نگاهي به آيه ولايت (2)

آيه ولايت و امامت علي عليه السّلام

آيه ولايت، از جمله آيه هايي است که بيانگر امامت اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) است. براي روشن شدن چگونگي استدلال به اين آيه ي مبارکه در آغاز بايد معناي برخي از واژگان آيه توضيح داده شود و يک بار ديگر آيه شريفه بررسي
چهارشنبه، 1 مرداد 1393
تخمین زمان مطالعه:
موارد بیشتر برای شما
آيه ولايت و امامت علي عليه السّلام
 آيه ولايت و امامت علي (عليه السّلام)

 

نويسنده: سيدعلي حسيني ميلاني





 
 نگاهي به آيه ولايت ( 2 )
آيه ولايت، از جمله آيه هايي است که بيانگر امامت اميرمؤمنان علي (عليه السّلام) است. براي روشن شدن چگونگي استدلال به اين آيه ي مبارکه در آغاز بايد معناي برخي از واژگان آيه توضيح داده شود و يک بار ديگر آيه شريفه بررسي گردد. در قرآن کريم مي خوانيم:
( انما وليّکم الله و رسوله و الذين آمنوا الذّين يقيمون الصلاة و يؤتون الزّکاة و هم راکعون )
« تنها وليّ و صاحب اختيار شما خدا، فرستاده ي او و کساني هستند که ايمان آورده اند؛ همان کساني که نماز را برپا مي دارند و در حال رکوع زکات مي دهند ».
در نگاه آغازين دو واژه ي قابل بررسي است؛ واژه ي ( إنمّا ) و واژه ي ( وليّکم ).
بي ترديد واژه ( إنما ) در زبان عربي به معناي « حصر » است و حصر يعني منحصر کردن حکمي به مورد خاصي، به طوري که آن حکم تنها اختصاص به همان مورد داشته باشد و هيچ کس يا هيچ چيز ديگري آن حکم را نداشته باشد.
اين معنا درباره ي واژه ( إنما ) مورد قبول همه بوده، و کسي آن را انکار نکرده است.

« ولايت » چيست؟

دوّمين واژه مورد بررسي، واژه ( وليّکم ) يعني « وليّ شما » است. اکنون اين پرسش مطرح است که معناي « ولايت » چيست؟
پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) در حديثي که به نام « حديث ولايت » معروف شده است مي فرمايد:
« علي منّي و أنا من عليّ و هو وليّکم بعدي » (1)
« علي از من و من از علي هستم، و او بعد از من وليّ شماست ».
بنابراين، واژه ي ولايت، هم در اين آيه ي مبارکه و هم در اين حديث، با تعبير ( وليّکم ) آمده است.
واژه ي ولايت از نظر لغوي داراي معاني مختلفي است؛ اين معاني مختلف يا در يک معنا مشترک هستند و يا خير. اگر مشترک باشند هر کدام از آن ها مورد و مصداقي از آن معنا خواهند بود که به آن مشترک معنوي گفته مي شود، و اگر هيچ اشتراکي با هم نداشته باشند، تنها در لفظ مشترکند که به آن مشترک لفظي گفته مي شود.
معناي اول ولايت، مشترک معنوي است؛ يعني ولايت هميشه به يک معنا مي آيد و معاني ديگر هر کدام مصداقي از آن معناي واقعي خواهد بود يعني: عهده دار شدن کار ديگري.
به عنوان مثال وقتي گفته مي شود: فلاني وليّ فلاني است يعني او عهده دار کارهاي فرد دوم است، و يا وقتي گفته مي شود: اين شخص وليّ اين طفل صغير است يعني او مسئوليّت کارهاي طفل را به عهده گرفته است.
و نيز وليّ امر به کسي گفته مي شود که تمامي کارهاي آن امر به عهده ي او باشد. به همين علت است که به سلطان و پادشاه « وليّ » گفته مي شود؛ زيرا تمامي اُمور مملکت به عهده ي اوست و او اين مسئوليّت کشورداري را به عهده گرفته است.
اين معنا همان معناي واقعي ولايت است. از اين رو در هر مورد که واژه ولايت به کار رفته باشد، اين معنا در آن لحاظ شده است.
به عنوان نمونه به دوست و رفيق و همسايه وليّ گفته مي شود. به شخصي که با شما هم پيمان بوده و قسم خورده که شما را ياري کند، وليّ مي گويند. پدر وليّ است، خداوند متعال وليّ است و پيامبر او نيز وليّ است و موارد ديگري در همين معنا وجود دارد که به آن ها وليّ گفته مي شود.
اين معنا در تمامي موارد کاربرد واژه ولايت وجود دارد، وقتي که به همسايه وليّ گفته مي شود يعني او سزاوارترين کسي است که کارهاي همسايه اش را انجام داده و عهده دار امور او گردد.
اگر براي کسي مشکلي پيش آيد نزديک ترين کسي که به ياري او مي شتابد و در برطرف کردن آن مشکل او را کمک مي کند و کارهاي آن شخص را به عهده مي گيرد همسايه اوست، که به آن حقّ همسايگي نيز گفته مي شود.
کسي که هم پيمان کسي مي شود، يا کسي که به ياري ديگري مي آيد، و يا برادر انسان، هر کدام داراي نوعي ولايت هستند، اما يک معناي واحد در تمامي اين موار موجود است که همان معناي قيام به امر و عهده دار شدن کارهاي ديگري است.
با بررسي کتاب هاي لغت و سخن بزرگان اين فنّ، به خوبي روشن مي شود که همه ي آن ها همين معناي اساسي را براي واژه ي ولايت بيان کرده اند.
اگر گفتيم: واژه ي ولايت مشترک لفظي است، يعني لفظ ولايت معاني و مصاديق مختلفي دارد، بدون اين که بين آن معاني وجه اشتراکي وجود داشته باشد؛ مانند واژه ي« عين » که در زبان عربي به آن مشترک لفظي مي گويند، چرا که در معاني مختلفي به کار مي رود از جمله: چشمه ي آب، چشم انسان، خورشيد و...
مي بينيد که اين معاني گوناگون داراي معناي مشترک نيستند، بلکه هر کدام معناي خاص خود را دارند. اين مطلب در کتاب هاي علم اصول به تفصيل مطرح شده است.
بنابراين، واژه ولايت، بر فرض اين که از آن چه گفتيم صرف نظر کنيم و بگوييم: مشترک لفظي است، داراي معناي گوناگوني خواهد بود که يکي از آن معاني اين است: سزاوارتر بودن به چيزي، و اولويت داشتن نسبت به امري.
در مشترک لفظي براي اين که بفهميم آن لفظ در کدام يک از معانيِ آن به کار برده شده است، بايد به قرائن و شواهدي که مراد و مقصود گوينده را مشخص مي کند، توجّه کنيم.
بنابراين بايستي در پي قرينه هايي باشيم که در اين آيه ي مبارکه وجود دارد، تا روشن شود که واژه ولايت در اين آيه، به چه معنايي به کار رفته است.

معناي ولايت در آيه شريفه

بنابر آن چه که بيان شد قرائن و شواهد متعدّدي در اين آيه وجود دارد که اثبات مي کند ولايت به همان معنايي است که شيعيان مي گويند؛ يعني: اولويّت، برتري و سزاوارتر بودن براي به عهده گرفتن امور مسلمانان.
قرينه ها بر دو گونه اند: قرائن مقاميّه و قرائن لفظيّه. قرائن مقاميّه همان دقّت در مقام و زماني است که آيه نازل شده است، و با آن قرائن روشن مي شود که واژه ي ولايت در معناي اولويّت و برتري در سرپرستي امور مسلمانان است.
برخي ديگر از قرائن تصريحات خود پيامبر اکرم (صلي الله عليه و آله و سلم) است که قرائن « لفظيّه » خوانده مي شوند. پاره اي از اين قرائن لفظي، رواياتي است که در اين مورد آمده است.

ديدگاه فضل بن روزبهان در مورد معناي ولايت و آيه ي مبارکه

فضل بن روزبهان نيز در اين مورد اظهارنظر کرده است. وي در ردّ نظر علامه حلي (رحمه الله) مي نويسد:
« قرائن و شواهد دلالت دارند که مراد از ولايت در اين جا نصرت و ياري است. بنابراين منظور از آيه ( انمّا وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا... )، اين است که ياور شما خدا، پيامبرش و کساني هستند که نماز مي خوانند و در حال رکوع صدقه مي دهند ». (2)

ردّ ديدگاه ابن روزبهان

درست است که نصرت و ياري يکي از معاني ولايت است، هم چنان که در کتاب هاي لغت نيز آمده است، اما رواياتي که در اين مورد رسيده بيانگر اين است که در اين جا مراد از ولايت، نصرت و ياري نيست.
به نمونه اي از اين روايات که در تفسير فخر رازي، تفسير ثعلبي و ديگر کتاب ها آمده توجّه کنيد:
« أنَّ النبّي لمّا علم بأنّ علياً تصدّق بخاتمه للسّائل تضرّع إلي الله و قال: اللهم إنّ أخي موسي سألک قال: ( ربّ اشرح لي صدري و يسّرلي أمري واحلل عقدهً من لساني يفقهوا قولي و اجعل لي وزيراً من أهلي هارون أخي اشدُد به أزري و أشرکه في أمري کي نسبّحک کثيراً و نذکرک کثيراً انک کنت بنا بصيراً ).
فأوحيت إليه: ( قد اُوتيت سُؤلک يا موسي ) (3).
اللهم و إنّي عبدک و نبيّک فاشرح لي صدري و يسّرلي أمري واجعل لي وزيراً من أهلي عليّاً اُشدد به ظهري... .
قال ابوذر: فوالله، ما استتمّ رسول الله (صلي الله عليه و آله و سلم) الکلمة حتّي هبط عليه الأمين جبرائيل بهذه الآية: ( إنما وليکم الله و رسوله... ) إلي آخر الآية » (4)
« وقتي پيامبر فهميد که علي انگشتر خود را به فقير داده، دست به دعا براشت و با تضرّع به درگاه خداوند چنين عرضه داشت: « پروردگارا! برادرم موسي از تو درخواست نمود و گفت: ( خداوندا! سينه ام را گشاده و پرتحمل کن و کارم را آسان نما و گره را از زبانم بگشا تا سخن مرا بفهمند، و براي من از خانواده ام وزيري قرار ده، هارون برادرم را، پشت مرا به او محکم کن و او را در امر من شريک گردان تا تو را بسيار تسبيح کنيم و بسيار به ياد تو باشيم، همانا تو به ما بينا هستي ).
پس تو به او وحي کردي: ( اي موسي! آن چه را مي خواستي قطعاً به تو داده شد ).
پروردگارا، من هم بنده و پيامبر تو هستم، پس سينه ام را گشاده و پرتحمل کن و کار مرا آسان نما و براي من از خانواده ام وزيري قرار ده، علي را، و به وسيله او پشت مرا محکم کن....
ابوذر گويد: به خدا سوگند! هنوز دعاي پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) (5) تمام نشده بود که جبرئيل امين نازل شد و اين آيه را آورد:
( تنها ولي شما خداست و پيامبرش... ) تا پايان آيه.
آيا هيچ انسان عاقل و فهميده اي، که کمترين توجّه به لغت و روش قرآن و آن چه از پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) وارد شده داشته باشد، مي پذيرد که ولايت در اين آيه، با اين قرائن، به معناي نصرت و ياري باشد؟
آيا عقل انسان چنين کاري را مي پذيرد که رسول خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به درگاه خداوند تضرّع و زاري کند تا خداوند به مردم اعلام کند که علي ياور شماست؟!
پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) با چنين حالي و در چنين حالتي دست به دعا برداشته است تا خواسته او آن باشد که خداوند آيه اي را نازل کند و به مردم بفهماند که علي (عليه السّلام) ياور مؤمنان است؟
آيا کسي شک داشته که علي (عليه السّلام) ياور مؤمنين است تا پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) ناگزير شود که دست به دعا بردارد و اين گونه به راز و نياز بپردازد، و پيش از آن که دعاي حضرتش تمام شود، اين آيه نازل شود:
( انما وليکم الله و رسوله و الذين آمنوا... )
« تنها ناصر و ياور شما خدا و رسول او و مؤمنين هستند،... »
با وجود اين همه قرائن و شواهد، آيا صحيح است که بگوييم: منظور از ( وليکم ) ناصر و ياور است؟

حاصل بررسي

سخن پاياني در زمينه ي بررسي معاني واژه ي ولايت اين است که اگر ولايت مشترک لفظي باشد و ما براي تعيين آن معنا که خداوند اراده نموده است، نياز به قرينه داشته باشيم، قرائن لفظيّه و مقاميه، معني کلمه ولايت را واضح و آشکار مي سازد.
در اين صورت معناي واژه ولايت اولويّت و سزاوارتر بودن در به عهده گرفتن امور مسلمان ها خواهد بود و اين اولويّت براي خدا، رسولش و براي مؤمناني که نماز مي خوانند و در حال رکوع صدقه مي دهند، ثابت خواهد شد.
پس از بررسي واژه ي ( إنّما ) و واژه ي « ولايت » در اين آيه ي شريفه مي توان گفت که به راستي واژه ي ( و ) در ( والذين آمنوا ) براي عطف است؛ يعني به جز خدا و پيامبر (صلي الله عليه و آله و سلم) اين عده نيز بر شما ولايت دارند.
ولي واوي که در ( و هم راکعون ) آمده واو حاليه است، يعني در حال رکوع زکات مي پردازند.
با توجه به تمامي اين نکات مي توان گفت که ( انّما وليکم ) يعني تنها خدا، پيامبرش و مؤمناني که نماز به پا مي دارند و در حال رکوع زکات مي دهند، بر شما اولويّت دارند.
پس تاکنون اين نتيجه را به دست آورديم که هم قرآن و هم روايات اين معنا را روشن کردند که چه کسي در حال رکوعِ نماز صدقه داده، و اين آيه در مورد چه کسي نازل شده است.

پي‌نوشت‌ها:

1. سنن ابن ماجه: 89/1، مسند احمد بن حنبل: 171/5، کنز العمال: 603/11، حديث 32913.
2. احقاق الحق: 408/2.
3. سوره طه: 25-36.
4. تفسير فخر رازي، 25/11. تفسير ثعلبي.
5. علي رغم اين که در منابع اهل سنّت درود و صلوات پس از نام مبارک پيامبر خدا (صلي الله عليه و آله و سلم) به صورت ناقص ( ابتر ) آمده است، ما طبق فرمايش حضرتش، درود و صلوات را به صورت کامل آورده ايم.

منبع مقاله :
حسيني ميلاني، سيّدعلي؛ ( 1390 )، نگاهي به آيه ولايت، قم: انتشارات الحقايق، چاپ چهارم.



 

 



مقالات مرتبط
ارسال نظر
با تشکر، نظر شما پس از بررسی و تایید در سایت قرار خواهد گرفت.
متاسفانه در برقراری ارتباط خطایی رخ داده. لطفاً دوباره تلاش کنید.
مقالات مرتبط