نیروهای درگیر در انقلاب مشروطیت
با توجه به نقش دو نیروی روحانیت و روشنفکری در انقلاب مشروطیت در این جا اشاره ای به نقش روحانیت در مشروطیت خواهیم کرد.روحانیت برای مشروطیت چه کرد؟
1- روحانیت:در دوران انقلاب مشروطه ، روحانیت مؤثرترین نیروی سیاسی بود که از نهضت حمایت کرده و رهبری آن را به دست گرفت . اندیشه ها و نیرو هایی که مشروطه را ساختند متفاوت بودند اما در فضای مذهبی حاکم بر جامعه ایران ، هیچ فعالیت سیاسی و هیچ اندیشه ای بدون حمایت علما راه به جایی نمی برد .
سه نفر از علمای بزرگ که در انقلاب مشروطه نقش فعالی داشتند عبارت اند از : سید محمد طباطبایی ، سید عبدالله بهبهانی و دیگری شیخ فضل الله نوری . سید محمد طباطبا یی ، رو حانی برجسته ی نهضت مشروطیت بود که در حوزه «فکر و عمل» پیش رفت . یعنی هم در تدوین ایدئو لوژی و هم در بسیج مردم نقش داشت . وی در فعالیت های خود برضد حکومت عین الدوله با قاطعیت فراوانی «عدالتخانه» و «مجلس» یا انجمنی را که در خدمت مردم باشد ، در خواست می کرد . در جای دیگر سید محمد طباطبایی ، با صراحت بیشتری ، هدف خود یعنی تاسیس عدالتخانه و مجلس و بالنتیجه حذف استبداد را بیان می دارد و می گوید که از حکومت جز «دادگری» نمی خواهد و هدف او بنیانگذاری مجلسی است که وسیله آن به دست آید که چه اندازه مردم بیچاره ایران از ستم حکومت های محلی رنج می کشند .
او می گوید که :
« دادگری ، اجرای قانون اسلام و تاسیس مجلسی که با پادشاه و گدا یکسان رفتار کند ، می خواهد » 1
حائری همچنین متذکر می شود که بهبهانی در ابتداطالب حکومت مشروطه نبود ه است بلکه پس از ملاقات با طباطبایی ، با عوامل آزادی خواهی در ملل غربی که در غالب مشروطه تبلور یافته بود ، آشنا شد و سپس فعالانه همگام با سید محمد طباطبایی تا آخرین مراحل نهضت مشروطیت از پای ننشست
سید محمد طباطبایی ، در مورد نظام قضایی کشور معتقد بود که حکم شرع باید در عدلیه اجرا شود ؛ تصویب دو قانون مربوط به عدلیه را موکول به تصویب آن از جانب علما می کرد2 در مجموع ایشان ، روحانی مبارزی بود که از نابسامانی اوضاع مملکت و از ظلم و جور حکومت نسبت به مردم رنج می برد و از فقر و فلاکت مردم و خرابی مملکت آگاهی کامل داشت . او می کوشید با حمله به استبداد و معنی آن به عنوان بدترین نوع ممکن حکومت و عامل همه نا بسامانی های موجود ، زمینه ی فروپاشی آن را فراهم آورد .
سید عبدالله بهبهانی ، از رهبران فعال در نهضت مشروطیت بود . از جمله اقدامات مهم او عبارت اند از : عکس العمل شدید وی در مقابل اقدام مسیونوز بلژیکی و انعقاد پیمان اتحاد با طباطبایی علیه حکومت . 3 سید عبدالله بهبهانی با تحصن در عبدالعظیم به همراه طباطبایی و سید جمال الدین افجه ای و چند مجتهد دیگر ، نقش موثری در عزل علاء الدوله ایفاء کرد ؛ نیز ضمن مخالفت با مسیونوز و در نهایت با عین الدوله ، خواستار ایجاد عدالتخانه شد . پیمان وی با طباطبایی در همین راستا بود . دکتر عبدالهادی حائری معتقد است که علت عمده گرایش بهبهانی به مشروطیت ، ناشی از اقداماتی در جهت سکولاریزه نمودن نظام بود ، که در قالب ازبین بردن موقعیت علما در کنترل مذهب انجام می پذیرفت .
روحانیت برای مشروطیت چه کرد؟
حائری همچنین متذکر می شود که بهبهانی در ابتداطالب حکومت مشروطه نبود ه است بلکه پس از ملاقات با طباطبایی ، با عوامل آزادی خواهی در ملل غربی که در غالب مشروطه تبلور یافته بود ، آشنا شد و سپس فعالانه همگام با سید محمد طباطبایی تا آخرین مراحل نهضت مشروطیت از پای ننشست . 4نفرسوم شیخ فضل نوری بود . وی از علمای بزرگ تهران و از رهبران جنبش تنباکو است . شیخ در ابتدای جنبش مشروطه به هواداری آن برخواست ، در مهاجرت علما به قم شرکت کرد . و خود بخشی از هزینه آن را پرداخت ، اما با آشکار شدن ماهیت و مبنای غربی تفکر مشروطه خواهی و نیز ملاحظه مشروطه خواهان وابسته و حمایت های بیگانه از مشروطه ، خواستار تطبیق قوانین مشروطه با اسلام شد . او در جواب کسانی که وی را مستبد می خواندند می گفت :
« من به هیچ وجه منکر مجلس شورای ملی نیستم بلکه مدخلیت خود را در تاسیس این اساس بیش از همه کس می دانم ، من آن مجلس شورای ملی را می خواهم که اساسش بر اسلامیت باشد و برخلاف شریعت قانونی نگذارد . » 5
از نکاتی که خشم شیخ را بر می انگیخت حمایت انگلیس از مشروطه و وابستگی آشکار برخی مشروطه خواهان به بیگانگان بود . او می گفت :
« اگر بنای مشروطه بر حفظ دولت اسلام بود ، چرا یک عضوی از روس پول می گرفت و دیگری از انگلیس . یا می گفت : اسلام دنیا را به عدل و شورا گرفت آیا چه افتاده است که امروز باید دستور عدل ما از پاریس برسد و نسخه شورای ما از انگلیس بیاید . »6
آنچه مهم است ، علت مخالفت شیخ با مشروطیت و روند آن است که نشات گرفته از درک عمیق و از ماهیت مشروطه در غرب و نیات روشنفکران در پیاده کردن آن است :
«حقیقت این است که شیخ به جوهر مشروطه در غرب وقوف داشت و از آنجایی که آن را نافی دینداری می دانست تلقی دینی از آن را هم نمی پذیرفت ؛ زیرا پذیرش آن تبعاتی داشت که با منظومه فکری او در تضاد بود . »7
نائینی استقرار استبداد را ناشی از عدم آگاهی مردم نسبت به حقوق خویش دانسته و عدم نظارت آنها را بر عملکرد حکام اساس برپایی استبداد می داند
در مجموع ، شیخ فضل الله نوری و هواداران او برچند محور تاکید داشته اند : یکی بحث «قانون گذاری» است ، از نظر او اسلام دین کامل است ، از این رو به قانون غیر الهی نیازی ندارد . وی همچنین ستم اکثریت را نمی پذیرد ؛ زیرا درنظام مشروطه قوانین بر اساس رای اکثریت بدون ملاحظه موافقت و مخالفت با شرع تصویب می شود . دیگری مفهوم « آزادی» است که پیامد آن را نشر کلمات کفر آمیز به وسیله گروه های بی دین می دانست . موضوع سوم نیز« مساوات» بود ، که موجب می شد مسلمانان با یهود و نصاری و کافر برابر باشد ؛ در حالی که اسلام چنین چیزی را نمی پذیرد . موضوع آخر نیز بحث «وکالت» یا «ولایت» است . وی معتقد بود در امور عامه ولایت جاری است نه وکالت . 8 به هر حال جنبش در تهران در حول و حوش این سه روحانی آغاز شده ، گسترش یافت . ولی یک روحانی نسبتاً متجدد با نام سید محمد طباطبایی در سال 1329قمری در انزوا مرد . دومین روحانی ، ضد تجدد با نام شیخ فضل الله نوری در سال 1327 قمری توسط مشروطه خواهان در میدان توپخانه به شهادت رسید . سومین روحانی ، مرد اهل عمل و جود که مدافع مشروطه اعتدالی بود ، اما تصور روشن از فرهنگ سیاسی جدید نداشت ، یعنی عبدالله بهبهانی در سال 1328قمری توسط مشروطه خواهان دمکرات ضد اعتدالی ترور شد .
اختلاف نظر میان رهبران روحانی و روشنفکران از یک سو و بروز تفرقه میان علمای روحانی از سوی دیگر موجب آن شد که حرکت مردمی مشروطه خواه به دلیل نبود رهبری واحد به عنوان منشاء تشکل نیرو ها آسیب پذیر گردد . امام خمینی (ره) ضمن تاکید بر ضرورت وحدت کلمه به عنوان رمز پیروزی انقلاب اسلامی ، جنبش مشروطیت را از این نظر مورد باز شناسی قرار می دهند و می فرمایند :
« وقتی که تاریخ مشروطیت را بخوانید ، می بینید که در مشروطیت بعد از اینکه ابتدا پیش رفت ، دستهایی آمد و تمام مردم ایران را به دو طبقه تقسیم بندی کرد . نه ایران تنها ، از روحانیون بزرگ نجف یک دست طرفدار مشروطه ، یک دسته مخالف مشروطه ، اهل منبر یک دسته ضد مشروطه صحبت می کردند و یک دسته ضد استبداد » 9
از نظر تئوریک ، استوار ترین متن سیاسی در حمایت از مشروطه را میرزای نائینی نگاشت . کتاب « تنبیه الامه و تنزیه المله » نائینی ، حاصل تلاشی است که از سوی این فقیه برای مشروعیت دادن به آرمان های مشروطه صورت گرفته است . نائینی در این رساله می کوشد تا اثبات کند مبانی مشروطه مثل آزادی ، مساوات ، پارلمان و تفکیک قوا در بطن شریعت وجود دارند . او در کتابش به آرمانهای مشروطه جنبه دینی بخشیده و وجود آنها را در شریعت مسلم و معزز انگاشته و با تسلطی که بر اصول ، فقه و تاریخ صدر اسلام داشته ، مواردی را برای اثبات نظریات خود به عنوان شاهد یاد می کند . محور نظری دیدگاه های او حول حفظ نظام دور می زند و اجرای اصول مشروطه را هم برای حفظ آن می داند .
نائینی استقرار استبداد را ناشی از عدم آگاهی مردم نسبت به حقوق خویش دانسته و عدم نظارت آنها را بر عملکرد حکام اساس برپایی استبداد می داند . وی به سلطنت مشروعیت دینی نمی بخشد ، به نظر او حکومت سلاطین اساساً غضبی است و از دوران معاویه آغاز و تازمان نائینی به درازا کشیده شده است .
از نظر نائینی حکومت مشروطه هم از حکم غضبی بودن خارج نیست ، زیرا تولیت و حکومت آن در دست غیر معصوم است ، اما تبعیت از حکومت مشروطه بر متابعت از حکومت استبدادی ترجیح دارد ؛ چون در این نظام سیاسی حداقل به رعیت ستمی وارد نمی شود . 10
پی نوشت ها :
1- ناظم الاسلام کرمانی ، تاریخ بیداری ایرانیان ، بی جا ، بنیاد فرهنگ ایاران ، 1357، ص318
2- فریدون اکبرزاده ، نقش رهبری از نهضت مشروطه ، ملی نفت و انقلاب اسلامی ، تهران : مرکز اسناد انقلاب اسلامی ، 1380،ص48
3- همان ،ص51-49
4- عبد الهادی حائری ، تشیع و مشروطیت در ایران و نقش ایرانیان مقیم عراق ، چاپ سوم ، تهران : امیر کبیر ، 1381، ص 49-48
5- محمد ترکمان ، مجموعه رسائل اعلامیه ها و لوایح شیخ شهید فضل الله نوری ، ص191،244،245
6- همان ، ص150
7- حسین آبادیان ، مبانی نظری حکومت مشروطه و مشروع ، تهران ، نشر نی ، 1374، ص43
8- جمیله کدیور، تحول گفتمان سیاسی شیعه در اسلام ، ص314-257
9- امام خمینی (ره) ، صحیفه نور ، 13/6/1362 ، جلد 18 ، ص141-134
10- جمعی از نویسندگان ، انقلاب اسلامی و چرایی و چگونگی رخداد آن ، چاپ سیزدهم ، تهران : نشر معارف ، بی تا ، ص40