطر»، 22/ 12/ 1372.
25.مراسم بیعت جمع کثیری از مردم استان همدان و شهرهای ساری و ساوه، 5/ 4/ 1368.
26.دیدار گروه کثیری از پاسداران به مناسبت سالروز میلاد امام حسین (علیه السلام) و روز پاسدار، 17/ 7/ 1381.
27.دیدار فرماندهان، مسؤولان و پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی انتظامی و جمعی از جانبازان انقلاب اسلامی، به مناسبت روز پاسدار، 5/ 10/ 1374.
28.سوره ی یس، آیه ی 61.
29.سوره ی زخرف، آیه ی 43.
30.سوره ی انبیاء، آیه ی 101 و 102.
31.سوره ی انبیاء، آیه ی 102 و 103.
32.دیدار مسؤولان نظام، 6/ 8/ 1383.
33.پیام نوروزی، به مناسبت حلول سال 1374.
34.خطبه های نماز جمعه ی تهران، 26/ 1/ 1379.
35.دیدار جمع کثیری از پاسداران، در سالروز میلاد امام حسین (علیه السلام) و روز پاسدار، 10/ 12/ 1368.