![فاتحان آسمان فاتحان آسمان](https://rasekhoon.net/_files/thumb_images700/article/0033067.jpg)
مترجم: حسن صفاری
امروزه یک قرن و سه ربع از آن تاریخ می گذرد و معمولی ترین هواپیماهای مسافر بری درارتفاع 10 هزار متر و با سرعتی متجاوز از 600 کیلومتر در ساعت حرکت می کنند و هر روز مرتباً و بدون وقفه بیش از صدها هواپیما بر فراز اقیانوس اطلس از سویی به سوی دیگر می روند. فن هواپیمایی تبدیل به کاری بزرگ و پراهمیت شده و تمام زندگی اقتصادی و شرایط سیاسی و فن جنگ را زیر و رو کرده است. اما این نکته ی حیرت آور است که فردای روزی که پیلاتر و دارلاند پرواز کردند مردی وجود داشت که با نیروی الهام و اشراق آینده ی این اثر عظیم بشری یعنی فن هواپیمایی (1918-1741) Barthelemy Faujas de Saint-Fond کتابی انتشار داد به نام «درباره ی روشهای رانندگی ماشینهای طیار و موارد مختلفی که می توان آنها را مورد استفاده قرار داد.» پیش بینی های این کتاب حیرت آور است؛ وی خوب حدس زده بود که بالون را می توان به عنوان وسیله ی مسافربری به کار برد. امکان ارتباط ما بین دو سوی اقیانوس اطلس را پیش بینی کرده و ارزش نظامی دیده بانی هوایی و... را معین نموده و بالاخره ضمن این کتاب نصایح مفیدی برای اداره ی بالونها بدست داده بود.
از آنجا که این کتاب مورد تأیید پادشاه قرار گرفت و نویسنده را تشویق کرد، می توان چنین حدس زد که مطالب آن در عهد مزبور غیر عادی به نظر نمی رسید. در حالیکه مردم عادی و بیکار این مسائل را با چشم تماشای جالبی می نگریستند، دانشمندان در آن فکر بودند که اسرار هواپیمایی را کشف کنند و وسایلی برانگیزند که بتوان اقیانوس هوایی را با همان اعتماد و اطمینانی عملی و مطمئن و منظم را در شجاعت افراد جستجو کنند، همانطور که هیچ کس از صاحب یک کشتی ماهیگیری انتظار آن ندارد که اعمال قهرمانی انجام دهد. پیلایر و دارلاند مسلماً نشان داده بودند که دارای شجاعت خارق العاده ای هستند، اما نمی توانستند انتظار داشت که تمام فرماندهان کشتی های هوایی از روی این دو نمونه تراشیده شده باشند. مسئله ی مهم این بود که حتی المقدور صحت و سلامت آنان را تأمین کنند: پیمایش فضا به وسیله ی بالونهای هوایی نمی بایست فقط موضوع جرأت و بخت و اقبال باشد بلکه لازم بود که موضوع را مورد محاسبه ی دقیق قرار دهند. و تا جایی که امکان داشت آن را بر مبنای علمی متکی سازند و نقش حوادث و اتفاقات و احتمالات را به حداقل مقدار ممکن تنزل دهند.
به این طریق علم، که در شهر آنوته، پیشقدم ایجاد فن جدید شده بود خود را حاضر می کد که بعد از این حوادث حیرت انگیز و جالب، که حد فاصل دو مرحله ی علمی بودند، دوباره وارد در صحنه شود. در مرحله ی جدید دیگر برادران مونگولفیه و پیلاتر دوروزیه و مارکی دارلاند به تدریح صحنه را ترک می گفتند و حال آن که شارل که فقط و فقط متکی بر مسائل علمی بود مقدمات ایجاد آنچه را که ما می توانیم «بالون جدید» بنامیم آماده می ساخت.
از ابتدای کار شارل تشخیص داده بود که باید از هوای گرم صرفنظر کرده و گاز ئیدروژن را جانشین آن ساخت. اولاً به این دلیل که قدرت صعودی این کار به مراتب بیش از هوای گرم بوده است؛ در ثانی از این لحاظ که گاز مزبور فضا پیمایان را از مشکل بزرگ حمل مقدار زیادی کاه آسوده می ساخت و چون موضوع آتش درست کردن در کار نبود آزادی بیشتری داشتند. گاز مزبور که بی نهایت سبک است می توانست از خلل و فرج ابریشم به خارج نفوذ کند، برای رفع این مشکل شارل بالون ابریشمی را از طبقه ای لعابی پوشانید و آن را غیر قابل نفوذ ساخت. گذشته از آن چون بیم آن می رفت که در نتیجه ی تنزل فشار هوا در طبقات فوقانی گاز منبسط شود و بالون را منفجر سازد روشی اتخاذ کردکه بتوان در مورد لزوم سوراخ تحتانی را که برای ورود گاز به کار می رفت باز کرد و علاوه بر آن در بالای بالون دریچه ی اطمینانی نصب کرد که مسافر بالون می توانست در موارد لزوم و به اختیار آن را به کار وادارد. اما خود این مسافر را در کجا باید جای داد؟
به این منظور شارل اطاقی سبدی تهیه کرد و با کمک توری مخصوصی آن را به بالون آویزان ساخت. در این شرایط مسافر مزبور می توانست مطابق میل خود مسافرت کند و در صورت لزوم پایین و بالا برود زیرا با کمک میزان الهوایی که همراه داشت می توانست ارتفاع صعود را تعیین کند و در موارد لزوم به کمک دریچه ی اطمینان ارتفاع را تقلیل دهد و چون کیسه ای از شن نیز همراه می برد می توانست هر وقت که بخواهد مقداری از شن را به خارج پرتاب کند و از وزن دستگاه بکاهد و به ارتفاع بالاتری برود.
هر کس این موضوع را خوب می فهمد که بالونی که به این طریق ایجاد شده بود با بالونهایی که این اواخر نیز معمول بود، و هنوز هم بعضی از علاقه مندان تحقیق در ارتفاعات بزرگ از آن استفاده می کنند، تفاوت چندانی نداشت. بر خلاف مونگولفیر، دستگاه اخیر بر مبانی علمی اتکاء داشت و مسافران آن به هیچ وجه خود را آماده ی مرگ نکرده و قصد انجام کار قهرمانی نداشتند. بالونی که شارل می خواست به وسیله ی آن در روز اول ماه دسامبر سال 1783 پرواز کند کره ای بود. به قطر 9 متر که آن را از ئیدروژن خالص پر کرده بودند. این کره را از یک عده نوارهای ابریشمی که متناوباً قرمز و زرد بودند ساخته و با کمک توری اطاقکی از جنس سبد و به شکل ارابه به آن آویخته بودند که با رنگهای قرمز و آبی منقوش بود. در صعود مزبور هیچ گونه حادثه ای روی نداد. شارل به اتفاق روبرو از توئیلری شروع به صعود کردند در حالی که 300 هزار تماشاچی ناظر ایشان بودند. آنان تا ارتفاع 3000 متری بالا رفتند و در کمال آرامش شروع به مشاهدات و مطالعات علمی کردند. آئروستای مزبور نه فقط توانست در بهترین شرایط ممکن به زمین برگردد بلکه شارل بار دیگر از نظر تفریح صعود کرد و نیم ساعت بعد مجدداً به زمین نشست.
تجربه ی مزبور به خوبی ثابت کرد که فن هواپیمایی را میتوان به کاری عملی و مفید تبدیل کرد ونباید آن را حادثه ای بی هدف و خطرناک تصور نمود. شهرت شارل در نتیجه ی اینکار فوق العاده زیاد شد. برای حضور در جلسات درس او هجوم جمیعت غیر عادی بود و بانوان که ا و را از همه حیث تحسین می کردند، سیلی از نامه برایش می فرستادند به طوری که وی مجبور بود قسمتی از وقت خود را به عوض تفکر در مسایل هوایی صرف اشتغالات خاص دیگری سازد. درسال 1804 که پنجاه و هشت سال داشت و هنوز به شهرت و حیثیت او لطمه ای وارد نیامده بود اسیر عشق ژولی بوشو دهرت Julie Bouchaud des Hetettes شد که بیش از بیست سال نداشت و با او ازدواج کرد این حادثه ی خانوادگی موجب شد که با کمک لامارتین نوع دیگری از شهرت کسب شارل شود.(1)
از آنچه گفتیم معلوم شد که از اواخر سال 1783 شهرت بالونهای جدید در همه جا تأمین شده بود. طولی نکشید که این شهرت به خارج از کشور فرانسه رسید.
بعد از صعود پرهیجان مونگولفیری که فلسل Flesselles نام یافته بود، در شهر لیون در پنجم ماه ژانویه ی سال 1784، اولین بالونی که در خارج از فرانسه صعود کرد در شهر میلان به وسیله ی شوالیه آندرئانی Andreani در روز 25 فوریه ی همین سال بود؛ آنگاه در انگلستان یک سلسله بالونهایی که با ئیدروژن پر شده بود به هوا فرستادند که مسافری همراه نداشتند. در اول ماه اکتبر سال 1784 مینکلرز Minkleers بلژیکی استاد دانشکاه لوون (2) Lauvainبرای اولین بار به جای ئیدروژن گاز روشنایی بکار برد که خیلی بیشتر مقرون به صرفه بود. در همین سال ستوان ژان باتیست مونیه دولاپلاس (1793-1754) Jean-Baptiste Meusnieth de La Place که بعدها ژنرال شد و در همان سال به واسطه ی کشف قضیه ی مهمی در هندسه ی عالی (3) به عضویت آکادمی علوم منصوب شده بود به این فکر افتاد که می توان شکل کروی بالون را در مدت صعود حفظ کرد به این طریق که به جای خارج کردن ئیدروژن در ارتفاعات زیاد به تدریج هوا را جانشین ئیدروژن سازند. سپس در هفتم ماه ژانویه ی سال 1785 ژان پی یر بلانشار Jean-Pierre Blanchard (1809- 1750) فرانسوی همراه با جفریز Jeffries انگلیسی به وسیله ی بالون ما بین ساحل دوور Douvres در انگلستان و کاله Calais در فرانسه (4) از دریای مانش عبور کردند.
همه ی این تجارب که گر چه به قیمت های گزافی تمام می شدند ولی در نظر عامه ی مردم همچون تفریحات ساده و جالبی بودند، از سال 1794 نشان دادند که در جنگ تا چه اندازه می توانند مفید واقع شوند. همه کس خوب می داند که بالونها در جنگ فلوروس (5) Fleurus و محاصره ی مایانس (6) Mayence چه خدماتی انجام دادند. ده سال بعد از آن تاریخ بیوBiot و گیلوساک Gay-Lussac برای یک سلسله تجارب علمی به وسیله ی بالون به هوا صعود کردند و ضمن این تجارب با صعود به ارتفاع 7016 متر به حداکثر ارتفاعی که بشر تا آن هنگام صعود کرده بود رسیدند و با طی 130 کیلومتر مسافت حداکثر مسافت به وسیله ی بالون را پیمودند.
پی نوشت ها :
1- چنین مشهور است که لامارتین قطعه ی مشهور خود به نام دریاچه را برای زوجه ی شارل ساخته است «یادداشت مترجم»
2- شهر لوون با لوویون Leuven در بلژیک دارای چهار هزار جمعیت و مرکز صنایع مکانیکی و مخصوصاً صنایع شیمیایی است دانشگاه این شهر یکی از قدیمی ترین و مشهورترین دانشگاههای اروپایی است و قسمت مهم این شهرت مرهون کتابخانه ی آن بود که چه از لحاظ بنای قدیمی آن (قرن شانزدهم) و چه از لحاظ نسخ خطی مشهور آن بی نظیر بود، متأسفانه در سال 1914 هنگام حمله ی آلمانها به بلژیک کتابخانه ی مزبور را آتش زدند و بنای کتابخانه و قسمت مهمی از کتب آن معدوم شد. «یادداشت مترجم»
3- قضیه ی هندسه ای که در فوق به آن اشاره شد و در هندسه ی دیفرانسیل به قضیه ی مونیه موسوم است چنین بیان می شود.
«هر گاه بر یکی از خطوط مماس در نقطه ی M بر یک سطح منحنی که امتداد مجائب آن سطح نباشد صفحاتی مرور دهیم. این صفحات سطح مزبور را در یک سلسله منحنیانی قطع می کنند که صورت دیگر نیز بیان کرد و تمام صور مزبور با هم معادل هستند. «یادداشت مترجم».
4- باید دانست که مابین دو ساحل مزبور عرض دریای مانش به حداقل خود می رسد و تقریباً معادل 32 کیلومتر است. «یادداشت مترجم»
5- فلوروس شهر کوچکی است در بلژیک که قریب 7000 جمعیت دارد جنگی که از آن گفتگو می شود در سال 1794 روی داد و قشون انقلابی فرانسه تحت فرماندهی ژوردان jourdan قشون اطریش را شکست داد. «یادداشت مترجم»
6- شهر مایانس یا ماینتس در آلمان و در کنار رود رن واقع و یکی از مراکز مهم تجارتی ومالی و صنعتی ناحیه ی رنانی است. مانیتس از نظر تاریخی نیز اهمیت فراوان دارد و بیش از دو هزار سال از بدو پیدایش آن می گذرد. در سال 1793 قشون انقلابی فرانسه این شهر را اشغال کرد ولی در همانجا محاصره شد. ارتباط با مرکز قوای فرانسه ضمن این محاصره به کمک بالون انجام می گرفت. «یادداشت مترجم»