در این نوشته جوانان عزیز مسائلی را مرور خواهند نمود که ارتباط مستقیم با خود آنان دارد. این آموزه ها در قالب توجّه دادن به گران بها بودن سنین جوانی، گذرا بودن این ایّام، تشویق به تفکّر، دوری از هوس ها، تجربه اندوزی، استفاده از تجارب دیگران و... بیان گردیده است که به حقیقت استفاده از این دستورات برای تعالی مادی و معنوی و نیز شکوفایی شخصیّت عزیزان جوان، ضروری و کارساز می باشد.
این سفارشات در هفده عنوان از نظر خواهد گذشت.
1. از فرصت کوتاه ایّام جوانی، بهره ی فراوان برید.
عمر کوتاه است و عمرِ جوانی از آن کوتاهتر. چه زیبا است عمل به این سخن لقمان حکیم که به فرزندش گفت:« پسرم! دنیا (نسبت به آخرت) کم و اندک است و عمر تو در دنیا کمی از کم است و همانا از این عمر ناچیزِ کم، کمی باقیمانده است».(1)
فرصت گرانبهای جوانی مانند سایر فرصت های زندگی، کوتاه و زودگذر است، چند سالی بیشتر نمی پاید که شعله های فروزان ایّام شیرین و پر نشاط جوانی، رفته رفته به خمودی می گراید. خوشبخت جوانانی که از این فرصت کوتاه، بهره های فراوان گیرند و بَدا به حال آنان که ایّام جوانی را با غفلت و هوسرانی می گذارنند و این فرصت عظیم را به رایگان از کف می دهند و سپس در اندوه گذشته ی بی حاصل، اشک حسرت و ندامت می بارند.(2)
امام خمینی (رحمه الله) درنامه ای به فرزندش حاج سیّد احمد خمینی، اهمیّت ایّام جوانی را خاطر نشان کرده و چنین بیان نموده اند:
« عزیزم! از جوانی به اندازه ای که باقی است استفاده کن که در پیری همه چیز از دستت می رود، حتّی توجّه به آخرت و خدای تعالی.
از مکاید بزرگ شیطان و نفس امّاره آن است که جوانان را وعده ی صلاح و اصلاح در زمان پیری می دهد، تاجوانی با غفلت از دست برود. به پیران وعده ی طول عمر می دهد و تا لحظه ی آخر با وعده های پوچ، انسان را از ذکر خدا و اخلاص برای او باز می دارد تا مرگ برسد...پس در جوانی که قدرت بیشتری داری به مجاهدت برخیز.»(3)
2. هر روز باید نسبت به روز قبل پیشرفت نمود
در نظر اولیاء گرامی اسلام، خوشبختی و سعادت کامل نصیب کسانی است که هر روز یک قدم در راه سعادت پیشروی نمایند. امام صادق( علیه السلام) در بیانی گویا می فرماید:* افرادی که دو روزشان در بهره ی زندگی و رشد انسانی یکسان باشد؛ در معامله ی عمر مغبون و زیان کارند.
* عدّه ای که امروزشان بهتر از دیروز باشد؛ شایسته است که مورد غبطه ی دیگران واقع شوند و توفیق او را تمنّا کنند.
* کسانی که امروزشان بدتر از دیروز باشد؛ محروم از رحمت حقّ واقع می شوند.(4)
از شیخ صفی الدین اردبیلی پرسیدند: پیغمبر (صلی الله علیه و اله) فرموده است که من روزی هفتاد بار استغفار می کنم. چرا؟ پیغمبر که گناه نمی کرد. شیخ در جواب گفت: « پیامبر با مجاهدت، ذکر و تلاش عظیم معنوی خود، هر روز مرحله ای از مراحل قرب به خدا را طی می کرد. پیغمبر هم متوقّف نیست... ( او) هر روز یک مرحله ی نو می گشود و هر روز از حضور در مرحله ی قبلی که دوری بود نسبت به امروز از خدا آمرزش می طلبید.»(5)
3. از نعمت عقل استفاده بهینه کنید.
یکی ازمهمترین نیروها در وجود آدمی، نیروی عقل و اندیشه است که در صورت رشد صحیح و استفاده ی بجا از آن سعادت دنیوی و اخروی انسان را تضمین می نماید.امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در تقسیمی زیبا از عقل چنین فرموده اند:
« عقل بر دو نوع است، یکی عقلی که به طور طبیعی و بر اساس سنت آفرینش، نصیب بشر می شود و دیگری عقلی که از راه شنیدن سخنان دیگران و فرا گرفتن از این و آن، به دست می آید.»(6)
بنابراین رشد عقل نیز بر دو گونه است: یکی رشد طبیعی که از دوران کودکی و همزمان با تکامل طبیعی بدن به طور خودکار آغاز می گردد و تا وصول به رشد نهایی خود، پیوسته نموّ می کند... و دیگری رشد اکتسابی که با ایجاد شرایط مساعد تعلیم و تربیت می تواند از دوران کودکی آغاز و سالیان دراز پس از طیّ آخرین مراحل رشد طبیعی نیز ادامه یابد.
در ایّام جوانی، احساسات که بزرگترین قوّه ی محرّکه ی آدمیان است، درکمال قدرت است و عقل مآل اندیش که راهنمای خیر خواه احساسات است در حال ضعف و ناتوانی؛ به همین جهت جوانان موقعی که درحال عادی هستند، پاره ای از رفتارشان حساب نشده و زمانی که برافروخته و غیر عادی هستند با طغیان احساسات تصمیم های ناروا می گیرند.
از این رو بر جوانان لازم است احساسات خود را با راهنمایی های عقل و خِرَد کنترل نموده و دچار هوی و هوس های شیطانی و احساسات باطل نگردند. به فرموده ی امیرالمؤمنین ( علیه السلام) چه بسیارند عقل هایی که اسیر و برده ی هوی و هوس ها می باشند و خواهش های شیطانیِ نفس به آن ها حکومت می کند.(7)
4. علم و عمل را با هم قرین سازید.
این جمله انسان را به یاد درسهای استادان اخلاق می اندازد. معمولاً در مراجعه ی افراد به این بزرگان توصیه ی آن ها همین است.به عنوان مثال افرادی که از محضر آیة الله العظمی بهجت (دام ظله) تقاضای موعظه می نمایند، ایشان آنان را به عمل به اندوخته های درونی خویش رهنمون می سازد. این اصل فقط در علم اخلاق مطرح نیست، بلکه در تمامی علوم و فنون جاری است.
از دیگر موارد تصریح شده درکلمات بزرگان این است که انباشتن علم و دانش به تنهایی مفید نیست، آنچه فضیلت دارد توأم بودن علم با، عمل است.
امام علی بن ابی طالب ( علیه السلام) در این مورد چنین می فرمایند:
عَقَلُوا الدّینَ عَقلَ وِ عایَةٍ وَ رِعایَةٍ لا عَقلَ سَماعٍ وَرِوایَةٍ فَإنَّ رُواةَ العِلمِ کَثیرُ وَرُعاتَهُ قَلیلُ.(8)
« اینان(9) حقایق علمی اسلام را با تدبّر فهمیدند و بدان عمل نمودند، نه آن که فقط به شنیدن علوم اسلامی قناعت کنند و سپس محفوظات خویش را برای دگران نقل نمایند، همانا گویندگان مطالب علمی بسیارند و کسانی که حقایق علمی را به درستی درک کرده و به کار بندند کم و معدودند.»
علم و عمل مانند دو بال پرنده می باشد که باید با هم حرکت کند تا پرواز و ترقّی حاصل شود. لذا لازم است از این دو بال و وسیله برای رسیدن به کمال، باهم استفاده کنیم.
ما که اندر طلب از خانه برون تاخته ایم*** علم را جان بدمیدیم و عمل ساخته ایم.(10)
5. از ورزش کردن غافل نشوید.
ورزش یکی از اساسی ترین امور و موفقیّت جوانان است. مقام معظّم رهبری در جمله ای زیبا و مختصر جوانان را به سه کار سفارش نموده اند:« تحصیل، تهذیب، ورزش»
در اسلام، مسأله ی ورزش و پرورش جسم، اهمیّت ویژه ای دارد تا جایی که پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله) علاوه بر تشویق پیروان خود به انجام ورزش هایی چون اسب دوانی، تیر اندازی و شنا، در برخی ازاین فعالیّت ها شرکت می فرمودند.(11)
یاد آوری این نکته لازم است که با وجود آثار مثبت زیاد ورزش برای جوانان، زیاده روی در این زمینه مانند هر کار دیگری ناپسند و مضرّ است.
بلی درمواردی که ورزش کردن شغل انسان باشد مانند این که جوانی مربی فلان رشته ی ورزشی است و یا اینکه با تمرینات شبانه روزی می خواهد خود را مهیّای مسابقات کشوری یا بین المللی نماید، در این صورت لازم است تاجای ممکن ازخود مایه گذاشته و با پیروزی خود بر افتخارات میهن اسلامی مان بیافزاید.
6. از تجربیات گذشتگان بهره گیرید.
دانش امروز جهان، محصول تلاشها و مطالعات صدها عالِم، در طول قرن های متمادی است. بشرِ امروز، با کمک عقلِ دانشمندان دیروز و تجربه ی بزرگان امروز فکر می کند و از زحمت های پیگیر گذشتگان و تجربه های مفید اندیشمندان، استفاده می نماید.آن کس که درس می خواند، در واقع عقل خود را به عقول دانشمندان بشر مرتبط می کند و از این پیوند معنوی و روحانی کسب قدرت و نیرو می نماید. بدیهی است که جوان به خاطر این که تازه وارد جامعه شدده از تجربه ی کمتری نسبت به بزرگترها برخوردار است، لذا عقل حکم می کند تا می تواند از تجربیات دیگران استفاده نماید و راه آزموده را دوباره نیازماید.
مردخرمند هنرپیشه را *** عمر دو بایست در این روزگار
تا به یکی تجربه آموختن*** وز دگری تجربه بردن بکار(12)
امیر مؤمنان علی (علیه السلام) فرموده است:
* آن کس که گفتار حکیمانه ی خردمندان را نشنود و از دانش دانشمندان کسب فیض ننماید رفته رفته عقلش می میرد.(13)
* بدبخت و زیانکار کسی است که از سرمایه های عقل و تجربه سودی نبرد و از ذخائری که به وی عطا شده است بهره ای برنگیرد.(14)
* آن کس که اعمال خود را بر پایه ی محکم تجربیّات استوار می نماید از سقوط و تباهی به سلامت خواهد بود. (15)
* تجربه های زندگی، دانش مفید و ثمربخشی است.(16)
7. هدف نهایی خود را برای دانش اندوزی تعیین نمائید.
نکته ای که در دوران تحصیل همواره باید مورد توجّه جوانان باشد این است که در کسب دانش ابتداء رشته ی تحصیلی خود را تعیین کنند و سپس تمام نیروی جسمی و روحی خود را در آن راه به کار انداخته و تنها از پی آن هدف بروند تا به نتیجه ی مثبتی دست یابند، زیرا به فرموده ی حضرت علی ( علیه السلام)، « علم و دانش بیش از مقداری است که قابل احاطه باشد و یک فرد نمی تواند بر همه ی آن ها واقف گردد؛ پس، از هر علمی بهتر و شایسته ترش را فرا گیرید.»(17)جوانانی که فکر ناآرام و بی قرار دارند و بر اثر تردید و دودلی هر چند وقت یک بار تغییر عقیده می دهند و مسیر تحصیلی خود را عوض می کنند، یا آن که در خلال تحصیل قسمت مهمّی از وقت خود را به مطالعه ی کتب متفرّقه و احیاناً بیهوده یا از بر کردن مطالب غیر مربوط نظیر شرح زندگی ستاره های سینما، فوتبال و غیره صرف می کنند، بعید است که در رشته ی تحصیلی خود توفیقی به دست آورده، پیروزی درخشانی نصیبشان گردد.(18) این افراد روزی بر فرصت از دست رفته ی خود افسوس می خورند ولی بر ثمر است.
در این مورد چه زیباست کلام مولای متّقیان که فرمود:
« کسی که خویشتن را به کارهای غیر ضروری سرگرم کند با این عمل، کارهای ضروری خود را ضایع و تباه نموده است».(19)
واقعاً حیف نیست انسان عمر خود را - که با هیچ شی ء گران قیمتی نمی توان آن را مقایسه نمود-، به انجام کارهایی مشغول سازد یا مطالب و مسائلی را فراگیرد که نه در ایّام جوانی، بلکه در بزرگسالی خود نیز از آن بهره ای نمی بَرَد.
در نتیجه باید گفت: بهترین مطالبی که شایسته است جوانان یاد گیرند چیزهایی است که در بزرگسالی مورد نیازشان باشد و بتوانند در زندگی اجتماعی از آموخته های دوران جوانی خوداستفاده نمایند.(20)
8. با رعایت دستورات بهداشتی، جسم خود را سالم نگاه دارید.
توجه به بهداشت برای حفظ تندرستی و سلامت و پیشگیری از بیماری ها ضروری است. جوانان عزیز لازم است بابکارگیری دستورات بهداشتی در جوانی، جسم خود را برای به کارگیری مفید در ایّام کهولت تقویت نمایند. انسان در سنین میان سالی و پیری دچار برخی بیماری های جسمی می گردند که بخشی از آن ها به علّت عدم رعایت مسائل بهداشتی افراد در سنین جوانی بوده است.امامان معصوم ما نیز همواره مسأله ی بهداشت را با اهمیّت دانسته و شیعیان خود را به آن سفارش می نمودند.
بخش اندکی از این دستورات که اختصار ذکر می گردد:(21)
* شست و شو با آب سرد حرارت بدن را فرو می نشاند، غذا را هضم کرده و تب را می برد.
* ماساژ نمودن، لباس پاکیزه پوشیدن، عطر استعمال نمودن و حمّام کردن در سلامتی بدن کاملاً مؤثّر است.
* سبک بودن لباس و صبح زود از خواب بیدار شدن، مایه ی طول عمر است.
* خوردن عسل در ناشتا بسیار تأکید شده است.
* در پاکیزه و خوشبو بودن و پا برهنه راه نرفتن نیز احادیث زیادی رسیده است.
* خانه را جاروب نمایید. ظروف را شسته و زباله را درخانه نگه مدارید.
* تار عنکبوت را ازخانه بزدائید.
* در حدیث آمده که هنگام صرف غذا، آن را با میل و اشتها بخورید.
* همواره شکم را از پر شدن نگاه دارید.
امیر المؤمنین علی (علیه السلام) می فرمایند:
از پر خوری بپرهیزید که پر خور به انواع بیماری ها دچار می گردد و خوابهایی را که می بیند همه فاسد است.(22)
* هیچ گاه از مسواک زدن به دندان ها و تمییز نمودن آن ها غافل نشوید. پیامبر گرامی اسلام( صلی الله علیه و آله) برخی فوائد مسواک زدن را چنین بیان فرموده اند:
- دهان را پاکیزه می کند.
- خدای را خوشنود می سازد.
- دندان ها را سفید می کند.
- اشتها را زیاد می نماید.
- لثه را محکم می کند.
- ملائکه در کنار چنین کسی حضور می یابند.
- دو رکعت نماز با مسواک نزد خداوند بهتر از هفتاد رکعت است که بدون مسواک زدن باشد.(23)
9. از تاریخ گذشتگان پند بیاموزید.
خداوند در قرآن کریم به رسول گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله) می فرماید:( فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ یَتَفَکَّرُونَ).(24)
ای پیامبر! وقایع و تاریخ پیشینیان را برای مردم بازگو، به این امید که شاید نیروی تفکّرشان به کار افتد و نیک و بدهای زندگی خویش را از خلال آن وقایع تاریخی تشخیص دهند.
جوانان عزیز! برای آن که نیروی فکرتان تقویت شود و تدریجاً به رشد اکتسابی عقل برسید، برای آن که نیک و بدهای زندگی را بشناسید و از شئون مختلف حیات اجتماعی بشر آگاه گردید، برای آن که بتوانید از فرصت جوانی بهتر بهره برداری کنید و با فکر ساخته و مجهّز، زندگی اجتماعی را آغاز نمائید، باید تاریخ بخوانید و برای فهم نکات آن، دقّت و مطالعه نمائید. زیرا تاریخ وسعت، عُمق و پر مایگی تجارب را در پی دارد و شخص را باگذشته های دور بشریّت مرتبط می سازد، از این رو ارزش عظیم تربیتی دارد.
چیست تاریخ ای ز خود بیگانه ای *** داستانی قصّه ای افسانه ای؟
این تو را از خویشتن آگه کند*** آشنای کار و مرد ره کند.(25)
پس لازم است انسان از سعادت و شقاوت اقوام پیشین در مراحل مختلف زندگی، درس عبرت گرفته و از تجزیه و تحلیل وقایع پیشینیان تجربه آموزد و نیز زندگی خود را بر اساس یک برنامه ی صحیح و حساب شده استوار نماید.
امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، سیّدِ جوانان اهل بهشت، امام حسن مجتبی (علیه السلام) را مخاطب قرار داده و ضمن نصایحی به ایشان، اهمیّت، حقیقت، طریقه ی آموزش و بهره برداری از تاریخ را در ضمن عبارات کوتاهی چنین بیان می فرمایند:
« ای فرزند عزیز! اگر چه عمر من همزمان باعمر گذشتگان نبوده است ولی در کارهای آنان نظر افکنده ام، در تاریخشان با دقّت فکر کرده و در آثار شان سیر نموده ام تا جایی که از کثرت اطّلاع مانند یکی از آنان به حساب آمدم، اخباری را که از گذشتگان دریافت داشته ام به قدری مرا به وضع آنان آگاه کرده که گویی خود شخصاً با اوّلین تا آخرین آن ها زندگی کرده ام و جریان امورشان را از نزدیک دیده ام، بر اثر تعمّق در تاریخ آنان، روشنی و تیرگی کارشان را شناختم و سود و زیان اعمالشان را تشخیص دادم، سپس مجموع اطّلاعات تاریخی خود را غربال کردم آنچه که مفید و آموزنده بود در اختیار تو گذاردم و تنها مطالب زیبا و دلپذیر وقایع را برای تو برگزیدم و ذهنت را از قضایای مجهول و بی فایده که اثر علمی و عملی ندارد بر کنار نگاه داشتم.»
از مطالب گذشته چند نکته روشن می گردد:
* باید از تاریخ ملل و امم گذشته به خوبی آگاه شد.
* با تجزیه و تحلیل تاریخ، علل وقایع را شناخته و نیک را از بد تشخیص داد.
* قسمت های آموزنده ی تاریخ را باید برای نوجوانان تدریس کرد.
* نباید با ضبط مطالب بی اثر و غیر مفیدِ تاریخ، حافظه را خسته کرد.
* نکته ی پایانی:
گاهی عبرت گرفتن از یک تاریخ کوتاه و تجربه آموزی از یک واقعه ی کوچک و به کار بستن آن، ممکن است مسیر زندگی جوانی را تغییر دهد و او را از سقوط قطعی رهانده و به اوج عزّت و عظمت برساند.(26)
10- همواره مدیر زمان خود باشید.
یکی دیگر از آموزه هایی که با استفاده از آن جوانان می توانند به پویایی و شکوفایی برسند، استفاده ی بهینه از وقت خود و یا به تعبیر بهتر مدیریّت زمان می باشد. در تعریف مدیریّت زمان می توان چنین گفت: « شناختِ اهمیّت زمان، اغتنام فرصت ها و استفاده از اوقاتِ تحت اختیار، با توجّه به برنامه ریزی در فرصت های باقیمانده ی زندگی».پیشوایان مکتب ما نیز همواره پیروان خویش را به استفاده ی بهینه از زمان و بهره گیری از لحظات عمر دعوت نموده اند.
شش آموزه برای داشتن مدیریت زمان درجوانی
* اگر می خواهید وقت کافی برای کارهای با ارزش پیدا نمائید، کارهای بی ارزش و زائد را حذف کنید.* هر گاه آموختید که چگونه درمقابل درخواست های ناروای دیگران بدون احساس ندامت « نه» بگویید، آنوقت « زمان و انرژی کافی» برای رسیدن به اهداف با ارزش خویش را پیدا می کنید.
* وقت، عامل اساسیِ موفقیّت هاست. در وقتتان صرفه جویی کنید و آن را عاقلانه سرمایه گذاری و روی آن برنامه ریزی کنید.
* همیشه باید از خود بپرسید کجا و چگونه می توان با صرف کمترین وقت، حداکثر بازدهی را داشته باشیم؟
* همیشه خاطرتان باشد دلیل شکست اکثر طرح ها، بد بودن آن ها یا اجرای غلطشان نمی باشد، بلکه نامناسب بودن زمان اجرای آنها درعدم موفقیّتشان مؤثّر است.
* اختصاص دادن وقت ناکافی برای انجام کاری، به اندازه ی تخصیص وقت زیاد برای آن مضرّ می باشد.(27)
11. تا جوانید، به کسب فضائل و مکارم اخلاقی بپردازید
اقوام روزگار به اخلاق زنده اند*** قومی که گشت فاقد اخلاق مُردنی است.(28)جوانان مسلمان برای جلب رضای الهی و نیل به مقام شامخ انسانی موظّفند قسمتی از اوقات خود را به احیاء جنبه های معنوی و جلب لذائذ روحانی اختصاص دهند. و با ستایش و پرستش پروردگار، اقامه ی حقّ، محبّت به مردم و خدمت به انسان ها، خود را از پستی ها رهانده و موجبات تعالی و تکامل خویش را فراهم آورند.
در جوانی پاک بودن شیوه ی پیغمبری است*** ورنه هر گبری(29) به پیری می شود پرهیزگار
یک پیشنهاد
امام امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) در حدیث ذیل، به جوانان برای محافظت از دین و ایمانشان یک پیشنهاد ارائه می دهند:یا مَعشَرَ الفِتیانِ حَضَّنُوا اَعراضَکُم بِالأَدَبِ وَ دینَکُم بِالعِلمِ.(30)
« ای گروه جوانان، شرف انسانی و سجایای اخلاقی خود را با ادب آموزی محافظت نمایید و سرمایه ی گران بهای دین خویشتن را با نیروی علم و دانش از خطرات مصون دارید.»
12. خوبی ها را از بدی ها تشخیص دهید.
یکی از آموزه هایی که در رشد صحیح شخصیّت جوانان اهمیّت بسیار دارد، شناختن اخلاق حمیده و تشخیص صفات رذیله است. مشکلی که در این راه وجود دارد این است که بعضی از خُلقیات پسندیده و ناپسند به قدری با هم مشابهند که با مختصر غفلت ممکن است خُلق خوب آدمی به رفتاری بد مبّدل گردد.آدمی اندر جهانِ خیر و شر*** کم شناسد نفع خود را از ضرر
کس نداند زشت و خوب کار چیست*** جاده ی هموار و ناهموار چیست(31)
پیشوای یازدهم حضرت امام حسن عسکری( علیه السلام) چند نمونه از رفتارهای خوب و بد را بدین گونه ازهم جدا می سازند:
« جود و سخا اندازه ای دارد که اگر از آن تجاوز شود اسراف می شود؛ احتیاط و محکم کاری اندازه ای دارد که اگر از حدّش فزونتر شد نتیجه اش ترس خواهد بود؛ صرفه جویی و اعتدال درصرف مال اندازه ای دارد که اگر از آن بیشتر شود بُخل است و همچنین شجاعت و دلیری مقداری دارد که اگر از حدّش بگذرد تهوّر و بی باکی خواهد بود.»(32)
پس برای آن که جوانان در فرا گرفتن اخلاق حمیده به خطا نرفته، دچار سیّئات اخلاقی نشوند، لازم است همواره از آموزه های دینی استفاده کنند و با راهنمائی مربیان شایسته، در راه پرورش خُلقیات خویش قدم بردارند.(33)
13. دوری نمودن از سستی و تنبلی
تنبلی یکی از رذائل اخلاقی و از دام های بزرگ شیطانی است. که از ضعف نفس، بی برنامگی، نداشتن مربّی ، بی نظمی، عدم اطّلاع از ارزش ایّام طلایی جوانی، یأس و ناامیدی، غرق شدن در رفاه و نعمت های ظاهری و ...ناشی می شود.حضرت علی ( علیه السلام) فرموده است:
« آرمیدن در آغوش تنبلی و بطالت، دوری جستن از خوشبختی و سعادت است.»(34)
براستی این خصیصه ی ناپسند انسانی، آثار شومی در پی دارد که جبران آن، گاه امکان ناپذیر است. تباه شدن جوانی، کج خُلقی ، زیان های اقتصادی، افسردگی و عقب ماندن از رشد و تکامل، تنها بخشی از عواقب تنبلی است. گذشته از این خداوند نیز بین بندگان ضعیف و تنبل با افراد توانمند و پر کار تفاوت قائل است.
حدیثی از امام محمّد باقر ( علیه السلام) در پیشگاه الهی عرض کرد: پروردگارا! کدام یک از بندگانت نزد تو بیشتر مورد بغض و بدبینی است؟ فرمود: آن که شب ها چون مرداری در بستر خفته و روزها را به بطالت و تنبلی می گذراند.»(35)
14. نگران نباشید! عادات ناپسند قابل تغییر است.
یکی از مسائلی که دانستن آن برای نسل جوان ضرورت دارد این است که صفات اخلاقی و عادات اکتسابی که پایه ی اساسی شخصیّت آدمی در ایّام جوانی است، قابل تحوّل و تغییر است. مثلاً اگر جوانی، بر اثر تربیت ناپسند خانوادگی و محیط فاسد اجتماعی، دارای رفتاری منفی و غیر اخلاقی گردیده، مأیوس نباشد و تصوّر نکند که برای همیشه شکست خورده، بلکه او می تواند با اراده ی جدّی و تصمیمی قاطع، خویشتن را اصلاح و شخصیّت شایسته ای را احراز نماید.چنین انسانی از نظر دینی و علمی موظّف است با عادات فاسد خویش مبارزه کرده و خُلقیات ناپسندی را که مایه ی محرومیتش شده از صفحه ی خاطر بزداید و با فرا گرفتن صفات پسندیده، موجبات کامیابی و موفقّیت خویش را فراهم آورد. از امام صادق (علیه السلام) نقل شده که فرمودند:
اِقصِر نَفسَکَ عَمّا یَضُرُّها مِن قَبلِ أَن تُفارِقَکَ وَاسعَ فی فَکاکِها کَما تَسعی فی طَلَبِ مَعیشَتِکَ فَإنَّ نَفسَکَ رَهینَةُ بِعَمَلِکَ.(36)
« نفس خود را از آنچه برایش مضرّ است در باز دار قبل از آن که از تو جدا شود و در آزادی جانت کوشش کن همانطور که در طلب روزیَت کوشش می کنی زیرا که جانت در گروه اعمال تو است و جز با کوشش تو آزاد نخواهد شد.»(37)
15. با امید به خدا، سدهای یأس شیطان را بشکنید.
با توجه به این نکته که عادتها، طبیعت دوّم انسان است، مبارزه با آن احتیاج به پایداری و استقامت دارد.جوانانی که در راه اصلاح مَلَکات اخلاقی خویش با مجاهده ی پی گیر فعّالیّت می کنند و برای نیل به مقصود، کوشش مداوم دارند، سرانجام پیروز می شوند و به هدف خویش نائل می گردند. زیرا هر کس به کوبیدن دری ادامه دهد و اصرار ورزد عاقبت از آن در واردخواهد شد.(38)
جوانان گرامی! درهر کاری باید نخست هدف خود را برگزیده و راه خود را تعیین کنید، سپس با توکّل بر خدا مشغول آنکار شوید. باید ازاول متوجّه باشید که ممکن است هر شکستی ضعیفتان نماید و هر موفقیّتی به توانایی های شما بیافزاید. اجراء هر کار مستلزم کار تازه ای است، پیروزی های کوچکتر به ما نیرو می بخشد.
و ما را به پیروزی های بزرگتر مطمئن می سازد. همیشه یادمان باشد که عمل، اراده می آورد.
موج را از سینه ی دریا گسستن می توان*** بحر بی پایان به جوی خویش بستن می توان
گر به خود محکم شوی سیل بلاانگیز چیست.*** مثل گوهر در دل دریا نشستن می توان (39)
اما اگر کسی احتیاط بی جا پیشه کرد و در اقدام به کارهای بزرگ تردید و دودلی به خرج داد، همیشه کوچک خواهد ماند.
بنابراین با امید به خدا برای رسیدن به هدف های بلند کوشش کنیم و وسوسه های شیطان را به دل راه ندهیم.
16. شغل و کاری مناسب برای خود فراهم نمائید.
انسان موقعی که دوران کودکی و ایام بلوغ را طیّ می کند و به جوانی قدم می گذارد مایل است کاری به دست آورد و جایی در جامعه برای خود باز کند. زندگی خویش را از درآمد شخصی تأمین نماید و در پرتو آن به آزادی و استقلال نائل گردد. او دوست دارد شایستگی خود را ثابت کند و شخصیّت خویش را در جامعه مستقر سازد.کسی که می خواهد از زندگی شرافتمندانه برخوردار گردد و با عزّت و آبرومندی گذران زندگی نماید، باید زحمت بکشد و تلاش کند تا عضو مفید جامعه باشد و همانطور که وی ازنتایج کار دیگران استفاده می کند دیگران نیز از نتیجه ی کار او بهره مند گردند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) دراین مورد چنین می فرمایند:
« اگر تن دادن به شغل مایه ی رحمت و تعب است، بیکاری دائم نیز باعث نادرستی و فساد است.»(40)
فرومایگانی که از قبول مسئولیّت و انجام کار، شانه خالی می کنند و مانند حشرات از محصول زحمت دیگران ارتزاق می کنند، مورد نکوهش دین و منفور جوامع بشری هستند(41) و سرانجام، بیکاری و تن پروری آنان را به راه فساد اخلاق و تباهی سوق می دهد.
خداوند بشر را با نیروی عقل و استعداد نامحدود آفریده و از وی خواسته است تا با کار و کوشش و با سعی و عمل، ذخائر نهفته ی زمین را بیرون آورد، غذا و لباس و سایر لوازم معیشت خود را تهیه نماید، با آسایش خاطر زیست کند و شکر گزار او باشد.(42)
امامان معصوم ما علاوه بر آن که خودشان کار می کردند، درکمال صراحت پیروان خود را نیز به کار و کوششِ مشروع، ترغیب و تشویق می نمودند.(43)
آنان ارزش مجاهدت انسان در راه تأمین معاش خانواده ی خود را در ردیف فداکاری سربازان اسلام به حساب آورده اند.(44) مثلاً از حضرت امام رضا (علیه السلام) نقل است که فرموده اند:
« آن کس که برای تأمین معاش عائله ی خود فعالیّت می کند و از پی روزی می رود، اجرش از مجاهد راه خدا بزرگ تر است.»(45)
همچنین پیشوایان ما عملاً افراد زحمت کش و کارگر را موردمهر و مهربانی خود قرار می دادند و بر عکس با بیکاران با تلخی و سردی برخورد می نمودند.
داستان کوتاه زیر نمونه ای از اظهار محبّت پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به فعّالان عرصه ی کار و خدمت است.
« انس بن مالک روایت کرده است موقعی که رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) از جنگ تبوک مراجعت می فرمود سعد انصاری به استقبال ایشان آمد، حضرت با او مصافحه کرد و دست سعد را زبر و خشن دید. فرمود: چه صدمه ای و آسیبی به دستت رسیده است؟ عرض کرد: یا رسول الله من با طناب و بیل کار می کنم و در آمدم را خرج معاش خانواده ام می نمایم. رسول خدا (صلی الله علیه و آله) دست او را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش به آن تماس پیدا نمی کند.»(46)
ناگفته نماند که سفارش اولیاءگرامی اسلام به کار و تلاش، تنها ناظر به شغل های مشروع و کارهای مفیدی است که خیر و صلاح جامعه در آن ها است. وگرنه کارهایی که به جسم و جان مردم آسیب می رساند و منافعی با شرافت و عزّت نفس است هرگز نمی تواند باعث افتخار و سربلندی گردد.(47)
17. درانتخاب شغل ، قابلیّت علاقه و استعدادشان را در نظر گیرید.
اولین مطلبی که درانتخاب شغل باید مورد توجه جوانان قرار گیرد این است که توانایی فطری و ساختمان طبیعی خود را تا جایی که ممکن است بشناسند و تشخیص دهند که برای چه کارهایی صلاحیّت و شایستگی دارند تا شغل خود را بر وفق لیاقت طبیعی خود برگزینند.(48)رسول اکرم (صلی الله علیه و آله) فرموده است:
« همه ی شما کار کنید و کوشش نمایید ولی متوجّه باشید که هر کس برای کاری که آفریده شده لایق تر است و آن را به سهولت و آسانی انجام می دهد.»(49)
عدّه ای هستند که در انتخاب شغل یا رشته ی تحصیلی دچار تخیّلات موهوم می شوند و بدون توجّه به استعداد طبیعی خویش، تنها به اتّکاء شوق و علاقه ای که در خود احساس می کنند در رشته ای وارد می شوند که مناسبت با روحیّات آنان نیست درنتیجه قسمتی از عمر عزیز و نیروی خود را به رایگان از کف می دهند.
اینان اگر زود به خود آیند و مسیر غلطی را که برگزیده اند ترک گویند و به کار یا رشته ای که شایستگی دارند وارد شوند ممکن است به آسانی زیان اشتباه خود را جبران نمایند و سرانجام به موفقیّت و پیروزی نایل گردند. ولی اگر به مسیر غلط خویش ادامه دهند و همچنان به راه خطا بروند طولی نمی کشد که مجبور می شوند آن را ترک گویند و با ناکامی و شکست، عقب نشینی نمایند.(50)
پینوشتها:
1-مشکاة الأنوار، ج 2، ص 186.
2- نگاه کن به: جوان از نظر عقل و احساسات، ج 1، ص 70.
3- پندهای پدران به فرزندان، ص 255- 256.
4- معانی الاخبار، ص 342.
5- بخشی از سخنان مقام معظم رهبری در دیدار با جوانان اردبیل 1379/5/5.
6- اَلعَقلُ عَقلانِ مَطبُوعُ وَ مَسمُوعُ( مفردات غریب القرآن)، ص 342.
7- وَکَم مِن عَقلٍ أسیرٍ تَحتَ هَوی أمیرٍ ( نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید، ج19، ص31).
8- نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید، ج 13، ص 317.
9- خاندان گرامی نبیّ اکرم ( صلی الله علیه و آله) که شاگردان واقعی و شایسته ی مکتب اسلام بودند.
10- فرهنگ موضوعی کلیات اقبال لاهوری، ص 389.
11- پیامبر گرامی اسلام در حدیثی چنین می فرمایند: « اسب سواری و تیر اندازی بیاموزید و البته نزد من تیر اندازی بهتر از اسب سواری است.م (وسائل الشیعه): ج 15، ص 140) و درحدیث دیگری چنین می فرمایند: « فرزندانتان را شنا و تیر اندازی بیاموزید». ( کنزالعمال: ج16، ص 443).
12- امثال الحکم، دهخدا، به نقل از سعدی.
13- مَن تَرَکَ الاستِماعَ مِن ذَوی العُقُولِ ماتَ عَقلُهُ. ( بحار الانوار، ج 1، ص 160).
14- فاِنّ الشّقی مَن حُرِم نَفعَ ما اوُتِیَ مِنَ العَقلِ والتجربة ( همان، ج 33، ص 304).
15- مَن أحکَمَ مِنَ التَّجارِبِ سَلِمَ مِنَ المعاطب ( میزان الحکة ، ج1، ص 376).
16- اَلتَّجارِبُ عِلمُ مُستَفادُ ( همان).
17- اَلعِلمُ اَکثَرُ مِن اَن یُحاطَ بِهِ فَخُذُوا مِن کُلّ عِلمٍ اَحسَنَهُ ( همان، ج3، ص 2105).
18- نگاه کن به: جوان از نظر عقل و احساسات، ج 2، ص 400.
19- مَن شَغَلَ نَفسَهُ بِما لا یَجِبُ ضَیَّعَ مِن اَمرِه ما یَجِبُ ( میزان الحکمة، ج4، ص 2791).
20- قال علیّ ( علیه السلام): اَولَی الأشیاءِ أن یَتَعل?َمهَا الأَحداثَ الأشیاءُ الَّتیِ إذا صارُوا رِجالاً احتاجُوا اِلَیها ( نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید، ج 20، ص 333).
21- برای کسب اطّلاعات بیشتر پیرامون دستورات بهداشتی اسلامی، می توانید به کتاب های شریف حلیة المتقین تألیف علّامه مجلسی ( رحمه الله) و سنن النبی ( صلی الله علیه و آله) ، تألیف علاّمه طباطبایی ( رحمه الله) مراجعه نمایید.
22- معارف و معاریف، ج 3، ص 373.
23- الخصال، ص 44.
24- سوره ی اعراف، آیه ی 176.
25- فرهنگ موضوعی کلیات اقبال لاهوری، ص 176.
26- جوان از نظر عقل و احساسات، ج 1، ص 218- 223.
27- فرهنگ جوان، ص 526.
28- پندهای پدران به فرزندان، ص 442 به نقل از بهار.
29- گبر به معنای محبوس، پیرو زردشت. گیر از نظر اسلام، اهل کتاب است و در اصل، دینی صحیح داشته که سپس تحریف و بالاخره مسخ شده است، نگاه کن؛ به لغت نامه ی دهخدا، ج 11، ص 16722 - 16726
30- تاریخ یعقوبی ، ج 2، ص 210.
31- فرهنگ موضوعی کلیات اقبال لاهوری، ص 181.
32- إنَّ لِلسَّخاءِ مِقداراً فَإن زادَ عَلَیهِ فَهُوَ سَرَفُ وَ لِلحَزمِ مِقداراً فَإن زادَ عَلَیهِ فَهُوَ جُبنُ وَ لِلاقِصادِ مِقداراً فَإن زادَ عَلَیهِ فَهُوَ بُخلُ وَ لِلشَّجاعَةِ مِقداراً فَإن زادَ عَلَیهِ فَهُوَ تَهَوُّرُ ( بحار الانوار ، ج 75، ص 377).
33- نگاه کن به: جوان از نظر عقل و احساسات، ج 2، ص 47- 51.
34- هَیهاتَ مِن نَیلِ السَّعادَهِ السُّکُونُ إلَی الهَوانی وَ البَطالَةِ ( میزان الحکمة، ج 2، ص 1303).
35- قالَ مُوسی یا رَبَّ أیُّ عِبادِکَ اَبغَضُ إلَیکَ، قالَ جیفَةُ بِاللَّیلِ، بَطّالُ بِالنَّهارِ ( بحار الانوار، ج 73، ص 180).
36- وسائل ، ج 15، ص 297.
37- جوان از نظر عقل و احساسات، ج 2، ص 137- 139.
38- مَنِ استَدامَ قَرعَ البابِ وَ لَجَّ وَ لَج ( عیون الحکم و المواعظ، ص 456).
39- فرهنگ موضوعی کلیات اقبال لاهوری، ص 85.
40- إن یَکُنِ الشُّغُل مَجهَدةً فَاتَّصالُ الفَراغِ مَفسَدَةُ ( ارشاد مفید، ج1، ص 298).
41- رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله) فرموده است: « مَلعُونُ مَن اَلقی کَلَّهُ عَلَی النَّاسِ؛ ملعون است کسی که بار زندگی خود را بر دوش دیگران بیفکند و از دسترنج مردم امرار معاش نماید.» ( تحف العقول، ص 37).
42- ( وَلَقَد مَکَّناکُم فِی الارضِ وَ جَعَلنا لَکُم فِیها مَعایِشَ قَلیلاً ما تَشکُرُونَ)؛ « ای فرزندان بشر، ما تسلّط ، مالکیّت و حکومت بر زمین را برای شما قرار دادیم؛ انواع وسائل زندگی را برای شما فراهم ساختیم، ولی اندکی از شما شکر گزار نعمت های خدا هستید» ( اعراف، آیه 10).
43- به عنوان مثال ابی عمر و شیبانی نقل می کند: « امام صادق ( علیه السلام) را دیدم درحالی که بیلی در دست و جامه ی خشنی در بر داشت، در محوطه ی شخصی خود کار می کرد و عرق می ریخت. عرض کردم بیل را به من بدهید تا کار شما را انجام دهم. حضرت فرمود: دوست دارم که مرد در راه به دست آوردن معاش، آزار حرارت آفتاب را ببیند و رنج آن را تحمّل نماید: ( کافی، ج 5، ص 76).
و نیز در روایتی علی بن حمزه می گوید: اباالحسن ( حضرت موسی بن جعفر) ( علیه السلام) را دیدم که در زمین خودکار می کرد و قدم های مبارکش غرق عرق شده بود. عرض کردم: مردان کار کجا هستند که شما شخصاً زحمت می کشید؟ امام ( علیه السلام) درجواب فرمود: کسانی که از من و پدرم بهتر بودند کار می کردند. پرسیدم آن ها کیستند؟ فرمود: رسول خدا و امیرالمؤمنین و تمام پدرانم ( علیه السلام) با دست خودکار می کردند. کار کردن، عمل انبیاء و مرسلین و مردان صالح و شایسته است» ( همان، ص 75).
44- عَن أبی عَبدِ الله ( علیه السلام): اَلکادُّ عَلی عِیالِه کَالمُجاهِدِ فی سَبیلِ اللهِ؛ امام صادق ( علیه السلام) فرموده: « کسی که در طلب روزی خانواده ی خودکار می کند و به سعی و کوشش تن می دهد مانند مجاهدی است که در میدان کارزار برای خدا جهاد می نماید: ( کافی ، ج 5، ص 88).
45- عَنِ الرَّضا ( علیه السلام): إنَّ الَّذی یَطلُبُ مِن فَضلٍ یَکُفُّ بِهِ عِیالَهُ اَعظَمُ اَجراً مِنَ المُجاهِدِ فِی سَبیلِ الله (بحار الانوار، ج 75، ص 339).
46- جوان از نظر عقل و احساسات، ج 2، ص 345- 349.
47- همان، ص 351- 352.
48- همان، ص 362.
49- قالَ رَسُولُ الله ( صلی الله علیه و آله):اِعمَلُوا فَکُلُّ مُیَسَّرُ لِما خُلِقَ لَهُ میزان الحکمة، ج2، ص 1479).
50. جوان از نظر عقل و احساسات ، ج 2، ص 365- 366.
مؤسسه امام هادی علیه السلام، (1388)، جوانی فرصت نوآوری و شکوفایی، قم: پیام امام هادی، چاپ دوم