برنامه های روان درمانی در درمان اعتیاد چه نقشی دارند؟

برنامه های روان درمانی ترک اعتیاد شامل اقدامات زیر هستند: آموزش بیمار، تکنیک های رفتاردرمانی، بازسازی شناختی، بازسازی معنوی.
چهارشنبه، 27 آذر 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
برنامه های روان درمانی در درمان اعتیاد چه نقشی دارند؟
برنامه های روان درمانی در درمان اعتیاد چه نقشی دارند؟

 

نویسنده: دکتر محمدرضا سرگلزایی




 

برنامه های روان درمانی ترک اعتیاد شامل اقدامات زیر هستند:
آموزش بیمار، تکنیک های رفتاردرمانی، بازسازی شناختی، بازسازی معنوی.
«آموزش بیماران» بخش مهمی از درمان است. باورهای غلط و افکار اشتباه عامل بسیاری از شکست ها در درمان هستند. درواقع، همه ی بیماران نیاز دارند مطالبی را در مورد ترک اعتیاد مطالعه کنند. اگر بیماری قادر به مطالعه نیست، لازم است درمانگران تمام این مطالب را به زبان قابل فهم برای او شرح دهند. علاوه بر بیماران، خانواده و مراقبین آن ها نیز لازم است این مطالب را بدانند. گاهی راهنمایی های اشتباه مراقبین، عامل شکستِ درمان است.
«بازسازی شناختی» یعنی تغییر دادن افکار و باورها. اغلب مواقع باورهای غلط باعث شکست درمان اعتیاد می شوند. برخی از این باورهای غلط عبارتند از:

*«پس از این که ترک کردم، می توانم با احتیاط، گهگاه و کنترل شده مصرف کنم!»
*«پس از این که ترک کردم، مدتی بعد، یک بار دیگر برای وداع مواد مصرف می کنم و دیگر مصرف نمی کنم!»
*«برای این که من مصرف نکنم، لازم است خانواده و اطرافیان مرا درک کنند و کاری نکنند که عصبی شوم!»
*«من دیگر آب از سرم گذشته، دیگر چیزی ندارم که از دست بدهم، ترک کردن در زندگی من تغییری ایجاد نمی کند!»
*«بیکاری عامل اعتیاد من است، تا زمانی که شغل دلخواهم را پیدا نکنم، نمی توانم ترک کنم!»
*«تا زمانی که وضعیت مالی من درست نشود، نمی توانم اعتیادم را ترک کنم!»

طبیعی است که کسی با چنین باورهایی نمی تواند اعتیاد خود را کنار بگذارد. کسی که توقع داشته باشد روزی فرا برسد که همه ی اطرافیانش مطابق میل او رفتار کنند و شغل دلخواه و شرایط مالی مناسب پیش بیاید تا درمان اعتیادش را شروع کند، بسیار بعید است که روزی وارد درمان شود و اگر هم درمان را شروع کند، در پاسخ به هر تغییری در شرایط مطلوبش، اولین گزینه ای که به سراغش می آید مصرف مواد است. در جلسات با بیماران دچار اعتیاد که پس از یک دوره ی درمانی، دوباره به مصرف مواد رو آورده اند، معمولاً چنین دلایلی را برای مصرف دوباره می شنویم:
«پدرم با من برخورد بدی داشت، او مرا درک نمی کند، عصبی ام کرد، وقتی عصبی می شوم چاره ای جز مصرف ندارم!»
«چکم برگشت خورد، نتوانستم پول جور کنم، در مخمصه ی مالی گیر افتادم، چاره ای جز مصرف مواد نداشتم!»
«در مهمانی بودم، دوستان تعارف به مصرف کردند، فکر کردم اگر تعارف را رد کنم حال شان گرفته می شود و مجلس سرد می شود، به خودم گفتم این یک بار مصرف که مشکلی ایجاد نمی کند!»
اشتباه در طرز فکر این افراد کاملاً آشکار است. مصرف مواد نه رابطه با پدر را بهتر می کند و نه در شرایط مالی تغییر ایجاد می کند. برای کسی که اعتیاد را تجربه کرده است، حتی یک بار مصرف به سرعت او را به نقطه ی اوج اعتیاد پیش می برد.
اصلاحِ نظام شناختی بیمار و تغییر دادن شیوه ی فکر کردن او بخش مهمی از درمان اعتیاد است که در جلسات روان درمانی گروهی یا جلسات شناخت درمانی به این مهم پرداخته می شود.
بخش دیگر روان درمانی در ترک اعتیاد، «بازسازی معنوی» نامیده می شود. شناخته شده ترین برنامه ی بازسازی معنوی در سطح جهان، برنامه «12 گام» است، مثل جلسات «الکلی های گمنام» و «معتادان گمنام». در این جلسات، بیماران به همدیگر کمک می کنند که «پاک بمانند». شیوه ی کمک کردن بیماران بر اساس طی کردن یک برنامه ی 12 مرحله ای است که در کتاب ها و جزوات «انجمن الکلی های گمنام» و «انجمن معتادان گمنام»آمده است. اجزای این برنامه به طور کلی به این شرح هستند:

1-پذیرفتن کامل این مطلب که «من دچار اعتیاد هستم، خودم از حل کردن این مسئله عاجزم و نیاز به کمک دارم».
2-تسلیم شدن به برنامه و متوقف کردن تصمیم گیری های زندگی به شیوه ی «خودمدارانه» و جایگزین کردن آن با تصمیم گیری های «برنامه محور».
3-پذیرش این مسئله که «انتخاب های اشتباه من» بیش از هر اتفاق یا عامل بیرونی زندگی ام را تخریب می کنند، پس لازم است به جای تلاش برای قانع کردن دیگران و تغییر دادن شرایط، خودم را تغییر دهم.
4-برای بازسازی معنوی، لازم است «خسارت هایی» که به دیگران وارد کرده ام را بشناسم، آن ها را با ذکر جزئیات به خودم، به خداوند و به یک فرد دیگر (راهنمایی که در برنامه 12 گام انتخاب کرده ام) اعتراف کنم و سپس با کمک راهنمایم سعی در جبران خسارت نمایم.
5-لازم است هر روز «ترازنامه ی اعمالم» را بنویسم و رفتارهایم را مورد محاسبه قرار دهم و ترازنامه ام را با «راهنمایم» در میان بگذارم و راهنمایی های او را بپذیرم.
6-دعا، نیایش و مراقبه را در برنامه ی روزانه ام قرار دهم. «پاک ماندن» بدون «معنویت»غیرممکن است.
7-با پیشرفت شرایط روانی و معنوی ام، آمادگی پیدا می کنم تا همان طور که از «راهنمایم» و دیگر اعضای گروه برای درمانم کمک گرفتم، من نیز به بیمار دیگری برای پاک ماندن کمک کنم. تلاش من برای پاک ماندن یک معتاد دیگر، به پاک ماندن خودم نیز کمک خواهد کرد.

برنامه های بازسازی معنوی برای افراد زیادی کمک کننده بوده اند و من شرکت در جلسات «12 گام» را به بسیاری از بیمارانم توصیه می کنم. خوشبختانه، اکنون در بسیاری از شهرهای کشورمان جلسات «انجمن الکلی های گمنام» و «انجمن معتادان گمنام» فعالیت دارند.
در مجموع، دانستن این نکته ضروری است که «ترک اعتیاد» بدون «برنامه های روان درمانی» احتمال موفقیت پایینی دارد.
امروزه، تحقیقات پزشکی نشان داده اند که درمان بسیاری از بیماری ها، به آموزش، مشارکت فعال بیمار و تغییرات وسیع در سبک زندگی بیمار نیاز دارند. دیدگاه قدیمی که در آن، پزشک دارو تجویز می کرد و بیمار منفعلانه در انتظار تأثیر دارو می نشست دیگر کمرنگ شده است. به همین لحاظ، شاخه ای از طب تحت عنوان «طب رفتاری» شکل گرفته است که نقش رفتارهای بیمار را در ایجاد و تداوم بیماری مطالعه می کند و رفتارهای جایگزین را برای بهبود بیشتر و سریع تر پیشنهاد می کند. این مسئله در زمینه ی اعتیاد که عمدتاً یک «بیماری رفتاری» است قطعاً پررنگ تر است و در این مورد نیز «آموزش» بخش مهمی از درمان را دربرمی گیرد.
منبع مقاله :
سرگلزایی، محمدرضا؛ (1386)، اعتیاد، تهران: نشر قطره، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط