حرکت ملی ترکیه و نقش مصطفی کمال

دولت عثمانی به کار رسیدگی به اعضای اتحاد و ترقی پرداخته، اموال آنان را مصادره کرد. از سوی دیگر، سلطان پارلمان را منحل کرد، سانسور بر مطبوعات آغاز گردید، مالیات چندین برابر شد و بار دیگر نفوذ علما آغاز گردید. به
يکشنبه، 21 مهر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
حرکت ملی ترکیه و نقش مصطفی کمال
حرکت ملی ترکیه و نقش مصطفی کمال

 

نویسنده: سبحان پاکپور




 
« دولت عثمانی به کار رسیدگی به اعضای اتحاد و ترقی پرداخته، اموال آنان را مصادره کرد. از سوی دیگر، سلطان پارلمان را منحل کرد، سانسور بر مطبوعات آغاز گردید، مالیات چندین برابر شد و بار دیگر نفوذ علما آغاز گردید. به دنبال آن رهبران ترکان جوان دستگیر و به جزیره مالت تبعید شدند.
از سوی دیگر، با ورود خارجی ها به سرزمین های مختلف که مورد استقبال اهل ذمّه منطقه قرار می گرفتند، ترک ها بیش از پیش تحقیر شدند. این مسئله سبب برانگیخته شدن حس ترکی در آنان شد. این مسئله وقتی شدت یافت که یهودیان و مسیحیان با برخورد های نادرست خود، به ویژه کارهایی که یونانی ها نسبت به مسلمانان انجام می دادند، به صراحت به ترک ها اهانت کردند. سلطان کوشید تا دامنه گرایش های قومی را محدود کند؛* اما نتوانست و پس از آن بود که گرایش پشت پرده ملی گرایی ترکی به نقطه انفجار رسید و بر ضد اشغالگران به حرکت در آمد و گروه های نظامی متعددی در استانبول و اطراف آن، پدید آمد. ارتش ترکیه نیز به این گروه ها پیوست و مصطفی کمال را به رهبری خود انتخاب کرد.[1] به دنبال برقراری کنفرانسی در ارزروم در 23 ژوئیه 1919م (1318هـ) و انعقاد پیمان ملی، همانند کنفرانس سیواس و انتخاب مصطفی کمال به عنوان رئیس آن، مصوبات گذشته در جهت حفظ سرزمین های عثمانی، بازگشت استقلال ملی، تأسیس جمعیه الدفاع از سرزمین آناتولی و رومللی به ریاست مصطفی کمال مورد تأیید قرار گرفت.[2]
دولت عثمانی به رهبری سلطان، تلاش بی ثمری را در از میان بردن حرکت مصطفی کمال آغاز کرد؛ اما حرکت مزبور در تمامی کشور، پشتیبانانی را به دست آورد. مصطفی کمال با اجرای انتخابات تازه در 12 فوریه 1920م (1339هـ) توانست اکثریت را به دست آورد و در انتخابات پیروز شود.
مجلس جدید در 23 آوریل 1920م (1339هـ) در آنکارا تشکیل شد؛ جایی که مصطفی کمال آن را به عنوان پایتخت جدید انتخاب کرده بود. این مجلس، که آن را مجلس ملی بزرگ می نامیدند، 270 نماینده داشت. اعضای مجلس می کوشیدند تا پیوند دوستانه ای با سلطان داشته باشند و با او برخورد انقلابی نکنند. آن ها دوستی خود را نسبت به سلطان محمد وحید الدین اعلام کردند و خواستار خلاصی او از دست دشمنانش شدند.»[3]

پی‌نوشت‌ها:

* . سایت تاریخ اسلام
[1] . احمد عبد الرحیم مصطفی، فی اصول التاریخ العثمانی، ص 298- 300.
[2] . عبد العزیز الشناوی، الدوله العثمانیه دوله اسلامیه مفتری علیها، قاهره 1980، ج1 ، ص 255-260.
[3] . رسول جعفریان، دولت عثمانی از اقتدار تا انحلال، ص 190-191.

منبع:www.tarikheslam.com



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.