روان شناسی و قیاس و استقراء منطقی

استدلال قیاسی، عبارت است از فرآیند استنباط نتایج منطقی از اصول (که قضایای منطقی نامیده می شوند) و شواهد معین. افراد غالباً در استدلال قیاسی مرتکب خطا می شوند. این امر را با بررسی های استدلال شرطی
چهارشنبه، 2 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
روان شناسی و قیاس و استقراء منطقی
روان شناسی و قیاس و استقراء منطقی

 

نویسندگان: یان کریستنسن، هاگ واگنر و سباستین هالیدی
مترجمان: ابوالقاسم بشیری، جمشید مطهری و رحیم میردریکوندی



 

قیاس

استدلال قیاسی، عبارت است از فرآیند استنباط نتایج منطقی از اصول (که قضایای منطقی (1) نامیده می شوند) و شواهد معین. افراد غالباً در استدلال قیاسی مرتکب خطا می شوند. این امر را با بررسی های استدلال شرطی (2) که یک شکل رایج قیاس مبتنی بر قضیه ی «اگر - در نتیجه» است، می توان اثبات کرد: اگر شرط متقدم تحقق پیدا کند، پس نتیجه ای در پی خواهد داشت. از قضیه ی اگر - در نتیجه دو نتیجه ی معتبر و دو نتیجه ی مغالطه آمیز می توان استنتاج کرد. (جدول 1).
در تکلیف انتخاب واسون (3)، به شرکت کنندگان یک قضیه اگر - در نتیجه و چهار کارت دو طرفه ارائه شد. تکلیف این بود که آزمودنی ها با پشت و رو کردن کامل کارت هایی که اطلاعات ضروری را در خود دارد، نتیجه گیری کنند که آیا این قضیه درست است یا غلط (شکل 1).
جدول 1. استنتاج های معتبر و مغالطه آمیز از یک قضیه شرطی.

نوع بحث

 

قضیه شرطی

شواهد

نتیجه گیری

تصدیق مقدم

 معتبر

اگر باران بیاید، فِرَن [Fran ] خیس خواهد شد

دارد باران می آید.

فِرَن خیس خواهد شد.

(Modus Ponens )

ردّ پیامد

 معتبر

اگر باران بیاید، فرن خیس خواهد شد.

فرن خیس نیست.

بنابراین باران نمی آید.

(Modus Tollens )

رد مقدم

مغالبه آمیز

اگر باران بیاید، فرن خیس خواهد شد.

باران نمی آید.

بنابراین فرن خیس نیست.

تصدیق پیام

مغالطه آمیز

اگر باران بیاید، فرن خیس خواهد شد.

فرن خیس است.

پس باران می آید.

روان شناسی و قیاس و استقراء منطقی

شکل 1. الف. یک نمونه از تکلیف انتخاب واسون. برای بررسی این قانون که «اگر نام مرد روی کارت باشد، کلمه ی «آبی» طرف دیگر کارت نوشته شده است؛ کدام دو کارت باید پشت و رو شوند؟ ب. ترکیبات ممکن کلمات در مسأله چهار کارتی. این قانون فقط از طریق نگاه کردن به کارت هایی قابل بررسی است که عبارتی قطعی را در بردارند؛ بنابراین کارت های دارای اسامی زنان به این قاعده ارتباط ندارند؛ زیرا با هر رنگی قابل ترکیب اند، و کارت هایی که کلمه «آبی» روی آن هاست نیز، فایده ندارند؛ زیرا این کارت ها نیز با نام های زنان و مردان قابل ترکیب اند.
بیشتر افراد ضرورت کاربرد از استدلال تصدیق مقدم (Modus ponens argument) را تشخیص می دهند و کارت اول را پشت و رو می کنند تا مطمئن شوند که کلمه ی «آبی» طرف دیگر کارت است. در عین حال تعداد اندکی نیز ضرورت کاربرد استدلال ردّ پیامد (Modus Tollens argument) را درک می کنند و کارت سوم را پشت و رو می کنند تا مطمئن شوند که نام مردی بر روی طرف دیگر کارت وجود ندارد، و در عوض یکی از دو شقّ متقابل مغالطه آمیز را انتخاب می کنند.
برای اشتباهاتی که افراد در استدلال مرتکب می شوند، دو نوع تبیین ارائه شده است: الف: نظریه های قانون انتزاعی؛ ب: نظریه های قانون عینی. نظریه های قانون انتزاعی اشاره دارند به این که افراد استدلال قیاسی را از طریق قوانین درونی تعمیم یافته انجام می دهند و توجهی به بافت مسأله ندارند. اشتباهات افراد نیز ممکن است معلول خطاهای ادراکی، (4) خطاهای اکتشافی، (5) یا خطاهای پردازش (6) باشد. خطاهای ادراکی در آن جایی است که مقدمات منطقی مسأله به غلط فهمیده شده باشند؛ خطاهای اکتشافی جایی است که هماهنگی مراحل در فرآیند استدلال به گونه ای نامناسب بوده است و خطاهای پردازش هم معلول ضعف فرآیندهای حافظه یا توجه می باشند. از سوی دیگر، نظریه های قانون عینی بر این باورند که افراد در درون سازی قوانین نسبت به زمینه ای که در آن قوانین به کار بسته می شوند، حساسیّت نشان می دهند و احتمال دارد که در زمینه های خاصی نتایج مغالطه آمیز از لحاظ منطقی بسیار مستدل و معقول باشند. برای مثال، این قضیه را در نظر بگیرید: «اگر یک ماشین نو از فروشنده ای بخرید، آن ها مبلغ پانصد پوند به صورت نقدی به شما پس خواهند داد». شما ممکن است از لحاظ منطقی معتقد شوید که اگر ماشین را از این فروشنده نخرید، او به شما پانصد پوند نخواهد داد؛ ولی در عین حال انکار این مقدم از لحاظ فنی مغالطه آمیز است. همچنین اگر این فروشنده پانصد پوند به شما بدهد، از نظر منطقی می توان نتیجه گرفت که شما هم اکنون حتماً یک ماشین نو از این فروشنده خریده اید؛ در حالی که این نتیجه بر اثر ارتکاب یک خطای منطقی به دست می آید. شواهد زیادی وجود دارد که نشان می دهد افراد در موقعیت های خاص، قواعد عمل گرایانه (7) ویژه خود را می سازند. این قواعد به آنان کمک می کنند تا چیزی را استنتاج کنند که در هنگام واقع شدن در موقعیت های مختلف درست باشد.

استقراء

به دست آوردن نتایج کلی از مشاهده امور جزئی، استدلال استقرایی (8) نام دارد. نتایج مبتنی بر روش قیاسی را می توان از لحاظ منطقی امور یقینی دانست؛ ولی نتایج مبتنی بر روش استقرایی تنها احتمال قوی را به وجود می آورند. استدلال استقرایی همچنین کمک می کنند تا به استنتاج های علّی دست یابیم و بر اساس تجربه ی خود، فرضیه هایی درباره جهان پیرامون تدوین کنیم. افراد معمولاً در استنتاج های علّی (9) به خوبی از اطلاعات استفاده می کنند و به طور کلی از اصول استقرایی که اولین بار جان استوارت میل (10) به عنوان روش موافقت و روش مخالف مطرح کرد، پیروی می کنند (جدول 2).
جدول 2. مشاهدات دلال های معاملات ملکی روی نوسان قیمت های املاک. شما چگونه از راه بررسی موافقت ها و مخالفت ها، روابط علّی را تفسیر می کنید؟

موقعیت 1

قرار است یک اتوبان جدید در یک مایلی این جا ساخته شود.
قرار است یک کانون اصلاح و تربیت برای جوانان خلافکار در خیابان مجاور ساخته شود

قیمت های املاک مسکونی 25 درصد پایین می آید.

موقعیت 2

قرار است یک اتوبان جدید در یک مایلی این جا ساخته شود.
قرار است یک بیمارستان جدید در خیابان مجاور ساخته شود.
هیچ طرحی برای جاده های جدید در دست نیست.

قیمت های املاک مسکونی 25 درصد پایین می آید.

موقعیت 3

قرار است یک ساختمان اداری تجاری در خیابان مجاور ساخته شود.

قیمت های املاک مسکونی ثابت هستند.

استدلال استقرایی، همیشه قضاوت های احتمالی در بر دارد و ما برای حدس زدن احتمالات از روش های اکتشافی (11) استفاده می کنیم. استفاده ی نادرست از روش های اکتشافی، دو نوع خطا یا سوگیری را در پی دارد:

الف. سوگیری بازنمایی (12):

این سوگیری زمانی رخ می دهد که ما درباره ی افراد مقوله استنتاج هایی می کنیم. برای مثال، در یک آزمایش، توضیحات زیر به شرکت کنندگان ارائه شد:
«دوشیزه لیندا 31 سال دارد؛ شوهر ندارد؛ صریح اللهجه و سرزنده است. در دانشکده در رشته فلسفه تحصیل کرده و... به مسائل تبعیض نژادی بسیار علاقمند بود».
سپس از شرکت کننده ها خواسته شد تا احتمال صحت هر یک از گزاره های ذیل را حدس بزنند:
1. دوشیزه لیندا کارمند بانک است؛
2. لیندا کارمند بانک و یکی از اعضای فعال جنبش طرفداری از تساوی حقوق زن است.
بیشتر آزمودنی ها گزاره دوم را صحیح ترین احتمال قلمداد کردند؛ زیرا وصفی که از این زن شده، بیشتر شبیه به افرادی است (یعنی نماینده) که در گزاره دوم وصف شده اند تا افرادی که با گزاره اول وصف شده اند. در عین حال، این استدلال مغالطه آمیز است چون احتمال عضو یک طبقه بودن (کارمند بانک) از احتمال بودن او در طبقه ای که با طبقه اولی متحد شده، کمتر نیست.

ب. سوگیری در دسترس بودن (13):

این نوع سوگیری هنگامی روی می دهد که ما داوری های خود را بر اساس اطلاعات موجود در حافظه انجام می دهیم. وقتی افراد چیزی را به راحتی به یاد می آورند، این تمایل در آنان وجود دارد که همان چیز را محتمل ترین راه حل موجود در نظر بگیرند؛ بنابراین اگر از کسانی که ارزش خانه شان به علت احداث جاده در کنار آن کاهش پیدا کرده بخواهند که درباره ی گزاره های موجود در جدول شماره 1 قضاوت کنند، احتمالاً نتایج حاصل، غیر آن چیزی خواهد بود که مشاهده گر کاملاً بی طرف به آن می رسد. به طور کلی مقدار وقوع پدیده های شگفت انگیز، ممتاز یا حتی صرفاً جدید - به علت سوگیری در دسترس بودن - معمولاً بیش از حد معمول برآورده می شود. این واقعیت برای مثال در بین پزشکان و روان شناسان بالینی مشاهده شده است.
در پایانِ یک فرآیند استدلال استقرایی، ما غالباً نتایجی را که به دست آورده ایم با جست و جوی شواهد بیشتر بررسی می کنیم. شیوه ی معقول این است که ما شواهدی را جست و جو کنیم که می تواند این نتایج را امتحان (یعنی ابطال) کند؛ ولی واقعیت این است که افراد تمایل دارند شواهدی را جست و جو کنند که نتایج را تأیید کند و به صورت گزینشی شواهدی را که برخلاف نتیجه اند، کنار می گذارند. این سوگیری تأیید (14) خیلی شایع است و نقش مهمی نیز در ادراک خویش به عهده دارد.
نوع دیگر استقراء، استدلال به کمک شباهت (تمثیل) (15) است. شباهت های کلامی غالباً به صورت معما ارائه می شوند؛ مانند نسبت شیر (16) به خودپسندی، مانند نسبت گوسفند است به (a) پرخوری (b) تنبلی (c) گَلّه (d) غرور؟ در این جا تکلیف این است که رابطه ی بین جفت اول گزینه ها استنباط شود؛ سپس شقّ صحیح مقابل برگزیده و جفت دوم نیز تکمیل گردد. در این جا بیشترین زمان صرف رمزگردانی این مسائل می شود (به عبارت دیگر، پیدا کردن نوع شباهت) نه عملیاتِ استدلال. این نوع استدلال (تمثیلی) در جاهای دیگری نیز حل مسأله را تسهیل می کند؛ زمانی که افراد تجربه هایی که از مسائل مشابه دارند، بر مسأله جدید منطبق می کنند.

پی نوشت ها :

1. logical proposition.
2. conditional reasoning.
3. Wason selection task.
4. comprehension errors.
5. heuristic errors.
6. processing errors.
7. pragmatic rules.
8. inductive reasoning.
9. causal inference.
10. John stuart Mill.
11. heuristics.
12. representativeness.
13. the availability bias.
14. confirmation bias.
15. analogy.
16. Lion.

منبع مقاله :
کریستنسن، یان و هاگ واگنر و سباستین هالیدی؛ (1385)، روان شناسی عمومی، گروه مترجمان، قم، مرکز انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ اول



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.