زمینه پیدایش
خواجهای، خوش خدمتی غلام خود را پیش جمعی میستود و میگفت: آنچنان این غلام وظیفهشناس است که وقتی او را به جایی میفرستم، چون در راه به چیزی توجه ندارد، لحظه بازگشتنش را هم میتوانم پیشبینی کنم. حاضران درخواست کردند که این امر شگفت را به آنان نشان دهد. خواجه، غلام را مأمور کرد تا پیامی را به مکانی برساند. چون غلام رفت، خواجه به تخمین میگفت: اکنون به فلان کوی رسید، از فلان برزن عبور کرد، به چنین بازاری وارد شد، از بازار بگذاشت، پیغام رساند و بازگشت و در راه است و اینک پشت در ایستاده است. آنگاه خواجه غلام را صدا زد و غلام وارد شد. در آن جمع خواجهای دیگر حضور داشت. شب ماجرای آن غلام را با غلام سیاه خود قصه کرد و او را سرزنش فرمود. غلام گفت: در جایی شما نیز چنین بگویید تا بدانید من از آن غلام کم نیایم. خواجه با اعتماد به گفته غلام، روز دیگر در مجلس همان ادعا را مطرح کرد و برای اثبات ادعای خود، غلام را به جایی دور فرستاد و پیوسته به حضار، مسافت پیموده غلام را تعیین کرد و پس از ساعتی گفت: اینک غلام حاضر است. آنگاه غلام را خواند و غلام بر در بود. خواجه با نهایت خرسندی پرسید: فرمان را انجام دادی؟ گفت: آقا! هنوز کفشهایم را پیدا نکردهام.(1)پیامها
تقلید کورکورانه از دیگران موجب رسوایی انسان میشود. در نکوهش تقلید کورکورانه و اطاعت بیچون و چرا از دیگران و آنگاه که کسی به تقلید از دیگری بخواهد کاری انجام دهد و نتواند رسوا شود، به کار میرود.ضرب المثل های هم مضمون
پی تقلید رفتن از کوری است.عبادت به تقلید، گمراهی است.
کلاغ آمد چریدن یاد بگیرد، پریدن هم یادش رفت.
کلاغ خواست راه رفتن کبک را بیاموزد، راه رفتن خود را هم فراموش کرد.
مباش بنده تقلید، اگر نه حیوانی.(3)
اشعار هم مضمون
خلق را تقلیدشان بر باد داد * ای دو صد لعنت بر این تقلید باد گاو و خر را نکند خوردن گندم، آدم * شرف مرد به تقلید نگردد حاصل (بیدل)نمیدانم، به هر جایی که هستی * خلافِ رسم و عادت کن که رستی (شبستری)
هر چه خلاف آمد عادت بود * قافلهسالار سعادت بود (نظامی)
ریشه های قرآنی حدیثی
قرآن کریم: «وَإِذَا قِیلَ لَهُمْ تَعَالَوْاْ إِلَى مَا أَنزَلَ اللّهُ وَإِلَى الرَّسُولِ قَالُواْ حَسْبُنَا مَا وَجَدْنَا عَلَیْهِ آبَاءنَا أَوَلَوْ کَانَ آبَاؤُهُمْ لاَ یَعْلَمُونَ شَیْئًا وَلاَ یَهْتَدُونَ؛ چون به آنان گفته شود به سوی آنچه خدا نازل کرده است و به سوی پیامبر بیایید، میگویند: آنچه پدران خود را بر آن یافتهایم، ما را بس است. هر چند پدرانشان چیزی نمیدانستند و هدایت نیافته بودند؟ (مائده: 104)پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله): «لا تکونُوا اِمَّعَةً، تقولون، اِنْ اَحْسَنَ الناسُ اَحْسَنّا، واِنْ ظَلَموا ظلمْنا! ولکن وَطِّنُوا انفسَکُمْ اِنْ اَحْسَنَ الناس أنْ تُحْسِنُوا، و إنْ اَساؤُوا اَنْ لا تَظْلِمُوا؛ مقلد و بیاراده نباشید که بگویید: اگر مردم خوبی کردند، ما خوبی میکنیم و اگر ستم کردند، ما هم ظلم میکنیم، بلکه از خودتان اراده داشته باشید. اگر مردم خوبی کردند، شما خوبی کنید و اگر بدی کردند، شما ستم نکنید».(2)
لغات
رستی: رها شدیپینوشتها:
1. امین خضرائی، فرهنگنامه امثال و حکم ایرانی، شیراز، نوید شیراز، 1382، چ 1، ص 907.
2. غلامرضا حیدری ابهری، حکمتنامه پارسیان، قم، نشر جمال، 1385، چ 1، ص 129.
3. همان.
4. منذری شاهی، الترغیب و الترهیب، ترجمه: مصطفی محمد عمارة، بیروت، دار احیاء التراث، 1388 هـ.ق، چ 3، ج 3، ص 341.
مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما
/ج