خود درمانی حیوانات

نشانه‌های بالینی‌اش هم چون یک تابلوی کلاسیک بیمارستانی بود: بی حالی، از دست رفتن اشتها، تیرگی ادرار، و بی نظمی اجابت مزاج. بی شک این شامپانزه بیمار بود. این بیمار که او را «چ» می‌خواندند، زمانی که هم نوعانش به
شنبه، 5 بهمن 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
خود درمانی حیوانات
خود درمانی حیوانات

 

ترجمه: حمید وثیق زاده انصاری
منبع: راسخون



 
نشانه‌های بالینی‌اش هم چون یک تابلوی کلاسیک بیمارستانی بود: بی حالی، از دست رفتن اشتها، تیرگی ادرار، و بی نظمی اجابت مزاج. بی شک این شامپانزه بیمار بود. این بیمار که او را «چ» می‌خواندند، زمانی که هم نوعانش به جستجوی غذا می‌رفتند، گاه به گاه بر زمین دراز می‌کشید یا در لانه‌ای درختی چرت می‌زد و اغلب ماده شامپانزه‌ای دیگر یا حتی پسر خودِ «چ» در آن نزدیکی‌ها می‌گشتند، و ظاهراً از او مراقبت می‌کردند.
«چ» چند ساعت پس از آغاز بیماری، شروع کرد به جویدن جوانه‌های ورنونیا آمیگدالینا، که اگر چه از گیاهان بومی زیستگاهش در پارک ملی کوه‌های ماهاله در تانزانیا است، اما به ندرت شامپانزه‌های آن جا آن را می‌خورند. «چ» شیره‌ی تلخ مغز له شده‌ی آن را می‌مکید و فرو می‌داد و بقایای لیفی‌اش را تف می‌کرد.
تا عصر روز بعد اگر چه «چ» هنوز کسل بود، اما خورد و خوراک و دفع طبیعی را آغاز کرد و توانست به مدت طولانی و بدون استراحت به جستجوی غذا بپردازد.
آیا او بر حسب تصادف درست روز قبل از بهبودی به جویدن ورنونیا آمیگدالینا پرداخته بود؟ شاید. اما به عقیده‌ی مایکل هافمن از دانشگاه کیوتوی ژاپن و محمدی سیفو از مرکز پژوهش حیات وحش کوه‌های ماهاله، با توجه به این که شامپانزه‌های ماهاله به ندرت این گیاه را – که به «برگ تلخ» نیز معروف است – می‌خورند، به نظر می‌رسد که قصد «چ» از خوردن آن سیر کردن شکم گرسنه‌اش نبوده است. به علاوه آنان می‌گویند که قبایل افریقایی از عصاره‌های پوست، ساقه، ریشه، تخم، و برگ این گیاه برای درمان کسالت‌های خود – از جمله اختلال‌های روده و بی اشتهایی – که به بیماری نا شناخته‌ی «چ» شباهت دارند، استفاده می‌کنند.
این دو نخستینی شناس (پریماتولوژیست) معتقدند که شاید شامپانزه‌های رنجور ماهاله برای معالجه به داروخانه‌ی محلی خود – یعنی گیاهانی که در زیستگاهشان می‌روید – رجوع می‌کنند..
اگر چه بررسی آن‌ها که در مجله‌ی پرایمیتز (نخستینان) آمده است، از اولین مطالعاتی است که بهبود جانور بیماری را در پی مصرف گیاهی با خواص شناخته شده‌ی دارویی به ثبت می‌رساند، اما هافمن و سیفو یاد آوری کردند که پژوهشگران دیگر موارد متعددی را نقل کرده‌اند که به نظر می‌رسد حیوانات برای بهداشت و درمان خود از گنجه‌ی دارویی طبیعت استفاده می‌کنند. در واقع گزارش‌هایی وجود دارد که میمون‌هایی را توصیف می‌کنند که خاک را به منزله‌ی سم زدا می‌خورند، از پرندگانی صحبت می‌کنند که از برگ‌های باکتری کُش تغذیه می‌کنند، و ماجرای فیل آبستنی را نقل می‌کنند که درست پیش از زایمان به جستجوی غذایی غیر عادی پرداخت. روی هم رفته این مشاهدات به نکته‌ی مشترکی اشاره می‌کنند، و آن این که به نظر می‌رسد که بعضی از حیوانات به طبابت خود می‌پردازند، تا حدی که حتی به پزشکی پیش گیری نیز مبادرت می‌ورزند.
الوی رودریگز، از گیاه شیمی دانان دانشگاه کالیفرنیا اظهار داشت: «چه بسا بررسی خود درمانی جانوری به تأیید حکیمانه بودن فرهنگ‌های سنتی که قرن‌ها همین ترکیب‌ها را برای مصرف دارویی توصیه می‌کرده‌اند کمک کند.» او و دیگران پیشنهاد می‌کنند که شاید برای شناسایی داروهایی که به کار انسان می‌آیند، بتوان از داروهایی که جانوران به کار می‌برند درس گرفت.
رودریگز خاصه‌های نیرومند دارو شناختی را در گروهی از گیاهان که شامپانزه‌های ماهاله و پارک ملی گومبه می‌خورند شناسایی کرد. او این تحلیل شیمیایی را با هم کاری انسان شناسی از دانشگاه هاروارد به نام ریچارد رانگهام، که در 1983 اشاره کرده بود که شامپانزه‌های گومبه گَه گاه از دو گونه بوته‌ی جنس آسپیلیا تغذیه می‌کنند، انجام داد. کاربرد دارویی این گیاهان که از اعضای تیره‌ی آفتاب گردان هستند در تانزانیا پیشینه‌ی درازی دارد. رانگهام متوجه شد که شامپانزه‌ها دو گونه‌ی آ. موسامبیسنسیس و آ. پلوریزتا را به طرز غریبی مصرف می‌کنند: برگ‌ها را تک تک جدا می‌کنند، و بدون جویدن درسته فرو می‌دهند.
چندین سال پیش، رودریگز و دیگران روغنی سرخ رنگ و حاوی گوگرد را در برگ این گونه‌ها کشف کردند. این روغن که اکنون به تیاروربرین – آ معروف است، کرم‌های انگل، قارچ‌ها، و باکتری‌های بیماری زا را از بین می‌برد. هم چنین در یک گرد هم آیی پژوهش در باره‌ی فراورده‌های طبیعی در می سی سی پی، رودریگز گزارش داد که تیاروربرین – آ به اندازه‌ی وینکریستین و وینبلاستین، که داروهای استاندارد شیمی درمانی و مشتق از بوته‌ی آس (جنس وینسا) هستند، در یاخته‌های کشت داده شده‌ی گردن زهدان انسان از خود فعالیت ضد سرطانی نشان می‌دهد.
رودریگز و رانگهام می‌گفتند که چون شامپانزه برگ آسپیلیا را درسته فرو می‌دهد، احتمالاً «جویدن» یا پارگی سطح در حین گوارش صورت می‌گیرد تا به بدن اجازه دهد مقدار کاملاً مناسبی از تیاروربرین – آ را به منزله‌ی یک عامل ضد انگلی یا آنتی بیوتیک استخراج کند. از سوی دیگر رودریگز متوجه شد که برگ کاملی که درسته از مدفوع شامپانزه‌ها بر داشته شده است نسبت به برگ‌های خورده شده به مراتب مقدار کم‌تری از این ترکیب را در خود دارد. اما هر دو پژوهشگر هشدار دادند که تا زمانی که دانشمندان غلظت تیاروربرین – آ را در خون شامپانزه‌هایی که این برگ‌ها را خورده‌اند اندازه نگرفته باشند، و تا هنگامی که مطالعات ثابت نکرده باشند که این ترکیب یا یکی دیگر از اجزای آسپیلیا اثر شفا بخش بر این جانور دارند، این مطلب که شامپانزه‌ها از این گیاهان به منزله‌ی دارو استفاده می‌کنند از حدس فراتر نخواهد رفت.
در یک بررسی صحرایی دیگر، رانگهام مشاهده کرد که شامپانزه‌های جنگل کیبالا در اوگاندا برگ‌های گیاه دیگری را به نام روبیا کوردیفولیا درسته فرو می‌دهند. این انسان شناس در کتاب شناختن شامپانزه‌ها (انتشارات دانشگاه هاروارد) گزارش کرد که بر اساس مصاحبه‌هایی که با اهالی محل صورت گرفت اوگاندایی‌ها از این گیاه برای درمان دل درد استفاده می‌کنند.
کنت گلندر، از نخستینی شناسان دانشگاه کارولینای شمالی اظهار داشت که جای شگفتی نیست اگر گیاهان انواعی از ترکیب‌های دارویی را در اختیار جانوران وحشی بگذارند. او اشاره کرد که بیش‌تر گیاهان با استفاده از آمیزه‌ای از مواد شیمیایی معروف به ترکیب‌های ثانوی که پس از خورده شدن خواص نیرومندی پیدا می‌کنند، از خود در برابر حشرات و دیگر مهاجمان دفاع می‌کنند.
دانیل جنزن از بوم شناسان گرمسیری دانشگاه پنسیلوانیا گفت که این مواد که ممکن است شمارشان در گیاهان به بیش از ده هزار نیز برسد، اثرهای گوناگونی به بار می‌آورند. برای نمونه، بعضی از ترکیب‌های ثانوی به نام تانن به پروتئین‌های گیاهی پیوند می‌یابند و مانع از آن می‌شوند که مهاجمان این مواد مغذی را به طور مؤثری هضم کنند. شماری دیگر نیز مانند سیانید و گلیکوزیدهای مؤثر بر قلب ممکن است مرگ بار یا بر هم زننده‌ی نظم ضربان قلب باشند.
گلندر بیان داشت که اگر حیوانات عاقلانه انتخاب کنند بسیاری از ترکیب‌های ثانوی همان اثر ضد باکتریایی، ضد انگلی، یا ضد قارچی را که برای خود گیاهان دارند بر جانوران نیز اعمال می‌کنند. او توضیح داد: «مهم این است که وقتی گنجه‌ی دارو را باز کردید سیانید را بردارید یا آسپرین را. اصل مطلب این است که این مواد شیمیایی را بشناسیم و انتخاب کنیم، از آن چه سمی یا مانع هضم است پرهیز کنیم، و آن چه را که سودمند است انتخاب کنیم.»
خود درمانی حیوانات
گلندر گفت که بر اساس چند دهه مطالعات صحرایی، شواهد مستدلی در اختیار دارد که ثابت می‌کنند که ممکن است که برخی از میمون‌های جیغ زم جبه دار (آلواتا پالیاتا) – که از گونه‌های درخت زی ساکن در کاستاریکا، پاناما و مکزیک هستند – از غذا برای تعیین جنسیت فرزندان خود استفاده کنند. وی مشاهده کرد که برخی از میمون‌های ماده مجموعه‌ای از گیاهان ناشناخته را قبل یا بعد از جفت گیری، ولی نه در دیگر اوقاتِ چرخه‌ی تولید مثل، می‌خورند. گلندر اظهار داشت که همین ممکن است یافته‌ی دیگری را که ضمن بیست سال بررسی آشکار شد توضیح دهد، و آن این که بسیاری از میمون‌های ماده در کاستاریکا فقط فرزندان مذکر (یا به ندرت فقط فرزندان مؤنث) به دنیا می‌آورند – و بعید است که چنین روی دادی صرفاً ناشی از تصادف باشد. او این یافته‌ها را در گرد هم آیی انجمن جهانی نخستینی شناسی در کیوتو گزارش کرد.
گلندر حدس می‌زد که برخی از ماده‌های بارور یا به جستجوی ترکیبات شبه استروژن می‌روند یا موادی شیمیایی که pH مهبل را تغییر می‌دهند – یعنی دو روشی که به نظر می‌رسد احتمالاً به تعیین جنسیت فرزند در انسان نیز کمک می‌کنند. گلندر مشاهده کرد که بیش‌تر میمون‌های ماده‌ای که به رتبه‌های بالا یا پایین نظام اجتماعی خود تعلق داشتند همگی فرزندان مذکر به دنیا می‌آورند. او می‌گفت همین ممکن است به مادران برتری تولید مثل اعطا کند، چون بیش‌تر فرزندان این دو منتهی الیه اجتماعی در شیر خوارگی به دست دیگر اعضای اجتماع کشته می‌شوند، زیرا افراد اجتماع بچه‌های رتبه‌های پایین را شکاری ساده و بچه‌های رتبه‌های بالا را تهدیدی آتی تلقی می‌کنند. گلندر حدس می‌زد که وقتی که معدود فرزندانی که زنده می‌مانند نر باشند، امکان آن که ژن‌های مادر در فرزندان فرزندانش حضور بیش‌تری داشته باشد افزایش می‌یابد. گلندر و هم کارانش برای امتحان این فرضیه به سنجش حالت اسیدی مهبل و مقدار استروژن در میان میمون‌های جیغ زن کاستاریکایی پرداختند. آن‌ها سپس قصد داشتند که تحقیق کنند که آیا مصرف گیاهان خاصی pH مهبلی را در این حیوانات تغییر می‌دهد یا نه.
رفتار غریب یک فیل باعث شد که پژوهشگر دیگری به این فکر بیافتد که آیا برخی از حیوانات آبستن برای استفاده‌های دارویی به جستجوی گیاهان خاصی بر می‌آیند یا نه. بوم شناسی به نام هالی دابلین در پارک تساوو در کنیا تقریباً یک سال تمام را به تعقیب رفت و آمدهای روزانه‌ی یک فیل آبستن و عادات غذایی او گذراند. (دوره‌ی بارداری فیل بیست تا بیست و دو ماه است.) این فیل آبستن شصت ساله تقریباً هرگز برنامه‌ی خود را تغییر نمی‌داد، و روزانه در حدود پنج کیلومتر در جستجوی مخلوط ثابتی از گیاهان بوته‌ای اشتها آور و خوش مزه قدم می‌زد. اما یک روز این فیل به طرف ساحل رود خانه‌ای که در حدود بیست و هشت کیلومتر دورتر بود به راه افتاد و جلوی درخت کوچکی از تیره‌ی گل گاو زبان ایستاد. این گونه‌ی به خصوص که تا پیش از این در فهرست گزینه‌های غذایی فیل وجود نداشت از انواعی بود که دابلین تا کنون ندیده بود. در حینی که فیل تمام درخت را خورد و جز کُنده‌ای بر جای نگذاشت، بوم شناس به تماشا پرداخت. چهار روز بعد فیل در گردشگاه همیشگی خودش فرزند سالمی به دنیا آورد.
بعدها دابلین از رابطه‌ی جالب توجهی پرده بر داشت: زنان آبستن در کنیا معمولاً از پوست و برگ همان درخت نوعی چای دم می‌کنند تا جنین خود را سقط کنند و یا زایمان آغاز شود. دابلین بیان داشت که حدس می‌زند که ترکیبی در آن درخت باشد که زایمان را القا کند. او و هم کارانش با هم یاری صندوق جهانی حیات وحش در نایروبی به تحلیل مواد شیمیایی آن درخت پرداختند.
رودریگز که دست به بررسی یکی از عجایب دنیای پرندگان به نام هوتزین زد گفت که به نظر می‌رسد که دست کم یک گونه پرنده به گیاهان چون یک گنجه‌ی داروی طبیعی می‌نگرد. این گونه‌ی گرمسیری – که تنها پرنده‌ی شناخته شده‌ای است که غذای خود را چون پستان داران نشخوار کننده هضم می‌کند ودر محوطه‌ای در بالای معده از باکتری‌های تخصص یافته برای شکستن الیاف گیاهی بهره می‌گیرد – از یک نوع برنامه‌ی غذایی استفاده می‌کند که نود و پنج در صد آن انواع برگ است.
رودریگز در حین انجام مطالعات کالبد شکافی بر روی این پرندگان سرخ چشم و بد بو در زیستگاهشان در ونزوئلا دریافت که در هوتزین بالغ تعداد انگل‌ها یا باکتری‌های بیماری زا بسیار کم است. او حدس می‌زد که ممکن است که سلیقه‌ی غذایی هوتزین به نحوی به سلامتی‌اش کمک کند. وی اشاره می‌کرد که جیره‌ی غذایی پر برگ این پرنده در بر گیرنده‌ی چندین گیاه بسیار سمی از جمله اعضای تیره‌ی بلوط زهر آگین است. رودریگز قصد داشت با هم کاری پژوهشگران انستیتو ونزوئلایی مطالعات علمی در کاراکاس بررسی کند که چگونه ممکن است باکتری‌های تخصص یافته در روده‌ی پیشین هوتزین باعث زهر زدایی و به کار گیری زهرهای گیاهی شوند و احتمالاً با جدا کردن زهرهای گیاهی، از آن‌ها به منزله‌ی عوامل ضد انگلی و ضد باکتریایی استفاده کنند. چنین ساز و کاری برای جدا سازی زهرها با روش‌های معمول زهر زدایی در دیگر جانوران، مانند افزودن یک مولکول گلوکز به یک زهر گیاهی در کبد یا کلیه‌ها برای تسریع دفع آن در ادرار، متفاوت است. رودریگز تأکید داشت که جیره‌ی برگ در هوتزین بیش‌تر جنبه‌ی غذایی دارد اما بعید نیست که «نقش دو گانه»ای را که در بر گیرنده‌ی فعالیت دارو شناختی نیز باشد ایفا کند.
برنادت ماریوت از بوم شناسان رفتار گرای دانشگاه جانز هاپکینز در بالتیمور گفت که از میان یک صد و چهل و یک گونه‌ی گیاهی که میمون‌های رزوس در جزیره‌ی کایوسانتیاگو در دریای کارائیب می‌خورند، در حدود نیمی در انسان مصرف شناخته شده‌ی دارویی دارند. اما ماریوت در باره‌ی تنوع ذائقه‌ی میمون رزوس داستان جالبی نقل می‌کرد. او و هم کارانش برای اولین بار رفتار عجیبی را در میان میمون‌های رزوس وحشی در نپال و نیز در مرکز پژوهشی اجتماع میمون رزوس در پورتوریکو و جزیره‌ی مورگان در سواحل کارولینای جنوبی مشاهده کردند: این میمونها خاک می‌خوردند. ماریوت گفت: «در آغاز این کار برایم خیلی عجیب بود. نمی‌توانستم باور کنم. فکر می‌کردم: خوب، حتماً دارند حشره می‌گیرند، یا این که دارند ریشه‌های گیاهان را از دل خاک بیرون می‌کشند و می‌خورند.اما بعد متوجه شدم که این خودِ خاک است که می‌خورند.»
وی در سواحل رودخانه‌ها، نزدیک مواضع حفاری، و در صحراها، میمون‌هایی را می‌دید که زمین را حفر می‌کردند و می‌خوردند. برخی از آن‌ها غارهایی حفر می‌کردند که مورد استفاده‌ی نسل‌های متوالی میمون‌ها قرار می‌گرفت. بعضی از این غارها آن قدر بزرگ بودند که یک میمون می‌توانست ضمن صرف خاک درون آن‌ها بنشیند. ماریوت که مشاهدات خود را در یکی از گرد هم آیی‌های انجمن امریکایی نخستینی شناسان در کالیفرنیا گزارش کرد اظهار داشت: «آن‌ها زمین را با انگشتان کوچک‌شان می‌خراشیدند. همین و بس.» ماریوت اشاره داشت که عملاً تمام حفاری‌ها در جاهایی صورت می‌گرفت که محتوای کانی خاک زیاد بود. اما او بیان داشت که شواهدی که از مطالعات بلور نگاری با پرتو ایکس به دست آمده‌اند و نیز با استناد به خاک خواری انسان – آن چه که به خاک خواری (ژئو فاژی) معروف است – نشان می‌دهد که ممکن است تمایل به خاک خواری علاوه بر فواید غذایی، بیش‌تر نقش دارویی داشته باشد.
بر اساس گزارشی که از دونالد ورمیر از دانشگاه جورج واشنگتن در مجله‌ی ساینس به چاپ رسید، در برخی از خاک‌های رُس غلظت کائولن بسیار زیاد است. کائولن جزء فعال داروی ضد اسهال کائو پکتات است. افزون بر این، ماریوت و ورمیر اشاره داشتند که گزارش‌های پژوهشی و ثبت نشده از سرتاسر جهان نشان می‌دهند که برخی از افراد که مانند میمون‌ها از انواع خاصی از خاک نوع ب (لایه‌ی زیر خاک سطحی که ترکیب‌های آلی اندکی دارد) تغذیه می‌کنند معتقدند که این خاک اثر تسکین دهنده‌ی معده دارد.
خود درمانی حیوانات
برای مثال، طبق گزارشی که در جورنال آو کمیکال ایکولوجی (نشریه‌ی شیمی بوم شناسی) به چاپ رسید، در غرب بولیوی مردم طبق سنت، قبل از خوردن نوعی سیب زمینیِ تلخ مزه، مقدار زیادی مخلوط آب و خاک بر پوست آن می‌ریزند. طبق این گزارش، ظاهراً گِل مزبور از آنان در برابر گلیکو آلکالوئیدها، یعنی ترکیب‌های ثانوی پوست سیب زمینی که در غیر این صورت ممکن است منجر به بیماری شود، محافظت می‌کند.
در این گزارش هم چنین آمده است که قبایل ناوایو، هوپی، زونی، و کرس در شمال مکزیک و جنوب غربی ایالات متحده نیز از خاک رس (که هوپی‌ها آن را «رس سیب زمینی» می‌خوانند) برای محافظت در برابر سم‌های پوست سیب زمینی وحشی استفاده می‌کنند. و در گزارشی در ژورنال ایکولوجی آو فود اند نوتریشن (بوم شناسی غذا و تغذیه)، دو پژوهشگر از دانشگاه مک گیل شبیه سازی آزمایشگاهی خود را از یک سنت عجیب آشپزی قبیله‌ی یومو در کالیفرنیا شرح دادند، و نشان دادند که خاک رسی که ضمن پخت و پز به میوه‌ی بلوط اضافه شود، به تانن‌های تلخ مزه‌ی تخم میوه‌ی بلوط پیوند می‌یابد، آن‌ها را می‌شکند، و به این ترتیب از دل دردی که ممکن است پیش آید جلو گیری می‌کند.
ماریوت بیان داشت که چنین گزارش‌هایی به این نکته اشاره می‌کنند که خاکی که میمون‌های رزوس می‌خورند نخست برای دست یابی به غذای کافی است و سپس ممکن است اثر سم زدای آن نیز به کار آید. سطح تماس گسترده‌ی بسیاری از ذرات به خصوص خاک رس و نیز بار الکتریکی منفی آن‌ها ممکن است ترکیب‌های ثانوی زهر آگینی که میمون‌ها ندانسته می‌خورند را خنثی کند. او اشاره کرد که حتی اجتماع میمون‌های رزوسی که در مراکز پژوهشی از جیره‌ی غذایی مغذی برخوردارند نیز دست از خاک خواری بر نمی‌دارند.
او و هم کارانش قصد داشتند مدفوع میمون رزوس خاک خوار را تجزیه و تعیین کنند که چه موادی از خاک برای جانوران سودمند است. ماریوت تأکید داشت که نقش خاک در بدن بسیار پیچیده است. برخی از پژوهشگران استدلال می‌کنند که توانایی پیوند یابی خاک را به سم‌ها ممکن است به مواد مغذی ضروری نیز تعمیم داد. در این صورت از مصرف شدن بعضی از مواد غذایی در بدن جلو گیری می‌کند. سسیل اسمیت، زیست شیمی دان سابق مرکز پژوهش تغذیه‌ی انسانی در اداره‌ی داروی ایالات متحده، این خاصه‌های متضاد خاک را «تیغ دو لبه» می‌خواند که هنوز به درستی شناخته نشده است.
گیاه شناسی به نام شاون سیگشتت نیز داستانی در باره‌ی خود درمانی حیوانات نقل می‌کند. سیگشتت، که فارغ التحصیل دانشگاه هاروارد است، گفت که قرن‌ها انسان از مشتقات جنس گیاهی لیگوستیکوم استفاده‌ی دارویی کرده است. در چین، هند، مکزیک، و جنوب غربی ایالات متحده از جمله کاربردهای سنتی گونه‌های متفاوت این گیاه می‌توان از عوامل ضد باکتریایی، کرم زداها، حشره کُش‌ها، و درمان اختلال‌های شکمی و روماتیسم نام برد. پژوهشگران انواعی از ترکیبهای ضد انعقاد را از این گیاهان به دست آورده‌اند که به کومارین‌ها معروف است و برای درمان بیماری‌های قلب و سکته‌ی مغز تجویز می‌شوند.
سیگشتت در اواخر دهه‌ی 1970 میلادی پس از هفت سال زندگی با خانواده‌ای اهل ناوایو و آموختن درمان‌های سنتیِ آن قبیله، شروع به بررسی لیگوستیکوم در میان فرهنگ بومی آن دیار نمود. یکی از افسانه‌های بومی حاکی از آن است که خرس بزرگ این گیاهان را به سرخ پوستان داده است. خاطر نشان می‌شود که معنی نام این گیاه در گویش اهالی ناوایو «داروی خرس» است.
او می‌گفت که مشاهداتش از خرس‌های محبوس و نیز گزارش‌های منتشر نشده از رفتار خرس‌های وحشی، پایه‌ی زیست شناختی این افسانه را تأیید می‌کند.
سیگشتت توجه خود را به لینگوستیکوم پورتری که گیاهی با بوی وانیل و کرفس است و در کوهستان راکی و جنوب غربی امریکا می‌روید متمرکز کرد. او در کلرادو نمونه‌هایی از ریشه‌ی این گیاه را به گروه‌هایی از خرس‌های قطبی و گریزلی محبوس داد. او گفت که خرس‌ها به جای آن که ریشه را فرو دهند، آن را جویدند و سپس مخلوط بزاق و گیاه له شده را تف کردند و بر پاها و پشم خود مالیدند.
سیگشتت معتقد بود که اگر چه یافته‌هایش قطعی نبودند، اما با آن چه که در باره‌ی کاربرد گیاهان به منزله‌ی عامل ضد انگلی و حشره کش منتشر شده‌اند مطابقت دارد. او افزود که گزارش‌های مبنی بر یافت شدن آثار و رد پای خرس در جاهایی از کوهستان راکی که محل رویش این گیاه است حاکی از آن است که قبیله‌های جنوب غربی امریکا – که این گیاه در آن جا در خطر انقراض است – برای دست یابی به «داروی خرس» با رقیب سرسختی مواجه هستند. سیگشتت گزارش پژوهش‌های خود را در گرد هم آیی سالانه‌ی انجمن گیاه نژاد شناسی (مطالعه‌ی نژاد گیاهان) در آریزونا ارائه کرد. هنوز مدارکی که به طور قطع استفاده‌ی جانوران را از ترکیب‌های دارویی طبیعت ثابت کند در اختیار نداریم. گلندر گفت: «همه‌ی این‌ها فرضیه است. واقعاً پیامد بعضی از رابطه‌هایی را که کشف کرده‌ایم نمی‌دانیم.»
در ادامه‌ی پژوهش محققان که با سخت گیری بیش‌تری دنبال می‌شود ممکن است برخی از ارتباط‌ها تأیید و برخی از ارتباط‌ها رد شوند. به عنوان مثال، رانگهام تدارک مطالعه‌ی تمام عیاری را می‌دید تا رابطه‌ی سلامت شامپانزه‌های گومبه و اثر گیاهان آسپیلیا را ارزیابی کند. و هافمن برنامه‌ی مشابهی را در ماهاله آغاز کرد. رانگهام قصد داشت تا رفتار شامپانزه‌هایی را که آزادانه در باغ وحش دترویت زندگی می‌کنند و این گیاهان را به آسانی در اختیار دارند تحت نظر بگیرد.
نتیجه‌ی کار هر چه باشد، چنین پژوهش‌هایی نمایانگر چیزی بسیار فراتر از یک کنجکاوی ساده هستند. هم چنان که جنزن گفت: «اگر بتوانید با حیوانات «حرف» بزنید – و با مشاهده‌ی آن چه که می‌خورند و آن چه که نمی‌خورند «زبان» آن‌ها را بفهمید»، آن گاه می‌توانید درب گنجینه‌ای از ترکیب‌های دارو شناختی را بگشایید که کلید آن هنوز به دست آدمیزاد نیافتاده است.
خود درمانی حیوانات



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط