تنوع عرصه های حضور بسیج
«آنچه مهم است برای مجموعه های گوناگون مومن-که در همه جای کشور، در همه ی قشرها، بدون هیچگونه اختلافی حضور دارند؛ که اسم آنها بسیج است؛ توصیف آنها به بسیج، یک توصیف حقیقی و و اقعی است-این است که مراقبت کنند، آسیب شناسی کنند، نگذارند نقشه های دشمن در آسیب زدن و آفت وارد کردن توفیق پیدا کند؛ این مهم است. در همه ی حرکتهای موفق، دو کار لازم است:یک کار، پیش بینی های راه برای پیشرفت؛ کار دوم، ملاحظه ی نقصها و آفت زدائی ها و شناخت آسیبها، برای اینکه ضعفها بر طرف شود. این هم پیش بینی است؛ این هم مثل پیش بینی راه پیشرفت، جزو واجبات و فرائض هر حرکت است.همه این را امروز فهمیده اند و دانسته اند که مواجهه ی استکبار با نظام جمهوری اسلامی، دیگر از نوع مواجهه ی دهه ی اول انقلاب نیست. در آن مواجهه، زور آزمائی کردند؛ شکست خوردند.
مواجهه ی سخت بود؛ ایجاد جنگ بود، کودتا بود. در اول انقلاب کودتا راه انداختند، شکست خوردند؛ شورشهای قومی راه انداختن،
سرکوب شدند و شکست خوردند؛ جنگ تحمیلی را به راه انداختند که هشت سال به طول انجامید، شکست خوردند؛ پس دنبال این راه ها نخواهند رفت، یعنی احتمالش ضعیف است. البته باید همیشه هشیاری نسبت به همه ی جوانب باشد. اما این، اولویت استکبار در مواجهه ی با نظام اسلامی نیست. اولویت، آن چیزی است که امروز به آن می گویند جنگ نرم؛ یعنی جنگ به وسیله ی ابزارهای فرهنگی، به وسیله ی نفوذ، به وسیله ی دروغ، به وسیله ی شایعه پراکنی؛ با ابزارهای پیشرفته ای که امروز وجود دارد، ابزارهای ارتباطی ای که ده سال قبل و پانزده سال قبل و سی سال قبل نبود، امروز گسترش پیدا کرده. جنگ نرم یعنی ایجاد تردید در دلها و ذهنهای مردم.
یکی از ابزارها در جنگ نرم این است که مردم در یک جامعه نسبت به یکدیگر بدبین کنند، بددل کنند، اختلاف ایجاد کنند؛ یک بهانه ای پیدا کنند، با این بهانه بین مردم ایجاد اختلاف کنند؛ مثل همین قضایای بعد از انتخابات امسال که دیدید یک بهانه ای درست کردند، بین مردم ایجاد اختلافی کردند. خوشبختانه مردم ما با بصیرتند. اینجور کاری در کشورهای دیگر اوضاع کشور را بکلی عوض کرد؛ در جاهای دیگر، تردید افکنی در دلهای مردم نسبت به یکدیگر؛ یک بهانه ای مثل بهانه ی انتخابات را پیش بکشند، ایجاد تردید کنند، دلها را نسبت به یکدیگر چرکین کنند، مردم را در مقابل هم قرار بدهند؛ بعد در میانه، عناصر دست آموز مغرض معائد را به کارهای خلاف وادار کنند و مسئوولین کشور نتوانند تشخیص بدهند کی بود، چی بود، چه شد. این جزو
طرحهای اساسی است. اینجور کاری را دنبال می کنند.
خوب، شما ببینید در یک چنین وضعیتی چه چیزی بیش از همه برای انسان مهم است؟ بصیرت، بنده بارها بر روی بصیرت تکیه می کنم، به خاطر همین. مردم بدانند چه اتفاقی دارد می افتد؛ ببینید آن دستی را که دارد صحنه گردانی می کند، صحنه را شلوغ می کند تا در خلال شلوغی های مردم، یک عنصر خائنی، یک عنصر دست نشانده و دست آموزی بیاید کاری را که آنها می خواهند، انجام بدهد و نشود او را توی مردم پیدا کرد؛ این کاری است که دشمن می خواهد انجام بدهد. هر اقدامی که به بصیرت منتهی بشود، بتواند عنصر خائن را، عنصر بدخواه را از آحاد مردم و توده ی مردم جدا کند، او را مشخص کند، این خوب است. هر اقدامی که فضا را مغشوش کند، مشوش کند، انسانها را نسبت به یکدیگر مردد کند، فضای تهمت آلود باشد، مجرم و غیر مجرم در آن مخلوط بشوند، این فضا مضر است، مخالف است.
اصرار بنده بر این است که آحاد مردم، ملت ایران، جریانات مختلف سیاسی، همه در مقابل آن افراد معدودی که با اصل این انقلاب مخالفند، با اصل استقلال کشور مخالفند، هدفشان دو دستی تقدیم کردن کشور به آمریکا و به استکبار است، با یکدیگر یکی باشند. دشمن از اینگونه عناصر در داخل ملتها دارد؛ در داخل ملت ما هم اینجور کسانی هستند، معدود ی از این قبیل پیدا می شوند. متن ملت، آحاد مردم، این توده ی عظیم مردمی-از خواص تا عامه ی مردم-اینها را باید از آن عناصر معدود خود فروخته جدا کرد؛ نباید اشتباه اتفاق بیفتد. من می بینم در بعضی از
اظهارات، در بعضی از حرفها، فضا آنچنان مغشوش می شود که افراد سر درگم می شوند؛ مردم نسبت به همدیگر، نسبت به نخبگانشان، نسبت به مسوولانشان بدبین می شوند؛ این درست نیست.
حالا بعضی ها-چه مطبوعات، چه بعضی از عناصر گوناگون-توصیه پذیر نیستند؛ آنها از ما توصیه نمی خواهند؛ معلوم نیست سیاستهای بعضی از این دستگاه ها و مطبوعات و رسانه ها را کی معین می کند و کجا معین می شود-نانشان در ایجاد اختلاف است-اما آن کسانی که مصالح کشور را می خواهند، مایلند حقائق را غالب کنند، من توصیه ام به آنها این است که از این اختلافات جزئی و غیر اصولی صرف نظر کنند. شایعه سازی و شایعه پراکنی درست نیست. انسان می بیند صریحا و علنا به مسوولین کشور-کسانی که بارهای کشور را بر دوش دارند-تهمت می زنند، نسبت به اینها شایعه سازی می کنند؛ فرق هم نمی کند، چه رئیس جمهور باشد، چه رئیس مجلس باشد، چه رئیس مجمع تشخیص مصلحت باشد، چه رئیس قوه ی قضائیه باشد؛ اینها مسوولین کشورند. مسوولین کشور کسانی هستند که زمام یک کاری به اینها سپرده است؛ مردم باید به اینها اعتماد داشته باشند، حسن ظن داشته باشند. نباید شایعه پراکنی کرد؛ دشمن ایران این را می خواهد. دشمن می خواهد شایعه پراکنی کند؛ می خواهد دلها را نسبت به یکدیگر، نسبت به مسوولین بدبین کند.
دیدید شما در همین حوادث بعد از انتخابات-این فتنه ی بعد از انتخابات-اولین کاری که شد، تردید افکنی در کار مسوولین رسمی کشور
بود؛ در کار شورای نگهبان، در کار وزارت کشور. این تردید افکنی ها خیلی مضر است؛ دشمن این را می خواهد. جوانان بسیجی باید ایمان را، بصیرت را، رعایت موازین و معیارها را، اینها همه را با هم ملاحظه کنند.
از جمله ی چیزهای مهمی که باید مورد توجه قراربگیرد، تنوع عرصه های حضور بسیج است. این رویکردی که اخیرا برای بسیج اعلام شد-رویکرد علم، نوآوری علمی، کار فرهنگی-بسیار چیز مبارکی است. خیلی کارها هست که باید انجام بگیرد، که جز با روحیه ی بسیجی و با همین ایمان جوشان امکان پذیر نیست. مطمئن باشید تا بسیج در این کشور هست، تا این روحیه ی صدق و صفا و خدمت بی مزد و منت در میان مردم ما-بخصوص جوانان ما-وجود دارد، دشمن هیچگونه لطمه ای به این انقلاب و به این نظام و به این کشور نخواهد توانست وارد کند.
کسانی هم که با اشاره ی دشمن، با تشویق دشمن، با لبخند دشمن، با کف زدن دشمن برایشان، می خواهند با این نظام، با این قانون اساسی، با این حرکت عظیم مردمی مواجه کنند، سرشان را دارند به سنگ می زنند؛ سر به دیوار می کوبند، کار بیهوده می کنند. مراقب باشید، مواظب باشید، نمی شود هر کسی را بمجرد یک خطائی یا اشتباهی گفت منافق؛ نمی شود هر کسی را بمجرد اینکه یک کلمه حرفی برخلاف آنچه که من و شما فکر می کنیم، زد، بگوئیم آقا این ضد ولایت فقیه است. در تشخیصها خیلی باید مراقبت کنید. من تأکیدم به شما جوانان عزیز، فرزندان خود من، جوانان پر شور این کشور در سر تا سر میهن عزیز، همین است. انگیزه ها با شدت، با قوت، با ایمان کامل، با امید کامل به آینده حفظ بشود؛ اما در
تشخصیها و در مصداقهای مختلف دقت بشود. بی دقتی در مصدقها، گاهی اوقات ضررها و لطمات بزرگی خواهد زد». (1)
وظایف تصریحی:
1-ضرورت آسیب شناسی برای خنثی کردن نقشه های دشمن.2-رفع نقصها و آفت زدایی جزو واجبات حرکت است.
3-بصیرت مهمترین راهکار مقابله با جنگ نرم.
4-حفظ وحدت و همدلی در برابر کسانی که با اصل انقلاب و استقلال کشور مخالفند.
5-اشتباه نکردن در تشخیص افراد خود فروخته از متن و آحاد مردم.
6-ایمان، بصیرت، انگیزه، رعایت موازین و معیارها را با هم باید داشت.
7-دقت در تشخیص ها و تعیین مصداقها.
8-حاکم کردن روحیه بسیجی در کشور.
9-توجه به تنوع عرصه حضور بسیج خصوصا رویکرد علمی و نوآوری فرهنگی.
وظایف استنباطی :
1-باید مانع تردید و دو دلی و بی اعتمادی در مردم شد.2-از هر حرف و حرکتی که دلها را نسبت به هم چرکین می کند باید خود داری کرد.
3-اساس و اصل حفظ وحدت است، هر حرکتی با این معیار قابل ارزیابی است.
4-بسیج باید پشتوانه مسوولین رسمی کشور باشد.
باید حق را شناخت و شخصیتها را با آن سنجید
«معنای بسیج، توأم کردن ایمان و عمل است؛ عمل مجاهدانه، نه صرفا عمل شخصی. از نظر اسلام، ایمان مجرد از عمل، یک حداقل است. ایمان کامل و ایمان حقیقی آن ایمانی است که با جهاد در میدان عمل همراه باشد. «وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ هَاجَرُوا وَ جَاهَدُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آوَوْا وَ نَصَرُوا أُولئِکَ هُمُ الْمُؤْمِنُونَ حَقّاً »(2)؛ مومن حقیقی آن کسی است که ایمان را با جهاد و هجرت و نصرت همراه می کند. تشخص بسیجی به این است. این فکر غلط و انحرافی که ما ایمان را منهای عمل و منهای جهاد، برای تقرب الی الله کافی بدانیم، این آیه و آیات زیادی آن را رد می کنند. بسیج، قائم به همین است که ایمان همراه با عمل، آن هم عمل مجاهدانه باشد. پس جهاد عرصه های مختلفی دارد که عرض شد.تا امروز بسیج رشد داشته است. پیشرفت بسیج در ابعاد مختلف، همان پیشرفتی است مورد انتظار هر کسی است که بسیج را می شناخت؛ هم
رشد کمی داشته است، هم رشد کیفی ومعنوی، هم ایستادگی در مقابل مزاحمتها و معارضهای موثر در دل انسان و تکان دهنده ی دل انسان؛ یعنی وسوسه ها. بسیج در این زمینه ها امتحان خود را داده است.
آنچه که برای همه ی ما، برای همه ی بسیجیان عزیز، برای جوانها در هر نقطه ای از این عرصه ی عظیم که مشغول کار هستند. باید به عنوان شاخص مطرح باشد، عبارت است از این سه عنصر:بصیرت، اخلاص، عمل بهنگام و انداره؛ این سه عنصر را همیشه با یکدیگر توأم کنید و در نظر داشته باشید. این عناصر سه گانه باید برای ما شاخص باشد؛ بصیرت، اخلاص، عمل بهنگام و به اندازه.
آنچه که راه را مشخص می کند، بصیرت است. این سردار محترم و گرامی خیلی درست گفتند که بسیجیان در قبال پیچیدگی اوضاع توانسته اند در ذهن خود و فکر خود و شخصیت خود پیچیدگی ایجاد کنند و بشناسند؛ قضایای سال 88 این را نشان داد. ممکن بود خیلی ها اشتباه کنند و خیلی ها هم اشتباه کردند؛ اگر چه اکثر آن کسانی که اشتباه کرده بودند، به فاصله ی کمی اشتباه را تصحیح کردند؛ اما حرکت عظیم بسیج، این شاخص بصیرت و این پرچم بصیرت را برای خود حفظ کرد؛ اشتباه نکرد؛ همان طور که امیرالمومنین علیه السلام فرموده بود:«لا یعرف الحق بالرجال»؛ با چهره ها نمی شود حق را تشخیص داد. یک چهره ی موجه محترم است، مورد قبول است، مورد تکریم است، اما او نمی تواند شاخص حق باشد. گاهی چهره ی موجهی مثل بعضی از صحابه ی پیغمبر راه را عوضی می روند، اشتباه می کنند. باید حق را شناخت، باید راه را
تشخیص داد تا بفهمیم این شخص حق است یا باطل-هر که از این راه رفت، حق است؛ هر که از راه حق نرفت، مردود است. حق را باید شناخت. جماعت جوان مومن گرد آمده ی در زیر سقف بسیج و پرچم بسیج، این بصیرت را نشان دادند؛ نشان دادند با بصیرتند/ بصیرت، عنصر اول است. در آینده هم باید همین جور باشد. قدرت تحلیل باید پیدا کرد، قدرت تشخیص باید پیدا کرد. امام-کسی که پدر همه ی این جریان بود، حق حیات به گردن جامعه و این حرکت عظیم داشت-فرمودند اگر من از اسلام جدا شوم، مردم از من رو بر خواهند گرداند. شاخص، اسلام است؛ شاخص، اشخاص نیستند؛ این حرف امام(رضوان الله علیه)است. او به ما یاد داد که راه را تشخیص بدهیم، حرکت صحیح را تشخیص بدهیم، نقشه ی دشمن را بفهمیم و بخوانیم تا بتوانیم بفهمیم کدام کار در جهت دشمن و در خط دشمن است و کدام کار در ضد اوست. پس بصیرت، عنصر اول است. بصیرت را نباید فراموش کرد.
عنصر دوم، اخلاص است. فرمود اگر کسی در میدان جهاد فی سبیل الله دنبال یک خواسته ی شخصی برود، دنبال غنیمت برود و کشته شود، شهید بی سبیل الله نیست. شرط شهادت و شرط مجاهد فی سبیل الله بودن این است که حرکت او فی سبیل الله باشد، لله باشد؛ یعنی اخلاص داشته باسد. انگیزه های شخصی، انگیزه های گروهی، انگیزه هی فامیلی، رو در بایستی های رفاقتی درست می کند. بی اخلاصی، یک جائی خودش را نشان خواهد داد.
عنصر سوم، عمل بهنگام و به اندازه است. لحظه ها را باید شناخت. اگر چنانچه انسان وقت شناس نباشد، نداند کدام کار را در کجا باید انجام داد، ممکن است خطاهای بزرگی از انسان سر بزند. خوب، جوانان بسیجی ما-از پسرها و دخترها-در بخشهای مختلف مشغول تلاش هستند؛ تلاش فکری، تلاش علمی، تلاش سیاسی، تلاش اجتماعی؛ همه ی اینها وقتی برای خدا و برای انجام وظیفه باشد، مجاهدت و جهاد فی سبیل الله است. بسیجی آن کسی است که این کارها را انجام می دهد. در همه ی اینها باید آن خط روشن و صحیح را در نظر گرفت؛ یعنی خط انقلاب، خط حفظ نظام، خط احیای دین. اگر بخواهیم این سه عنصر را تأمین کنیم، باید در درون خودمان با خودمان مجاهدت کنیم؛ یعنی جهاد اکبر. جهاد با نفس تلاشی است که امروز همه ی ما به آن احتیاج داریم.
آنچه که برای فهم درست قضایا لازم است، از جمله این است که ببینیم دشمن چه خطی را دارد دنبال می کند. امروز یکی از خطوط اصلی کار دشمن-که از عناصر مهم جنگ نرم به حساب می آید-این است که واقعیات را دگرگون جلوه دهد، حوادث گوناگون را دگرگون جلوه دهد. خود تبلیغاتی که دشمن در این زمینه انجام می دهد، نشانه ی ضعف اوست. دشمن هر جا که در میدان واقعیت دچار مشکل می شود و کم می آورد، بر حجم تبلیغات می افزاید. امروز اگر کسی کارهای دشمن را در عرصه ی عظیم شیوه های تبلیغاتی ملاحظه کند؛ از وسائل اینترنتی گرفته تا وسائل صوتی و تصویری، تا بلند گوهائی که در جاهای مختلف دارند-در داخل هم دارند-می بیند یک قلم عمده این است که حوادث کشور را
دگرگون جلوه دهند؛ وضع کشور را مأیوس کننده، نا امید کننده، رو به زوال، رو به انحطاط، رو به بن بست نشان دهند. تلاش زیاد آنها در این زمینه، خود نشانه ی ضعف آنها در میدان موقعیت است.
دشمن در همه ی دوران سی ساله، این تلاش را داشت، البته امروز بیشتر است. امروز چون مسوولین کشور و دولتی که بر سر کار است شعارهای انقلاب را پر رنگ تر و جدی تر مطرح می کند؛ خط امام، خط انقلاب، خط کار برای مردم، امروز کاملا برجسته و پر رنگ است؛ مسوولین احساس می کنند با مردمند، از جنس مردمند، مردم هم این را احساس می کنند، بنابر این تبلیغات بیشتر است. امروز اگر به تبلیغات دشمن نگاه کنید، می بینید اگر در مسائل اقتصادی اظهار نظر می کنند، همه ی حرفشان این است که بن بست است، گره ناگشودنی است، اشکالات فراوان است، فردا چنین خواهد شد. یک عده ای هم این مسائل را باور می کنند و همانها را در داخل تکرار می کنند. قبل از شروع انتخابات و آن قضایای فتنه، بعضی از کسانی که بعدا امتحان خودشان را در فتنه دادند، به ما مراجعه می کردند که آقا سال آینده، سال سختی است-یعنی همان سال 88-از لحاظ اقتصادی چنین است، چنان است؛ فضا را تنگ، تاریک، مشکل، غیر قابل عبور جلوه می دادند؛ مسوولین را یک جور می خواستند دلسرد کنند مردم را یک جور. این تبلیغات نشانه ی این است که آنها از این حرکت عظیم و پر شتاب مسوولین و مردم عقب ماندند. پس اگر چنانچه این جهتگیری دشمن دانسته شد، نگاه انسان به واقعیت، نگاه درستی خواهد شد؛ نگاه نافذی خواهد شد.
یا در زمینه ی سیاست خارجی، سیاست بین المللی، در بعضی از همین مطبوعات خودمان هم شما دیدید؛ در اظهارات سال گذشته ی بعضی از اصحاب فتنه هم مشاهده کردید؛ هی تکرار می کردند که آقا ما در دنیا ذلیل شدیم، جمهوری اسلامی در دنیا بی آبرو شده، بی ارزش شده، چه شده، چه شده. امروز وقتی به واقعیت نگاه می کنیم، می بینیم روز به روز آبروی جمهوری اسلامی در میان ملتهی گوناگون دنیا-مسلمان و غیر مسلمان-افزایش پیدا کرده است. دشمنان ملت ایران این را می دانند، می فهمند، احساس می کنند؛ البته کتمان می کنند.
همین قضیه ی سفر لبنان رئیس جمهور را چرا باید دست کم گرفت؟ حادثه ی مهمی بود. برای هر کشوری، بخصوص برای سران استکبار اگر چنین چیزی اتفاق می افتاد، فصل بسیار گسترده ای در تبلیغات و در استنتاجهای سیاسی برای آن می گشودند. یک ملتی که با ما هم همسایه نیست، همه شان هم مسلمان نیستند؛ ترکیبی از مسلمان و مسیحی، و مسلمانها هم ترکیبی از شیعه و اهل سنت؛ این ملت با این ترکیب گوناگون و متنوع، اینجور یکپارچه بیایند از رئیس جمهور ملت ایران استقبال کنند، اظهار علاقه کنند؛ این چیز کم نظیری است، چیز بی نظیری است؛ برای هیچ کشوری در دنیا چنین چیزی پیش نمی آید. رئیس جمهور کدام کشوری وقتی به یک کشور دیگر برود، چنین حوادثی برایش پیش می آید؟ مخصوص لبنان هم نیست. امروز اگر مسوولین بر جسته ی کشور ما به مصر هم بروند، اگر بگذارند، همین قضایاست؛ سودان هم بروند، بگذارند، همین قضایاست؛ به هر کشور اسلامی که بروند، اگر میدان را باز
کنند، همین قضایاست. این، عظمت ایران را نشان می دهد. این را شماها کردید. این افتخار مال شماست. اگر دولتی بود که از مردم منقطع بود، اگر دولتی که میلیونها جوان پر انگیزه از او حمایت نمی کردند، چنین اتفاقی نمی افتاد؛ این مال شما جوانهاست. اما خوب، تبلیغات دشمن را ملاحظه کنید؛ درست نقطه ی مقابل ای است. آنجائی که مجبور باشند به زبان بیاورند، واقعیت را وارونه تتفسیر می کنند؛ آنجائی هم که مجبور نباشند، کتمان می کنند و اصل واقعیت را می پوشانند.
عین همین قضیه در مورد خود بسیج صدق می کند. دشمن در یک برهه ای -که امروز هم دنباله هایش کم و بیش هست-در تبلیغات گوناگون جهانی، علیه بسیج متمرکز شد. آنچه توانستند، گفتند بسیج را بمباران تبلیغاتی کردند، برای اینکه او را از چشم مردم بیندازید، اما نتوانستند؛ «یحق الله الحق بکلماته». خدای متعال نمی گذارد این حقیقت روشن پنهان بماند؛ لذا بسیج بحمدالله روز به روز آبرویش در کشور ما بیشتر شده است. (3)
وظایف تصریحی:
1-شاخص، سه عنصر بصیرت، اخلاص، عمل بهنگام و به اندازه است آن را با هم توأم کنید.2-قدرت تحلیل و تشخیص باید پیدا کرد.
3-شاخص اسلام است نه افراد.
4-باید دانست کدام کار در جهت و خط دشمن و کدام کار در ضد اوست.
5-لحظه ها را باید شناخت و این که کدام در کجا باید انجام شود.
6-جهاد با نفس یعنی جهاد اکبر برای تأمین سه عنصر شاخص ضروری است.
7-شناخت خطی که دشمن امروز دنبال می کند یعنی دگرگون جلوه دادن واقعیات، لازم است.
وظایف استنباطی :
1-بسیج که در میدانهای مختلف مجاهدت پیشروست، در بصیرت، اخلاص و عمل بهنگام پیشرو باشد.2-هر یک از سه عنصر بصیرت، اخلاص و عمل بهنگام نباشد، پیدا کردن راه سخت شده و امکان خطا و انحراف افزایش می یابد.
3-بسیج در توجیه و روشنگری اذهان عمومی بایستی نقش مهمی همچون مجاهدتهای دیگرش ایفا کند.
پی نوشت ها :
1-دیدار با جمع کثیری از بسیجیان کشور، 1388/9/4.
2-سوره انفال، آیه 74.
3-دیدار هزاران نفر از بسیجیان قم، 1389/8/3.
(1389) ولایت فقیه در شرایط فتنه(در رهنمودهای رهبر معظم انقلاب اسلامی)، تهران، نشر قدر ولایت، چاپ اول