کانون های تجاری ایران در دوره صفوی (2)

ظهور دولت صفوی در آغاز قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) در ایران نه تنها برای این کشور و دولت های همجوار بلکه برای اروپا نیز رویداد تاریخی مهمی بود. ایجاد حکومت مستقل و یکپارچه در نظام سیاسی و اقتصادی ایران
دوشنبه، 5 اسفند 1392
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
کانون های تجاری ایران در دوره صفوی (2)
کانون های تجاری ایران در دوره صفوی (2)

 

نویسنده: راضیه محمدقاسمی
منبع: راسخون



 

کارشناس ارشد تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی- دانشگاه اصفهان

چکیده:

ظهور دولت صفوی در آغاز قرن دهم هجری (شانزدهم میلادی) در ایران نه تنها برای این کشور و دولت های همجوار بلکه برای اروپا نیز رویداد تاریخی مهمی بود. ایجاد حکومت مستقل و یکپارچه در نظام سیاسی و اقتصادی ایران تحولی عظیم ایجاد کرد. در این دوره اروپاییان به دلایل مختلف، مشتاق گسترش روابط سیاسی و تجاری با ایران بودند. دولت های اروپایی خواهان مقابله با عثمانی بودند و اتحاد با ایران آن ها را در این امر یاری می کرد؛ از طرف دیگر برقراری روابط تجاری گسترده با ایران(به ویژه داد وستد ابریشم) سود سرشاری را عایدکشور های اروپایی می کرد. همین عوامل موجب اعزام نمایندگان سیاسی به ایران شد. سیاحانی نیز با مقاصد سیاسی، تجاری و مذهبی عازم ایران شدند که سفرنامه هایی از خود به جا گذاشتند. از جمله مسائلی که در سفرنامه های سیاحان به چشم می خورد گزارش آن ها از اوضاع اقتصادی ـ تجاری شهر های ایران در آن زمان می-باشد که در این مقاله به عنوان «مهم ترین کانون های تجاری ایران در عصر صفوی» بر اساس روش توصیفی و به شیوه مطالعات کتابخانه ای مورد مطالعه قرار گرفته است.

کلید واژگان:

صفوی، سفرنامه، سیاحان، مراکز تجاری

کانون های تجاری ایران در دوره صفوی

یکی از جوانب خاص تکامل اقتصادی ایران در دوره صفوی این بود که اعتلای اقتصادی و رونق امور تجاری بیشتر در شهر های مرکزی و غربی کشور یعنی اصفهان، شیراز، همدان، کرمان، رشت و آذربایجان(تبریز و اردبیل) مشهور بوده است و بر عکس خراسان، به استثنای مشهد و قندهار، در این دوره دچار رکود گشته بود و علت این توقف به طور کلی تعدیل شدید روابط اقتصادی با آسیای میانه بوده است (پیگولوسکایا، 1354: 545). شهر هایی در اثر داد و ستد و فروش ابریشم و محصولات ابریشمی مشهور گشتند و از سایر شهر های ابریشم خیز، محصول ابریشم و سایر محصولات به آنجا حمل می شد. بازرگانان خارجی عمدتاً در این شهر ها حضور داشتند و مسیر کاروان های تجاری بودند (ثواقب،1380،ج2: 145-144). موقعیت جغرافیایی، اقلیم و آب و هوا به دلیل تاثیری که در کشاورزی داشت و علاقه شخصی شاهان صفوی به بعضی شهر ها را هم نمی توان نادیده گرفت. مثلاً توجهی که به شهر اردبیل می شد این بود که اجداد شاهان صفوی در آنجا مدفون و در نتیجه مورد توجه و علاقه آنها بود. بر این اساس مهم ترین کانون های تجاری در آن دوره عبارت بودند از:

کاشان

شهرت تجاری کاشان که شاردن از آن با نام «دارالمومنین» یاد می کند (شاردن،1374،ج2 :538)، بیشتر به دلیل ابریشم بافی آن بوده است. شاردن می نویسد: «منشا و منبع درآمد مردم کاشان کارگاه های ابریشم بافی و هنر نقره کاری می باشد. در هیچ یک از شهر های ایران صنعت مخمل بافی، بافتن تافته، ساتن، پارچه های زربفت و زری ساده و گلدار تا این حد رواج ندارد. تنها در یکی از روستا های اطراف شهر، هزار کارگر ابریشم کار به بافتن انواع پارچه های ابریشمی اشتغال دارند (همان: 537). دلاواله نیز کاشان را از بزرگ ترین مراکز تهیه وتجارت منسوجات ابریشمی ایران می داند (دلاواله،1370: 136).
منسوجات ابریشمی، زربفت و مخملی که در کاشان می بافتند به سایر کشور ها صادر می شد (کاتف،2536 :61 و دلاواله،1380،ج1: 573 ). تاورنیه نیز می نویسد در کاشان عده کثیری صنعت گر و کارگر ابریشم وجود داشته و یکی از مراکز ضرب سکه و ساخت ظروف مسی بوده است (تاورنیه،1369: 87). بنا برنظر فیگوئروا کاشان چون مرکز تولید پارچه های ابریشمی و به خصوص قالی های مرغوب بوده، همواره مورد توجه پادشاهان صفوی قرار می گرفته است،زیرا از این طریق ثروت فراوان عاید آنان می شد (فیگوئروا،1363: 246).این فرش ها نیز صادر می شده است.
پردولاماز کاشان را از «لحاظ ابنیه و تعداد ساکنان، کارخانه ها، تجارت، ثروت و کوچه هایی که برای راحتی بازرگانان سر پوشیده است و کاروانسرا های پاکیزه اش یکی از معتبرترین شهر های ایران» معرفی می کند(کشیشان فرانسوی،1370 :76). در کاشان برای رفاه حال تجار، کاروانسرا های زیادی ساخته شده بود. به طوری که شاردن می نویسد: «کاروانسرای شاهی که در نزدیکی کاشان و در کنار دروازه شرقی ساخته شده است، عالی ترین مهمانخانه شهر و بهترین کاروانسرای تمام ایران به شمار می رود (شاردن،1350،ج3 :84). نوشته کاتف نیز وجود کاروانسرا ها و بازار های فراوان در کاشان را تایید می کند (کاتف، همان: 61). اکثر سیاحان اروپایی کاشان را یکی از پر جمعیت ترین و مهم ترین شهر های ایران از لحاظ بازرگانی معرفی کرده اند .

اردبیل

موقعیت تجاری اردبیل نیز در میان شهر های ایران، مهم می باشد زیرا بر سر راه تجارتی تبریز واقع شده و واسطه تجارتی شهر-های داخلی آذربایجان و اطراف بوده است. اردبیل در دوران حکومت صفوی شهری مقدس به شمار می رفت زیرا مدفن اجداد پادشاهان صفوی بوده است. این شهر به دلیل دورافتادگی، وجود کوهستان ها، جنگل ها و باتلاق ها از سوی اجداد شاهان صفوی برگزیده شد(سیوری،1374: 1). تقدس اردبیل به حدی بود که هر کس گناهی می کرد، از ترس مجازات به اردبیل پناهنده می-شد تا در امان بماند. از این رو به «دارالامان» معروف بود (زنده دل،1377: 34). دلاواله در این مورد می نویسد: «مجرمانی که به این شهر پناه می آورند هیچ دادگاهی نمی تواند آن ها را مجازات کند (دلاواله،1380،ج1: 787). این شهر در مسیر شاهراه تجاری ایران و اروپا قرار داشت و ابریشم وارده از گیلان از طریق اردبیل به اروپا صادر می شد. این امر در در پیشرفت اقتصادی و افزایش درآمد مردم تاثیری مهم داشت.تاورنیه در خصوص اهمیت اردبیل می نویسد: «اردبیل به واسطه تجارت بزرگ ابریشم که از گیلان به آنجا می آمد و هم به واسطه مقبره شاه صفی و بعضی از شاهزداه های آن خانواده مشهور است» (تاورنیه،1369: 73). از همه جای ایران مردم برای زیارت قبر شاه صفی به اردبیل می آیند و این مسئله همراه با تجارت ابریشم انجام می شد و اردبیل را تبدیل به یکی از شهر های کشور و کانون های تجاری کرده بود(همان:74). در واقع شهر اردبیل محل عبور کاروان های تجاری ـ به ویژه تجارت ابریشم ـ بود که به قول تاورنیه «گاهی به هشتصد نهصد شتر می رسید» (تاورنیه،1369: 76). این کاروان ها از طرف گیلان به سوی استانبول و ازمیر در حرکت بودند. به دلیل عبور همین قافله های تجارتی بود که هر نوع کالای تجاری در آنجا به حد وفور یافت می شد. دلاواله نیز این موضوع را تایید می کند و می نویسد: « کالا های فراوانی در این شهر یافت می شود و به دلیل مجاورت با ایالت گیلان کالا های زیادی را از آنجا به اردبیل می آورند (دلاواله،1380،ج1: 786). اولئاریوس نیز بخشی از شهرت اردبیل را مدیون موقع بازرگانی آن می داند که از طریق تجار بومی و بیگانه انجام می شد. بخشی هم به دلیل وجود چراگاه های مناسب برای پرورش گله های بزرگ بوده است. «گله داران ثروتمند عرب و ترک ناچار به پرداخت مالیات به شاه بودند که از عایدات وی محسوب می شد» (اولئاریوس،1363: 121-120).
کاتف درباره اردبیل می نویسد: « دکان های بسیار و بیش از دویست کاروانسرا در این شهر وجود دارد و انواع محصولات در آنجا یافت می شود» (کاتف، همان:48).

شیراز

شیراز اگرچه نسبت به اصفهان، تبریز وکاشان از موقعیت تجاری چندانی برخوردار نبود اما به دلیل قرار گرفتن در مرکز ایران و بر سر کاروان های تجاری در مسیر اصفهان به جنوب، رونق تجاری یافته بود. بنا بر گفته سیاحان، جلگه شیراز به سبب حاصلخیزی زمین، آب و هوای مساعد و نیز به دلیل کشت میوه های مختلفی چون انار، پرتغال، سیب... که به داخل و خارج صادر می شده، مشهور بوده است. توماس هربرت شهر شیراز را زیباترین شهر آسیا و دومین شهر باشکوه ایران می داند (به نقل از همایون،1348: 66). هربرت نیز پس از توصیف باغ های شیراز و درخت های گوناگون چنین ادامه می دهد: «و از درختان میوه تاک، انار، نارنج، پرتقال، گلابی و هلو در این دیار یافت می شود... و لطف موقعیت طبیعی سرشار از برکت و رونق بازار سوداگری دیده را فریفته می گرداند ( به نقل ازخوب نظر،1380: 859-857). شیراز به سبب موقعیت جغرافیایی خود و ارتباط با خلیج فارس در دوره صفویه از لحاظ صنعت و تجارت صاحب جایگاهی ویژه بوده است. در آن شهر صنعتگران و بازرگانانی که افزون بر صدور فرآورده های محلی، واسطه نقل و انتقال کالا به داخل و خارج کشور بوده ، زندگی می کرده اند. جوزافا باربارو راجع به بازرگانی شیراز این گونه می نویسد: «شیراز مردمی بی شمار دارد و از بازرگانان پر است، زیرا تمام کسانی که از نواحی شمال یعنی هرات و سمرقند می آیند و راه ایران را در پیش می گیرند از شیراز می گذرند. واردات این شهر جواهرات، پارچه های ابریشمی بزرگ و کوچک و ادویه می باشد (سفرنامه ونیزیان، 1349: 84-83).
در بازار های شیراز تولیدات داخلی و خارجی فراوان بود و از زمان سلطنت شاه عباس اول به دلیل رونق بازرگانی در سراسر کشور و صدور ابریشم خام از طریق بنادر خلیج فارس و استقرار نمایندگی از جانب مدیران کمپانی های هلندی، انگلیسی و فرانسوی در شیراز اهمیت بیشتری بافت. فیگوئروا می نویسد: «درشیراز همه گونه ارزاق در حد وفور است به طوری که مقدار زیادی از اجناس در بازار دست نخورده باقی می ماند (فیگوئروا، 1363: 144-143).
شاه عباس اول پس از آنکه سرزمین لار، هرمز و برخی از نواحی جنوبی ایران را به همت «امام قلی خان» گشود به این ایالت اعتبار خاص بخشید و آن سردار را بر سراسر آن منطقه به حکومت نشاند. تاورنیه در خصوص نقش امام قلی خان در رونق بازرگانی شیراز می نویسد: «قبل از اینکه امام قلی خان حاکم شیراز بشود، کاروان های تجاری که می خواست از شیراز به طرف شمال یا شرق مسافرت کند، بایستی از پای کوه بلند عبور کنند و راه دیگری وجود نداشت اما بعد از آنکه امام قلی، لار و هرمز را فتح نمود، تمام قلاع بین راه را خراب و هموار کرد تا تجار را از زحمت و خسارت فوق العاده رها کند و آنان ناچار به پرداخت عوارض راهداری نشوند. از آن زمان تجار و قافله ها در امنیت بودند (تاورنیه، 1369: 664). سیاحان به کارخانه های شیشه سازی شیراز اشاره کرده اند و می نویسند در شهر شیراز چند کارگاه شیشه سازی وجود داشته که ظروف شیشه ای ساخته شده را به هندوستان تا جزایر سوماترا صادر می کردند (تاورنیه،1369 :657 و شاردن، 1374،ج2: 892).
شهر «لار» یکی از مهم ترین شهر های تجاری شیراز بوده است. نحوه استقرار لار در شمال خلیج فارس و حوزه اقتدار آن به گونه ای بود که از طریق بندرگاه ها، به ویژه بندرگاه های شمالی خلیج فارس، در یک نظام مناسباتی با دیگر شهر ها و نواحی عمده اقتصادی فلات ایران قرار می گرفت. با ورود گسترده اروپاییان به ایران و اهمیت یافتن بیشتر جزیره هرمز، شهر لار نیز جایگاه ویژه ای یافت (ضیا توانا،1380: 34). از همان ابتدای حکومت صفوی لار تجارت پررونقی داشته است. در میان ونیزیانی که به ایران سفر کردند فقط جوزفا باربارو تا هرمز پیش رفت. او لار را شهری بزرگ و مرکز مال التجاره توصیف کرده است (سفرنامه ونیزیان، همان: 96-95).
بنا به نوشته تاورنیه هلندی ها در آن زمان مجبور بودند که در لار خانه داشته باشند زیرا «زیرا بار های ابریشمی که از اصفهان می-آورند، در لار باید پایین آورده و شتر ها را عوض کنند» (تاورنیه، همان: 673). همین مسئله در رونق تجارت این شهر موثر بوده است. تاورنیه همچنین می نویسد: «لار از مراکز تولید ابریشم است در آنجا شتر زیاد پرورش می یابد که از فروش آن تجارت خوبی می کنند (همان: 675).
فیگوئروا لار را پایگاه تجارت و قرارگاه همیشگی کاروان ها و قافله هایی می داند که از فارس و دیگر جاها به هرمز می آمدند. او همچنین بازار لار را با مجلل ترین بازار های اروپا برابر می داند ومی نویسد: « دردکان های اطراف بازار همه نوع کالا های تجاری به فروش می رسد و بازرگانان وسائل زندگی روزانه خویش را با خود به دکان می آورند و روز را در آن به سر می برند» (فیگوئروا،1363: 89-88). بازار لار مرکزی تجاری برای هرگونه داد و ستد بوده است و به این شهر رونق و اعتبار بخشیده بود. یکی از محصولات اقتصادی و تاریخی لار سکه ای است معروف به «لاری» که از قرن 8 تا 10 ق در لار ضرب می شده و در نواحی جنوبی ایران، بنادر خلیج فارس و اقیانوس هند رواج داشته است. توماس هربرت که در سال 1627م/ 1037 ق از لار دیدن کرده است، می نویسد: «نزدیکی لار بازار محلی است که این سکه ها در آنجا ضرب می شود. لاری از مشهورترین سکه-های منطقه و از نقره خالص است» ( به نقل از وثوقی،1380: 35).

خراسان

خراسان به رغم جایگاه مهمی که داشته است ـ قرار گرفتن بر مسیر راه ابریشم و کاروان های تجاری در ایرا ن ـ به دلیل ناامنی و درگیری ازبکان موقعیت تجاری خود را تا حدی از دست داده بود. با این وجود جایگاه تجاری آن در ایران عصر صفوی را نمی توان کاملاً نادیده گرفت. در آذربایجان و خراسان عصر صفوی تشکیلات منظمی برای رفت و آمد کاروان های بازرگانی وجود داشته است زیرا تعداد کاروانسرا ها در این مناطق بیشتر می باشد و به طور معمول راه های بزرگی که این کاروانسرا ها در مسیر آنها واقع شده بودند از مرز ها شروع می شدند، مانند راه بوشهر به بغداد و بنادر دریای سیاه. این راه ها از آنجا به نقاطی مانند خراسان، سیستان و اصفهان که تولیداتی داشته اند، امتداد می یافته است(سیرو، 1949: 26). از توصیفات سیاحان می توان به اهمیت خراسان پی برد. اولئاریوس می نویسد: «عوارض بعضی از کالا ها و از جمله ابریشم نسبتاً زیاد بود. مثلاً از هر عدل ابریشم که در داخل کشور مصرف می گردید معادل ده هزار تالر (30 مارک) عوارض برای خزانه شاه می گرفتند البته برای خراسان این مقدار ابریشم از عوارض کمتری برخوردار بود (اولئاریوس،1369،ج2: 744). بنا بر نوشته دلاواله در خراسان نوعی بره وجود بوده که تجارت پشم مرغوب آن رونق زیادی داشته است (دلاواله،1380،ج1: 581). علاوه بر این، فیروزه ای که از معادن نیشابور به دست می آمد تجارت می شد (تاورنیه،همان: 368). اولئاریوس برای خرید فیروزه که برای فروش به قزوین آورده بودند، مبلغ یک عباسی پرداخت کرده بود (اولئاریوس،1363: 155).
شهر های مشهد، هرات و قندهار در این دوره رونق فراوانی یافت. رونق مشهد را باید در عصر صفوی به دلیل تغییر راه های تجاری و پس از آن نقش سلاطین صفوی دانست. پس از آنکه شاه عباس برای جلوگیری از خروج پول از کشور مردم را تشویق به زیارت مشهد کرد(سانسون،همان: 201) بر رونق اقتصادی آن افزوده شد. اولئاریوس این شهر را مهم ترین و بزرگ ترین مرکز تجارت بعد از هرات ذکر می کند (اولئاریوس،1369،ج2: 598-597). از قول تامپسون نماینده تجاری انگلیس(1741م ) در کتاب «تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران» آمده است: «در مواقع صلح، همه روزه کاروان هایی از بخارا، بلخ، بدخشان، قندهار و هند به مشهد وارد می شدند. بیش از نود کاروانسرا در مشهد وجود داشت و بازار های آن بسیار غنی و دلباز بودند» ( به نقل ازگابریل،1348: 178).
خراسان در اواخر دوره صفوی مرکز عمده تجارت ایران با آسیای مرکزی بوده و تجارت ریواس و فیروزه با بلخ و بخارا که گاهی سفرایی به دربار شاه گسیل می داشتند، انجام می گرفت. نقطه اساسی تجارت زمینی بین هند و ایران «قندهار» بود که بر تصاحب آن میان دو کشور مدت ها کشمکش بود. تاورنیه می نویسد: « این شهر هم از لحاظ استحکامات و هم اهمیت تجاری که پیوسته محل عبور و مرور تجار ایرانی و هندی است، همیشه مورد نظر طرفین بوده است» (تاورنیه،همان: 697).
دو نفر از تجار انگلیسی که در سال 1615م/ 1024 ق از قندهار گذشته اند، اظهار می دارند که: «شهر قندهار به دلیل رفت و آمد زیاد کاروان های تجاری وسیع تر شده است...تجارت اینجا محلی نیست، بلکه گاه اتفاق می افتد که بازرگانان هند، ایران و عثمانی در اینجا یکدیگر را ملاقات می کنند« (کمبریج،1387: 265). فیگوئروا نیز می نویسد: «قندهار بر سر جاده ای است که بازرگانان از طریق آن از فارس و خراسان به سند می روند. تجار لاهور، اگرا و دیگر ایالات هند نیز برای رفتن به خراسان و آذربایجان از قندهار عبور می کنند» (فیگوئروا،1363: 357). عبور کاروان های تجاری باعث رونق روزافزون این شهر شده بود. اهمیت این شهر به حدی بود که شاه عباس اول به سفیر لاهورگفته بود اگر این شهر را به او باز نگردانند، آن را با هر چه در آن ناحیه باشد به زور خواهد گرفت (همان: 356). به دلیل عبور کاروان های تجاری حقوق گمرکی فراوانی از شهر قندهار عاید ایران می شد. یکی از سیاحان انگلیسی به نام ریچارد بل می نویسد: «شاه عباس دوم حقوق گمرکی زیادی از قندهار دریافت می-کند چون از راه سند راه دیگری وجود ندارد که از راه زمینی هند را از قسمت شمالی ملتان و سایر نواحی به ایران متصل سازد (به نقل از کمبریج، همان: 265).

نتیجه:

تا قبل از روی کار آمدن صفویان یکپارچکی و اتحاد در ایران از میان رفته بود. با تشکیل دولت صفوی و رسمی کردن مذهب تشیع توسط شاه اسماعیل بود که حکومتی متمرکز و مستقل در ایران برقرار شد. در نتیجه امنیت و تسهیلاتی که به وسیله شاهان صفوی به ویژه شاه عباس اول در کشور ایجاد شده بود، فعالیت های بازرگانان داخلی و خارجی بالا گرفت و به دنبال آن تجارت (به ویژه داد و ستد ابریشم) رونق بسیاری یافت. شهر های ایران همچون اصفهان، تبریز، اردبیل، گیلان و... به عنوان کانون های تجاری توسعه پیدا کردند. کاروان های تجاری مختلفی از این شهر ها عبور می کرد و داد و ستد انواع کالا های تجاری در آنجا صورت در می گرفت. در این میان، اصفهان به عنوان پایتخت صفوی بالاترین جایگاه تجاری را در میان شهر های ایران به خود اختصاص داده بود؛ به ویژه که این شهر در مرکز ایران و در مسیر کاروان های تجاری که به سمت جنوب می رفت، قرار داشت .گزارش هایی که سیاحان اروپایی از اوضاع تجاری شهر های ایران عصر صفوی ارائه کرده اند، منبع مناسبی است که از طریق آن می توان به مهم ترین کانون های تجاری ایران و چگونگی فعالیت های بازرگانی در آن مناطق پی برد.
منابع و مأخذ::
- اولئاریوس، آدام، (1363)، سفرنامه اولئاریوس، ترجمه احمد بهپور، تهران، نشر ابتکار.
- اولئاریوس، آدام، (1369)، سفرنامه اولئاریوس، ترجمه حسین کرد بچه، جلد 2، نشر کتاب برای همه.
- پارسادوست، منوچهر ، (1381)، شاه طهماسب اول، تهران، شرکت انتشار، چاپ دوم.
- پیگولو سکایا و دیگران، (1354)، تاریخ ایران( از دوران باستان تا پایان سده هیجدهم میلادی)، ترجمه کریم کشاورز، تهران، انتشارات
- تاورنیه، ژان باپتیست، (1369)، سفرنامه، ترجمه ابوتراب نوری، با تصحیح حمید شیرانی، تهران، کتابخانه سنایی و کتابفروشی تایید اصفهان، چاپ چهارم.
- ثواقب، جهانبخش، (1380)، مجموعه مقالات همایش اصفهان وصفویه، به کوشش مرتضی دهقان نژاد، اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان.
- خوب نظر، حسن، (1380)، تاریخ شیراز، به کوشش جعفر موید شیرازی، تهران، انتشارات سخن.
- دلاواله، پیترو، (1370)، سفرنامه، ترجمه شعاع الدین شفا، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چاپ دوم.
- دلاواله، پیترو،(1380)، سفرنامه، جلد1، ترجمه احمد بهفروزی، تهران، نشر قطره.
- زنده دل، حسن و دستیاران، (1377)، استان اردبیل (مجموعه راهنمای جامع ایرانگردی)، تهران، نشر ایرانگردی.
- سانسون، (1346)، سفرنامه (وضع کشور شاهنشاهی ایران در زمان شاه سلیمان)، ترجمه تقی تفضلی، تهران، نشر ابن سینا.
- سفرنامه ونیزیان در ایران، (1349)، ترجمه منوچهر امیری، تهران، انتشارات خوارزمی.
- سیرو، ماکسیم، (1949)، کاروانسرا های ایران و ساختمان های کوچک میان راه ها، ترجمه عیسی بهنام، قاهره، انتشارات سازمان ملی حفاظت آثار باستانی
- سیوری، راجر ، (1374)، ایران عصر صفوی، ترجمه کامبیز عزیزی، تهران، نشر مرکز.
- شاردن، ژان ، (1350)، سیاحتنامه شاردن، جلد3، ترجمه محمد عباسی، تهران، امیر کبیر.
- شاردن، ژان ، (1374)، سفرنامه، جلد 2، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، انتشارات توس.
- ضیا توانا، محمد حسن، (1380)، بازار قیصریه لار، تهران،نشر نی.
- فیگوئروا، دن گارسیا دسیلوا، (1363)، سفرنامه، سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول، ترجمه غلامرضا سمیعی،تهران، نشر نی.
- کاتف، فدت آفاناس یویچ، (1356)، سفرنامه، ترجمه محمد صادق همایونفرد، تهران، انتشارات کتابخانه ملی ایران.
- کشیشان فرانسوی در دوران صفویه و افشار، (1370)، نامه های شگفت انگیز، ترجمه بهرام فره وشی، تهران، موسسه علمی اندیشه جوان.
- کمبریج (دوره صفویان)، (1387)، ترجمه یعقوب آژند، تهران، نشر جامی، چاپ سوم.
- گابریل، آلفونس، (1348)، تحقیقات جغرافیایی راجع به ایران، ترجمه فتحعلی خواجه نوری، تصحیح هومان خواجه نوری، تهران، ابن سینا
- وثوقی، محمدباقر، (1380)، لارستان، تهران، دفتر پژوهش های فرهنگی.
- همایون، غلامعلی، (1348)، اسناد مصور اروپاییان از ایران از اوائل قرون وسطی تا اواخر قرن هیجدهم،تهران، دانشگاه تهران.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
موارد بیشتر برای شما