چگونه متوجه تغییرات اطرافمان می شویم؟

فرآیندهای جهت گیری، از ابتدای تولد در انسان ها آشکار هستند. کارکرد این فرآیندها آن است که توجه آدمی را به منابع بالقوه مهم اطلاعات جلب می کنند. آن ها ممکن است صرفاً حرکت چشم ها یا سر یا حرکت کل بدن را در بربگیرند.
سه‌شنبه، 1 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
چگونه متوجه تغییرات اطرافمان می شویم؟
 چگونه متوجه تغییرات اطرافمان می شویم؟

 

نویسندگان: یان کریستنسن، هاگ واگنر و سباستین هالیدی
مترجمان: ابوالقاسم بشیری، جمشید مطهری و رحیم میردریکوندی



 

توجه انتخابی

نکات کلیدی

جهت گیری:

فرآیندهای جهت گیری، از ابتدای تولد در انسان ها آشکار هستند. کارکرد این فرآیندها آن است که توجه آدمی را به منابع بالقوه مهم اطلاعات جلب می کنند. آن ها ممکن است صرفاً حرکت چشم ها یا سر یا حرکت کل بدن را در بربگیرند. آن دسته از حرکات چشم که با جهت گیری ارتباط دارند، جهش های چشمی نامیده می شوند.

گوش دادنِ انتخابی:

انسان می تواند یک منبع اطلاعات را برای گوش دادن برگزیند در عین حال به بقیه ی منابع صوتی توجه نکند، و برخی معتقدند که این انتخاب به کمک فرآیند پالایش انجام می شود؛ ولی به درستی روشن نیست که آیا پالایش در آغاز رخ می دهد یا بعداً در اثنای پردازش اطلاعات. فرضیه وقوع پالایش در اثنای پردازش اطلاعات را این حقیقت تأیید می کند که ظاهراً ما حتی از پیام هایی که مورد توجه نیستند، برخی معانی را برداشت می کنیم. برخی شواهد روان فیزیولوژیکی نیز، بر وقوع پالایش در آغاز فرآیند دلالت می کنند. شواهدی نیز وجود دارد که پالایش بصری به شیوه ی پالایش شنوایی رُخ می دهد.

نگاه کردن انتخابی:

جست و جو برای به دست آوردن اطلاعات در میدان بینایی نگاه اجمالی کنترل شده و فرآیندی از شناسایی ویژگی ها را در بر دارد. این دو نوع فعالیت طوری با هم ارتباط دارند که ممکن است نگاه اجمالی به وسیله ی انتظار خاص نسبت به محل وجود اطلاعات مفید هدایت شود. جست و جوی برای دستیابی به ویژگی های ساده، سریع صورت می گیرد و نسبتاً تحت تأثیر حجم اطلاعات نامربوط قرار نمی گیرد. جست و جو برای به دست آوردن پیوند چندین ویژگی، کندتر صورت می گیرد و بیشتر در معرض خطا قرار دارد.

تقسیم کردن توجه:

افراد می توانند توجه خود را بین دو فعالیت هم زمان تقسیم کنند؛ ولی مقدار توفیق آن ها به دشواری این فعالیت ها و میزان ورزیدگی خود افراد بستگی خواهد داشت. با تمرینات زیاد می توان به درجه ای از پردازش خودکار دست یافت؛ پردازشی که به فرد توانایی می دهد که به فعالیت های دشوارتر به طور هم زمان بپردازد.

نظریه های توجه:

نظریه های ساختاری توجه، روی فرآیندهای پالایش و مسأله انتخاب در ابتدا یا در اثناء متمرکز هستند. نظریه های مبتنی بر منابع عامدانه بر تقسیم توجه و ساز و کارهایی که برای عملکرد انسان در کارهای هم زمان محدودیت ایجاد می کنند، متمرکز است. هیچ یک از این دو رویکرد تا به حال از عهده ی تبیینی جامع درباره ی توانایی ها و محدودیت های انسان برنیامده اند.

جهت گیری

مراد از توجه، مجموعه ای از فرآیندهاست که انسان را قادر می سازد تا درون دادهای حسی را که برایش مهم هستند، انتخاب کند (1) و درون دادهایی را که مهم نیستند، تا حدودی کنار بگذارد. واکنش جهت گیری وقتی رُخ می دهد که توجه به تغییری ناگهانی در محیط، مانند سر و صدا، حرکت در میدان دید پیرامونی یا تغییر در روشنایی جلب شود. این جهت گیری سبب می شود که اندام های حسی حرکت کنند و طوری قرار گیرند که در بهترین وضعیت برای زیرنظر گرفتن منبع تغییرات باشند. این امر معمولاً حرکت چشم ها، سر یا گاهی اوقات حرکت کل بدن را در بر می گیرد. حرکت های کوچک چشم و سر که به «بازتاب جهت گیری»(2) معروف است، در نوزادان تازه متولد شده نیز اتفاق می افتد، و وقوع آن ها در واکنش به سر و صداهای ناگهانی را می توان علامت آن دانست که حس شنوایی بچه کار می کند.
حرکت های چشمی مرتبط با واکنش جهت گیری، حرکت های کوتاه و نامنظم هستند که به جهش های چشمی (3) یا حرکت های جهشی چشم شناخته می شوند. وقتی به طور ارادی صحنه ای را از نظر می گذرانیم، حدود دویست هزارم ثانیه طول می کشد تا جهش چشمی در پاسخ به محرک جدید شروع شود. حرکات بازتابی چشم، معمولاً از فعالیت های ارادی سریع تر واقع می شوند و بازتاب جهت گیری، 75 هزارن ثانیه جهش ها را به راه می اندازد که جهش های فوری (4) نامیده می شوند. جهت گیری، لزوماً با پاسخ آشکار همراه نیست. برای مثال، توجه انسان ممکن است به تغییری ناگهانی در میدان بینایی یا به صدای خاصی در میان عده زیادی از مردم جلب شود؛ این امر گاهی اوقات «جهت گیری پنهان» نامیده می شود.

گوش دادن انتخابی

فرآیندهای جهت گیری، آدمی را برای توجه کردن به منبع اطلاعاتی جالب و مفید مهیا می کند؛ سپس ممکن است بخواهیم دقیقاً به بعضی چیزها توجه کنیم و برخی دیگر را کنار بگذاریم. فرآیندهای مورد استفاده برای انجام این کار، تا اندازه ای به این بستگی دارد که اطلاعات مربوط به شنوایی است یا بینایی. اطلاعات شنیداری، ظاهراً به وسیله ی پالایش (5) برگزیده می شوند. در نظر بگیرید در اتاقی با افراد زیادی هستید که با یکدیگر گفت و گو می کنند؛ حال اگر شما بخواهید در یک گفت و گو شرکت کنید، مجبور خواهید شد که به نحوی به چیزهای دیگر توجه نکنید. این مسأله (که ابتدا پدیده ی مهمانی کوکتل نامیده شد) (6) با استفاده از شیوه ای که «شنود دوگوشی (7)» نامیده می شد، مورد مطالعه قرار گرفته است. در این روش آزمودنی به دو پیامِ نامربوط که هر کدام از طریق گوشی به یکی از گوش ها ارائه می شود، گوش می دهد. این تکلیف که تعقیب سایه وار (8) نامیده می شود، عبارت است از این که یکی از دو پیام (پیام هدف) را همان طور که ارائه می شود، با صدای بلند تکرار کند؛ در حالی که به پیام دیگر توجه نمی کند.
نتایج نشان داد که آزمودنی ها قادرند به یکی از دو پیام توجه کنند و دیگری را با پالایش کنار بگذارد؛ ولی باید بدانیم که تمام پیام ها به طور یکسان به آسانی قابل تعقیب نیستند و تمام پیام های غیر مورد نظر را می توان کاملاً نادیده گرفت. کلمات نثر را آسان تر از کلمات شعر یا کلمات بی ربط می توان تعقیب کرد، و تعقیب هجاهای بی معنا (بخش های غیرواژه ای نظیر داپ، ویل یا پاب) کاملاً دشوار است. این امر اثبات می کند که معنای واژگان و دستور زبان، به فرآیند تعقیب کمک می کنند. پیام های هدف که با پیام غیر مورد نظر در برخی از ویژگی های فیزیکی (نظیر آهنگ گفتار یا زیر و بمی صدای گوینده) تفاوت دارند نیز، آسان تر قابل تعقیب هستند.
یکی از امور جالب امری بود که نسبت به پیام هایی که آزمودنی قرار بود آن ها را نادیده بگیرد، رخ داد. در این زمینه معمولاً به نظر می رسد که آزمودنی ها می توانند مقدار خیلی کمی از چنین پیامی را به یاد بیاورند؛ هر چند اگر کار تعقیب متوقف شود، تعدادی از کلمات پیام غیر مورد نظر به یاد آورده خواهند شد. این امر نشان می دهد آن واژگان در حافظه ی کوتاه مدت ضبط شده بودند. البته این بدان معنا نیست که پیام غیر منظور اصلاً پردازش نمی شود؛ زیرا شواهدی وجود دارد که برخی تغییرات (نظیر تغییر صدای مرد به صدای زن) یا ارائه لغات خاصی (نظیر ذکر نام آزمودنی) توجه را از پیام هدف منحرف خواهند کرد.
همین فرآیند را می توان در پالایش بصری با استفاده از دو صحنه ی دیداری نشان داد که بر روی یک پرده ویدئو قرار داده می شود. آزمودنی هایی که باید فعالیت خود را تنها در یک صحنه تعقیب کنند، معمولاً از ارائه امری خاص درباره ی فعالیت در صحنه ای غیر مورد نظر، ناتوان هستند.

نگاه کردن انتخابی

شایع ترین صورت نگاه کردن انتخابی، نوعی وارسی بصری را در بر دارد و بررسی حرکت های جهشی چشم نشان می دهد که چگونه ما یک صحنه را برای شناسایی یک هدف یا برای بیرون کشیدن انواع دیگر اطلاعات از نظر می گذرانیم. نوزادان تازه متولد شده، تنها تمایل دارند روی بخش های کوچکی از صحنه ی دیداری خیره شوند؛ ولی وارسی، طی ماه های اولیه زندگی به طور چشمگیر رشد می کند و به تدریج نواحی گسترده تری را دربر می گیرد. مکانیزم وارسی، حدود هفت سالگی به رشد کامل می رسد؛ ولی ممکن است در پیری تا حدّ زیادی دشوار شود.
وارسی یک فرآیند تصادفی نیست. شیوه ی وارسی ما، به نوع اطلاعاتی که می خواهیم به دست آوریم، بستگی دارد و ما به کمک تجربه ی گذشته ی خود در محتمل ترین بخش های صحنه ی دیداری برای رسیدن به اطلاعات جست و جو می کنیم. جست و جوی موفق، شناسایی ویژگی های موجود در صحنه را به همراه خواهد داشت، و اگر هدف با ویژگی خاصی از تمام عناصر دیگر متفاوت باشد (مثلاً فردی با یک پالتوی سفید در حالی که تمام افراد دیگر پالتوی سیاه پوشیده اند)، در این حال این ویژگی تمام آن چیزی است که شما باید جست و جو کنید؛ به همین دلیل این جست و جو «جست و جوی ویژگی» نامیده می شود.
وقتی هدف ها ترکیب خاصی از ویژگی ها را دارا باشند، جست و جوی «تلفیقی» ضروری است. این اصل در شکل 1 نشان داده شده است. جست و جوی تلفیقی از جست و جوهای ویژگی، وقت بیشتری می گیرد و بیشتر در معرض خطا قرار دارد. وقتی که جست و جوی ویژگی ممکن باشد، تعداد و نوع ویژگی های دیگر (حواس پرت کن ها (9)) روی سرعتِ جست و جو تأثیر نمی گذارد. این امر نشان می دهد که فرآیند جست و جو، فرآیندی موازی است؛ یعنی همه عناصر هم زمان به شکل مفید بررسی می شوند؛ ولی هنگامی که جست و جوی تلفیقی مورد نیاز است، تعداد حواس پرت کن ها، تأثیر مستقیم روی سرعت جست و جو دارد. این مطلب، نشان می دهد که جست و جوی تلفیقی، یک فرآیند متوالی است که در آن، هر عنصر باید به طور جداگانه وارسی شود.

تقسیم توجه

وقتی که از آزمودنی ها درخواست می شود توجه خود را به صورت تقسیم شده بین دو تکلیف کلامی یا دیداری معطوف کنند، عملکرد آن ها به عوامل زیادی بستگی دارد. تکالیفی که از راه های حسی یکسان استفاده می کنند، احتمالاً با یکدیگر تعارض پیدا می کنند. با وجود این، ورزیدگی ممکن است تا حدودی سبب پیشرفت چشمگیر شود، که ممکن است به علت افزایش فرآیند خودکارگردانی باشد. خودکارگردانی، همان ورزیدگی در جا به جایی سریع بین لوازم توجه به دو تکلیف است. این پیشرفت همچنین ممکن است به علت رشد راهبردهای جدید برای کاهش بار توجه باشد. این نوع آزمایش به این ایده منتهی شده است که برای پردازش دوگانه، منابع محدودی برای توجه وجود دارد.
چگونه متوجه تغییرات اطرافمان می شویم؟
شکل 1. مثالی برای جست و جوی مبتنی بر ویژگی ها و جست و جوی تلفیقی. در هر کدام از سه تکلیف که مشاهده می کنید، حروف هدف قرار دارد که باید آن ها را پیدا کرد: حرف هدف D به رنگ سفید در کادر می باشد. کادرهای بالایی و وسطی، تنها جست و جوی مبتنی بر ویژگی را لازم دارند تا جست و جو محقق شود؛ زیرا در این دو کادر، درخشندگی و شکل به ترتیب تأثیر می گذارند؛ ولی کادر پایینی، جست و جوی تلفیقی از دو ویژگی را می طلبد. جست و جوی موفق چهار هدف را در هر کدام از کادرها شناسایی خواهد کرد.

نظریه های توجه

همان طور که دیدیم، عملکرد توجه آن است که برخی اطلاعات را امکان می دهد تا به مرحله هشیاری برسند و بقیه اطلاعات را با پالایش از صحنه خارج می کند. برای تبیین چگونگی انجام این کار، دو نوع نظریه ارائه شده است که هیچ کدام به طور کامل قانع کننده نیستند. تحقیقات انجام شده روی تعقیب سایه وار، به نظریه ی ساختاری منتهی شد. این نظریه از ایده ی اساسی وجود یک صافی استفاده می کند که از طریق آن تعداد محدودی از درون دادهای حسی (شاید تنها یک درون داد حسی) می تواند در هر دفعه عبور کند. این صافی ممکن است خیلی زود در فرآیند ادراکی (مدل انتخاب زود هنگام (10)) عمل کند؛ به طوری که انتخاب بر مبنای شاخص های فیزیکی نظیر سرعت گفتار و صدا صورت بگیرد. این نظریه در مورد تبیین این که اصولاً چگونه اطلاعات برخاسته از درون دادهای غیر مورد توجه پردازش می شوند، با مشکلاتی مواجه است. در مقابل مدل انتخاب دیر هنگام (11) معتقد است که تمام درون دادها تا اندازه ای پردازش می شوند و انتخاب نهایی بر اساس معنا انجام می شود. این نوع رویدادها، شواهد الکتروفیزیولوژیکی را که وجود فرآیندهای زود هنگام توجه را ثابت می کنند و نسبت به تفاوت های معنایی حساس نیستند تبیین نمی کنند.
کار روی توجه تقسیم شده، نظریه هایی را به وجود آورده که اندیشه منشأ عامدانه (12) را به کار می گیرند. اندیشه اساسی در این جا آن است که در هر فرد، یک توان توجه مرکزی وجود دارد که می توان از آن در انجام کارها استفاده کرد؛ به طوری که دو کار هم زمان تنها در صورتی با کامیابی انجام می شوند که مجموع لوازم آن ها از منبع موجود فراتر نرود. علاوه بر این، اگر لوازم به توجه آمیزی یک تکلیف افزایش یابد، آن گاه منبع موجود برای تکلیف دیگر کاهش خواهد یافت. آزمایش هایی که دشواری کارهای هم زمان را دستکاری می کنند، اغلب نتایج پیش بینی شده را در پی دارند؛ البته این نتایج همیشگی نیست. متأسفانه اندازه گیری منبع توجه و دشواری کارهای هم زمان، به هم وابسته اند؛ از این رو توان تبیینی این نظریه، محدود است؛ زیرا نمی توان پیش از آزمایش دو تکلیفی را مشخص کرد که به طور مستقل اندازه گیری شوند؛ به طوری که از منبع توجه آزمودنی فراتر روند و آن گاه مقدار تأثیر آن ها را بر عملکرد سنجید.

پی نوشت ها :

1. Select.
2. orienting reflex.
3. Saccades.
4. express Saccades.
5. filtering.
6. Cocktail party phenomenon.
7. dichotic listening.
8. shadowing.
9. distracters.
10. early Selection.
11. late selection.
12. attentional.

منبع مقاله :
کریستنسن، یان و هاگ واگنر و سباستین هالیدی؛ (1385)، روان شناسی عمومی، گروه مترجمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.