باید حقیقت را فهمید وآن را تبلیغ کرد
«یک نکته ای که در اینجا وجود دارد این است که شعر انقلاب باید در خدمت مفاهیم انقلاب باشد. خب در بین شماها کسانی هستند که شعر های آیینی می گویند. شعرهای مذهبی و شعرهای مربوط به ائمه(علیهم السلام)را، به اصطلاحی که حالاها باب شده، تعبیر می کنند به «شعر آیینی». هستند؛ انصافا شعرهای خوبی هم گفته می شود؛ بعضی ها هم اشعار مربوط به جنگ و دوره ی دفاع مقدس یا مربوط به شهدا یا مربوط به جانبازان اینها را می گویند. اینها خیلی خوب است؛ لیکن-پارسال هم من اشاره کردم به این معنا-اهداف و آرمانهای انقلاب منحصر در اینها نیست. انقلاب یک مجموعه ای از ستاره های درخشان آرمانی را بالای سر ما قرار داده و ما را به حرکت و پرواز و جهش به سمت این نقاط نورانی دعوت کرده. ما هم امتحان کردیم، دیدیم می توانیم پرواز کنیم؛ دیدیم این پرواز ممکن است. البته در دوره ی دفاع مقدس نمونه های بارزش دیده شد و دیدیم وقتی این ملت به سمت این آرمان ها پر بگشاید، می تواند خوب حرکت بکند؛ اما بسیاری از این آرمانها هنوز بالای سر ماست؛ ما باید حرکت کنیم:به سمت عدالت باید برویم، بهسمت اخلاق باید برویم، به سمت استقلال به معنای حقیقی کلمه-شامل استقلال فرهنگی که از همه عمیقتر و دشوارتر است -باید برویم، به سمت بازیابی حقیقی هویت اسلامی-ایرانی خودمان باید برویم.
در امتحانهایی از قبیل همین حوادثی که حول و حوش انتخابات پیش آمد-بعد از انتخابات و قبل از انتخابات-دیدیم که در همین زمینه ها ضعفها و مشکلاتی داریم. این حوادث برای ما نعمت بزرگی است؛ از این جهت که ضعفهای خودمان را بشناسیم؛ مثل رزمایشهایی که نیروهای مسلح راه می اندازند. رزمایش اصلا برای همین است که این یگان نظامی یا این سازمان نظامی، نقاط ضعفش را پیدا کند. هدفی را می دهند، فرمان صادر می شود که به سمت آن هدف حرکت بکنند؛ بعد چشمهای بصیر و بینایی-در همه ی رزمایشها اینجور است-می ایستند و از بالای صحنه، صحنه را نگاه می کنند. می بینید که بله، در فلان نقطه، ضعف وجود دارد یا بعضا ناتوانیهای مزمن وجود دارد. این برای ما یک رزمایش شد. البته به اختیار خود ما پیش نیامد؛ بر ما تحمیل شد؛ اما خوب شد؛ ضعفهای خودمان را فهمیدیم. بنابراین این آرمانها، بالای سرماست وباید به سمت این آرمانها حرکت کنیم؛ آن وقت این ضعفها بر طرف خواهد شد. این هم یک نکته است.
خب، در اینجا شاعر چه نقشی دارد؟ مرد هنری و مرد فرهنگی-مرد شامل زنها هم می شود-یعنی انسان هنری و انسان فرهنگی، در این صحنه چه وظیفه ای دارد؟ به نظر من وظیفه خیلی سنگین است، خیلی بزرگ است. مهمترین وظیفه هم تبلیغ و تبیین است؛ «الذین یبلغون رسالات الله
و یخشونه و لا یخشون احدا الا الله»؛ این یک معیار است؛ حقیقتی را که درک می کنید، آن را تبیین کنید. کسی انتظار ندارد برخلاف آنچه که می فهمید حرف بزنید. نه، آنچه راکه می فهمید، بگویید. البته برای اینکه آنچه می فهمید درست وصواب باشد، باید تلاش و مجاهدت کنید؛ چون در حوادث فتنه گون، شناخت عرصه دشوار است، شناخت اطراف قصه دشوار است، شناخت مهاجم و مدافع دشوار است، شناخت ظالم ومظلوم دشوار است، شناخت دشمن و دوست دشوار است. اگر بنا باشد یک شاعر هم مثل دیگران گول بخورد، فریب بخورد و بی بصیرتی به سراغش بیاید، این خیلی دون شان یک انسان هنری و یک انسان فرهنگی است. پس باید حقیقت را فهمید؛ بعد هم باید همان حقیقت را تبلیغ کرد. نمی شود با شیوه های سیاسی-شیوه های سیاستگران و سیاستمداران-در عالم فرهنگ حرکت کرد، این خلاف شأن فرهنگ است. در عالم فرهنگ بایستی گره گشائی کرد؛ بایستی حقیقت را باز کرد، بایستی گره های ذهنی راباز کرد و این تبیین لازم دارد، یعنی همان کار انبیاء؛ فصاحت و بلاغتی هم که گفته اند در بیان لازم است، بلاغتش به این معناست. اگر چه که بلاغت را در کتب فنی به معنای مطابقه ی با مقتضای حال معنا می کنند، اما آن یک معنای خاصی از بلاغت است؛ معنای اولی و صریح بلاغت این نیست؛ بلاغت یعنی رساندن، بلاغ یعنی رساندن. اینی که مثلا می گویند حافظ این شعر فصیح و بلیغ را گفته، بلیغش یعنی چه؟ یعنی مناسب مقتضای حال گفته؟ چه می دانیم ما آن وقتی که این شعر را گفته، مقتضای حال بوده یا نبوده!ما الان داریم نگاه می کنیم؛ بحث
اقتضای حال نیست؛ یعنی رساست. بلیغ یعنی رسا؛ رسا بگوئید، روشن بگوئید، مبین بگوئید؛ اما آنچه را که می فهمید بگوئید؛ هیچ انتظار نیست-حق هم نیست که انتظار باشد-کسی برخلاف فهمیده ی خودش حرف بزند. سعی هم بکنید که آنچه که فهمیدید درست باشد.
من به شما عرض می کنم که این حرکت عظیم انقلاب اسلامی، یک حرکت تمام شده نیست. حالا یک گوشه ی از لشکر آن من و شمائیم که حالا یک ذره مثلا اهل ادب و فرهنگ و اینها محسوب می شویم»؛ «ولله جنود السماوات و الارض»لشکر او زمین و آسمان نمی شناسد؛ «و کان الله عزیزا حکیما»؛ خدا عزیز است-عزیز یعنی غالب لایغلب، یعنی بی نیاز از همه-من و شما هم حالا یک گوشه ای از کار را در دست می گیریم. این حرکت عظیمی که با انقلاب اسلامی شروع شد، یک حرکت تمام شده نیست؛ مطلقا تمام شده نیست، آن حرکت ادامه دارد. همین که حالا معمول شده که در بیانها و در تلویزیون و توی تبلیغات و توی دادگاه و توی زبان همه، می گویند:جنگ نرم؛ راست است، این یک واقعیت است؛ یعنی الان جنگ است. البته این حرف را من امروز نمی زنم، من از بعد از جنگ-از سال 67-همیشه این را گفته ام؛ بارها و بارها. علت این است که من صحنه را می بینم؛ چه بکنم اگر کسی نمی بیند؟!چه کار کند انسان؟!من دارم می بینم صحنه را، می بینم تجهیز را، می بینم صف آرائی ها را، می بینم دهانهای با حقد و غضب و گشوده شده و دندانهای با غیظ به هم فشرده شده علیه انقلاب و علیه امام و علیه همه ی این آرمانها و علیه همه ی آن کسانی که به این حرکت دل بسته اند را؛ اینها را انسان دارد می بیند، خب چکار کند؟ این تمام نشده، چون تمام نشده، همه وظیفه داریم. وظیفه ی مجموعه ی فرهنگی و ادبی و هنری هم و ظیفه ی مشخصی است؛ بلاغ، تبیین؛ ، بگویید، خوب بگویید. من همیشه تکیه بر او می کنم:بایستی قالب را خوب انتخاب کنید و هنر را بایستی تمام عیار توی میدان بیاورید؛ نباید کم گذاشت، تا اثر خودش را بکند»(1)
وظایف تصریحی:
1-شعر و هنر را در خدمت مفاهیم انقلاب قراردادن تلاش و مجاهدت برای فهم درست مسائل.2-تبلیغ و تبیین حقایق آنگونه که فهمیده می شود.
3-تلاش و مجاهدت در مسیر فهم درست مسائل در شرایط فتنه گون.
4-تلاش در جهت شناخت صحیح مهاجم و مدافع، ظالم ومظلوم، دشمن و دوست در شرایط فتنه.
5-گول نخوردن و فریب نخوردن و دوری از بی بصیرتی در شرایط فتنه.
6-پرهیز از شیوه های سیاستگران و سیاستمداران در عالم فرهنگ.
7-گره های ذهنی حقیقت را باز کردن.
8-رسا و روشن و مبین صحبت کردن.
9-هنر را تمام عیار توی میدان جنگ نرم آوردن.
وظایف استنباطی :
1-هنرمندان نبایستی نسبت به حوادث انقلاب و حرکت ملت به سمت اخلاق و معنویت و پیشرفت بی تفاوت باشند.2-هنرمندان با فصاحت و بلاغت بایستی حقیقت مستتر در حوادث را برای گره گشایی از ذهنها، مطرح کنند و کم هم نگذارند.
3-زبان هنر و شعر، زبان اثر گذاری است که باید برای تبیین و تشریح مسائل انقلاب و حرکتهای مردم از آن استفاده کرد.
پی نوشت :
1-در دیدار با جمعی از شعرا، 1388/6/14.
منبع مقاله :(1389) ولایت فقیه در شرایط فتنه(در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی)، تهران، نشر قدر ولایت، چاپ اول