نکتهی در خور توجه آن است که رژیم صهیونیستی، کمکهای فراوان و خدمات بیدریغی که از سوی ایالات متحده دریافت میدارد،(1) و در بقا و امنیت و همه چیز، مدیون حمایتهای گستردهی این کشور میباشد، در عین حال نمیتواند از ویژگیهای ذاتی و قومی خویش جدا شده و نیش مزاحمت و خیانت خود را، دستکم از ولی نعمت خویش بگرداند و بخشی از این کمکها را بر ضدّ منافع وی به کار نگیرد.
خیانت این رژیم به آمریکا در مورد پروژهی ساخت هواپیمای لاوی، در دههی هشتاد و خسارت 5/ 1 میلیارد دلاری آمریکا در این راه،(2) نیز فروش مخفیانهی اسرار موشک ضد موشک «پاتریوت» آمریکایی به چین،(3) و هم چنین ممانعت از انجام معامله سی میلیارد دلاری اسلحه میان عربستان سعودی و ایالات متحده که بزرگترین معاملهی تسلیحاتی در تاریخ به شمار میآمد …(4) از جمله مزاحمتهای صهیونیستی برای منافع آمریکا به حساب میآید.
دو نفر از روزنامهنگاران آمریکایی به نام آندره و لسلی کوک بورن در سال 1991/م با انتشار کتابی تحت عنوان «رابطهی خطرناک» از جزئیات سودجویی اسرائیلیها از تکنولوژی محرمانهی آمریکا پرده برداشتند. یک سال پیش از آن، روزنامه لس آنجلس تایمز طی مقالهای نوشت اسرائیل راه مخفی تأمین تکنولوژی تسلیحات آمریکایی برای چین میباشد.(5)
انتقال تکنولوژی آمریکا به اسرائیل در سال 1970/م و به دنبال امضای موافقتنامهی بسیار گستردهی مبادلهی اطلاعات دفاعی میان ایالات متحده و اسرائیل آغاز شد. این موافقتنامه، بزرگترین موافقتنامهی انتقال تکنولوژی بود که تا آن هنگام با اسرائیل و یا هر کشور دیگری منعقد شده بود. انتقال تکنولوژی در این سطح وسیع، اقتصاد اسرائیل را یک باره زیر و رو میکرد. با بهرهگیری از این موافقتنامه، اسرائیل که کشوری با تکنولوژی عقبمانده و وارد کنندهی تسلیحات بود، با صدور سالیانه 3/ 1 میلیارد دلار اسلحه به هفتمین کشور صادر کنندهی سلاح در جهان تبدیل شد.(6)
علاوه بر سیل لاینقطع کمکهای آشکار و پنهانی که از سوی دولت آمریکا به سوی اسرائیل روان است، باید به این نکته نیز توجه داشت که اینها، همهی کمکهای مالی نیست که رژیم صهیونیستی از آن بهره میگیرد؛ بلکه بسیاری از سازمانها، مؤسسات، شرکتها و تشکیلات موجود در ایالات متحده نیز از جمله منابع تأمین اعتبارات مالی این رژیم به حساب میآیند.
در این میان، کمکهای شخصی میلیونها یهودی آمریکایی به رژیم صهیونیستی، با انگیزههای دینی، قومی و سیاسی نیز، بسی محل تأمل است. بر اساس اطلاعات موجود، «میزان تبرّعات و اعاناتی که یهودیان آمریکا در هر سال جمعآوری کرده و به اسرائیل ارسال میدارند، حدود دو میلیارد دلار است.»(7)
در سراسر ایالات متحده، دهها و صدها مؤسسه و سازمان هوادار رژیم صهیونیستی، با عناوین مختلف، در طول سال، اقدام به جمعآوری کمک مالی برای اسرائیل میکنند، که از جملهی آنها میتوان به نامهای زیر اشاره کرد:
- سازمان تقاضای یهودیان متحد؛
- سازمان تقاضای اسرائیلیان متحد؛
- کمیتهی توزیع مشترک یهودیان آمریکا؛
- صندوق ملی یهودیان؛
- سازمان وجوه موقوفهی اسرائیل؛
- سازمان اوراق قرضهی اسرائیل؛
- شرکت آمریکا و اسرائیل؛
- شرکت اقتصادی اسرائیل؛
- صندوق جدید اسرائیل.(8)
باری، تعامل و همکاری میان ایالات متحده و رژیم صهیونیستی، و یا به تعبیر دقیقتر، خدمات و کمکهای آمریکا به اسرائیل، بسی فراتر و گستردهتر از حوزهی کمکهای مالی و اقتصادی و تقویت بنیهی نظامی است. این کمکها در عرصههای سیاسی، فرهنگی، فناوری، اطلاعات طبقهبندی شده و محرمانه و … قابل بررسی است؛ ولی به منظور پرهیز از اطالهی کلام، تنها به اشارهای در مورد اخیر بسنده میکنیم.
فرانسوا ریگل، نویسندهی سرمقالههای مجلهی فرانسوی اکسپرس، که معروف به گرایشهای صهیونیستی است، طی گفت و گویی با مجلهی حوادث که در 22 /4/ 1994/م منتشر شد، اعلام کرد:
مهمترین پروژههای نظامی آمریکا، در همان زمان که به کاخ سفید اعلام میشود، به تلآویو نیز مخابره میگردد.(9)
بیشتر اسناد محرمانهی دولت آمریکا، در اسرع وقت در اختیار این رژیم قرار میگیرد. ادلای ستیفن سون، یکی از نامزدهای سابق ریاست جمهوری، ضمن مقالهای در مجلهی امور خارجه (شمارهی زمستان 1975- 1976/م) گفته است:
عملاً ممکن نیست در مورد اسرائیل تصمیمی گرفته شود و یا حتی در سطح مقامات اجرایی کشور، مورد بحث قرار گیرد و دولت اسرائیل فوری از آن آگاه نشود.
وزیر دفاع آمریکا، به موجب یکی از قوانین ایالات متحده، از فروش بمبهای خوشهای- که بر ضدّ مردم غیرنظامی به کار میرود- به اسرائیل، در جریان حملهی این رژیم به لبنان امتناع ورزید. با این حال، رژیم صهیونیستی به وسیلهی ریگان به این سلاح دست یافت و دو نوبت از آنها در کشتار شهروندان بیروت، استفاده کرد.(10)
به نظر میرسد با تأمل در آن چه گذشت، بتوان دریافت که دولت و رژیم حقیر و نامشروعی چون اسرائیل، چگونه به خود اجازه میدهد که در برابر غول ایالات متحده، گاهی رجزخوانی کرده و گاه باجخواهی نماید. خاستگاه و مبنای این زورگوییها چیزی جز سلطهی همه جانبهی این رژیم بر دولت آمریکا نیست.
جورج شولتز، وزیر خارجهی آمریکا که اسرائیلیها او را یکی از بهترین دوستان خود در واشنگتن میدانستند- در اواخر سال 1984/م به اسرائیلیها اخطار کرد که هشت صد میلیون دلار کمک بلاعوض اضافی- علاوه بر 6 /2 میلارد دلار کمک بلاعوض داده شده در آن سال- پرداخت نخواهد شد، مگر آن که سیاست ریاضت اقتصادی را اعمال کند.
در پاسخ به این توصیه، گادیاکووی وزیر هم آهنگی اقتصادی اسرائیل گفت:
اسرائیل اصلاً به موعظههای اخلاقی ایالات متحده نیاز ندارد. مسئولیت یهودیان فقط و فقط در دست یهودیان است.(11)
پاسخ و عکسالعمل اریل شارون، در برابر سی میلیارد دلار کمک آمریکا به این رژیم نیز خواندنی است. وی در سال 1983/م گفت:
«کمکهای تقدیمی ایالات متحده به رژیم صهیونیستی از سی میلیارد دلار بیشتر نیست؛ ولی خدماتی که اسرائیل به آمریکا ارائه داده بیش از یکصد میلیارد دلار است».
سپس میافزاید: «ایالات متحده هم چنان هفتاد میلیارد دلار به ما بدهکار است».
وی در پاسخ به گزارشگر روزنامهی صهیونیستی ژورا سالم پست (مورّخ چهارم آوریل 1986/م) گفته است:
اسرائیلیها به خوبی آگاهی دارند که کمک ایالات متحده به دولت صهیونیست، اساساً خدمت به منافع استراتژیک ایالات متحده است. «زیرا ایالات متحده، سالانه 130 میلیارد دلار به نیروهای خود در پیمان آتلانتیک شمالی و چهل میلیارد برای انجام تعهدات خود در اقیانوس آرام میپردازد».
در نتیجه «کمکهای نظامی و غیرنظامی آن به اسرائیل اگر با مبالغ پیش گفته مقایسه شود، به طرز خندهآوری کوچک مینماید. به ویژه اگر این کمکها به عنوان سرمایهگذاری جهت حمایت از منافع آمریکا در منطقه نگریسته شود».(12)
با ملاحظهی حجم عظیم کمکهای بلاعوض و حمایتهای بیدریغ ایالات متحده نسبت به اسرائیل، این پرسش مطرح میشود که ملاحظهی کدام منفعت اقتصادی و مصالح و مقتضیات سیاسی، ایالات متحده را بر آن میدارد که با چشمپوشی از موقعیت و حیثیت سیاسی خویش در جهان، خود را تا این حد در خدمت رژیم صهیونیستی قرار دهد؟
پاسخی که روزنامه صهیونیستی هاآرتز در سالهای پس از تأسیس اسرائیل، به این پرسش داده است، ما را از هر پاسخ دیگری بینیاز میسازد.
این روزنامه در شمارهی مورّخ سیام سپتامبر 1951/م نوشت:
نقش واگذار شده به اسرائیل، بیشباهت به نقش سگ زنجیری نیست. لزومی ندارد که غرب از سیاست تجاوزکارانهی اسرائیل علیه ممالک عربی، حتی اگر این سیاست با منافع ایالات متحده و بریتانیا ناساگار باشد، وحشت کند. بلکه به دلایل گوناگون باید ترجیح دهد که چشمهای خود را ببندد و به اسرائیل در گوش مالی جدّی همسایگانی که بینزاکتی نسبت به غرب را از حد معمول گذراندهاند، اطمینان کند.(13)
آن چه در بالا ذکر شد، تنها دیدگاه روزنامهی هاآرتز نیست، نویسندگان یهودی کتاب جامعهی اسرائیل نیز، خود بر همین باورند.
آنان تحت عنوان «نقش اسرائیل در آسیا و آفریقا» تأکید کردهاند:
«نخستین رابطهی اسرائیل با امپریالیزم، نقشی است که اسرائیل به عنوان سگ زنجیری امپریالیزم در خاورمیانه دارد و برای انجام این منظور به اسرائیل کمک مالی و امتیاز داده میشود».(14)
نگاه طلبکارانهی صهیونیستها نسبت به غرب و به ویژه آمریکا، ناشی از عواملی چند است، از جمله:
الف) سلطهی فرهنگ و آموزههای توراتی و به ویژه تلمودی بر اندیشهی سران صهیونیسم، در برگزیده بودن ملت یهود و این که همهی ملتها برای خدمت بدیشان آفریده شدهاند.
ب) ایفای نقش ژاندارم منطقه برای اسرائیل، به منظور پاسداری از منافع غرب در خاورمیانه.
ج) فشارها و مظالمی که در طول تاریخ و به ویژه در فاصلهی میان دو جنگ جهانی در غرب بر جامعهی یهود اعمال شد، آنان را طلبکاران همیشگی مغرب زمین قرار داده است.
هرتزل، بانی جنبش صهیونیسم، در استعارهی مشهور خویش میگوید: «در آنجا [در آسیا] بخشی از یک دیوار برای حمایت از اروپا احداث خواهیم کرد. این دیوار به صورت یک دژ تسخیرناپذیر برای تمدن غرب در برابر وحشیگری درخواهد آمد»(15).
نشریهی هارتس، یک نماد دراماتیک برای توصیف نقش واگذاری به دولت صهیونیست به کار برده و در مقالهای تحت عنوان «روسپی بندرها» به تاریخ سیام سپتامبر 1951/م آورده است:
اسرائیل برای ایفای نقش نگهبان تعیین شده است. برای مجازات یک یا بیش از یک دولت از همسایگان عرب که ممکن است رفتارشان در قبال غرب از حدود مجاز فراتر رود، میتوان به این نگهبان اعتماد کرد.(16)
یعقوب مریدور (Yacob Meridor) وزیر برنامهریزی و هماهنگی اقتصادی (1982-1984/م) در گفت و گو با رادیو وابسته به ارتش آمریکا گفت: اگر اسرائیل به عنوان پایگاه، منطقهی نفود و همپیمان ایالات متحده موجود نبود، آمریکا ناچار بود «ده ناو هواپیمابر» بسازد … همین نماد به شکلی جا افتادهتر در مقالهی سپیر، خبرنگار اسرائیلی، تحت عنوان «جامعهای که با کمکهای بلاعوض (هبههای) خارجی تغذیه میکند» آمده است. نویسنده میگوید: «آمریکاییها به ما پول میدهند؛ زیرا میخواهند یک دولت وابستهی مجهز به بهترین سلاحها و سربازها را داشته باشند.» وی در توصیف آن میگوید: «اسرائیل یک ناو هواپیمابر است که چهار میلیون نفر روی آن به سر میبرند، با موقعیت استراتژیکی منحصر به فرد. نزدیک اتحاد شوروی [سابق]، نزدیک اروپای شرقی و نزدیک به چاههای نفت.»(17)
اما روشنتر از همه، بیانات آریل شارون است که در برابر نمایندگان یهودیان جهان، آشکارا اظهار داشت:
این حق ماست که در همه چیز از جهانیان طلبکار باشیم؛ ولی ما یهودیان، به هیچ کس بدهکار نیستیم. این دیگرانند که به ما مدیونند!(18)
این احساس طلبکار بودن از جهانیان، و روحیهی اعتلا و خودبرتربینی، و خوی نژادپرستی، و خصلت کینهتوزی و عداوت نسبت به دیگران و از سوی دیگر و مهمتر، تمکین و انعطاف و فرمانبرداری رجال سیاسی ایالات متحده نسبت به صهیونیسم، موجب گردیده است که سران این جنبش، طی نیم قرن اخیر در عملکرد و بیانات و اظهارنظرهای خویش، از موضع سلطهجویی و زور و عنف برخورد کنند(19) و یک خطر بالفعل برای همهی جهان به شمار میآیند.
در پایان این نکته را نیز ناگفته نگذاریم که صهیونیستها برخلاف دریافت کمکهای بیدریغ و سیلآسایی که همواره از سوی ایالات متحده دریافت میدارند، میکوشند با بهرهگیری از سلاح و امکانات مؤثر تبلیغاتی که عمدتاً در اختیار دارند، افکار عمومی جهان و به ویژه مردم آمریکا را به این توهم دچار سازند که «کشور کوچک و بیدفاع و صلحطلب اسرائیل که در محاصرهی کشورهای عربی واقع شده است، هر لحظه در معرض خطر حملههای وحشیانهی این کشورهای جنگطلب قرار دارد!» و بنابراین، حمایت هر چه بیشتر از رژیم صهیونیستی و ارسال روزافزون کمک برای مردم مظلوم و بیدفاع آن، یک اقدام انسان دوستانه و یک ضرورت اجتنابناپذیر است.
هواداران صهیونیسم با همکاری لابی یهودی آمریکا، میکوشند تا با استفاده از شیوههای مختلف تبلیغ، یهودیان اسرائیلی را عناصری بیآزار و مسالمتجو معرفی کنند که در سراسر جهان، میهن و پناهگاهی جز سرزمین فلسطین ندارند؛ ولی اعراب متجاوز و خشن، همواره آنان را مورد آزار و تعرض قرار میدهند.
در این تبلیغات، اعراب به عنوان اقوامی وحشی و بیتمدن و گاهی تروریست معرفی میشوند که با داشتن چاههای نفت، نمیدانند با آن چه کنند. آنها خیرهسران خودخواهیاند که جز به لذت و شراب و زن، به چیزی نمیاندیشند، و با علم و تکنولوژی بیگانه و تنها شیفتهی صحرا و خیمه و شترند! از سوی دیگر از آنجا که آمریکاییها نسبت به اطلاعات و آمار، علاقه و توجهی ویژه دارند، یهودیان در هر سال اطلاعیهها و آماری از میزان حمایتها و کمکهای اسرائیل نسبت به ایالات متحده در مصوبات و قطعنامههای صادره از سوی سازمان ملل متحد و شورای امنیت، منتشر میسازند.
گرچه این آمارها معمولاً خالی از واقعیت است، اما برای شهروند آمریکایی جذاب مینماید.
در زمینهی ارائهی این گونه آمارها و اطلاعات، گاه اقدام به مقایسهی مهیج و شیطنتآمیز بودجهی نظامی اسرائیل و دیگر دولتهای عربی میکنند. در این مقایسه، تمام کشورهای عرب را به منزلهی یک کشور در برابر اسرائیل قرار داده و نتیجهی موردنظر خود را اتخاذ میکنند. چنان که یک بار اعلام داشتند: کشورهای عرب در اعتبارات سالانهی خویش به ازای هر یک نفر اسرائیلی ده هزار دلار بودجه تخصیص میدهند، در حالی که اسرائیل قادر نیست به ازای یک نفر عرب، بیش از 140 دلار اختصاص دهد.(20)
به همین جهت، در جریان جنگ ژوئن 1967/م، مطبوعات آمریکا، 110 میلیون عرب وحشی را رودروی دو میلیون و هفتصد هزار یهودی متمدن قرار دادند.
در همان روزها، روزنامهی نیویورک تایمز به منظور هتک حیثیّت اعراب، در صفحهی نخست خود، با خط درشت نوشت:
موضع مصر: قمار خطرناک ناصر؛
موضع اسرائیل: مسئله مرگ و زندگی.
مجلهب لایف نیز تصویر یک سرباز مجروح عرب را منتشر کرد که پزشک اسرائیلی مشغول مداوای اوست.
با این شیوه، هر زمان که رژیم صهیونیستی بر ضد سرزمین اعراب، دست به تجاوز زده و مرتکب عملیات اشغالگرانه میشود، مطبوعات امریکا، در مقام دفاع از اسرائیل، یک صدا آن را حملهای انتقامجویانه معرفی میکنند؛ اما قطعنامههای صادره از سوی سازمان ملل در محکومیت اقدامات این رژیم را مسکوت مینهند.
بدین ترتیب، مطبوعات صهیونیست آمریکا توانستهاند این ذهنیت را برای شهروندان آمریکایی پدید آورند که استقرار یهودیان در سرزمین فلسطین موجب شده است که صحراهای خشک به باغها و مزارع سرسبز تبدیل شود، در عین حال اسرائیل همواره گرفتار کنترل عملیات تروریستی و وحشیگریهای اعراب است!
تعدادی از دانشجویان آمریکایی، در پاسخ به یک نظرسنجی در مورد اعراب، اظهار داشتند:
«اعراب، مردمی وحشیاند که یهودیان را به قتل میرسانند و نفت را دریغ میدارند …… سوداگران نفت و لاشخوران قدرتند … نفتخواران عقبماندهاند … ثروتمندان نفت و …» و چون از آنان دربارهی فلسطینیها سؤال شد، پاسخ دادند:
آنان اعضای باندهاییاند که جز زورگویی و ترور را نمیفهمند و با شیوههای نابخردانه، زندگی مسالمتآمیز با یهودیان را در اسرائیل رد میکنند. هدف اول و آخر آیشان، نابودی اسرائیل و ملت آن است.(21)
به موجب نظرسنجی دیگری که از سوی روزنامهی نیویورک تایمز در بهار سال 1998/م به عمل آمد، 58 % از مردم آمریکا، دوستدار اسرائیل بوده و آن را بر اعراب و فلسطینیان ترجیح دادهاند. جالب آنکه براساس همین نظرسنجی، یهودیان ایالات متحده، خیلی بیش از آمریکاییان غیر یهودی، بر ضرورت تشکیل یک دولت مستقل فلسطینی، تأکید ورزیدهاند!(22)
نتایج این نظرسنجیها، میزان تأثیر رسانههای خبری و تبلیغی صهیونیسم را در هدایت و قالبریزی افکار عمومی جامعه آمریکا، به خوبی نشان میدهد.
تحت پوشش همین رسانههاست که ارتشی تا دندان مسلح، در سحرگاهی آرام، با ددمنشی و قساوت تمام، بر یک روستای بیپناه فلسطینی یورش میبرد و انواع جنایت را مرتکب میشود و آنگاه کنگرهی آمریکا از اهالی روستا میخواهد که دست از خشونت و اقدامات تروریستی بردارند!
در چنین فضایی است که تجاوزات و کشتارهای روزمرهی رژیم صهیونیستی، دفاع از حقوق کودکان بیگناه یهودی اعلام میگردد و دفاع مشروع و طبیعی ملت فلسطین از حریم شرف و موجودیت خویش، سمبل تروریسم خوانده میشود!
پی نوشت ها :
1- مثلاً مصوبات قانونی ایالات متحده، دولتهای خارجی را مکلف میکند که دست کم 80 % از کمکهای نظامی را که از این کشور دریافت میکند، در آمریکا هزینه نمایند؛ اما اسرائیل از شمول این قانون مستثنااست (ر.ک: فریبهای عمدی، حقایقی دربارهی روابط آمریکا و اسرائیل، ترجمه محمد حسین آهویی، ص 229).
2- برای دیدن شرح واقعه، ر.ک: همان، ص 230- 231.
3- همان، ص 232-233.
4- همان، ص 229-230.
5- همان،ص 233.
6- همان.
7- محمد عمر الحاجی، خفایا الدعم الامریکی لاسرائیل، ص 79.
8- برای آشنایی با گسترش حوزهی منابع مالی صهیونیستها و چگونگی دستیابی آنان به این منابع، ر.ک: لی اوبرین، سازمانهای یهودیان آمریکا، ترجمهی ع. ناصری، ص 184-253.
9- احمد منصور، النفوذ الیهودی فی الادارة الامریکیه، ص 80.
10- روژه گارودی، الاساطیر المؤسسة للسیاسة الاسرائیلیه، ترجمهی محمد هشام، ص 277- 278.
11- پل فیندلی، فریبهای عمدی حقایقی دربارهی روابط آمریکا و اسرائیل، ترجمهی محمد حسین آهویی، ص 255.
12- عبدالوهاب المسیری، صهیونیسم، ترجمهی لواء رودباری، ص 134.
13- حیم حنگبی، موشه خاوور و اکیوا اور، جامعهی اسرائیل، ترجمهی علی کشتگر، ص 26.
14- همان، ص 29.
15. همان، ص 128.
16. همان، ص 129.
17. همان، ص 131.
18. نعمات احمد فؤاد، اسرائیل ماذا تقول الوقائع … و الکتب، ص 78.
گفتنی است در بازدیدی که کونراد آدنائر صدر اعظم اسبق آلمان از اسرائیل داشت، هر روز دهها بار (به دلیل عملکرد نازیها) از ایشان پوزش طلبید و به آنان وعدهی کمکهای بیحساب داد؛ ولی لوی اشکول نخست وزیر وقت اسرائیل، در نطقی که هنگام بدرقهی صدراعظم آلمان ایراد کرد، گفت: «آلمان هر کار انجام دهد، هرگز نخواهد توانست آنچه را که نسبت به یهود مرتکب شده است بپوشاند، و آدنائر مستحق شنیدن حرفهایی بیش از این است؛ زیرا نفرتی که او و دیگر مردم آلمان، حتی شتراوس و ایرهارد از یهودیان دارند، بیش از نفرتی است که هر عرب فلسطینی که ما خانه و زمینش را غصب کرده و بیرونش راندهایم، از ما دارد؛ لکن با ما منافقانه برخورد میکنند» (ر.ک: حسین مونس، کیف نفهم الیهود، ص 17).
19. «بیتالمقدس هرگز میان عرب و یهود تقسیم نخواهد شد و یک اسرائیلی از آن بیرون نخواهد رفت. ما هرگز … هرگز … هرگز یک وجب از پایتخت ابدی خود را از دست نخواهیم داد».
بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی، با حرارت تمام مشت بر تریبون کنگرهی آمریکا میکوبید و جملهی بالا را ادا میکرد؛ اما هنوز جملهی خود را به پایان نبرده بود که نمایندگان کنگره از جای برخاستند و با شدت و برای مدتی طولانی به افتخارش کف زدند.
نتانیاهو در دهم ژولای 1996/م به مدت چهل دقیقه در کنگرهی امریکا سخنرانی کرد و نمایندگان کنگره برای نخستینبار در تاریخ سیاسی ایالات متحده، چهارده بار از جای برخاستند و برای او ابراز احساسات کرده و کف زدند (ر.ک: احمد منصور، النفوذ الیهودی فی الاداره الامریکیه، ص 142 و 145).
20. مجدی عمر، المخطط الصهیونی والدوله الیهودیه خدیعه القرن العشرین، ص 177.
21. ر.ک: محمد عمرالحاجی، خفایا الدعم الامریکی لاسرائیل، ص41-43.
22. فواز جرجس، السیاسه الامریکیه تجاه العرب کیف تصنع؟ و من یصنعها؟، ص 102.
:کریمیان، احمد، (1384)، یهود و صهیونیسم: تحلیل عناصر قومی، تاریخی و دینی یک فاجعه، قم: مؤسسة بوستان کتاب (مرکز چاپ و نشر دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیّة قم)، چاپ دوم.