تحلیلی بر کارنامه کنش سیاسی میس لمبتون در ایران

ایران شناسی، به عنوان مجموعه ای از مطالعات علمی و منظم در حوزه های گوناگون تمدن و فرهنگ و تاریخ ایران، توسط اروپاییان بنیاد نهاده شد. ایران شناسی نیز همچون شاخه های دیگر شرق شناسی، جزئی از تمهیدات استعمار
پنجشنبه، 8 خرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
تحلیلی بر کارنامه کنش سیاسی میس لمبتون در ایران
تحلیلی بر کارنامه کنش سیاسی میس لمبتون در ایران

 

نویسندگان: دکتر امیر روشن، محسن شفیعی سیف آبادی




 

ایران شناسیِ انگلیسی

ایران شناسی، به عنوان مجموعه ای از مطالعات علمی و منظم در حوزه های گوناگون تمدن و فرهنگ و تاریخ ایران، توسط اروپاییان بنیاد نهاده شد. ایران شناسی نیز همچون شاخه های دیگر شرق شناسی، جزئی از تمهیدات استعمار برای اعمال سلطه بود.
از میان کشورهای استعماری و غربی، ایران شناسی فرانسوی، انگلیسی، آلمانی و روسی، رایج تر و تأثیرگذارتر از سایر گونه های ایران شناسی است. سابقه بحث ایران شناسی به معنای اصطلاحی آن که در ذیل شرق شناسی قرار می گیرد، به مطالعات انگلیس ها درباره ایران در قرون پانزده و شانزده برمی گردد که تبادل سفیر میان دو کشور به طور رسمی صورت گرفت. تحقیق درباره زبان فارسی به وسیله افرادی چون شوستر، ریچاردسن، جانسون، ولاستون، پالمر، اشتنگاس و لمبتون، و نیز تحقیق درباره تاریخ و جغرافیای ایران به وسیله اشخاصی چون سرجان ملکم، سر پرسی سایکس، و ادوارد براون که مبنایی برای تدوین و تألیف کتاب هشت جلدی«تاریخ ایران کمبریج»شد(1)، از کارهایی است که مستشرقان انگلیسی بدان ها پرداخته اند. البته پیش از همه این افراد، باید از لرد کرزن نام برد. او به سال 1899م فرمانروای کل هندوستان شد و به مسائل ایران توجه خاصی داشت. وی به سال 1892م کتاب مشهور خود«ایران و قضیه ایران»را منتشر ساخت. ایران شناسان انگلیسی، هر یک در دوره ای از تاریخ ایران تخصص دارند؛ مثلاً مویل در عصر مغول، سیوری در عصر صفویه، و لمبتون در عصر سلجوقی و مغول شاخص هستند.

لمبتون در یک نگاه

آن کاترین لمبتون، در تاریخ هشتم فوریه 1912م در انگلستان به دنیا آمد. وی تحصیلات عالی خود را در رشته زبان های شرقی در دانشگاه معروف کمبریج به پایان رساند و بعد از استخدام در وزارت امور خارجه انگلستان، مأمور این کشور در ایران شد. او در ایران زبان فارسی خود را تکمیل کرد؛ ابتدا لهجه دختران تهران را فراگرفت و خیلی زود به زبان فارسی محاوره ای و کوچه بازاری تسلط یافت؛ به طوری که مخاطبش نمی توانست تشخیص بدهد که او انگلیسی است. در ادامه به اصفهان رفت و در آن شهر نیز لهجه های اصفهانی و بختیاری را آموخت. در مراجعت از این سفر، چون حادثه شهریور 1320 نزدیک می شد از طرف سفیر انگلیس در تهران مأمور اداره اطلاعات و مطبوعات سفارت انگلیس در ایران گردید.(2) لمبتون علاوه بر زبان فارسی به زبانهای عربی و ترکی نیز به خوبی تکلم می کرد و لهجه محلی این زبانها را هم می دانست. او از 1939 تا 1945 وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران و از 1953 تا 1979 استاد زبان فارسی دانشگاه لندن بود. لمبتون درباره ی ایران و تاریخ و قومیت های آن اطلاعات بسیار گسترده ای داشت و در این رشته ها استاد بود. به گونه ای که سر بولارد، وزیر مختار انگلستان در تهران، در تمام کارهای خود همیشه به لمبتون تکیه می کرد و از او به عنوان مشاور عالی قدر در مکاتبات خود نام برده است.
در گزارشی از جلسه انجمن سلطنتی آسیای مرکزی در سالن انجمن پادشاهی بولینگن هاوس پیکادمی به تاریخ چهارشنبه هفتم دسامبر 1960، «سر ویلیام دیکسن» مارشال نیروی هوایی و رئیس انجمن، مدال سر پرسی سایکس مموریال را از طرف انجمن به وی اهدا کرد. او در این مراسم بیان داشت:
ما بر خود می بالیم که در خدمت پروفسور لمبتون هستیم، زیرا وی بزرگ ترین شخصیت صاحب نظر انگلیسی در مورد مسائل مربوط به ایران است. لمبتون اطلاعات وسیعی پیرامون تاریخ، عرف و عادات و زبان ایران دارد و گرانبهاترین عامل ارتباط بین انگلیس و ایران محسوب می شود.(3)
بینش سیاسی لمبتون در مورد ایران، بینشی استعماری و در واقع میراث تفکر لرد کرزنی محسوب می شود.

لمبتون و حزب توده

در هفتم مهرماه 1320 عده ای از بقایای گروه پنجاه و سه نفر، با محوریت سلیمان میرزا اسکندری گرد هم آمدند و حزب توده را تشکیل دادند. حزب توده ی تازه کار، با استفاده از سکوت توأم با رضایت سفارت انگلستان و آزادی نسبی کشور، مشغول به کار شد و به زودی به تشکیلات منسجمی تبدیل شد و با حمایت بی دریغ اتحاد شوروی در صحنه سیاسی کشور، نقش تعیین کننده ای پیدا کرد.
کمی پس از تأسیس حزب توده، مصطفی فاتح، عضو ایرانی و برجسته ی شرکت نفت ایران و انگلیس، با حمایت انگلیس، حزب همراهان سوسیالیست را تشکیل داد.
در آن شرایط حساس، همکاری انگلیس و شوروی ایجاب می کرد که میان هواداران و ابزارهای سیاسی و ایدئولوژیک آنان نیز همکاری و اتحاد ایجاد شود. از این رو مصطفی فاتح از طریق بزرگ علوی با برخی از روشنفکران توده ای مثل ایرج اسکندری، دکتر یزدی و عباس نراقی آشنا شد. علوی نیز به سفارش فاتح به معاونت لمبتون که در آن زمان رئیس «خانه پیروزی»بود منصوب گردید. احسان طبری نیز به پیشنهاد بزرگ علوی و تأیید لمبتون در شرکت نفت استخدام شد. طبری در آنجا مدیریت یک نشریه هفتگی به نام«تفسیر وقایع هفته»را برعهده داشت که اداره اطلاعات شرکت نفت آن را زیر نظر لمبتون منتشر می کرد. هدف این نشریه، توجیه سیاستهای انگلستان در ایران بود.(4)
در آن زمان خانه پیروزی(5) مرکز تبلیغات سیاسی انگلیسیها در ایران بود که در تمام دوران جنگ جهانی دوم، علاوه بر ایران در منطقه خاورمیانه، نقش بسیار مهمی برعهده داشت؛ و کاترین لمبتون ریاست این مرکز را برعهده داشت. همکاری میان عوامل روس و انگلیس به حدی بود که به یکدیگر کمک مالی و خدماتی ارائه می کردند. به عنوان مثال زمانی که روزنامه ی مردم دچار مشکل کمبود کاغذ شد، طی ملاقاتی میان یکی از افراد وابسته به انستیتوی خاورشناسی شوروی و لمبتون، کمبود کاغذ و مسائل مالی آن حل شد و روزنامه مجدداً به انتشار خود ادامه داد. این همکاری تا زمان ورود ارتش آمریکا به ایران و انجام مذاکرات روزولت و استالین در خصوص همکاری دوجانبه و متعاقب آن موافقت تلویحی و اعلام نشده ای بین شوروی و آمریکا علیه انگلستان ادامه داشت. به دنبال این موافقت، همکاری با مصطفی فاتح و آن لمبتون هم از دستور حزب توده خارج شد.(6)

جریان سیدضیاء الدین طباطبایی

در مردادماه سال 1322، با توجه به شرایط تازه ی کشور، انگلیسی ها تصمیم گرفتند یک بار دیگر سیدضیاءالدین طباطبایی را وارد صحنه ی سیاست ایران کنند. سیدضیاء پس از ورود به ایران با یاری همکاران و همدستان خود و به پشتیبانی صریح انگلیس ها «حزب اراده ملی» را تشکیل داد و برای فریب افکار عمومی، در لباس وطن پرست و مدافع مشروطیت، وارد میدان مبارزه شد.(7) برنامه ی انگلیسی ها و سیدضیاء این بود که با تشکیل مجلس با اکثریت قاطعی از هواداران سید و انتخاب او به نخست وزیری، قدرت به تمامی در دست او متمرکز و شاه منفرد و منزوی شود.(8)
علی رغم همه این ترفندها نقشه های سیدضیاء و انگلیس نقش بر آب شد. زیرا او مخالفان مهم و مؤثری داشت که هر یک در مخالفت با او انگیزه های خاص خود را داشتند.(نک: جدول زیر).
مخالفان سید ضیاء و دلایل مخالفت آنها

دلایل

مخالفان

می ترسید واقعه عزل احمدشاه به دست رضاشاه این بار در باب وی تکرار شود.

محمدرضا شاه   

خود نقشه دست یابی به قدرت و دیکتاتور شدن را در سر می پروراند و وجود رقیبی چون سیدضیاء را برنمی تابید.

قوام السلطنه

این افراد از جمله طرفداران مشروطه بودند و از پیش از وابستگی سیدضیاء به انگلیس و احتمال شکل گیری حکومت دیکتاتوری به دست وی آگاه بودند.

گروه های آزادی خواه و ملی گرایان

علاوه بر موارد فوق، در درون انگلیسی ها نیز مخالفت هایی در باب سیدضیاء شکل گرفت که از همه موارد ذکر شده برای سیدضیاء گرانتر تمام شد. اداره اطلاعات سفارت انگلیس به سرپرستی میس لمبتون با طرح روی کار آمدن سیدضیاء یا دست کم با شکل اجرای آن مخالف بود. از آنجا که خانم لمبتون متمایل به حزب کارگر و لیبرال بود، و حزب همراهان سوسیالیست به رهبری مصطفی فاتح هم مرتبط با اداره اطلاعات انگلیس بود، به همین دلیل با برنامه های سیدضیاء مخالفت کرد و همین امر عامل مؤثری در شکست سیدضیاء شد، زیرا عده ای از هواداران او را در مجلس متزلزل نمود و نتوانستند به طور قاطع از او حمایت کنند.(9)
چرا لمبتون و اداره مرتبط وی، حداقل با شکل اجرای برنامه ای که منجر به قدرت یافتن سیدضیاء می شد مخالف بودند؟ واقعیت این است که هدف امپریالیسم واحد است، ولی در شکل های اجرای آن همواره نظریات متفاوت و بعضاً متضادی ممکن است وجود داشته باشد.(10) در واقعه سیدضیاء، خانم لمبتون با شناختی که از نیروهای مخالف سیدضیاء اعم از دربار و شخص شاه، قوام السلطنه، نیروهای ملی و دکتر مصدق و حزب توده داشت، روی کار آوردن سیدضیاء را ممکن نمی دانست؛ و از این رو، با اجرای این طرح مخالفت می کرد. بررسی های جامعه شناسانه و تاریخی او، وی را به این واقعیت سوق داده بود که در صورت اجرای طرح، حاصلی جز شکست برای دولت متبوعش نخواهد داشت. این در حالی است که جناح های مخالف وی در انگلیس یعنی وزارت خارجه، وزارت امور خاورمیانه و نایب السلطنگی هندوستان، طرفدار اجرای طرح بودند؛ سیر حوادث نشان داد برآورد خانم لمبتون از اوضاع ایران، علمی تر و واقع بینانه تر بوده است.

لمبتون و کودتای 28 مرداد 1332

در مارس 1951 میلادی مقاله ای بدون نام در روزنامه تایمز منتشر شد. نویسنده مقاله خانم لمبتون بود. این مقاله در وزارت خارجه انگلیس به عنوان عالی ترین تحلیل از جریانات داخلی ایران و ریشه های اصلی مسئله ملی شدن صنعت نفت، ارزیابی شد. لمبتون در این نوشتار توجه مخاطبین خود را به دسته بندی ها و تضادهای داخلی که در مسئله نفت به اوج خود رسیده بود، جلب کرده بود. از نظر او، جامعه ایران طی سالیان دراز در حالت عدم تعادل بوده و مسیری سینوسی را می پیموده است. علت این بی ثباتی بیش از آنکه مربوط به رقابت های قدرت های بزرگ باشد به حرص و طمع و عدم تشخیص طبقات حاکم ایران مربوط بود. به باور لمبتون، دسته بندی های خانوادگی، رواج رشوه و فساد، توزیع نابرابر ثروت و تنش بین شهر و روستا و قبایل، عوامل دیگر این بی ثباتی بوده اند.
وی در ادامه گفته بود مجموعه عوامل فوق شکاف طبقاتی جامعه ایران را تا بدانجا بالا برده بود که برای قشر روشنفکر و اقشار حرفه ای مانند کارگران که به اصلاح وضع اجتماعی و اقتصادی ایران می اندیشند، چاره ای جز انتخاب راه انقلاب بر ضد استبداد سلطنتی نمانده بود.(11)
خانم لمبتون، آشکارا مسئله سیاست و دخالت خارجی، به ویژه نقش انگلستان را نادیده گرفته بود. یکی از عوامل نفرت مردم ایران از طبقه حاکمه، آن بود که مردم هیأت حاکمه را دست نشانده انگلستان می دانستند.
لمبتون در آخر مقاله خود اظهار داشته بود بحران اخیر کشور ایران می رود تا عمیق تر از مسئله نفت شود و نمی توان آن را با حل مسئله نفت، همان گونه که برخی سیاستمداران غیرمسئول ایران ادعا می کنند، برطرف کرد.(12)
نظریات لمبتون که اسناد زیادی طرح های تخریب گرایانه او علیه مصدق را اثبات می کند، با نظرات دیگر نویسندگان انگلیسی کاملاً منطبق بود. آنها نیز مانند لمبتون معتقد بودند وضع به سرعت بدتر می شود و بیش از هر زمان دیگری ضروری است اقدامات قاطعانه ای برای جبران خطاهای گذشته انجام شود. از نظر انگلیسی ها حکومت مصدق یک مصیبت بود، زیرا مسئله وی تنها به نفت محدود نمی شد، بلکه وی چیزی را هدف قرار داده بود که از آن به عنوان سرمایه داری انگلیس یاد می کرد. از این رو قصد داشت سرمایه داری انگلیس را از ایران بیرون کند. لمبتون معتقد بود مصدق روابط بین ملت ایران و انگلیس را تیره نموده است. به باور او، مصدق کسی بود که به خوبی توانست از نارضایتی های گسترده ای که عوامل مختلفی داشت به بهترین وجه استفاده کند و با توسل به نوعی ناسیونالیسم افراطی، آن را به یک نهضت منسجم و فراگیر تبدیل کند.(13)
لمبتون به خوبی پی برده بود با وجود مصدق نمی توان منافع امپریالیسم انگلیس در ایران را تأمین کرد، زیرا مصدق حاضر به هیچ گونه مصالحه ای بر سر منافع ملی ایران نبود. بر این پایه لمبتون تنها راه نجات منافع انگلیس را توسل به دخالت پنهانی و تضعیف موقعیت دکتر مصدق می دانست. برتود در گزارش ژوئن سال 1951 خود می نویسد:
در مورد این بحران با خانم آ.ک.س. لمبتون که در دوران جنگ جهانی دوم وابسته مطبوعاتی سفارت انگلیس در تهران بوده است، مذاکراتی داشتم. او نویسنده ای است که مدت زیادی در ایران به سر برده و با زبان و افکار مردم ایران بهتر از هر کس دیگری آشنایی دارد. میس لمبتون معتقد است که هیچ نوع معامله ای با مصدق امکان پذیر نیست و تا جایی که ممکن است باید او را بایکوت کرد، مگر در موارد بسیار ضروری که برای حفظ نظم عمومی در جنوب ایران لازم باشد.(14)
از منظر لمبتون یکی از راه های پنهانی برای تضعیف موقعیت دکتر مصدق، قوت قلب دادن به ایرانیانی است که درک آنها از مفهوم«منافع ملی ایران»، با نظرات انگلیس مطابقت دارد، ولی می ترسند خائن قلمداد شوند. علاوه بر این وی معتقد است راه دیگر ممکن است این باشد که با استفاده از کارمندان روابط عمومی سفارت انگلیس در تهران، وضع را تغییر داد و فرصتی به وجود آورد تا آنان و گروهی از روشنفکران ایرانی که نظر مساعدی نسبت به بریتانیا دارند، بتوانند بی پرده علیه مصدق اعتراض کنند. به باور لمبتون بدون رهنمودهای فوق نمی توان وضع را تغییر داد. لمبتون در ادامه اظهار می دارد تعدادی از ایرانیان تشخیص داده اند آنچه ایران احتیاج دارد تحول اقتصادی است نه قطع رابطه با انگلیس که مانع بزرگی بر سر راه چنین تحولی خواهد بود. از این رو آنها درک کرده اند که انگلیس می تواند در سازمان دادن امور مالی ایران و ترقی سطح زندگی مردم، نقش مهمی داشته باشد.(15)
خانم لمبتون پس از طرح این تحلیل، برای به اجرا درآوردن آن، یکی از دیپلمات های انگلیسی به نام رابین زینر را پیشنهاد کرد. علت این انتخاب نیز زیرکی وی و آگاهی او از افراد صاحب نفوذ تهران بود. از آنجا که لمبتون اعتقاد داشت تضعیف موقعیت مصدق می بایست از بازار شروع شود، زینر می توانست مهره ایده آلی باشد زیرا علاوه بر آشنایی زینر با صاحب نفوذان بازار، خصلت مذهبی بازار و تحریک آن به وسیله خطر کمونیسم، موفقیت استعمار انگلیس در نابود کردن دولت مصدق را سهل تر می کرد. وزیر امور خارجه انگلیس با مطالعه طرح لمبتون پیشنهاد وی را پذیرفت و بدین ترتیب مقدمات دخالت پنهانی انگلیس فراهم گردید. ایدن در این زمینه بیان می دارد:
من با خانم لمبتون که شناخت دست اول و قابل ملاحظه ای از ایران و افکار ایرانیان دارد، کاملاً موافقم. پیشنهاد لمبتون که متضمن نفعی تاریخی برای بریتانیا بود، موضوع بسیار قابل توجهی بود، تلاش های غیررسمی ما برای تخریب موقعیت مصدق پیشرفت خوبی دارد.(16)
از آنچه تاکنون بیان شد این مهم قابل استنباط است که ریشه عملیات پنهانی انگلستان که در سال 1953 به سرنگونی مصدق انجامید، از همین جا شروع می شود و همانگونه که مشاهده شد، عامل اصلی این توطئه لمبتون و عامل اجرای آن زینر بوده است.(17)
سرسختی مصدق در ندادن امتیاز به انگلستان، انگلیسی ها و آمریکایی ها را بیش از پیش متقاعد کرد که طرح لمبتون باید جنبه عملی به خود بگیرد. از این رو هربرت مورلیسون وزیر خارجه کارگری اجرای این طرح را برعهده گرفت و شخص چرچیل نیز جریان عملیات را تا وصول نتیجه قطعی آن مورد تأیید قرار داد و دستور آغاز عملیات چکمه را صادر کرد.(18) در نهایت کودتای 28 مرداد که ناشی از طرح ها و رهنمودهای لمبتون به سران انگلیس، آمریکا و اشرف پهلوی در پاریس بود با موفقیت انجام گرفت.
خانم لمبتون در فاصله سال های 1320 تا 1332 یکی از چهره های مؤثر در تنظیم سیاست انگلستان در رابطه با ایران بوده است. جدول زیر خلاصه ای از مهم ترین اقدامات و رویکردهای او را نمایش می دهد.

 

هدف از حمایت وی توسط انگلیس: پی گیری منافع انگلیس در ایران
رویکرد لمبتون: آگاهی از حتمی بودن شکست وی و در نهایت مخالفت با این اقدام انگلیس.

جریان سیدضیاء

علت: اجرای طرح از پیش تدوین شده انگلیس و شوروی.
هدف: کسب منافع انگلیس و ارتقاء نفوذ آن، زیرا در آن شرایط انگلستان از تمام امکانات موجود برای مانور نظامی در ایران برخوردار بود و از عوامل داخلی هم برای پیشبرد اهداف خود سود می جست.

همکاری با حزب توده

علت بی ثباتی در ایران سال 1332 از نگاه لمبتون: دسته بندی ها و تضادهای داخلی که در مسئله نفت به اوج خود رسیده بود و به خصوص شخص مصدق.
رویکرد لمبتون: 1) طرفداری و جذب مخالفان مصدق جهت بایکوت وی.
2)ساخت فضای مناسب برای آن طیف از روشنفکران ایرانی که نظر مساعدی نسبت به بریتانیا دارند، تا بتوانند بی پرده علیه مصدق اعتراض کنند.
3)در نهایت عملی شدن فشار فیزیکی.

کودتای 28 مرداد

خانم لمبتون در قامت اندیشمندی آگاه به فرهنگ ملت و دولت ایران، در طول سال های 1320 تا 1332 با رفتار آگاهانه خود، کنشگری فعال در جهت دست یابی انگلیسی ها به مطامع خود بوده است.

جمع بندی

پی نوشت ها :

1.افشار، 1349، صص 38-42.
2.مهدی نیا، 1373، صص 31-37.
3.مهدی نیا، 1373، صص 31-37.
4.زریری، 1385، ص 55 و اسکندری، 1368، صص 351-336.
5.Victory House
6.طبری، 1367، صص 46-49.
7.مکی، 1368، صص 13-17.
8.خامه ای، 1362، ص 178.
9.همان، صص 82-93.
10.لمبتون، 1375، صص 470-471.
11.the Times,22mar 1952.
12.همان.
13.roger,1984: p.660
14.Berthoud,15 jun 1921.
15.roger,1984: pp.660-656
16.roger,1984,p.658
17.جیمز و ویلیام، 1368، ص 375.
18.وودهاوس، 1368، ص 54.

فهرست منابع تحقیق:
-افشار، ایرج، راهنمای تحقیقات ایرانی، تهران: مرکز بررسی و معرفی فرهنگ ایران، 1349.
-اسکندری، ایرج، خاطرات سیاسی، تهران: انتشارات علمی، 1368.
-بیل، جیمز، راجر لوییس، ویلیام، مصدق، نفت، ناسیونالیسم ایرانی، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی و کاوه بیات، تهران: نشر نو، 1368.
- بهنود، مسعود، دولتهای ایران از سیدضیاء تا بختیار، تهران: نیما، 1368.
-جامی، گذشته چراغ راه آینده است، تهران: ققنوس، 1377.
-خامه ای، انور، فرصت بزرگ از دست رفته، تهران، انتشارات هفته، 1362.
-زریری، رضا، خانم کودتا! ایرانشناسی خانم لمبتون در خدمت استعمار پیر،«مجله زمانه» سال پنجم، فروردین 1385- شماره 43(از صفحه 54 تا 58).
-روزنامه اطلاعات، نهم آبان ماه 1321، شماره 5-39، نقل شده در کتاب«گذشته چراغ راه آینده است»، ص 167.
-طبری، احسان، کژراهه، تهران: امیرکبیر، 1367.
-فصیحی، سیمین،‌ جریان های اصلی تاریخ نگاری در دوره پهلوی، تهران نوند( نوید سابق)، 1372.
-لمبتون، آ.ک.س، ایران عصر قاجار، ترجمه سیمین فصیحی، مشهد: انتشارات جاودان خرد.
-مکی، حسین، خاطرات سیاسی، علمی، تهران: انتشارات ایران، 1368.
-مکی، حسین، تاریخ بیست ساله ایران، ج8، تهران: علمی، 1366.
-مهدی نیا، جعفر، زندگی سیاسی عبدالحسین هژیر، تهران: پانوس، 1373.
-Roger,Louis,the British empire in The Middle east 1945-1951,ppress Ocford,1984
-Minute by Berthoud,15,jun 1921,f.o.371/191548/ ep 1531/624.Quoted by roger Louis:op cit.,p.659.
-The Times,22 mar 1951,minutes in f.o

منبع مقاله :
مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ (1391)، ایران و استعمار انگلیس: مجموعه سخنرانی ها و مقالات(جلد دوم)، تهران: مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، دبیرخانه دایمی همایش ها



 

 



ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.