مترجم: مريم اميراحمدي
تعداد بناهاي دفاعي(1) در ايران بسيار زياد بود، زيرا اماکن کوهستاني براي احداث همه نوع استحکامات مناسب است. ايجاد اين بناها اغلب به زمان ساسانيان و يا حتي به قبل از آن بازمي گشت. در مورد فارس اطلاع داريم که اعراب در آنجا به 73 دژ حمله کردند و بعضي از آنها را از بين بردند تا بدان وسيله آرامش را در سرزمين مزبور برقرار کنند.(2) امّا البّته اعراب نه در اينجا و نه در خوزستان همه دژها را به کلي ويران نکردند. نکته جالب توجه اينکه فارس (قسمتهاي واقع در ساحل خليج فارس)؛ (3) حِصن العماره ناميده مي شد. تعداد زيادي هم دژ و برجهاي آتش براي علامت دهي، در آذربايجان، سلسله جبال البرز، خراسان، (4) خوارزم، (5) فارس و نواحي کوهستاني شرق (6) براي مدتهاي طولاني دور از ناآراميها- و لطمه نديده وسيله قبايل مسلمان- وجود داشت. بايد دانست که بناهاي بُست در سيستان مقر ژونبيل، به ويژه قابل توجه بود.(7) اسپهان در مقابل ديلميان و ترکان ظاهراً با 365 بارو حفاظت مي شد.(8)
اين قلعه ها به هر حال بسيار مناسب آن بودند که کوهستانهاي صعب العبور را کاملاً سدّ کنند. جاي تعجب نيست که بعدها اعراب و سپس ايرانيان مسلمان به عنوان نماينده حکومتهاي قانوني کوشيدند حتي امکان بسياري از اين نقاط را در دست خود حفظ کنند. علاوه بر آن برخي نقاط تدافعي جديد از اين نوع نيز ساخته مي شد. به ويژه در مرزهاي نسبتاً باز سرحدات شمال شرقي در خراسان- محل قديمي هجوم قبايل چادرنشين آسياي ميانه- و سپس در قفقاز، همواره قلعه هاي جديدي احداث مي گرديد.(9) استفاده نظامي از اين نواحي، ايجاد راههاي کوهستاني، پلها و آب انبارها (مثلاً توسط رئيس کردان بدربن حسنويه سال 386هـ/996م) (10) را ايجاب مي کرد.
در بعضي جاها حکّام به اين فکر مي افتادند که رديفي منظم از باروها و جايگاههاي نگهباني (ايوانات= خاني، رباط)، حتي در بيابانها-(11) نظير آنچه در مرزهاي شمال شرقي خوارزم در مقابل اغزها ساخته شده بود- احداث کنند.(12) در گذرگاهها و يا طول رودخانه ها بنابر نمونه کهن ايراني آن، (13) ديوارهاي طولاني بنا مي شد، تا بدين وسيله از هجوم عناصر ناآرام (مثلاً در بخشهاي شمال شرقي سغد و نيز در بخارا و سمرقند(در مقابل ترکان)) جلوگيري شود. اين بناهاي تدافعي از جانب سامانيان، ديگر حفظ و مراقبت نشد و به تدريج خراب گرديد. شاهان اين سلسله معتقد بودند که با تکيه به سياست فرهنگي مناسب و فعاليت هيأتها و سفيران به اينجا و آنجا(14)و به وسيله جلب ترکان آسياي ميانه به اسلام و فرهنگ ايراني، خود را بهتر حفظ خواهند کرد، اما تاوان اين سهل انگاري خود را با نابوديشان توسط قراختائيان پرداختند (سال 390هـ/1000 م).- در طبرستان در سال 224هـ/839 م از تميشه تا داخل دريا به طول سه فرسنگ ديوار با خندق به منظور دفاع در برابر ترکان کشيده شد.(15) خط دفاعي ديگري در مقابل ديلميان زرتشتي، حفاظت قزوين، چالوس و ديگر نقاط طبرستان را بر عهده داشت تا اينکه از جانب زيديه ويران شد.(16)
ديوار به ويژه معروف «ديوار در بند» بود که از دامنه شرقي قفقاز تا حوالي درياي خزر کشيده شده بود به وسيله دروازه هاي بزرگي براي کاروانهاي تجاري قابل عبور بود. اين ديوار تا قرنها وجود داشت، همچنين در مرز کرمان در مقابل سيستان در حدود سال 433هـ/1042 م چنين ديواري با دروازه ها و خانه ها (جايگاهها)ي نگهباني در فاصله هر 300 قدم ساخته شد، به طوري که آتشي که بر فراز جايگاهها روشن مي کردند، شبها از برجهاي مجاور ديده مي شد. براي اين جايگاهها، ذخاير آب و حمام منظور شده بود و به وسيله برجهاي ديده باني مخصوص نيز مراقبت مي شدند.(17) براي نگاهداري اين تأسيسات گروه بزرگي از مهندسين به خدمت گرفته شده بودند.(18)
برخلاف ساسانيان، که تمام گروه هاي مردم و قبايل را به عنوان محافظان مرزي اسکان(19) مي دادند (مانند بيزانسي ها)، مسلمانان بيشتر به مدافعان داوطلب مرزي (غازي) ارزش مي نهادند. اين داوطلبان- که داراي انگيزه مذهبي بودند، امّا از جانب حکومت (مثلاً حجاج) تعيين مي شدند- وظيفه محافظت مرز را به طور کلي با موفقيت انجام مي دادند. براي آنان حتي اردوگاههاي مستحکم فراواني نيز ساخته شده بود (در خوزستان، فارس، سند، ماوراء النهر، مازندران، ديلم و آذربايجان).(20)
البتّه امنيت مرزها به تنهايي کافي نبود. حتي شهرهاي بزرگ در داخل کشور نيز نياز به حصار داشت. اگر شهر در حفاظ حصاري طبيعي قرار داشت، باعث اطمينان اهالي بود. در اين صورت اغلب به دور آن قلعه اي نيز بنا مي کردند(قلعه زياد، بعدها قلعه منصور در اصطخر از سال 39هـ/60-659 م؛ قلعه(21) سمرقند 134هـ/52-751 م؛ (22) قلعه نيشاپور در حدود سال 318هـ/930م).(23) قلعه ها به منزله آخرين مکان فرار به کار مي رفت.(24) حتي وقتي که شهر با يک ديوار(25) و يا يک بارو(26) احاطه شده بود و دور تا دور آن گودالي(خندق؛ مشتق از ايراني ميانه خنتک؟)- حتي الامکان مملوّ از آب-(27) وجود داشت؛ (28) باز قلعه داراي اهميّت بود. بر روي خندق پلي متحرک(29) قرار مي دادند و از اين سو به حصار (30) راه مي يافتند.- ديوارهاي شهرهاي فتح شده به اشکال مختلف (مثلاً سال 331هـ/3-942م اردبيل و مراغه) خراب مي شد، (31) اما اغلب بعدها مجدداً تعمير مي گرديد.(32)
توسط حفاريهاي روسها، امروزه ما دو قلعه موسوم به تِشيک قلعه و اُوي قلعه در نزديکي خوارزم از قرون نخستين اسلامي را مي شناسيم.(33) در اينجا در وسط قسمت جنوبي آن برج بزرگ چهارگوشي وجود دارد. در داخل حصار قلعه، بناهاي مسکوني براي نظاميان مستقر در آنجا، خدمه و مردمي که در مواقع بحراني در جستجوي پناهگاهي بدان روي مي آوردند، وجود داشت. حصارها داراي روزنه هاي مخصوص تيراندازي بود.(34)
پي نوشت ها :
1. به طور کلي رجوع کنيد به: Fries 34-40.
2.زرکوب: شيرازنامه، ص 43؛ ياقوت: معجم البلدان، ج6، ص 176.
3. ابن حوقل: المسالک و الممالک، ص 40(قرن 4هـ/10م). توضيحي راجع به آن نزد ابن حوقل: المسالک والممالک، ج2، ص 271 پائيم- ص 273 وسط.
4. در ماوراء النهر اسپيجاب: مقدسي: احسن التقاسيم، ص 273. درباره پادگانها رجوع کنيد به: fries20.
5. در خوارزم احداث تأسيسات جنگي تا دوران اسلامي وجود داشته است و تداوم تدريجي وظيفه ساختن استحکامات در زمانهاي مطمئن آنچه از جانب خوارزمشاه صورت گرفته است، توسط حفريات به وضوح ديده مي شود: (بر اساس صفحه 146 و تصاوير قلاعِ کشف شده به وسيله حفريات پس از کوششي که در ترميم آنها انجام شد). field-prostov 144 طبري: تاريخ 2، ص 1238؛ بلاذري: فتوح البلدان، ص 205، 319 و 421.
6. طبري: تاريخ 2، ص 1431، 1447، 1636- در فرغانه فقط براي اوزکند مدلّل است: مقدسي: احسن التقاسيم، 272(قرن 4هـ/10 م).
7. يعقوبي: کتاب البدلان، ص 281.
8. ابن حوقل: المسالک و الممالک،ج2، ص 263، 369.
9. Leontios 38(سال 98هـ/717م به وسيله اعراب در بند قفقاز): طبري: تاريخ 3، ص 1172(بين اردبيل و برزند در جنگ عليه پاپک)؛ همچنين حتي بعدها: سال 560هـ ج 1165 م حوالي قزوين: راوندي راحة الصدور، ص 289.
10. روذراوري: ذيل تجارب الامم، ص 290.
11. طبري: تاريخ2، ص 1504: سمعاني: کتاب الانساب ذيل رباطي (سال 110هـ/728 م حاکم خراسان): Barthold,vorl191,Barthold,Turk.189.
12.Tolstov,civ 249(با نقشه ص 248 و توضيحاتي بر روي نقشه بزرگ رنگي کتاب). رجوع کنيد همچنين به کتاب الاغاني/ بولاق، ج13، ص 64.
13. رجوع کنيد به: طبري: تاريخ3، ص 1275.
14. Barthold,vorl.42f,60.
15. طبري: تاريخ3، ص 1275: ابن اثير: الکامل، ج6، ص 168.
16. مسعودي: مروج الذهب، ج9، ص5.
17. محمدبن ابراهيم: تاريخ آل سلجوق 10.
18. بيهقي: تاريخ، ص 508(مسعود غزنوي سال 426هـ/1035 م).
19. Nöldeke,Aufs,115(در زمان خسرو اول 579-531 م).
20. کتاب الاغاني/ چاپ قاهره، ج6، ص 3، سطر 10 و بعد، سطر 16(عصر حجّاج): کتاب الاغاني/ چاپ بولاق، ج12، ص 29(ديلم و امثال آن): ج13، ص 49(شاعري در ميان جنگجويان مرزي در حدود سال 81هـ/700م) سمعاني : کتاب الانساب برگ 549 وسط(ابوالقاسم اسماعيل بن علي ميکاييلي به عنوان مجاهد ابتدا در خراسان، بعد در طرسوس، متوفي به سال 376هـ/986م).- همه اين مطالب را مقايسه کنيد با: kremer,c.G.I 211
21. طبري: تاريخ 1، ص 3450.
22. k.al- Qand/ Barthold,Turk russ,I 48-50.
و ابن اثير: الکامل، ج5، ص 170.
23. اصطخري: مسالک الممالک، ص 254.
24. طبري: تاريخ2، ص 1324(سال 99هـ/18-717م در گرگان).
25. ديوار مرند در آذربايجان در سال 233هـ/49-848 م، 20 گز ضخامت داشت: طبري: تاريخ3، ص 1381؛ (فهرست مربوط به جبال)Schwarz VII 838
26. باروي اسپهان (حدود سال 400هـ/1010 م ساخته شد) 15.000 قدم محيط داشت: حسيني: اخبار الدولة السلجوقيه/ چاپ براون، ص 23.
27. روذراوري: ذيل تجارب الامم، ص 16(سال 372هـ/982م استرآباذ).
28. طبري: تاريخ2، ص 1517(در سغد)؛ يعقوبي: کتاب البلدان، ص 281(سال 377هـ/987م بُست)؛ ناصرخسرو: سفرنامه، ص 95(سال 444هـ/1052 م قاين در خراسان).
29. ابن اثير: الکامل، ج9، ص 60(سال 393هـ/1003م در سيستان).
30. طبري: تاريخ2، ص 1968(سال 129هـ/747 م در مرکز فرماندهي الماخُوان ابومسلم).
31. ابن حوقل: المسالک و الممالک، چ2، ص 334 و بعد.
32. زرکوب: شيرازنامه، ص 27(شيراز سال 436هـ/ 45-1044 م و 440 هـ/49-1048 م: 12.000 گز محيط)؛ ابن اثير: الکامل، ج9، ص 181.
33. Terenožkin 168-189 با نقشه 177 S. به ويژه
34. Terenožkin 177f,(ص 180 نقشه تقسيمات اطاقها در قلعه ي نظامي).
اشپولر، برتولد؛ (1386)، تاريخ ايران در قرون نخستين اسلامي(جلد دوم)، ترجمه ي مريم ميراحمدي، تهران: شرکت انتشارات علمي و فرهنگي، چاپ پنجم