همان گونه که میدانید مومیایی در مصر قدیم متداول بود. مومیایی به جسد مرده ای میگویند که به شیوه ای خاص از آن طوری نگه داری شود که هرگز نپوسد. واِژه ی مومیایی از زبان عربی آمده است و معنایش: « جسدی است که به وسیله ی موم یا قیر نگه داری شده است »
اعتقاد به زندگی دوباره یکی از اجزای اساسی مذهب مصریها بود. در این باره چند نوع تفسیر و توضیح معمول بود. در یکی از این تفاسیر، مرده در زمینی در بهشت ساکن میشد که آن را سرزمین «یارو» " Yaru" مینامیدند. در این محل که به مزارع مصر بی شباهت نبود، مرده در صلح و وفور ونعمت زندگی میکرد...
بعضی از افراد که قادر نبودند به یارو برسند، زیرا یارو را آب احاطه کرده بود، برای یاری گرفتن از حیوانات مقدس نام نویسی میکردند. جیمز هنری بریستد، مصر شناس، این سفر را بدین نحو توصیف میکند : «گاهی اوقات شخص متوفی از باز یا لک لک میخواهد تا او را از آب عبور دهند ... گاهی اوقات خداوند خورشید او را سوار بر قایقش حمل میکند . اما اغلب انها به خدمات مرد قایقرانی مشهور به " صورت وارو " یا " پس نگر " نیاز دارند ، زیرا او همیشه صورتش را به عقب برگردانده است تا قایقش را به جلو براند . او همه کس را سوار قایقش نمیکند ، بلکه تنها کسانی را قبول میکند که در مورد آنها گفته شده باشد : " او ، بر خلاف ظاهرش ، ابلیس نیست " .
بر اساس نوشتههای بسیاری از مورخان این نخستین بار در تاریخ بوده است که مردم به ارتباط کیفیت زندگی پس از مرگ با اعمال و رفتار دوران زندگی اعتقاد داشته اند .
بعدها ، مصریها به این باور رسیدند که مردگان نیک در جهان زیرین به" اوزیریس " ( خدای دنیای مردگان ) میپیوندند و تنها فرعون مقتدر و خانواده اش همراه با تعداد کمی از اشراف و صاحب منصبان بالا قادرند به زندگی پس از مرگ برسند . حتی کسانی که در دایره نزدیکان حاکم بودند نمیتوانستند به جهان زیرزمین برسند ، مگر اینکه حاکم آنها را هدایت میکرد .
"مصریان باستان معتقد بودند قلب شخص مرده را خدایان وزن میکنند ، تا ارزش شخص برای زندگی بعدی تعیین شود".
علت آن بود که به اعتقاد آنان روح پس از مرگ مانند پرنده ای که صور آدمی دارد، روزها به پرواز در میآید سپس شبانگاه از ترس شیاطین دست از پرواز کشیده، به قبر خود باز میگردد. حال برای آن که روح قبر خود را گم نکند باید بدن او را سالم نگاه داشت
بقیه ارگانها بدن به جز کلیهها از بدن خارج میشدند. قلب افراد مرده در بدنها باقی میماند زیرا آنها تصور میکردند که همه احساسات و عواطف و تفکر فرد توسط قلبش صورت میپذیرد و به همین دلیل قلب نیز در بدن باقی میماند. پس از شستشوی دوباره بدن افردی که تمام ارگانها بدنشان را از دست داده بودند آنها آماده مومیایی شدن میشدند. بدن این افراد ابتدا با پودری به نام “ناترون” پوشیده میشد. این پودر را مصریهای قدیم از ترکیبات سدیم در سواحل نیل بدست آورده بودند . این ماده باعث جذب بالای رطوبت میشد و میتوانست بدن را بدون آنکه تغییری در رنگ و شکل پوست ایجاد کندخشک کند.
بدن افراد برای مدت 35 تا 40 روز آغشته به این پودر باقی میماند تا به طور کامل خشک شود. در این مدت یک نفر باید به طور متوالی از جسد مراقبت میکرد زیرا بوی شدید ناشی از آن میتوانست توجه لاشخورها را به خود جلب کند و مومیایی را به خطر بیندازد.
بعد از این مدت، جسد به خانه “تمیز سازی” منتقل میشد. در این خانه، داخل بدن هم با “ناترون” پر شده و بدن به مرکز “باند پیچی” منتقل میشد.
باندپیچی شدن اجساد کار بسیار مهمی بود که برای مدت دست کم یک یا دو هفته به طول می انجامید. افراد ثروتمند برای این کار مقدار بسیار زیاد پارچه “لینن” را به مومیاییها میدادند تا اجسادشان را در آنها بپیچند.
"مصریان باستان معتقد بودند قلب شخص مرده را خدایان وزن میکنند ، تا ارزش شخص برای زندگی بعدی تعیین شود"
آنها برای باند پیچی کردن اجساد ابتدا از دستها و پاها شروع میکردند و همه نقاط را به خوبی پوشش میدادند. وقتی همه جای بدن به خوبی جداگانه باندپیچی میشد نوبت به باند بستن به تمامی بدن میرسید. آنها با استفاده از چسبهای قوی باندها را به شکلی میچسباندند تا از بدن جدا نشود و به اصطلاح هوا به بدن نرسد.
قابل توجه است که عقاید مصر باستان و برخی از نمادهای آنان امروز در نظریات و زندگی نظام سلطه و غرب ساخته آن نمود پیدا کرده است . و مبنای اومانیسم و ماتریالیسم و بسیاری از اعتقادات دیگر غرب را میتوان در عقاید مصر باستان یافت که توسط فراماسونرها رشد و نمو پیدا کرده است.
آکا ایران
اعتقاد به زندگی دوباره یکی از اجزای اساسی مذهب مصریها بود. در این باره چند نوع تفسیر و توضیح معمول بود. در یکی از این تفاسیر، مرده در زمینی در بهشت ساکن میشد که آن را سرزمین «یارو» " Yaru" مینامیدند. در این محل که به مزارع مصر بی شباهت نبود، مرده در صلح و وفور ونعمت زندگی میکرد...
بعضی از افراد که قادر نبودند به یارو برسند، زیرا یارو را آب احاطه کرده بود، برای یاری گرفتن از حیوانات مقدس نام نویسی میکردند. جیمز هنری بریستد، مصر شناس، این سفر را بدین نحو توصیف میکند : «گاهی اوقات شخص متوفی از باز یا لک لک میخواهد تا او را از آب عبور دهند ... گاهی اوقات خداوند خورشید او را سوار بر قایقش حمل میکند . اما اغلب انها به خدمات مرد قایقرانی مشهور به " صورت وارو " یا " پس نگر " نیاز دارند ، زیرا او همیشه صورتش را به عقب برگردانده است تا قایقش را به جلو براند . او همه کس را سوار قایقش نمیکند ، بلکه تنها کسانی را قبول میکند که در مورد آنها گفته شده باشد : " او ، بر خلاف ظاهرش ، ابلیس نیست " .
بر اساس نوشتههای بسیاری از مورخان این نخستین بار در تاریخ بوده است که مردم به ارتباط کیفیت زندگی پس از مرگ با اعمال و رفتار دوران زندگی اعتقاد داشته اند .
بعدها ، مصریها به این باور رسیدند که مردگان نیک در جهان زیرین به" اوزیریس " ( خدای دنیای مردگان ) میپیوندند و تنها فرعون مقتدر و خانواده اش همراه با تعداد کمی از اشراف و صاحب منصبان بالا قادرند به زندگی پس از مرگ برسند . حتی کسانی که در دایره نزدیکان حاکم بودند نمیتوانستند به جهان زیرزمین برسند ، مگر اینکه حاکم آنها را هدایت میکرد .
"مصریان باستان معتقد بودند قلب شخص مرده را خدایان وزن میکنند ، تا ارزش شخص برای زندگی بعدی تعیین شود".
علت آن بود که به اعتقاد آنان روح پس از مرگ مانند پرنده ای که صور آدمی دارد، روزها به پرواز در میآید سپس شبانگاه از ترس شیاطین دست از پرواز کشیده، به قبر خود باز میگردد. حال برای آن که روح قبر خود را گم نکند باید بدن او را سالم نگاه داشت
چرا مصریان اجسام مردگان را مومیایی میکردند؟
علت آن بود که به اعتقاد آنان روح پس از مرگ مانند پرنده ای که صور آدمی دارد، روزها به پرواز در میآید سپس شبانگاه از ترس شیاطین دست از پرواز کشیده، به قبر خود باز میگردد. حال برای آن که روح قبر خود را گم نکند باید بدن او را سالم نگاه داشت. زیرا اگر بدن بپوسد و از بین برود روح دیگر نمیتواند قبر خود را بشناسد. از این رو مصریان طریقه ای برای جلوگیری از پوسیدن بدن یافتند که همان مومیایی کردن مردگان بود.روش مومیایی کردن مردگان
برای اینکه جسد فردی سالم بماند و باکتریها دیرتر به سراغ او بروند راهی که به نظر مصریان رسید آن بود که ارگانهای داخلی بدن افراد را خارج کنند. آنها مغز و دیگر ارگانها را از بدن خارج میکردند زیرا ظاهرا معتقد بودند که افراد در زندگی بعد از مرگ خود احتیاجی به آنها ندارند.بقیه ارگانها بدن به جز کلیهها از بدن خارج میشدند. قلب افراد مرده در بدنها باقی میماند زیرا آنها تصور میکردند که همه احساسات و عواطف و تفکر فرد توسط قلبش صورت میپذیرد و به همین دلیل قلب نیز در بدن باقی میماند. پس از شستشوی دوباره بدن افردی که تمام ارگانها بدنشان را از دست داده بودند آنها آماده مومیایی شدن میشدند. بدن این افراد ابتدا با پودری به نام “ناترون” پوشیده میشد. این پودر را مصریهای قدیم از ترکیبات سدیم در سواحل نیل بدست آورده بودند . این ماده باعث جذب بالای رطوبت میشد و میتوانست بدن را بدون آنکه تغییری در رنگ و شکل پوست ایجاد کندخشک کند.
بدن افراد برای مدت 35 تا 40 روز آغشته به این پودر باقی میماند تا به طور کامل خشک شود. در این مدت یک نفر باید به طور متوالی از جسد مراقبت میکرد زیرا بوی شدید ناشی از آن میتوانست توجه لاشخورها را به خود جلب کند و مومیایی را به خطر بیندازد.
بعد از این مدت، جسد به خانه “تمیز سازی” منتقل میشد. در این خانه، داخل بدن هم با “ناترون” پر شده و بدن به مرکز “باند پیچی” منتقل میشد.
باندپیچی شدن اجساد کار بسیار مهمی بود که برای مدت دست کم یک یا دو هفته به طول می انجامید. افراد ثروتمند برای این کار مقدار بسیار زیاد پارچه “لینن” را به مومیاییها میدادند تا اجسادشان را در آنها بپیچند.
"مصریان باستان معتقد بودند قلب شخص مرده را خدایان وزن میکنند ، تا ارزش شخص برای زندگی بعدی تعیین شود"
آنها برای باند پیچی کردن اجساد ابتدا از دستها و پاها شروع میکردند و همه نقاط را به خوبی پوشش میدادند. وقتی همه جای بدن به خوبی جداگانه باندپیچی میشد نوبت به باند بستن به تمامی بدن میرسید. آنها با استفاده از چسبهای قوی باندها را به شکلی میچسباندند تا از بدن جدا نشود و به اصطلاح هوا به بدن نرسد.
قابل توجه است که عقاید مصر باستان و برخی از نمادهای آنان امروز در نظریات و زندگی نظام سلطه و غرب ساخته آن نمود پیدا کرده است . و مبنای اومانیسم و ماتریالیسم و بسیاری از اعتقادات دیگر غرب را میتوان در عقاید مصر باستان یافت که توسط فراماسونرها رشد و نمو پیدا کرده است.