رابطه‌ی حوادث هسته‌ای و شیمیایی با سرطان‌ها

پژوهشگران بدون توجه به این که حادثه، منشأ شیمیایی داشته باشد یا هسته‌ای، اکنون می‌دانند که چگونه غالب آثار زیان‌بخش و خطرناک این مواد را بر سلامت انسان‌هایی که در معرض بوده‌اند، شناسایی کنند. نخستین نتایج تحقیقاتی که
چهارشنبه، 13 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
رابطه‌ی حوادث هسته‌ای و شیمیایی با سرطان‌ها

رابطه‌ی حوادث هسته‌ای و شیمیایی با سرطان‌ها

 

ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع:راسخون



 
پژوهشگران بدون توجه به این که حادثه، منشأ شیمیایی داشته باشد یا هسته‌ای، اکنون می‌دانند که چگونه غالب آثار زیان‌بخش و خطرناک این مواد را بر سلامت انسان‌هایی که در معرض بوده‌اند، شناسایی کنند. نخستین نتایج تحقیقاتی که در فردای حادثه‌ی چرنوبیل انجام گرفته، امروزه ترازنامه‌ای را به دست می‌دهند که عجالتاً از آن‌چه پیش‌بینی می‌شد اطمینان‌بخش‌تر است.
هر کس باید دست‌کم یک بار در طول زندگی خود به یکی از مناطق بزرگ صنعتی برود تا ببیند چگونه واحدهای بزرگ تولیدات شیمیایی یا نفتی در یک‌جا گرد آمده‌اند. مجاورت این غول‌های صنعتی ناگهان نگرانی شدیدی به بار می‌آورد: تشویش برای مردمانی که در نزدیکی این مجتمع‌ها زندگی می‌کنند و یا شرکت‌هایی که در آن حول و حوش به کار مشغولند. این ترسی است آمیخته با احساس تحسین و شیفتگی نسبت به تکنیک‌های سطح بالایی که به کار گرفته شده‌اند. مسلماً نگرانی‌ها مربوط به احتمال وقوع حوادث و انفجارها و سوختگی‌های ناشی از حریق‌های وحشتناک است. اما بیش‌ترین اضطراب را تشعشعات مسموم کننده، دودهای کشنده، آب‌های سمی، و تمام گسیل‌های ناشناخته و یا نامرئی و خارج از کنترل به وجود می‌آورند.
این نگرانی‌ها کاملاً هم بی‌جا نیستند. هنوز نکات ناشناخته‌ی بسیاری در زمینه‌ی روی‌دادهای مصیبت‌بار صنعتی و یا هسته‌ای وجود دارند. در این مورد دکتر لامبروزو، رئیس سابق مطالعات پزشکی در نیروگاه‌های فرانسه، بیان داشت: «در صورت وقوع حوادث، خواه از منشأ شیمیایی باشند یا هسته‌ای، باید پیش از هر چیز در این فکر باشیم که انسان و موجودات زنده‌ی دیگر چگونه در معرض مواد خطرناک قرار می‌گیرند و موارد مختلف را بشناسیم. این موارد چندین نوع هستند: ممکن است از طریق تماس مستقیم باشند، از طریق تنفس (تخلیه در هوا) و یا فرو بردن (مواد خوردنی). از عوامل تعیین کننده‌ی دیگری که باید درنظر گرفت، شدتِ درمعرض قرارگیری است...»
اگر مسلّم باشد که ماده‌ای به مقدار زیاد کشنده است معلوم نیست همان آثار با مقدار کم نیز مشاهده شوند. در این مورد فلوئور مثال خوبی است که در مقدار زیاد یا کم آسیب‌هایی در انسان به وجود می‌آورد که البته شناسایی شده‌اند و فهرست آن‌ها موجود است. اما در میزانی که مقدار بهنجار نامیده می‌شود، این خاصیت را دارد که به طور محسوسی از پوسیدگی‌های دندان جلوگیری به عمل می‌آورد...
اصولاً صاحبان صنایع تا حدودی آثار مسموم کننده‌ی مقدار زیاد مواد خطرناک را می‌شناسند. نخست برای این که در تمامی کشورهای صنعتی، مطالعات سم شناختی از نخستین ضروریات وارد بازار کردن تولیدات و یا استفاده از آن‌هاست و از سوی دیگر بدین علت که حوادث مربوط به کار با این مواد باعث می‌شوند اثرات آنی محدود شوند. مثلاً شرکت یونیون کارباید اطلاع داشت که گاز ایزوسیانات متیل که در بوپال هندوستان ساخته می‌شد، دارای آثار بی‌نهایت تحریک کننده‌ای روی پوست، مخاط چشمی، و تنفسی است و با تراکم زیاد حتی امکان دارد خیز ریوی پدید بیاورد. اما در زمان وقوع حادثه چیزی در زمینه‌ی عواقب مسمومیت‌های حاد نمی‌دانستند و تا آن زمان موردی که در معرض شدید این گاز قرار گرفته باشد ثبت نشده بود. متأسفانه تعداد افرادی که در اثر این واقعه در معرض قرار گرفتند (چندین صد هزار نفر) فرصتی پدید آورد تا محقق شود که ایزوسیانات متیل می‌تواند به بروز بیمار‌های زنان و اختلالات مغزی بیانجامد.
به چه دلیل مطالعات مقدماتی (بدون پیش‌داوری در زمینه‌ی شرایطی که مطالعات در آن انجام گرفته‌اند) نتوانسته بودند اطلاعات بیش‌تری در مورد آثار این گاز به دست بدهند؟ دلیل این امر آن است که سم‌شناسی برای خود حد و مرزی دارد و همیشه این امکان وجود ندارد که نتایج به دست آمده بر روی حیوان را به انسان هم تعمیم بدهند.
در این شرایط، پژوهشگران برای شناختن آثار مواد خطرناک چه راه حلی در دست دارند؟ آن‌چه که در دست است تاریخچه‌ی حوادث مربوط به کار برای مقدار زیاد و مطالعات همه‌گیری شناختی برای مقدار کم است. در مورد اخیر، حوادث صنعتی همیشه بهترین زمینه برای بررسی به شمار نمی‌آیند. دکتر لامبروزو بیان داشت: «برای ارزیابی صحیح ماده یا مواد مورد نظر و بعد، تعیینِ دقیقِ درجه‌ی در معرض قرارگیری و تعداد افرادی که در معرض این مواد قرار گرفته‌اند و شناخت مشخصات مربوط به آن‌ها (جوان، پیر، زن، مرد، کودک، و غیره...) باید از روش بسیار دقیق و نسبتاً جدید پی‌گیری استفاده کرد.» دکتر دونی بار وابسته‌ی سابق بخش مطالعات پزشکی نیروگاه‌های فرانسه، این بحث را چنین دنبال نمود: «پس از حادثه‌ی سه وه زو (ایتالیا)، آثار آنی بر مردمی که در معرض قرار گرفته بودند درست پی‌گیری نشد و بررسی‌های انجام شده تاکنون نتایج مشخص به دست نداده‌اند. از سوی دیگر، مطالعات دیگری در این زمینه به عمل آمده‌اند که نتایج متناقضی به دست می‌دهند.»
در مورد دیوکسین‌ها، تجزیه و تحلیل آثار آن در صورت وقوع حادثه، به علت وجود این گازها در زندگی روزمره (مثلاً در گازهای خروجی اتوموبیل‌ها)، کار قدری دشوار می‌شود. در این مورد هم دونی بار اظهار داشت: «دیوکسین به مقدار کم احتمال دارد یک سرطان‌زای ضعیف باشد؛ یعنی بسیار کم‌تر از دخانیات.»

رابطه‌ی حوادث هسته‌ای و شیمیایی با سرطان‌ها
چرنوبیل نمونه‌ی بارز مشکلات روش شناختی است که همه‌گیری شناسیِ پس از حادثه با آن مواجه می‌شود. انجمن محافظت از رادیواکتیویته‌ی فرانسه در این زمینه توضیح داد که در بافت اجتماعی-اقتصادی شوروی سابق، انجام مطالعات همه‌گیری شناختی مشکلات خاص خود را داشت، زیرا در آن‌جا داده‌های کامل و کافی و قابل اعتماد و مقدم بر حادثه، در اختیار نبود و بسیاری از داده‌های بعد از حادثه، پراکنده و غیر قابل اعتماد بودند. در این شرایط به سهولت متوجه می‌شویم که چرا نخستین نتایج منتشره از سوی آژانس بین‌المللی انرژی اتمی تردیدهایی را برانگیخت.
با این حال، با برنامه‌ی جامعه‌ی اقتصادی اروپا، یعنی نظام مراقبت‌های همه‌گیری شناختی، بدشکلی‌های مادرزادی که بر مبنای ثبت زاد و ولدهای ناحیه‌ای انجام گرفت و بیش از سی‌صد هزار مولود را در سال در دوازده کشور از اتحادیه‌ی اروپا در بر می‌گرفت، فرصتی پدید آورد که آثار مقدار کم تشعشعات دریافتی مستقیم به وسیله‌ی جنین یا از طریق خوردن مواد آلوده از سوی مادر، پس از حادثه‌ی چرنوبیل تجزیه و تحلیل شود. فیلیپ دووالس از مدرسه‌ی بهداشت عمومی لووَن (بلژیک) در این باره گفت: «این تجزیه و تحلیل داده‌ها، افزایش تواتر ناهنجاری‌های دستگاه عصبی مرکزی و چشم‌ها را در جنین‌هایی که طی دوران حساس رشد در معرض قرار گرفته‌اند، مشخص نمی‌کند.»
چنین مطالعاتی، با همه‌ی اهمیتی که دارند، برای طبقه‌بندی نهایی آثار احتمالی مقدار کم که پس از حادثه‌ی چرنوبیل به اروپا رسیده، کفایت نمی‌کند. برنامه‌های دیگری مانند برنامه‌‌ای که از سوی سازمان جهانی بهداشت ارائه شد و برای پی بردن به آثار آلودگی جمعی از مردم شوروی سابق تهیه شده بود که کم‌تر در معرض قرار گرفته بودند، مؤثرتر هستند و اطلاعات بیش‌تری به دست می‌دهند.
در زمان وقوع حادثه، آزمایشگاه رسمی کشور فرانسه، یعنی بخش مرکزی محافظت از پرتوهای یونی، برای ارزیابی و اندازه‌گیری سریع آثار ابرهای پرتوزا مجهز نبود. همین عدم تحرک نسبی در تمام کشور فرانسه برای مردمی که در مجاورت مراکز هسته‌ای زندگی می‌‌کنند وجود دارد. تنها چند تحقیق دقیق در اطراف لاهاگ (فرانسه) انجام گرفت که نشانی از افزایش چندانی در مرگ و میر نداشتند. اما این تحلیل‌ها چه به خاطر روش شناسی (مطالعه‌ی موارد مرگ و میر ناشی از لوسمی و نه ابتلا به بیماری) و چه به دلیل پژوهشگرانی که این پژوهش‌ها را انجام داده‌اند (به ویژه مطالعه‌ای که به سرپرستی کمیسریای انرژی اتمی تحقق یافت و شاخه‌ی آن کوژما تحقیقاتی در هاگ به عمل آورد) محدودیت‌هایی دارند.
این درست است که قانون اطلاعات و آزادی (در فرانسه) از تحقق این نوع مطالعات و به ویژه ثبت دائمی بیماری‌ها، ممانعت به عمل می‌آورد. در این زمینه الن کولینیون، دبیر کل کمیسیون اطلاعات هاگ با طعنه گفت: «اما مقامات موفق نشده‌اند پول مسدود شده را که برای برقراری اداره‌ی ثبت دائمی بیماری‌ها در اثر شیوع سرطان در مانش ضروری است آزاد کنند.»
هم‌چنین ملاحظه می‌شود که مطالعات انجام شده در کشورهای دیگر و به ویژه تحقیقی که پیرامون شصت و دو مرکز امریکایی انجام پذیرفت، خطر خاصی را به اثبات نرسانیدند، بنابراین در این زمینه هیچ نوع فوریتی وجود نداشت. با این حال در سال 1990، نتایج حاصل از مطالعات پروفسور گاردنر پیرامون سلافیلد در انگلستان ثابت کردند که لوسمی کودکانی که پدرشان در این مرکز کار می‌کرده‌اند دارای افزایشی بود. چون پژوهش‌های گاردنر بر روی تعداد محدودی از موارد (درمجموع، نود مورد) انجام گرفت و از طرفی مطالعات دیگری نشان دادند که در محل‌های پیش‌بینی شده برای تأسیسات مراکز هسته‌ای، افزایشی در میزان لوسمی حتی پیش از تأسیس وجود داشته است، پس این نتایج را نمی‌توان به عنوان مرجع مورد استناد قرار داد. اما به هر حال وجود دارند...

رابطه‌ی حوادث هسته‌ای و شیمیایی با سرطان‌ها
با همه‌ی این احوال، مشکلات مربوط به روش شناسی و فقدان احتمالی نتایج مستدل و یا همگن، نباید مانع ادامه‌ی مطالعات همه‌گیری شناختی شوند. درواقع این مطالعات در تصمیم‌گیری‌های ارزشمند در مورد ایمنی و حوادث، بسیار یاری دهنده‌اند. در این زمینه کلود ژیلبر، پژوهشگر سابق مرکز ملی پژوهش‌های علمی در فرانسه، اظهار داشت: «این مطالعات، فرصتی است برای به وجود آمدن انتقادهای هوشمندانه و شناخت‌های عینی.» درحقیقت، خطرات بهداشتی بالقوه، در امر تخلیه‌ی مردم از پیرامون محل حوادث، نقش تعیین کننده‌ای دارند. تصمیم تخلیه‌ی دویست هزار نفر از ساکنان می سی سوگا (در کانادا) در سال 1979 که در پیِ از خط خارج شدن واگن‌های حمل کلر انجام گرفت در شرایطی بود که هیچ نوع شناخت درستی در زمینه‌ی آثار کلر در هوای آزاد وجود نداشت... اطلاعات همه‌گیری شناختی به ارتباط جمعی نیز مربوط می‌شود. آیا وقتی تصمیم گرفته شود مراکز هسته‌ای در کشور فرانسه ساخته شود، جلب اطمینان مردم کاری قانونی نیست؟
خوش‌بختانه سازمان‌های بین‌المللی خود را موظف می‌دانند هم‌چنان که اطلاعات در زمینه‌ی تشعشعات را افزایش می‌دهند بر آگاهی‌ها در مورد آلوده کننده‌های صنعتی نیز بیافزایند. این موضوع در مورد مرکز بین‌المللی پژوهش سرطان، وابسته به سازمان جهانی بهداشت، صدق می‌کند. در این زمینه دکتر توماتیس که ریاست مرکز را به عهده داشت بیان داشت: «اخیراً مطالعاتی را در مورد آثار استیرن (محصول پایه‌ی پلاستیک)، بوتادِن، و کلروفنل‌ها (از خانواده‌ی دیوکسین) بر کارکنان مربوط شروع کرده‌ایم و در حال مذاکره برای مطالعه در زمینه‌ی الیاف شیشه‌ای هستیم تا مطمئن شویم خطرات سرطان‌زایی که در گذشته با این فعالیت مربوط بوده‌اند، از بین رفته باشند.» هم‌چنین این مرکز، مطالعات پزشکی را در مورد بیست هزار نفر از کارکنان مراکز هسته‌ای پی‌گیری نمود.
از دیگر زمینه‌هایی که باید بررسی شود، زیست-تکنولوژی است که در حال حاضر به علت تازگی نسبی آن، بازتاب‌های احتمالی آن در سطح بهداشتی چندان شناخته شده نیست. مطالعاتی که از سوی مرکز بین‌المللی پژوهش سرطان در مورد خطرات سرطان در آزمایشگاه‌های پژوهشی زیست شناختی پزشکی و کشاورزی برنامه‌ریزی شده‌اند، فرصتی است تا کمی بیش‌تر در این زمینه کاوش و بررسی شود....
در این جا مصاحبه‌ای که چند سال پیش با دو تن از پزشکان فرانسوی که در تحقیقات و عملیات پزشکی موسوم به «بچه‌های چرنوبیل» (با کمک مالی کمیسریای انرژی اتمی فرانسه) شرکت داشته‌اند انجام شد به نظر خوانندگان می‌رسد. یکی از آن‌ها دکتر مارتین شلومبرژه و دیگری پروفسور کلود پرمانتیه است که هر دو متخصص درمان تیروئید با «ید 131» هستند و در مؤسسه‌ی گوستاوروسی در «ویل ژوئیف» (فرانسه) کار می‌کردند.
هدف از عملیات «بچه‌های چرنوبیل» چیست؟
پرمانتیه: در این مأموریت سه هدف مورد نظر است. مهم‌ترین هدف، تشخیص و ردیابی سرطان‌های ناشی از رادیواکتیویته در هفت هزار کودک و نوجوان پنج تا هجده سال است که در زمان حادثه در پری پیات در چند کیلومتری رآکتور چرنوبیل زندگی می‌کرده‌اند و بعد به اتفاق خانواده‌های خود به کی‌یف انتقال یافته‌اند. در مرحله‌ی بعد، کارِ ما پی‌گیری پزشکی سرطان‌های تشخیص داده شده است که چنین عملیاتی تاحدی تازگی دارد. و بالاخره چون تعداد افرادی که در چارچوب این عملیات قرار می‌گیرند به اندازه‌ی کافی زیاد هست، سعی می‌کنیم بر مبنای داده‌های به دست آمده در طی معاینات، مطالعات همه‌گیری شناختی انجام دهیم تا اثر حادثه‌ی چرنوبیل را بر میزان سرطان‌ها ارزیابی کنیم.
معاینات گروه پزشکی مستقر در کی‌یف چند سال طول خواهد کشید و چه تضمینی برای ثبات جمعیت مورد مطالعه در آن‌جا وجود دارد؟
شلوم برژه: وضع اداری پنج هزار خانواده‌ای که در کی‌یف اسکان داده شدند طوری است که ترک شهر بدون اجازه‌ی مقامات و بدون یافتن کار یا محل اقامت در جای دیگر، امکان ندارد. همین عامل، جابه‌جایی این افراد را در مقطع زمانی مورد نظر محدود می‌سازد. از طرفی افرادی که از پری پیات آمده‌اند از سوی سازمان‌های اداریِ بسیار شناخته شده هستند و همگی کارت شناسایی عکس‌دار دارند. این ترتیبات موجب شده‌اند افراد مورد نظر در جریان امکان معاینات پزشکی قرار بگیرند و هم‌چنین می‌توان رسیدگی کامل به عمل آورد تا برای آزمایش، بیگانه‌ای به میان آنان وارد نشود... بدین سان با آهنگ کنترل پزشکیِ هر فرد در هر هجده ماه، ما می‌توانیم به شیوه‌ای کاملاً صحیح، وضع سلامت بچه‌های پری پیات را که در کی‌یِف سکونت داده شده‌اند پی‌گیری کنیم، حتی اگر این تعداد برای مطالعات همه‌گیری شناختی کافی نباشد.
حادثه‌ی چرنوبیل چندین سال پیش اتفاق افتاده است. آیا امروز ارائه‌ی چنین برنامه‌ای برای تشخیص سرطان‌های ناشی از رادیواکتیویته قدری دیر نیست؟
پرمانتیه: به طور کلی، سرطان‌های ناشی از تشعشعات پس از حدود پنج سال بروز می‌کنند. مثلاً میزان لوسمی، دو سال پس از تشعشعات به گونه‌ای بارز شروع به افزایش می‌کند و تا پنج و هفت سال بعد هم ادامه می‌یابد. از سویی می‌دانیم – البته این در مورد همه‌ی سرطان‌ها صدق نمی‌کند – در اروپا، میزان لوسمی در همه‌ی کشورهای اروپایی ثابت است، یعنی چهل مورد در یک میلیون کودک در سال. اما این در مورد تومورهای تیروئید صدق نمی‌کند که میزان آن از منطقه‌ای به منطقه‌ی دیگر بسیار تفاوت می‌کند و مربوط به تغذیه و انتقال ژنتیکی است. ولی از آن‌جایی که این تومورها پنج تا ده سال پس از تشعشعات پدیدار می‌شوند، میزانی که در حال حاضر ثبت می‌کنیم به عنوان مرجع مورد استفاده و استناد قرار می‌گیرد. همین روش در مورد تومورهای ثانویه هم صدق می‌کند که فقط پنج سال پس از تابش پدیدار می‌شوند. آن‌چه باقی ماند نارسایی‌های نیروئیدی است که در ماه‌های پس از تشعشعات مشاهده شده و در مورد آن‌ها تعیین این که کدام در اثر رادیواکتیویته بوده، با توجه به این که هیچ مرجعی در دست نیست، بسیار مشکل است. اصولاً پزشکان در این جا هیچ گاه به طور مرتب به بیماری‌های تیروئیدی کودکان توجه نداشته‌اند.

رابطه‌ی حوادث هسته‌ای و شیمیایی با سرطان‌ها
از تاریخ شروع رسمی آغاز عملیات، صدها کودک از سوی گروه پزشکی کی‌یف معاینه شده‌اند. آیا با توجه به همین تعداد می‌توانید در زمینه‌ی پی‌آمدهای بهداشتی حادثه‌ی چرنوبیل به نتایجی دست پیدا کنید؟
شلوم برژه: نهایت کاری که می‌توانیم بکنیم چند استنباط است. تاکنون هنوز به هیچ نوع لوسمی حاد در میان کودکان معاینه شده برخورد نکرده‌ایم. هم‌چنین به تعداد نامتعادلی از سرطان‌های دیگر در میان افراد آزمایش شده بر نخورده‌ایم. اما آن‌چه ثبت کرده‌ایم تعداد زیاد گواتر یا غمباد پراکنده است که البته ارتباطی با تشعشعات ندارند. درواقع تابش یونی تمایلی به کشتن یاخته‌های تیروئید دارد. بنابراین تیروئید را کوچک‌تر می‌کند در حالی که بر حجم غمباد افزوده می‌شود... احتمالاً باید در آن منطقه موقعیت بومی برای ابتلا به گواتر وجود داشته باشد.
پرمانتیه: مسأله این جاست که امروز روس‌ها تمایل دارند هر نوع بی‌نظمی‌های تندرستی را که در مردم مشاهده می‌شود به حادثه‌ی چرنوبیل مرتبط کنند... اما این مسأله را فراموش می‌کنند که افرادی که در معرض تابش قرار داشته‌اند تحت مراقبت پزشکی بوده‌اند. بنابراین احتمال ردیابی سرطان در میان آن‌ها بسیار بیش‌تر از مردمی است که تحت نظر نبوده‌اند... به طور کلی، تجربه‌ی متخصصان همه‌گیری شناسی نشان می‌دهد در تجزیه و تحلیل نتایج آماری یک بررسی باید بسیار جدی و سخت‌گیرانه عمل کرد و چنان‌چه افزایش میزان زیر ده درصد باشد، مفهوم خاصی به دست نمی‌دهد.
آیا در سال‌های آینده برنامه‌ای برای آزمایش فرزندان افرادی که در معرض بوده‌اند در دست دارید؟
پرمانتیه: در حال حاضر در آن‌چه مربوط به عملیات فعلی می‌شود، چیزی پیش‌بینی نشده است. اما در مؤسسه‌ی گوستاومدوسی، مطالعاتی در زمینه‌ی فرزندانِ زن‌های مبتلا به سرطان تیروئید که با ید 131 درمان شده‌اند در دست است. ما شش‌صد و پنجاه زن را که هزار مورد بارداری در پیش از درمان داشته و پانصد زن که فرزندی پس از درمان به دنیا آورده‌اند را مورد بررسی قرار داده‌ایم. در این مطالعات هیچ افزایشی در ناباروری، سقط جنین، نوزادان پیش‌رس، و یا ناهنجاری در کودکان مشاهده نشده است.
برای عملیات «بچه‌های چرنوبیل» چه امکاناتی در دست دارید؟
شلوم برژه: از جانب فرانسه، در شهر کی‌یف به طور دائم یک انترن از بخش پروفسور پرمانتیه، و یک پرستار فرانسوی مستقر هستند که با دو پرستار اوکراینی کار می‌کنند. من و پروفسور پرمانتیه هر دو ماه یک بار به مدت دو هفته برای آموزش سه پزشک اوکراینی به آن‌جا سفر می‌کنیم تا سرانجام این مرکز به طور خودکفا با کارکنان اوکراینی به کار ادامه دهد. برای آزمایش‌ها و انتقال آن‌ها وسایلی که در اختیار داریم از این قرارند: دستگاه سونوگرافی، دستگاه شمارش گلبول (گویچه‌ی خون)، کامپیوتر برای ذخیره‌ی داده‌ها و وسایل مخابراتی. اندازه‌گیری هورمون تیروئید برای تشخیص نارسایی‌های تیروئیدی در فرانسه انجام می‌گیرد.
کودکان در برابر مقادیر مساوی گسیل مواد رادیواکتیو، حساس‌تر از بزرگسالانند. هفت هزار کودک از میان کودکانی که در زمان وقوع حادثه‌ی چرنوبیل در چند کیلومتری محل حادثه زندگی می‌کردند از نظر پزشکی مطالعه‌ی پی‌گیر شدند. چند صد نفر از میان آنان مورد آزمایش قرار گرفتند به پاره‌ای اختلالات پی برده شد اما هیچ نوع سرطان ناشی از رادیواکتیویته مشاهده نشد. اما مطمئناً برای ارزیابی دقیق عواقب بهداشتی حادثه‌ی چرنوبیل چندین ده سال زمان لازم است. بدین منظور پزشکان محلی از سوی برنامه‌های پژوهشی سازمان ملل و یا اتحادیه‌ی اقتصادی اروپا حمایت می‌شوند.
سازمان‌هایی مانند مؤسسه‌ی ملی پژوهش و ایمنی در فرانسه و مرکز بین‌المللی پژوهش سرطان، مطالعات مربوط به حرفه‌ای‌هایی را که در معرض قرار دارند انجام می‌دهند. هنوز مواد مسموم و آلوده کننده فهرست‌برداری نشده‌اند. در بوپال (هند) در باره‌ی عواقب ایزوسیانات دومتیل به مقدار زیاد، اطلاعاتی نداشتند. این حادثه دو هزار قربانی داشت همراه با چندین هزار نفر از افرادی که دچار مشکلات تنفسی، اختلالات مغزی، و بیماری‌های دیگر شدند.



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.