محمد اصغری
وحید شفیعی
چکیده:
معماری مدرن با شعار کم بیش است سادگی خاصی دارد که در جهت عملکردگرایی و مدرن کردن شهرها شکل گرفته است. این سبک را معمولاً سبک عقلانی مدرنیته معرفی می کنند که در جهت رفع نیاز و پیشرفت شکل گرفته و از دستاورهای صنعتی استفاده کرده است. معماری پست مدرن در واکنشی علیه معماری مدرن شکل گرفته که احساس را نادیده می گیرد و به نوعی کثرت انگاری را در خود دارا می باشد. این امر به دلیل قائل بودن به زمینه گرایی ناشی از تمدن ها و قوم های مختلف است.واژگان کلیدی:
معماری، مدرن، پست مدرن، فرهنگ، عقلانیت، احساس، عملکرد.مقدمه:
معماری به مثابه اثر هنری، واقعیت ها یا ارزش های برتر را معین می سازد. معماری بیانی بصری از ایده ها به دست می دهد. ایده هایی که چیزی را برای بشر معنادار می کنند، چرا که به واقعیت سامان می بخشند. معماری به عنوان یک هنر اصیل نمایانگر فرهنگ و تمدن هر قوم و ملتی می باشد. بنابراین جهت فهم کامل بشریت و عقاید وی اعم از اینکه در گذشته باشد یا حال، به نوعی نیازمند بررسی معماری آنها می باشیم. در اهمیت معماری و فواید و کارایی آن شکی وجود ندارد. اما با ورود معماری مدرن، تحولی ویژه در معماری ایجاد شد و تحولاتی در هنرهای دیگر و حتی تفکر بشریت به وجود آورد. حال دیگر نمی توان با ورود این سبک از معماری ویژگی خاصی را برای معماری های مختلف برشمرد و به نوعی یکنواختی را به ارمغان آورد. در این بحث سعی بر آن است که نشان داده شود معماری پست مدرن و مدرن چه ویژگی هایی دارند و با بررسی هر یک تشابه و تمایز آنها نمایان شود. اما سؤالاتی در اینجا مطرح می شود از جمله این که آیا معماری مدرن یا پست مدرن به یکباره ایجاد شدند؟ آیا اینها تابع بی چون و چرای نیاز زمانه ی خود می باشند؟ آیا معماری مدرن و ایجاد آن مفید بوده یا نه؟ آیا معماری پست مدرن واکنشی در برابر سطح معماری مدرن است؟ آیا معماری پست مدرن توانسته است کمبودها و کاستی های معماری مدرن را جوابگو باشد؟ جهت پاسخ به سؤالاتی از این قبیل ابتدا به بررسی دو سبک معماری پرداخته شده و سپس چگونگی شکل گیری و ویژگی هر یک بیان می شود تا بتوان شباهت ها و تمایز این دو سبک معماری را دریافت.اصطلاح پست مدرن برای نخستین بار از حدود 1976 در جهان هنر مورد استفاده قرار گرفت و در کل تمایلی را تحت پوشش قرار می دهد که در برابر مدرنیسم جذبی به وجود آمده است. مبنای معماری مدرن که، سبکی غالب و جهان گیر در سده ی بیستم میلادی بود ریشه در تحولاتی دارد که خاستگاه آن شهر فلورانس در شمال ایتالیا در حدود 400 سال پیش از ظهور معماری مدرن بوده است. جهان مدرن در مقابل دنیای کهن منظر متفاوتی از هستی ارائه می دهد که برخاسته از باورهای عقلی و انسانی مدار است (قبادیان، 1382 :17). معماری مدرن به صورت یک مکتب معماری با مبنای نظری مدون و بناهای ساخته شده بر اساس اندیشه ی مدرن از اواخر قرن 19 میلادی شکل گرفت. این معماری در شهر شیکاگو آمریکا و در اروپا در شهرهای پاریس، برلین و وین شناخته شد (قبادیان، 1382 :30). معماری پست مدرن از دهه ی شصت میلادی به صورت موضوع و سبک مهمی مطرح شد و انتقادهای زیربنایی به اندیشه ی منطق گرایی و تکنولوژی مدار معماری مدرن وارد شد. رابرت ونتوری اصول فلسفی مدرن را زیر سؤال برد و بینش تکنولوژی مدار را رد کرد و به جای آن خواهان توجه به خصوصیات انسانی مدار گردید. ونتوری شعار کمتر بیشتر است میس وندر روهه را با کمتر کسل کننده است جواب داد. از نظر وی معماری تنها یک تکنیک و تکنولوژی نیست بلکه مسئله ی پیچیده ای در ساختمان وجود دارد که نمی توان نادیده گرفت. وی سبک بین المللی را مردود و به جای آن معتقد به زمینه گرایی شد زیرا هر بنایی بر اساس زمینه های فرهنگی، اجتماعی، تاریخی و کاربردی و شرایط خاص آن طراحی می شود (قبادیان، 1382 :100).
معماری مدرن
معماری مدرن به عنوان نقطه عطفی در تاریخ معماری غرب یا به عبارتی در تاریخ معماری جهان بود زیرا برای اولین بار نگرش از سنت، تاریخ و گذشته به عنوان منبع الهام معماری تغییر جهت داد و آینده و پیشرفت به عنوان موضوع و هدف اصلی معماری مطرح شد. معماران و نظریه پردازان مدرن سعی می کردند معماری را به عنوان علم و تکنولوژی با جهان در حال تحول همگون سازند (قبادیان، 1382: 84). معماری مدرن در قالب سبک جهانی ظهور کرد سبکی که پس از جنگ جهانی اول ریشه دواند و در بازسازی اروپا در دوره پس از جنگ جهانی دوم اشاعه یافت. این سبک داعیه ی آن داشت تا با کنار گذاشتن بی برنامگی و مدیریت سنتی از طریق اتخاذ یک نظام معماری جهانی فرآیند معماری و طراحی ساختمان را اصلاح کند. این معماری جدید با موازین عقلی، سازماندهی شده بود و از کارآمدترین مصالح نظیر بتن، فولاد و شیشه استفاده می کرد (مالپاس، 1386 :4).معماری مدرن تازه و همگانی است و ریشه در مفاهیم ساختمانی دارد که با یک جامعه ی صنعتی جدید مناسب است به گونه ای که دگرگونی و ترکیب آن، جامعه ای در حال آزمون و شدن را هدف می گیرد. فضا در آن با خواص فیزیکی مشابه به کار گرفته می شود. از فرم مجرد استفاده می کند و گرایش به معماری ناب دارد (جودت، 1384: 78). سنجش معماری مدرن معمولاً متوجه مفهوم عملکردگرایی است، پس پیش از هر چیزی به سودمندی و کارایی توجه دارد. حتی برخی معتقدند مدرنیسم بنده ی قدرت حاکمیت سرمایه داری بوده و معماری را قربانی کرده است که به معنای این است که فرم ها به صورت منطقی از نیازها و منابع کمی قابل دریافتند (نوروز برازجانی، 1382: 93). هدف معماری مدرن در اولین مرحله به قول میس وندر روهه «کم بیش است» بود و نیز برانکوچی می گوید «سادگی هدف هنر نیست ولی شخص در رهیافت به معنی حقیقی چیزها، علی رغم میل خود به سادگی می رسد». در این سکنی گزینی جدید این نوع از سادگی واقعیت یافته است. اما هدف در اینجا به سادگی محدود نشد. گیدبن دومین مرحله ی رشد معماری مدرن را «انسانی کردن شهری» و سومین مرحله را تجلی «یادمان گرایی جدید» که عبارت از خلق ساختمان هایی است که زندگی اجتماعی، آیینی و اشتراکی انسان ها را نمادین می کند تعریف کرده است. او در سال 1954 «منطقه گرایی جدید» را به عنوان نکته ی چهارم اضافه کرده و اظهار می کند معماری قبل از ساختن هر پلانی ناگزیر طریقه ی زندگی در مکان را بررسی می کند (نوروز برازجانی، 1382: 97). معماری مدرن به سه دوره ی اولیه، متعالی و متأخر تقسیم می شود که مدرن اولیه خود به سه سبک شیکاگو، نهضت هنر و جنبش فوتورسیم تقسیم می شود. معماری مدرن متعالی یا به عبارتی اوج معماری مدرن در بین دو جنگ جهانی اول و دوم یعنی عمدتاً در دهه ی بیست و سی میلادی در اروپا شکل گرفت و در دوره ی مدرن اولیه کماکان سبک های تاریخ گرایی همچون نئوکلاسیک، رمانتیک و به خصوص التقاطی به عنوان سبک های مهم و رایج در غرب حایز اهمیت بودند. یکی از موضوعات کلیدی و بسیار مهم در دوره ی مدرن تعالی مسئله ی صنعت، تولیدات صنعتی و تکنولوژی بود (قبادیان، 1382: 50). لوکوربوزیه استفاده از تیرآهن و بتن و پیش ساختگی را مسیر معماری آینده تلقی کرده و تنها راه حل شهرهای آینده را بلندمرتبه سازی و پیش ساختگی می داند. معماری مدرن متأخر را می توان بعد از جنگ جهانی دوم تا اوایل دهه ی 70 محسوب کرد (قبادیان، 1382: 63).
تحولات رخ داده در حوزه ی معماری در سه دهه ی پایانی قرن گذشته سبب متزلزل ساختن ارکان تنها سبک فراگیر و جهانی در بخش عمده ای از قرن بیستم یعنی معماری مدرن گردید. این تحولات ریشه در تغییرات بنیادی فکری و اجتماعی و دگرگونی نگرش نسبت به خود و جهان پیرامون در غرب داشته است (قبادیان، 1382: 89). اما به زعم جنکز شهرک هایی که اصول بنیادی آن بر عقل گرایی جهان شمول و مهندسی محیط کار استوار بوده است نقطه ی اوج مدرنیسم در حوزه معماری به شمار می رود (مالپاس، 1386: 5). نظریه عملکردگرایی مدرن بر این باور است که معماری صرفاً با تحلیل علمی برنامه برای تعیین و برآورد نیازهای کارفرما عمل می کند (کیت نسبیت، 1386: 88) و مدرنیسم با کاربرد و طبیعت که هر دو ساختاری انداموارند رابطه ی ستیزه جویانه ای داشته است. در میان مدرنیسم ها لوکوربوزیه تقریباً تنها کسی است که به جست و جوی یک نظام تناسباتی انسان محور و مدولار پرداخت (کیت نسبیت، 1386: 98). مایکل گریوز می گوید جنبش مدرن با رد نمود انسانی یا انسان گرایی معماری پیشین، شکل شاعرانه را به نفع هندسه های غیر تمثیلی و انتزاعی تضعیف کرد. معماری مدرن با محدود ساختن هشیارانه مسائل به مشکلاتی که باید حل کند راه حل هایی ارائه می دهد که ناب و خالص بوده، با این وجود آزار دهنده و ملال آورند. در نتیجه معماری مدرن با علم مدرن شعر یا هنر که جملگی پیچیدگی و تضاد را دریافته اند هم سطح نیست (کیت نسبیت، 1386: 125). معماری مدرن قیاس ماشینی را به جای قیاس ارگانیک پذیرفت. اگر ماشین اغلب بر پایه ی نظام های طبیعی طراحی می شوند اما کاربرد الگویی فرمال، معماری را از ارجاع مستقیم به طبیعت بازداشت.
معماری پست مدرن
چارلز جنکز عقیده دارد که آگاهی از پست مدرن با تاریخچه ی غریبی همراه است که نیاز به اندکی توضیح دارد. این جریان در بیست سال اخیر توسعه یافته و هم اکنون به سرعت در جریان متمرکز شدن و پیش روی به سوی یک روش جدید است. منتقدان معماری تاریخچه پست مدرن معتقدند که اشکال گرایش هایی که در تمام طول دهه در کارهای گروهی از معماران آمریکایی و به طور مشخص در کارهای اروسارینن، ادوارد دورل استون، مینو رویا ماساکی، فیلیپ جانسون نمایان بود در نهایت به صورت اصول جاافتاده معماری پست مدرن که خود بازتابی در برابر معماری مدرن بود معقول شدند (جودت، 1384: 79). بنای پست مدرن بنایی است که دست کم خود را در برابر معماری مدرن در آنِ واحد در دو سطح مطرح می کند: یکی برای معماران و گروه محدودی از علاقه مندان که به مفاهیم خاص معماری می پردازند و دیگری برای عموم مردم با سکنان بومی، که به سایر جنبه ها چون آسایش و سنت و طریقه ی زندگی و... توجه دارند. به این ترتیب معماری پست مدرن دورگه به نظر می رسد. می توان آن را به جلوه ی یک معبد کلاسیک یونان تشبیه کرد (جودت، 1384: 84). گرایش گسترده و روندهایی که معماری پست مدرن را می سازند همه یک وجه اشتراک دارند و آن در طلب معنا بودن است. فضای پست مدرن را می توان به باغ چینی تشبیه کرد. فضای باغ چینی برای این که خود را از بند اندیشه گرایی برهاند مفهوم معمولی زمان- مکان و اصول اجتماعی- منطقی را که هر دو تشکیل دهنده اصول معماری و رفتار هستند را موقتاً باز می ایستاند. پست مدرن ها فضا را با استفاده از پارتیشن، خرده شده و بغرنج مطرح می کنند (جودت، 1384: 107). معتقدان مکتب پسا مدرن محیطی با معنا را می طلبند و این اعتقاد و عملکردگرایی، که معماری را تا حد تبدیل شرایط عملی اجتماعی و اقتصادی به فرم تنزل می یابد، انکار می کنند. با انتقادات نیچه از مدرنیته از اواخر قرن نوزده که در آلمان آغاز و توسط اندیشمندانی چون فروید، هایدگر، دریدا، لیوتار و... مورد بسط و شرح قرار گرفت به این نتیجه ی منطقی رسید که اگر فلسفه روح زمان و معماری کالبد زمان است با عوض شدن روح زمان، کالبد هم عوض می شود (قبادیان، 1382: 89). بسیاری از معماران و نظریه پردازان معاصر دیدگاه هایدگر مبنی بر این که رابطه با طبیعت در غنای تجربه انسانی امری حیاتی است را مورد استفاده قرار داده اند (کیت نسبیت، 1386: 75).رابرت استرن، رابرت ونتوری و چالرز مور را بنیان گذاران تاریخ گرایی پسا مدرن به شمار آورده اند که از لحاظ نظری تأکید و تمرکز را از فرمالیسم مستقل و مدرن به جست و جوی معنا تغییر داده اند. استرن سه حوزه اصلی توجه این معماران پسا مدرن را که جملگی بر تولید معنا مربوطند، بر می شمرد: نما، شهر و ایده ی «حافظه ی فرهنگی». وی این سه حوزه فعالیت یا اصل که بر توجهات تأکید دارند تزیین گرایی، زمینه گرایی و اشارت گرایی می نامد. به اعتقاد استرن، در فرم های جنبش تاریخ گرایی پسا مدرن نوع واقع گرایی نهفته است چرا که این فرم ها شناسه ی «محیط اجتماعی فرهنگی و سیاسی ای هستند که آنها را به وجود آورده است». هر سه اصل استرن نقش مهمی را برای تاریخ در تولید و ایجاد معنا در معماری پسا مدرن قائل می شوند (کیت نسبیت، 1386: 129). معماری پست مدرن توجه خود را به برخورد منتقدان با کلان ها و سبک های موجود، پذیرش هویت منطقه ای و بازگشت به سنت های عملی معطوف می سازد. معماری پست مدرن در پرتو روندی که جنکز آن را «رمزگذاری دوگانه» می خواند، روندی که هم مورد پسند خاص و عام و هم باب طبع طراح و مصرف کننده است، با عاریه گرفتن سبک های ادوار مختلف و استعانت از وجود بناهای دیگر، در طرح های خود تنوع گرا و التقاطی می باشد. همان گونه که جنکس اشاره می کند معماری پست مدرن به همان میزان که رو به جلو حرکت می کند متضمن بازگشت به گذشته نیز هست. اما این بازگشت ها، همزمان فصل اختلافی با گذشته دارد که همان دخالت جهان مدرن است. کنت فرامپتون، از دیگر نویسندگان برجسته معماری پست مدرن، طرفدار نوعی «منطقه گرایی منتقدانه» است. تقلیدهای تعویض آمیز پست مدرن از سبک های پیشین به معنای بازگشت به دوره ماقبل مدرن نیست. پست مدرن از مؤلفه های ماقبل مدرن به نحوی استفاده می کند که هم سبک هایی را که سبک معاصر از آن نشأت گرفته به رسمیت می شناسد و هم به وجهی تضمین آمیز آنها را در طرح های فرامدرن خود ادغام می کند.
معماری پست مدرن به جای دگرگون سازی هویت ساکنان محیط های اجتماعی با هدف سازگار کردن آنها با طرح های عقلانی از پیش تعیین شده می کوشد به محیط اجتماعی جنبه انسانی ببخشد و در عین حال حداکثر استفاده را از مواد و مصالح و پیشرفت های حاصله در عرصه مدرن در زمینه ی تکنیک های ساخت و ساز به عمل آورد. (مالپاس، 1386: 8).
ویژگی های معماری مدرن:
معماری مدرن بیش از هر چیز به کارایی و عملگرایی توجه دارد و از سبک و ابزار آلاتی بهره می گیرد که تا به حال سابقه ی چنین استفاده ای تا به این اندازه نداشته است و به گونه ای در دوره مدرن سعی در پیشرفت دارد و از تمام امکانات برای رسیدن به این هدف بهره می جوید. خواه این استفاده سبب محدودیت نقش انسانی در ایجاد آن شود و خواه سبب برتری تکنولوژی بر آدمیت شود. این هدف زمانی بهتر میسر می شود که با کمترین هزینه و بالاترین کارایی باشد و بهترین راه آن است که متوسل به تکنولوژی و برآوردهای علمی شویم. معماری مدرن در عین حال، حالت کل گرایانه دارد یعنی با توجه به این که ساختمان ها به صورت صنعتی ساخته می شوند گستردگی و جامعیت می یابد و منحصر در شخص یا سبک خاصی نمی شود. این سبک معماری، جهت برآورده کردن نیازها عمل می کند و چون از فرم مجرد استفاده می کند ضد تزئین، ضد نمایش، ضد استعاره، ضد یاد و راه تاریخی و ضد طنز است و به گونه ای در این سبک معماری معنا رخت بر بسته است. یعنی دیگر معماری معنی و مفهوم خاصی انتقال نمی دهد و در پی پاسخ به پرسش یا واکنش به دیدگاه خاصی نیست. کرستین هریس فیلسوف و مدرس دانشگاه ییل معتقد است ویژگی «عینیت گرایی» مدرنیته فواید نامناسب دارد. اول این که محیط مادی به مواد و مصالح در دست انسان ها تبدیل شده است تا به گونه ای کورکورانه و حساب نشده از آن بهره برداری کنند و دوم این که معماری جزئی از فرهنگ تکنولوژیکی است که طالب « ماشین هایی برای زندگی» است نه خواستار باشیدن ها (کیت نسبیت، 1386: 142).از دیدگاه زوری معماری مدرن ویژگی هایی دارد که از جمله: 1- طراحی بر اساس پلان آزاد 2- ایجاد ارتباط مطلق بین فضای داخلی و خارجی، انعطاف و آزادی در ایجاد دیوارهای داخلی 3- جمع آوری تمامی نکات مثبت، تجربیات فضایی در طول تاریخ در معماری مدرن 4- بهره وری از فناوری جدید به خصوص شیشه به جای دیوارهای بلند (8). اما لوکوربوزیه اصول پنج گانه دیگری نیز مانند مرتفع سازی، باغ روی بام، کاربرد پنجره کشیده نمای آزاد و سقف کنسول را از اصول معماری مدرن می داند (10).
ویژگی معماری پست مدرن:
در معماری پست مدرن به علت وجود ضعف هایی در معماری مدرن سعی در رفع آنها و ایجاد فضایی دارد که متفاوت و بهتر از دوره مدرن باشد. پست مدرن به طور کلی غیر انحصاری است در برابر مدرنیسم. یعنی پست مدرن در حال پیدا کردن منطقی برای تجدد مآبی در قرن بیستم است.یکی از مشخصاتی که پست مدرن ها برای خود قائل هستند تبعیت از نوعی متافیزیک نامعمول است (جودت، 1384: 101). پست مدرن ها می گویند هر چند جوهرهای متافیزیسم و اصول مذهبی در حال از بین رفتن هستند اما یک اصل کلی کماکان وجود دارد و آن اینکه عملکرد معنوی باقی خواهد ماند. قلمرو معنوی آنها همانند نقاشان سورئالیست در اطراف استعاره های مجازی یا صریح در یک فرم معماری بیان می شود (جودت، 1384: 102). پست مدرن نه یک جنبش انقلابی، که یک حرکت تدریجی و التقاطی است. آنچه زمانی در بیان معماری مدرن حذف و نفی می شد مجدداً به دست پست مدرن ها بازگردانده شد (جودت، 1384: 108). اکثریت پست مدرن ها بر این اعتقادند که یکی از مفاهیم کلیدی برای پست مدرنیسم تعدد گرایی در برابر وحدت گرایی مدرنیسم است (جودت، 1384: 152).
فرم های ساختمان بر اساس معماری پست مدرن دارای ویژگی هایی است از جمله:
1- خصوصیات فرهنگی اجتماعی تاریخی و اقتصادی افرادی که از آن ساختمان استفاده می کنند.
2- خصوصیات شهری، خیابان، کوچه، مغازه
3- شرایط اقلیمی، رطوبت، سرما و گرما
4- نحوه ی زندگی روزمره اهالی ساختمان، نیازهای آنها، عادت آنها، طرز استفاده و پیش زمینه های ذهنی آنها و رابطه با فرم های زیستی
به نظر چارلز جنکز معمار نباید به تنهایی ساختمان را طراحی کند (آنچه در معماری مدرن مرسوم بود) بلکه باید همکار و مشاور داشته باشد. الگوی شکلی ساختمان نباید تنها در ذهن معمار باشد بلکه باید آن چیزی باشد که ساکنان آینده ی ساختمان با آن انس و آشنایی دارند و می توانند با آن ارتباط برقرار کنند (قبادیان، 1382: 103). به معماری پست مدرن، معماری پاپ یا مردمی نیز می گویند چرا که در این معماری از انجام تزئینات و رنگ های عامه پسند و جالب توجه برای مردم استفاده می شود. بر خلاف مدرن که قشر خاصی می تواند متوجه معانی و مفاهیم انتزاعی آن شود. ساختمان پست مدرن دارای دوگانگی در قواعد و مفاهیم است یکی برای قشر روشنفکر و دیگری برای عامه ی مردم (قبادیان، 1382: 105). از دیگر ویژگی های معماری پست مدرن آن است که هنرمندان پست مدرن شکل و شمایل انسانی و دیگر فرم های قابل شناخت را مجدداً در کارهایشان عرضه کرده اند و به سلطه ی دراز مدت انتزاع که با کوبیسم، کانستراکتیویسم و سوپرمانیسم شروع شده بود پایان بخشیدند. در معماری پسا مدرن، به کارگیری سبک های تاریخی یا اجزایی قابل شناخت سبک های خاص مفهوم و مقصودی مشابه دارد. به نظر جنکز معماری پست مدرن ویژگی هایی دارد از جمله:
1- نوعی معماری پلورالیستی است- شدیداً التقاطی- که از تفاوت و تمایز و غیریت تجلیل و از سبک ها و زبان های مختلف اقتباس می کند.
2- این التقاط گرایی به نوعی متنافر نوعی هماهنگ و هارمونی ناموزون، نوعی کاربرد مواد ضد و نقیض و نوعی پارادوکس منجر می شود که دومین ویژگی پست مدرن است. این تنافر هزل آمیز و شوخ طبعانه است.
3- نوعی شهرگرایی و شهرنشینی که ساختمان ها به تنهایی به چشم نمی آیند و آمیزه ای از آیین ها، تقلیدها و تمسخرها و موجب بسط سایر ساختمان ها در پیرامون خود می شوند.
4- ساختمان های پست مدرن دارای شخصیت انسانی یا انسانی شکل هستند.
5- نشان دهنده ی رابطه ی بین گذشته و حال هستند.
6- اشتیاق به معنی و محتوا دارند.
7- وجود رمزگذاری مضاعف از ترکیب و کنار هم قرار دادن سبک هاست. ساختمان پست مدرن بیانگر این یا آن نیست بلکه بیانگر هم این و هم آن است.
8- ساختمان پست مدرن چند بنیانی یا چند وجهی است. یعنی می تواند معنای چیزهای زیادی باشد. بر خلاف تک معنایی یا تک وجهی بودن ساختمان مدرنیست. معماری پست مدرن چند بنیانی، غیر انحصاری، طفره رونده، طنین دار و سمبلیک هستند.
9- به تفسیر مجدد سنت می پردازند یعنی کپی صرف گذشته نیستند.
10- بسیاری از ساختمان های پست مدرن در اشتیاق بازگشت به مرکز غایت هستند(7).
شباهت ها و تفاوت های معماری مدرن و معماری پست مدرن
این دو سبک شباهت های زیادی به هم ندارند ولی معماری پست مدرن از بعضی جنبه ها از معماری مدرن پیروی کرده است و باعث ایجاد شباهت بین آن ها شده است. مثلاً از لحاظ توجه به تکنولوژی و استفاده از روزآمدترین وسایل و ابزار آلات ساختمان سازی جهت سهولت کار؛ مورد دیگر توجه به پیشرفت است هر چند این جنبه در پست مدرن به صورت واضح لحاظ نشده است اما به شکل غیر قابل انکاری در این سبک دیده می شود. هم معماری مدرن و هم معماری پست مدرن در استفاده از تکنولوژی و صنعت و در شکل دادن به هویت ساختمان هم داستان هستند. اما معماری در این بستر به دنبال خلوص و سادگی نیست آن طور که معماری مدرن به دنبال آن بود (Best and Kellner, 1997, p. 153). جنبه دیگر شباهت به نوعی توجه به نیاز است هر چند در معماری مدرن عملکردگرایی هدف اصلی است تا به نیازها پاسخ داده شود، اما در پست مدرن نیز این توجه به نیاز جامعه و فرد دخیل است یعنی همان شعار پست مدرن ها که می گویند معماری نباید توسط یک نفر انجام شود بلکه باید افراد زیادی دخیل باشند. در عین حال مورد توجه و پسند مشتری نیز باشد. این یعنی توجه به نیاز و نوع درخواست افراد انسانی، که در پست مدرن نیز به گونه ای شاهد آن هستیم. شباهت بعدی که میان این دو سبک می توان برشمرد جنبه مثبتی است که از معماری مدرن به معماری پست مدرن رسیده است و آن تکیه بر مدیریت و برنامه ریزی است که دوره مدرن را از سنتی جدا می کند که در این دوره نیز شاهد آن هستیم. از لحاظ شباهت این دو سبک می توان این تعبیر را به کار برد که معماری پست مدرن «پای بر روی دوش مدرن» گذاشته است یعنی توجه به معماری های مدرن و تکامل خود جهت پاسخ به نیازهای تازه تر.اختلاف و تفاوت های این دو سبک معماری به نظر می رسد بیش از شباهت های آنها باشد. معماری مدرن در معنای اصلی کلمه گذر از تاریخ و گذشته است در حالی که در پست مدرن به نوعی توجه اکید به سنت و تاریخ هر فرهنگ و تمدنی از جنبه های اصلی این سبک معماری می باشد. به عبارت دیگر بست و کلنر معتقدند که «معماری مدرن تاریخ را رد می کند در حالی که معماری پست مدرن به خاطر برخورداری از منابع نمادین و سبکی غنی اش آن را حفاری می کند» (Best and Kellner, 1997, p. 153). معماری مدرن با هدف جهانی سازی (یعنی سبک بین المللی) پا به عرصه گذاشته است در حالی که معماری پست مدرن زمینه گرایی و توجه به سنت های هر قوم و ملتی را مد نظر گرفته است. معماری مدرن نوعی وحدت گرایی را بر اساس عدم توجه به تاریخ و با جهانی سازی در خود دارد؛ اما در سبک پست مدرن با توجه به سنت و زمینه گرایی، کثرت انگاری را شاهد هستیم. جنکس می گوید که «پست مدرنیسم تلفیق گزینشی هر سنت با سیاق پیش از خودش می باشد، هم ادامه مدرنیسم است و هم فراتر رفتن از آن» (جنکس، 1376، ص 9). در معماری مدرن نوعی رابطه ستیزه جویانه با طبیعت و کالبدهایی که شکل انداموار دارند دیده می شود که در معماری پست مدرن بر عکس است یعنی توجه به طبیعت و الهام از آن وجود دارد. معماری مدرن با رد نمود انسان انگارانه و شاعرانه سبک های پیشین به نفع هندسه های غیر تمثیلی و انتزاعی خود را وارد وادی جدیدی کرد؛ اما در معماری پست مدرن می بینیم که توجه به جنبه های انسانی بخشی مهم است. در معماری مدرن استفاده از فرم های مجرد و بی معنا بیداد می کند در حالی که توجه به معنا و فرم های متنوع جهت جذابیت در معماری پست مدرن هدف است. در معماری مدرن به علت فقدان مکان و عملکردگرایی این سبک شکافی میان اندیشه و احساس را شاهد هستیم که معماری پست مدرن از این لحاظ نقطه مقابل معماری مدرن می باشد. معماری مدرن جهت پیشرفت، و به هدف رسیدن دست به تخریب محله های قدیمی و سنتی شهر برای ایجاد نشانه های جدید شهری زد که این امر در معماری پست مدرن با اعتراض شدید و حمایت از این گونه بافت ها همراه شد. در پست مدرن تزیین گرایی و توجه به علایق و سلیقه های مختلف اهمیت دارد در حالی که در معماری مدرن با سادگی و شعار کم بیش است آن را توجیه کرده اند. در معماری پست مدرن پیروی از نوعی متافیزیسم غیر معمول را می بینیم که در معماری مدرن اهمیتی نداشته است. در معماری مدرن کارکردگرایی و تفکر ریاضی حاکم است. به نظر جنکس آیین حاکم مدرنیسم در معماری را می توان بهبودی عمل گرا نامید که اعتقاد آن کار بیشتر با امکانات کمتر بود (جنکس، 1376: ص 31). ولی در معماری پست مدرن علاوه بر کارکردگرایی تفکر فرهنگی نیز حاکم است، بنابراین در معماری پست مدرن نوعی پلورالیسم دیده می شود؛ بنابراین روح ساختمان پست مدرن با دموکراسی سازگارتر است و روح ساختمان مدرن با استبداد. در نهایت معماری پست مدرن نسبت به عملکرد، دید هنرمندانه ای داشته است که در معماری مدرن فقط به انجام رسیدن مد نظر بوده است.
نتیجه گیری:
با توجه به معماری مدرن و پست مدرن و ویژگی هایی که برای هر یک برشمردیم، می توان با نگاه خاص این گونه تحلیل کرد که از این سبک ها دوره ای از تاریخ معماری را می گذرانند که در آنها شرایط اجتماعی اقتصادی و محیطی و به ویژه فلسفی تأثیر گذار بوده است. معماری مدرن در طی تاریخی که داشته است با معضل بزرگی درگیر بوده و ناچار در رفع آن برآمده است و آن رخ دادن جنگ می باشد. به این دلیل با مکاتب فلسفی و دیدگاه ها و فضای مدرنیته نتوانسته هماهنگ باشد اما معماری پست مدرن با احساس کمبودهای این سبک و در عین حال با فراغ بال و پشتوانه فکری غنی پا به عرصه گذارده است. معماری مدرن به نوعی ایجاد کننده امنیت است، فرد دوره مدرن به دنبال زیبایی و تزیین نیست، به دنبال جایی است که در آن از بی خانمانی و عدم امنیت خود را دور زد. معماری مدرن با دوره مدنی آغاز شد که توجه به صنعت اصل بوده است و برای موفقیت در صنعت باید هر چیزی قربانی می شد. اعم از انسان تا شرایط و زندگی انسانی. دوره پست مدرن در نقطه مقابل با ارزش دهی به انسان و احساسات وی شکل گرفته است نه مانند دوره مدرن که با عقل محاسبه گر و سودجو همه چیز را در راه رسیدن به هدف نادیده می گیرد. معماری پست مدرن به دلیل احساسات متفاوت که در جاهای مختلفی بروز کرده است دارای گستردگی و تنوع شده است. بنابراین «اختلاف نظر درباره معنی با وجود عالم پست مدرن، خود پسامدرن می باشد و باید به این اجماع رسید که اجماعی وجود ندارد چنان که تکلمه مفهوم پست مدرن به عنوان عدم اجماع، این است که ناهمرایی نمی تواند زیر سلطه یک یا چند سوی ناهمرایی باشد یا به وسیله یکی از ناهمرای ها حاصل شود» (دیباج، 1377: 57). لیوتار مدعی است که بدون شک پست مدرن بخشی از مدرن و به یک معنی مقدم بر مدرن است. یکی اثر تنها اگر نخست پست مدرن باشد می تواند مدرن باشد.منابع تحقیق:
1- پشتیبان شبکه (1388) معماری پست مدرن.
www. infa@ nazeran.com.
2- جنکز، چارلز (1376) پست مدرنیسم چیست، ترجمه فرهاد مرتضایی، تهران: نشر مرندیز.
3- جودت، محمد رضا (1384)، «تو معماری را ترسیم می کنی ولی من آن را می سازم» مجموعه مقالات معماری و شهر سازی، تهران: انتشارات گنج.
4- حاتمی، زینب (1390) فلسفه مدرن gif
5- دیباج، سید موسی و سلطان زاده، حسین (1377)، فلسفه و معماری، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.
6- رایگانی، ناصر (1385) معمای مدرن.
www. mihan.com/ public/ public/ user- data
7- علیزاده، بختیار (1389)، بانه معماری/ معماری پست مدرن.
www. stadik. mihanblog.com.
8- قبادیان، وحید (1382)، مبانی و مفاهیم در معماری معاصر غرب، تهران: دفتر پژوهش های فرهنگی.
9- مالپاس، سایمون (1386)، پست مدرن، ترجمه حسین صبوری، تبریز: انتشارات دانشگاه تبریز.
10- نسبیت، کیت (1389)، نظریه های پسامدرن در معماری؛ ترجمه محمد رضا شیرازی، تهران: نی.
11- نوروز برازجانی، ویدا (1382)، گزیده ای از معماری: معنا و مکان، تهران: انتشارات جان و جهان.
www.blogfa.com/layout/shamim/log title.
12- Steven Best, Douglas Kellner (1997) The Postmodern Turn, Guilford Press.
منبع مقاله:
کتاب ماه هنر، شماره 174، اسفندماه 1391
/م